آموزش استراتژی معاملاتی پرایس اکشن به زبان ساده
پرایس اکشن چیست؟
افرادی که به دنبال سرمایه گذاری در بازارهای مختلف هستند، باید ابتدا با زیر و بم بازارها آشنا شده تا نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنند. فارغ از اینکه در بازار مسکن، طلا، ارز، جفت ارزها، خودرو و . فعالیت میکنید یا خیر، هر بازار دارای فراز و نشیبهای مخصوص به خود بوده و با قرار گرفتن در مدت طولانی در آن بازار، میتوان زمانهای پرسود معامله کردن را شناسایی کرد. اما اگر فردی زمان کافی برای رفتن در دل قضیه را نداشته باشد، به چه روشی میتواند زمان مناسب خرید یا فروش یک دارایی را شناسایی کرده و از معاملات خود، سود قابل توجهی کسب کند؟ سالها تحقیق و تجربه در بازارهای مختلف به افراد یاد داده است تا چگونه بر مبنای تغییرات روند قیمت و زمان (روز، هفته، ماه، فصل)، زمان مناسب خرید یا فروش را پیدا کنند. این استراتژی، با نام پرایس اکشن شناخته میشود.
مثالی از روش پرایس اکشن در زندگی روزمره
برای مثال، قیمت دلار یا خودرو را در نظر بگیرید. اجازه دهید تا با قیمت خودرو شروع کنیم. هر زمان که کارخانههای خودروسازی، شروع به توزیع محصولات پیش خرید شده میکنند، قیمت خودرو در بازار آزاد کاهش خواهد یافت و هر زمان که این تولید کنندگان در حال ثبت نام یا پیش فروش محصولات هستند، روند قیمت خودرو در بازار آزاد شروع به افزایش خواهد کرد. در خصوص دلار نیز هر زمان که بانک مرکزی شروع به توزیع ارز میکند، قیمت ارز کاهش یافته و هر زمان که این توزیع متوقف شود (مثلا تعطیلات و خصوصا تعطیلات طولانی مدت)، روند افزایش قیمت ارز مجددا ادامه پیدا میکند. این نوع تحلیل که به هیچ ابزاری نیاز ندارد، نوعی از تحلیل پرایس اکشن است. پرایس اکشن در واقع به ما میگوید که شکل گیری یک شکل خاص برروی نمودار قیمت یک دارایی مشخص (مثلا مسکن، خودرو، سهام، ارز، جفت ارز و . )، به معنای رخ داد یک اتفاق خارجی است که قرار است برای مدتی، روند بازار را تغییر دهد. لزوما این تغییر به معنای عوض شدن روند نبوده (مثلا قرار نیست که افزایش قیمتها تبدیل به کاهش قیمتها شود)، بلکه به معنای تغییر است. تغییر میتوان افزایش بیشتر در قیمتها، ثابت ماندن و یا در نهایت، کاهش قیمت باشد. برای آشنایی بیشتر با اساس و زیربنای پرایس اکشن به این مقاله مراجعه کنید.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
متوجه شدیم که استراتژی معاملاتی پرایس اکشن، نه محدود به دارایی است و نه محدود به بازار. بلکه هر کجا که نمودار یا همان چارتی از قیمت و حجم خرید و فروش وجود داشته باشد، امکان استفاده از این استراتژی معاملاتی وجود دارد. بنابراین، این روش تحلیلی هم در فارکس، هم در بورس ایران، هم در بورس آمریکا، هم برای تحلیل قیمت طلا، رمزارزها و . کاربرد دارد. برای استفاده از این استراتژی معاملاتی، ابتدا باید با انواع چارت قیمتی (نوع نمایش قیمت دارایی)، سپس با انواع کندلها و نهایتا با الگوهای مختلف آشنا شوید. این سرفصلها، بخشی از آموزش پرایس اکشن هستند که یک دورهی جامع را برای ورود به بازارهای مختلف و کمک به سرمایهگذاری، تشکیل میدهند. در این مقاله، به چند الگوی بسیار مهم در این استراتژی معاملاتی اشاره خواهیم کرد.
الگوهای پین بار
اگرچه الگوهای استفاده شده در استراتژی معاملاتی Price Action بسیار متنوع است، اما به هر حال باید کار یادگیری را از یک جا شروع کرد. سادهترین مدلهای الگویی در PA، الگوهایی با نام پین بار هستند. الگوهای پین بار، الگوهای تک کندلی بوده که داشتن استراتژی در دنیای معامله گری به معاملهگر خبر میدهند، روند بازار قرار است تغییر کند (از نزولی به صعودی یا بالعکس). ابتدا بهتر است به تصویر زیر نگاه کنید:
الگوی پین بار به دستهای از الگوهای تک کندلی گفته میشود که ویژگی و مشخصهی آنها، ارتفاع کم بدنه اصلی کندل در مقایسه با دم (سایه - شدو) آن است. از نمونههای بسیار کاربردی این دو مدل الگوی پین بار میتوان به کندل چکش و مرد آویزان اشاره کرد. برای یادگیری انواع الگوها در پرایس اکشن به این مقاله مراجعه نمایید. در هر صورت، هنگامیکه الگوهایی مشابه با تصویر فوق در امتداد چارت تشکیل شود، معاملهگر متوجه امکان تغییر روند خواهد شد. دقت داشته باشید که از لفظ امکان استفاده کردیم و هنوز هیچ قطعیتی وجود ندارد. برای تایید ورود به معامله، در ادامهی همین مقاله، نکاتی را خواهیم گفت.
