چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟


حاشیه سود ناخالص: آنچه در آن است ، محاسبه ، مثالها

حاشیه سود ناخالص این یک شاخص مالی است که برای ارزیابی سلامت مالی و مدل کسب و کار یک شرکت استفاده می شود ، با نشان دادن نسبت پولی که از درآمد پس از محاسبه هزینه کالای فروخته شده باقی مانده است. با تقسیم سود ناخالص بر کل درآمد قابل محاسبه است.

حاشیه سود ناخالص معیار اصلی سودآوری است که در برابر آن سرمایه گذاران و تحلیلگران شرکت ها و مشاغل مشابه را با صنعت گسترده تر مقایسه می کنند.

این شاخص موفقیت مالی و دوام یک محصول یا خدمات خاص است. هرچه این درصد بیشتر باشد ، شرکت پول بیشتری را در ازای هر دلار فروش برای پرداخت سایر هزینه ها و تعهدات خود پس انداز می کند.

صاحبان مشاغل کوچک همیشه به دنبال بهبود حاشیه سود ناخالص خود هستند. به عبارت دیگر ، آنها می خواهند ضمن افزایش درآمد فروش ، هزینه کالاهای فروخته شده را کاهش دهند.

از چه چیزی تشکیل شده است؟

چندین سطح سودآوری وجود دارد که تحلیلگران برای ارزیابی عملکرد یک شرکت نظارت می کنند. به عنوان مثال ، سود ناخالص ، سود عملیاتی و سود خالص.

در هر سطح اطلاعاتی در مورد سودآوری یک شرکت ارائه می شود. سود ناخالص ، اولین سطح سودآوری ، به تحلیلگران می گوید که چقدر یک شرکت در ایجاد محصول یا ارائه خدمات در مقایسه با رقبای خود مهارت دارد.

حاشیه سود ناخالص که به عنوان سود ناخالص تقسیم بر درآمد محاسبه می شود ، به تحلیلگران اجازه می دهد مدل های تجاری را با معیار سنجش کمی مقایسه کنند.

چگونه می توان سود ناخالص را افزایش داد؟

یکی از راه های انجام این کار افزایش قیمت محصول است. با این حال ، هنگام انجام این کار باید دقت شود. اگر قیمت ها بیش از حد افزایش یابد ، ممکن است فروش کاهش یابد.

برای افزایش موفقیت آمیز قیمت ها ، فضای اقتصادی ، رقابت چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ ، عرضه و تقاضا برای محصول باید همراه با هرگونه اطلاعات مفیدی که می توان از پایگاه مشتری جمع آوری کرد ، مانند درآمد ، عادات هزینه و ترجیحات اعتباری ، اندازه گیری شود.

هزینه ساخت محصول نیز می تواند کاهش یابد. این مسئله به اندازه افزایش قیمت محصول پیچیده است.

این محصول می تواند با کارایی بیشتری ساخته شود. این می تواند شامل کاهش هزینه های نیروی کار باشد ، که می تواند نیاز به اخراج یا محدودیت های دیگری باشد که بر حسن نیت کارکنان تأثیر می گذارد ، که می تواند کیفیت محصول را تحت تأثیر قرار دهد.

سرانجام ، می توان با توجه به مواد ، هزینه های تولید را کاهش داد. می توان به دنبال تامین کننده موادی بود که آنها را با قیمت ارزان تری ارائه می دهد. همچنین می توانید تخفیف های حجم را با فروشنده فعلی خود مذاکره کنید.

وقتی به دنبال تأمین کننده ای می گردید که مواد را با قیمت ارزان تری ارائه دهد ، هرگز نباید کیفیت را فراموش کنید.

مدیریت سود ناخالص

بدون سود ناخالص کافی ، مشاغل نمی توانند هزینه های عملیاتی خود را پرداخت کنند. به طور کلی ، حاشیه سود ناخالص یک شرکت باید ثابت باشد ، مگر اینکه تغییری در مدل کسب و کار شرکت ایجاد شود.

به عنوان مثال ، وقتی شرکت ها عملکردهای خاصی را در زنجیره تأمین خودکار می کنند ، سرمایه گذاری اولیه می تواند زیاد باشد. با این وجود ، هزینه کالای فروخته شده به دلیل پایین آمدن هزینه کار بسیار کمتر خواهد بود.

تغییر در مقررات صنعت یا حتی استراتژی قیمت گذاری یک شرکت نیز می تواند سود ناخالصی ایجاد کند.

چگونه محاسبه می شود؟

سود ناخالص برای محاسبه سود ناخالص استفاده می شود. این به سادگی با تقسیم سود ناخالص بر کل درآمد محاسبه می شود:

حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / درآمد کل.

اگر سود ناخالص با کسر هزینه کالای فروخته شده از کل درآمد تعیین شود ، فرمول زیر را نیز می توان داشت:

حاشیه سود ناخالص = (هزینه کالای فروخته شده - درآمد کل) / درآمد کل.

محاسبه سود ناخالص به شما امکان می دهد تا شرکت های مشابه را با یکدیگر و با صنعت گسترده تر مقایسه کنید تا سودآوری نسبی آنها را تعیین کنید.

حاشیه سود ناخالص از نظر صنعت بسیار متفاوت است. به عنوان مثال ، فروشگاه های مواد غذایی و آشامیدنی و شرکت های ساختمانی حاشیه سود ناخالص بسیار کمی دارند. از طرف دیگر ، صنایع بهداشتی و بانکی از حاشیه های بسیار بیشتری برخوردار هستند.

مثال ها

شرکتهای کارآمد یا با قیمت بالاتر حاشیه سود بالاتری را مشاهده می کنند. به عنوان مثال ، اگر دو شركت تولید كننده اقلام دارید و یكی از آنها می تواند این اقلام را برای یك پنجم هزینه در مدت زمان مشابه تولید كند ، آن شركت در بازار حرف اول را می زند.

این شرکت راهی برای کاهش هزینه های کالاهای فروخته شده پنج برابر بیشتر از رقبای خود کشف کرده است.

برای جبران ضرر در سود ناخالص ، رقیب سعی می کند آن را با دو برابر شدن قیمت محصول خود جبران کند. این باید درآمد شما را افزایش دهد.

متأسفانه ، با افزایش قیمت فروش ، تقاضا کاهش یافت ، زیرا مشتریان نمی خواستند برای محصول دو برابر بپردازند. سپس رقیب سود ناخالص و سهم بازار خود را از دست داد.

