تفسیر اندیکاتور کانال های قیمت


منبع: بایننس آکادمی

واگرایی چیست؟ + انواع واگرایی ها در تحلیل تکنیکال

واگرایی (Divergence) در تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های مناسب برای پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها است. بدین‌صورت که هرگاه جهت حرکت در نمودار قیمت و اندیکاتور مخالف یکدیگر باشند واگرایی رخ می‌دهد و می‌توان تغییرات روند و جهت حرکت قیمت‌ها را پیش‌بینی کرد. به بیان ساده حرکت یک اندیکاتور (مثلا اسیلاتور RSI یا MACD) و یا هر داده دیگر در خلاف جهت نمودار قیمت، باعث شکل‌گیری واگرایی می‌شود که برای ارزیابی احتمال چرخش قیمت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

واگرایی به عنوان سیگنال تردید و دودلی معامله‌گران از روند فعلی قیمت‌ها درنظر گرفته می‌شود. در تمامی بازارهای مالی مثل بورس، فارکس، طلا، رمزارزها، Futures، CFD و… استفاده از اندیکاتورها و شناسایی واگرایی‌ها بر دقت و اعتبار تحلیل تکنیکال شما می‌افزاید و می‌توانید با اعتماد بیشتری به معامله بپردازید. در ادامه آموزش تحلیل تکنیکال به واکاوی بحث مهم و کاربردی واگرایی می‌پردازیم که یکی از معتبرترین روش ها برای شناسایی رفتار روندهاست. از آنجایی که با شناسایی صحیح واگرایی‌های قوی و معتبر، می‌توانید فرصت‌های معاملاتی بسیار مناسبی را شکار کنید! بنابراین با حوصله و دقت بالایی به مطالعه این مقاله بپردازید.

واگرایی در تحلیل تکنیکال

واگرایی چیست؟

واگرایی ترجمه واژه انگلیسی Divergence (دیورژانس) است. تعریف آن در دیکشنری کمبریج بدین صورت است: “وضعیتی که در آن دو چیز متفاوت می‌شوند یا تفاوت بین آنها افزایش می‌یابد.” در زبان شیرین فارسی، Divergence بصورت “واگرایی” ترجمه شده و در لغت به معنای “دوری” است و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال دقیقا به همین مفهوم است! و زمانی رخ می‌دهد که نمودار قیمت در جهت نمودار اندیکاتور (یا هر داده دیگری!) حرکت نکند که باعث ایجاد تفاوت در جهت حرکت‌شان می‌شود.

در واقع تضاد بین جهت حرکت قیمت و اندیکاتورها را واگرایی گویند که قابلیت پیش‌بینی تغییرات بالقوه روند و چرخش قیمت را داراست. برای مثال فرض کنید مطابق شکل زیر نمودار قیمت سقف قبلی خود را بشکند و سقف جدید بالاتر از سقف قبلی تشکیل شود اما اندیکاتور قادر به شکست سقف قبلی نباشد و سقف جدید پایین‌تر از سقف قبلی شکل بگیرد! در این صورت واگرایی خواهیم داشت که نشان از تضعیف قدرت خریداران دارد و بالطبع احتمال برگشت روند از صعودی به نزولی وجود دارد.

واگرایی چیست

کاربرد Divergence در تحلیل تکنیکال

اگر از مقاله اندیکاتورها بخاطر داشته باشید گفتیم که 2 نوع اندیکاتور داریم: پیشرو و تاخیری. در واقع اندیکاتورهای تاخیری (Lagging) دنباله‌رو روند بودند و بعد از شکل‌گیری روند اخطارهای لازم را صادر می‌کردند بنابراین استفاده از آنها باعث از دست رفتن قسمتی از روند می‌شد! ابزار واگرایی به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال، همراه روند حرکت می‌کند نه پشت سر آن! و با بهره‌گیری از آن می‌توان رفتار آینده بازار را پیش‌بینی کرد.

بیشترین کاربرد واگرایی در تعیین تغییرات روند و چرخش قیمت‌ها است. همچنین در تعیین سطوح حمایت و مقاومت، استفاده همزمان با سطوح فیبوناچی و… کاربرد دارد. تشخیص واگرایی‌های قوی در نمودار قیمت و اندیکاتورها می‌تواند باعث افزایش دقت و اعتبار تحلیل شود و فرصت‌های معاملاتی بیشتری را برای معامله‌گر فراهم آورد.

انواع واگرایی ها

در حالت کلی دو نوع Divergence در تحلیل تکنیکال داریم: معمولی (RD)، مخفی (HD). هر کدام به 2 گروه مثبت و منفی تقسیم می‌شوند بنابراین 4 نوع واگرایی مهم داریم:

  1. معمولی مثبت (Regular bullish divergence)
  2. معمولی منفی (Regular bearish divergence)
  3. مخفی مثبت (Hidden bullish divergence)
  4. مخفی منفی (Hidden bearish divergence)

تذکر: نوع دیگری به اسم “واگرایی زمانی” بر اساس تعداد کندل و ترسیم سطوح فیبوناچی برگشتی مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما از آنجایی که نسبت به انواع دیگر کاربرد و اهمیت کمتری دارد از تشریح آن می‌گذریم! در ادامه سعی می‌کنیم انواع مهم واگرایی را با ذکر مثال های متنوع خدمت شما آموزش دهیم تا مفاهیم آن بصورت عمیق و کاربردی در ذهن‌تان حک شود. ابتدا بصورت کاملا خلاصه مفاهیم را بیان می‌کنیم سپس به تشریح هر کدام می‌پردازیم.

انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
معمولی مثبتاحتمال شروع روند صعودی
معمولی منفیاحتمال شروع روند نزولی
مخفی مثبتاحتمال پایان کاهش قیمت (اصلاح) ← ادامه روند صعودی
مخفی منفیاحتمال پایان افزایش قیمت موقت ← ادامه روند نزولی

انواع واگرایی ها

واگرایی معمولی مثبت (RD+)

مطابق شکل زیر زمانی که در نمودار قیمت، کف قیمتی جدید پایین‌تر از کف قبلی ایجاد شود اما در نمودار اندیکاتور، کف جدید بالاتر از کف قبلی باشد “واگرایی معمولی مثبت (صعودی)” رخ داده است و بیانگر احتمال قوی اتمام روند نزولی و سیگنالی از شروع روند صعودی خواهد بود. در واقع نمودار قیمت در حال کاهش است اما اندیکاتور نمی‌تواند این کاهش قیمت را تشخیص دهد چرا که احتمالا قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان است و اندیکاتور به استقبال روند جدید رفته است!

واگرایی معمولی مثبت

عموما پارامترهایی مثل حجم معاملات، ارزش معاملات و… برای محاسبه اندیکاتورها مورد استفاده قرار می‌گیرند. بنابراین عدم انطباق حرکت در نمودار قیمت و اندیکاتور می‌تواند سیگنالی از افزایش یا کاهش قدرت معامله‌گران باشد. برای مثال فرض کنید قیمت‌ها کاهشی باشد اما نمودار اندیکاتور MFI (جریان نقدینگی) افزایشی باشد! تحلیل شما چه خواهد بود؟! همان‌طور که می‌بینید مفاهیم تحلیل تکنیکال بسیار ساده است! و نیازی به حفظ کردن مطالب نیست!

واگرایی معمولی منفی (RD–)

مطابق شکل زیر زمانی که در نمودار قیمت، سقف قیمتی جدید بالاتر از سقف قبلی ایجاد شود اما در نمودار اندیکاتور، سقف جدید پایین‌تر از سقف قبلی باشد “واگرایی معمولی منفی (نزولی)” داریم. این وضعیت بیانگر تضعیف قدرت خریداران در مقابل فروشندگان است در واقع با توجه به شرایط فعلی، پتانسیل شکست خط مقاومت وجود ندارد و احتمالا در ادامه با اتمام روند صعودی و شروع روند نزولی مواجه خواهیم شد.

