ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟


اگر انواع اطلاعات را مبنای تقسیم‌بندی بازار بدانیم؛ بازارها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

کاربرد شاخص آلفا و بتا در سرمایه گذاری

آلفا، یکی از شاخصترین مؤلفه های عملکرد سرمایه گذاری است و به عنوان بازده بیش از حد سرمایه گذاری نسبت به بازده برروی یک شاخص درنظر گرفته می شود. به طور مثال اگر بازده سرمایه گذاری شما در سهام ۲۰ درصد و بازده شاخص بازار بورس ۵ درصد باشد آنگاه آلفا ۱۵ خواهد بود. آلفای منفی ۱۵ نشان می دهد که بازده سرمایه گذاری کمتر از ۲۰ درصد بوده است.

از آلفا همچنین برای اندازه گیری و مدیریت ریسک استفاده می شود. در مثال فوق، آلفای منفی ۱۵ نشان می دهد که سرمایه گذاری نسبت به بازده بسیار پرریسک است. آلفای صفر نشان از بازده متناسب با ریسک دارد. طبیعتاً، آلفای بالاتر به معنی شرایط بهتر برای سرمایه گذاری است.

آلفا یکی از پنج شاخص مهمِ مدیریت ریسک برای صندوق های سرمایه گذاری، سهام و اوراق قرضه است و به سرمایه گذاران می گوید که آیا دارایی، عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به پیش بینی های بتا داشته است.

هنگامی که آلفای صندوق های سرمایه گذاری بالا است، متوجه می شویم که عملکرد مدیران سرمایه گذاری به اندازه کافی خوب بوده است. اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که نوع شاخص مورد استفاده در شاخص آلفا نیز مهم است. شاخص باید از جنس سهام و دارایی سرمایه گذاری شده باشد.

تعریف بتا

بر خلاف آلفا، که میزان بازده نسبی را اندازه گیری می کند، بتا نوسانات نسبی را اندازه می گیرد. در واقع بتا، ریسک سیستماتیک ابزار مالی یا سبد سرمایه گذاری را در مقایسه با بازار اندازه گیری می کند.

بتا یک شاخص بسیار مهم و موثر است. سهامی که شاخص بتایش به نسبت شاخص بازار ۲ باشد بدین معنی است که تغییرات قیمت سهام دو برابر تغییرات قیمتی شاخص در یک بازه زمانی مشخص است. اگر بتا منفی ۲ باشد آنگاه تغییرات قیمت سهام دو برابر تغییرات قیمتی شاخص در جهت مخالف خواهد بود. برخی از سرمایه گذاری ها با بتا منفی شامل برخی از صندوق های قابل معامله در بورس می شود.

چیزی دیگری که بتا می تواند به شما بگوید این است که میزان اثر تنوع بر ریسک چقدر است. اگر به بتای یک صندوق سرمایه گذاری معمولی نگاه کنید به شما به طور واضح می گوید که با اضافه کردن هر کلاس دارایی چقدر بتا تغییر می کند.

در بتا هم بسیار مهم است که چه شاخصی را در محاسبات خود قرار خواهید داد. معیار های بسیار متنوعی را به عنوان شاخص جهت محاسبات شاخص بتا می توانید در نظر بگیرید.

ویژگی های کلیدی

  • آلفا شاخص تعیین کننده بازده بیش از حد سرمایه گذاری نسبت به یک شاخص است.
  • از بتا به منظور اندازه گیری نوسانات استفاده می شود.
  • بتا و آلفا هر دو شاخص های اندازه گیری ریسک هستند که براساس پیش بینی بازده محاسبه می شوند.

جمع بندی

آلفا و بتا هر دو نسبت ریسک هستند که سرمایه گذاران از آنها به عنوان ابزاری برای محاسبه، مقایسه و پیش بینی بازده استفاده می کنند. اعداد این دو شاخص بسیار مهم و حیاتی هستند، اما باید دقت کنید و ببینید که چگونه محاسبه می شوند.

بازار کارا چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

بازار کار چیست؟

بازارکارا، بازاری است که در آن اطلاعات یک سهم یا یک کالا با سرعت بالا منتشر می‌شود و با همان سرعت بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارد؛ این اطلاعات سبب می‌شود که قیمت‌ها خود را تعدیل کنند. در بازار کارا تمامی اطلاعات در قیمت‌ها منعکس می‌شود و این اطمینان را به سرمایه‌گذاران می‌دهد که همه ‌آن‌ها اطلاعات مشابهی در مورد قیمت‌ها در اختیار دارند. در ادامه ویژگی‌های بازار کارا بیشتر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

منظور از بازار کارا چیست؟

بازار ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ کارا، راهنمای سرمایه‌گذاران و بازتاب‌دهنده آن اطلاعاتی است که در بازار موجود است. می‌دانیم که برای تعیین ارزش سرمایه‌گذاری، بهترین شاخص قیمت سهام است. در بازار کارا سرمایه‌گذار هنگام تصمیم‌گیری برای خرید و فروش، تمامی اطلاعات لازم را در قیمت سهام می‌بیند. برخی از اقتصاددانان این بازار را چنین توصیف می‌کنند: «بازاری که در آن همواره قیمت‌ها همه اطلاعات در دسترس را به طور کامل منعکس می‌کنند.» اما عده‌ای دیگر از اقتصاددانان عقیده دارند که قیمت سهام همواره از رفتار سودجویانه سرمایه‌گذاران تأثیر می‌گیرد و نه از اطلاعات موجود در بازار. این افراد علیه فرضیه کارا استدلال‌های زیادی را مطرح می‌کنند. یکی از این استدلال‌ها «اثر ژانویه» است. اثر ژانویه می‌گوید: همیشه در ماه اول هر سال سود بیشتری نصیب سرمایه‌گذاران می‌شود. این استدلال‌ها بیان‌گر این مطلب هستند که در بازار الگوهای قابل پیش‌بینی برای تعیین قیمت سهام وجود دارد.

در واقع می‌توان گفت صرفا اطلاعات بازارهای مالی، عامل تعیین‌کننده قیمت سهام نیستند، بلکه اطلاع از عوامل سیاسی و اجتماعی و همچنین نوع قضاوت و رفتار سرمایه‌گذاران نسبت به اطلاعات نیز، در قیمت سهام تأثیرگذار است.

انواع بازارها بر اساس میزان دسترسی به اطلاعات

ویژگی های بازار کارا

اگر انواع اطلاعات را مبنای تقسیم‌بندی بازار بدانیم؛ بازارها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

بازاری با کارایی ضعیف (اطلاعات مربوط به گذشته):

در این نوع بازار همه از روند قیمت سهام در گذشته اطلاع دارند و چون داده‌های مشابهی در اختیار همه است؛ نمی‌توان از اطلاعات یا روند گذشته قیمت سهام برای انتخاب سهامی با بازدهی بالاتر در آینده استفاده کرد.

