تمرین: برای گرفتن تصمیماتی مبتنی بر منطق عملی جاری در پلن معاملهگری ، نیاز است که نسبت به آنچه درصدد تحلیل و معامله آن هستیم بیطرفانه و بدون سوگیریهای ذهنی قضاوت کنیم. هرچند طبیعی است که فعالیتهای روزانه یک معاملهگر شامل تماشای رسانههای خبری-تحلیلی و همچنین گفتگو یا مشورت با همکاران میشود، اما باید در نظر داشت که در نهایت آنچه در برد و باخت شما تعیینکننده است اقدامات و تصمیمگیریهای تکرار شوندهای است که از منطق شما برمیآید. پس باید مواظب بود که به دادههای واردشده به ذهن، وزن گزافی داده نشود که بتواند روند تصمیمگیرهای منطقی ما راتحتتاثیر قراردهد. در نتیجه ضروری است که تا حد امکان از دریافت تحلیلها و دیدگاههای غیرضروری دوری جوییده و در هنگام معاملهگری کاملا متکی به منطق برآمده از پلن معاملهگری خود باشید. در نهایت با پرداختن به این موضوع در ژورنال معاملهگری و ثبت نتیجه تاثیرگرفته از سوگیریهای ذهنی، نسبت به وجود آنها و تبعات حضورشان در تصمیمگیریهای خود آگاه گردید.
روانشناسی معامله گری، از تعریف تا یادگیری
یکی از موضوعاتی که در معاملهگری اغلب نادیده گرفته میشود، اهمیت درک و شناخت روانشناسی معاملهگری است. حتما شما هم شنیدهاید که بسیاری از معاملهگران خبره توصیه میکنند: «حین انجام معاملات، احساسی تصمیمگیری نکنید.» اگرچه منطقا با این توصیه موافقیم، اما حقیقتا احساسات آدمی بسیار قدرتمند و پیچیده هستند، در نتیجه تسلط بر آنها نیازمند توجه، شناخت، پذیرش، صرف وقت، تمرین و پشتکار زیاد است.
فاکتورهایی چون داشتن تجربه، دانش، تسلط به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در موفقیت هر معاملهگر بسیار تاثیرگذار است؛ اما این درک، آگاهی و تسلط بر روانشناسی معاملهگری است که با ایجاد بینشی در ذهن معامله گر به شناسایی حرکات بازار می انجامد. لذا روانشناسی معامله گری در موفقیت یا شکست معامله گر نقشی تعیینکننده دارد.
معنی روانشناسی معامله گری دقیقا چیست؟
روانشناسی معامله گری (trading-psychology) به وضعیت ذهنی و احساسی معاملهگر اشاره دارد که در موفقیت و یا شکست وی تعیینکننده است. به بیان دیگر در فرآیند تصمیمگیری یک معاملهگر، تمامی مؤلفههای ذهنی و احساسی که نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست معاملهگر دارند، در حوزه روانشناسی معاملهگری بررسی میشوند.
یادگیری مهارت روانشناسی معامله گری
بهخوبی میدانیم که بازارهای مالی به احساسات معاملهگر هیچ اهمیتی نمیدهند؛ اما حذف، نادیده گرفتن، کنترل یا مهار احساساتی که یک معاملهگر تجربه میکند، نیز غیرممکن است. ازاینرو معاملهگر میتواند با شناخت تمامی احساسات منفی و مثبت خود، درک معانی آنها و ثبت در ژورنال، تسلط بر احساساتش را یاد بگیرد، مادامی که بازار دچار نوسانات شدید میشود، احساساتش را مدیریت کرده و منطقی تصمیمگیری کند.
در این صورت معاملهگری که با ویژگیهای روانشناختی خود آشناست؛ با درک و شناخت نحوه صحیح پاسخدهی ذهنش به محرکها، احساساتی که به او دست میدهد و واکنشهایی که در عمل از وی بروز پیدا میکند، میتواند ساختار یک وضعیت ذهنی کنترلشده را برای خود بسازد. این وضعیت ذهنی کنترلشده یکی از مهمترین مهارتهای لازم برای بدل شدن به یک معاملهگر موفق است.
حوزههای مختلف روانشناسی معامله گری برای شناخت احساسات و عواطف
معاملهگر برای مطالعه وضعیت روانشناختی خود در راستای ایجاد شناخت و همچنین بهبود یا تغییر نقاط قوت و ضعف احساسی خویش، باید فرآیندهای ذهنی و واکنشهای احساسی خود را در چندین حوزه بررسی کند. این حوزههای روانشناختی عبارتند از:
1. ویژگیهای احساسی
ذات احساسات، در تمام انسانها یکسان است و الگوهای رفتاری بشری تا حد زیادی از یک جنس هستند. ماهیت این احساسات، حال چه خوب باشند چه بد، نجوایی درونی هستند که وضعیت روحی شما را بیان میکنند. با این حال شدت بروز این احساسات و غلبه آنها بر منطق، در هر شخص متفاوت و منحصربه فرد است. در این حوزه از روانشناسی معاملهگری، آنچه حائز اهمیت است سطح تأثیرپذیری و میزان کنترل شخص بر آن احساسات است.