واگرایی معمولی منفی

واگرایی مخفی مثبت (HD+)

روندهای صعودی و نزولی هیچ‌گاه بصورت یک خط مستقیم فزاینده یا کاهنده نیستند و عموما با ریز موج‌هایی همراه هستند. اصلاح قیمت جزء اصلی تمام بازارهای مالی است و به اصطلاح “قیمت در حال تازه کردن نفس است!” تا روند قبلی خود را ادامه دهد. مطابق شکل زیر واگرایی مخفی مثبت در انتهای اصلاح روند صعودی رخ می‌دهد. بدین‌صورت که با کاهش قیمت‌ها در یک رالی صعودی، اگر کف قیمتی جدید بالاتر از کف قیمتی قبلی باشد اما در نمودار اندیکاتور، کف جدید پایین‌تر از کف قبلی باشد +HD رخ داده است. +HD می‌تواند سیگنال پایان کاهش قیمت‌ها و ادامه روند صعودی باشد. اگر نقطه برگشت روی خط حمایت قوی و یا سطوح فیبوناچی اصلاحی (Retracement) باشد به احتمال زیاد روند به حرکت خود در کانال صعودی ادامه خواهد داد.

واگرایی مخفی مثبت

واگرایی مخفی منفی (HD–)

مطابق شکل زیر زمانی که در نمودار قیمت، سقف قیمتی جدید پایین‌تر از سقف قبلی ایجاد شود اما در نمودار اندیکاتور، سقف جدید بالاتر از سقف قبلی باشد (یعنی نمودار قیمت نزولی اما نمودار اندیکاتور صعودی باشد) “واگرایی مخفی منفی” داریم. در واقع HD– سیگنال ادامه‌دار بودن روند نزولی است و باید افزایش قیمت‌ها را صرفا یک اصلاح جزئی از روند نزولی دانست و نباید به صعود قیمت‌ها امیدوار بود! بنابراین بعد از شناسایی HD– انتظار کاهش قیمت‌ها را داریم چرا که احتمالا قدرت خریداران نسبت به فروشندگان تضعیف شده است و در ادامه با فشار فروش همراه خواهیم بود. بنابراین بطور خلاصه HD– در یک کانال نزولی و در پایان اصلاح قیمت رخ می‌دهد و سیگنال پایان افزایش قیمت‌ها و ادامه روند نزولی است.

واگرایی مخفی منفی

تفاوت Divergence معمولی و مخفی چیست؟

واگرایی معمولی (RD) در انتهای یک روند رخ می‌دهد و بیانگر اتمام روند فعلی است و احتمالا بعد از آن تغییر روند خواهیم داشت اما واگرایی مخفی (HD) در پایان موج‌های اصلاحی روند مشاهده می‌شود و بیانگر اتمام اصلاح روند است و احتمالا بعد از آن روند به حرکت اصلی خود ادامه خواهد داد.

تذکر: لزوما وجود واگرایی باعث تغییر جهت حرکت قیمت نخواهد داشت. بنابراین نباید صرفا با تکیه بر آن به تحلیل تکنیکال پرداخت! در واقع واگرایی صرفا چرخش قیمت را پیش‌بینی می‌کند و مهر تایید بر تحلیل شما نمی‌زند. بنابراین بعد از شناسایی آن باید صبور باشید و پس از تایید تغییر جهت توسط سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال، وارد معامله شوید تا دقت تحلیل و بازدهی معاملات شما افزایش یاید.

نکته: اندیکاتورهای RSI، MACD بیشترین کاربرد را در شناسایی واگرایی‌ها دارند. اما اسیلاتورهای دیگری مثل “شاخص جریان نقدینگی”، “CCI” و یا “حجم تعادلی” نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند.

واگرایی مثبت چیست؟

در واگرایی مثبت (چه معمولی و چه مخفی) نگاه ما به “کف‌های قیمتی” است. بدین‌صورت که در یکی از دو نمودار قیمت یا اندیکاتور، کف قیمتی جدید بالاتر از کف قیمتی قبلی و در نمودار دیگر معکوس آن است و سیگنال شروع یا ادامه روند صعودی و افزایش قیمت را می‌دهد! و می‌توان آنرا به عنوان خط حمایت درنظر گرفت.

واگرایی منفی چیست؟

در واگرایی منفی (چه معمولی و چه مخفی) “سقف‌های قیمتی” برای ما اهمیت دارند. بدین‌صورت که سقف قیمتی جدید پایین‌تر از سقف قیمتی قبلی و در نمودار دیگر معکوس آن است و اخطار شروع یا ادامه روند نزولی و کاهش قیمت را می‌دهد! و بیانگر خط مقاومت خواهد بود.

نکات تایید و اعتبار Divergence

  1. به طور کلی اگر واگرایی روی سطوح حمایت و مقاومت قوی شکل گرفته باشد و یا نقاط بازگشت روی سطوح معتبر فیبوناچی واقع شود تحلیل تکنیکال از اعتبار و دقت بالاتری برخوردار است.
  2. در صورت مشاهده واگرایی هنگام شکست خطوط حمایت و مقاومت، احتمال نامعتبر بودن شکست و پس گرفتن سطوح شکست شده وجود دارد.
  3. از آنجایی که RD مربوط به تغییر روند و HD مربوط به اصلاح روند است هنگام شکست خط روند باید منتظر RD باشیم همچنین هنگام پولبک و در سطوح فیبوناچی ریتریسمنت نیز انتظار وقوع HD را خواهیم داشت.
  4. اگر تایید واگرایی توسط چند اسیلاتور مختلف انجام شود اعتبار و قدرت آن بیشتر است.
  5. اگر برخی اسیلاتورها واگرایی را تایید کردند اما برخی دیگر آنرا تایید نکردند نشان از قدرت کمتر آن است. در این موارد برای تایید واگرایی از اندیکاتور MACD استفاده کنید.
  6. اعتبار واگرایی‌ها در مناطق اشباع و یا سطوح کلیدی اندیکاتورها بیشتر است. برای مثال اگر در محدود بالای 70 در اسیلاتور RSI، واگرایی منفی شناسایی شود احتمال ریزش قیمت ها بیشتر است.
  7. اگر واگرایی با الگوهای کندل استیک بازگشتی مثل کندل دوجی، چکش، Hanging Man و… همراه شود اعتبار آن بیشتر است.
  8. هر چه شیب خطوط تندتر باشد واگرایی از قدرت بالاتری برخوردار است و احتمال چرخش قیمت بیشتر خواهد بود.
  9. سعی کنید مهربانی و لبخند عادت شما شود و به یکدیگر عشق بورزید!

چند مثال عملی

در ادامه به بررسی چندین مثال عملی در بورس تهران، فارکس و رمزارزها می‌پردازیم. اولین نمودار مربوط به شاخص کل بورس تهران است. مطابق شکل زیر وقتی شاخص از حوالی 2 میلیون تا 1.200.000 سقوط کرد دوباره گارد صعودی گرفت! و تا عدد 1.600.000 رشد کرد! اما همان‌طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید با مشاهده “واگرایی مخفی منفی” در نمودار شاخص و اندیکاتورهای RSI و MACD، مشخص شد که این صعود صرفا یک “موج اصلاحی” بوده و احتمالا باید منتظر کاهش دوباره شاخص و ادامه روند نزولی قبلی باشیم.

Divergence در شاخص بورس

نمودار دوم مربوط به شاخص کل هم‌وزن بورس تهران است که در پایان روند صعودی شاخص، واگرایی معمولی منفی تشکیل شده و سیگنال شروع روند نزولی را صادر کرده است.

