آیا پوست سر واقعا کار می کند؟


رتبه سوم کنکور سارق از آب درآمد!

رئیس پلیس آگاهی پایتخت ماجرای شناسایی و انهدام این دو باند بزرگ سرقت را روایت کرد و در این‌باره گفت: «اولین باندی که آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ توسط پایگاه یازدهم کشف شد، باند سرقت خشن و قاپ‌زنی است که از چهار سارق تشکیل شده. اعضای این باند اقدام به قاپیدن گوشی‌های تلفن همراه مردم کرده بودند. آن‌ها خیلی زود آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ از سوی ماموران پلیس شناسایی و دستگیر شدند. این سارقان در صورت مقاومت مردم با چاقو آن‌ها را تهدید کرده و گوشی و سایر وسایل همراه آن را نیز به سرقت می‌بردند. این گروه، جزو باند‌های خشن بود که منهدم شد.

دو باند بزرگ بودند که دست به سرقت‌های خشن می‌زدند. ماموران پلیس آگاهی پایتخت، اما به تبهکاری‌های آن‌ها پایان دادند. دزدان حرفه‌ای که اقدام به سرقت از خانه‌ها و گوشی‌قاپی می‌کردند. اعضای باند سرقت از خانه‌ها، بیشترشان تحصیلکرده بودند. دزدان موبایل‌قاپ هم گوشی‌های مختلف را می‌شناختند و فقط سراغ گوشی‌های گران‌قیمت می‌رفتند.

به گزارش شهروند، آن‌ها در عرض چند ثانیه کوتاه گوشی‌های گران‌قیمت را تشخیص‌می‌دادند و خیلی سریع آن را از مردم سرقت می‌کردند. این سارقان حالا دستبند به دست در حیاط پلیس آگاهی ایستاده‌اند و برای اینکه مردم در دام‌شان گرفتار نشوند، توصیه‌های جالبی دارند.

این دو باند بزرگ به همراه مالخران‌شان دستگیر شده‌اند. سارقان و مالخران حرفه‌ای که هرکدام درددل‌های زیادی دارند و حتی از مردم می‌خواهند که نکات ایمنی را رعایت کنند تا در دام آن‌ها گرفتار نشوند.

بازداشت گوشی‌قاپ‌ها و مالخر‌ها

سرهنگ علی، ولی پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت ماجرای شناسایی و انهدام این دو باند بزرگ سرقت را روایت کرد و در این‌باره گفت: «اولین باندی که توسط پایگاه یازدهم کشف شد، باند سرقت خشن و قاپ‌زنی است که از چهار سارق تشکیل شده. اعضای این باند اقدام به قاپیدن گوشی‌های تلفن همراه مردم کرده بودند. آن‌ها خیلی زود از سوی ماموران پلیس شناسایی و دستگیر شدند. این سارقان در صورت مقاومت مردم با چاقو آن‌ها را تهدید کرده و گوشی و سایر وسایل همراه آن را نیز به سرقت می‌بردند. این گروه، جزو باند‌های خشن بود که منهدم شد. همچنین ۱۰ مالخر هم که در چرخه مالخری حضور داشتند و علاوه بر همکاری با این سارقان با سارقان دیگر نیز همکاری می‌کردند و اموال مسروقه را به کشور‌های همسایه می‌فرستادند، شناسایی و دستگیر شدند.»

شناسایی سارقان منزل

رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: «در بازرسی از مخفیگاه این مالخران ۱۸۰ گوشی کشف شد. سارقان نیز به ۵۰ دزدی اعتراف کردند. همچنین تعداد زیادی از شاکیان پرونده شناسایی شدند. دو دستگاه لپ‌تاپ که سارقان با استفاده از آن‌ها شماره موبایل را تغییر می‌دادند نیز کشف شد. اولویت پلیس علاوه بر شناسایی سارقان اشراف کامل بر فعالیت مالخران است. علاوه بر پایگاه‌های پلیس، اداره‌ای جداگانه در پلیس آگاهی راه‌اندازی شده و بر مناطقی که اموال مسروقه خرید و فروش می‌شود، نظارت خواهد داشت.»