تمرین: هر معاملهگری میتواند از طریق نوشتن ژورنال و ثبت اتفاقات و احساساتی که در پی آن اتفاق جاری شده و البته عکسالعملهای خود بدان احساسات و نتایج آنها، اقدام به شناخت نقاط ضعف و قوت احساسی خود نموده و برای بهبود و کنترل آنها برنامهریزی نماید. از منظر فنی، برای گرفتن کنترل تصمیمات از احساسات لحظهای، طراحی و استفاده از یک چکلیست در مراحل ورود، نگهداری و خروج از معاملات میتواند بسیار موثر باشد.
پس معاملهگر باید از انکار احساساتش دست کشیده و به سرچشمه و پیام آن احساسات گوش فرا دهد، درحالی که هرگز عنان تصمیمات خود را بهدست آن احساسات نسپرده و بر اساس منطق جاری در پلن معاملهگریاش تصمیمگیری نماید.
از آنجا که اغلب احساسات هیجانی در پس زیانهای بزرگ و یا صرفا ترس از زیان بروز میکنند، داشتن یک سیستم مدیریت ریسک کاربردی میتواند به ایجاد آرامش و کنترل بر احساسات هیجانی بسیار کاربردی باشد.
2. طرحهای ذهنی
باورها و ذهنیتهای عمیق هر شخص، در گذر از روابط، اتفاقات و طوفانهای احساسی، در طول زندگی وی شکل گرفته است. در واقع این باورها و طرحهای ذهنی، برآیند و نتیجهگیریهای فرد در پس اتفاقات و بروز شدیدترین احساساتی است که شخص آنها را تجربه کرده و حال غریزه او بهصورت خودکار این نتیجهگیری را به باقی اتفاقاتی که در آینده رخ میدهند تعمیم میدهد تا از قرارگرفتن دوباره در آن وضعیت جلوگیری کند. اینچنین طرحهای ذهنی، کنترل فرآیند تصمیمگیری را از منطق سلب میکنند.
تمرین: به افکار و گفتگوهای ذهنی خود توجه کنید. هرگاه عبارتی را بههمراه صفت "همیشه"، "همواره" یا "هرگز" به کار میبرید، از یک طرح ذهنی سخن میگویید، چرا که اتفاقات و رویدادهای زندگی یک شکل نیستند وچنین نتیجهگیریهای کلی، برآمده از طرحهای ذهنی شخص هستند.
عباراتی مانند "همیشه همه مرا ترک میکنند" یا "من همواره در اشتباهم" و یا "هرگز به کسی اعتماد نکن"، طرحهای ذهنی هستند که موجب بروز احساسات پر از ترس و تردید و در ادامه منجر به ایجاد اضطراب عملکردی در فرآیند معاملهگری میشوند. تمرین ساده است. کافیست از طرح ذهنی خود آگاه شوید، در آن تفکر کنید و سرچشمه آن را با موقعیتهای پیشامدهی جدید مقایسه کنید. گاهی آگاهی از یک ذهنیت اشتباه، میتواند تمام راهحل باشد. درک این موضوع که من کنترلی بر اتفاقات و پیشآمدهای نهفته در دل آینده ندارم و تلاش برای لمس آن حس درونی که "هرچه پیش آید من متعهدانه و دلیرانه با آن روبهرو میشوم"، نهتنها تاثیر طرحهای ذهنی را کمرنگ میکند، بلکه موجب بینشی عمیقتر در زندگی شخصی و فرآیند معاملهگری شده و متعاقبا منجر به ایجاد اعتمادبهنفس در فرد میگردد.
3. پاسخ به محرکها
ذهن هرکس به شکلی منحصربهفرد به اتفاقات و محرکها پاسخ میدهد و این پاسخگویی بهصورت خودکار توسط ناخوداگاه فرد انجام میگیرد. هرچند الگوها و عادات رفتاری، که بهدست ناخودآگاه کنترل میشوند، در روند زندگی شکل گرفتهاند و از ابتدا در ذات شخص وجود نداشتهاند، اما آنچه از طریق تکرار زیاد به دست ناخودآگاه سپرده شده است، بهسختی قابلتغییر بوده و قدرت بیشتری نسبت به خودآگاه و منطق دارد. پاسخگویی و واکنش به هر محرکی باید با بررسی و فیلتر منطق صورت گیرد و اغلب واکنشهای ناخودآگاه در این امر موجب خلل و تصمیمگیریهای غیرمنطقی میشوند.
تمرین: همه ما میدانیم که صفاتی مانند انضباط، تمرکز، کنترل بر رفتار و یا صرف زمان برای کتاب خواندن و توسعه علم و تجربه، صفاتی فوقالعاده در مسیر توسعه فردی است. پس میدانیم برای تبدیل شدن به یک شخص موفق کافیست صفات وعادات رفتاری دریک شخصیت موفق را داشته باشیم و این مستلزم تعهدی بیپایان است.