واگرایی HD–

قیمت بیت‌کوین در اواخر سال 2021 تا 70 هزار دلار رشد داشت همان‌طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید در این سقف تاریخی بیت‌کوین، واگرایی منفی رخ داده است (هم در اندیکاتور RSI و هم MACD) بنابراین می‌توان انتظار پایان روند صعودی و شروع کاهش قیمت Bitcoin را داشت. پس از تایید واگرایی منفی، روند نزولی Bitcoin شروع شد و تا حوالی 48 هزار سقوط کرد!

تایید RD– بیت کوین

در نمودار زیر واکنش قیمت‌ها به واگرایی‌ها بسیار جالب است! قبل از مطالعه توضیحات مربوطه، خودتان نمودار زیر را تحلیل و تفسیر کنید!

مثال عملی از Divergence در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور واگرایی

اندیکاتور All In One Divergence یا همان AIO Divergence برای متاتریدر نسخه 4 موجود است و محبوبیت بالایی نیز بین تریدرها دارد. اگر از پلتفرم مفید تریدر برای تحلیل تکنیکال سهام شرکت‌های بورس تهران استفاده می‌کنید می‌توانید با دانلود اندیکاتور واگرایی AIO از لینک زیر و نصب آن در مفید تریدر، از امکانات متعدد آن استفاده کنید. مزیت اندیکاتور AIO این است که 29 اسیلاتور معروف مثل RSI, MACD را پوشش می‌دهد. همچنین خطوط حمایت و مقاومت را نیز برای شما ترسیم می‌کند.

اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه می‌کنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارس‌سهام باشید.

مووینگ اوریج چیست و چگونه سیگنال در جهت استراتژی بگیریم

این سوالات بیش از 2 هزار نفر از کاربران سایت بوده که در این مقاله آموزشی به تمامی آنها پاسخ خواهیم داد ، بنابراین تا انتهای مقاله را با دقت مطالعه کنید چرا که قرار است تکنیک بسیار خوبی را در بازارهای مالی یاد بگیرید که در دید و تحلیل شما از بازار تاثیر گذار خواهد بود.

قبل از اینکه وارد موضوع مووینگ اوریج ها (moving average) شویم لازم میدانم در ابتدا کمی در مورد کلیت اندیکاتور ها صحبت کنیم.

تقسیم بندی اندیکاتور ها در کل به سه نوع میباشد

1-Oscillator (نوسانگر نماها):

این نوع اندیکاتور در زیر نمودار قیمت قرار گفته ، معمولا در محدوده های 0 تا 100 نوسان میکنندو بصورت هیستوگرام و نوسانگرنمایان میشوند مانند: macd، RSI، استوکاستیک و ….

2-Trend (روند نماها یا تعقیب کننده های قیمت):

اندیکاتورهایی که در این دسته قرار میگیرند بروی چارت به نمایش درمی آیند مانند مووینگ اوریجها، ایچیموکو، بولینگر باند ، پارابولیک و …

3-Volumes (حجمی):

این نوع دسته از اندیکاتور ها حجمی هستند و نیز در زیر گراف قیمت نمایان میشوند در بعضی مواقع آنچنان دقیق نیستند ولی حجم معاملات را در چارت به ما نشان میدهند مانند: OBV ، MFI و ….

مووینک اوریج ها moving average جزو ابزار و اندیکاتورهایی هستند که قیمت را تعقیب میکنند و به دلیل اینکه در اکثر اندیکاتور ها فرمولی که بکار گرفته شده به نوعی و با تقدم خاصی از فرمول moving average ها استفاده شده به مووینگ اوریج ها مادر اندیکاتور ها را نیز گفته میشود.

ساختار و فرمول مویینگ اورج ها از پیچیده ترین آنها گرفته تا ساده ترین آنها در حالت کلی بر یک مبنا میباشد و آن میانگین و معدل گیری از قیمت نمودار است به این طور که اگر یک مووینگ اوریج را بروی چارت خود فعال کنیم یک نموداری را مشاهده خواهیم کرد که هم قدم با قیمت پیش میرود و تا حد قابل توجهی نوسان ها را فیلتر میکند

مووینگ اورج ها

میانگین متحرک چیست؟

معدل یا میانگین گیری از بازار در محدوده زمانی خاص است که میانگین متحرک اکثرا به عنوان یک indicator تکنیکال برای یکسان کردن داده های بازار برای تشخیص دادن روند مورد استفاده قرار میگیرد.

در حالت کلی فرمول ایجاد و ساخت یک مووینگ اوریج از این فرمول است SUM(CLOSE, N)/N که SUM به معنای مجموع و N به معنای دفعات دوره و Close قیمت انتهایی قیمت در آن دوره میباشد. برای درک بهتر به جدول زیر نگاه کنید.

هنگامی که ما یک مووینگ اوریج با دوره زمانی 10 را روی تایم فریم روزانه قرار میدهیم به معنای این است که یک مویینگ اورج 10 روزه روی چارت خودمان داریم و زمانی که همین مووینگ اورج را در تایم ده دقیقه قرار میدهیم به این مفهوم است که ما یک مووینگ اوریج 10 تا ده دقیقه روی چارت فعال کرده ایم. بنابراین در کل مووینگ اوریجی که در چارت مورد استفاده قرار میگیرد با تایم فریم آن نسبتی مستقیم نیز دارد.

مووینگ اورج چیست

نام های مخفف انواع مووینگ اورج ها

شمارهنام کاملنام مخفف
1Simple Moving AverageSMA
2Exponential Moving AverageEMA
3Smoothed Moving AverageSMMA
4Linear Weighted Moving AverageLWMA or WMA

EMA نسبت به مووینگ اورج WMA از لحاظ لحاظ کردن دوره در فرمول خود حساس تر عمل میکند

مووینگ اوریج ها چه کاربردهایی دارند

ایجاد سطحی بعنوان حمایت یا مقاومت

هر بازاری چه سهام و چه جفت ارزها در بازارهای باینری آپشن (الیمپ ترید ، آلپاری و…) یک پریود زمانی خاصی دارد که به ایجاد واکنش قیمتی در گذشته منجر میشود یعنی اگر شما سهمی را با مووینگ اورج 40 تنظیم کرده باشید و با قیمت آن چارت هماهنگ باشد همانندشکل زیر مانند یک سطح مقاومتی به نمایش در می آید . البته باید تایم های زیادی را امتحان کنید تا متوجه بشید دقیقا چارت شما به چه تنظیماتی حساسیت دارد

مووینگ اوریج ها چیست

گرفتن سیگنال خرید یا فروش از طریق قطع کردن خطوط مووینگ اورج ها

برای اینکار احتیاج به فعال کردن دو مووینگ اورج دارید که دوره زمان یکی بالاتر و دوره زمانی یکی پایین تر باشد بطور مثال یکی 50 دیگری 25 .

شما هر زمان مشاهده کردید موینگ اورج 25 ، خط مووینگ اورج 50 را به شما بالا قطع کرد سیگنال خرید گرفته و دقیقا بلعکس در زمان هایی که مویینگ 25 به طرف پایین موویینگ 50 را قطع کرد شما سیگنال فروش خواهید گرفت که باید توجه داشته باشید این سیگنال گرفتن در بازارهای روند کاربرد دارد و در بازارهای رنج سیگنال هایش اعتبار بسیار پایینی دارند.

مووینگ اوریج چیست و چگونه سیگنال در جهت استراتژی بگیریم

قانون فشردگی در مووینگ اورج ها

برای این روش هم شما حداقل به 8 تا 10 مووینگ اورج احتیاج دارید در بازده زمانی های مختلف .