او با اشاره به شناسایی و انهدام باند سرقت از منزل نیز گفت: «اعضای باند سارق منزل نیز شناسایی و بازداشت شدند. اعضای این باند به وسیله دو خودروی سواری پژو ۲۰۶ و پژو ۲۰۷ و تغییر پلاک خودرو به در خانه‌ها می‌رفتند. آن‌ها خانه‌های خالی از سکنه را شناسایی می‌کردند. بعد از آن با تخریب در و بالکن اقدام به سرقت می‌کردند. از این باند یک قبضه سلاح کلت کمری کشف شد و با همکاری آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ قوه قضائیه با جدیت با آن‌ها برخورد خواهد شد. این سارقان موقتا بازداشت شده‌اند و در اختیار پلیس هستند.»

رئیس پلیس آگاهی پایتخت با بیان اینکه این سارقان تاکنون به هشت سرقت اعتراف‌کرده‌اند و چهار نفر از مالباختگان نیز شناسایی شده‌اند، گفت: «سارقان سابقه‌دار هستند و حوزه فعالیت آن‌ها شمال و مرکز شهر بوده که توسط پایگاه سوم پلیس آگاهی شناسایی شدند و آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ این عملیات اجرا شد.»

عذاب وجدان بعد از هر سرقت

سن‌وسال کمی دارد. همدستانش هم همینطور، اما دستبند پلیس بر دستانش است و از آینده تباه‌شده‌اش می‌گوید. همه چیز از شبی شروع شد که با دوستش در خیابان‌ها ویراژ داد و با حرکات نمایشی، موتورسواری حرفه‌ای‌اش را به رخ کشید. همانجا بود که دوستش پیشنهاد سرقت را به او داد. از استعدادش در موتورسواری آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ گفت.

یحیی آن زمان نوجوان بود و از تعریف و تمجید‌های دوستش مغرور شد. همین امر باعث شد او قدم در دنیای خلافکاران بگذارد و به جرم دزدی، یک بار به کانون اصلاح و تربیت برود و حالا هم باید زندگی جدیدش را در زندان آغاز کند.

او بدشانسی و دستگیری‌هایش را مجازات الهی می‌داند ماجرای دزدی‌هایش را روایت می‌کند:

چند وقت است که دزدی می‌کنی؟

اولین بار ۱۶ سالم بود که با دوستم به خیابان‌ها رفتیم و گوشی مردم را قاپیدیم. البته همان زمان خیلی زود دستگیر شدم. یعنی در اولین شب دزدی دستگیر شدم و مرا به کانون اصلاح و تربیت بردند.

چی شد که به فکر دزدی افتادی؟

من از بچگی عاشق موتور و موتورسواری بودم. همیشه دوست داشتم که سوار موتور شوم. خیلی زود هم به این آرزویم رسیدم. چون همیشه هدفم همین بود، خیلی حرفه‌ای موتورسواری می‌کردم. یک روز دوستم ترک موتور من نشست. گفت با هم به خیابان‌ها برویم. من هم کلی با موتورسواری‌ام در خیابان‌ها ویراژ دادم و حتی حرکات نمایشی انجام دادم. او گفت به خیابان انقلاب برویم. من هم به آنجا رفتم. ناگهان او گوشی یک نفر را قاپید. من هم از ترسم خیلی سریع فرار کردم. بعد از آن دوستم گفت که آفرین چقدر سریع و حرفه‌ای موتورسواری می‌کنی. تو برای این کار استعداد داری. آنقدر از من تعریف کرد که وسوسه شدم برای سرقت. می‌گفت پول خوبی در این کار است.