برای بهبود وتوسعه عادات رفتاری خود و پرهیز از شرایطی که باعث تحریک رفتارهای ناخودآگاه میشوند، نیاز است که یک روتین از رفتارهای تکرار شونده خود تهیه کنید. سپس عادات رفتاری خوب و بد خود را از هم تفکیک کرده و در ادامه با تاکید بر عادات رفتاری مفید مثل مدیتیشن و آمادهسازی در ابتدای روزمعاملاتی و نوشتن ژورنال در انتهای آن و البته حذف عادات رفتاری مضر و یا جایگزین کردن آنها با عادات مفیدتر، میتوانیم رفتار ناخودآگاه و پاسخهای رفتاری خود به محرکها را تحتکنترل خود درآورید.
4. سوگیری
در روند تصمیمگیری، تحلیل یا قضاوت یک موقعیت، نیاز است که با ذهنی بیطرف و دیدگاهی منطقی به موقعیت بنگریم. درصورت وجود ذهنیت قبلی به موضوع و سوگیری در نظرات ذهن، گرفتن یک تصمیم درست و قضاوتی بیطرف و متکی به منطق کاری سخت میباشد. چرا که ذهن سوگیریها را بهعنوان یک واقعیت و جزئی از منطق شخص ارزیابی میکند و تصمیمگیری را منطقی جلوه میدهد.
تمرین: برای گرفتن تصمیماتی مبتنی بر منطق عملی جاری در پلن معاملهگری ، نیاز است که نسبت به آنچه درصدد تحلیل و معامله آن هستیم بیطرفانه و بدون سوگیریهای ذهنی قضاوت کنیم. هرچند طبیعی است که فعالیتهای روزانه یک معاملهگر شامل تماشای رسانههای خبری-تحلیلی و همچنین گفتگو یا مشورت با همکاران میشود، اما باید در نظر داشت که در نهایت آنچه در برد و باخت شما تعیینکننده است اقدامات و تصمیمگیریهای تکرار شوندهای است که از منطق شما برمیآید. پس باید مواظب بود که به دادههای واردشده به ذهن، وزن گزافی داده نشود که بتواند روند تصمیمگیرهای منطقی ما راتحتتاثیر قراردهد.
در نتیجه ضروری است که تا حد امکان از دریافت تحلیلها و دیدگاههای غیرضروری دوری جوییده و در هنگام معاملهگری کاملا متکی به منطق برآمده از پلن معاملهگری خود باشید. در نهایت با پرداختن به این موضوع در ژورنال معاملهگری و ثبت نتیجه تاثیرگرفته از سوگیریهای ذهنی، نسبت به وجود آنها و تبعات حضورشان در تصمیمگیریهای خود آگاه گردید.
توجه به تمامی احساسات
در علم روانشناسی معامله گری بسیاری از احساسات و عواطفی که معاملهگران تجربه میکنند، مفید شناخته میشوند. بنابراین تمامی مطالبی که به حذف، انکار یا سرکوب احساسات و ذهن مربوط میشود را رد میکند. زیرا با نادیده گرفتن احساساتی چون عصبی بودن، ترس، طمع و. ضمن تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت تصمیمگیری، به موفقیت معاملهگر نیز لطمه وارد خواهد شد. بنابراین با شناخت و توجه به تمامی احساسات دخیل در معامله گری، قبل از اینکه احساسات افسار معاملهگری را در دست گیرند، توسط معاملهگر شناسایی، درک و مهار می شوند.
رویکرد ما برای یادگیری مهارت روانشناسی معاملهگری چیست؟
تلاش داریم تا در سلسله مقالات روانشناسی معامله گری، مسیر توسعه فردی را برای معاملهگر هموار سازیم تا با کسب مهارت روانشناسی معاملهگری شانس موفقیت وی بالا رود؛ از این رو موارد زیر را دنبال خواهیم نمود:
• در قالب دانشنامه به سراغ اصطلاحات خاص و رایج این حوزه می رویم.
• به تمامی احساسات قوی و شدیدی که بر تصمیمگیری معامله گر تاثیرگذار است، میپردازیم.
• گذری بر سوگیریهای شناختی و نقاط کور ذهنی معامله گر خواهیم داشت.
• برای داشتن زندگی سالم در حوزه معاملهگری، راهنمای کابردی ارائه میکنیم.
• در توسعه فردی براساس اصولی ترین روش های روانشناسی، در جهت بهبود مهارتها و رویکردهای شخصی ، تمارینی عملیاتی و کاربردی ارائه می کنیم.
واقعیتهایی که شما در مورد معاملهگری در بازار سرمایه نمیدانید
آیا تابهحال با خود اندیشیدهاید که در بازار سرمایه و تنها با یک لپ تاب اقدام به تریدری و کسب درامد بدون هیچگونه مشقتهای جسمی بسیار که دیگر شغلها دارند داشته باشید؟ در این مقاله ما به شغل پردرآمد معاملهگری در بازار سرمایه و چالشهای پیش روی معامله گران میپردازیم.
فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اصلی
موضوعی که پیش میآید این است که چرا اشخاص به سمت کار در مارکتهای مالی مانند بازار سرمایه و…میروند؟ در جواب به این موضوع باید بیان شناخت خود بهعنوان معاملهگر کرد که علاوه بر موضوعات جذابی که همیشه مارکتهای مالی برای فعالیت سرمایهگذاران داشتند، موارد بسیار زیادی نیز در دهههای اخیر به وجود آمدهاند که باعث جذب اشخاص به سمت فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول شده است که در ادامه متن به برخی از آنها اشاره میکنیم.
