تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال


✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم undervalue است. ✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را در اختیار تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم overvalue است. ✔ اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایه‌گذار نمی‌کند.

بررسی تحلیل دوگانه تکنیکال_بنیادی و تفاوت آن در بازار بورس ایران، فارکس و رمزارزها

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازارهای مالی متفاوت رفتار خواهند کرد.

بازار؛ گروه بورس: همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر گذاشته و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود یا ثابت بماند، یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهم را محاسبه کند.

ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیرو اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت باشد آن سهم در بازار سهام یا آن جفت ارز در بازار فارکس، ارزان بوده و برای خرید مناسب است.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی درست قیمت و شناسایی روند بازار. یک تحلیلگر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند و حال آنکه یک تحلیلکر تکنیکال تاثیرهای آن را به چالش می کند.

در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است

تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت این تغییرات مهم نیست، در مقابل تحلیلگر بنیادی می خواهد دلیل هر چیز را بداند، پس با یک نگاه کلان، تحلیلگر تکنیکال به دنبال فلسفه تغییرات بوده و خود را به اصول فلسفه تغییرات پایبند دانسته و همیشه در مواقع حساس می تواند علت ها را پیش بینی کند.

معامله گران در جهان خود را در یکی از دو دسته تکنیکال و فاندامنتال طبقه بندی می کنند در حقیقت این دو معامله گر نقاط مشترک زیادی نیز دارند که کسی به آن توجه نمی کند. بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال سعی می کنند تا تکنیکال را یاد گرفته تا در بهترین زمان وارد یک سهم شده و در بهترین زمان نیز از آن خارج شوند، این واقعیت در تحلیگران تکنیکال نیز واقعیت دارد، این نوع تحلیلگران می دانند که بر خلاف گفته بسیاری از فعالان بازار که همه چیز در قیمت است، اما پیش بینی در قیمت در بسیاری از موارد رخ نمی دهد و تغییرات بازار کاملا وابسته به تحلیل بنیادی و عوامل فاندامنتال اقتصاد است. به عنوان نمونه تحلیلگران فاندامنتال فارکس همیشه منتظر خبر جلسه فدرال رزرو بوده و بر اساس آن می توانند کلیت بازار را به درستی پیش بینی نکنند و اسیر هیجان های لحظه ای بازار نشوند.

بگذارید یک نمونه برای شما تعریف کنم، درست چندین ماه پیش زمانی که خبر موفقیت واکسن فایزر در آمریکا منتشر شد، افرادی که توانسته بودند این خبر را درست تحلیل کنند به یک سود شگفت انگیز رسیده و برخی از معامله گران فارکس سود چند برابری از یک پوزیشن بای گرفته و توانستند سود بسیار خوبی را کسب کنند.

این واقعیت در بورس ایران نیز صادق است، زمانی که بازار ایران در رکود خود بود برخی از معامله گران حرفه ای که توانسته بودند افزایش قیمت دلار در ایران را پیش بینی کنند بر روی سهام دلاری تمرکز کرده و سودهای چندصد درصدی کسب کردند.

اما اختلافات ظاهری بین برخی معامله گران تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد، این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل بنیادی جدید می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورسنج های او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای تغییرات پیدا می کند. در حالی که دلایل فاندامنتال قبلا تاثیر خود را بر روی قیمت گذاشته و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند.

خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.

بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات در نمودارها را درک کرده و می خواند، یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد جمعی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد، او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدید که همان دلایل فاندامنتال جدید است مواجه شده و شاید تحلیگر تکنیکال تنها فردی باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.

برای موفقیت در بازارهای مالی باید دانست که بر هر دو دانش تکنیکال و فاندامنتال باید مسلط بود اما اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو تحلیل را انتخاب کند باید طبق بازار مالی آن را انتخاب کند، به عنوان مثال در بازار بورس ایران به علت عمق کم بازار و دخالت دولت در قیمت گذاری و بودن دامنه نوسان و حجم مبنا و شناوری پایین سهام الگوهای تکنیکال در نیمه راه نابود می شوند و یک فعال بازار بورس ایران باید بیشتر به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و زوم کردن بر رفتار دولت و حاکمیت به ویژه بانک مرکزی و تعیین نرخ بهره و سیاست های مالی توجه کند.