فقط گوشی سرقت می‌کردید؟

بله. کارمان همین بود. البته آن زمان هم بعد از یک شب سرقت دستگیر شدیم. من اصلا شانس ندارم. هر بار سرقت رفتم همان اول دستگیر شدم. خودم فکر می‌کنم به‌خاطر این است که دلم برای مالباخته‌ها می‌سوخت. عذاب وجدان می‌گرفتم. فکر می‌کنم این دستگیری‌ها مجازات الهی باشد برای اینکه دیگر این کار را انجام ندهم. وگرنه چرا باید این همه بدشانسی بیاورم و همان اول دستگیر شوم.

حالا واقعا پشیمانی؟

من همیشه بعد از هر سرقت عذاب وجدان گرفتم.

مشکل مالی داشتی؟

بله. هیچ کجا کار درست‌وحسابی پیدا نمی‌کردم. همیشه هشتم گرو نهم بود. از طرفی دیدم همان دوستم و اکیپش با پول‌های سرقتی توانستند ماشین‌های گران‌قیمت بخرند. بینی‌هایشان را جراحی کردند. دندان‌هایشان را لمینیت کردند. کلی پولدار شدند و زندگی‌شان از این رو به آن رو شد. برای همین من هم وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم.

گوشی‌های گران‌قیمت را سرقت می‌کردید؟

ما به‌راحتی گوشی‌های گران‌قیمت را می‌شناختیم. از دور آن‌ها را تشخیص می‌دادیم. سراغ گوشی ارزان‌قیمت نمی‌رفتیم. گوشی‌ها باید قیمت‌شان بالا باشد. مثلا گوشی شما را اگر در خیابان می‌دیدیم، سرقت نمی‌کردیم. گوشی باید آخرین مدل باشد.

گوشی‌ها را چه کار می‌کردید؟

مالخر‌ها را می‌شناختیم. یعنی اعضای باند آن‌ها را می‌شناختند. گوشی‌ها را یک‌چهارم قیمت به مالخر می‌فروختیم. البته من پول خیلی زیادی گیرم نیامد. چون خیلی زود دستگیر شدم.

مردم باید چه کار کنند تا شما گوشی‌های آن‌ها را به‌راحتی سرقت نکنید؟

باید در خیابان از هندزفری استفاده کنند. در خودروهایشان شیشه‌های ماشین را پایین نیاورند. با گوشی در خیابان و خودروهایشان با شیشه‌های پایین حرف نزنند. در مکان‌های شلوغ گوشی‌های خود را از داخل کیف‌شان بیرون نیاورند. اگر این کار‌ها را انجام دهند، هیچ‌کس نمی‌تواند گوشی‌های آن‌ها را سرقت کند.

دوربین مداربسته هم ما را از سرقت منصرف نمی‌کند

جلال هم از بی‌پولی شکایت دارد. او یکی از اعضای باند سرقت از خانه‌هاست. همان‌هایی که با شیوه تخریب قفل خانه‌ها و بالکن‌روی، دست به دزدی‌های سریالی می‌زدند. اعضای این باند سلاح هم با خود به همراه داشتند تا اگر صاحبخانه سر رسید، بتوانند با تهدید از مهلکه فرار کنند. جلال تحصیلکرده است.

فوق‌لیسانس برنامه‌ریزی شهری دارد. رتبه سوم کنکور است و حتی مشاور تحصیلی هم بود. ولی با این حال، یک شب که با دوستانش دور هم جمع شده بودند، از بی‌پولی شکایت کردند و درنهایت آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ تصمیم به سرقت گرفتند. آن‌ها خانه‌های مردم را در شمال تهران خالی کردند تا ره صد ساله را یک شبه بروند. او هم برای اینکه خانه‌های مردم هدف سرقت قرار نگیرد، توصیه‌های زیادی دارد.

جلال از زندگی‌اش می‌گوید:

چند وقت است که دزدی می‌کنی؟

مدت زیادی نیست. از دو یا سه ماه پیش بود که با همدستانم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم.