الگوهای اینساید بار
از الگوهای مهم دیگر در استراتژی معاملاتی پرایس اکشن، باید به الگوهای اینساید بار اشاره کرد. این الگوها از مدل دو کندلی بوده و نوعی از الگوهای شکست هستند. هر داشتن استراتژی در دنیای معامله گری زمان که این الگوها برروی نمودار قیمتی تشکیل شود، احتمال تغییر روند به شدت افزایش خواهد یافت. برای فهم این الگوها، ابتدا به تصویر زیر نگاه کنید:
الگوی اینساید بار از دو کندل (مادر - داخلی) تشکیل شده است. هر زمان که الگوی دوم در داخل بدنهی کندل قبلی نوسان کند، الگوی اینساید بار تشکیل شده است. با تشکیل این الگو، معاملهگر متوجه بالا رفتن احتمال تغییر روند در قیمتها و حتی شکست روند فعلی خواهد شد. اما باز هم تاکید میکنیم که این الگو، فقط بالا رفتن یک احتمال را به معاملهگر اطلاع میدهد و به هیچ عنوان، تضمینی برای خرید و فروش نخواهد بود. حال به قسمت اصلی پرایس اکشن رسیدهایم که چگونه باید از این استراتژی معاملاتی، برای تایید ورود به معامله استفاده کنیم؟
تایید ورود به معامله با پرایس اکشن
بعد از شناخت انواع الگوها در روش معاملاتی پرایس اکشن، حال نوبت به یادگیری مقولهای به نام تایید ورود به معامله خواهد رسید. در این استراتژی معاملاتی، معاملهگر تنها زمانی وارد معامله خواهد شد که چندین سیگنال مثبت از بخشهای مختلف دریافت کرده باشد. برای مثال، ابتدا به تصویر زیر نگاه کنید:
در چارت فوق که یک چارت واقعی مربوط به جفت ارز پوند انگلستان/دلار آمریکا است، در نقطهای که داخل دایرهی قرمز نشان داده شده است، هم الگوی پین بار شکل گرفته، هم عدد این جفت ارز برروی سطح حمایت قرار گرفته و علاوه بر آن، روند قیمتی نیز صعودی است. با توجه به این سه سیگنال مجزا که در یک نقطه دور هم جمع شدهاند و یا در اصطلاح تلاقی پیدا کردهاند، معاملهگر مطمئن میشود که در این لحظه، باید وارد معاملهی خرید شود. بنابراین، تنها زمانی میتوان از نقطهی ورود به بازار مطمئن بود که چندین سیگنال مثبت وجود داشته باشد تا بتوان از داشتن یک سیگنال قدرتمند مثبت، مطمئن بود.
مراقب الگوی فیکی باشید
یکی از اشتباهات رایج در میان تحلیل گران به سبک Price Action، اشتباه کردن در تشخیص الگوها است. الگوهای این استراتژی معاملاتی در بعضی موارد بسیار شبیه به یکدیگر بوده و ممکن است تحلیلگر را به اشتباه بیندازد. بسته به تایم فریم معاملاتی یا همان زمانی که در آن تحلیل کرده و باید معاملات را انجام دهید (از جنس دقیقه، ساعت، روز یا هفته)، بهتر است به جای عجله کردن در انجام معامله، بیشتر منتظر مانده تا از ثابت ماندن الگوی شکل گرفته، مطمئن شوید. توصیه میشود که حتما از اندیکاتور کندل تایم استفاده کنید تا زمان دقیق باز شدن و بسته شدن هر تایم فریم را با دقت رصد کنید. علاوه بر آن، در یک قاعدهی کلی، بهتر است علاوه بر تحلیل در تایم فریم مد نظر، نمودارها و قیمتها را در یک تایم فریم بالاتر نیز تحیلی کنید تا از همخوانی تحلیل در هر دو تایم فریم، مطمئن شوید.
اندیکاتورها در پرایس اکشن
اگرچه اساس پرایس اکشن بر ساده کردن نمودار و بیرون کشیدن الگوها بوده و گفته میشود که نیازی به استفاده از اندیکاتورها وجود ندارد، اما در حقیقت استفاده از اندیکاتورها نه تنها هیچ ضرری برای معاملهگر نداشته، بلکه به وی کمک میکند تا اطلاعات بیشتری را از عمق بازار بیرون کشیده و از تحلیلهای انجام شده، مطمئنتر شود. اندیکاتورها نیز هر کدام بر مبنای تعریف خود، سیگنالهایی را صادر میکنند که میتواند به تصمیم گیری بهتر برای ورود به معامله یا خروج از آن، کمک کند. برای یادگیری بهتر این موضوع، بهتر است به سایت آی آر بروکرز irbrokers.com مراجعه کنید.
داشتن استراتژی در دنیای معامله گری
معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. در این مقاله به بررسی عللل موفقیت معامله گران حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد.
معامله گر کیست؟
به شخصی که در بازارهای مالی مانند بورس ایران، فارکس، بازار ارز یا ارز دیجیتال و . معامله انجام می دهد معامله گر (Trader) گفته می شود. معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. به داشتن استراتژی در دنیای معامله گری عبارتی استراتژی سرمایه گذاران نسبت به معامله گران بلند مدت تر بوده و دارایی خود را برای مدت طولانی تری نگه می دارند ولی معامله گران با استراتژی ها کوتاه مدت تر به خرید و فروش می پردازند. در حقیقت معامله گر با بررسی بازارهای مالی، اطلاعات، داده ها و اخبار مربوط به آن به انجام معامله پرداخته و از این طریق کسب سود و درآمد می کند.
شاید بتوان گفت مشکل اصلی معامله گران، شرکت در معاملات کوتاه مدت با هزینه ها و کمیسیونهای زیاد است. برای مثال میتوان به هزینه های مربوط به خرید و فروش سهام ،کارمزد کارگزاری ها، آموزش، مشاوره و کسب اطلاعات اشاره کرد؛ البته با افزایش تعداد کارگزاری ها و وب سایت ها و صفحات دنیای مجازی که به کار مشاوره و تحلیل و آموزش در این زمینه مشغولند و با هم به رقابت می پردازند این مشکل تا حدودی حل شده است.