اما در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است. بررسی نمودار میانبری است که فاندامنتال هم در آن لحاظ شده و معامله گر با واگرایی ها و همگرایی های نموداری می تواند به تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال درستی وضعیت لحظه ای را پیش بینی کرده و ترید بسیار خوبی را انجام دهد.

در بازار رمزارزها نیز معامله گر با تحلیل تکنیکال می تواند کار خود را راه بیندازد اما باید توجه داشت ، بازار رمزارزها نیز مانند بورس ایران تابع دستکاری قیمتی فعالان بزرگ بوده که به آنان نهنگ های رمزارزها می گویند و این دخالت در بسیاری از موارد نمودارها را نیمه کاره می گذارد، اما اگر این بازار در آینده به سمت بزرگتر شدن برود می توان گفت صرفا تحلیل تکنیکال در آن جوابگو خواهد بود.

در بازارهای جهانی این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکالی خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس دانش فاندامنتالی و عدم بررسی قیمت و نمودار تکنیکالی، خرید و فروش موفقی انجام دهد، به همین علت است که فعالان بازارهای مالی در جهان ابتدا تکنیکال را آموزش دیده و با آن معامله می کنند و برای اینکه بتوانند معاملات موفقتری داشته باشند در سال هایی که با تجربه شده اند عوامل بنیادی را نیز بررسی کرده و همه عوامل را در یک معامله لحاظ می کنند.

برگفته از بخش هایی از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته استاد جان مورفی

تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال

تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال کامپیوتر

یک تحلیل گر فاندامنتال (پایه ای) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت هر چیز بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند. ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل گر فاندامنتال به وسيله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت «آن» باشد، تحلیل گر فاندامنتال می گوید قیمت آن چيز ارزان است و برای خرید مناسب است.

پارت اول تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال:

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی اینکه قیمت ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می پردازند. یک تحلیل گر فاندامنتال علت های تغییر قیمت را بررسی می کند حال آنکه یک تحلیلگر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می کشاند. تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر فاندامنتال همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد.

پارت دوم تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال:

بیشتر معامله گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه بندی می کنند، در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرا بگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل گران تکنیکی نیز تلاش می کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند. مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیلگر تفاوت های زیادی را در برداشت هایشان در روند قیمت مشاهده می کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می کنند ولی گاها برای انجام هرگونه عکس العمل خیلی دیر شده است.

موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات مالی می باشد.

تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال

تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال

پارت سوم تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال :

این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه ای جدیدی می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیا گر تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند، در حالی که دلایل پایه ای قيلا تأثیر خود را بر قیست گذاشته اند و هم اکنون در بازار وجود دارند تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در قاندامتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جديد کاملا در مسیرش قرار گرفته است.

پارت چهارم تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال :

بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال می کند و می خواند. یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد. او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایا منتظر چیزی نبوده است فاندامنتال جدید می باشد مواجه می شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است .

پارت پنجم تحلیل تکنیکال در برابر پیش بینی های فاندامنتال :

در تایید تحلیل تکنیکال می توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیلگر تکنیکال به تحلیل هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیلگر فاندامنتال می باشد. اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می گوید که تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می کند و چون همیشه تأثیر تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده ها به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است. بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا براساس مسائل فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال icmbrokers

ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال icmbrokers

می‌توان تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال را ترکیب کرد تا یک استراتژی معاملاتی جامع‌نگرانه‌ای را به دست آورید.

معامله‌گران اغلب تفاوت‌ های بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال را با هم مقایسه می‌کنند. با این حال، ترکیب این دو مزایای مثبت خود را دارد.

با اینکه مدرکی سفت و سختی از برتری یک نوع تحلیل به دیگری وجود ندارد، استفاده همزمان از دو تحلیل می‌تواند فرصت‌ های معاملاتی بیشتری برای شما فراهم کند.

ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال icmbrokers - نقاط شکست آی سی ام بروکرز - مزایای مثبت تحلیل فاندامنتال

نحوه‌ ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

چندین راه مختلف برای ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال وجود دارد. در زیر به سه روش مختلف تحلیل تکنیکال برای ترکیب با تحلیل بنیادی یا فاندامنتال اشاره کرده‌ایم:

1 – ترکیب معاملات مبتنی بر محدوده با تحلیل فاندامنتال

3 – استفاده از اسیلاتورها به همراه تحلیل فاندامنتال

ترکیب معامله مبتنی بر محدوده با تحلیل فاندامنتال

معامله مبتنی بر محدوده سعی می‌کند که یک کانال قیمتی مربوط به یک بازار معاملاتی را شناسایی کند تا معامله‌ گر از آن برای خرید در سطح حمایت و فروش در سطح مقاومت بهره بگیرد.

در یک بازار دارای ترند صعودی قدرتمند، معامله‌ گران به دنبال خرید در پایین‌ترین سطح ممکن هستند تا سودآوری خود را به حداکثر برسانند.

با این حال، رویدادهای خبری می‌تواند یک بازار مبتنی بر محدوده را مختل کند. در این صورت، معامله‌ گر باید از باز کردن معامله در حوالی انتشار اخبار اقتصادی مهم خودداری کند.

ترکیب معاملات مبتنی بر نقاط شکست با تحلیل فاندامنتال

یک استراتژی معاملاتی مبتنی بر نقاط شکست یا Breakout شامل سرمایه‌ گذاری بر روی قیمت یک نماد معاملاتی می‌شود که از محدوده‌ی از قبل مشخص شده‌ی خود خارج شده است.

با اینکه معامله‌ گران باید برای ورود به معامله در هنگام انتشار اخبار مهم دقت بسیاری داشته باشند اما می‌توان از عکس‌العمل بیش از حد بازار به اخبار نیز سودآوری کرد.

مزایای مثبت تحلیل فاندامنتال - معامله مبتنی بر محدوده icmbrokers - اشباع از فروش

استفاده از اسیلاتورها به همراه تحلیل فاندامنتال

اسیلاتورها معمولا برای کشف شرایط اشباع از خرید و اشباع از فروش در بازار مورد استفاده قرار می‌گیرند. اسیلاتورها همینطور می‌توانند در شناسایی نقاط ورود و خروج از معامله کمک کنند.

در زمان قرارگیری بازار در شرایط اشباع از خرید یا فروش، انتشار یک خبر یا عناصر فاندامتنال بازار می‌تواند باعث تغییر جهت قابل توجه بازار شود.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

به روش تحلیل بنیادی، تحلیل ریشه‌ای، پایه‌ای و یا اساسی هم می‌گویند. همان‌طور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایه‌گذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم به‌طورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند:

  • الف. عوامل محیطی
  • ب. عوامل مرتبط با صنعت
  • ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی

سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیم‌گیری می‌کند. طبیعتاً:

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم undervalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم overvalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایه‌گذار نمی‌کند.

قانون طلائی تحلیل بنیادی:

  1. قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح می‌کند.
  2. شما می‌توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین شیوه تجزیه‌وتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است». به‌بیان‌دیگر، سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توان قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کرد.

بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیش‌بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیلگران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی کرده و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال:

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. در این مبحث به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شده‌ای وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.

۳- تاریخ قابل تکرار است

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد. در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهند.

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • یادگیری آسان
  • انعطاف‌پذیری بالا
  • سرعت فرآیند تحلیل
  • نقاط ورود و خروج دقیق
  • بکارگیری در بازه‌های زمانی مختلف
  • انعطاف‌پذیری و سازگاری با انواع معاملات
  • برقراری ارتباط بین حجم معاملات و تغییرات قیمت

معایب تحلیل تکنیکال:

  • تأثیرگذاری تعصبات شخصی
  • تفاسیر مختلف
  • سیگنال‌های معاملاتی متعدد
  • عدم تعیین ارزش ذاتی
  • عدم امکان استفاده در نمادهای جدید

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی:

تحلیل تکنیکال به نمودار قیمت‌ها نگاه می‌شود و با بررسی قیمت‌های گذشته و کنونی و برآیند این دو، قیمت‌ها در آینده پیش‌بینی می‌شوند. البته، این پیش‌بینی هرگز دقیق نبوده و حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد. بنابراین، در این نوع تحلیل تنها به رفتار بازار و قیمت‌ها و جوی که در آن حاکم است توجه می‌شود.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که در آن ارزش ذاتی سهام ارزیابی می‌شود؛ به گونه‌ای که در این تحلیل به شرایط اقتصادی، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها، وضعیت سهامداران اصلی، وضعیت درآمد و بدهی‌های شرکت‌ها و غیره توجه می‌شود. در این تحلیل، معامله‌گر باید مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی را به طور دقیق بررسی کند تا درک درستی از آن‌ها بدست آورد. این امر نیاز به داشتن تخصص دارد و کار را برای تحلیل‌گران بی‌تجربه سخت می‌کند.

