الگوی برگشتی
الگوهای نمودار، الگوهای گرافیکی هستند که به طور منظم در تاریخچه قیمت ها در تمام واحدهای زمانی شکل می گیرند. دو دسته اصلی از الگوهای نمودار وجود دارد: الگوهای برگشتی یا معکوس و الگوهای ادامه دهنده یا تداوم. الگوهای تداوم یا ادامه دهنده در واقع از ادامه داشتن روند فعلی خبر می دهند. یعنی انتظار می رود بازار در روند فعلی ثابت بماند. در حالی که الگوی برگشتی نشان دهنده معکوس شدن روند آینده است. آنها تعیین نقطه ورود و خروج و همچنین تعیین اهداف قیمت را ممکن می کنند.
الگوهای برگشتی در تحلیل تکنیکال ، بیانگر معکوس روند فعلی هستند و از بازگشت روند خبر می دهند. خروجی الگو از نظر تئوری در جهت مخالف حرکت قبل از تشکیل الگوی نمودار است. در یک روند صعودی، یک الگوی برگشتی نشان دهنده یک حرکت صعودی است. از طرف دیگر در روند نزولی می تواند نشاندهنده یک رویداد صعودی باشد.
مهم است که خروج الگو را پیش بینی نکنید. یک الگوی نمودار معکوس فقط زمانی تایید می شود که خط قیمت از الگو خارج شود (شکستگی خط گردن یا شیب نزولی به سمت پایین یا صعودی به سمت بالا). به عنوان مثال، یک نمودار میتواند دو کف را نشان دهد، اما این الگوی نمودار معکوس میتواند به پایین یا محدوده سهگانه تبدیل شود، بنابراین باید منتظر سیگنال صعودی یا نزولی بود.
انواع الگوی برگشتی
الگوهای برگشتی پرایس اکشن دارای انواع مختلفی و به تعداد زیادی می باشند. گاهی این تعداد زیاد ممکن است معامله گران را به اشتباه بیندازد. تسلط و علم کافی به نمودارها بهترین راه پرهیز از اشتباهات خواندن نمودارها می باشد.
مهمترین الگوهای برگشتی پرایس اکشن عبارت اند از :
الگوی برگشتی سر و شانه
این الگو یک الگوی نمودار معکوس روند است که مطمئناً برای سرمایه گذاران شناخته شده ترین است و آنها را موفق می کند.
در تئوری، ارتفاع هر دو شانه باید یکسان باشد و خط گردن باید افقی باشد. در عمل، شانه ها اغلب هم قد نیستند، یا خط گردن به سمت بالا یا پایین می رود (بسته به شکل شانه ها در الگو).
قله های اول و سوم که تقریبا هم اندازه هستند، شکل دهنده شانه ها هستند.
قله دوم (بالاتر از شانه ها) سر را تشکیل می دهد.
هیچ قانون ثابتی وجود ندارد، اما برخی از نویسندگان معتقدند که ارتفاع سر باید 1.5 تا 2 برابر بیشتر از ارتفاع شانه باشد.
همچنین توافق شده است که فضاهای بین هر قله باید یکسان باشد تا الگوی برگشتی سر و شانه را تأیید کند.
خط گردن با دو پایین ترین نقطه ای که بعد از شانه اول و سر به دست می آید مشخص می شود. این دو نقطه پایین همیشه در یک سطح نیستند. بنابراین خط گردن می تواند به سمت بالا (52٪ موارد)، رو به پایین (43٪ موارد) یا افقی (10٪ موارد) باشد.
الگوی برگشتی سر و شانه به طور قطعی در نقطه شکست خط گردن تایید می شود. هدف قیمت برابر با ارتفاع بین خط گردن و بالای سر است که در زیر خط گردن ترسیم شده است.
در تصویر زیر نمایش گرافیکی الگوی سر و شانه را مشاهده می کنید.
الگوی برگشتی کندل
بسیاری از معامله گران از نمودار شمعی به عنوان رایج ترین راه برای تشخیص روند قیمت یاد می کنند. هر کندل در نمودار ساعتی نشان دهنده حرکت به مدت یک ساعت است. در نمودار 4 ساعته نیز عملکرد قیمت در مدت 4 ساعت مشخص می شود.
بالاترین نقطه در الگوی برگشتی کندل، بیانگر بیشترین قیمت اوراق بهادار معامله شده در دوره زمانی مربوطه است. پایین ترین نقطه کندل نیز کمترین قیمت در آن زمان را نشان می دهد. “بدنه” یک کندل مشخص کننده قیمت های باز و بسته شدن در یک دوره زمانی است. با آبی شدن بدنه کندل در می یابیم که قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت افتتاحیه بوده است. همچنین با قرمز شدن بدنه شمعدانی می فهمیم که قیمت افتتاحیه بالاتر از قیمت بسته شدن بوده است.
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو، اولین اصلاح خط گردن را تعیین می کند که با پایین ترین نقطه بین دو قله مشخص می شود. سپس قیمت باز می گردد.
الگوی برگشتی سقف دوقلو فقط در صورت شکست نزولی در خط گردن به طور قطعی تایید می شود. هدف قیمت در یک تاپ دوبل با رسم بالاترین نقطه الگو در بالای خط گردن محاسبه می شود. بالاترین نقطه مربوط به تفاوت بین خط گردن و خط مقاومت است که در آن دو قله تشکیل شده است.
زمانی که الگوی دوتایی اعتبارسنجی می شود (شکست در خط گردن)، معمولاً قبل از رسیدن به هدف قیمت الگو، قیمت در مقاومت روی خط گردن عقب نشینی می کند.
