تحلیل چیست ؟ روش های مختلف تحلیل در بازارهای مالی
در مقالات قبل دیدیم که روشهای مختلفی برای کسب درآمد از ارزهای دیجیتال وجود دارد که هر کدام از آنها ملزومات خاص خود را دارند. از میان روشهای بررسی شده، سرمایهگذاری و معاملهگری روش های تحلیل عمومی هستند که بسیاری از کاربران از آنها برای کسب درآمد استفاده میکنند. پایه و اساس هر دو این روشها تحلیل شرایط بازار است تا با استفاده از آن بتوان مسیر درست سرمایهگذاری و ترید را تشخیص داد.
روشهای مختلفی برای تحلیل بازارهای مالی به خصوص بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد که در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم. مطالعه این بخش کمک میکند تا شما با روشهای مختلف تحلیل بازار آشنا شوید و روش مناسب برای کار خود را پیدا کنید.
تحلیل چیست؟
به طور کلی قبل از اینکه در مورد روش های تحلیل صحبت کنیم؛ باید بدانیم تحلیل چیست! معمولا اگر یک موضوع را مورد بررسی دقیق قرار دهیم و با توجه به فاکتورهای مختلف، به یک نتیجهگیری برای انجام یک عمل برسیم، تحلیل انجام دادهایم. حال این موضوع خاص میتواند دادههای مختلف باشد. تحلیل در بازارهای مالی مربوط به بررسی یک دارایی یا ارز یا هرچیز قابل خرید و فروش دیگری است. حال روش های تحلیل مختلفی وجود دارند و میتوانیم از راههای متفاوتی به یک نتیجهگیری جهت خرید یا فروش برسیم.
روش های تحلیل در بازار ارز دیجیتال
در بازارهای مالی پیش از ورود به معاملات و سرمایهگذاری، کاربران باید شرایط داراییها را تحلیل و ارزیابی کنند. این کار کمک میکند که افراد بتوانند در مسیر درست سرمایهگذاری قدم بردارند. در بازارهای مالی سنتی مثل بورس سه روش اصلی برای تحلیل وجود دارد که این سه روش به صورت زیر هستند.
هر سه این روشها برای تحلیل وضعیت بازار ارزهای دیجیتال به عنوان یک کلاس دارایی جدید نیز قابل استفاده هستند اما به دلیل ماهیت شفاف تکنولوژی بلاک چین و قرار گرفتن اطلاعات در اختیار عموم کاربران، نوع دیگری از تحلیل به نام «تحلیل آنچین» ( On-chain Analysis ) در این بازار وجود دارد که از اطلاعات موجود در بلاک چین برای تحلیل وضعیت استفاده میکند. در ادامه به بررسی جزئی هر یک از این روشها میپردازیم.
روش های تحلیل: تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، یکی از روشهای تحلیل است که در آن به ارزش ذاتی یک کلاس دارایی توجه میشود. تمام کاری که یک تحلیلگر بنیادی انجام میدهد به دست آوردن ارزش ذاتی دارایی و انجام معامله بر اساس آن است. روش تحلیل بنیادی در بازارهای مالی مختلف متفاوت است.
به عنوان مثال، در تحلیل بنیادی یک سهم در بازار بورس به درآمد، میزان داراییهای نقدی و غیرنقدی، میزان سود، میزان سود انباشته، قیمت مواد اولیه، قیمت نهایی تولید و متغیرهایی از این دست توجه میشود. علاوه بر این هر شرکت بسته به نوع فعالیت متغیرهای مخصوص به خود را دارند که برای تحلیل به آنها توجه میشود.