به وجود آمدن ویروس کرونا
در حالتی که به دلیل شیوع ویروس کرونا به وجود آمده است، بسیاری از اشخاص کار اصلی خود را ازدستدادهاند و در حال حاضر نمیتوانند کار جدیدی برای خود پیدا کنند؛ به همین دلیل ترجیح میدهند که مقداری از پسانداز و سرمایه خود را وارد مارکتهای مالی کنند و بر اساس آمارهای منتشرشده، از زمان شیوع همهگیری کرونا، بسیاری از اشخاص فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول را انتخاب کردهاند.
پیچیدگیهای راهاندازی کسبوکار
یکی دیگر از دلایل جذب اشخاص به سمت فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول، سختیهای راهاندازی کسبوکارهای جدید است؛ درواقع با توجه به وضعیت فعلی ارز و گرانیهای موجود، شناخت خود بهعنوان معاملهگر راهاندازی یک کسبوکار جدید، هزینه قابلتوجهی لازم دارد و با نظر به اینکه هر کاری از همان اول به درآمد عالی نمیرسد، میتوان گفت که راهاندازی یک کار جدید در قالب شرکت و…با خطرهای فراوان همراه است.
در جهت مقابل، با سرمایهگذاری درست و اصولی در بازار سرمایه میتوان دارایی خود را افزایش داد و معامله کردن را بهعنوان کار اصلی خود انتخاب کرد و بعداً با درامد بهدستآمده از این راه، کار موردعلاقه و کسبوکار خود را استارت کرد.
سودهای جذاب در بازار سرمایه
یکی دیگر از عوامل اصلی در جذب اشخاص به سمت کار در بازار سرمایه بهعنوان کار اول، درآمد و سودهای چشمگیر است؛ چراکه با بررسی بازدهی مارکتهای مختلف در سالهای اخیر متوجه میشویم که اشخاصی که فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول را انتخاب کردهاند، میزان دارایی و رفاه در زندگی خود را بهبود بخشیدهاند و همین امر بهعنوان یکی از عوامل جذابیت برای معامله کردن در این مارکت شناخته میشود.
آزاد بودن تایم کاری
اشخاصی که فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول را انتخاب میکنند، میتوانند تایم کار را بهدلخواه خود انتخاب کنند و همین امر باعث کاهش استرس و خستگی میشود. بهعنوان نمونه، تحلیلگری را تصور کنید که 8 ساعت از تایم مشغول تحلیل بازهای مالی است و بهدلخواه خود میتواند این 8 ساعت را در روز تقسیم کند و بر تضاد با کارمندان که باید در یک تایم مشخص از روز کار خود را انجام دهند، اشخاص فعال در مارکت سرمایه، از آزادی کار بیشتری برخوردار هستند.
امکان کار با سرمایه کم
مارکت سرمایه این قابلیت را برای اشخاص به وجود آورده است که حتی با داراییهای کم نیز بتوانند در این مارکت فعالیت کنند. در حال حاضر، کمترین مبلغ موردنیاز برای خرید سهام یکی از شرکتهای فعال در بازار سرمایه، 500 هزار تومان است و برای اشخاصی که سرمایه زیادی ندارند، میزان مناسبی است؛ بنابراین، اشخاصی که به دنبال فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول هستند، میتوانند از این قابلیت استفاده کنند.
موضوعی که پیش میآید این است که اشخاص علاقهمند به فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول، چه تواناییهایی را باید داشته باشند؟ در پاسخ به این سؤال باید خاطرنشان کرد که بهطور مجموع، 3 مهارت اصلی وجود دارد که میتواند فرد را درزمینهٔ بازار سرمایه به تواناییهای خوبی برساند و فعالیت در بازار سرمایه را بهعنوان کار اصلی برای اشخاص داوطلب مبدل کند:
روان شانسی معاملهگری
آموزش تحلیل (تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال)
برای آشنایی مقدماتی با بازار بورس پیشنها میکنیم مقاله الفبای بورس را مطالعه کنید.
روانشناسی معاملهگری در بازار سرمایه
دارا بودن ذهنیت قدرتمند برای معامله در بازار سرمایه از ارزش بالایی برخوردار است. بسیاری از اشخاص هستند که با دنیایی از دانش وارد این حوزه و مارکت میشوند ولی به علت عدم تسلط روانی خود و آشنا نبودن با روانشناسی معاملهگری در کار خود شکست میخورند. در روانشناسی معاملهگری 3 حالت جداگانه وجود دارد که بهتر است قبل از شروع کار بهصورت جدی آنها را مطالعه نمایید.
مسلط شدن بر مفاهیم روانشناسی معاملهگری، به معنی داشتن ذهنی قوی و حرفهای است که تفاوت یک تحلیلگر و معاملهگر را مشخص میکند.
قابلیتهای تحلیلگر حوزه بازار سرمایه
معاملهگر داخل در بازار سرمایه میتواند با مدلهای موجود به تحلیل بپردازد و تحلیلی که انجام میدهد با مشکل روبرو شود که در این خصوص هیچچیز ناخوشایندی اتفاق نخواهد افتاد؛ اما یک معاملهگر با یک انتخاب اشتباه ضرر سنگینی را متحمل خواهد شد. در این بخش است که روانشناسی معاملهگری وارد میدان شده و قابلیت مهمی را ایفا میکند.