الگوی کف دوقلو
الگوی برگشتی کف دوقلو، اولین اصلاح خط گردن را مشخص میکند که در بالاترین نقطه بین دو فرورفتگی تجسم یافته است. سپس قیمت به سطح آخرین پایین ترین نقطه (همان سطح حمایتی که اولین پایین است) کاهش می یابد. اندازه دو فرورفتگی معمولاً یکسان است،
یک الگوی کف دوقلو تنها در یک شکست صعودی در خط گردن به طور قطع تایید می شود. هدف قیمت در الگوی پایین دوبل با گرفتن بالاترین نقطه الگو در بالای خط گردن محاسبه می شود. بالاترین نقطه مربوط به تفاوت بین خط گردن و خط حمایتی است که در آن دو فرورفتگی تشکیل شده است.
هنگام تأیید یک الگوی پایین دوبل (شکست صعودی در خط گردن)، معمولاً قبل از رسیدن به هدف قیمت الگو، قیمت یک عقبنشینی در حمایت از خط گردن انجام میدهد.
الگوی سقف سه قلو
در الگوی برگشتی سقف سه قلو، ناحیه مقاومت باعث اصلاح 3 باره می شود. خط گردن الگو از پایین ترین دو قله نزولی تشکیل شده است. بنابراین ابتدا یک اصلاح انجام می شود و سپس قیمت به خط مقاومت باز می گردد. بزرگی دو قله معمولاً یکسان است، اما ممکن است اتفاق بیفتد که قله اول بالاتر از دو قله بعدی باشد. این پیکربندی اعتبار الگو را تقویت می کند زیرا منعکس کننده کاهش حرکت در جریان خرید است. نکته حائز اهمیت این است که اگر قله دوم کمتر از دو قله دیگر باشد، ممکن است الگوی سر و شانه باشد.
الگوی کف سه قلو
برای الگوی برگشتی کف سه قلو، منطقه حمایت اجازه می دهد تا قیمت سه بار به عقب بازگردد. خط گردن الگو از دو قله بالاتر صعودی تشکیل شده است. بنابراین، یک بازگشت مجدد ایجاد می شود و سپس قیمت به خط حمایت باز می گردد. اندازه دو فرورفتگی معمولاً یکسان است، اما ممکن است اتفاق بیفتد که فرورفتگی اول کمتر از دو فرورفتگی بعدی باشد. این پیکربندی اعتبار الگو را تقویت میکند زیرا منعکسکننده کاهش حرکت جریان فروش است.
سخن پایانی
الگوی برگشتی از ابزار مهم تحلیل تکنیکال است. آنها نقاط بالا و پایین را در تاریخچه قیمت ها به هم مرتبط می کنند. از آنها برای تعریف نقاط ورودی و تعیین اهداف قیمت استفاده می شود. الگوهای نمودار شامل الگوهای برگشتی و الگوهای ادامه دهنده می شوند. این الگوهای نمودار به طور منظم در نمودارهای قیمت ظاهر می شوند و هر فرم اغلب اثرات یکسانی را ایجاد می کند.
الگوی برگشتی قدرت پیش بینی انکارناپذیری دارد. آنها بر اساس مطالعه احتمالات هستند، اما توجه داشته باشید که احتمال زیاد به این معنی نیست که ما باید شکست الگوها را پیش بینی کنیم. یک الگوی نمودار فقط زمانی تایید می شود که خط گردن یا یکی از خطوط روند شکسته شود. این مطالعه فقط نشان می دهد که الگوهای نمودار ابزاری ضروری برای تحلیل تکنیکال هستند. آنها امکان ایجاد سناریوها را فراهم می کنند و پیش نیازی برای گرفتن یک موقعیت می باشند.
این مقاله اطلاعاتی در رابطه با الگوی برگشتی به شما ارائه داد. همچنین انواع مهم الگوهای بازگشتی به اختصار توضیح داده شد. با توجه به اهمیت و نقش اساسی که این الگوها در معاملات شما ایفا می کنند، اطلاعات ارائه شده می تواند در معاملات شما بسیار مفید باشد.
نظرات خود را در رابطه با مباحث این مقاله برای ما بنویسید. مشاورین نیکس در چت آنلاین آماده پاسخ به پرسش ها و رفع ابهامات شما هستند.
الگوهای کندل استیک
نمایش تغییرات قیمت از سالیان بسیار قبل همواره مورد توجه معامله گران و تجار بوده است. انواع مختلفی برای این نمایش وجود دارد که الگوهای شمعی، میلهای و خطی از جمله پرطرفدارترین و شناختهشدهترین انواع آن هستند. الگوهای شمعی برای اولین بار توسط تجار برنج ژاپنی مورد استفاده قرار میگرفت، بدین ترتیب در طی قراردادی این تجار سعی کردند تا قیمت بازگشایی و آخرین قیمت و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت دوره معاملاتی خود را مشخص کنند.
صدها سال بعد این استیو نیسون بود که در قالب کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی در چارت در سال 1991 برای اولین بار این الگوها را به معامله گران غربی معرفی کرد. این کتاب الگوی دو کندل برگشتی صعودی که در حدود 20 بخش تالیف شده است به معرفی انواع الگوهای شمعی و همچنین نامگذاری و معنای آنها پرداخته است و بدین ترتیب این سیستم شروع به گسترش محبوبیت خود در بین معامله گران غربی کرد.
استیو نیسون در مقدمه خود چنین بیان میکند: “مونهیسا هوما در بین تمام تجار برنج جزو معدود افرادی بود که میتوانست رفتار آینده برنج را پیشبینی کند، هوما از بزرگترین تجار برنج به شمار میرفت که از این تکنیک در قرن 16 استفاده میکرده است.” همچنین در این کتاب اشارهای به تاریخ آشفته و حاکی از جنگ ژاپن در قرون 14 تا 16 شده است و ذهنیتی که برای پیروز شدن در معاملهگری باید بتوانید همانند یک ژنرال جنگی بیاندیشید، استراتژی معاملاتی داشته باشید و بر روانشناسی خود نیز مسلط باشید به گونهای از آن فرهنگ آکنده از جنگ آن دوران سرچشمه گرفته است.