شرکت XYZ

فرض کنید شرکت XYZ از تولید اقلام 20 میلیون دلار درآمد کسب کند. از طرف دیگر ، 10 میلیون دلار هزینه مربوط به هزینه کالاهای فروخته شده متحمل می شود.

سود ناخالص XYZ 20 میلیون دلار منهای 10 میلیون دلار است. شما می توانید حاشیه سود ناخالص را به عنوان سود ناخالص 10 میلیون دلاری تقسیم بر 20 میلیون دلار محاسبه کنید که 0.50 یا 50٪ است. این بدان معناست که XYZ 50 سنت دلار با حاشیه ناخالص کسب می کند.

لباس ABC

بیایید سود ناخالص ABC Clothing را به عنوان مثالی برای محاسبه حاشیه سود ناخالص بررسی کنیم.

در سال 1 ، فروش 1 میلیون دلار و سود ناخالص 250،000 دلار بود و در نتیجه 25٪ حاشیه سود ناخالص (250،000 $ / 1 میلیون دلار) بود.

در سال 2 ، فروش 1.5 میلیون دلار و سود ناخالص 450 هزار دلار بود که منجر به حاشیه سود ناخالص 30 درصد (450 هزار دلار / 1.5 میلیون دلار) شد.

واضح است که ABC Clothing در سال 2 نه تنها درآمد بیشتری از سود ناخالص کسب کرده ، بلکه حاشیه سود ناخالص بیشتری نیز داشته است.

این شرکت قیمت ها را افزایش داده یا هزینه های مواد تامین کننده را کاهش داده و یا راهی برای تولید کارآمدتر محصول خود پیدا کرده است. این به طور کلی به معنای ساعت کاری کمتر انسان در هر محصول تولید شده است.

ABC Clothing در سال 2 کار بهتری انجام داد و نام تجاری خود را بر روی محصولات لباسی که تولید می کرد مدیریت کرد.

سود پرورش قارچ چقدر است؟

سود پرورش قارچ

سود پرورش قارچ و میزان آن سوالی است که برای بسیاری از کاربران پیش آمده است. در این ویدئو به این سوال پاسخ داده می شود که آیا پرورش قارچ، شغلی پر سود است؟ آیا پرورش قارچ را می توان به عنوان شغل دوم در نظر گرفت؟ سود پرورش قارچ چقدر است؟

آیا پرورش قارچ، شغلی پر سود است؟

در یک نگاه کلی موفقیت در شغل های مختلف مانند داشتن سوپرمارکت موادغذایی و یا میوه فروشی و … به خود شخص و ذهنیت آن شخص بستگی دارد زیرا بسیاری از افراد در یک شغل مشخص موفق بوده اند در حالیکه کسانی دیگر در همان شغل نه تنها موفق نبوده اند بلکه خسارت زیادی هم متحمل شده اند، بنابراین ضرر و یا سود پرورش قارچ به خود شخص و ذهنیت او بستگی دارد.

آیا پرورش قارچ را می توان به عنوان شغل دوم در نظر گرفت؟

پرورش قارچ را باید به عنوان شغل اول در نظر بگیریم زیرا لازم است که تمرکز کافی در این شغل وجود داشته باشد؛ چه بسا هستند کسانی که به عنوان شغل دوم پرورش قارچ دارند و بسیار هم موفق هستند ولی هدف تمرکز زیاد شخص است.

سود پرورش قارچ چقدر است؟

۱- میزان عملکرد

سود پرورش قارچ به میزان و درصد عملکرد بستگی دارد. میزان عملکرد یعنی تقسیم وزن قارچ تولیدی به وزن کل کمپوست؛ که در ایران متوسط درصد عملکرد ۲۵% تا ۲۷% می باشد. در دو واحد با شرایط یکسان، واحدی که درصد عملکرد بالاتری بدست می آورد، سود بیشتری بدست خواهد آورد حتی اگر تفاوت عملکرد بسیار کم و در حد ۲ درصد باشد. از عواملی که باعث بالا رفتن عملکرد می شود شامل آموزش صحیح، افزایش آگاهی، اصولی کار کردن، فراهم کردن شرایط محیطی و …. می باشد.

۲- قیمت فروش قارچ

دومین مساله مهم در بدست آوردن سود پرورش قارچ بیشتر، قیمت فروش قارچ است. در صورتی که بتوانید قارچ خوب را با قیمت بیشتر و بهتری بفروشید می توانید سود بیشتری کسب کنید حتی اگر فروش بهتر شما در حد ۱۰۰۰ تومان باشد زیرا در مقیاس زیاد، این مقدار کم می تواند سودهای میلیونی را نصیب شما کند.

نحوه قیمت گذاری اثر هنری

قیمت گذاری اثر هنری

مترجم؛ ملیحه گیلک- چطور اثر هنری خودم را قیمت گذاری کنم؟ بازار هنر مبتنی بر تناقضات بسیار است، اختلاف بین ارزش‌‌های سرمایه گذاری و ارزش‌‌های هنری. هیچ دستورالعمل درستی در این زمینه وجود ندارد و قوانین بازی منصفانه نیست. در اینجا رویکردی عمل گرایانه برای قیمت گذاری اثر هنری خود به عنوان هنرمند و خالق اثر ارائه می‌دهیم. سعی شده راهنمایی کامل برای هنرمندان جوان و علاقه مندان در زمین فروش آثارشان تهیه شود.

راهنمای عملی قیمت گذاری کار‌های هنری

  1. کار خود را با آثار هنرمندانی که سبک مشابه شما دارند مقایسه کنید

به رقبا و همکاران هنرمند خود بنگرید و ببینید آن‌ها چقدر برای آثار خود پول می‌گیرند؟ اگر فارغ التحصیل دانشکده هنر هستید، از همکلاسی‌‌های خود بپرسید. بسته به هنرتان می‌توانید به قیمت‌هایی که بصورت آنلاین در پلترم‌‌های مختلف گذاشته شده نگاه کنید. مثلا، سایت saatchiart.com ویژه هنر‌های زیبا است. اگر قصد دارید آثار خود را بصورت محلی بفروشید، به گالری‌‌ها مراجعه کنید. اما اگر قصد برگزاری نمایشگاه در یک گالری خاص را دارید، یکی از دوستانتان را اول بفرستید تا برایتان قیمت بگیرد.