سوالات تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال متداول:

1-کدام تحلیل برای شما بهتر است؟

برای پاسخ به این سوال باید گفت تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانی‌ست که می‌خواهند بر عملکرد کمپانی‌ها تمرکز کنند. هم‌چنین افرادی که تمایل به سرمایه‌گذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایه‌گذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایه‌گذاری ایده‌آل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسب‌وکارها میزان موفقیت سرمایه‌گذاری را تعیین می‌کنند از طرفی تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایه‌گذارانی‌ست که می‌خواهند از تغییرات قیمت دارایی‌ها استفاده کنند. این روش برای سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و کسانی که ریسک‌پذیری بیشتری در قبال دارایی‌هایشان دارند بسیار کاربردی است.

2-آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه ‌وتحلیل قیمت سهام مناسب‌تر است یا روش تحلیل تکنیکال؟

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌ وتحلیل قیمت سهام تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده بر اثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.

3-آیا تحلیل تکنیکال به تنهایی کافی است؟

از آنجایی که تحلیل تکنیکال تنها به نمودار قیمت‌ها و شرایط کنونی بازار نگاه می‌کند بدون تحلیل بنیادی و روانشناسی بازار فایده‌ای ندارد. از این رو، باید در کنار تحلیل فنی از مواردی نظیر شرایط اقتصادی، وضعیت درآمد و بدهی‌های شرکت‌ها، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها و غیره بهره برد. تحلیل‌گران تکنیکال اعتقاد دارند که قیمت‌ها تمام اطلاعات موجود در بازار را نشان می‌دهد؛ تفاوت تحلیل گر تکنیکال و فاندامنتال به گونه‌ای که نیازی به بررسی هیچ چیز دیگری نیست.

اما، این امر هرگز درست نبوده و باید در کنار تحلیل تکنیکال به سایر مسائل بنیادی که به آن اشاره کردیم توجه شود. برای موفقیت در بازار سرمایه و بورس توصیه می‌شود مطالعات خود را در این زمینه افزایش داده تا به یک تحلیل‌گر موفق تبدیل شوید.

نگارش: ساناز یوسفی

به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله انواع استراتژی بازاریابی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.

تفاوت معامله گر و تحلیلگر

تفاوت زیادی بین یک معامله گر و یک تحلیلگر بازار وجود دارد. تحلیلگران به کشف حقایق می پردازند و معامله گران به مدیریت ریسک. این دو مجموعه مهارت یک دنیا از هم فاصله دارند. یک تحلیلگر و یک معامله گر توانایی همکاری با یکدیگر را دارند، اما قطعاً نقش آنها متفاوت است. یک معامله گر پول به بازار تزریق می کند و عملکرد خود را به سادگی اندازه گیری می کند؛ اما هدف اصلی یک تحلیلگر درک و کشف آن چیزی است که ممکن است در بازارها رخ دهد. او حقایق را اندازه گیری می کند. یک تحلیلگر قضاوت اشتباه خود را ضعف بازار می نامد. یک معامله گر هنگام اشتباه، معاملۀ خود را می بندد و به سمت فرصت معاملاتی بعدی حرکت می کند. اشتباه، فرض اساسی برای یک معامله گر است. یک معامله گر زمانی که اشتباه می کند و از بازار خارج می شود، مایل است به اشتباه خود اعتراف کند؛ اما تحلیلگر به موقعیت معاملاتی بازکردۀ خود می چسبد تا فقط نشان دهد که درست گفته است

هر فردی می تواند وارد بازار شود؛ اما چه کسی می داند دقیقاً چه زمانی باید خارج شود! این مثل نمونۀ بارزی از تلفیق دنیای معامله گری با دنیای تحلیلگری است. معامله گر تحلیلگر باشید.

مطلب آموزشی پیش رو ، با عنوان تفاوت معامله گر و تحلیلگر ، توسط مهدی میرزایی ، در قالب PDF و در 3 صفحه تهیه و تنظیم شده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.