همدستانت را از کجا می‌شناختی؟

ما با هم دوست بودیم. در شهرستان زندگی می‌کنیم. یک شب نشستیم با هم درددل کردیم. من خودم قسط وام دارم. دوستم پدرش مریض است و باید هزینه درمانش را تامین کند. آن یکی باید پول اجاره‌خانه بدهد. هر کدام مشکلی داشتیم. تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و تا زمانی که مشکل مالی‌مان حل شود، سرقت کنیم.

یعنی مشکل مالی‌تان را باید با دزدی حل می‌کردید؟

ما به هر دری زدیم فایده‌ای نداشت. وقتی خط فقر ۱۸ میلیون تومان است، ما چطور باید با پول‌ها و درآمد‌های ناچیز زندگی‌مان را بچرخانیم. همه ما چهار نفر کم آوردیم، برای همین تصمیم اشتباه گرفتیم و گفتیم مدتی سرقت کنیم تا کمی وضع مالی‌مان بهتر شود. می‌دانم که نباید دزدی می‌کردیم، ولی وسوسه شدیم.

شغل نداشتید؟

من بیکار بودم. یکی از همدستانم گچ‌کار بود، ولی درآمد خوبی نداشت. من هم با وجود تحصیلاتم کار نداشتم.

تحصیلاتت چیست؟

فوق‌لیسانس برنامه‌ریزی شهری دارم. رتبه سه کنکور دانشگاه تهران بودم. لیسانسم را هم در همین رشته خواندم. مدتی در شرکت‌های مختلف کار کردم، ولی درآمدم اصلا خوب نبود. مشاور کنکور هم بودم. با این حال نمی‌توانستم زندگی خوبی داشته باشم. البته اشتباه کردم در این رشته درس خواندم، باید پزشکی می‌خواندم، ولی نشد.

از چه طریق وارد خانه می‌شدید؟

معمولا شب‌ها کارمان را شروع می‌کردیم. همان زمان‌هایی که هوا تاریک می‌شد. خانه‌هایی که برق‌شان روشن نبود، انتخاب می‌کردیم. زنگ در را می‌زدیم، اگر کسی در را باز نمی‌کرد، از طریق بالکن یا پنجره یا شکستن قفل در وارد می‌شدیم. البته در یک مورد در خانه کاملا باز بود.

یعنی چی؟

یعنی صاحبخانه یادش رفته بود در را ببند. وقتی زنگ را زدیم، ولی کسی در را باز نکرد، وارد خانه شدیم. در آپارتمان باز بود. خیلی ترسیدیم. فکر کردیم کسی در خانه است. مدتی صبر کردیم. هیچ صدایی از آنجا نمی‌آمد، برای همین وارد شدیم. کسی در خانه نبود. یادم می‌آید که از آن خانه مقداری پول و طلا و دو گیتار سرقت کردیم.

معمولا کدام خانه‌ها را به‌راحتی سرقت می‌کردید؟

همه خانه‌هایی که کسی در آنجا نیست، برای سرقت راحت است. مگر اینکه خانه‌ای دزدگیر داشته باشد. هیچ دزدی سمت این خانه‌ها نمی‌رود. حتی اگر دوربین مداربسته هم داشته باشد، ماسک می‌زنیم و وارد می‌شویم. فقط دزدگیر است که سارقان را از دزدی منصرف می‌کند.

چطور متوجه می‌شوید خانه‌ای دزدگیر دارد؟

کاملا مشخص است. با یک نگاه متوجه می‌شویم که آن خانه دزدگیر دارد و اصلا سمتش نمی‌رفتیم.

قانون برای همه‌جا خوب است جز ایران؟!/ در حاشیه تریبون آزاد دانشجویان الزهرا

رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی با حضور در تریبون آزاد «دانشگاه الزهرا » شنونده مطالبات دانشجویان بود. در این جلسه دانشجویان مطالبات اصلی خود را به گوش این نماینده مجلس رساندند.