این قانون به این صورت هست که هر زمان هر 10 مووینگ روی هم قرار گرفتند و یا به اصطلاح مثل فنر فشرده شدند باید انتظار این را داشته باشیم که یک روند بسیار قدرتمند (نزولی یا صعودی ) در آینده ایجاد خواهد شد و طبق شکلی که مشاهده میکنید پس از آزاد شدن فشردگی مویینگ ها از هم دور میشوند.

آموزش مووینگ اوریج

در این مقاله آموزشی سعی کردیم مهمترین کاربردهای مویینگ اوریج ها را برای شما توضیح دهیم ، قطعا اگر قصد مطالعه حرفه ای در مورد این مبحث را دارید میتوانید به کتاب های نگارش شده در این زمینه مراجعه کنید .

اندیکاتور بولینگر باند Bollinger Band

منبع: بایننس آکادمی

منبع: بایننس آکادمی

اندیکاتور باند بولینگر

باند بولینگر چیست ؟

باند بولینگر ( BB ) در اوایل دهه 1980 توسط جان بولینگر ، تاجر و تحلیل گر مالی ، به وجود آمد . عموما از این باندها برای تحلیل تکنیکال ( TA ) استفاده میشود . در واقع ، باند بولینگر مانند یک دستگاه اسیلاتور عمل میکند . این امر نشان میدهد که بازار دارای نوسانات بالا و پایین است ، و همچنین کاهش و افزایش بیش از حد قیمت سهام در بازار وجود دارد .

هدف اصلی استفاده از اندیکاتور باند بولینگر ( BB ) نمایان ساختن پراکندگی قیمت ها در اطراف ارزش متوسط است ؛ به خصوص اگر باند بولینگر ترکیبی از یک باند در بالا ، یک باند در پایین و یک میانگین متحرک ساده ( که گاها با نام باند وسط نیز شناخته می شود ) باشد . دو باند جانبی به تغییر قیمت بازار واکنش نشان میدهند ؛ وقتی نوسانات زیاد باشد از باند وسط دور میشوند و وقتی نوسانات کم است به باند وسط نزدیک میشوند .

فرمول استاندارد باند بولینگر ، باند وسط را به عنوان میانگین متحرک ساده (SMA ) 20روزه در نظر میگیرد درحالیکه باندهای بالا و پایین بر اساس نوسانات بازار در رابطه با میانگین متحرک ساده ( که به آن انحراف استاندارد گفته می شود ) محاسبه میشوند . تنظیمات استاندارد اندیکاتور باند بولینگر به شرح زیر است :

* باند وسط : میانگین متحرک ساده 20روزه (SMA )

* باند بالا : میانگین متحرک ساده 20روزه (SMA ) + ( انحراف استاندارد 20روزه * 2 )

* باند پایین : میانگین متحرک ساده 20روزه (SMA ) - ( انحراف استاندارد 20روزه * 2 )

تنظیمات باند بولینگر یک دوره 20روزه را تایید میکند ، و باند بالا و باند پایین را روی دو انحراف استاندارد ( 2* ) که دور از باند وسط است ، تنظیم میکند . این کار برای اطمینان حاصل کردن از تغییر قیمت حداقل 85 % از داده ها بین این دو باند صورت میگیرد ، اما تنظیمات این اندیکاتور ممکن است باتوجه به نیازهای مختلف و استراتژی های معاملاتی تنظیم شوند .

چگونه از باند بولینگر در معاملات خود استفاده کنیم ؟

اگرچه باندهای بولینگر در بازارهای مالی سنتی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار میگیرند ، اما ممکن است برای مجموعه های تجاری کریپتوکارنسی نیز مورد استفاده باشند . به طورطبیعی روش های متفاوتی برای استفاده و تفسیر اندیکاتور باند بولینگر وجود دارد ، اما نباید از این اندیکاتور به عنوان یک ابزار مستقل استفاده کرد و آن را یک اندیکاتور تحلیل فرصت های خرید یا فروش درنظر گرفت . ترجیحا باید از باند بولینگر همراه با سایر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال استفاده کرد .با این حساب بیایید تصورکنیم که چگونه میتوان داده های ارائه شده توسط اندیکاتور باند بولینگر را تحلیل کرد .

اگر نمودار قیمت یک سهام بالاتر از باند وسط بولینگر حرکت کند و از باند بالایی بولینگر نیز فراتر رود ، میتوان فرض را براین گذاشت که بازار درشرایط خرید بیش از حد است (overbought condition) . یا درغیر این صورت اگر نمودار قیمت به سمت باند پایینی سوق پیدا کند ، نشان دهنده سطح مقاومت است .

درمقابل اگر قیمت یک سهام به صورت چشمگیری کاهش یابد و نمودار قیمت آن باندپایین را قطع کند و یا از باند پایین فراتر رود ، احتمال این که بازار در شرایط فروش بیش از حد است و یا به سطح حمایت رسیده باشد ، وجود دارد .

بنابراین ممکن است سهامداران از اندیکاتور باند بولینگر به همراه سایر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای تعیین اهداف خرید یا فروش خود استفاده کنند . و یا به صورت ساده تر برای مرور شرایط قبلی بازار ، اعم از بررسی نقاط اکسترمم نسبی خرید یا فروش ، از آن بهره گیرند .

بعلاوه انبساط و انقباض باندهای بولینگر ممکن است برای پیش بینی کاهش یا افزایش نوسانات بازار ، کاربردی باشد . وقتی قیمت سهام ها دائما درحال تغییر است باندها می توانند از باند وسط فاصله بگیرند ( انبساط ) ، و یا درصورت ثبات نسبی قیمت ها ، به باند وسط نزدیک شوند ( انقباض ) .

بنابراین باندهای بولینگر برای تجارت های کوتاه مدت بعنوان روشی برای تجزیه و تحلیل نوسانات بازار مناسب تر است ، و این اندیکاتور سعی می کند تحرکات آینده بازار را پیش بینی کند . برخی از سهامداران بر این باورند که وقتی تفسیر اندیکاتور کانال های قیمت باندها بیش از حد منقبض شوند ، ممکن است روند فعلی بازار نزدیک به دوره ادغام باشد و یا روندی معکوس در پیش باشد . از طرف دیگر وقتی باندها خیلی به هم نزدیک شوند ، سهامداران بر این باورند که قیمت های بورس آماده انفجار است .

هنگامی که نمودار قیمت ها به سمت کناره حرکت می کند ، باندهای بولینگر به سمت باند وسط یا میانگین متحرک ساده حرکت می کنند . معمولا ( اما نه همیشه ) پیش بینی میشود که قبل از تحرکات بزرگ بازار ، نوسانات کم و انحرافات شدیدی در نمودار به وجود بیاید .

نکته قابل توجه این است که یک استراتژی تجاری وجود دارد که انقباض باندهای بولینگر نامیده می شود . این استراتژی شامل یافتن مناطق کم تحرکی است که به علت انقباض باندهای بولینگر نمایان شده اند . استراتژی انقباضی ، خنثی است و هیچ گونه روشنگری در جهت تحرکات بازار ارائه نمی دهد . بنابراین سهام داران از ترکیبی از این استراتژی و سایر روش های تحلیل تکنیکال مانند سطوح پشتیبانی و مقاومت استفاده می کنند .