بازاری با کارایی نسبتا قوی (اطلاعات در دسترس عموم):

شکل نیمه ‌قوی فرضیه بازار کارا بیان می‌کند که قیمت سهام شرکتی، تمامی اطلاعات عمومی درباره چشم‌انداز آینده آن شرکت را منعکس می‌کند. اطلاعات عمومی شرکت شامل گزارش‌های سالانه و داده‌های مشاوره سرمایه‌گذاری است. در این نوع بازار داده‌های مربوط به گذشته و نه حتی اطلاعات عمومی قیمت سهم، هیچ مزیت و برتری در انتخاب بازارها نه اطلاعات سرمایه‌گذاری به حساب نمی‌آید و تنها به دلیل این که اطلاعات در دسترس بازار، فورا در قیمت جاری سهام منعکس می‌شود، می‌توان شاهد یک کارایی نسبتا قوی بود.

بازاری با کارایی قوی ( تمام اطلاعات خصوصی و عمومی):

بر اساس این فرضیه، اگر قیمت‌ها منعکس‌کننده تمامی اطلاعات عمومی و خصوصی و محرمانه سهام باشند، بازاری با کارایی قوی داریم. در بازاری با کارایی قوی هیچ‌کس نمی‌تواند به دلیل داشتن اطلاعات خاص و خرید و فروش بر اساس این اطلاعات، باعث تعدیل قیمت سهم شود زیرا قیمت سهام شرکت به طور کامل تمامی اطلاعات خاص را منعکس می‌کند.

انواع کارایی در بازارهای مالی چیست؟

می‌دانیم که هدف اصلی بورس اوراق بهادار جذب و هدایت نقدینگی‌های سرگردان در اقتصاد کشور است؛ نقدینگی‌هایی که به صورت پراکنده و بی‌هدف سرمایه‌گذاری می‌شوند. برای تحقق این هدف باید بازارهای مالی کارا باشند. در ادامه انواع کارایی در بازارهای مالی را بررسی می‌کنیم.

کارایی تخصیصی (تخصیص بهینه سرمایه‌ها):

هرگاه منابع موجود به کارآمدترین و سودآورترین پروژه‌های سرمایه‌گذاری اختصاص یابد، شاهد کارایی تخصیصی هستم. در این حالت، منابع و سرمایه‌ها به بهترین حالت و به شکل بهینه و مطلوب بهره‌برداری می‌شوند.

کارایی عملیاتی (افزایش سرعت نقدشوندگی):

هرگاه سرعت معاملات و مبادلات در بازار بالا باشد با کارایی عملیاتی روبه‌رو هستیم. در این نوع کارایی انجام معاملات با پایین‌ترین سطح هزینه صورت می‌گیرد و همین ویژگی منجر به افزایش سرعت نقدشوندگی دارایی‌ها می‌شود. برای آشنا شدن با میزان اهمیت این موضوع، می‌توانید مقاله «ریسک نقدشوندگی چیست؟» را مطالعه بفرمایید.

کارایی اطلاعاتی (تعیین عادلانه قیمت اوراق بهادار):

هرگاه اطلاعات کافی در بازار وجود داشته باشد و این اطلاعات به سرعت بر قیمت تأثیر گذارد، در واقع با بازاری کارا از لحاظ اطلاعاتی طرف هستیم و به تعبیری بازار کارایی اطلاعاتی دارد. در چنین حالتی بازار نسبت به اطلاعات جدید حساس است و متناسب با اطلاعات جدیدی که در دسترس مردم قرار می‌گیرد، قیمت‌ها تغییر می‌کنند.

نکات مهم درباره بازار کارا و ویژگی‌های آن

در مورد ویژگی‌های بازار کارا، موارد زیر را در نظر بگیرید:

  • حضور تعداد بسیار شرکت‌کننده در بازار یکی از شرایط اصلی بازار کارا است. بازار کارا، بازاری رقابتی است. مواردی از قبيل تعداد فراوان و کافى عرضه‌کننده و تقاضاکننده و آزاد بودن ورود و خروج به بازار براى همگان از اصول اولیه بازارهای رقابتی است.
  • در بازار کارا، سرعت انتقال اطلاعات حرف اول را می‌زند؛ اطلاعات بايد به سرعت، فوريت و با حداقل هزينه به اطلاع سرمایه‌گذاران برسد.
  • اطمینان خاطر و احساس امنیت سرمایه‌گذاران از خریدی که انجام می‌دهند، در این بازار بسیار مهم است. افرادی که در اين بازار خريد و فروش مى‌کنند بايد مطمئن باشند که آن چه بابت اوراق بهادار خود دريافت يا پرداخت مى‌کنند، نزدیک به ارزش ذاتى آن است و قیمت عادلانه‌اى پرداخت یا دريافت مى‌کنند.
  • معاملات بازار کارا باید با هزینه‌های کم انجام شود، گران بودن معامله دربازار کاراجزئی از نواقص این بازار به حساب می‌آید. هزينه‌ها باید بسيار کم و به وضعيت بدون خرج بودن نزديک باشد.
  • در این بازار هيچ کدام از سرمایه‌گذاران نباید آن‌چنان قدرتی داشته باشند که بتواند بازار را تحت نفوذ و اختیار خود قرار دهند.
  • وجود افراد مطلع که با دانش و اطلاعات خود در این بازار فعالیت می‌کنند، می‌تواند باعث کارایی بیشتر و نتايج بهتری برای بازار باشد.
  • همان‌طور که گفته شد، در بازار کارا تعديل قيمت‌ها به سرعت انجام می‌پذیرد. افراد زيادى حضور دارند که اطلاعات را دريافت و ارزيابى می‌کنند، ارزش آن را سریعا به دست می‌آورند و با فوريت اقدام به خريد و فروش مى‌کنند. بازار کارا حافظه ندارد و از قيمت‌هاى ديروز در مورد قیمت فردا نمى‌توان نتیجه‌ای گرفت اما داشتن دانش و تجربه برای معامله در این بازار لازم و ضروری است.
  • بازار کارا، بازاری‌ است که در معرض ترافيکى دوطرفه از اطلاعات قرار دارد. به معنی دیگر، این بازار باید در هر مقطعی از زمان هم خریدار و هم فروشنده داشته باشد. مشکلی که در بازار بورس ایران وجود دارد این است که در مقطعى همه برای خرید صف مى‌بندند و در مقطعی دیگر همه برای فروش در صف هستند. این تصمیمات احساسی و دنباله‌رو بودن سبب شده است که کارایی این بازار زیر سوال برود و استقلال رأى و استقلال ارزيابى در آن وجود نداشته باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، مقاله «رفتار قبیله ای و گله ای در بورس چیست؟» را مطالعه بفرمایید.
  • بازار کاراى سرمايه، بازارى پيچيده و گسترده است و در آن ابزارهاى پيچيده مالى وجود دارد که هر یک نقش خاصی را ایفا می‌کنند. به عنوان مثال، اوراق اختيار معامله و نقش خاصی که اين اوراق در بازار به عهده دارند، سبب می‌شود که بازار کاراتر باشد و تعادل مناسب‌ترى بين عرضه و تقاضا وجود داشته باشد.
  • در بازار کارا قیمت‌ها، منعکس‌کننده و نشان دهنده اطلاعات موجود هستند. در نتیجه صاحبان و مدیران شرکت نباید تصور کنند که زرنگ‌تر از بازار هستند و می‌توانند با ارائه نادرست اطلاعات حسابداری، بر بازار اثر بگذارند و باعث انحراف شوند. همچنین برای داشتن بازاری کارا، شرکت‌ها وظیفه دارند تمامی اطلاعات مهم را در دسترس همه سرمایه‌گذاران قرار دهند.