درواقع برای تکمیل تحلیل، نیازی به دانش روانشناسی معاملهگری وجود ندارد اما یک شخص برای انجام معاملات و معاملهگر شدن نیاز به دانستن روانشناسی معاملهگری دارد؛ بنابراین افرادی که فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول را انتخاب میکنند، باید به این موردتوجه کنند.
ضرر گریزی در حوزه معاملات
یکی از احساسهایی که خود را در بازار سرمایه نشان میدهد، احساس ضرر گریزی است. شما حتماً با حد ضرر آشنا شدهاید؛ درواقع حد ضرر یک روش معاملاتی بسیار مهم است و همه افراد که در بازار سرمایه هستند، میدانند وقتیکه قیمت سهم به حد ضرر برسد باید سهم را فروخت، درحالیکه حس ضرر گریزی این اجازه را به معاملهگر نخواهد داد.
انتظار معاملهگر در تلاش سوددهی عالی از بین میرود
معاملهگر در چنین حالتی به امید اینکه شاید قیمت به حدی که انتظار دارد برسد، سهم خود را نمیفروشد و معمولاً بعدازاین بخش قیمت پایینتر خواهد رفت و همین بار مشکل باعث خواهد شد که بسیاری از معامله گران در مارکتهای مالی آسیب سنگینی را متحمل شوند.
از ضرر و زیان فرار نکنید
فرار کردن از ضرر و زیان یکی از ویژگیهای انسان است و به همین دلیل است که معاملهگر هنگام ضرر به امید بالا رفتن قیمت، سهم خود را نمیفروشد. اگر معاملهگر در اول کار ضرر را قبول کرده و بر حس شناخت خود بهعنوان معاملهگر زیان گریزی خود غلبه نماید، جلوی زیان بیشتر خود را خواهد گرفت. برای غلبه به این حس فقط کافی است که حس ضرر و مشکل را بشناسید و همین شناخت باعث میشود که به آن گرفتار نشوید.
ترس در ورود به معاملات
اشخاص برای انجام فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول باید ترس در ورود به معاملات را کنار بگذارند؛ چراکه احساس ترس که یک امر ذهنی نیز هست، یکی دیگر از مشکلات و مضرات در انجام معاملات است. ترس از دست دادن پول باعث میشود که معاملهگر نتواند بهخوبی مهارتهایی را که میداند، در جای درست خود عملی نماید.
ترس به حالتهای مختلفی در معاملهگر ظاهر میشود و در هر شیوهای که به وجود آید باعث آسیب به روند اصولی معاملات شده و در آن مشکلات ایجاد میکند؛ که البته در دوره بورس آکادمی حسن زاده روش رویارویی و مقابله با کلیه این ترسها به دانشجویان آموزش داده میشود.
مدلهای ترس درترید
یکی از مدلهای ترسی که وجود دارد، ترس از داخل نشدن به معامله برای جلوگیری از آسیب محتمل است. در این مدل، معاملهگر از نگرانی اینکه متحمل آسیب نشود به معامله وارد نمیشود و پوزیشن های خوب خود را از دست میدهد. بهعنوان نمونه با دیدن دو نمودار نزولی شروع به خیالپردازی کرده و سهم را در ارزشهای بسیار پایین تصور میکند؛ همین دیدگاههای منفی معاملهگر را از وارد شدن به معامله بازمیدارد.
احساس انتقام در روانشناسی معاملهگری
این حس به عملی گفته میشود که فرد معاملهگر دقیقاً بعد از متحمل شدن آسیب درصدد جبران آن برمیآید؛ به این عمل، حس انتقام از مارکت گفته میشود و بهاتفاق ای که معاملهگر ضررهای متوالی خود را به علت عجله در انجام معاملات متحمل میشود، دوره ضرر گفته میشود.
غرور معاملهگری در بازار سرمایه
غرور معاملهگری یک نوع احساس کاذب است که در طی انجام ترید سودآور در شخص به وجود میآید. اکثر معامله گران عرفا این حس را تجربه کردهاند که پس از انجام ترید سودآور پیدرپی در فرد ایجاد میشود.
فرد در این وضعیت به خود مغرور شده و فکر میکند دیگر متحمل آسیب نمیشود و با همین تفکر دست به خطرهای بزرگی میزند که میتواند آسیب زیادی را به وجود آورد. معاملهگر بهتر است در چنین شرایطی دچار غرور کاذب نشود تا شناخت خود بهعنوان معاملهگر بتواند ساختار مثبت کار خود را به بهترین نحو پیش ببرد.
مدیریت سرمایه در بازار سرمایه
هر روش خوب دارای مدیریت سرمایه است. مدیریت خطر در هر موقعیت واحد معاملاتی یا سرمایهگذاری اهمیت یکسانی مانند معامله سهام دارد.