بنابراین در بسیاری از موارد اسامی که به الگوهای کندلی یا شمعی نیز داده شد حاکی از همین اسامی نظامی داشتند. برای مثال: الگوی ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی در واقع حملات صبح و شام بودهاند، کندل سنگ قبر، کندل مرد دارآویز، کندل چکش، الگوی کندلی سه سرباز پیشرونده تنها تعدادی از مثالهای این نوع به شمار میروند.
در این مقاله از فردانامه قصد داریم تا شما را به سفری پیرامون الگوهای کندلی ببریم، بنابراین با ما همراه باشید.
تعریف شمعها یا کندلها
کندلها بر طبق قراردادی که انجام شده است به واسطه 4 قیمت تعریف میشوند: قیمت بازگشایی کندل، آخرین قیمت کندل، بیشترین قیمت کندل و همچنین کمترین قیمت کندل. با در دست داشتن این 4 قیمت شما میتوانید هر کندلی بسازید. قوانین بسیار سادهای بر آن حاکم است، اگر آخرین قیمت از قیمت بازگشایی بیشتر باشد کندل معمولا به رنگ سبز نشان داده میشود و یک کندل صعودی است (البته این رنگ صرفا یک قرارداد است و در محیطهای مختلف به رنگهای مختلفی نشان داده میشود) و اگر برعکس این وضعیت را داشته باشیم کندل نزولی است که معمولا به رنگ قرمز نشان داده میشود.
همچنین اگر بالاترین یا پایین ترین قیمت خارج از بازه بین قیمت بازگشایی و آخرین قیمت باشد با خطی نازک نشان داده میشود که معمولا با اسامی مانند سایه و حتی فیتیله شمع خوانده میشوند. همچنین بخش مستطیلی شکل آن را نیز بدنه کندل مینامند. باید توجه داشته باشید که سایه شمع میتواند هم در قسمت بالا و هم در قسمت پایین شمع وجود داشته باشد.
دلیل شکلگیری الگوهای شمعی
با توجه به وضعیت قرارگیری این کندلها در کنار هم امکان صحبت کردن پیرامون وضعیت حرکت بازار وجود دارد. در واقع تمام ابزارهای تکنیکال از جمله الگوهای شمعی را شاید بتوان دال بر ارزیابی صحت و سلامت روانی بازار دانست، بنابراین دقت کردن به الگوهای خاصی که در شرایط عدم سلامت کامل بازار شکل میگیرند میتواند در پیشبینی و بررسی وضعیت حرکت بازار مورد توجه قرار داد. برای مثال با شنیدن نام الگوی سیاه تاریک (Dark Cloud Cover) یا الگوی مرد دارآویز (Hanging Man) به سادگی پی خواهید برد که بازار در وضعیت مناسبی به سر نمیبرد.
اگر بخواهیم الگوهای کندلی را تقسیم بندی کنیم میتوان الگوهای تک کندلی و دو یا چند کندلی را تقسیمبندی منطقی برای این الگوها دانست. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که الگوهای چند کندلی نیز در تایم فریمهای مختلف و یا حتی با تکنیک تبدیل کندل میتوانند به الگوهای تک کندلی تبدیل شوند.
در تحلیل این الگوهای کندلی باید به احساسات پشت یک کندل و محلی که الگوی مورد نظر ایجاد میشود بسیار توجه کرد. برای مثال تفاوت الگوی چکش و الگوی مرد دارآویز در این است که چکش در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد و الگوی مرد دارآویز در انتهای یک روند صعودی در حالی که شاید از جهت رنگ و شکل یکسان باشند. در ادامه به نامگذاری بخضی از الگوهای شمعی کاملا شناخته شده خواهیم پرداخت.
ردیف | نام الگو | اسم لاتین | نوع الگو | شکل الگو |
1 | چکش | Hammer | تک کندلی | |
2 | چکش معکوس | Inverse Hammer | تک کندلی | |
3 | مرد دارآویز | Hanging man | تک کندلی | |
4 | ستاره ثاقب | Shooting Star | تک کندلی | |
5 | دوجی سنگ قبر | Grave stone | تک کندلی | |
6 | دوجی سنجاقک | Dragon fly | تک کندلی | |
7 | دوجی (دارای انواع مختلفی است) | Doji | تک کندلی | |
8 | الگوی پوشای صعودی و نزولی | Engulfish | دو کندلی | |
9 | الگوی ابر سیاه | Dark cloud cover | الگوی دو کندل برگشتی صعودیدو کندلی | |
10 | الگوی نفوذی | Piercing pattern | دو کندلی | |
11 | ستاره صبحگاهی | Morning star | سه کندلی | |
12 | ستاره شامگاهی | Evening star | سه کندلی | |
13 | الگوی هارامی | Harami | دو کندلی | |
14 | الگوی هارامی کراس | Harami Cross | دو کندلی | |
15 | الگوی سه سرباز سفید | Three white soldiers | سه کندلی | |
16 | الگوی سه کلاغ سیاه | Three black crowns | سه کندلی |
تفسیر الگوهای کندلی
به طور کلی معمولا الگوهای کندلی را به دو نوع تقسیم میکنند که استیو نیسون نیز از همین رویکرد در کتاب خود بهره برده است. الگوهای کندلی برگشتی و الگوهای کندلی ادامه دهنده. اینکه توالی کندلها به چه ترتیبی باشد میتوان مشخص کننده جو حاکم در بازار یا به عبارت سادهتر خرسی یا گاوی بودن بازار را به دست آورد. هر کدام از این الگوهای کندلی sentiment یا احساسی را در بازار ارائه میدهند که میتوان بر اساس آن وارد موقعیتهای خرید یا فروش شد.