سخن آخر

نکته آخری که باید به آن توجه کرد این است که سرمایه‌گذاری در بازار کارا به شما سود غیر عادی نمی‌دهد. تنها با خرید سهام‌هایی با ریسک بالا ممکن است بتوانید به سود بالا و ناگهانی دست پیدا کنید اما بر طبق فرضیه بازار کارا، قیمت سهام باید همیشه مساوی با ارزش واقعی آن باشد.

آرایش بورسی‌ها در رالی شاخص

دنیای اقتصاد : در نوسانات شاخص سهام به‌ویژه در مسیر صعودی، ریسک سرمایه‌گذاری در صنایع بورسی با یکدیگر متفاوت است. این ریسک توسط ضریب همبستگی محاسبه می‌شود. هر چند این ضریب عموما در بازه زمانی بلندمدت و به‌صورت تاریخی مورد بررسی قرار می‌گیرد، اما در دوره‌های مختلف با توجه به عوامل بنیادی اثرگذار تغییر می‌کند. به این ترتیب اتکای صرف به یک عدد می‌تواند سرمایه‌گذار را دچار اشتباه کند؛ بنابراین ضریب بتای صنایع ۳۸گانه بورسی در بازه‌های زمانی مختلف و تعیین نقش عوامل پیشران بورس بررسی شدند.

سرمایه‌گذاری از موارد ضروری و اساسی در فرآیند ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ رشد و توسعه اقتصادی کشور است. در این میان توجه سرمایه‌گذار به ریسک و بازده سرمایه‌گذاری است. سرمایه‌گذاران همواره می‌کوشند منابع مالی خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنند که بیشترین بازده و کمترین ریسک را داشته باشد. ضریب بتا عددی برای مقایسه شدت همسویی تغییرات بازده شرکت مورد‌نظر با بازده شاخص کل است. در این میان «دنیای‌اقتصاد» با محاسبه ضریب بتا برای همه صنایع بورسی در ۴ بازه زمانی پرداخته است. ضریب بتا از ابتدای فعالیت گروه‌های مختلف بورسی تا پایان سال ۹۶، دوره مذاکرات هسته‌ای، پسابرجام و همچنین دوره رشد نرخ دلار و قیمت کالاها در بازارهای جهانی در سال ۹۶ نشان می‌دهد گرچه برخی صنایع تغییر محسوسی را از منظر این نوع از ریسک تجربه نکرده‌اند، اما برخی دیگر در بازه‌های زمانی گوناگون از کم‌ریسک به پرریسک و بالعکس تغییر جهت داده‌اند. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد دو عامل اقتصادی و غیر اقتصادی بر روند بازار سهام اثرگذار است. با این وجود به تدریج تاثیر عوامل اقتصادی همچون نرخ دلار بیشتر خودنمایی کرده است. از این رو از منظر ضریب بتا ویژگی‌های این دوران بیشتر به سال ۹۶ شباهت دارد. در این میان باید توجه داشت اثر دلار همانند اثر کامودیتی‌ها نبوده و بسیار عمومی‌تر است؛ چرا که رشد دلار نتیجه تورم‌هایی که در اقتصاد به وجود آمده و می‌تواند در بخش‌های مختلف زمینه‌ساز افزایش نرخ شود. شرکت‌ها باید در کنار تمرکز بر سود، به مدیریت ریسک به‌عنوان عامل محدود‌کننده حداکثر شدن بازده نیز توجه داشته باشند. برخلاف بازده، ریسک مفهومی ذهنی و غیرکمی اسـت، بدین جهت تلاش بیشتر صاحب‌نظران اقتصادی و مالی بر شناخت و اندازه‌گیری ریسک متمرکز شده است. در مجموع ریسک را می‌توان به دو ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ بخش تقسیم کرد. ریسک‌های سیستماتیک که به کل بازار مرتبط است و ریسک غیرسیستماتیک که به شرایط خاص هر سهم بستگی دارد. در این شرایط، سهامداران باید منابع مالی خود را به گونه‌ای تخصیص دهند که بتوانند ریسک‌های احتمالی را پوشش دهند. در واقع، با توزیعی مناسب میان سهام پرریسک و کم‌ریسک از سرمایه خود در برابر خطرهای احتمالی محافظت کنند.

در این میان ریسک هر دارایی با بتای آن -که معیار ریسک سیستماتیک است– اندازه‌گیری می‌شود، بنابراین ضریب بتا یکی از پرکاربردترین و پذیرفته‌ترین ابزار اقتصاددانان مالی و متخصصان بازار، برای سنجش و مدیریت ریسک است. ضریب بتا عددی برای مقایسه شدت همسویی تغییرات بازده شرکت مورد‌نظر با بازده شاخص کل است، به این معنا که آیا تغییرات بازار روی سهام زیرمجموعه صنعت مورد‌نظر تاثیر می‌گذارد؟ میزان و شدت این تاثیر چگونه است؟

«دنیای‌اقتصاد» ضریب بتا برای صنایع ۳۸گانه را در ۳ دوره متفاوت بررسی کرده است. نخست ضریب بتای بلندمدت که از ابتدای فعالیت گروه‌های مختلف بورسی تا پایان سال ۹۶ محاسبه شده است. دیگر محاسبات ضریب بتای مربوط به دوره مذاکرات هسته‌ای (از ابتدای سال ۹۳ تا تیر ۹۴)، دوره پسابرجام (زمستان ۹۴ تا پایان سال ۹۵) و سال ۹۶ یعنی دوره رشد قیمت‌ها در بازارهای جهانی و همچنین رشد نرخ دلار می‌شود. در همه محاسبات ضریب بتا نشان‌دهنده بازده آن سهم در برابر بازده شاخص کل است. نتایج به‌دست آمده در مطالعه تاریخی ضریب بتا برای گروه‌های بورسی در مجموع حاوی این نکته است که صنایعی که عمدتا نقش لیدری در بازار سهام کشورمان ایفا می‌کنند، همواره از ضریب بتای بالاتر از یک برخوردارند، به عبارت دیگر هر‌چند این صنایع از ریسک بالاتری برخوردارند، اما نقشی بسزایی در صعود یا سقوط شاخص کل بازار ایفا می‌کنند. در این میان می‌توان به صنایعی همچون پالایشی‌ها، خودرویی‌ها و فلزی – معدنی‌ها اشاره کرد.