  1. قیمت‌‌های خود را در جایی ثبت کنید

اگر آثار خود را با یک قیمت خاص فروخته اید، می‌توانید به فروش کار‌هایتان به یک قیمت مشخص ادامه دهید. می‌توانید به تجربیات قبلی خود اتکا کنید. این همان کاری است که اکثر شرکت‌ها می‌کنند: اگر آیفون ۸ به قیمت ۸۰۰ دلار فروخته شود، آنگاه آیفون X به قیمت ۱۰۰۰ دلار به فروش خواهد رسید. یادداشت‌‌های مربوط به چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ قیمت‌‌های خود را دم دست نگه دارید و واقعا از آن‌‌ها استفاده کنید. تفاوت بین عمده فروشی و خرده فروشی را یاد بگیرید و قیمت‌‌های خود را ثابت نگه دارید.

کتاب “قیمت‌‌های ناطق”، ۲۰۰۷
“بازار هنر جایی است که در آن، عمل بشر تحت تأثیر دو منطق متضاد یا متناقض قرار می‌گیرد: یکی منطق بازار هنر و دیگری منطق بازار سرمایه داران. منطق چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ اولی از نوع کیفی است، چراکه حول محور خلق مسالحه ناپذیر کالا‌های نمادین، خیالی یا معنادار می‌چرخد که ارزششان قابل اندازه گیری نیست، چه برسد به اینکه با معیار پولی بازار قیمت گذاری شوند. در مقابل، منطق بازار سرمایه داری، منطقی کمی‌است که حول کالایی شدن و متناسب سازی فعالیت‌‌های انسانی متمرکز است.”
اولاو ولتوئیس

می‌دانم که این روش کمی‌افراطی است. اما خیلی وقت‌‌ها حتی افراد حرفه ای هم از قیمت کار‌های خود مطمئن نیستند. در این حالت، انگشتتان را بالا بیاورید و ببینید هوا چطور است (اوضاع بازار چطور است) و بعد همینطوری یک قیمتی روی کار‌های خود بگذارید. بعد ببینید مشتریان بالقوه شما چه نظری در اینباره دارند. شاید بگویند خیلی گران است. شاید هم چیزی نگویند و بی هیچ تردیدی از شما خرید کنند. و این یعنی اینکه قیمتتان خیلی پایین است. نکته اصلی هم این است که آنقدر قیمتتان را تغییر دهید تا به قیمت مناسب برسید.

متخصصان، گالری دار‌ها و ارزیابان زیادی در حوزه هنری وجود دارند که می‌توانند به شما در قیمت گذاری کار‌هایتان کمک کنند. قبل از آن، مطمئن شوید که متخصصی که با او مشورت می‌کنید، با شما تضاد منافع نداشته باشد. برای اطمینان از این امر، مشاوری را در منطقه خودتان استخدام کنید که با جاویژه بازار شما آشنا باشد.

فرمول آثار هنری با قیمت پایین

اگر نخستین باری است که کار‌های هنری خود را قیمت گذاری می‌کنید، توصیه می‌کنم تمامی‌هزینه‌‌های تولید را به عنوان قیمت پایه خود (پایین ترین قیمتی که باید تعیین کنید) محاسبه کنید. بعد از اینکه فهمیدید ساخت هر کار هنری چقدر برایتان خرج برمی‌دارد، می‌توانید حاشیه سود مورد نظرتان را که می‌خواهید به آن اضافه کنید تعیین نمایید.

در فرمول ساده قیمت گذاری اثر هنری خودم، موارد زیر را باید با هم جمع کنید:

خوب این که از همه واضح تر است: یعنی هزینه رنگ، بوم نقاشی، قاب، و هر چیزی که برای خلق اثر هنری تان لازم دارید. همچنین تجهیزات مورد نیاز مانند سه پایه، پروژکتور، و کامپیوتر را هم در نظر بگیرید. این موارد بلافاصله مصرف نمی‌شوند اما به آرامی‌و به مرور زمان تحلیل می‌روند. می‌توانید با توجه به طول عمر دارایی‌‌های خود، هر ساله هزینه استهلاک آن‌‌ها را در نظر بگیرید.

توصیه می‌کنم از همان ابتدا، حداقل دستمزد را برای خودتان در نظر بگیرید. ببینید حداقل دستمزد (نرخ ساعتی) در منطقه شما چقدر است و آن را در تعداد ساعاتی که در ماه صرف نقاشی می‌کنید ضرب کنید. به مرور و با بیشتر شدن تجربه تان، می‌توانید قیمت دستمزدتان را بالا ببرید.

اصطلاح هزینه کسب و کار به طور معمول شامل تمامی‌هزینه‌‌هایی است که برای اداره کسب و کار هنری خود متحمل می‌شوید. منظور من در اینجا اما کلیه هزینه‌‌های مرتبط با وضعیت کارآفرینی شما است از جمله پروانه کسب، سهم تأمین اجتماعی، اجاره بهای دفتر یا استودیو، حقوق و دستمزد کارکنان. اگر هدفتان از انجام کار‌های هنری تنها یک سرگرمی ‌است، می‌توانید تا مقدار قابل توجهی هزینه‌‌های این بخش را کاهش دهید.

بطور معمول، هزینه‌‌های بازاریابی به عنوان بخشی از هزینه‌‌های کسب و کار محاسبه می‌شود، اما ممکن است بدون داشتن هیچ کسب و کاری، روی بازاریابی هزینه کنید. اگر در مورد حرفه هنری خود جدی هستید، باید حتما بودجه ای جداگانه را برای بازاریابی اختصاص دهید. شما برای ترویج کار‌های خود به یک وبسایت ویژه هنرمندان و یا یک فروشگاه اینترنتی و شاید هم آگهی‌‌های اینستاگرام نیاز دارید. باید برای خدماتی مانند عکاسی حرفه ای، هزینه کنید. هر چیزی که باید برای معرفی و تبلیغ آثار هنری خود بین مردم انجام شود، جزو هزینه‌‌های بازاریابی شما محسوب می‌شوند.

شاید موظف باشید مالیات فروش یا مالیات بر ارزش افزوده را به نیابت از دولت از مشتریان خود بگیرید. اگر نمی‌دانید چه مبلغی را برای این مورد مشخص کنید، از یکی از حسابداران خبره محلی مشاوره بگیرید. اما مالیات بر درآمد شخصی خود را به این قسمت اضافه نکنید. این یک مسئولیت شخصی بوده و بخشی از کسب و کار هنری شما نیست.

با وسیع تر شدن کسب و کارتان، ممکن است با برخی اتفاقات غیرمنتظره روبرو شوید. شاید مجبور شوید هزینه مشاوره با وکیل خود را بپردازید. شاید مجبور به پرداخت برخی خسارات غیرمنتظره شوید. پیشنهاد من این است که همیشه ۱۰% روی هزینه کار هنری خود در نظر بگیرید و پولش را برای موارد اضطراری پس انداز کنید. می‌توانید تمام هزینه‌‌های فوق الذکر را در یک بازه زمانی مثلا سه ماهه محسابه کنید، سپس آن را بر تعداد کار‌های تکمیل شده خود تقسیم کنید. به این شکل، می‌فهمید حداقل چقدر باید برای هزینه‌‌های غیرمنتظره در نظر بگیرید و به قیمت کار‌های خود اضافه کنید.