هنگامی معاملهگر میخواهد دارایی خود را بهصورت صحیح در بازار سرمایه سهام مدیریت نماید، باید به دنبال پاسخ این 3 سؤال باشد:
میزان ریسک در هر پوزیشن در سبد خرید چه اندازه است؟
چند معامله باز در یک تایم میتوان داشت؟
نسبت سود به زیان چه اندازه است؟
روش مدیریت سرمایه باید به تریدر کمک کند تا هر مقدار معاملهای که او میخواهد انجام دهد را با توجه به سرمایه، در اختیار او قرار دهد. درواقع این همان روشی است که سرمایه و خطر معاملهگر را مدیریت مینماید.
عدم مدیریت سرمایه خطر بزرگی را بر عهده دارد
بهتر است تریدران تازهکار با خطرهای کمتر شروع به کارنمایند و بعدازاینکه اعتمادبهنفس آنها بالا رفت و دفتر یادداشت شخص پر از موفقیتهای معاملاتی او شد، شروع به انجام معاملات پرخطرتر نمایند.
مدیریت معامله و الزامات آن
مدیریت معامله موضوع اساسی است که بیشتر سهامداران آن را بیان میکنند. درواقع بدون مدیریت ریسک مناسب، رسیدن به اهداف بلندمدت با نتایج سودآور ممکن نیست. نکته مهم اصطلاح مارکت بازار سرمایه، نسبت خطر به سود است و هر معاملهای که انجام میشود باید برابر با مفهوم سادهای که از احتمالات و آمار استفاده مینماید، فراهم شود.
آموزش تحلیل گری
بهطور جمعی، تحلیلهای موجود در مارکت سرمایه را میتوان به 2 موضوع تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال تقسیم کرد و اشخاصی که به دنبال فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان کار اول هستند، میبایست به زیبایی از آنها استفاده کنند. این 2 دسته نقش مهمی را درروش معامله کردن ایفا میکنند.
شناخت مارکت با تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال در مارکتهای مالی روش ای برای پیشبینی رفتار آینده نمودار از راه دادههای گذشته مانند قیمت، تغییرات و… است. این روش تقریباً برای همه مارکتهای مالی (بازار سرمایه اوراق بهادار، انس طلا، فلزات گرانبها، ارزهای دیجیتال و…) تصدیق میکند. تریدران تکنیکال برخلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند؛ درواقع، آنها از روی رسیدگی و بررسی نمودارها جهت آینده قیمت را پیشبینی میکنند.
شناخت مارکت با تحلیل فاندامنتال
اشخاص برای کسب درآمد در بازار سرمایه بهعنوان کار اول باید بر روی دیتاهای فاندامنتال تسلط داشته باشند. درواقع، تحلیل فاندامنتال راهی است که اشخاص میتوانند ارزش واقعی اوراق بهادار را با عوامل و دادههای فاندامنتالی ارزیابی کنند. تحلیل فاندامنتال هر روشی که بر ارزش سهم تأثیرگذار باشد را در نظر میگیرد.
این تحلیل بامطالعه تمامی امور تأثیرگذار بر ارزش مانند وضعیت مالی و مدیریت شرکت، صنعت، شرایط اقتصاد کلان و… انجام میشود. تارگت اصلی این تحلیل، کشف ارزش خاصی است که میتوان آن را باقیمت فعلی مقایسه نمود و سرمایهگذار بتواند برای خریدوفروش سهام تصمیمگیری نماید.
جمعبندی
درمجموع قبل از هرگونه فعالیت بهعنوان شغل اول در بازار بورس و هر بازار مالی دیگری نیازمند آشنایی کامل با اصول مدیریت مالی و تحلیل گری تکنیکال و فاندامنتال هستیم و در کنار این امر نیازمند خودسازی و اعتمادبهنفس کافی نیز هستیم پس حتماً قبل شروع این کار بهعنوان شغل اول مدتی را بهعنوان تمرین و آموزش بدون رها کردن زندگی پیشین بگذارید.
خودآگاهی یک تریدر، از شناخت تا تحول
خودآگاهی یک ویژگی شخصیتی است که براي موفقیت خیلی مهم است، نه فقط در معامله گري، بلکه در همهی عرصه هاي زندگی. با پی بردن به قدرت خودآگاهی و شناخت متوجه میزان تاثیر آن نه تنها در زمینه فعالیت ترید شما، بلکه در تمام جنبههای زندگی میشوید.
خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی یعنی شما نسبت به خودتان اگاهی داشته باشید. این آگاهی می تواند شامل نقاط ضعف و قوت تان باشد و یا شامل آگاهی از وضعیت جاري ذهنی تان و وضعیت احساسی تان باشد.
خودآگاهی روزانه و توانایی ارزیابی وضعیت جاري ذهن براي معامله گر بسیار مهم است. چرا که معامله گر بودن یعنی شما باید مدام تصمیماتی را بگیرید که می تواند از پول شما کم کند و یا به آن اضافه کند و حتی منجر به ضررهاي بزرگ شود، اطمینان از اینکه در بهترین سطح عملکردي قرار دارید بسیار مهم است. با این وجود بسیاري از معامله گران هنوز هستند که معامله گري را بعنوان شغلی می بینند که باید صرف نظر از احساسشان ۵ تا ۹ ساعت درروز جلوي مانیتور و چارت قیمت بنشینند.