روش های تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در رمز ارزها متفاوتتر از سایر بازارهای مالی است.؛ زیرا مباحث مطرح شده برای بازارهای مالی سنتی جایگاهی در اکثر پروژههای غیرمتمرکز ندارد و بخش کوچکی از انگیزههای حرکت قیمت محسوب میشود. در تحلیل بنیادی رمز ارزها به مسائلی همچون وایت پیپر پروژه، تیم سازنده و سابقه آن، نحوه توزیع توکن، نوع رمز ارز، کاربردهای تعریف شده برای پروژه، کاربرد توکن پروژه، مارکت کپ، عرضه و تقاضای توکن، جامعه طرفدار آن رمزارز، شرکا و سرمایهگذاران توجه میشود. در مقاله بعدی به طور کامل به نحوه بررسی این متغیرها در تحلیل بنیادی رمز ارزها خواهیم پرداخت.
تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایهگذاری و خریدهای بلند مدت به کار میآید. شما اگر با بررسی یک رمزارز به این نتیجه برسید که آینده درخشانی دارد و ارزش ذاتی و قیمت واقعیش چند برابر قیمت فعلی است، میتوانید بر روی آن سرمایهگذاری کنید اما این به معنی رشد قیمتی لحظهای پروژه نیست و این فرآیند ممکن است چند ماه یا چند سال زمان نیاز داشته باشد.
حتی ممکن است بعد از خرید رمز ارز مورد نظر، مدتی سرمایه شما در ضرر باشد؛ اما اگر تحلیل درستی داشته باشید و شرایط بازار نیز مهیا باشد، در بلند مدت میتوانید به اهداف خود برسید. با این وجود داشتن حد ضرر قابل قبول حتی در این نوع معاملهگری هم مهم است
روش های تحلیل: تحلیل تکنیکال
در بخش قبل با یکی از اصلیترین روش های تحلیل یعنی تحلیل بنیادی آشنا شدیم. در این بخش به بررسی تحلیل تکنیکال – یکی دیگر از روش های تحلیل پرکاربرد در بازارهای مالی – میپردازیم. تحلیل تکنیکال دانش بررسی نمودار قیمت یک دارایی مثل سهام، جفت ارز یا رمز ارز است. تحلیل تکنیکال در بازارهای مختلف تفاوت چندانی ندارد و کاربران با دانشی که از تحلیل یک نمودار فارکسی به دست آوردهاند، میتوانند نمودارهای رمزارزی یا حتی سهام را مورد بررسی قرار دهند. نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به شکلهای مختلف رسم میشوند که هرکدام برای روشهای مختلف تحلیل تکنیکال کاربرد دارند.
در بخش روش های تحلیل تکنیکال مربوط به فصل معاملهگری و ترید، به طور کامل این موارد را بررسی میکنیم.
شایعترین و بهترین نوع نمایش قیمت در نمودار، مربوط به نمودار شمعی ژاپنی است. نمودار شمعی از کندلهایی تشکیل شده است که هر کدام از این کندلها دارای دو قسمت بدنه و سایهها هستند. بخش بدنه از وصل کردن قیمت باز شدن یک دارایی در تایم فریم مورد بررسی به قیمت بسته شدن آن ایجاد میشود و سایههای بالا و پایین به ترتیب نشاندهنده بیشترین و کمترین قیمت دارایی در بازه زمانی هستند.
کسانی که دانش تحلیل تکنیکال دارند، با استفاده از همین کندلها و ابزارهایی که در اختیار دارند، میتوانند حرکات بعدی بازار را حدس بزنند. شکل و فرم چند کندل در کنار هم میتواند اطلاعات زیادی به ما بدهد که بر اساس هر سبک، میتوان با آنها معامله کرد.
تحلیل تکنیکال علم بررسی رفتار گذشته بازار و حدس زدن حرکات بعدی با توجه به رفتار گذشته است؛ زیرا در بازارهای مالی، تفکری وجود دارد که میگوید، گذشته همیشه تکرار میشود. در تحلیل تکنیکال هیچ قطعیتی برای هیچ روش معاملاتی وجود ندارد اما در صورت داشتن تحلیل مناسب، میتوان وزن بیشتری به احتمال یک حرکت داد و بر طبق آن معامله کرد.