نکته مهم در قیمت گذاری اثر هنری

در اینجا ممکن است با یک مشکل جزئی روبرو شوید: برای تامین تمام چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ هزینه‌‌های فوق باید تمامی‌کار‌های خود را به فروش برسانید. این نوع محاسبه قیمت پایه برای کار‌های سفارشی بهتر عمل می‌کند، چراکه مطمئن هستید تمامی‌کار‌هایتان را خواهید فروخت. اما اگر می‌دانید که تمامی‌کار‌هایتان به فروش نخواهد رسید، باید قیمتی که می‌گذارید بالاتر از قیمت پایه باشد. به این طریق می‌توانید هزینه آثار فروخته نشده خود را هم تامین کنید.

فرمول آثار هنری با قیمت بالا

پس از صرف زمانی طولانی برای محاسبه هزینه‌‌ها، شاید از خود بپرسید: آیا می‌توانم همینطوری قیمت بالاتری را برای کار‌هایم تعیین کنم؟ شاید روز‌های زیادی را صرف تحقیق و به کمال رساندن مهارت‌های هنری خود کنید. پوشش دادن تمامی‌کار‌هایی که در این راستا انجام می‌دهید با فرمول آثار قیمت پایین بسیار سخت است. حال بیایید ببینیم تولیدکنندگان به چه شکل کالا‌ها یا خدمات چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ خود را قیمت گذاری می‌کنند.

فرمول قیمت گذاری کلاسیک

ما در دانشکده کسب و کار یاد گرفتیم که یکی از کلاسیک ترین قوانین قیمت گذاری کالا‌ها یا خدمات عبارت است از “هزینه + حاشیه سود”. شاید قبلا این فرمول را جایی دیده باشید:

  • قیمت خرده فروشی = [(هزینه اقلام) ÷ (۱۰۰ – درصد اضافه بها یا سود)] × ۱۰۰

شما می‌خواهید محصولی که با ۵۰% حاشیه سود ناخالص، ۵۰۰ تومان برایتان هزینه برداشته را قیمت گذاری کنید. قیمت خرده فروشی این محصول را به شکل زیر باید محاسبه نمایید:

  • قیمت خرده فروشی = [(۵۰۰) ÷ (۱۰۰ – ۵۰)] × ۱۰۰ = ۱ میلیون

همانطور که می‌بینید، محصولی که ساخت آن، ۵۰۰ هزار تومان هزینه برداشته، با قیمت ۱ میلیون تومان به فروش می‌رسد و این امری کاملا طبیعی است و سود ناخالص شما هم ۵۰۰ هزار تومان است. این روند معمول گالری‌‌های هنری است: شما هزینه اقلام را دارید (۵۰%) و بقیه هم مقدار حاشیه سود است (۵۰%).

قیمت گذاری اثر هنری بر اساس ساعت کار

مثالی برای هنرمندی که هر ساعت ۱۰۰ هزار تومان هزینه می گیرد ، ۱۵ ساعت برای تکمیل یک قطعه کار می کند و ۵۰۰ هزار تومان برای مواد هزینه می کند:

۱۰۰ در ۱۵ ساعت = ۱۵۰۰۰۰۰ تومان

۱۵۰۰۰۰۰ + ۵۰۰۰۰۰ = ۲۰۰۰۰۰۰ تومان

قیمت گذاری اثر هنری بر اساس ابعاد

اگر آثار هنری متعدد در اندازه های مختلف را خلق کنید، ممکن است قیمت گذاری اینچ خطی منطقی تر از قیمت گذاری اینچ مربع باشد. چرا؟ وقتی با یک اینچ مربع محاسبه می کنید ، اختلاف قیمت بین یک نقاشی کوچک و یک نقاشی بزرگتر می تواند نجومی شود.

به عنوان مثال ، در اینجا قیمت اینچ مربع با استفاده از ضریب ۱۰ (یعنی ۱۰ هزار تومان در هر اینچ مربع) وجود دارد:

۴ × ۴ اینچ = ۱۶ اینچ مربع در ۱۰ هزار تومان = ۱۶۰ هزار تومان

۸ × ۸ اینچ = ۶۴ اینچ مربع در ۱۰ هزار تومان = ۶۴۰۰۰۰ تومان

۱۶ × ۱۶ اینچ = ۲۵۶ اینچ مربع در ۱۰ هزار تومان = ۲۵۶۰۰۰۰ تومان

۲۴ × ۲۴ اینچ = ۵۷۶ اینچ مربع در ۱۰ هزار تومان = ۵۷۶۰۰۰۰ تومان

۳۲ × ۳۲ اینچ = ۱۰۲۴ اینچ مربع در ۱۰ هزار تومان = ۱۰۲۴۰۰۰۰ تومان

هیچ یک از این روش های قیمت گذاری اثر هنری “درست” یا “غلط” نیستند ، اما وقتی روش و ضریب خود را تعیین کنید، قیمت بر اساس اندازه می تواند یک روش بسیار مفید برای از بین بردن حدس و گمان باشد و نسبت به قیمت گذاری خود اطمینان داشته باشید.

حاشیه‌‌های مختلف

حاشیه سود در صنایع مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال، در صنعت مد، بسیاری از فروشگاه‌های لباس ۶۰% برای حاشیه سود می‌گیرند و این یک کسب و کار سودآور تلقی چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ می‌شود. اگر کنجکاو هستید، می‌توانید در اینترنت، فهرستی از حاشیه سود ناخالص را بر اساس بخش مربوطه مشاهده کنید. اما در حوزه هنر، حاشیه سود شما به عنوان یک هنرمند چقدر است؟

“هنر دیجیتال قابل تکرار و انتقال است، بنابراین، نگه داشتن آن برای خودتان هیچ فایده ای ندارد. در واقع، ارزش هر کاری (همانند سایر هنر‌ها) تنها وقتی که آن را در سطحی وسیع به اشتراک می‌گذارید، بالاتر می‌رود.”