توجه داشته باشید که هر کدام از الگوهای ارائه شده در جدول مفهوم خاصی را در نمودار القا میکند که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میشود.
الگوی چکش و مرد دارآویز
الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشود. از نظر ظاهری بدنه خیلی کوچکی و سایهای بسیار بلند دارد. رنگ بدنه در این کندل معمولا اهمیت زیادی ندارد اما اگر بدنه سبز رنگ باشد میتواند نمود قدرت بیشتری را داشته باشد.
بهترین حالت برای ظهور این کندل شرایطی است که بدنه در حدود و دامنه کندلهای دیگر ظاهر شود و سایه آن پایینتر از روند کندلهای قبلی باشد. عبارت ژاپنی که برای کندل چکش مورد استفاده قرار میگیرد تاکوری است، تاکوری ابزاری است که برای اندازهگیری عمق آب استفاده میشود. بنابراین اگر این کندل در انتهای یک روند نزولی ظاهر شود به این معنی است که احتمال به انتها رسیدن حرکت قبلی وجود دارد.
اگر بخواهیم به طور خلاصه ویژگیهای یک کندل چکش قدرتمند را بیان کنیم:
- رنگ بدنه اهمیت زیادی ندارد اما بدنه باید در مقابل سایه کوچک باشد.
- سایه پایین باید به اندازه کافی بلند بوده و سایه بالایی کوچکی داشته باش یا اصلا نداشته باشد.
- سایه پایین حداقل باید به اندازه دو برابر بدنه باشد.
تمام نکات گفته شده در بالا پیرامون کندل مرد دارآویز نیز صحت دارد فقط باید توجه داشته باشید که الگوی مرد دارآویز در انتهای روند صعودی ظاهر میشود و اگر رنگ بدنه کندل قرمز باشد این الگو قدرت بیشتری پیدا میکند.
الگوی پوشای نزولی و صعودی
الگوی پوشا یا Engulfish Pattern را میتوان یکی از قدرتمندترین الگوهای کندلی دانست. در علم ترکیب کندلها میدانیم که جمع کردن دو کندل مطرح شده تبدیل به همان الگوی چکش با بدنه کوچک خواهد شد. الگوی پوشا الگویی دو کندلی است که از دو کندل با رنگ مختلف تشکیل شده است. منطقه این است که کندل دوم در جهت خلاف حرکت کندل قبلی شکل میگیرد و تمام دامنه کندل قبلی را میپوشاند.
اگر به طور مشخص بخواهیم راجع به الگوی پوشای صعودی صحبت کنیم در ابتدا باید توجه کنیم که این الگو باید در انتهای روند نزولی و در جایی که پتانسیل برگشت قیمت وجود دارد یا به اصطلاح در ناحیه PRZ قرار داریم. سپس این الگوی دو کندل شامل یک کندل نزولی است که میتواند سایه داشته باشید یا نداشته باشد و سپس یک کندل (اگر از نوع ماروبوزو باشد ایدهآل است) تمام دامنه حرکت کندل قبل را تحت پوشش قرار میدهد و کندلی صعودی است.
این الگوی کندلی از نوع الگوی برگشتی است و در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی به عنوان سیگنال خرید در نظر گرفته میشود. توجه داشته باشید همانطور که گفته شد کندل باید در روند کاملا مشخص صعودی و نزولی باید قرار گرفته باشد. حال هرچقدر اختلاف نسبت بدنه روز اول به روز دوم بیشتر باشد این الگو قدرت زیادی دارد.
در حالت الگوی پوشای نزولی یا Bearish Engulfish Pattern داستان بر عکس است و همین مسائل باید در انتهای روند صعودی ایجاد شود و رنگ کندلهای اول و دوم نیز متفاوت باشد.
کلام آخر
الگوهای کندلی مبحثی بسیار محبوب در حوزه تحلیل تکنیکال و نمودار خوانی است و آشنایی با زبان کندلها میتوان راه تحلیلگری و معامله گری را برای شما بسیار هموار سازد. در مقالات دیگری به دیگر انواع الگوهای کندلی نیز خواهیم پرداخت. توصیه میکنم مقالات فردانامه در حوزه الگوهای کندلی مطالعه بکنید و اگر موضوعی بود که در این مقاله بدان اشاره نشده بود حتما آن را با ما در میان بگذارید.
الگوهای دو کندلی
برای تشخیص الگوهای دو کندلی، باید به دنبال اشکالی باشید که حاوی مجموعِ دو کندل باشند.
کندل پوششی (Engulfing Candles)
دو نوع کندل پوششی داریم: پوششی صعودی (Bullish Engulfing) و پوششی نزولی (Bearish Engulfing).
پوششی صعودی، پوششی نزولی.
الگوی پوششی صعودی یک الگوی برگشتی دو کندلی است که احتمالِ یک افزایش قوی را نشان میدهد.
این الگو زمانی رخ میدهد که یک کندل صعودی بزرگتر بلافاصله بعد از یک کندل نزولی بیاید.
این کندل دوم، کندل نزولی را “پوشش میدهد”. این یعنی خریداران قدرتشان را به کار گرفتهاند و این میتواند یک افزایش قوی را پس از یک روند نزولی یا یک دورهی عدم قطعیت بههمراه باشد.
از سوی دیگر، الگوی پوششی نزولی مخالف الگوی صعودی است.
این الگوی کندل زمانی اتفاق میافتد که یک کندل نزولی بلافاصله پس از یک کندل صعودی ظاهر میشود و کاملاً آن را “پوشش میدهد”.
این یعنی فروشندگان بر خریداران غلبه کردهاند و یک روند کاهشی قوی ممکن است رخ دهد.