قانون برای همه‌جا خوب است جز ایران؟!/ در حاشیه تریبون آزاد دانشجویان الزهرا

گروه زندگی: اینجا تریبون آزاد دانشگاه الزهرا است. تریبون آزادی که یک مهمان ویژه از مجلس دارد. «‌فاطمه قاسم‌پور»‌ رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی. صندلی‌های سالن اجتماعات به ندرت خالی است. دانشجویان نشسته‌اند تا مطالبات‌شان را به گوش این نماینده مجلس برسانند! قرار است در رابطه با مسائل زنان و وضعیت جاری کشور گفت‌وگو شود. فضای سالن اجتماعات آرام است اما بعضی‌ از دانشجویان از آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ همان ابتدا سعی می‌کنند با داد و فریاد و تکه‌پرانی‌هایشان گفت‌و گو را به مجادله تبدیل کنند!‌ قرار است ابتدا دانشجویان یک به یک مطالبات‌شان را در حوزه زنان در حضور رئیس فراکسیون زنان و خانواده بیان کنند و بعد فاطمه قاسم‌پور توضیحاتش را در رابطه با مسئله زنان به گوش دانشجویان برساند.

دغدغه دانشجویان برای ترویج حجاب با روش‌های فرهنگی!

جلسه با مطالبات دانشجویانی که دغدغه ترویج حجاب را داشتند شروع می‌شود. یکی از دانشجویان می‌گوید: «‌آیا برای اصلاح ساختاری برای ترویج حجاب در صحن مجلس اندیشیده شده؟! متاسفانه آنچه که در نظام فرهنگی سینما و تبلیغات می‌بینیم متعارض با حجاب است اما در مقابل تلاش می‌شود با روش‌های سلبی حجاب ترویج داده شود. تحول جدی در رابطه با فرهگ‌سازی برای حجاب صورت گرفته یا اینکه هنوز مجلس نتوانسته کاری برای حجاب کند؟!» یکی از دانشجویان که به تازگی محجبه شده بود پشت تریبون بیان می‌کند: «من قبلا این پوشش را نداشتم. چادر و حجاب چیزی بود که خودم به مرور زمان به آن رسیدم. من هم قبلا یکی از مخالفان سرسخت حجاب بودم و عصبانیت دوستانم را درک می‌کنم.»‌

گشت ارشادی که باید برای سلبریتی‌ها باشد

هنوز صحبت او تمام نشده چند نفری که از ابتدا سعی در متشنج کردن جلسه را داشتند داد می‌کشند:« شما اگر درک می‌کردی نمی‌گفتی ما مخالف حجاب هستیم»‌ یکی از اساتید جلسه را آرام می‌کند و دانشجوی پشت تریبون ادامه می‌دهد:« این‌ها را گفتم که بدانید من هم روزی مثل شما فکر کردم و می‌توانم بفهمم‌تان. مطالبه من این است که آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ چرا برای حجاب کار فرهنگی نمی‌شود و می‌رسد به اینکه نیروی انتظامی باید جلوی بی‌حجابی را بگیرد؟! چرا به جوان‌هایی مثل من که دغدغه ترویج حجاب را دارند و می‌دانند چطور باید با یک دختر مخالف صحبت کنند فضا داده نمی‌شود. در کشورما الگوهایی برای بی‌حجابی وجود دارد که آنها باعث این اغتشاشات و اختلافات شدند. گشت‌ارشادی اگر باشد برای آنها باید باشد. صدای آن چند نفر دوباره بلند می‌شود: «دوست داره. به شما چه؟»‌ دانشجوی کناری‌ام طوری که من و دوستانش بشنویم می‌گوید :« هر کشوری برای خودش حد و حدود پوشش داره. منطق این‌ها رو نگاه.»‌

ما نمی‌توانیم به حجاب بپردازیم چون مشکل محیط‌زیستی داریم!