باند بولینگر و کانال کلتنر

برخلاف باندهای بولینگر که مبتنی بر میانگین متحرک ساده و انحرافات استاندارد است ، نسخه مدرن اندیکاتور کانال کلتنر ( KC ) از میانگین برد واقعی ( ATR ) استفاده می کند تا عرض کانال را حدودا 20روزه تعیین کند . از این رو فرمول کلتنر به شرح زیر است :

* باند وسط : میانگین حرکت نمایی ۲۰روزه ( EMA )

* باند بالا : میانگین حرکت نمایی 20روزه + ( میانگین برد واقعی 10روزه * 2 )

* باند پایین : میانگین حرکت نمایی 20روزه - ( میانگین برد واقعی 10روزه * 2 )

معمولا کانال های کلتنر از باندهای بولینگر به هم نزدیک ترند . بنابراین در برخی موارد ، اندیکاتور کانال کلتنر ممکن است بهتر از اندیکاتور باند بولینگر در قدرت تشخیص روند معکوس بازار و تعیین نقطه اکسترمم نسبی خرید و فروش ، عمل کند . همچنین کانال کلتنر سیگنال های نقاط اکسترمم نسبی خرید و فروش را زودتر نشان می دهد .

از طرف دیگر باند بولینگر نوسانات بازار را بهتر نشان می دهد زیرا حرکات انبساطی و انقباضی نمودار باند بولینگر در مقایسه با کانال کلتنر گسترده تر و آشکارتر است . بنابراین چون اندیکاتور باند بولینگر از انحراف های استاندارد استفاده می کند ، احتمالا سیگنال های اشتباه کم تری ارائه می دهد ؛ زیرا عرض آن نسبت به کانال کلتنر بزرگ تر است و در نتیجه ، نمودار خیلی سخت فراتر می رود .

بین این دو اندیکاتور ، اندیکاتور باند بولینگر شناخته شده تر است . اما هر دو ابزار می توانند به نوبه خود مفید باشند - به خصوص برای معاملات کوتاه مدت . به غیر از موارد ذکرشده ، این دو اندیکاتور می توانند به عنوان راهی برای ارائه سیگنال های مطمئن تر در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار گیرند .

کانالهای تلگرام ما : T.me/beyondfundamental
T.me/beyondtechnicall

اسیلاتور (Oscillator) چیست؟ معرفی بهترین اسیلاتورها برای معامله رمزارز

اسیلاتور چیست

در دنیای معاملاتی پی بردن به روند بازار و کشف نقاط مناسب ورود و خروج، برای تریدرها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اما به راستی با توجه به مارکت بزرگ و پرنوسان کریپتو کارنسی، تمام معامله‌گران از خرید ارز دیجیتال خود سود می‌برند؟ قطعاْ این طور نیست. به همین دلیل افراد با تجربه از ابزارهایی کمکی جهت شناخت بهتر شرایط بازار کمک می‌گیرند. یک نمونه از این ابزارها، اسیلاتور یا نوسان ساز نام دارد که در این مقاله قصد داریم به معرفی و نحوه استفاده از آن در بازار رمزارزها بپردازیم.

اسیلاتور چیست؟

اسیلاتور (Oscillator) یا نوسان ساز، شاخصی نموداریست که در تشخیص شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش یک دارایی در بازارهای مالی به ما کمک می‌کند. امروزه اکثر کاربران حوزه کریپتو اسیلاتورها را در مواردی همچون: تشخیص حداکثر دامنه نوسانات، واگرایی و نقاط ورود و خروج به کار می‌گیرند. اسیلاتورها به نوبه خود از درجه اطمینان بالایی برخوردارند، اما نباید فراموش کنیم که در معاملات هیچ ابزاری ۱۰۰٪ تضمینی و کارآمد نیست. به طور کلی هر اسیلاتور دارای دو باند (کرانه بالا و کرانه پایین) است که یک شاخص روند (اندیکاتور) بین این محدوده نوسان می‌کند. با تحلیل نوسانات این شاخص، معامله‌گر متوجه شرایط بازار خواهد شد. برخی از رایج‌ترین انواع اسیلاتور عبارتند از:

  • استوکاستیک (stochastic)
  • قدرت نسبی (RSI)
  • شاخص کانال کالا (CCI)
  • اسیلاتور AO
  • اسیلاتور مومنتوم (Momentum)

سرمایه‌گذاران، نوسان سازها را یکی از مهم‌ترین ابزارها برای درک بازار می‌پندارند، اما ابزارهای تکنیکال دیگری هم وجود دارد که به آنها در بررسی معاملات کمک می‌کند، مانند مهارت چارت خوانی و اندیکاتورهای تکنیکال. در ادامه به نحوه استفاده از اسیلاتور و معرفی شناخته‌شده‌ترین آنها در معاملات ارز دیجیتال خواهیم پرداخت.

نحوه استفاده از اسیلاتور

استفاده از اسیلاتور توسط یک تریدر

برای استفاده از هر اسیلاتور (نوسان ساز)، ابتدا باید دو محدوده را برای آن تعریف کنیم. سپس، با قرار دادن این ابزار بین این دو بازه، اسیلاتور نوسان کرده و یک شاخص روند ایجاد می‌کند. معامله‌گران با بررسی نوع نوسانات این شاخص، به شرایط بازار پی خواهند برد. به زبان ساده هنگامی که معامله‌گر ببیند اسیلاتور به سمت مقادیر بالاتر حرکت می‌کند، متوجه می‌شود دارایی او در حالت اشباع خرید است. در طرف مقابل، زمانی که اسیلاتور به سمت مقادیر پایین‌تر حرکت کند، او دارایی خود را در حالت اشباع فروش در نظر می‌گیرد. عموماً تحلیلگران از نوسان ساز زمانی استفاده می‌کنند که قادر به تشخیص روند قیمت نباشند. (برای مثال زمانی که چارت قیمتی یک ارز به صورت افقی است).

تحلیل نوسانات اسیلاتور

سیگنال های اسیلاتور

تریدرها در تحلیل تکنیکال، یک Oscillator را در مقیاسی بین۰ تا ۱۰۰ درصد اندازه‌گیری می‌کنند؛ جایی که قیمت پایانی نسبت به محدوده قیمت کل برای تعداد مشخصی از کندل‌ها در چارت نمایان است. هنگامی که بازار در یک محدوده خاص معامله می‌شود، اسیلاتور نوسانات قیمت را دنبال می‌کند. در این حالت اگر دامنه نوسانات از ۷۰ تا ۸۰ درصد محدوده قیمت کل تعیین شده فراتر رود، شرایط اشباع خرید را به ما نشان می‌دهد که به معنای فرصت فروش است. در مقابل از رسیدن نوسانات به زیر ۳۰ تا ۲۰ درصد، به معنای اشباع فروش و فرصتی برای خرید یاد می‌شود.

تا زمانی که قیمت یک ارز در محدوده تعیین شده اسیلاتور باقی بماند، سیگنال‌های دریافتی معتبر هستند. اما هنگامی که یک شکست قیمتی (بریک اوت) رخ دهد، این سیگنال‌ها ممکن است گمراه‌کننده شوند. تحلیلگران بریک اوت و پولبک را عامل یک سویه شدن بازار یا شروع یک روند جدید قلمداد می‌کنند و در این شرایط نوسان ساز ممکن است برای مدت طولانی در محدوده اشباع خرید یا فروش باقی بماند.

معرفی برخی اسیلاتورهای بازار کریپتو

از مهم‌ترین انواع اسیلاتورها در بازار کریپتو می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. اسیلاتور یا نوسان ساز استوکاستیک (Stochastics)

اسیلاتور استوکاستیک و چارت قیمت

این اسیلاتور مبتنی بر مقایسه بهای یک دارایی در محدوده قیمتی و زمانی خاص است. این ابزار با سیگنال‌هایی که بر اساس همگرایی و واگرایی در نقاط بی‌نهایت ایجاد می‌کند، در تعیین نقاط برگشت احتمالی قیمت موثر است. این همگرایی/واگرایی توسط ۲ خط (بین سطوح ۰ تا ۱۰۰) تشکیل می‌شود که بیانگر تحرکات قیمت در یک بازه زمانی مشخص است. بنابراین عبور از هر دو این خط چیزیست که ما از آن به عنوان سیگنال خرید یا فروش یاد می‌کنیم.