وضعیت ذهنی تان را چِک کنید
هر روز صبح، قبل از اینکه پلتفرم معاملاتی تان را روشن و ران کنید، چند دقیقه وقت بگذارید تا وضعیت جاري ذهنی خود را ارزیابی کنید.
نکات زیر می توانند به عنوان یک راهنما در ارزیابی خودتان به شما کمک کند.
- آیا احساس بیماري و ناخوشی میکنید؟ گرچه واضح است که زمانی که بیمار هستید نباید معامله کنید، با این وجود بسیاري از معامله گران به این موضوع توجه ندارند و وقتی بیمارند همچنان مثل وضعیت طبیعی به معامله می پردازند.
- آیا استراحت و خواب کافی داشته اید؟ کم خوابی تاثیرات شدیدي روي عملکرد و نحوه يِ کنش و واکنش با بازار دارد، همین تاثیر را نوشیدن مواد الکلی یا روانگردانها هم دارند.
- آیا عصبانی یا تحریک عصبی شده اید؟ بحث با همسر یا گفتگوي هاي جدي در محیط کار می تواند با شما وارد بازار و معامله گري تان شود و منجر به عدم تمرکز می شود.
- هیجان بیش از حد نیز از سوي دیگر ، می تواند بصورت چشمگیري فرایند تصمیم گیري شما را تحت تاثیر قرار دهد. سرخوشی زیاد می تواند خطرناك باشد.چرا که ممکن است درتحلیل ریسک دچار خطا شوید و یا ضرر هاي بالقوه را قابل اغماض تلقی کنید.
- اگر در جریان بردهاي پشت سرهم قرار داشته باشید معمولا اعتماد بنفس تان بیش از حد بالا میرود و بنابراین کمتر با ریسک مخالفت میکنید، و این باعث می شود که ریسک بالاتري را انجام دهید. بر عکس این حالت نیز وجود دارد یعنی اگر دچار باختهاي پشت سر هم شده باشید، بیش از حد محتاط می شوید بنابراین بدست خودتان از معاملاتی که ممکن است پتانسیل سود بالایی داشته باشند صرف نظر می کنید. به منظور ارزیابی شرایط فعلی تان، ببینید چطور با افراد و وضعیت هاي اطراف تان تعامل دارید.
اگر خیلی احساس خوبی نداشتید و به سوالات فوق جواب هایی دادید که نشانه یک وضعیت ذهنی مناسب نیست، معامله نکنید. براي مثال تا ظهر سیستم را روشن نکنید و یا حتی کل آن روز را معامله کنید، همیشه فرصتهاي دیگري نیز براي معامله وجود دارد، اما پول هاي باخته در معاملات بد بخاطر اشتباهات غیر ضروري را )به راحتی( نمی توان بازگرداند. راه دیگري که براي اجتناب از اشتباهات غیر ضروري در زمانیکه احساس خوبی ندارید وجود دارد این است که در معاملات از پوزیشن هاي با سایز کوچکتر و ریسک کمتر استفاده کنید.براي مثال اگر در حالت طبیعی در هر معامله ۲ درصد ریسک می کنید. تا زمانی که احساس کنید بهتر شده باشید ریسک را به یک درصد یا نیم درصد کاهش دهید . معامله گري ، کسب و کاري نیست که منافعش با ساعات حضور شما وابسته باشد بلکه منافع این کسب و کار وابسته به عملکرد شما است.
شناخت خطاها و سوگیری های رفتاری و تاثیر آن بر بازارهای مالی
یکی از مهم ترین سوالات و دغدغه هایی که ذهن ما را در ابتدای ورود به بازارهای مالی در گیر خود می کند این است که چرا 90 تا 95 درصد معامله گران در این بازار ها شکست می خورند و متضرر، مجبور به ترک این بازار می شوند در صورتی که اکتریت آنها دارای سابقه و علم کافی برای معامله گری هستند .
آیا این بازار برای همه مناسب نیست ؟
آیا به معامله گری و بازار های مالی می توان به عنوان یک شغل نگاه کرد ؟
چگونه رفتارهای اکثریت شکست خورده بازار را بشناسیم و از آن پرهیز کنیم ؟
و در آخر آیا قسمت مهم موفقیت درمعامله گری و بازار های مالی آموزش مباحث تکنیکال فاندامنتال و مدیریت ریسک و سرمایه است ،و هر چقدر بیشتر یاد بگیریم قوی تر وموفق تر خواهیم بود ؟
درک این مطالب و پاسخ به چندین سوال از این دست می تواند پایه ذهنی شما را برای ورود به بازارهای مالی ، تبحر در معامله گری و انتخاب معامله گری به عنوان یک شغل تقویت و هدفمند کند.
در این دوره کوتاه سعی بر این است که نوع نگرش شما نسبت به چالش های پیش رو ، فرایند تصمیم گیری ، خطاهای فکری ، سوگیری های رایج در بازارهای مالی و تمام اتفاقات موجود در بازارهای مالی به عنوان یک معامله گر و تریدر بصورت زیر ساختی تغییر کند و راه روش و دیدگاه یک معامله گر حرفه ای و موفق را بدست آورید.