انبرک پایینی و بالایی (Tweezer Bottoms and Tops)
الگوهای انبرک، الگوی برگشتی دو کندلی هستند.
این الگوی کندل معمولاً بعد از یک روند طولانی نزولی یا صعودی ظاهر میشود و نشاندهندهی یک برگشت احتمالی است.
دو نوع الگوی انبرک داریم: انبرک پایینی و انبرک بالایی.
دقت کنید که شکل کندل چطور شبیه یک انبر است.
انبرکهای پایینی، انبرکهای بالایی
مؤثرترین انبرکها ویژگیهای زیر را دارند:
کندل اول شبیه روندِ کلی است. اگر قیمت در حال افزایش است، آن وقت کندل اول باید صعودی باشد.
کندل دوم مخالفِ روند کلی است. اگر قیمت در حال افزایش است، کندل دوم باید نزولی باشد.
طول سایههای کندلها باید برابر باشد.
انبرکهای بالایی باید سقفهای یکسان و انبرکهای پایینی باید کفهای یکسان داشته باشند.
کاربرد الگوی چکش و کندل چکش معکوس در تحلیل تکنیکال
کندل چکش معکوس یا برعکس، یک الگوی کاربردی در تحلیل تکنیکال است و میتوان آن را مشابه الگو شمعی چکش دانست، البته با این تفاوت که در الگوی چکش برعکس، سایه بالایی بلندتر و سایه پایینی کوتاهتر است. حال در ادامه الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer) را مورد بررسی قرار میدهیم تا بتوانید در ادامه هنگام تحلیل تکنیکال از آن استفاده کنید.
ویژگیهای کندل چکش معکوس
- پیش از هر چیزی باید بدانید که کندل چکش معکوس یک الگوی بازگشتی است که باعث افزایش قیمت میشود. این الگو انتهای یک حرکت نزولی تشکیل میشود و برای تشکیل آن باید حداقل سه کندل در دسترس باشد تا چکش معکوس در انتهای آن به وجود آید.
- بدنه کندل چکش برعکس معمولا کوچک است، اما دقت داشته باشید که کوچکی بدنه بیشازحد نباشد. در حقیقت بدنه نباید بهاندازه یک خط باشد یا اصلا بدنهای دیده نشود؛ چراکه در این حالت الگوی دیگری شکل میگیرد.
- سایه بالایی کندل چکش وارونه باید بلند باشد. سایه پایینی برای این کندل شکل نمیگیرد یا اگر الگوی دو کندل برگشتی صعودی هم شکل گیرد، طول بسیار کوتاهی خواهد داشت.
- برای آن که یک کندل الگوی چکش برعکس داشته باشد، طول بدنه آن باید حداکثر معادل نصف طول کل کندل باشد.
الگوی چکش نزولی و صعودی در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟
زمانی که الگوی چکش نزولی در روند صعودی تشکیل شود، نشاندهنده این است که قدرت عرضه توسط فروشندگان بالا رفته، در حقیقت فروشندگان با توجه به فروشهایی که دارند، نرخ و قیمت را کاهش میدهند، اما از طرفی خریداران با خریدهایی که انجام میدهند، از پایین آمدن بیشازحد قیمت جلوگیری میکنند. در نهایت قیمت پایینتر از قیمت باز شدن کندل بسته میشود. الگوی چکش صعودی نیز نشاندهنده قدرت فروشندگان است.
ویژگیهای کندل چکش (Hammer)
Hammer از دیگر الگوهای کندلی پرکاربرد است. این کندل در روند نزولی نشاندهنده ضعف در فروشندگان و قدرت در خریداران است. در حقیقت میتوان گفت این کندل نشانهای از بازگشت روند است. از جمله ویژگیهایی که میتوان برای الگوی چکش در نظر گرفت، باید به داشتن یک بدنه کوچک در بالا و سایه بلند در زیر بدنه اشاره کرد. دقت داشته باشید الگوی دو کندل برگشتی صعودی که در این الگو، سایه پایینی باید حداقل دو برابر بدنه کندل باشد.
نحوه رفتار قیمت هنگام شکلگیری الگوی چکش
الگوی چکش را میتوان به توپی تشبیه کرد که درون ظرفی پر از پنبه میافتد و سپس با سرعت بسیار زیاد به بالا پرتاب میشود. اتفاقی که در این کندل نیز رخ میدهد، به همین شکل است. در ابتدای تشکیل کندل با ریزش سهم و در ادامه حمایت خریداران و صعود قیمت در همان بازه زمانی مواجه خواهید شد. توجه داشته باشید که دم بلند الگوی چکش، درواقع بالا و پایین شدن قیمت در یک محدوده را نشان میدهد.
الگوی مرد به دار آویخته
الگوی مرد به دار آویخته (hanging man) یک الگوی ژاپنی به شمار میآید. این الگو که یک الگوی تغییر روند نزولی است، روی یک خط مقاومت یا بالای یک روند صعودی تشکیل میشود. به نوعی دیگر، زمانی که قیمت روند صعودی طی میکند و این الگو به وجود میآید، نشان میدهد که تعداد فروشندگان بهمرور در حال غلبه بر تعداد خریداران است.
الگوی چکش
الگوی چکش (Hammer) و الگوی مرد به دار آویخته (hanging man) از نظر ظاهر دقیقا به یکدیگر شبیه هستند، اما معانی آنها بسته به عملکرد حرکات قیمتی با یکدیگر تفاوت دارند. از جمله شباهتهای این دو الگو میتوان به بدنه قلمی و زیبایی که به رنگ سیاه یا سفید دارند اشاره کرد. همچنین سایههای بلند در این دو الگو در قسمت پایین و سایههای کوتاه در قسمت بالا تشکیل میشوند، البته گاهی اوقات قسمت بالا سایهای ندارد.