دوره مذاکرات هسته‌ای

از ابتدای سال ۹۳ تا تیر ۹۴ می‌توان به‌عنوان دوره‌ای یاد کرد که تمامی بازارهای مالی کشور به‌ویژه بازار سهام به‌عنوان ویترین اقتصاد، در تب و تاب مذاکرات هسته‌ای قرار داشتند. به جرات می‌توان اذعان داشت مباحث این‌چنینی، اثرگذاری قابل‌توجهی بر تداوم یا توقف روند مثبت بازار سهام دارند. در این دوره وزن اخبار مثبت در رابطه با نتیجه مذاکرات بیش از سیگنال‌های منفی بود. موضوعی که سبب شد تا شاهد تغییر ریسک سیستماتیک صنایع مختلف در بازار سرمایه باشیم. ضریب‌های بتای به‌دست آمده در این بازه زمانی نشان می‌دهد بیش از یک‌سوم صنایع بورسی (۲۳ صنعت) با افزایش ریسک همراه شده‌اند. در این میان ۵ صنعت بورسی از کم‌ریسک (با ضریب بتای مثبت و کمتر از یک) به پرریسک (با ضریب بتای بالاتر از یک) تبدیل شده‌اند. بانکی‌ها و خودرویی‌ها از جمله مهم‌ترین صنایع بورسی درگیر با ریسک‌های سیاسی بودند که با امید به رفع تحریم‌ها با افزایش ضریب بتا همراه شدند.

پسابرجام

هر چند توافق هسته‌ای در ۲۳ تیرماه ۹۴ منعقد شد اما مطابق معمول، بورس تهران با وقفه زمانی اثر آن را لحاظ کرد. به این ترتیب از زمستان سال ۹۴ شاهد اثرگذاری این رخداد مهم بر صنایع بورسی بودیم. در این میان نگاهی به ضریب بتای صنایع بورسی در بازه زمانی زمستان ۹۴ تا پایان سال ۹۵ حاوی اطلاعات مهمی است. شاخص کل بورس تهران نیز در این بازه زمانی رشدی فراتر از ۲۵ درصد را تجربه کرد. زمستان سال ۹۴ در حالی آغاز شد که ریسک سیاسی بسیاری از صنایع بورسی به واسطه اجرایی شدن برجام کاهش پیدا کرده بود. صنایعی که پیش از این به واسطه ریسک‌های سیاسی ناشی از تحریم‌ها تحت‌فشار قرار داشتند. کاهش ریسک‌های سیاسی همواره یک نوید برای سرمایه‌گذاران بازار سرمایه است، به این جهت که توجه به اخبار داخلی سهام و وضعیت واقعی آنها می‌تواند بورس تهران را به شرایط منطقی‌تر نزدیک کند. این گذار در بسیار از گروه‌های بازار سرمایه نمود پیدا کرد.

کاهش هزینه مبادلات بین‌المللی و امکان همکاری با شرکت‌ها و بنگاه‌های معتبر بین‌المللی از جمله گشایش‌هایی بود که پس از توافق هسته‌ای، شرایط را برای بسیاری از شرکت‌های درگیر تحریم‌ها تسهیل کرد. کاهش هزینه مبادلات بین‌المللی برای بسیاری از شرکت‌های داخلی که واردکننده مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای بودند، قابل توجه بود. شرکت‌های خودرویی‌ و بانک‌ها از مهم‌ترین صنایع منتفع از این موضوع بودند. در عین حال با افزایش امکان همکاری شرکت‌های داخلی به ویژه خودرویی‌ها با شرکت‌ها و بنگاه‌های معتبر بین‌المللی، اثرات قابل توجهی در عملکرد این بنگاه‌های اقتصادی داشت. با حذف تحریم‌های بانک مرکزی و سایر بانک‌های کشور، امکان انجام مراودات ارزی و همچنین سوئیفت مجددا برقرار شد که اثر بسیار مثبتی بر روند سودآوری بانک‌ها داشت.

صنعت خودرو نیز در اوایل تیر ۱۳۹۲ وارد لیست تحریم‌های بین‌المللی شد. به دنبال این تحریم‌ها، خودروسازان در تامین قطعات مورد نیاز از خارج با مشکل مواجه شدند و شرکت‌های خودروساز خارجی که با تولیدکنندگان داخلی همکاری داشتند، همزمان با اعمال تحریم صنایع خودرو به کشور خود بازگشتند. به این ترتیب رفع تحریم‌ها اثر دوجانبه‌ای بر کاهش هزینه‌های تولید و همچنین افزایش کیفیت خودروهای داخلی به جا گذاشت. از سوی دیگر، افزایش امیدواری درخصوص بازگشت دوباره خودروسازان خارجی برای همکاری با تولیدکنندگان داخلی، اثر مثبتی بر سودآوری این گروه داشت.

در این بازه زمانی ضریب بتای ۱۶ صنعت بورسی در سطوح بالاتر از یک قرار گرفت. خودرویی‌ها بیشترین ضریب بتا به میزان ۹/ ۱ درصد را به خود اختصاص دادند. مثبت بودن این ضریب گرچه تایید می‌کند که حرکت این صنعت با روند کلی بازار هم‌جهت است، اما اختلاف آن با رقم یک، نشان می‌دهد این صنعت ریسک بیشتری نسبت به کل بازار دارد. به عبارت دقیق‌تر، اگر شخص A، سبد سرمایه‌گذاری به بزرگی کل بازار سهام داشته باشد و شخص B، سبد سرمایه‌گذاری خود را محدود به صنعت خودرو کرده باشد، هرگونه تغییری در جهت حرکت کل بازار، با شدت بیشتری متوجه سرمایه‌گذار B خواهد شد. بنابراین، به همان نسبت که می‌توان انتظار داشت در صورت توافق هسته‌ای، سودآوری شخص B بیش از سایرین باشد، در صورت عدم تحقق این امر، فرد A، زیان به مراتب کمتری را متحمل خواهد شد. بر این اساس با توجه به گردش بالای نقدینگی در این گروه در بازه مورد بررسی، معاملات روان‌تر و پرنوسان‌تری را نیز شاهد بودیم. به عبارت دیگر می‌توان گفت گروه خودرو و ساخت قطعات در دوره پسابرجامی، دارای ریسک بیشتری نسبت به سایرین بوده و بالطبع بازده بیشتری هم در شرایط صعودی نصیب سهامدار کرده است. شاخص ریسک بانکی‌ها نیز در این بازه زمانی، سطوح بالاتر از یک را به خود اختصاص داد (این گروه در کنار گروه خودروسازی بازگو‌کننده ریسک‌های سیاسی در بازار بورس تهران بوده است).گروه دارویی در غالب موارد کمترین ضریب بتا را دارا است. این گروه به دلیل اثرپذیری پایین‌تر از ریسک‌های سیاسی و حتی اقتصادی در میزان فروش، نسبت به این اخبار نیز توجه کمتری نشان می‌دهد. ضریب ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ بتای ۴/ ۰ واحدی این صنعت در دوره پسابرجام به خوبی گواه این مدعا است.