سال ضبط محصول:
سرفصل ها:
1.آشنایی و ورود به بازارهای مالی از دیدگاه روانشناسی مالی رفتاری
2.تعریف مالی رفتاری، اهمیت ،جایگاه و تاثیر آن در موفقیت تریدر
3.شناخت نقشه راه و لزوم آن برای موفق شدن در بازار
4.آشنایی با انواع تفکر و فرآیند تصمیم گیری
5.مراحل پیش روی معامله گر، اهداف، بایدها و نبایدها
6.چه کسانی در بازار های مالی به عنوان معامله گر فعال هستند و کدام گروه موفق خواهند بود .
7.شناخت خطاهای فکری سوگیری ها و تاثیر آن بر رفتار معامله گر .
8.ویژهگی های ذاتی یک معامله گر .
9.موانع روانی که قبل از موفقیت در بازار باید بر آن غلبه کنیم
همراه با مرور تمام تجربیاتی که از ابتدای ورودبه بازار نا امروز به عنوان معامله گر سپری کردم .
کتاب معامله گر منضبط پرورش ذهن برای موفقیت در بازار
With your arms relaxed at your sides, measure around the fullest part of your chest.
Measure around the narrowest part of your natural waist, generally around the belly button. To ensure a comfortable fit, keep one finger between the measuring tape and your body.
دنیای معامله گری محیطی است که اساسا متفاوت با تمام محیط های اجتماعی است که در آن بزرگ می شویم. به همین جهت است که مهارت ها و تربیت مبتنی بر زندگی اجتماعی نه تنها در بازار کارایی ندارد، بلکه خود به عنوان موانعی بزرگ در برابر موفقیت محسوب می شوند. این کتاب به شما کمک می کند تا به صورت ریشه ای و گام به گام خود را از لحاظ روان شناختی با شرایط خاص بازارهای مالی تطبیق دهید و با کسب مهارت های ذهنی لازم و به کار گرفتن آنها راه خود را برای موفقیت در بازار هموار سازید.
کتاب معامله گر منضبط
اولین چیزی که به عنوان یک معاملهگر با آن برخورد خواهید کرد این است که آن دستمایههای ذهنی که در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنید تا آنچه را میخواهید به دست آورید، در حیطهی معاملهگری کارایی ندارند. قدرت لازم برای تغییر و هدایت بازار (مجبور کردن بازار برای انجام آنچه شما میخواهید) فراتر از توان همه است (بجز تعداد بسیار معدودی از افراد که قدرت و سرمایه لازم برای این کار را دارند). همچنین قیود خارجی که در جامعه رفتار شما را کنترل میکنند در محیط بازار وجود ندارند. همچنین بازار هیچ تسلط یا کنترلی بر رفتار شما ندارد، کوچکترین توقعی نیز از شما نداشته و هیچ مسئولیتی نیز در قبال کامیابی شما نمیپذیرد.
بنابراین اگر شما توان کنترل و هدایت بازار را ندارید و بازار نیز مطلقاً هیچ قدرتی برای کنترل شما ندارد، پس مسئولیت آنچه که شما از بازار درک میکنید و بر طبق آن عمل میکنید فقط در درون خود شماست. تنها چیزی که میتوانید کنترل کنید، خودتان هستید. به عنوان یک معاملهگر شما تنها این اختیار را دارید که یا از بازار پول بگیرید و به خودتان بدهید یا پول خود را به دیگر معاملهگران تقدیم کنید و انتخاب شما برای انجام یکی از این دو کار توسط چند عامل روانشناختی تعیین میشود که هیچ ربطی به بازار ندارند و تا وقتی مهارتهای جدید لازم برای تطبیق خود با شرایط متفاوت این محیط را فرا نگرفتهاید، همیشه بر سر این دوراهی برای انتخاب قرار خواهید داشت.
فهرست مطالب :
بخش اول – مقدمه
فصل یکم: چرا این کتاب را نوشتم؟
فصل دوم: چرا یک الگوی فکری جدید لازم است؟
بخش دوم – ماهیت محیط معامله گری از نقطه نظر روان شناختی
فصل سوم: همیشه حق با بازار است
فصل چهارم: پتانسیل سود و ضرر نامحدود است
فصل پنجم : قیمت ها در حرکت دائمی هستند
فصل ششم: بازار محیی بدون ساختار است
فصل هفتم: در بازار دلایل نامربوط اند
فصل هشتم: گام های سه گانه برای تبدیل شدن به معامله گر برتر
بخش سوم – ساختن چارچوبی برای شناخت خود
فصل نهم: شناخت ماهیت محیط ذهنی
فصل دهم: مدیریت اطلاعات محیطی توسط خاطرات ، تداعی ها و باورها
فصل یازدهم: لزوم فراگیری روش تطبیق
فصل دوازدهم: ساز و کار رسیدن به هدف
فصل سیزدهم: مدیریت انرژی ذهن
فصل چهاردهم: تکنیک هایی برای اعمال تغییر
بخش چهارم – چگونه به معاملهگر برتر تبدیل شویم
فصل پانزدهم: روان شناسی حرکت قیمت ها
فصل شانزدهم قدم در راه موفقیت
فصل هفدهم: کلام آخر
ضمائم تکمیلی
دیدگاه شما