جیسون بیلی – پیش بینی‌‌های بازار هنر ۲۰۱۹

آیا هنر یک کسب و کار پرسود است؟

شما برای خرید رنگ، ۱۵ دلار هزینه می‌کنید، بعد روی یک تکه کاغذ نقاشی می‌کشید که می‌توانید آن را به قیمت ۱۵۰۰ دلار بفروشید. همانطور که می‌بینید، ساخت و فروش یک اثر هنری می‌تواند بسیار سودآور باشد، اما به سختی می‌تواند درآمد مشروع و بحق شما به عنوان یک هنرمند را نشان دهد.

شاید به همین دلیل، مشتریان بالقوه شما بگویند:

  • چی؟ می‌خواهید ۱۵۰۰ دلار برای این نقاشی از من پول بگیرید در حالی که فقط ۱۵ دلار برای خودتان هزینه برداشته؟

ممکن است شما در جواب بگویید: “سال‌های زیادی که صرف یادگیری و تحقیق کرده‌ام، ارزش این مقدار را دارد!” بگذارید این جمله را به زبان کسب و کار تعبیر کنم. حرف شما این است که اگرچه حاشیه سود ناخالص‌تان زیاد است، اما حاشیه سود خالص شما کم می‌باشد. چرا که باید هزینه استهلاک ناشی از سال‌ها تحصیل و توسعه هنر خودتان را نیز در نظر بگیرید.

اهمیت تحقیق و توسعه

بخش تحقیق و توسعه در هر صنعتی از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال، در بخش دارو‌های بیوتکنولوژی: مطابق با سرویس داده دانشگاه نیویورک، حاشیه سود ناخالص دارو‌های بیوتکنولوژی ۷۰٫۷۱% است، اما حاشیه سود خالص آن‌ها %۱٫۶۱- می‌باشد. این مابه التفاوت بین حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص است – یعنی هزینه‌‌های سربار که شامل اجاره بها، حقوق کارکنان، تجهیزات، قبض آب و برق و هر چیز دیگر است.

دلیل قیمت گذاری بالا

هر صنعتی که مبالغ سنگینی را روی بخش تحقیق و توسعه خود سرمایه گذاری می‌کند مانند صنعت داروسازی، دارای حاشیه سود ناخالص بالا و حاشیه سود خالص اندک است. مشتری ای که در حال خرید یک بسته دارو است، در واقع در حال خرید یک فناوری پیشرفته است. در اینجا هم وقتی مشتری در حال خرید اثر هنری شما است، تنها هنر شما را خریداری نمی‌کند بلکه تمام تحقیق و توسعه ای که روی آن سرمایه گذاری کرده اید را هم می‌خرد. اما هنوز هم این دلیل معتبری برای توجیه قیمت‌های بالای شما نیست، چون اصلا نمی‌توانید به مشتری نشان دهید که چقدر روی تحقیق و توسعه هزینه کرده اید. برای همین هم باید دنبال راه‌های دیگری برای حمایت از قیمت‌های بالای خود باشید.

از قیمت آثار هنری خود حمایت کنید

مادامی‌که بتوانید از قیمت تعیین شده خود حمایت کنید، می‌توانید هر رقمی‌را که دوست دارید برای فروش کار‌های خود مشخص نمایید.

از آن دفاع کنید

خاطرم هست که در دانشگاه، کلاسی باعنوان “محصولات لوکس” داشتیم و در آن، در مورد برندسازی و قیمت گذاری کالا‌های لوکس صحبت می‌کردیم. من در این کلاس، چیز‌های زیادی در مورد نحوه قیمت گذاری شرکت‌های بزرگ تولید کننده محصولات لوکس یاد گرفتم. اساسا شما می‌توانید هر جور که دلتان می‌خواهد قیمت تعیین کنید به شرطی که بتوانید آن را توجیه کنید (از آن دفاع کنید). به عبارت دیگر، باید قادر باشید برایش دلیل و بر‌هان بیاورید. حال به این سوال می‌رسیم که: می‌خواهم کار‌های هنری ام را به قیمت ۱ میلیون، ۵ میلیون یا ۱۰ میلیون تومان بفروشم، چطور می‌توانم از این قیمت گذاری خودم پشتیبانی کنم؟

(هزینه کالا‌های فروخته شده را افزایش دهید). در اینجا منظور من از مواد اولیه، چیز‌هایی است که برای تولید کار‌های هنری خود خریداری می‌کنید. اگر از طلا یا الماس استفاده می‌کنید، می‌توانید قیمت بالاتری روی کار‌هایتان بگذارید. این اساسی ترین و شرورانه ترین راه برای دفاع از قیمت‌‌هایتان است.

همانطور که در ویدئوی قبلی اشاره کردیم، اگر هزینه زیادی را صرف تحقیق و توسعه کرده‌اید، می‌توانید قیمت بالاتری برای کار‌هایتان تعیین کنید. فرض کنید در حال فروش نقاشی‌ای هستید که در آن از رنگ سیاه قیرگون استفاده شده، پس می‌توانید قیمت بالای خود را با آن توجیه کنید. این حالت درست مانند شرکت‌های داروسازی است که دارو تولید می‌کنند.

“خوب، اگر هدف اصلی خودبیانگری باشد، آنگاه هر زمان که هر هنرمندی، مخاطبانش را به هر طریقی در نظر می‌گیرد می‌توان قیمتی تعیین کرد که به فروش کامل آثار منتهی گردد.”

میشل گوگی در وبسایت کورا gaugygallery.com

گالری دار، نویسنده، مشاور هنری

آیا رستوران، میوه فروشی یا سوپرمارکت مورد علاقه خود را دارید؟ شاید آن‌ها ارزانترین فروشگاه‌های شهر نباشند، اما شما دوستشان دارید، چون می‌دانید که چه چیزی به شما عرضه خواهد شد. که همان ثبات در کیفیت و عرضه محصولات است. چیزی که شما می‌خرید، آرامش خاطر است. البته به نظر نمی‌رسد این مسئله برای مجموعه دارانی که تنها یک بار در زندگیشان از شما خرید می‌کنند اهمیت داشته باشد. اما اگر با گالری‌‌ها کار می‌کنید، این مسئله یکی از مهمترین عوامل است. هرچه ثبات بیشتری در کار‌هایتان داشته باشید، پول بیشتری بدست خواهید آورد.

استاد حسابداری من همیشه می‌گفت، مثل استارباکس (شرکت کافی شاپ‌‌های زنجیره ای آمریکایی) باشید. منظورش این بود که باید تجربه مشتری خود را بفروشید نه خود قهوه را. به این ترتیب، می‌توانید قیمت خیلی بالاتری برای کار‌هایتان تعیین کنید. اگر بتوانید تجربه کاربری فوق العاده ای را برای مشتریان خود خلق کنید، آن‌ها باز هم از کالای شما استفاده خواهند کرد و قیمت برایشان اهمیتی نخواهد داشت.