معامله گرها براساس معیارهای متفاوتی مانند ابزار، بازار مالی و سبک معامله گری دسته بندی می شوند؛
معامله گران اسکالپ معامله گران روزانه
معامله گران نوسانی معامله گران نیابتی
معامله گران نوسان بالا معامله گران بازاربورس
علل موفقیت معامله گران حرفه ای
در این بخش به بررسی علت های موفقیت تریدرهای حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد. بسیاری از تریدرها از پیشرفت و زمان و نحوه آموزش خودشان آگاه نیستند آمارها نشان می دهد که تریدرها زمان زیادی را بین ۵ تا ۱۰ سال در مارکت میگذرانند و حداقل بین ۲ تا ۱۰ روش عوض میکنند و اکثریت آنها از میزان پیشرفت شان نسبت به قبل اطلاعی ندارند چون آن را نمی سنجند.
بنابراین بیشتر تریدرها یعنی نزدیک به ۸۰% آنها در کوتاه مدت و میان مدت ضررده هستند. آمارهایی از بزرگترین مطالعاتی که تاکنون بر روی معاملهگران بازار منتشر شده نشان داده که بیشتر آنها ضررده بوده و حتی در یک بازار ترندی قوی ۴۰% تریدرها در یک ماه اول ضررده بوده اند، ۸۰ درصد تریدرها در دو سال اول فعالیت در بازار، ورشکست شده و ۹۵ درصد آنها در ۵ سال اول به سوددهی مستمر نرسیده اند. به هر حال ۵% معاملهگران به سوددهی مستمر میرسند، پس شانس موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد ولی مثل هر حرفه ی درآمدزای بالا شانس ۵ درصد اصلا کم نیست.
افراد موفق در بازارهای مالی دانشمندان علم موفقیت و مربیان را کنجکاو کرده که بدانند این معامله گران موفق چه کسانی هستند، چه دانش و تجربه ای دارند، از چه سیستم آموزشی و معامله گری استفاده می کنند و رمز موفقیت آنها در چیست؟
دنبال کردن پروسه برترین شدن و انجام تمرینات تعاملی هوشمند از مهمترین دلایل موفقیت در بازارهای مالی است. در حقیقت متخصصین مادرزادی به دنیا نمیآیند و گذراندن زمان طولانی نیز باعث پیشرفت افراد نمی شود، این یک پروسه فعال است که با انجام تمرینات هوشمند تعاملی در محیط آموزشی مناسب و زیر نظر مربی ایجاد می شود.
در بخش پیش رو اهمیت تسلط بر اجرای یک سیستم معاملاتی سودآور که یکی از رمزهای موفقیت معامله گران حرفه ایست مورد بحث قرار می گیرد. یک معامله گر با طرز تفکر حرفه ای می داند که موفقیت در معامله گری به جای دانش به اندازه زیادی به توسعه مهارت ها بستگی دارد، با این حال قبل از تسلط بر هر مهارتی نیاز است که اطمینان حاصل شود که این مهارت بخشی از یک سیستم معاملاتی سودآور بوده و مانند هر مهارت و روش دیگری به خوبی طراحی شده است. برای اطمینان از عملکرد با ثبات در طولانی مدت تمام اجزای این روش یا مهارت باید به خوبی باهم تطابق داشته و کار کنند تا عملکردی با راندمان بالا داشته داشتن استراتژی در دنیای معامله گری باشند. بنابراین بسیار مهم است که درک صحیحی از خصوصیات یک سیستم معاملاتی سودآور داشته باشیم که قرار است مثل یک ماشین برای ایجاد درآمد مستمر در سال های طولانی عمل کند.
مشخصه اصلی یک سیستم معاملاتی سودآور داشتن برتری است به این معنی که در دراز مدت پول بیشتری نسبت به ضررهای معاملات تولید کند، یک سیستم تجاری سودآور دارای یک انتظار مثبت است:
انتظار مثبت = احتمال پیروزی در متوسط برد – احتمال از دست دادن در متوسط ضرر
مقدار مثبت به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور بوده و برتری دارد و بالعکس مقدار منفی به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور نیست. با نگاه کردن به سوابق آماری یک سیستم معاملاتی می توان به راحتی انتظارات یک سیستم معاملاتی را تخمین زد. در نتیجه توسعه نتایج معامله گری نیازمند تمرین روی سیستمی است که در بلند مدت در بازار سودآور باشد.
بیشتر تلاش معامله گران برای ایجاد مهارت ها باید متمرکز بر اجرای فرآیند ها و تسلط بر تصمیم گیری های الگوریتمی چنین سیستمی باشد.
قوانین معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی و فارکس
یکی از پر تکرار ترین سوالات در این زمینه این است که اگر بازار بورس و فارکس اینقدر سود و درآمد دارد چرا همه سود نمی کنند و طبق آمار فقط 5% افراد به درآمد می رسند؟
پاسخ این سوال ساده است؛ افرادی که در بازارهای مالی به درآمدهای خیلی بالا رسیده اند از اصول اولیه پیروی کرده و الگوهای ذهنی خاصی دارند که باعث شده به درآمدهای بالا برسند. در ادامه به طور جزئی تر در مورد این موضوع نکات و اصولی را یادآور می شویم.
اولین اصلی که معاملهگران حرفه ای رعایت میکنند صبر کردن است، مانند یک شکارچی حرفه ای منتظر می مانند که هدف در بهترین شرایط خود قرار گرفته و بعد سریع شکار می کنند.
به طور کلی معامله گران از این دو دسته خارج نیستند؛ افراد یا با استراتژی خاصی معامله می کنند یا استراتژی خاصی ندارند.
• اگر استراتژی خاصی ندارید در قدم اول باید اصولی آموزش ببینید و استراتژی معامله خود را پیدا کنید و یک استراتژی شخصی برای خود بسازید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی داشتید می توانید به مشاوران بورس کست مراجعه کنید.
مخاطب این بخش از مقاله دسته اول است
با فرض اینکه همه شما جزو دسته اول هستید و استراتژی شخصی دارید، باید شاخص هایی را زیر نظر بگیرید که تمایل دارید در آن ها معامله انجام دهید و صبر کنید تا شرایط استراتژی شما 100% فراهم شود و بعد وارد معامله شوید، نقش صبر کردن دقیقاً اینجا مشخص می شود.