یکی از دختران معترض پشت تریبون قرار می‌گیرد و صحبت‌هایش را اینطور شروع می‌کند:« من به احترام دانشجویان مازندران که در تریبون آزادشان به مشکل خوردن بالا نمی‌روم. دغدغه‌های ما خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها است. حجاب یک مشکل فرهنگی است. ما اول باید دغدغه‌های دیگرمان حل شود تا بتوانیم آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ به مشکلات فرهنگی و عقایدی‌مان بپردازیم. وقتی ما مشکلات اقتصادی داریم،‌وقتی بانوان جامعه ما با مشکلات بزرگ‌تر از این در جامعه روبه هستند بحث حجاب نیست. ما نمی‌توانیم الان مشکل فرهنگی مان را حل کنیم برای اینکه مشکل محیط‌زیستی داریم. مشکل اقتصادی داریم. مشکل سیاسی داریم.»‌

نوبت به یکی دیگر از دانشجویان معترض می‌رسد. می‌گوید:«‌در اعتراضات اخیری که شکل گرفت خیلی‌ها به عمد ما را علیه مردم نشان دادند و گفتند ببینید اینها مخالف اسلام هستند. من به عنوان یک معترض می‌خواهم بگوییم که فکر نکنید ما مخالف اسلام هستیم اتفاقا من به عنوان یک مسلمان می‌خواهم از اسلام هم دفاع کنم! کجای اسلام گفته حجاب اجباری؟! این همه به قول خودتان حدیث و روایت دارید کجا گفته حجاب! بارها اساتید ما گفتند اگر در یک مسئله ای نص صریح قرآن باشد کسی نمی‌تواند رد کند خب در قرآن گفته شده لا اکراه فی‌الدین»‌

پوشش اجباری است نه حجاب!

یکی از دانشجویان ادیان در پاسخ به صحبت‌هایی که دانشجویان در رابطه با قرآن و احادیث کردند پشت تریبون قرار می‌گیرد و می‌گوید:« گفتید حجاب در قرآن نیامده؟! حدود حجاب در قرآن مشخص شده. گردی صورت، دست‌ها تامچ و پاها تا مچ. این معنی حجاب است. در کشور ما حجاب اجباری وجود ندارد پوشش اجباری وجود دارد. در همه دنیا پوشش اجباری وجود دارد. نیلوفر فولادی دختری که در هلند برهنه شد و سخنرانی کرد را پلیس هلند دستگیر کرد! چرا که این یک قانون است و در همه کشورها پوشش اجباری است!»‌

آیات قرآن را به نفع خودتان تقطیع نکنید!

دانشجوی پشت تریبون ادامه می‌دهد:« اما درباره لااکراه فی‌الدین که گفته شد. قرآن می‌گوید در انتخاب دین‌تان اجبار نیست اما وقتی وارد دینی می‌شوید باید قوانین آن را بپذیرد و اجرا کنید. بعد آن آیه هم لطفا بگویید و آیات خدا رابه نفع خودتان تقطیع نکنید!»‌

وقتی قانون را برای همه جا می‌خواهند جز ایران!

یکی دیگر از دانشجویان در واکنش به اغتشاشات و نحوه اعتراضات متنی را بازخوانی می‌کند که مربوط به اعتراضات ایرانیان مقیم خارج از کشور در برلین است :« در اعتراضات برلین گفتند پرچم ها را به همراه بیاورید اما به حفظ اتحاد توجه کنید. هرگونه لفظ توهین آمیز، ناراحت کننده و تبعیض‌آمیز ممنوع است لطفا در نظر داشته باشید که شعار دادن در حین سخنرانی مجاز نیست. ملاحظات محیط‌زیستی،آزار واذیت، یهودستیزی و. را در نظر داشته باشید همینطور از شما تقاضا داریم به محیط زیست احترام بگذارید و از ریختن زباله و.. خودداری کنید. مسئله ‌ای که پیش می‌آید این است که فرضا آیا پوست سر واقعا کار می کند؟ ما به موضوعات اقتصادی و موضوعات دیگر اعتراض داریم آیا اگر همه این قوانین رعایت شود ما شاهد درگیری و به اغتشاشات کشیده شدن اعتراضات هستیم. اگر این قوانین رعایت شود ماهیت اعتراض و اغتشاشات جدا می‌شود ما هیچ کدام از قوانین اعتراض را رعایت نمی‌کنیم و می‌گویم ما اغتشاشگر نیستیم. اعتراض بحث جدایی از اغتشاشات است در همین تجمعات برلین بسیاری از خانم‌های ایرانی بازدداشت شدند به خاطر آشغال ریختن توهین و آتش زدن عکس. دوستان من چطور پلیس آنها محترم است و حق دارد به خاطر این رفتار ها افراد را دستگیر کند اما پلیس ما نه؟!»‌