هرچند هر معامله‌گر باتجربه‌ای حرکت بازار را می‌تواند تنها با نگاه کردن به نمودار دریابد. با این حال، اسیلاتور Stochastic تحلیل قیمت را برای ما بسیار آسان‌تر کرده است. همانطور که در تصویر بالا ملاحظه می‌کنید، EURUSD در یک روند صعودی پایدار باقی مانده است. اما از هفته دوم ژوئن ۲۰۲۰ روند صعودی تحلیل رفته و قیمت به تدریج به سمت خط روند در حال کاهش است. در همان زمان، اسیلاتور استوکاستیک هم در حال کاهش بوده و تا پایان ژوئن به عدد ۲۲ رسید. این یک واگرایی صعودی و یک فرصت خرید قلمداد می‌شود.

۲. اسیلاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)

اسیلاتور شاخص قدرت نسبی و چارت قیمت

نوسان ساز شاخص قدرت نسبی یکی از شناخته‌شده‌ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال است که روند حرکت یک دارایی را به ما نشان می‌دهد. این Oscillator با تشخیص نیروی افزایشی یا کاهشی در پس قیمت یک دارایی (در یک زمان معین) برای تشخیص رشد یا سقوط بهای یک ارز به‌کار می‌رود. RSI درست مانند استوکاستیک بین مقادیر ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است. با این حال، سطح اشباع خرید و فروش در روندهای صعودی روی ۷۰ و در روندهای نزولی روی ۳۰ تعیین می‌شود.

بهترین راه استفاده از RSI این است که ابتدا به دنبال سطوح حمایت و مقاومت بالقوه باشیم و بعداً فرصت‌های ورود به بازار را بیابیم. برای انجام این کار، به جای تمرکز روی سطح ۵۰، می‌توانیم دو خط اضافی ۴۰ و ۶۰ را (مطابق شکل بالا) در پنجره RSI ترسیم کنیم. بنابراین زمانی که RSI به سطوح ۴۰ و ۶۰ رسید، سطوح حمایت و مقاومت پیدا می‌شود.

۳. اسیلاتور شاخص کانال کالا (CCI)

اسیلاتور CCI

اسیلاتور شاخص کانال در اصل نیروی پشت هر حرکت قیمت را اندازه‌گیری و بر اساس آن روندهای صعودی یا نزولی را مشخص می‌کند. این ابزار با مقایسه قیمت فعلی و قیمت‌های قبلی یک ارز، میزان قدرت یک روند را مشخص می‌کند. CCI برای این کار از اندیکاتور میانگین متحرک به عنوان نقطه مرجع خود استفاده می‌کند. به این صورت که اگر CCI بالای آن قرار گرفت، قیمت بیشتر از حد متوسط بوده و این یک نیروی رو به رشد است. از طرفی اگر CCI پایین‌تر از میانگین متحرک بود، حاکی از پایین بودن قیمت از حد متوسط و وجود ضعف در روند صعودی‌ست.

CCI برخلاف RSI که بین ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است، هیچ حد بالا یا پایینی ندارد. در عوض، این نوسان ساز در شرایط عادی بازار بین سطوح ۱۰۰- تا ۱۰۰+ در نوسان است. بنابراین زمانی که در این محدوده نرمال باقی بماند، نشان دهنده عدم وجود یک روند قوی در بازار و تثبیت قیمت است. در مقابل، رسیدن آن به بالای ۱۰۰+ نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی و کاهش آن از سطح ۱۰۰- از یک روند نزولی قوی خبر می‌دهد.

۴. اسیلاتور AO

اسیلاتور AO

اسیلاتور AO توسط معامله‌گر معروف بیل ویلیامز (Bill Williams) برای سنجش اختلاف بین سیکل ۵ام و ۳۴ام میانگین متحرک ساده (SMA) خلق شده است. AO درست مانند MACD به صورت هیستوگرام رسم می‌شود. به بیان ساده، زمانی که هیستوگرام بالای خط صفر و در حال افزایش باشد، سیگنالی صعودی و قیمت در حال افزایش است. همچنین هنگامی که هیستوگرام زیر خط صفر قرار گرفت، نشانگر حرکت نزولی قیمت است.

بهترین راه برای استفاده از AO، استراتژی Twin Peak (قله‌های دوقلو) است که اساساً واگرایی معاملات را توصیف می‌کند. نکته مهمی که در این حالت باید به خاطر بسپارید این است که قله‌های دوقلوی نزولی در بالای خط ۰ و قله‌های دوقلوی صعودی در زیر خط ۰ رخ می‌دهند.

مطابق تصویر بالا شما برای ورود به بازار در کف قیمت، باید منتظر تشکیل دو قله متوالی بالای خط صفر بمانید (جایی که قله دوم پایین‌تر از قله اول است). در مقابل برای خروج از بازار در سقف، باید منتظر دو قله متوالی زیر خط صفر بمانید (جایی که قله دوم بالاتر از قله اول است). سپس می‌توانید با ظاهر شدن اولین نوار سبز رنگ روی خط هیستوگرام، با یک سفارش خرید (لانگ) وارد بازار شوید.

۵. اسیلاتور مومنتوم

نمایش اشباع خرید و فروش در اسیلاتور مومنتوم

این اسیلاتور به ما امکان پی بردن به سرعت حرکت قیمت و در نتیجه روند آن را می‌دهد. مومنتوم در اصل رابطه بین قیمت فعلی با قیمت چند روز قبل است. بنابراین نحوه تفسیر آن اهمیت زیادی دارد. مطابق تصویر بالا، منفی شدن این شاخص بیانگر یک روند نزولی و مثبت شدن آن از یک روند صعودی حکایت تفسیر اندیکاتور کانال های قیمت دارد.

اگر اسیلاتور مومنتوم به مقادیر بسیار بالا یا پایین (نسبت به مقادیر تاریخی آن) برسد، به عنوان تداوم روند فعلی استنباط می‌شود. از آنجایی که این ابزار حد بالا و پایین ندارد، شما باید تاریخچه خط مومنتوم را به صورت بصری بررسی و خطوط افقی را در امتداد مرزهای بالا و پایین آن ترسیم کنید. هنگامی که خط مومنتوم به این سطوح رسید، نشان دهنده شرایط اشباع خرید (کاهش قیمت) یا اشباع فروش (افزایش قیمت) است.

تفاوت اسیلاتور با اندیکاتور چیست؟

اجازه دهید همین ابتدا یک نکته مهم را درخصوص اسیلاتور و اندیکاتور بیان کنیم. تمامی این ابزارها به منظور شناسایی روند بازار و پیشبینی قیمت طراحی شده‌اند. بنابراین به تعبیری اسیلاتور زیرمجموعه‌ای از اندیکاتورهاست. همچنین معامله‌گران از اسیلاتورها همزمان با سایر اندیکاتورهای تکنیکال برای تصمیم‌گیری بهتر در بازارهای معاملاتی استفاده می‌کنند. اما با این وجود تفاوت‌هایی هم در نحوه عملکرد این دو ابزار وجود دارد که عبارتند از:

  • اسیلاتورها عماماً به عنوان یک پنجره جدید در کنار سیگنال اصلی نمایش داده می‌شوند، در حالی که اندیکاتورها دقیقاً روی چارت قیمت سوار می‌شوند.
  • اسیلاتورها فقط دو محدوده اشباع خرید و اشباع فروش را بر اساس محاسبات خود مشخص می‌کنند. به عنوان مثال در اسیلاتور RSI سطوح بالاتر از ۷۰ به عنوان اشباع خرید و سطوح پایین تر از ۳۰ به عنوان اشباع فروش در نظر گرفته می‌شود.
  • اسیلاتورها عموما برای تشخیص واگرایی بکار می‌روند در حالی که اندیکاتورها در تشخیص روند بازار موثرند.