• در بازارهای مالی فرصت ها مانند ایستگاه اتوبوس هستند با رفتن یک اتوبوس، اتوبوس بعدی خواهد رسید، شاید کمی معطل شوید ولی هرگز نگران موقعیت های از دست رفته نباشید و دوباره شرایط استراتژی شما اتفاق خواهد افتاد.
اما اشتباهی که اکثر معاملهگران مرتکب می شوند عجله کردن است، وقتی که هنوز به صورت کامل شرایط استراتژی شان فراهم نشده وارد معامله میشوند و ضرر میکنند که این ضرر کاملاً طبیعی است.
• از پولی استفاده کنید که اگر از دست رفت فقیر داشتن استراتژی در دنیای معامله گری و نیازمند نشوید و زندگی شما را دچار مخاطره نکند. زیرا عزت نفس یک معامله گر ارتباط نزدیکی با آرامش حین معامله دارد و بسیار مهم است که منبع مالی ایشان از جایی باشد که باعث ایجاد استرش نشود.
مورد بعدی اینکه هیچ معامله گر حرفه ای با پول قرضی یا وام یا پولی که به آن احتیاج دارد وارد بازار مالی نمی شود، متاسفانه این اشتباه در کشور ما خیلی رایج است. افراد وام میگیرند، ماشین یا خانه میفروشند یا از دیگران قرض می کنند که با آن وارد بازارهای مالی شوند و بعد به محض اینکه ضرر میکنند به مشکلات متعددی برخورده و نمی توانند موفق شوند.
اساسا باید پولی را وارد بازار مالی کرده یا در بازار بورس یا فارکس سرمایه گذاری کنید که اگر هم از دست رفت باعث ایجاد فشار یا مشکلاتی نشده و در زندگی شما اختلالی ایجاد نکند، زیرا اگر همچین شرایطی صادق باشد هیچ وقت نمی توانید سود کنید، چون ترس از دست دادن این پول باعث می شود در هیچ معامله ای با آرامش وارد نشوید و همین مسئله خیلی تاثیر منفی در معاملات شما خواهد داشت.
• تصور اینکه بتوانید سریع ثروتمند شوید و با وارن بافت سر یک میز غذا بخورید را از سر خود بیرون کنید، این کار باید با حوصله و آرامش پیش رود.
واقع بین باشید تصور اینکه با شرکت در یک دوره آموزشی و وارد شدن به بازار بورس یا فارکس قرار است سریعا به سود و درآمد بالا دست یابید و بتوانید از درآمدتان در کمترین زمان ممکن بهترین خانه و ماشین و وسایل را فراهم کنید فقط یک رویای واهی هست.
در حقیقت شما با یک ذهنیت خیلی مثبت وارد بازار مالی شده و با اولین ضرری که می کنید خود را آنچنان می بازید که این حس بد کاملا در شما قالب شده و به راحتی می تواند چنان تاثیری بگذارد که کل سرمایه خود را از دست بدهید. باید کاملاً واقع بینانه وارد بازار بورس یا فارکس شوید و بدانید در کنار هر سودی ضرری هم هست و فقط در صورتی می توانید ضرر خود را کم کنید که در قدم اول اصولی آموزش ببینید، استراتژی مالی داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه را انجام دهید و با گذشت زمان و تعداد معاملات بیشتر تجربه کسب کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید به سود برسید.
• وجود اهرم در بازارهای مالی می تواند گردن شما را به راحتی قطع کند، طوری که حتی متوجه آن نشوید ولی وقتی دست در جیب خود می کنید می بینید پولی برای شما نمانده.
مورد بعد استفاده صحیح از اهرم معاملاتی در بازار بورس یا فارکس است. اهرم معاملاتی به همان میزان که می تواند مفید باشد و به شما در سود بیشتر کمک کند، میتواند شما را به پایین ترین حد ممکن برساند.
پس انتخاب اهرم معاملاتی در موفقیت شما تاثیر بالایی دارد، تا زمانی که تجربه شما بالا نرفته هرگز از اهرم معاملاتی بالا استفاده نکنید. وقتی که اهرم معاملاتی را انتخاب کنید به همان نسبت ضرر و سودتان بیشتر می شود.
• در بازار های مالی شما یک دونده ماراتن هستید نه یک دونده ی سرعت
بنابر این اصلا مهم نیست که به چه سرعتی سود می کنید فقط مهم این است که بتوانید تا انها سود کنید.
• حد ضرر تنها ابزار دفاعی شماست و نداشتن حد ضرر مثل نداشتن سنگر و استتار در میدان جنگ است.
مورد مهم دیگری که وجود دارد انتخاب درست حد ضرر است، در هر معامله ای که باز می کنید باید حتماً حد ضرر را مشخص کنید، نداشتن حد ضرر دقیقا مثل نداشتن ابزار دفاعی است. یک معامله گر حرفه ای هیچ گاه بدون مشخص کردن حد ضرر وارد هیچ معامله ای نمی شود. حد ضرر خود را بر اساس Risk/Reward مشخص کنید.
• اولین وظیفه یک سرباز حفظ جان است و سپس جنگیدن، لذا در بازارهای مالی اول حفظ سرمایه و سپس کسب سود. اگر در یک معامله سودی نکنید بهتر از این است که ضرر کنید.
نکته مهم دیگر این است که اگر می خواهید سود کنید بهترین روش این است که اول یاد بگیرید که چطور ضرر نکنید. این موضوع خود به تنهایی یک قدم خیلی بزرگ در مسیر رسیدن به سود است، می توان گفت ضرر نکردن یک هنر است.
• اگر در بازارهای مالی مرتب در حال شکست هستید نگان نباشید چون تنها یک بازنده ی فعال است که می تواند تبدیل به یک برنده ی فعال شود، لذا از شکست های خود درس بگیرید چون ماندگاری شرط سودآوری در مارکت است.