نشانههای شناسایی الگوی مرد به دار آویخته
- سایه پایینی در الگوی مرد به دار آویخته، بلند است و طول آن به سه برابر بدنه اصلی میرسد.
- سایه بالایی در این الگو تشکیل نمیشود یا در صورت تشکیل بسیار کوچک است.
- بدنه این الگو دو رنگ سفید یا سیاه دارد که این رنگ در ماهیت الگو اهمیت ندارد، اما الگوی سفید در مقایسه با الگوی سیاه ضعیفتر است.
دلیل شکلگیری کندل مرد به دار آویخته در نمودار تحلیل تکنیکال
زمانی که رنگ بدنه الگوی مرد به دار آویخته قرمز یا تیره شود، نشان میدهد که قیمت پایانی نتوانسته به قیمت ابتدایی کندل برسد. در حقیقت اتفاقی که در این کندل رخ میدهد، این است که بازار روند صعودی دارد و قیمت در بالاترین حالت ممکن است. در ادامه به دلیل فشارهایی که از فروش ایجاد میشود، قیمت به پایینترین حد قیمت در روز میرسد که در این شرایط نیز دوباره خریداران با خریدهایی که انجام میدهند، باعث افزایش قیمت خواهند شد. حال شاید برای شما سوال پیش آید که دلیل اختلاف اندازه بدنه کندل با اختلاف سایه آن در چیست که باید گفت رفتار خریداران و فروشندگان این اختلاف را به وجود میآورد.
کندل چکش معکوس و شوتینگ استار
کندل چکش معکوس و الگوی شوتینگ استار (ستاره دنبالهدار) نیز از جمله الگوهای مشابه هستند و تفاوتی که میان آنها وجود دارد، این است که باید تشخیص دهید در روند نزولی هستید یا یک روند صعودی! در حقیقت کندل چکش معکوس یک کندل برگشتی صعودی و ستاره دنبالهدار یک کندل برگشتی نزولی است. از لحاظ ظاهری هر دو کندلها ریزاندام پر یا تو خالی هستند. سایههایی که در این کندل تشکیل میشوند سایههای بلند در بخش بالا و سایههای کوچک در بخش پایین هستند. گاهی اوقات نیز در بخش بالایی این کندلها سایهای تشکیل نمیشود.
شوتینگ استار از دسته الگوهای برگشتی نزولی است که در این ویژگی همانند الگوی چکش معکوس به نظر میرسد، اما زمانی به وجود میآید که قیمت در حال افزایش است. شکل مربوط به این کندل نشان میدهد که باز شدن قیمت در پایینترین حد ممکن اتفاق افتاده و یک رالی قیمتی انجام شده، اما قیمت مجدد کاهش پیدا کرده است. به تعبیری دیگر میتوان گفت زمانی که خریداران سعی دارند قیمت را بالا ببرند، فروشندگان پا به بازار میگذارند و قدرت خود را نشان میدهند. توجه داشته باشید که این اتفاق نشاندهنده نزولی بودن است، زیرا دیگر در چنین شرایطی دیگر خریداری باقی نخواهد ماند.
سخن پایانی
در این مقاله در رابطه با 4 مورد از پرتکرارترین و پرکاربردترین الگوهای بازار صحبت کردیم. توجه داشته باشید که این الگوها به شما در تحلیل بازار کمک بسیاری میکنند. بنابراین به این که از الگوی چکش استفاده کنید یا کندل چکش معکوس، بیشازحد توجه نکنید. مهم این است که بدانید کدام یک از الگوها بازگشتی هستند و زنگ هشدار را برای شما به صدا در میآورند. البته این نکته را نیز باید یادآور شد که تنها برای موفق شدن نباید به بررسی نمودارها اکتفا کرد و نیاز به تاییدیههای بیشتر است.
ساختار الگوهای کندل استیک؛ الگوهای تک کندلی (قسمت اول)
پیشتر راجع به کندلها و ساختار اولیهٔ آنها به طور مفصل توضیح دادهایم. متوجه شدیم که برای تحلیل تکنیکال، فهم این کندلها صد درصد واجب است. با این کندلها میتوانیم از اوضاع بازار ارزهای دیجیتال آگاه شویم و بتوانیم با تحلیل رفتارهای یک ارز دیجیتال، آیندهٔ آن را پیش بینی کنیم. ما قبلاً در مقالهٔ […]
پیشتر راجع به کندلها و ساختار اولیهٔ آنها به طور مفصل توضیح دادهایم. متوجه شدیم که برای تحلیل تکنیکال، فهم این کندلها صد درصد واجب است. با این کندلها میتوانیم از اوضاع بازار ارزهای دیجیتال آگاه شویم و بتوانیم با تحلیل رفتارهای یک ارز دیجیتال، آیندهٔ آن را پیش بینی کنیم. ما قبلاً در مقالهٔ دیگری به طور مفصل ساختار کندل استیکها را توضیح دادهایم که بهتر است قبل از مطالعه ی این مطلب، یک بار از روی آن بخوانید. در این مقاله، بعد از یک توضیح کوتاه درباره ی کندل استیکها، میرویم سراغ الگوهای این شمع ها. الگوهایی که با دانستنشان، تحلیل آنها برایتان ده برابر راحتتر میشود. اگر به این موضوع علاقه مند هستید، در ادامه ی این مقاله با ما همراه باشد.