چه بخواهید چه نخواهید، وقتی تبدیل به یک هنرمند می‌شوید، یک برند لوکس تلقی خواهید شد. اگر می‌خواهید برای کار‌هایتان قیمتی بالاتری تعیین کنید، باید روی هویت برند خود که شامل ارزش و داستان برند است نیز کار کنید.

دراودان چیست؟ و حداکثر دراودان در فارکس به چه معنی است؟

دراودان در معاملات چیست؟

در این مقاله از مقالات آموزش فارکس قصد داریم به مفهوم دراودان بپردازیم. یکی از چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ مفاهیم پایه که در مدیریت ریسک معاملات باید به آن توجه کنید، دراودان است. یک معامله گر حتما باید بداند که دراودان (Drawdown) چیست و چگونه محاسبه می شود. ما می دانیم که مدیریت ریسک در درازمدت برای ما سودآور است، اما حال می خواهیم سوی دیگر اینها را به شما نشان دهیم.

اگر از قوانین مدیریت ریسک استفاده نکنید چه اتفاقی می افتد؟ فرض کنید شما 100،000 دلار دارید و 50،000 $ ضرر می‌کنید. چند درصد از حساب خود را از دست داده‌اید؟ پاسخ 50٪ است. چندان سخت نبود. این همان چیزی است که معامله گران آن را دراودان می نامند.

دراودان در واقع کاهش سرمایه یک نفر پس از انجام یک سری معاملات زیان ده است. دراودان در حالت عادی از طریق محاسبه اختلاف بین ارزش سقف نسبی سرمایه منهای ارزش کف نسبی بدست می‌آید. معامله گران به طور معمول این کاهش را به صورت درصدی از حساب معاملاتی خود منظور می‌کنند. حداکثر دراودان به بیشترین ضرر متوالی شما در معاملات می‌گویند.

از دست رفتن کنترل کار

در معاملات، ما همیشه به دنبال حاشیه امن هستیم. به همین دلیل است که معامله‌گران در پی اجرای سیستم برای خود هستند. داشتن یک سیستم معاملاتی که 70٪ سودآور باشد، یک حاشیه امن بسیار خوب محسوب شده، اما آیا فقط به این دلیل که سیستم معاملاتی شما 70٪ سودآور است، بدان معناست که از هر 100 معامله ای که انجام می دهید، از هر 10 مورد 7 مورد را برنده خواهید شد؟

لزوما خیر! از کجا می دانید از این 100 معامله کدام 70 تا را برنده خواهید بود؟ پاسخ این است که نمی‌دانید. شما ممکن است 30 معامله اول را بصورت متوالی از دست داده و 70 مورد باقیمانده را برنده شوید. با این وجود باز هم یک سیستم 70٪ سودآور خواهید داشت، اما باید از خود بپرسید “اگر 30 معامله متوالی را ضرر دهید، آیا همچنان در بازی حضور خواهید داشت؟” به همین دلیل مدیریت ریسک بسیار مهم است.چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟

مهم نیست از چه سیستمی استفاده می‌کنید، در نهایت سلسله ضررهای متوالی عایدتان خواهد شد. حتی بازیکنان حرفه‌ای پوکر که از طریق پوکر کسب درآمد می‌کنند نیز گاهی چوب خط را از دست داده و داخل سلسله ضررهای وحشتناکی می‌افتند و با این وجود باز هم در پایان سود سازی می‌کنند. دلیل آن این است که بازیکنان خوب پوکر مدیریت ریسک را تمرین می‌کنند و می‌دانند که نمی‌توانند در تک تک تورنمنت هایی که بازی می‌کنند پیروز شوند. در واقع، آنها فقط درصد کوچکی از سرمایه پشتوانه خود را ریسک می‌کنند تا بتوانند از این سلسله ضررها جان سالم به در برند. شما به عنوان یک تریدر دقیقا باید همین کار را انجام دهید.

دراودان ها بخشی از معاملات هستند

حتی حرفه‌ای ترین تریدر فارکس هم نمی‌تواند ادعا کند که دو یا چند ضرر متوالی ندارد. پس باید بدانید که دراودان چیست و چگونه آن را مدیریت کنید. کلید موفقیت در معاملات فارکس، داشتن یک برنامه و طرح معاملاتی است که شما را قادر سازد در برابر این سلسله ضررها مقاومت کنید. بخشی از برنامه معاملاتی شما داشتن قوانین مدیریت ریسک منظم است.

فقط درصد کوچکی از “سرمایه پشتوانه معاملاتی” خود را ریسک کنید تا بتوانید در مواجهه با چند ضرر متوالی جان سالم به در برید. به یاد داشته باشید که اگر قوانین مدیریت پول دقیق و سختگیرانه را اجرا و تمرین کنید، به آن کازینو تبدیل می‌شوید و در دراز مدت ، “همیشه برنده خواهید شد.” در بخش بعدی، نشان خواهیم داد که وقتی از مدیریت ریسک صحیح استفاده کنید چه اتفاقی افتاده و وقتی از آن استفاده نکنید چه خواهد شد!

همه چیز در مورد نسبت ابعاد تصویر

با اینکه ممکن است نسبت ابعاد تصویر، برای اکثر عکاس‌های تازه کار موضوع سردرگم‌کننده‌ای باشد، درک آن خیلی آسان است. ما در این مقاله این موضوع را با جزئیات کامل بررسی می‌کنیم و هرچیزی که باید یاد بگیرید را به شما آموزش خواهیم داد.

همه چیز در مورد نسبت ابعاد تصویر

در عکاسی نسبت ابعاد یا نسبت تصویر، رابطه بین طول و عرض یک تصویر را نشان می‌دهد. این مقدار به صورت دو عدد که بین آن‌ها علامت دونقطه قرار گرفته است (3:2) و یا به صورت اعشاری (1.50) نمایش داده می‌شود. حتی ممکن است نسبت ابعاد به صورت 1.50:1 نیز نمایش داده شود.

نسبت ابعاد

شما می‌توانید به راحتی و از طریق بررسی طول و عرض چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ یک تصویر، نسبت ابعاد آن را تشخیص دهید. برای مثال نسبت تصویر 4:3 از 4 واحد برابر برای عرض و 3 واحد برابر ارتفاع تصویر تشکیل شده است. همچنین یک تصویر با نسبت ابعاد 3:2 نیز از 3 واحد برابر عرض و 2 واحد برابر طول تشکیل شده است.