مورد بعدی این است که نباید از ضرر کردن و شکست خوردن بترسید، ترس از شکست یک نوع شکست است و پذیرش شکست قطعا باعث برنده شدن شما در بازارهای مالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر با پذیرش وجود شکست و ضرر وارد بازارهای مالی شوید در این صورت می توانید آرامش خود را حفظ کرده و اگر ضرر کردید با بررسی کردن دلیل آن از تکرار آن جلو گیری کرده و تجربه کسب کنید.
اگر اصولی و بر اساس استراتژی ضرر کنید خیلی بهتر از سودی است که به صورت شانسی به دست آمده. پس قطعا ضرر کردن هم بخشی از راه است.
• از پشت چارت نشینی پرهیز کنید، این کار شاید سودهایی هم برای شما به همراه داشته باشد ولی در نهایت به ضرر معاملات و سلامتی جسمی شماست. تحلیل کنید، پوزیشن بگیرید، حد ضرر و حد سود بگذارید و رها کنید.
مورد مهم دیگری که معامله گران حرفه ای انجام می دهند SET & FORGET است، یعنی طبق استراژی خاصی تصمیم می گیرند که در یک موقعیت خاص وارد پوزیشن خاصی شوند و در قدم اول حد سود و ضرر خود را مشخص می کنند و بعد وارد آن می شوند، زمانی که معامله را باز کردند سیستم خود را رها کرده و به زندگی خود می رسند که یعنی به خود، استراتژی و تحلیل خود اعتماد دارند.
برای آشنایی هر چه بیشتر با موارد بیان شده در این مقاله، یادگیری انواع اصول بازارهای مالی و کسب اطلاعات و مشاوره دقیق در زمینه ی معامله گری با مشاوران بورس کست در ارتباط باشید.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی داشتن استراتژی در دنیای معامله گری بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت داشتن استراتژی در دنیای معامله گری افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
مهمتر از داشتن استراتژی مدیریت ریسک در معاملات چیست؟
در پایه ای ترین و سطحی ترین حالت، واژه ریسک برای یک معمامله گر بازار، تداعی کننده احتمال قابل توجه از دست رفتن پول و سرمایه است، اما قطعاً ابعاد ریسک چیزی فراتر از صرف از دست رفتن سرمایه است.
در واقع ریسک را می توان انحراف از نتیجه مورد انتظار تعریف کرد.اما واقعیت این است که ریسک یک مفهوم بینابینی است که میان دو مفهوم مثبت و منفی در نوسان است. به زبان ساده تر به این صورت که اگر بدانیم در حال انجام چه کاری هستیم، ریسک، به یک کار عاقلانه و سودمند تبدیل خواهد شد.
اما اگر بدون آگاهی و کاملا گنگ، وارد معاملهای سرشار از خطر شویم، ریسک روی نازیبایش را به ما نشان میدهد.
چرا مدیریت ریسک معاملات اینقدر با اهمیت است؟
سرمایه گذاری یا به عبارت دیگر به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به امکان مصرف بیشتر در آینده، مفهومی است که با بالا رفتن نرخ تورم در ایران خواه ناخواه از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. چون اگر شخصی سرمایه گذاری انجام ندهد، قدرت خریدش بهتدریج کاهش یافته و ارزش پولهایش کم خواهند شد. کمتر کسی است که از کاهش ۸۰ درصدی قدرت خرید مردم طی ۸ ماه و آمار و ارقام نگرانکننده در مورد تعطیلی کسب و کارهای مختلف و تعدیل نیرو، بیاطلاع باشد. شاید بتوان گفت که روند کنونی افزایش نرخ ارز و تورم در تاریخ اقتصاد ایران، بیسابقه است. در این شرایط از طرفی باید به دنبال راهی بود تا ارزش پول و داراییها دستخوش گرداب اقتصادی به وجود آمده نشوند و از سوی دیگر با کم یا حذف کردن تقاضاهای سوداگرانه، گامی در جهت بهبود اقتصاد کشور برداشت. بر اساس مطالعات اقتصادی در بازار سرمایه ایران، بهطور کلی، سرمایه گذاری در بورس، بالاترین بازده و همزمان بالاترین ریسک را نصیب سرمایه گذاران کرده است.
یک تاجر حرفهای، ریسکها را مدیریت میکند
نتیجه بررسی شاخصهای ارزیابی مالی مانند معیار شارپ و ترینر، نشان میدهد که شاخص سهام، نسبت به سایر فرصتهای سرمایه گذاری مانند مسکن، طلا و ارز از مطلوبیت بیشتری برخوردار است. بنابراین همانطور که سرمایه گذاری و معاملات سهام دارای اهمیت هستند، بحث مدیریت ریسک معاملات که بخش تفکیک ناپذیر آن به شمار میرود نیز اهمیت خاصی دارد.
در میان تاجران حرفهای، بحث مدیریت ریسک معاملات به عنوان مهمترین بخش از برنامه تجاری آنها کاملا شناخته شده است. زیرا اطلاع از ریسک معاملات، ضامن بقای طولانی مدت یک تجارت در میان تمام فراز و فرودهای مسیر به شمار میرود. تجارت در بازار سهام در حالی که میتواند سرگرم کننده باشد، با یک خطر ذاتی یعنی از دست دادن اصل سرمایه همراه است. اولویت شماره یک معامله گر باید حمایت از سرمایه باشد زیرا سود، میتواند از خودش مراقبت کند.
به هنگام انجام معاملات سهام، این مدیریت ریسک است که در کنترل احساستان به شما کمک میکند. چون قبل از آغاز تجارتتان میزان تلفات سرمایه خود را تعیین کردهاید. مدیریت ریسک معاملات به شما این امکان را میدهد تا از روشی هوشمندانه تجارت کنید. به این ترتیب، انعطاف پذیری لازم برای مشخص کردن میزان ریسک هر معامله را به دست میآورید و قادر خواهید بود تا سود خود را بیشتر و ضررهایتان را به حداقل ممکن برسانید. در نتیجه، در نقطه خطرپذیر، متوقف میشوید. مدیریت ریسک معاملات، مهمترین چیزی است که به عنوان یک تاجر باید یاد بگیرید چون از طریق آن قوانین ماندن در بازی را میآموزید.