نمودار شمعی چیست؟
همانطور که در مقالهٔ قبلی به طور کامل برایتان شرح دادیم، نمودار شمعی یا کندل استیک در حقیقت نوعی نمودار مالی است که روند قیمتی یک ارز دیجیتال را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. با استفاده از کندل استیکها ، تریدرها و معامله گران به تحلیل بازار میپردازند و با استفاده از خواندن کندلها ، تصمیمات معاملاتیشان را اتخاذ میکنند. کندلهای سبز یا سفید نشاندهندهٔ بازار صعودی و کندلهای قرمز یا سیاه نشاندهندهٔ بازار نزولی است. هرکدام از این کندلها ، با توجه به اندازهٔ بدنه و سایهشان، معنی خاصی را به ما میرسانند. برای فهمیدن نمودار شمعی باید کندل خوانی را بلد باشید. در حقیقت باید الفبای این نمودار را بلد باشید تا بتوانید معنی حرفهایش را بفهمید.
به فاصلهٔ بین قیمت شروع و قیمت پایان، بدنه کندل میگویند. بدنه کندل یکی از مهمترین قسمتها در تحلیل تکنیکال کندل استیکها ست. هرکدام از این کندلها ، به تنهایی و یا در کنار یکدیگر معنایی را متبادر میکنند؛ یعنی در حقیقت هرکدام از آنها الگویی دارند و شما با پیدا کردن این الگوها و پترنها نصف راه را در فهمیدن زبان کندل استیکها رفتهاید. ما در این مقاله قصد داریم به دستهبندیهای رایج این الگوها و شناخت الگوهای تک کندلی بپردازیم. پس با ما همراه باشید.
نمونهای از یک نمودار کندل استیک
الگوهای کندل استیک
همانطور که اشاره کردیم رنگ کندلها نشاندهندهٔ یک روند نزولی یا صعودی هستند. بعضی از الگوهای کندل استیک در کف تشکیل میشوند و در انتهای یک روند نزولی قرار دارند، بعضی از آنها هم در سقفها هستند و در انتهای یک روند صعودی قرار گرفتهاند. در حقیقت تمام اهمیت کندل استیکها هم به همین است که نقطههای حمایتی و مقاومتی را مشخص کنند و روند بازار را برای ما روشن کنند. موارد متعددی باعث میشوند ما بتوانیم الگوهایمان را راحتتر پیدا کنیم. یکی از این موارد اندازه بدنه کندل است.
بدنهٔ قرمز کندل از وضعیت فروشندگان و غلبهٔ آن ها بر بازار خبر میدهد و بدنهٔ سبز از وضعیت خریداران و تلاش آنها برای مغلوب کردن فروشندگان خبر میدهد. اگر بدنهٔ کندل بلند و سبز باشد، نشاندهندهٔ قدرت بالای خریداران است و اگر بدنه کندل بلند و قرمز باشد نشاندهندهٔ قدرت بالای فروشندگان است. ما برای اینکه شما درک درستی از این الگوها داشته باشد، دو دسته بندی برای آنها در نظر گرفتهایم: الگوهای رفتاری کندلها – الگوهای تعدادی کندلها
الگوهای رفتاری کندل استیکها
در این تقسیم بندی الگوها به دو دستهٔ الگوهای برگشتی و الگوهای ادامه دهنده تقسیم میشوند که به طور جداگانه هر دو را برایتان توضیح میدهیم:
بیشتر الگوهای شمعی دارای الگوهای برگشتی هستند. حالا الگوی برگشتی یعنی چه؟ یعنی این کندلها خبر از تغییر روند فعلی بازار دارند و در مورد یک تغییر جریان در بازار هشدار میدهند. الگوهای بازگشتی در سقف روند یا کف آن تشکیل میشوند. به سطوحی که این الگوهای برگشتی در آن شکل میگیرند محدودههای حمایتی و محدودههای مقاومتی میگویند. برای اینکه بفهمیم یک الگوی برگشتی صعودی است یا نزولی باید روند قبلی را در نظر بگیریم.
- الگوهای ادامه دهنده یا ادامه دار
این الگوها به نسبت الگوهای برگشتی تعداد بسیار کمی دارند. الگوی ادامه دهنده وقتی شکل میگیرد که در روند بازار تغییری ایجاد نشده است و حرکت قیمتها در جهت روند غالب است. ما در این شرایط در قیمتها روند صعودی یا نزولی نمیبینیم. پیشنهاد میشود در زمانی که الگوهای ادامه دهنده را میبینید، وارد معامله نشوید و اجازه دهید تا شکست قیمتی رخ بدهد و سمت و سوی بازار ارز های دیجیتال مشخص شود. از الگوهای ادامه دهنده میتوانیم به مثلثها (triangles)، پرچمها (flags)، مستطیل (rectangle) و پرچم سه گوش (pennant) اشاره کرد. حتماً در مقالهٔ دیگری به طور مفصل به توضیح الگوهای ادامه دهنده میپردازیم اما فعلاً قصدمان صرفاً آشنا کردن شما با مفهوم کلی این الگوهاست.
نمونهای از الگوهای ادامه دهنده (صرفاً برای دانستن شکلهای کلی)
چند نوع الگوی تعدادی کندل استیک وجود دارد؟
حالا میرسیم به دسته بندی کندل استیکها بر اساس تعداد کندلها یشان. تعداد الگوهای کندل استیک بر این اساس کم نیست. هرکدام از این الگوها بر اساس شکل کندلها تعریف شدهاند و بر همین اساس هم تحلیل میشوند. برای اینکه یک دسته بندی منظمتر داشته باشم در ابتدا آن ها را به سه دسته تقسیم میکنیم:
الگوهای تک کندلی
الگوی مرد دار آویز (Hanging man)
تصویر الگوی تک کندلی مرد دار آویز
- این الگو از الگوهای تک کندلی است.
- الگوی مرد دار آویز از الگوهای برگشتی به شمار میرود.
- نشانهٔ اصلی این الگو، سایهٔ پایینی بلند کندل آن است، که تقریباً دو الی سه برابر بدنه کندل است.
- این الگو، یک الگوی اصطلاحاً سر تراشیده است. یعنی در این الگو یا سایهٔ بالایی نداریم یا بسیار کم است.