رشد کامودیتی‌ها و دلار در سال ۹۶

رشد شاخص سهام در سال ۹۶ به پشتوانه عوامل بنیادی صورت گرفت. شاهد مدعا اینکه کاهش نسبت قیمت به درآمد (از ۸۴/ ۶ به ۶۶/ ۶) در کنار رشد بیش از ۲۴ درصدی نماگر اصلی بازار سهام بود که نشان داد رشد قیمت سهام همگام با افزایش سودآوری شرکت‌ها اتفاق افتاده است. در واقع، صعود شاخص بورس از محل رشد سودآوری واقعی بنگاه‌ها بوده است. بهبود سودآوری بنگاه‌ها در سال ۹۶، تحت تاثیر رشد قیمت‌ جهانی کالاها به ویژه در بخش فلزات پایه و نفت رخ داد. این عامل در کنار رشد حدود ۲۵ درصدی نرخ دلار در سال مذکور، جان تازه‌ای به وضعیت شرکت‌های وابسته در بورس تهران بخشید و تقاضای سهام مزبور را افزایش داد تا شاخص سهام در مسیر صعودی گام بردارد. به این ترتیب علاوه بر صنایع کالامحور بورس تهران، گروه‌های منتفع از رشد نرخ دلار نیز در صدر دیگر صنایع بورسی قرار گرفتند. در حال‌حاضر نیمی از صنایع بورسی، از رشد نرخ دلار منتفع می‌شوند و از نوسانات نرخ این ارز بیشترین تاثیر را می‌پذیرند. نگاهی به ضریب ریسک صنایع بورسی در سال ۹۶ نیز نشان‌دهنده قرار گرفتن ۸ صنعت در جمع صنایع پرریسک این دوره است. به این ترتیب معدنی‌ها با کسب ضریب بتای ۲/ ۲ واحدی، عنوان پرریسک‌ترین صنعت بورسی در سال ۹۶ را از آن خود کرد. پالایشی‌ها، گروه زغال‌سنگ، فلزی‌ها، استخراج نفت و گاز و خودرویی‌ها در رتبه‌های بعدی بیشترین میزان ریسک در سال رشد قیمت‌ها در بازارهای جهانی و همچنین رشد نرخ دلار در داخل کشور قرار گرفتند.

ضریب بتا چیست؟

همان‌طور که اشاره شد ضریب بتا یکی از پرکاربردترین ابزار اقتصادی برای سنجش و مدیریت ریسک است. این ضریب از تقسیم کوواریانس بین بازدهی دارایی و بازدهی بازار بر واریانس بازار به دست می‌آید. ضریب بتا به تنهایی مشخص‌کننده ارزندگی یا عدم ارزندگی یک سهم نیست، بلکه ابزاری آماری است که به ما در انتخاب سهم با افق سرمایه‌گذاری شخصی و میزان ریسک‌پذیری و سلیقه فردی کمک می‌کند. به‌طور ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ کلی میزان همسویی بازده یک سهم نسبت به بازار کل (شاخص کل) را با ضریب بتا می‌سنجند. بتای مثبت نشانه همسویی با بازار، بتای منفی نشانه واگرایی با بازار و بتای صفر نشانه عملکرد خنثی (عدم تاثیرپذیری) سهم نسبت به بازار (شاخص) است. در ضریب بتا عدد یک را به‌عنوان مبنا قرار می‌دهیم. بتای یک برای سهام نشان دهنده بازده برابر آن سهم با بازده شاخص کل است. حال اگر بگوییم ضریب بتای سهمی نسبت به شاخص عدد ۲/ ۱ است: یعنی هر مقداری که شاخص رشد یا نزول داشته باشد سهم مورد نظر ما، ۱۲ درصد بیشتر رشد یا نزول می‌کند. در مورد سهام کم‌ریسک نیز ضریب بتا کوچک‌تر از یک و مثبت است. به‌عنوان نمونه در صورتی که ضریب بتای سهمی ۴/ ۰ باشد، یعنی اگر شاخص ۱۰ درصد رشد یا نزول داشته باشد، آنگاه سهم مورد نظر ما به میزان ۴ درصد رشد یا نزول خواهد داشت یا به اصطلاح کم‌ریسک و کند حرکت می‌کند.

مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه

مدل قیمت گذاری

در امور اقتصادی و کارهایی مانند خرید و فروش اوراق بهادار یا انجام سرمایه گذاری، معمولا درصدی ریسک وجود دارد. طبیعتا هیچ سرمایه گذاری علاقه ندارد که متحمل ریسک زیادی شود یا دچار ضرر و زیان گردد؛ از این رو باید به دنبال روشی بگردیم که میزان این گونه ریسک‌ها را تا حد امکان کاهش داده و کمتر کند.

اگر در بازار بورس و اوراق بهادار مشغول به خدمت شوید، ممکن است گاهی مجبور شوید اوراق پر ریسک را خرید و فروش کنید. برای قیمت‌گذاری اوراق بهادار پر ریسک و تخمین زیان یا بازده، می‌توانید از روش‌های مختلفی استفاده کنید.

یکی از روش‌های کاربردی و شناخته شده در این زمینه که به صورت گسترده مورد استفاده افراد زیادی قرار می‌گیرد، مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه است. CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و در این مقاله قصد داریم با این روش قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم و نکات مربوط به آن را مورد بررسی بیشتری قرار دهیم.

مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ‌های سرمایه چیست؟

همان ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ طور که گفتیم CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و از این مدل بیشتر برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک استفاده می‌شود. این مدل نخستین بار توسط شخصی به نام مارکویتز و در سال ۱۹۵۲ میلادی ابداع شد و سپس شخصی به نام ویلیام شارپ آن را توسعه داد و تکمیل کرد.

این مدل بازده مورد انتظار یک دارایی مانند اوراق بهادار را تعیین ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟ می‌کند و طبق آن بازده دارایی به عواملی بستگی دارد. در واقع این مدل برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده مورد استفاده قرار می‌گیرد. منظور از میزان ریسک اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده است.

طبیعتا هر چقدر که میزان بازده مورد انتظار شما بیشتر باشد مجبور خواهید بود که ریسک بیشتری را تحمل کنید. پس اگر قدرت ریسک بالایی ندارید میزان انتظارات خود را بهتر است کاهش دهید.

سرمایه گذارانی که خواهان بازده بالاتری نسبت به بازده بازارهستند، باید ریسک بیشتری نسبت به ریسک سیستماتیک بازار تحمل کنند؛ در نتیجه این اشخاص بهتر است از مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه استفاده کنند.