مدیریت ریسک، یک فرایند ساده اما بسیار مهم است
روشهای مختلفی برای مدیریت ریسک معاملات و مدیریت پول وجود دارند. اما در پایان، همهچیز به تحمل ریسک و ترجیحات فرد، مربوط میشود. به همین دلیل، هر فردی برای کسب درآمد از معاملات باید نوعی استراتژی مدیریت ریسک داشته باشد. اگر ریسک، مدیریت شود یک فرصت عالی برای کسب درآمد در بازار معاملات به دست میآید. در حقیقت، مدیریت ریسک معاملات روشی است که از آن برای کنترل خطرها به هنگام تجارت استفاده میشود. در ادامه این مقاله با هم به دنبال یادگیری برخی از اصول مدیریت ریسک معاملات در تجارت سهام میرویم. تبعیت از اصول مدیریت ریسک معاملات، شانس بسیار بیشتری برای زنده ماندن در تجارت سهام و بازار فارکس را برای هر تاجری فراهم میکند. مدیریت پول بارها به تاجران ثابت کرده است که با داشتن یک استراتژی قدرتمند میتوان باختی حتمی را به یک برد بیمانند تبدیل کرد. بنابراین برای غلبه بر محدودیتهای تجاری خود باید روی استراتژی مدیریت ریسک، تمرکز کنید. درنهایت باید این نوید را به شما بدهیم که مدیریت ریسک، فرایندی آسان و قابل درک است. زیرا هیچ چیز پیچیدهای در مورد مدیریت پول وجود ندارد.
اشتباههای رایج در معامله را بشناسید
به یاد داشته باشید که معامله گری یا ترید یک تجارت، نوعی ریسک است و اشتباهها باعث هزینه میشوند. به همین دلیل، رایجترین اشتباهاتی که اغلب مردم هنگام شروع تجارتشان انجام میدهند را برایتان آماده کردهایم. به این امید که بتوانید از آنها جلوگیری کنید.
راه رفتن روی خط قرمزها
در معرض خطر قرار دادن پولتان، آن هم بیشتر از مقداری که واقعا میتوانید از دست بدهید، بزرگترین اشتباه در معاملات سهام است. در این هنگام، بدترین سناریو این است که در پایان معامله، همه آنچه که دارید را از دست بدهید. دست نگه دارید. ترید، یک تجارت بسیار پر ریسک است. اگر روی خط قرمز توانتان برای سرمایه گذاری راه بروید، پای احساس ترس را به معاملهتان باز میکنید. آنگاه تجارت شما تحت فرمان این ترس قرار میگیرد و شما را به سمت گرفتن تصمیمهای بد و غیرمعقول، هدایت میکند.
نداشتن برنامهای روشن
یکی دیگر از اشتباهاتی که افراد هنگام شروع تجارت مرتکب میشوند، نداشتن یک برنامه عملی و هویدا است. به عبارت دیگر، آنها نمیدانند که چرا وارد یک تجارت خاص میشوند و مهمتر از همه، چه زمانی باید از این تجارت خارج شوند. بنابراین قبل از شروع تجارت باید تکلیف اهداف خودتان را روشن کنید.
دست کم گرفتن ترس و طمع
دو احساس ترس و طمع، تلاشهای بسیاری از معامله گران را کنترل میکنند. ترس میتواند شما را به سمت عقد یک قرارداد تجاری عجولانه بکشاند، چون شما مقاله نگران کنندهای در مورد سقوط قیمتها خواندهاید یا دوستتان، شایعهای را با آب و تاب برایتان بازگو کرده است. طمع نیز بر ترس استوار است. نمونه روشن گرفتار شدن در طمع مربوط به زمانهایی است که شما خبرهای جالبی در مورد سرمایه گذاری میشنوید یا قیمتهای بازار به شدت افزایش پیدا میکنند و شما نمیخواهید در این میان، هیچ معامله پرسودی را از دست دهید. بنابراین ممکن است خیلی زود وارد یک تجارت شوید یا حتی تعطیل کردن تجارت آزادتان را به تعویق بیندازید. به یاد داشته باشید که در بیشتر موارد، احساسها بر ما حکومت میکنند. بنابراین هرگز نگویید: «من این معامله را انجام میدهم و هیچ کدام از آن ضررها برای من رخ نخواهد داد.» از گرایش طبیعی خود به ترس و طمع آگاه باشید و حتماً به برنامهای که قبل از شروع تجارت با خودتان و تیمتان گذاشتهاید، پایبند بمانید.
فرار کردن به جای یاد گرفتن
قدم گذاشتن در دنیای تجارت، یعنی تبدیل شدن به یک شاگرد حرف گوش کن و باهوش. در غیر این صورت، خیلی زود از جمع تاجران بیرون انداخته میشوید یا خودتان با چشمهایی گریان، پا به فرار میگذارید. تاجر خوب، کسی نیست که همیشه بهترین معاملهها را انجام میدهد یا بیشترین سودها را نصیب خودش و همکارانش میکند. تاجر موفق، کسی است که از هر شکستی درسی میگیرد، به درک جدیدی از خودش و شیوه تجارتش میرسد و پس از آن، بلند میشود. قبول کنید که باید بیاموزید، نکتههای پنهان در هر زمین خوردنی را کشف کنید و سپس، دستی روی زانوهای خودتان بگذارید و بلند شوید. تبریک میگویم؛ اکنون شما یک تاجر واقعی هستید.
کسب مهارت راه رسیدن به موفقیت در معامله گری
در این مقاله به اهمیت کسب مهارت های مختلف در دنیای معامله گری میپردازیم .
کسب مهارت راه رسیدن به موفقیت در معامله گری
اهمیت کسب مهارت بر کسی پوشیده نیست.
همه ما در بره های مختلف زندگی بر حسب علاقه یا اجبار، برای افزایش کسب مهارت خود در زمینه های مختلف اقدام کرده ایم .
از آنجایی که مهارت زیر مجموعه های زیادی را شامل میشود و تعریف گسترده ای دارد .