در پایان باید اشاره کنیم این ابزارها در سایر بازارهای مالی مانند، کالا، فلزات گرانبها و غیره نیز به کار می‌روند و موارد استفاده از آنها تنها محدود به بازار کریپتو نمی‌شود. امیدواریم مطالعه این مقاله جوابگوی نیازهای شما درخصوص اسیلاتورها بوده باشد. بی صبرانه منتظر دریافت نظرات شما همراهان عزیز هستیم.

معرفی اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال

فراکتال در تحلیل تکنیکال یکی از برترین ابزارها در بررسی الگوهای قیمتی است. شاید تغییرات و نوسانات قیمت در بازارهای سهام، ارز و ارزهای دیجیتالی کاملا تصادفی به نظر برسد. درحالی که در یک بازه زمانی اگر این تغییرات را کنار یکدیگر قرار دهیم، می‌بینیم شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند و در حال تکرار رفتارهای یکدیگر هستند. بنابراین می‌توانیم چنین نوساناتی را به عنوان الگویی برای ادامه فعالیت در بازار قرار دهیم.

فهرست عناوین مقاله

فراکتال چیست؟

همانطور که گفتیم الگوهای تکرارشونده می‌توانند مبنای عملکرد تریدرها و فعالان بازارهای مالی برای خرید یا فروش‌های بعدی باشند. یعنی شما با استفاده از یک الگوی تکرارشونده می‌توانید استراتژی عملکرد خود برای خرید یا فروش یا حتی صبر در بازار را تعیین کنید. فراکتال یکی از کاربردی‌ترین الگوهای تکرارشونده است.

فراکتال یا اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال یک الگوی برگشتی ساده پنج میله‌ای است. این اندیکاتور با توجه به پیام‌ها و نشانه‌هایی که دارد، می‌تواند نقش بزرگ و مهمی در سودآوری و حضور مفید شما در بازار داشته باشد. حال بیایید نگاهی به مهم‌ترین نکات برای توضیح مفهوم Fractal بیندازیم:

  • با استفاده از تحلیل تکنیکال و نمودارهای کندل استیک (نمودار شمعی) می‌توان خروجی مناسبی از این مفهوم برای وضعیت تصادفی قیمت‌ها در بازار حتی به صورت روزانه گرفت!
  • آینده سرمایه‌گذاری، نقش نقدینگی و تأثیر اطلاعات در یک سیکل تجاری کامل در بازارهای مالی می‌تواند به وسیله Fractal بررسی شود.
  • المان فنی یادشده می‌تواند نقش مهمی در مقیاس بزرگتر برای بررسی ثبات (استیبل بودن) بازار برای سرمایه‌گذاری داشته باشد.

معرفی اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال

کلمه فراکتال ذهن بسیاری از فعالان بازارهای مالی یا مردم عادی را به سمت و سویی پیچیده از ریاضیات می‌برد. اما این ذهنیت ربطی به مفهوم فراکتال در بازارهای مالی ندارد. فراکتال در واقع یک المان فنی و تکنیکال مهم است که می‌تواند در نوسانات قیمتی بزرگ و آشفته بازار، الگوهای تکرارشونده خاصی را نمایش دهد.

فراکتال صعودی و فراکتال نزولی

فراکتال‌ها حداقل از پنج نوار میله‌ای تشکیل می‌شوند و برای تشخیص آن‌ها در نمودار قیمت باید نکات خاصی مد نظر داشت. به طور کلی مفهوم یادشده در دو حالت قابل بررسی است؛ فراکتال صعودی و فراکتال نزولی:

  1. یک نقطه عطف بیریش bearish (صعودی) زمانی رخ می‌دهد که یک الگو (میله) با بالاترین ارتفاع در مرکز و دو الگو تفسیر اندیکاتور کانال های قیمت با ارتفاع کمتر در طرفین قرار گرفته باشند. چنان‌که در تصویر پایین مشاهده می‌کنید، در سمت چپ و راست نقطه عطف صعودی دو الگوی مشابه با ارتفاع یکسان نسبت به یکدیگر و پایین‌تر از نوار مرکزی قرار گرفته‌اند.
  2. یک نقطه عطف بولیش bullish (نزولی) زمانی رخ می‌دهد که یک الگو (میله یا کندل) با کمترین ارتفاع در مرکز و دو الگو با ارتفاع بیشتر در طرفین آن قرار گرفته باشند. در تصویر زیر برای یک نقطه عطف نزولی مشاهده می‌کنید که دو میله در سمت راست و دو میله در سمت چپ بالاتر از میله مرکزی قرار گرفته‌اند.

در تصویر بالا دو نمونه از اندیکاتور فراکتال کامل را مشاهده می‌کنید. البته در مواردی نیز پیش آمده است که با تعداد الگوهای کمتر نیز فراکتال ایجاد شده است. اما برای معتبر باقی‌ماندن فراکتال و مفهوم آن در تحلیل تکنیکال برای کمک به تحلیلگران و سرمایه‌گذاران، باید الگوی پنج‌تایی حفظ شود.

انتظار کلی پس از رخ‌دادن یک فراکتال به طور کلی این است که با ترسیم فراکتال صعودی انتظار افزایش قیمت و با ترسیم فراکتال نزولی انتظار کاهش قیمت در آینده می‌رود.

یک ایراد و ضعف مهم برای اندیکاتور فراکتال!

اشکال و ضعف مهم مفهوم فراکتال در تحلیل تکنیکال این است که جزو الگوهای تأخیری (اندیکاتور lagging) به حساب می‌آید. یعنی هیچگاه نمی‌توانیم بدون قرارگرفتن دو روزه در حالت بازگشت قیمتی یک فراکتال را به طور کامل ترسیم کنیم!

البته نکته اینجاست که بیشتر بازگشت‌های مهم و تأثیرگذار برای الگوهای بیشتر ادامه خواهند داشت و از این نظر معمولا مشکلی ایجاد نمی‌شود (هر میله، الگو یا شمع در واقع نشان‌دهنده قیمت یک روز است). اما به ‌طورکلی عدم توان ترسیم الگو به دلیل نیاز به تأخیر چندروزه یکی از ضعف‌های مهم در این مدل از اندیکاتورها است.

کاربرد مفهوم فراکتال Fractal در معاملات بازارهای مالی

امروزه در اکثر پلتفرم‌های معاملاتی، فراکتال به عنوان یک شاخص معاملاتی به کاربران ارائه می‌شود. این یعنی تحلیگران و تریدرها نیازی به کنکاش و جستجو برای تشخیص این الگو در نمودارها ندارند. کافی است شما فقط اندیکاتور Fractal را روی نمودار فعال کنید تا خود نرم‌افزار فراکتال‌ها را روی نمودار برای شما برجسته کند. با این روش شما می‌توانید بدون ازدست‌دادن زمان و فورا متوجه عطف‌های صعودی و نزولی و خیزهای قیمتی شوید.

نکته مهم درباره استفاده از اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال، استفاده ترکیبی از آن با سایر شاخص‌ها و المان‌های تحلیلی است و بهتر است از این مفهوم به تنهایی برای تحلیل استفاده نکنید. بهترین شاخص برای تأیید مشاهدات و به دست‌آمده‌ها از فراکتال، اندیکاتور الیگیتور است. اندیکاتور الیگیتور (الگوی تمساح) ابزاری است با استفاده از چندین اندیکاتور میانگین متحرک ایجاد شده است.