مفهوم ریسک سیستماتیک بازار

به طور کلی ریسک کردن به معنی قدم گذاشتن در مسیری است که نمی‌توان آن را کاملا پیش بینی کرد. ریسک و ریسک کردن به خصوص در زمینه بازار بورس و اوراق بهادار وجود دارد.

به ریسکی که بر کل بازار بورس و اوراق بهادار حاکم است و هیچ ربطی به شرکت یا سهام به خصوصی ندارد، ریسک سیستماتیک، ریسک بازار یا ریسک غیرقابل‌حذف می‌گویند. این ریسک بر کل بازار حاکم بوده و در اکثر مواقع غیر قابل پیشگیری است. علاوه بر این ریسک، هر شرکتی می‌تواند یک ریسک مختص به خود را نیز تجربه کند.

فرمول CAPM، محاسبه آن و ذکر یک مثال

قیمت گذاری دارایی ها

در ادامه فرمول CAPM یا روش محاسبه قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه را بیان کرده و برای درک بهتر آن یک مثال ذکر می‌کنیم:

_بازده مورد انتظار کل بازار )×ضریب بتای سهم a + نرخ بازده بدون ریسک = بازده مورد انتظار سهم a نرخ بازده بدون ریسک)

فرمول بالا را طی یک مثال توضیح می‌دهیم تا درک آن راحت‌تر شود: فرض کنید بازده اوراق قرضه دولتی ۲% می‌باشد و میانگین مازاد بازده سالیانه بازار سهام طی سالیان قبل ۷% است، اگر بتای سهم برابر ۱.۲ باشد ( یعنی میانگین بازدهی ۲/۱ برابر بازده بازار بوده است. ) بازده مورد انتظار برای این سهام فرضی از مدل CAPM به این صورت محاسبه خواهد شد:

(۷% ×۱٫۲ )+۲% =نرخ بازده مورد انتظار

مفهوم و محاسبه بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری دارایی‌ها

متغیر بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری دارایی‌ها در واقع تعیین می‌کند که قیمت یک سهم خاص با نوسانات کلی بازار چگونه تغییر خواهد کرد. در صورتی که تغییرات سهام یک شرکت کاملا با تغییرات بازار هماهنگ بوده و بر آن منطبق باشد میزان بتا را با عدد یک مشخص می‌کنیم.

برای درک مفهوم بتا باید گفت که یک بازه زمانی خاص مثلا یک ماه را در نظر می‌گیریم و در آن بازه زمانی خاص بازدهی روزانه یک سهم را با بازدهی روزانه بازار مقایسه می‌کنیم. در اصل مقدار بتا میزان پاداشی برای سرمایه گذاران را نشان می‌دهد که برای رسیدن به این پاداش ریسک اضافی‌تر از ریسک سیستماتیک را متحمل شده‌اند.

سهامی که بتای بالاتری دارد در اکثر موارد بازدهی بالاتری را نیز خواهد داشت اما با این حال لازم است توجه کنید که در شرایط رکود و در طولانی مدت سهام با بتای بالا، عملکرد به مراتب بدتری خواهد داشت.

عوامل موثر بر بازده مورد انتظار برای یک دارایی

میزان بازدهی که یک سرمایه گذار از دارایی خود دارد، طبق مدل CAPM به عوامل زیر ربط دارد:

  • در شرایط بدون ریسک و خطر ارزش زمانی پول چقدر است؟ بر اساس نرخ بازده بدون ریسک، می‌توانید این مورد را محاسبه کنید. همان طور که از نام آن مشخص است این مورد هیچ ریسکی نداشته و بر اساس گذر زمان پاداش آن دریافت خواهد شد.
  • پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: مفهوم ریسک سیستماتیک توضیح داده شد، این ریسک یعنی ریسکی که بر کل بازار حاکم است و غیر قابل اجتناب می‌باشد.
  • میزان ریسک سیستماتیک: این عامل میزان ریسک سیستماتیک یک دارایی به خصوص را نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار نشان می‌دهد و از فرمول بالا ضریب بتای سهام آن را نشان می‌دهد.

مفروضات مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه

  • بازده مورد انتظار در ریسک‌های بازده مبنایی برای تصمیمات بعدی سرمایه گذار است.
  • لازم است همه سرمایه گذاران در یک دوره زمانی همسان سرمایه گذاری کنند.
  • لازم است سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس منطق بگیرند و حداق ریسک را در برنامه خود داشته باشند.
  • حداقل اختلاف نظر بین سرمایه گذاران وجود داشته باشد و بازار کاملا به صورت رقابتی باشد.
  • انتظارات تمامی افراد سرمایه گذار در مورد ریسک دارایی‌ها و بازده مورد انتظار آنها مشابه هم باشد.
  • نرخ بازده مورد انتظار حمایت کنندگان مالی شرکت به علت شروع پروژه‌های جدید تغییر چندانی نداشته باشد.
  • اندازه شرکت نسبت به اندازه پروژه مورد نظر سرمایه گذاران بزرگ و عظیم باشد.

بررسی مفروضات این مدل

  • یکی از مفروضات این مدل این است که افق سرمایه گذاری یکسان در نظر گرفته می‌شود؛ یعنی طبق این فرض سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری خود را در یک بازه زمانی یکسان انجام دهند مثلا این بازه زمانی برای تمامی سرمایه گذاران ۶ ماه یا ۱۲ ماه باشد؛ البته این فرض خیلی با واقعیت‌های موجود در بازار هماهنگی و هم خوانی ندارد.
  • از دیگر مفروضات این مدل این است که لازم است بازار سرمایه مورد نظر ما یک بازار کامل باشد. مفهوم این گفته آن است که تمامی اوراق بهادار در چنین بازاری به صورت کاملا صحیح ارزش گذاری شده باشند، چیزی تحت عنوان مالیات یا هزینه معاملات در میان نباشد، تمامی سرمایه‌گذاران به صورت آزادانه و کامل به اطلاعات موجود دسترسی داشته باشند و در نتیجه انتظارات همه آنها یکسان باشد، تعداد سرمایه گذاران در بازار بسیار زیاد باشد و همه آنها افرادی کاملا منطقی باشند که خرید و فروش آنها کاملا بر پایه منطق باشد و از اصول پیروی کند.
  • همان طور که مشاهده می‌کنید مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری دارایی‌ها، زیاد و غیر قابل دسترسی است. یعنی چنین مفروضاتی نیازمند یک شرایط ایده‌آل و غیر واقعی است و همین موضوع را کارشناسان جزو مشکلات و نقایص این مدل به حساب می‌آورند.

چرا باید از مدل CAPM استفاده کنیم؟

اگر چه امروزه کارشناسان اعتقاد دارند که این مدل یک مدل کامل و بدون عیب و نقص نیست و در ضمن به عیوب و مشکلات آن اشاراتی نیز کرده‌اند؛ اما با این حال باز هم مشاهده می‌کنیم که این مدل توسط سرمایه گذاران به صورت گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد و همچنان محبوبی و کاربرد خود را از دست نداده است.