- این الگو همیشه در انتهای یک روند صعودی و در سقف دیده میشود. دیدن این الگو در میانهٔ یک روند صعودی، اعتباری ندارد.
- در این الگو باید کندل دوم زیر قیمت باز شدن کندل اول، بسته شود.
- رنگ کندل در این الگو اهمیت چندانی ندارد.
- این الگو خبر از یک روند نزولی و کاهش قیمت را میدهد، اما احتیاج به تأیید بیشتر دارد.
- سایهٔ بلند در پایین این الگو نشان از تلاش خریداران در مقابل فروشندگان برای بالا نگه داشتن قیمتهاست.
الگوی چکش (Hammer)
تفاوت الگوی مرد دار آویز با الگوی چکش
- الگوی چکش یک الگوی برگشتی صعودی است و نشاندهنده از تغییر روند قیمت بازار است.
- سایه بالایی این کندل کم است یا اصلاً وجود ندارد.
- سایه پایینی این کندل باید حداقل دو برابر بدنه کندل باشد.
- الگوی چکش در کف قیمتها رخ میدهد و نوید یک روند صعودی را میدهد (دقیقاً برعکس مرد دار آویز)، وگرنه باقی ویژگیهای آن شبیه الگوی مرد دار آویز است.
- رنگ کندل در این الگو اهمیتی ندارد.
- سایهٔ بلند در پایین این کندل ، نشاندهندهٔ تلاش فروشندگان در مقابل خریداران، در پایین نگه داشتن قیمتهاست.
- این الگو هم همانند الگوی مرد دار آویز احتیاج به تأیید بیشتر دارد.
الگوی ماروبوزو (Marubozu)
تصویر الگوی تک کندلی ماروبوزو نمونهای از الگوی تک کندلی ماروبوزو در یک نمودار کندل استیک
- در این الگوی ساده، رنگ کندلها اهمیت دارد و با هم متفاوت هستند. هم الگوی ماروبوزو قرمز داریم و هم الگوی ماروبوزو سبز.
- کندل این الگو سایه بالایی یا پایینی ندارد و تنها نشانهٔ آن بدنهٔ بلند آن است.
- اگر ماروبوزو سبز داشته باشیم یعنی خریداران بازار یک ارز دیجیتال را دست گرفتهاند و اگر قرمز باشد یعنی فروشندگان به طور کلی بازار یک ارز دیجیتال را در دست گرفتهاند.
- هرچقدر بدنهٔ این محرک قوی بلندتر باشد، با قطعیت بیشتری میتوانیم در مورد نزولی یا صعودی بودن روند بازار نظر دهیم.
الگوی دوجی (Doji)
- در این الگو قیمت باز شدن قیمت و بسته شدن قیمت بسیار نزدیک به هم است، به همین دلیل کندل دوجی بدنهٔ بسیار نازک و باریکی دارد.
- این کندل نشاندهندهٔ خسته شدن فروشندگان و خریداران در بازار و شک و تردید در بازار است.
- کندل بعد از کندلهای دوجی تعیین کنندهٔ وضعیت بازار یک ارز دیجیتال خواهد بود، نه خود کندل دوجی.
- اندازهٔ سایههای بالایی و پایینی در کندل دوجی متغیر است و بسته به نوع کندل دوجی فرق میکند.
- در الگوی دوجی پایه بلند بدنه بسیار نازک است و سایههای بلندی در بالا و پایین بدنه شکل میگیرد.
- در الگوی دوجی سنجاقکی، بالاترین قیمت یک ارز و قیمت باز و بسته شدن آن با هم یکسان است یا فاصلهٔ اندکی دارد. بنابراین سایهٔ بالایی نداریم و فقط سایهای بلند در پایین بدنه نازک کندل شکل میگیرد و اغلب نشاندهندهٔ شروع یک روند صعودی در بازار است.
- در الگوی دوجی سنگ قبری ، پایینترین قیمت یک ارز و قیمت باز و بسته شدن آن با هم تقریباً یکسان است و به همین دلیل سایهٔ پایینی نداریم و فقط سایهای بلند در بالای بدنه نازک کندل شکل میگیرد (درست برعکس دوجی سنجاقکی). و اغلب نشاندهندهٔ روند نزولی بازار است.
- در الگوی دوجی چهار قیمت ، نشان میدهد که قیمت هیچ تغییری نداشته است. در حقیقت این کندل کاملاً خنثی است و به همین دلیل در تحلیل تکنیکال هم چندان مورد استفاده قرار نمیگیرد. این کندل بیشتر در صفهای خرید و فروش تشکیل میشود.
- دیدن کندل دوجی بعد از ماروبوزو قرمز یک سیگنال است زیرا نشان میدهد فروشندگان سهم کم هستند.
اگر قصد دارید در بازار ارزهای دیجیتال یک تریدر حرفهای شوید و یا اگر قصد دارید در زمانهای مناسب ارز دیجیتالی را خریداری کنید و آن را هولد کنید، نیاز است که از نمودار کندل استیک و الگوهای شمعی سر در بیاورید تا بتوانید زبان بازار را متوجه شوید و بهترین تصمیمها را اتخاذ کنید. برای راحتی بیشتر میتوانید از نرم افزار ایزی ترید (easy trade) استفاده کنید. این نرم افزار علاوه بر نشان دادن نمودار شمعی یک ارز دیجیتال، توضیحاتی را هم به شما در مورد کندلها میدهد. ما در این مقاله به الگوهای تک کندلی پرداختیم که شامل الگوی مرد دار آویز، الگوی چکشی، الگوی ماروبوزو و الگوی دوجی است. برای دانستن بیشتر راجع به الگوهای دو کندلی و سه کندلی به مقالههای دیگر ما در این مورد مراجعه کنید. امیدواریم که این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد.
دیدگاه شما