اینجا محل گفت‌و گو است نه اهانت!

یکی از دانشجویان که از همان ابتدا سعی داشت گفت‌و گو را بهم بریزد و بگوید نتیجه این جلسات فقط زندانی شدن است، به خاطر هتاکی به مقدسات توسط حاضرین جلسه اجازه پیدا نکرد صحبت‌هایش را ادامه دهد. در این چند ساعت تریبون آزاد همه دانشجویان حرف‌هایشان را آزادانه زدند و گاهی بی‌احترامی‌هایی هم شد اما این توهین و اهانت چیزی نبود که همه دانشجویان بخواهند از آن چشم‌پوشی کنند.

حل مسائل کشور در گروه گفت‌و گو است!

جلسه آرام می‌شود و تریبون در اختیار دکتر قاسم‌پور قرار می‌گیرد تا در رابطه با مطالبات جدی حوزه زنان، مثل اشتغال زنان، قوانین مهریه و طلاق و منع خشونت علیه زنان که در طول جلسه از طرف دانشجویان عنوان شد صحبت کند. قاسم پور در بخشی از صحبت‌هایش با اشاره به افرادی که سعی داشتند گفت‌وگو را تبدیل به درگیری کنند می‌گوید:« فرصت گفت‌و گو فرصت مغتنمی است. همین‌که این شرایط در دانشگاه فراهم شده است که اختلاف‌نظرهایمان را بیان کنیم بسیار مفید است. راه رسیدن به یک نگاه جمعی این است که باهم گفت‌و گو کنیم وشما نمی‌دانید این صحبت‌ها چقدر برای بنده و امثال بنده راهگشاست. حل مسائل کشور در گرو آن است که ما بتوانیم در کنار هم سعه صدر گفت‌وگو را داشته باشیم و حتما تجلی‌گاه آن دانشگاه است.»‌

رئیس فراکسیون زنان و خانواده در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌گوید:« ما نیازمند یک سپهر عمومی برای حل مسائل زنان و پیگیری مسائل زنان هستیم دوستان،‌من به عنوان یک قانون‌گذار برای اینکه بتوانم بستری برای پیگیری مسائل زنان فراهم کنم نیازمند جمع‌ها و مطالبات شبیه این هستم حتما این سپهر عمومی کمک می‌کند که مطالبات جامعه زنان به نحو احسن پیگیری شود. بهترین و موثرترین قانون‌گذاری، قانون‌گذاری مشارکتی است. من باید بدانم ایده شما در موضوعات زنان چه هست. در خرد جمعی قرار است با هم گفت‌و گو کنیم و از دل این گفت‌‍وگوها ایده‌ای خلق شود. نه اینکه هر کس بر سر موضع خود پافشاری کند.»

در ادامه توضیحات مفصل فاطمه قاسم‌پور جلسه به آرامش می‌رسد و مطالبات دانشجویان به سمت مطالبات منطقی در حوزه زنان جهت پیدا می‌کند. دکتر قاسم‌پور برای استفاده از ایده و راهکار دانشجویان و مشارکت آنها در حل مسائل زنان راه‌های ارتباط مستقیم خود را در اختیار آنان می‌گذارد تا مطالبات، ایده‌ها و راهکارهایشان را بدون هیچ مشکلی به گوش این نماینده مجلس برسانند. در نهایت روند گفت و گو پس از 4 ساعت با رضایت اکثریت دانشجویان پایان یافت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.