نمی توان آن را در یک جمله به صورت جامع و کامل توضیح داد.
اما اگر بخواهیم به صورت مختصر و مفید مهارت را تعریف کنیم میتوان گفت داشتن استراتژی در دنیای معامله گری مهارت ، ترکیبی از تجربه ، آموزش رسمی و غیر رسمی است که میتواند فرد را در زمینه های مختلف توانمد کرده و او را برای زندگی بهتر آماده کند .
مهارت در دیکشنری Merriam-webster به عبارت زیر تعریف شده است :
- توانایی استفاده موثر از دانش خود در انجام دادن کارها
- توانایی و چیره دستی در اجرای فعالیتهای بدنی یادگرفته شده
- یک قدرت آموخته شده برای انجام دادن کاری به صورت شایسته و قابل توجه (یک استعداد یا توانایی توسعه )
بنابراین داشتن مهارت برای داشتن استراتژی در دنیای معامله گری موفق شدن در هر زمینه ای نیاز خیلی آشکاری است .
با این وجود تعداد زیادی روش برای رشد و توسعه سطح مهارت ها وجود دارد که ساز و کار همه آنها یکسان نیست .
برای روشن کردن منظور ، این فرمول رو برای مهارت در نظر بگیرید:
مطمئنا این تنهار نمونه راه و روشد برای رشد دادن سطح مهارت ها نیست ، اما وقتی مهارتها رو از دیدگاه معامله گری بررسی میکنیم ، بسیار کارآمد است.
بیایید از اول شروع کنیم :
SK به معنی دانش تخصصی است
دانش تخصصی با درسهای پایه ای آموخته شده شروع میشود.
کاری که یک استراتژی و دانش معتبر و تخصصی برای شما انجام میدهد این است
که در صورت استفاده مداوم از آنها به نتایج مثبتی در معاملات خود دست یابیم .
دانش تخصصی در ادامه راه با چهار فعالیت دیگر پیگیری میشود .
که داخل پرانتژ قرار گرفتند اولین مرحله P است که مخفف کلمه ی protocol است .
پروتکل دارای تعاریف متعددی در رشته ها و زمینه های مختلف مانند سیاست پزشکس و علوم است .
تعریفی که من برای معامله گران و در زمینه معامله گری در نظر دارم این است که :
مجموعه از مراحل با ترتیب خاص، جهت رسیدن به یک هدف .
این مورد به بررسی فرآیندهای معاملاتی که به عنوان یک استراتژی برتر موجب ایجاد تفاوت هایی در عملکرد شما میشود مربوط میشود .
مراحل ذکر شده در اینجا مراحلی است که به محاسبه عملکرد معاملاتی و بررسی اهداف در مسیر یاد شده میپردازد.
و شامل دسته بندیی مانند ستاپهایی معاملاتی فعالیت ها آموزشها و تمارینی است که شما داشتن استراتژی در دنیای معامله گری را به عملکردی که به آن هستید زندگی میکند .
در ادامه موردی که به پروتکل یا گامهای شما در مسیر هدف اضافه میشود ER است که مخفف Effective Routines است .
همانطور که بیشتر مربیان و آکادمی های آموزش معامله گری اشاره میکنند. داشتن یک روتین برای فرآیند معامله گری امری بسیار حیاتی است .
در اینجا ما میخواهیم گامی فراتر بگذاریم ، و مشخص کنیم که معامله گر برای مدیریت فعالیتها و توانمندی لازم در همه موقعیتهای احتمالی باید چکار کند.
و البته این مورد با توانایی معامله گر در نوشتن برنام ی معاملاتی و اجرای آن رابطی تنگاتنگی دارد .
روتین بودن فعالیتهای مربوط به مسیر معامله گری باعث اشتیاق در معامله گران میشود ،
و آنها با انجام دادن روتین های خود پیشرفت و اثرگذاری خود را مشاهده میکنند که بسیار مهم است .
در این مرحله هدف پردازش اطلاعات و آموخته هاست ، معامله گران میخواهند اطمینان حاصل کنند که معاملات آنها از قوانین و آموزشهایشان پیروی میکند .
همچنین برنامه های معمول یک معامله گر باید برای توانمند سازی رفتارها و ایجاد عادات مثبت طراحی شده باشد ،
و با شخصیت معامله گر سازگار باشد و به معامله گران این اطمینان را بدهد که در مسیر خود ثابت قدم باشند
(نکات و راهکارهای لازم برای ساختن برنام ی معاملاتی در آموزشهای مدیریت ذهن و آمادگی برای معامله گری آقای کاپری به صورت تخصصی و ملموس تشریح شده است )
جزئیات غالبا کوچک که در برنامه معاملاتی قرار میگیرد،
هنگامیکه نه فقط برای تمرکز برای موارد مهم در مسیر معامله گری ،
بلکه برای ارتقا کلی جنبه های داشتن استراتژی در دنیای معامله گری مختلف روانی و جسمی در معامله گر استفاده میشوند ، بهترین نتیجه ممکن را دارند .
معامله گرانی که در تکاپو هستند اما صرفا به سود فکر میکنند به جای اینکه چگونه میتوانند به سوددهی برسند
معامله گران هدفمندی نیستند و احتمالا هم نتیجه دلخواه خود را نمیگیرند
عادات پایداری که با روتین های موثر، تقویت میشوند .
فایده های بسیار زیادی در مسیر خواهند داشت ، و به معامله گر کمک میکنند تا با موفقیت مشکلات را از سر راه خود بردارد.
قدم بعدی در فرمول ما قرار میگیرد FL یا حلقه های باز خودرد است .
حلقه ی باز خورد ابزاری برای ارزیابی روند عملکرد در فرآند آموزش معامله گری و سنجش میزان موفقیت در اجرای برنامه ی معاملاتی است .
در اینجا فیدبک از اطلاعاتی که به صورت بلقوه مفید است فراتر میرود و به شکل فرایندی تعریف میشود که رفتار یاد گیرنده را تغییر میدهد .