شاید بتوان گفت مهم‌ترین دلیل این امر آن است که استفاده و کار کردن با مدل CAPM راحت است و نیز به سرمایه گذاران دید جامع و خوبی نسبت به اوراق بهادار یا وضعیت بازار بورس می‌دهد. سرمایه گذاران همیشه تمایل دارند آینده سهام و سرمایه خود را پیش بینی کنند تا متوجه شوند که آیا در مسیر درست گام برمی‌دارند یا خیر.

در اصل این اشخاص برای رسیدن به چنین هدفی و پیش بینی تقریبی آینده سهامشان می‌توانند از مدل مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه استفاده کنند.

مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه چه مشکلاتی دارد؟

سوال مهمی که در این زمینه ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه یک مدل مطمئن است و آیا نواقص و مشکلاتی دارد؟ در واقع این مدل مشکلات و عیوبی هم دارد اما با این حال در مجموع مدل خوبی برای قیمت گذاری دارایی‌ها به حساب می‌آید.

طی آزمایش‌هایی که در طول زمان روی این مدل انجام گرفته است، کارشناسان به این نتیجه دست یافته‌اند که این مدل کاملا صحیح نیست و گاهی در نتایج حاصل از آن خطاهایی هم دیده می‌شود.

مثلا یکی از نقدهای وارد شده به این مدل در مورد متغیر بتا است. این متغیر تعیین می‌کند که با نوسانات سهام میزان ریسک چقدر است؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند که دوره‌ای که برای محاسبه نوسانات در نظر گرفته شده است نیست. همچنین گفته شده است که مفروضات این مدل زیاد بوده و فاصله آن با وضعیت بازار واقعی غیر قابل چشم پوشی است.

مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ‌ها چیست؟

قیمت گذاری

در حدود نیم قرن یا ۵۰ سال است که سرمایه گذاران در سراسر دنیا از مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌ها استفاده می‌کنند و اکثر آنها هم از آن رضایت دارند.

دلیل این امر می‌تواند این موضوع باشد که این مدل در کنار نواقص و مشکلاتی که دارد ( فرض کردن یک بازار ایده‌آل و کامل و سایر مفروضات این مدل) نقاط مثبت و مزایایی نیز دارد که باعث شده است مورد استقبال افراد زیادی واقع شود. برخی از مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌ها در ادامه آورده شده است:

  • این مدل نسبت به سایر مدل‌ها سختی زیادی ندارد و در نتیجه کار کردن با این مدل راحت است.
  • در این مدل عملا ریسک غیر سیستماتیک بطور موثری از بین رفته است؛ زیرا در این روش فقط ریسک سیستماتیک را در نظر می‌گیرند.
  • موضوعات مورد بحث در این مدل؛ یعنی ریسک سیستماتیک و رخ بازده مورد انتظار برای آزمایشات تجربی و انجام تحقیقات مناسب و کاربردی هستند.
  • از آنجایی که این مدل سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت خاص را با کل بازار سهام در نظر گرفته و می‌سنجد، روش بسیار خوب و کارآمدی نسبت به سایر مدل‌ها ارائه می‌دهد.
  • این مدل به سرمایه گذاران در بیشتر مواقع یک دید کلی و تقریبی از آینده سهامشان ارائه می‌دهد.

نظریه پولی اروینگ فیشر چیست؟

کمترین بازدهی که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری خود در نظر دارد نرخ بهره بدون ریسک است. البته عملا چیزی به نام نرخ بهره بدون ریسک وجود ندارد؛ زیرا کمابیش در هر سرمایه گذاری، حتی اگر بسیار امن و مطمئن باشد، مقداری ریسک وجود دارد. هنگام محاسبات برای نرخ بهره بدون ریسک از نرخ بهره سه‌ماهه اوراق خزانه آمریکا استفاده می‌شود.

همچنین بخوانید : قیمت گذاری چیست؟

حال کمترین نرخ بازدهی که از سرمایه‌های بدون ریسک دریافت می‌شود ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک نام دارد. در عمل در یک دوره مشخص مقداری پول یا هزینه صرف فعالیت‌های اقتصادی می‌شود که همان نرخ بازده بدون ریسک است. عامل موثر روی نرخ بازده بدون ریسک میزان تورم است و مقدار نرخ بازده بدون ریسک با تغییرات میزان تورم تغییر می‌کند.

مفهوم دیگر در این زمینه صرف ریسک بازار است که این مفهوم به اختلاف بین شاخص بازار و بازده بدون ریسک اطلاق می‌شود.

تفاوت بازار سرمایه در دنیای واقعی با بازار سرمایه در مدل CAPM چیست؟

اولین و بزرگترین تفاوتی که بین بازار سرمایه در مدل CAPM یا قیمت گذاری دارایی‌ها با بازار سرمایه واقعی وجود دارد، این است که یک بازار سرمایه واقعی بازاری کامل و ایده‌آل نیست در حالی که مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری دارایی‌ها بر اساس یک بازار کامل بیان می‌شوند.

مثلا در یک بازار واقعی برخی از اوراق بهدار اشتباه قیمت گذاری می‌شوند یا بازارهای واقعی کاملا توسعه یافته و با کارایی بسیار بالا نیستند.

اگرچه طبق نظر کارشناسان اقتصادی احتمال اینکه در یک بازار واقعی ارز و اوراق بهادار رابطه‌ای خطی بین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران و ریسک سیستماتیک یا ریسک کلی حاکم بر بازار وجود داشته باشد زیاد است؛ اما باز هم مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه، مدلی کاملا ایده‌ـآل است که معمولا فاصله قابل توجهی با واقعیت و بازارهای واقعی دارد.

مدل قیمت گذاری آربیتراژ و تفاوت آن با مدل CAPM

یکی از مدل‌هایی که برای ایجاد یک رابطه تعادلی بین ریسک و بازده و نیز قیمت گذاری دارایی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، مدل آربیتراژ است که کارشناسان مسائل اقتصادی برای آن مزیت‌هایی شمرده‌اند. در ادامه به بررسی برخی از تفاوت ‌هایی که بین مدل قیمت گذاری آربیتراژ و مدل CAPM وجود دارد می‌پردازیم:

  • این مدل نسبت به مدل CAPM مفروضات کمتری دارد و بیشتر به بازارهای سرمایه گذاری واقعی نزدیک است.
  • پس مقایسه بازارهای مد نظر این مدل با بازارهای سرمایه گذاری واقعی کاری راحت‌تر و عملی‌تر است.
  • این مدل از نظر کارشناسان این حوزه آزمون پذیری بیشتری دارد و همچنین از مقبولیت تجربی بیشتری نیز برخوردار است.
  • یکی از مزایای این مدل این است که نتیجه آن به رفتار میانگین واریانس و نیز پرتفوی بازار متکی نیست.
  • همچنین این مدل چند فاکتوری است؛ این در حالی است که مدل CAPM بر یک فاکتور تاکید داشت یا به عبارتی مدل CAPM مدلی تک فاکتوری است.