انواع نسبت ابعاد

نسبت ابعاد معمولا براساس ابعاد فیلم یا سنسور تصویر مشخص می‌شود و در اکثر موارد مستطیلی است. متداول‌ترین نسبت تصویر در دوربین‌های دیجیتال هم 3:2 و 4:3 است. نسبت تصویر تمام دوربین‌های DSLR فول‌فریم و APS-C نسبت 3:2 است اما در گوشی‌های موبایل، سنسورهای میکرو ¾ و دوربین‌های مدیوم فرمت، نسبت 4:3 از محبوبیت بیشتری برخوردار است.

نسبت ابعاد تصویر

نسبت تصویر اکثر سنسورهای CMOS نیکون 3:2 است

همانطور که در ادامه خواهید دید، برخی دوربین‌ها امکان تغییر نسبت ابعاد تصویر را از طریق منوی دوربین به شما می‌دهند و می‌توانید کراپ‌های متفاوت‌تری نسبت به کراپ Native سنسور دوربین انتخاب کنید.

به یاد داشته باشید که نسبت تصویر سایز فیزیکی عکس یا ابعاد پیکسلی آن را نشان نمی‌دهد و فقط نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی بین طول و عرض تصویر است. برای مثال یک تصویر با نسبت 3:2 می‌تواند 3 متر طول و 2 متر عرض یا 3 سانتی‌متر طول و 2 سانتی‌متر عرض داشته باشد. همچنین یک عکس با ابعاد 6000*4000 پیکسل از یک دوربین 24 مگاپیکسلی، نسبت ابعادی برای با 3:2 دارد.

آخرین نکته هم اینکه، در مواقعی که نسبت ابعاد تصویر به صورت دو عدد که بین آن‌ها علامت دونقطه قرار گرفته است نشان داده می‌شود، عدد اول نشان‌دهنده بخش افقی تصویر و عدد دوم نشان‌دهنده بخش عمودی تصویر است. برای مثال در صورتی که نسبت یک تصویر به صورت 3:2 نوشته شود، عکس افقی و در صورتی که این عدد 2:3 باشد، عکس شما عمودی است.

چرا نسبت ابعاد مهم است؟

درک اصول مربوط به نسبت ابعاد به دلیل تاثیری که روی عکس نهایی شما دارد، خیلی مهم است. برای مثال اگر یک عکس را با نسبت ابعاد 4:3 بگیرید و قسمت‌ها یا عناصر مهم تصویر در لبه‌های آن قرار داشته باشند، نمی‌توانید در مرحله ویرایش از ابعاد واید استفاده کنید. عکس زیر را ببینید:

نسبت ابعاد چیست

با نسبت ابعاد 4:3 شما برای کراپ کردن این عکس خیلی محدود هستید

همانطور که می‌بینید، این عکس با نسبت 4:3 گرفته شده است و من به سختی توانستم ساختمان و ساختار پیش‌زمینه را در آن جای دهم. با اینکه این عکس را می‌توان عکس خوبی دانست اما در آینده هیچ راهی برای تغییر نسبت ابعاد تصویر بدون حذف برخی عناصر وجود ندارد.

آموزش نسبت ابعاد

همین موضوع برای نسبت ابعاد خیلی واید هم که دوربین بالا و پائین عکس را کراپ می‌کند صدق می‌کند. به عکس زیر توجه کنید:

نسبت ابعاد

این عکس با نسبت ابعاد 16:9 گرفته شده است.

من هنگامی که این عکس را می‌گرفتم، فراموش کرده بودم که نسبت ابعاد دوربین را روی 16:9 تنظیم کرده‌ام و به همین خاطر پس از اینکه عکس‌ها را دیدم، متوجه شدم که فقط چند عکس خیلی واید مثل عکس بالا گرفته‌ام. متاسفانه به دلیل اینکه قسمت‌های بالا و پائین عکس کراپ شده‌اند، برای دستیابی به نسبت ابعاد 3:2 و 4:3 باید دو طرف تصویر را هم کراپ کنم. در عکس زیر مشاهده می‌کنید که تغییر دادن نسبت ابعاد چه بلایی سر این عکس می‌آورد.

نسبت ابعاد

نسبت ابعاد Native یا غیر Native

همانطور که قبلا اشاره شد، نسبت ابعاد معمولا توسط سنسور دوربین معین می‌شود و به عنوان نسبت ابعاد Native شناخته می‌شود. اما برخی دوربین‌ها این قابلیت را در اختیار شما می‌گذارند که نسبت ابعادهای دیگری را انتخاب کنید. برای مثال Nikon Z7 امکان انتخاب ابعاد زیر را به شما می‌دهد:

  • FX (36*24)
  • DX (24*16)
  • 5:4 (30*24)
  • 1:1 (24:24)
  • 16:9 (36*20)

به یاد داشته باشید که دو نسبت اول هر دو 3:2 هستند زیرا نسبت ابعاد Native سنسور دوربین هستند اما دیگر نسبت‌های ذکر شده مثل 5:4، 1:1 و 16:9، Native نیستند و انتخاب هرکدام از آن‌ها بخشی از تصویر را کراپ می‌کند.

نسبت ابعاد تصویر

با اینکه استفاده از نسبت ابعاد غیر Native رزولوشن عکس و متقابلا سایز آن را تغییر می‌دهد، بهتر است تا جای ممکن از این نسبت‌ها استفاده نکنید. اول از همه شما با این کار بخشی از پیکسل‌های تصویر را حذف می‌کنید و هیچ وقت نمی‌توانید آن‌ها را برگردانید. بنابراین در صورتی که مجبور شوید از یک نسبت ابعاد جدید استفاده کنید، یا باید یک عکس جدید بگیرید و یا رزولوشن تصویر فعلی را به دلیل کراپ اضافه از دست بدهید. ولی اگر به نسبت ابعاد Native دوربین به عکاسی بپردازید، می‌توانید بعدا آن را تغییر داده و کمترین کاهش رزولوشن را هم داشته باشید.

فقط در دو حالت می‌توانید از نسبت ابعاد غیر Native استفاده کنید. اولین حالت زمان کادربندی تصویر و مواقعی است که با نسبت ابعاد تصویر نمی‌توانید تمام سوژه را داخل کادر جای دهید. دلیل دوم مربوط به بافر دوربین و سرعت عکاسی پی در پی است. در برخی دوربین‌ها اگر اندازه فایل دوربین کوچک‌تر باشد، می‌توانید برای مدت زمان بیشتری به عکاسی پی در پی بپردازید.