بود و مولی فیدبک را اینطور تعریف میکنند :
فرآیندی که در آن یادگیرندگان اطلاعاتی راجع به کار خودشان و شباهت ها بین استاندارهای مرتبط با آن کار و کیفیت کار خودشان دریافت میکنند و عملکردشان را بهبود میدهند .
در این مرحله از فرآند ایجاد مهارت ، با استفاده از قدرت درون گری و سنجش و بازخورد گرفتن از فعالیت ها
، میتوان عملکردی بهینه در معاملات خود شخصی سازی کرد .
ارزیابی عملکرد ، فرآیندی است که در جریان آن با ایجاد شاخصهایی میزان دستیابی سیستم را به خروجیهای مورد انتظار میسنجد
و فرآیند تصمیم گیری را پشتیبانی میکند .
نظارت مستمر ، معیار محور و علمی بر عملکرد خود در فرآیند یادگیری در همه سطوح مبتنی بر الگوها و استاندارهای تعریف شده ،
یکی از علل پیشرفت در ساخت مهارت های معامله گری است .
معامله گران با استفاده از این مرحله به خودآگاهی بالایی دست میابند و از ایجاد عادات نامناسب و نهادینه شدن آموزشهای غلط جلوگیری میکنند ،
در نتیجه انعطاف پذیرتر میشوند و توانایی انها برای ساخت مهارتهای موثر افزایش می یابد .
ردیابی و ارزیابی معاملات ، فراهم کردن اطلاعات و نتایج معاملاتی در زمان های مشخص و مرور منظم این نتایج بینش بیشتر و بیشتری در مورد
چگونگی هر معامله و همچنین تغییراتی که باید ایجاد شود به معامله گر میدهد .
این نتایج و اطلاعات دقیق میتواند معامله گران را به مرور به خودشناسی و مهارتهای ثابت و در نتیجه موفقیت برساند .
آخرین مورد در فرمول مذکور HH یا ساختن عادت است .
عادت به صورت کلی به معنای تکرار یک فعالت و یا یک رفتار به صورت منظم است .
همه ما حاصل مجموعه ای از عادت ها هستیم . بیش از 45 درصد رفتارهای ما از عادت های دیرینه ریشه میگیرد و بدون عادتها قادر به انجام هیچ کاری نیستیم .
پس از بیدار شدن چه کاری باید انجام دهیم ؟ قبل از خوابیدن چه اقداماتی را به انجام رسانده ایم ؟
در مواجهه با استرس چه رفتاری از خود نشان میدهیم ؟ اهمیت عادت های را در تمام برهه های زندگی روزمره به وضوح میبینیم .
هچنین عادت ها بهره وری ما را افزایش میدهند .
پردازش تمام اطلاعات ، کار بسیار زمانبر و خسته کننده ای برای مغز است .
در واقع از هر 11000 سیگنال ارسالی به مغز تنها 40 مورد پردازش میشود و سیگنالهای باقی مانده بدون پردازش و بر اساس عادت انجام میشود .
و عادتها در معامله گری شاید بیشتر از دیگر حرفه ها و زمینه های زندگی تاثیر گذار باشد .
اهمیتت عادتها با تاثیر آنها مشخص میشود اما همه عادتها خوب نیستند . در واقع مغز تفاوتی بین عادتهای خوب و بد قائل نمیشود .
بلکه با توجه به جهت گیری ما نسبت به آن عادت ، شروع به پردازش میکند .
موفقیت در زیمنه مثبت یا منفی برای مغز مفهومی ندارد .
برای مثال مغز ما اهمیت نمیدهد فعالیتی که انجام میدهیم به حرفه معامله گری ما ضربه میزند یا آن را رشد میدهد ، مغز الگوها را شناسایی میکند .
این الگوها خواه مثبت خواه منفی به بهترین شکل اجرا میشوند و سبک زندگی شما بر همین اساس ساخته میشوند .
در فرآیند عادت کردن به روتینهایی که در قسمت دوم فرمول بررسی شد ، از کارهای کوچک شروع کنید .
این تغییرات کوچک ممکن است بی اهمیت به نظر برسند اما اثر مهمی بر موفقیت طولانی مدت دارند .
این کارها چندان محدود کننده و بازدارنده نیستند و هر بار موفق به یکی از این تغییرات کوچک بشوید
از کل جریان احساس خرسندی میکنید و این حس ، انگیزه شما را در رسیدن به هدف ها تقویت میکند .
و هر چه به عنوان معامله گر روتین های موثر خود را تکرار کنید فیولوژی تان با آن کار سازگاری بیشتری پیدا میکند
و دنبال کردن آن فعالیت آسانتر و آسانتر میشود تا حدی که در ناخداگاه تان جای میگرد .
باور غلطی که در مورد عادات وجود دارد در مورد زمان شکل گیری یک عادت است .
این باور میگوید 21 روز طول میکشد تا عادتی را تغییر داد ، تحقیقات نشان میدهد که بسته به پیچیدگی عادت های بین 66 تا 122 روز طول میکشد
تا عادتی تاز شکل بگیرد یا عادتی را ترک کنیم .
موفقیت در تغییر عادت نه در هدف که در مسیر تعیین میشود .
آنچه هر روز برای رسیدن به هدف خود انجام میدهید اهیمیت دارد . راز آن مدادومت است
خبر خوب اینکه با گذشت زمان کار آسانتر میشود نه سختر
پژوهش ها نشان میدهد که وقتی عادتی شکل گرفت دیگر به طور خودکار انجام میشود و نیازی به نیروی اراده ندارید و حتی لازم نیست به آن فکر کنید .
معامله گران هر چه بیشتر طبق این گامهای گفته شده در فرمول ما فعالیت ها و آموزشهای خود را پیگیری کنند
عادتها و مارت های جدیدی را کسب میکنند که نقطه قوت مهمی در این مسیر است
هنگامیکه از این فرمول به طور مدام استفاده میکنید متوجه میشوید که گرایشتان به مهارت افزایی بیشتر و بیشتر میشود
دیدگاه شما