خلاصه مقاله و نتیجه گیری

افرادی که در بازارهایی مانند بازار بورس یا اوراق بهادار سرمایه گذاری می‌کنند، تمایل زیادی دارند که میزان ریسک سرمایه گذاری خود را مشخص کرده و به این ترتیب به سرمایه گذاری مطمئن‌تری دست پیدا کنند. مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه، روشی محبوب و پر کاربرد است که در حدود نیم قرن توسط سرمایه گذاران مختلف در سراسر دنیا استفاده می‌شود.

CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model بوده و برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده، توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اگر چه کارشناسان عیوب و مشکلاتی برای این مدل در نظر گرفته‌اند برای مثال مفروضات این روش را بیش از اندازه دانسته و بازار مورد استفاده در این مدل را با بازارهای واقعی بسیار متفاوت می‌دانند؛ اما باز هم با این حال این روش مزایایی دارد که باعث شده برای مدت طولانی همچنان مورد استفاده قرار بگیرد.

برای مثال کار کردن با این مدل به نسبت بسیاری از مدل‌های دیگر راحت است و نیز این مدل می‌تواند یک دید کلی از آینده به سرمایه گذاران بدهد. در مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه از مفاهیمی مانند نرخ بازده بدون ریسک و ریسک سیستماتیک استفاده می‌شود که توضیحات مربوط آن را در این مقاله بیان کردیم.

شاخص داوجونز (DJI) چیست و چه کاربردی دارد؟

شاخص داوجونز یک میانگین صنعتی از شاخص بورس آمریکا به حساب می‌آیند. آن را با نماد DJI مشاهده می‌کنیم. این شاخص نوسانات قیمت 30 شرکت فعال در ایالات متحده آمریکا را نشان می‌دهد. پایه گذاری این شاخص به حدود یک قرن پیش باز می‌گردد. بسیاری از سرمایه گذاران در بازار بورس آمریکا از شاخص داوجونز برای مقایسه عملکرد خود در بازار کمک می‌گیرند.

شاخص داوجونز

شاخص داوجونز از سهام کدام شرکت‌ها تشکیل می‌شود؟

در این شاخص ترکیبی از نام شرکت‌های مشهور آمریکا دیده می‌شود که در زمینه امور مالی، نفت و گاز، خدمات عمومی، کالاهای مصرفی، فناوری، مخابرات و مراقبت‌های پوستی فعالیت می‌کنند، مجموع آن‌ها یک شاخص وزن-قیمت را تشکیل می‌دهد.

شاخص وزن-قیمت به این معنی است که سهام شرکت‌ها با ارزش بیش‌تر، تاثیر بیش‌تری بر ارزش بازار خواهند داشت و به همین ترتیب سهام با ارزش کم‌تر، تاثیر کم‌تری در ارزش بازار خواهند گذاشت. به طور خلاصه باید بدانید که چند شرکت‌ سهامی با ارزش بالا 70 درصد از ارزش بازار را تشکیل می‌دهند.

یک نکته بسیار با اهمیت را باید در نظر داشته باشیم که سهام شرکت‌هایی مانند آمازون، فیس‌بوک و آلفابت به دلیل وزن بالایی که دارند در این شاخص دیده نمی‌شوند. چراکه جریان درآمدی آن‌ها در طی انجام معاملات در بازار تاثیر بسیار زیادی ایجاد می‌کند.

شاخص داوجونز از سهام کدام شرکت‌ها تشکیل می‌شود؟

کاربرد شاخص داوجونز

یک عامل برای نظارت بر شرایط بازار است. این شاخص به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی درک درستی از بازار سهام را برای سرمایه گذاران ایجاد می‌کند

در کاهش ریسک سرمایه گذاری نقش مستقیم دارد. شما با خرید این شاخص می‌توانید یک سرمایه گذاری متنوع و با ریسک کم را تجربه کنید

یک عامل برای بررسی عملکرد سرمایه و سرمایه گذاری است. برای مثال اگر سود حاصل از سرمایه گذاری شما به شکل مداوم از داوجونز بیش‌تر باشد، نشان می‌دهد که سرمایه گذاری شما روند بهینه داشته و بلعکس

روند آینده سهام، وجوه متقابل و ETFها را به سرمایه گذاران نشان می‌دهد. در واقع به کمک ضریب بتا می‌توانیم ارزش بازاری سهام یک شرکت را در مقابل داوجونز اندازه گیری کنیم تا روند آن مشخص شود. به عبارتی افزایشی یا کاهش بودن سهام نشان داده خواهد شد

آیا یک ایرانی می‌تواند در شاخص داوجونز سرمایه گذاری کند؟

آیا یک ایرانی می‌تواند در شاخص داوجونز سرمایه گذاری کند؟

سوال شما را با جواب مثبت پاسخ می‌دهیم. شما می‌توانید برای خرید این شاخص سرمایه گذاری کنید. البته که باید توجه کنید تحلیل یک سهم با تحلیل یک شاخص تفاوت قابل توجهی دارد. چراکه شاخص‌ها عموما به صورت تکنیکال حرکت نکرده و ریسک سرمایه گذاری را افزایش می‌دهند.

به طور کلی می‌توانیم بگوییم که شاخص داوجونز در بلند مدت روند صعودی داشته است. این شاخص به دلیل نوسانات بسیار زیاد در طول یک روز برای نوسانگیرهای حرفه‌ای جذابیت بسیار زیادی دارد. اگر روی بازارهای مالی تسلط کافی داشته باشید، سرمایه گذاری در شاخص داوجونز برای شما سودآور خواهد بود.

شاخص‌های اصلی بازار بورس ایالات متحده

شاخص داوجونز در کنار شاخص‌های اس‌اندپی 500، نزدک 100 و راسل 2000 یکی از 4 شاخص اصلی بورس این کشور به حساب می‌آید. این فهرست برای مقایسه در معاملات، مبادلات سهام و ارزیابی عملکرد شرکت‌های صنعتی استفاده می‌شود و به همین دلیل با فهرست‌هایی مثل فرچون 500 و اس‌اندپی 500 تفاوت دارد.

سخن آخر

ارزش بازار شاخص داوجونز در سال 2019 مبلغ 8.33 تریلیون دلار برآورد شده و شیوه وزن دهی آن میانگین وزنی هزینه است. از این شاخص می‌توانیم برای اندازه گیری و بررسی شرایط 30 شرکت بزرگ دنیا در خاک آمریکا استفاده کنیم. البته که اگر در یکی از کارگزاری‌های بین المللی حساب کاربری داشته باشید، امکان معامله آن وجود دارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.