تحلیل تکنیکال در تمام تایمفریمها قابل استفاده است یعنی حتی اگر شما یک سرمایهگذار بلند مدت هستید، میتوانید با استفاده از نمودار قیمت نقطه ورود و خروج مناسب برای معاملات خود را به دست آورید. به هر حال تحلیل تکنیکال بیشتر برای معاملات کوتاهمدتی و ترید استفاده میشود و کاربران میتوانند با استفاده از آن به تحلیل بازار در تایم فریمهای مختلف بپردازند و با معاملهگری کسب درآمد کنند. تحلیل تکنیکال یکی از محبوبترین روش های تحلیل بازارهای مالی است و اکثر فعالان از آن استفاده میکنند. در تحلیل تکنیکال عوامل روانشناختی و رفتاری افراد نیز تاثیرگذار است. در بخش بعدی به بررسی تحلیل سنتیمنتال از روش های تحلیل میپردازیم.
روش های تحلیل: تحلیل سنتیمنتال
اگر از قبل با معاملهگران و تریدرها در ارتباط بودهاید حتما با این استدلال مواجه شدهاید که گفته میشود اگر تحلیل اکثریت تحلیلگران مبنی بر ریزش قیمت بازار است، احتمال افزایش قیمت بسیار بالا است. این استدلال را میتوان به عنوان سادهترین نوع تحلیل سنتیمنت یا احساسات حاکم بر بازار معرفی کرد. عقیده رایج این است که اکثریت همیشه اشتباه میکنند و در بازارهای مالی 95 درصد افراد بازنده هستند.
هدف این نوع تحلیل این است که احساسات و جو کلی حاکم بر فعالین بازار را حدس بزند و با توجه به این اصل بر خلاف آن عمل کند.
بازارسازها و سرمایهگذاران بزرگ برای پر کردن سبدهای خود نیاز دارند که افراد زیادی را متقاعد کنند که فروشنده شوند. به همین دلیل بازار را به نحوی دستکاری میکنند که اکثریت فعالان بازار به این نتیجه برسند که قیمت دارایی نزولی خواهد بود. ایجاد این حس منجر به فروش گستره کاربران خرد و خرید در قیمتهای پایین برای بازیگران اصلی بازار میشود.صد البته تحلیل سنتیمنت به این سادگیها نیست و برای انجام آن، نیاز به یک سری داده و اطلاعات مهم و اغلب گران قیمت است.
یکی از راههای اصلی بررسی سنتیمنت موجود در بازار رصد فعالیت کاربران در شبکههای اجتماعی و بررسی محبوبیت یا عدم محبوبیت یک کلید واژه از طریق آن است. به عنوان مثال، اگر با بررسی دادههای موجود در شبکههای اجتماعی مطرح، متوجه شویم که جمله «خرید در اصلاح» ( Buy the DIP ) توسط فعالان بازار زیاد استفاده میشود، میتوان حدس زد که هنوز ترس زیادی بر بازار حاکم نیست و هم چنان احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
اما اگر طبق این داده استفاده از این عبارت به نزدیکی صفر برسد، نشان از ناامیدی مطلق و فروشنده شدن اکثر بازار است، اینجا بازارسازان از این حجم زیاد فروش استفاده کرده و خریدهای خود را شروع میکنند و همین مساله به مرور باعث افزایش قیمت دارایی میشود.
برای تحلیل سنتیمنتال اندیکاتورهای مختلفی نیز طراحی شده است. یکی از اندیکاتورهای تحلیل سنتیمنتال معروف مربوط به «شاخص ترس و طمع» ( Fear & Greed Index ) بیت کوین است. این شاخص با استفاده از تغییرات قیمتی بیت کوین و فعالیتهای کاربران در شبکههای اجتماعی طراحی شده است و بین صفر تا صد متغیر است. نزدیکی به صفر نشاندهنده ترس شدید در بازار و نزدیکی به عدد صد نشاندهنده طمع بالای کاربران است. معمولا وقتی این شاخص در محدوده ترس شدید قرار دارد محدوده مناسب برای خرید به وجود میآید.