در نمودار زیر یک روند صعودی بلندمدت نشان داده شده است که قیمت آن عمدتا در بالای دندان الیگیتور (قسمت میانی اندیکاتور میانگین متحرک) قرار گرفته است. از آن‌جایی که روند در این نمودار صعودی است می‌توان از سیگنال‌های بولیش برای تولید سیگنال خرید استفاده کرد.

این موضوع شاید کمی شما را گیج کند. یک فراکتال نزولی (بیریش) زمانی ترسیم می‌شود که یک فلش بالای آن قرار بگیرد. اما فراکتال‌های صعودی (بولیش) با یک پیکان رو به پایین در زیر کشیده می‌شوند. بنابراین در صورتی که با استفاده از فراکتال یک روند صعودی کلی را بررسی می‌کنید، به دنبال پیکان‌های فراکتال رو به پایین باشید.

کاربرد مفهوم فراکتال Fractal

البته این برای حالتی است که آن را توضیح دادیم. یعنی در صورتی که از نرم‌افزارهای تحلیلی استفاده کنید. خود نرم‌افزار مطابق شکل زیر پس از فعال‌شدن اندیکاتور Fractal توسط شما، فراکتال‌های صعودی و نزولی را همراه با پیکان‌های بالا یا پایین آن‌ها نمایش می‌دهد.

همچنین در طرف مقابل اگر قصد دارید با استفاده از اندیکاتور یادشده به بررسی یک روند نزولی کلی بپردازید، باید فراکتال‌های نزولی را با پیکان رو به بالا در قسمت بالای آن‌ها مورد بررسی قرار دهید. البته نکته مهم اینجاست که گاهی اوقات شما می‌توانید با بزرگ‌ترکردن بازه نمودار، برخی سیگنال‌های فراکتال را حذف کنید و در یک روند کلی‌تر و صحیح‌تر فرصت‌های خرید یا فروش یا حضور در بازار را بررسی کنید.

استراتژی عملیاتی در بازارهای مالی با استفاده از فراکتال‌ها

سیگنال فراکتال در تحلیل تکنیکال می‌تواند منشأ اقدامات مهمی برای یک تریدر یا تحلیلگر باشد. البته فراموش نکنید در این اندیکاتور مانند بسیاری دیگر از الگوها نیز فقط ورودی‌ها به شما نمایش داده می‌شود و مسئولیت کنترل ریسک معاملات برعهده خود شماست.

در مورد نمودار بالایی تا زمانی که قیمت از پایین‌ترین سطح خود شروع به افزایش نکند، الگو تشخیص داده نمی‌شود. پس معامله‌گر می‌تواند پس از انجام معامله استاپ لاس (حد ضرر) را در پایین‌ترین سطح اخیر قرار دهد. اما اگر یک روند کوتاه‌مدت را طی کنیم می‌توانیم حد ضرر را در بالاترین سطح اخیرش قرار دهیم. این مثال یک نمونه از قراردادن حد ضرر با استفاده از مفهوم فراکتال است.

استراتژی بعدی عملیاتی، سطوح بازیابی مجدد فیبوناچی (Fibonacci retracement) با استفاده از فراکتال است. یکی از مسائل مهم در اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال این است که کدام یک از فراکتال‌ها در معامله ظهور کند. از طرفی یکی از مشکلات بازیابی مجدد فیبوناچی این است که از کدام سطح اصلاحی استفاده شود. حال با ترکیب این دو امکان رخ‌دادن هردو محدود می‌شود. زیرا یک سطح فیبوناچی تنها در صورتی معامله می‌شود که یک فراکتال بازگشتی (fractal reversal) خارج از آن سطح رخ بدهد.

تریدرها معمولا مایل به تمرکز بر روی معاملات با نرخ فیبوناچی خاص هستند. این استراتژی ممکن است برای معامله‌گرهای مختلف متفاوت باشد. معمولا تریدرهای واقعی و بزرگ مایل به انجام معاملات در روندها و زمان‌های طولانی‌تر هستند. در چنین شرایطی فراکتال می‌تواند با ترکیب فیبوناچی بسیاری از ریسک‌ها را حذف کند.

مثلا در طول یک روند صعودی طولانی‌مدت و بزرگ، زمانی که قیمت به 61.8% سطح بازیابی مجدد خود عقب‌نشینی می‌کند. اینجا فراکتال‌ها می‌توانند به استراتژی معاملاتی تریدر اضافه شوند. در چنین شرایطی معامله‌گر تنها در حالتی معامله می‌کند که یک فراکتال برگشتی در نزدیکی 61.8 درصد سطح بازیابی مجدد رخ دهد. البته آن هم در صورتی که سایر شرایط معامله مهیا باشد!

نمودار زیر دقیقا نمایانگر همین موضوع است. زیرا قیمت در یک روند کلی صعودی قرار دارد و به یکباره عقب‌نشینی می‌کند. در چنین شرایطی قیمت یک فراکتال صعودی بازگشتی در نزدیکی سطح 0.618 از ابزار اصلاحی فیبوناچی نرم‌افزار تحلیلی در نمودار تشکیل می‌دهد. حال هنگامی که فراکتال کامل شود (دو روز پس از قیمت پایینی فراکتال)، یک معامله طولانی در راستای روند صعودی بلندمدت ایجاد می‌شود.

استراتژی عملیاتی در بازارهای مالی با استفاده از فراکتال‌ها

سود نیز می‌تواند شامل استفاده از فراکتال شود. مثلا اگر مدت زمان زیادی روی روند صعودی فراکتال حرکت کنید، می‌توانید هنگامی که یک فراکتال نزولی رخ می‌دهد، از موقعیت خود خارج شوید. البته در چنین شرایطی سایر روش‌های خروج مانند حد سود و تریلینگ استاپ لاس نیز می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد.

ملاحظات مهمی که باید هنگام استفاده از فراکتال مد نظر داشته باشید

  • فراکتال‌ها شاخص‌های تأخیری هستند و نیاز به چند روز زمان برای ترسیم دارند.
  • رخ‌دادن فراکتال‌ها در نمودارهای قیمتی بسیار رایج و معمول است. بنابراین برای تحلیل‌ها همانطور که گفتیم تنها به فراکتال اکتفا نکنید و ترکیب با سایر شاخص‌ها مانند فیبوناچی را در نظر داشته باشید.
  • هرچه بازه زمانی نمودار مورد بررسی شما طولانی‌تر باشد، بازگشت‌های مطمئن‌تری خواهید داشت. از طرفی با افزایش بازه بررسی نمودار، تعداد فراکتال‌ها و سیگنال‌های آن‌ها کاهش می‌یابد و شما تحلیل منطقی‌تری خواهید داشت.
  • سعی کنید از پلتفرم‌های تریدینگی که اندیکاتور فراکتال را بر روی خود دارند، استفاده کنید. زیرا زمان‌گذاشتن برای تشخیص فراکتال‌های متعدد در نمودار با توجه به تعدد آن‌ها می‌تواند کاری بیهوده باشد.

جمع‌بندی؛ آخرش فراکتال خوبه یا بده؟!

فراکتال نیز مانند سایر الگو‌های تکرارشونده رایج، می‌تواند سیگنال‌های مهمی برای تعیین استراتژی معاملات شما ایجاد کند. اما به دلیل این که روی نمودارهای مختلف به دفعات و در بازه‌های زمانی مختلف رخ می‌دهد، باید با سایر شاخص‌ها در تحلیل ترکیب و سپس استفاده شود.

بنابراین استفاده مستقل از فراکتال در تحلیل تکنیکال می‌تواند اشتباهی مبتدیانه باشد که سرمایه شما را به باد دهد!از طرفی عدم استفاده از آن نیز می‌تواند شما را از فرصت‌های بزرگ در روندهای صعودی یا نزولی بزرگ بازار غافل کند. بنابراین باید از فراکتال در کنار سایر شاخص‌های معتبر حتما استفاده کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.