نسبت ابعاد

همیشه بهتر است از ابعاد Native استفاده کنید زیرا این کار رزولوشن تصویر را تا جای ممکن افزایش خواهد داد. اما بسته به نیازهای خودتان و خواسته مشتری، استفاده از کراپ خود دوربین، مطمئن‌تر از کراپ نرم‌افزارهای ویرایش است.

نسبت ابعادهای متداول

در ادامه با برخی از نسبت ابعادهای متداول امروزی آشنا خواهیم شد:

  • 1:1 (1.0): برخی از دوربین‌های مدیوم فرمت آنالوگ از نسبت 1:1 استفاده می‌کردند. البته امروزه هیچکدام از دوربین‌های دیجیتالی سنسور مربعی ندارند و فقط برخی دوربین‌ها این نسبت را به عنوان یکی از آپشن‌های منو ارائه می‌دهند. اینستاگرام که در ابتدا فقط از این نسبت پشتیبانی می‌کرد باعث محبوبیت آن شد اما پس از گذشت مدتی، اینستاگرام هم تصمیم به پشتیبانی از دیگر نسبت ابعادها گرفت.
  • 5:4 (1.25): این نسبت در دوربین‌های آنالوگ مدیوم فرمت و لارج فرمت بیشتر دیده می‌شود. همچنین عکس‌های چاپی با قطع 8*10 و 16*20 نیز از این نسبت استفاده می‌کنند.
  • 3:2 (1.50): اکثر دوربین‌های DSLR، بدون آینه و Point and Shoot سنسوری با نسبت 3:2 دارند. این نسبت اولین بار توسط دوربین‌های آنالوگ 35 میلیمتری محبوب شد و امروزه متداول‌ترین نسبت ابعاد در عکاسی است.
  • 4:3 (1.33): دوربین‌های مدیوم فرمت، میکرو سه چهارم، اکثر تلفن‌های همراه و برخی از دوربین‌های Point and Shoot سنسور 4:3 دارند.
  • 16:9 (1.78): نسبت 16:9 متداول‌ترین نسبت ابعاد برای فیلمبرداری است و در عکاسی خیلی محبوب نیست. با این وجود در برخی دوربین‌ها به عنوان یک آپشن کراپ دیده می‌شود.
  • 3:1 (3.0): این نسبت بیشتر برای عکس‌های پانوراما استفاده می‌شود.

نحوه تغییر نسبت ابعاد

در صورت نیاز به تغییر نسبت ابعاد یک عکس شما می‌توانید از رو روش مختلف این کار را انجام دهید: روش اول از طریق منوی دوربین است و روش دوم با کمک نرم‌افزار ویرایش عکس

تغییر نسبت تصویر از طریق دوربین

بسته به سازنده و مدل دوربین شما، ممکن است بتوانید نسبت ابعاد تصویر را از طریق منوی دوربین تغییر دهید. با اینکه خیلی از دوربین‌ها این امکان را برای فرمت RAW نیز فراهم کرده‌اند، در برخی از دوربین‌ها فقط امکان کراپ عکس‌های JPEG وجود دارد و فرمت Native عکس‌های RAW همیشه حفظ می‌شود.

تغییر نسبت تصویر از طریق منوی دوربین کار ساده‌ای است. برای مثال در دوربین‌های DSLR و بدون آینه نیکون با فشار دادن کلید منو به مسیر Photo Shooting Menu -> Choose Image Area مراجعه کنید و آن را تغییر دهید. شما با چیزی مثل تصویر زیر روبرو می‌شوید:

تغییر نسبت ابعاد

در دوربین‌های بدون آینه و DSLR کانن نیز شما باید به مسیر Shooting Menu -> Crop/aspect ratio مراجعه کنید:

تغییر نسبت ابعاد دوربین

در صورتی که با دوربین‌های سونی هم کار می‌کنید، می‌توانید زیرمنوی Aspect Ratio را داخل Shooting Menu پیدا کنید:

تغییر نسبت ابعاد در دوربین

تغییر نسبت تصویر به صورت نرم‌افزاری

اگر قصد تغییر نسبت ابعاد تصویر را پس از عکاسی دارید، به نرم‌افزارهایی مثل لایتروم و کپچر وان نیاز خواهید داشت. به جز این دو نرم‌افزار هم هزاران نرم‌افزار ویرایش عکس دیگر وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها برای ویرایش عکس‌های خودتان و تغییر نسبت آن‌ها استفاده کنید.

در صورتی که از لایتروم استفاده می‌کنید، می‌توانید با استفاده از ابزار Crop & Straighten در ماژول Develop (کلید میانبر R) نسبت به تغییر نسبت ابعاد عکس اقدام کنید.

تغییر نسبت ابعاد نرم افزاری

پس از اینکه این ابزار باز شد، روی منوی بازشو کنار علامت قفل که روی آن عبارت Original نوشته شده است کلیک کنید تا با آپشن‌های مختلفی مثل عکس زیر روبرو شوید:

تغییر نسبت ابعاد

گزینه Original همانطور که از نام آن پیداست، نسبت ابعاد اصلی عکس شما می‌باشد و حتی در صورت کراپ هم سعی می‌کند نسبت اصلی تصویر را حفظ کند. As Shot نیز تقریبا همین است ولی تلاش می‌کند رزولوشن کامل تصویر را پس از کراپ حفظ کند. در صورتی هم که روی قفل کلیک کنید و نسبت ابعاد را بسته به نیاز خودتان تغییر دهید، حالت Custom فعال می‌شود.

نسبت ابعادی که زیر خط اول مشاهده می‌کنید، مثل 4*5 و 5*7 برای چاپ مناسب هستند و گروه دوم نسبت‌هایی هستند که برای نمایش در دستگاه‌های مختلف مناسبند.

در صورتی هم که می‌خواهید یک نسبت کاملا اختصاصی وارد کنید، می‌توانید با کلیک روی Custom aspect ratio و وارد کردن مقادیر دلخواه، این کار را انجام دهید.

در صورتی هم که از کپچر وان استفاده می‌کنید، می‌توانید به سادگی چگونه درصد حاشیه را محاسبه می کنید؟ و فقط با کشیدن ابزار کراپ به صفحه اصلی، یکی از گزینه‌های مختلف را انتخاب کنید:

نسبت ابعاد تصویر

همانطور که می‌بینید این نرم‌افزار گزینه‌های زیادی را به علاوه توانایی حذف و اضافه‎‌ی نسبت‌های Custom و دلخواه در اختیار شما قرار می‌دهد.

امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. در صورتی که سوال خاصی دارید، از طریق نظرات همین مقاله با ما به اشتراک بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.