روش های تحلیل: تحلیل آنچین
در بخش قبل فهمیدیم که تحلیل سنتیمنتال از انواع روش های تحلیل چیست. یکی دیگر از روش های تحلیل آنچین به معنای تحلیل درون زنجیرهای است. یکی از مزیتهای فناوری بلاکچین نسبت به سایر روشهای ذخیرهسازی اطلاعات، شفافیت فوقالعاده آن است. هر اتفاقی که در بلاکچینهای عمومی رخ بدهد، برای عموم کاربران قابل مشاهده است. تجزیه و تحلیل این اطلاعات، پایه و اساس شکلگیری تحلیل آنچین در بازار رمز ارزها است. در این روش تحلیلی، کاربران فعال در بلاک چین و تراکنشهای انجام شده توسط آنها را میتوان بر اساس متغیرهای مختلف دستهبندی کرد و از آنها اطلاعات مفیدی برای تحلیل رفتار افراد مختلف و شرایط بازار به دست آورد.
شفافیت اطلاعات در بازار ارزهای دیجیتال باعث میشود که بسیاری از فعالان بزرگ بازار برای دستکاری اطلاعات دست به اقدامات مختلف بزنند تا از طریق ایجاد دادههای تقلبی، تحلیلگران آنچین را گول بزنند. بنابراین، تحلیلگر آنچین در تحلیل خود همواره باید به این نکته توجه داشته باشد و تجربه و دانش لازم برای تشخیص دادههای واقعی از دادههای تقلبی را کسب کند. امروزه اندیکاتورهای زیادی در تحلیل تکنیکال از انواع روش های تحلیل برای بررسی فعالیت کاربران طراحی شده است.
این اندیکاتورها معمولا بر پایه تراکنشهای انجام شده، تغییرات قیمت، میزان کاربران و نحوه فعالیت سرمایهگذاران بلند مدتی و کوتاه مدتی طراحی شدهاند و تفسیر و استفاده از آنها برای کاربران مختلف با یکدیگر متفاوت است.
تحلیل آنچین بسیار نوپا است و هنوز استراتژیهای عمومی تست شده مشخصی که بتوان بر اساس آنها به معاملهگری پرداخت وجود ندارد و سرمایهگذاران از این اطلاعات بیشتر برای تاییدیه گرفتن استفاده میکنند. به احتمال زیاد در سالهای آینده این نوع تحلیل نیز جایگاه خود را در میان انواع روشهای تحلیلگری بازار ارزهای دیجیتال پیدا خواهد کرد. یکی از منابع تحلیل آنچین وبسایت گلسنود است.
جمع بندی روش های تحلیل
در این مقاله به بررسی اجمالی انواع روش های تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال و ویژگیهای آنها پرداختیم. آشنایی با این روش های تحلیل و کسب مهارت در آنها میتواند در سرمایهگذاری و معاملهگری به شما کمک کند. در مقاله بعدی به طور کامل تحلیل بنیادی در بازار رمز ارزها را آموزش میدهیم. این تحلیل علاوه بر سرمایهگذاری، در روشهای دیگر کسب درآمد مثل عرضه اولیه ارز دیجیتال، استیکینگ و استخراج ارز دیجیتال نیز کاربردی است.
حال سوال این است که کدام یک از روش های تحلیل بهتر است؟
به هیچ وجه نمیتوان مقایسهای میان روش های تحلیل انجام داد. هرکدام از آنها برای دستهای افراد مناسب است و باید با توجه به روحیات خودتان یکی از این روش های تحلیل را برای بررسی بازار استفاده کنید؛ اما ذکر این نکته ضروری است که بدون تحلیل و بررسی همه جانبه بازار نمیتوان به سرمایهگذاری یا معامله موفق رسید.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همانطور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوبترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کاملتری کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ از ارزشگذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزشگذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
۴. جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت سادهتر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزشگذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان میدهد که سهامدار برای بخشی از سرمایهگذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازهگیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایهگذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایهگذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایهگذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
۹. نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایهگذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما میتوانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازهگیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است.
هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟
هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
روش های تحلیل تکنیکال بورس شامل 12 روش تحلیلی
هر کدام از روش های تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری در بورس مزایای خود را دارد. بیش از 100 روش مختلف تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری در بورس وجود دارد. باید توجه داشت که افراد سرمایه گذار باید با توجه به استراتژی خود از یک یا چند روش تحلیلی استفاده کنند. نباید استفاده از روش های تحلیل تکنیکال در بورس را نادیده گرفت چون اثرات بسیار مثبت روش های مختلف تحلیل تکنیکال در طول زمان به اثبات رسیده است.
باید توجه داشت برای سرمایه گذاری در بورس از هر روشی در تحلیل تکنیکال نباید استفاده کرد. برای نتیجه گیری بهتر است از روش های شناخته شده که در طول سالها مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مثبت داشته است استفاده شود.البته نباید فراموش کرد که خیلی از روش های تکنیکالی هم هستند که نتایج بسیار عالی در بورس دارند ولی هنور زیاد شناخته شده نیستند. بهتر است برای اطمینان از هر روش تحلیلی ابتدا خودتان روش های مورد نظر را تست کنید.
با توجه به درخواست خوانندگان و استفاده مداوم و کاربردی از روش های تحلیلی در این مقاله در مورد بهترین روش های تحلیل تکنیکال توضیح داده ام. پیشنهاد می کنم حتما تا انتهای مقاله را مطالعه کنید.
همچنین دو محصول حرفه ای برای سیگنال دهی در وب سایت ثروت آفرین کد نویسی شده است. محصول اندیکاتور خرید و فروش (هشدار ورود به سهم) که سهم های با بازدهی 10 تا 30 درصد را به سرمایه گذاران در بورس سیگنال می دهد. محصول دیگری تحت عنوان اندیکاتور پول هوشمند (شناسایی پول هدفمند) نیز برای شناسایی پول های کلانی که به یک سهم وارد می شود و باعث رشد شارپی سهم می شود نیز در وب سایت ثروت آفرین وجود دارد که می توانید از این اندیکاتورها استفاده کنید.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
اگر از علاقمندان به دنیای بورس باشید، احتمالا بارها نام تحلیل بنیادی به گوش شما خورده است. اما شاید بیشتر شما ندانید که این تحلیل به چه دردی میخورد. بسیاری از افراد ناآشنا به بورس، بارها تلاش کردهاند که این مفهوم را درک کنند، اما توضیحات منابع آن قدر پیچیده است که نتوانستهاند به خوبی با این مفهوم آشنا شوند. ما در این مطلب این نوع تحلیل را به زبان ساده برای شما بازگو میکنیم.
از آن جایی که سود در بازار بورس حول محور بالا و پایین آمدن قیمتها بدست می آید و افراد حاضر در بازار بورس با خرید و فروش سهام در بازههای افزایش و کاهش قیمت به سود میرسند، پیش بینی قیمت سهام در آینده و تحلیل وضعیت قیمت سهام امری بسیار حیاتی است. به طور کلی دو نوع تحلیل برای شناسایی قیمت سهام در بازار و سودآوری وجود دارد که به آنها تحلیل فاندامنتال (بنیادی) و تکنیکال(فنی) میگویند.
در تحلیل تکنیکال ارزش سهمها را در بازههای کوتاهمدت اندازه میگیرند تا سودآوری مشخص شود. اما تحلیل بنیادی طور دیگری عمل میکند. تحلیل بنیادی، یک روش است که به وسیله آن میتوان اوراق بهادار و سهام را به صورت کلی و جامع تر ارزیابی کرد. استفاده از این روش باعث میشود که اشخاص بتوانند هر عاملی که بر ارزش سهام و اوراق بهادار تاثیر میگذارد را شناسایی کنند.
یک سرمایهگذار میتواند با شناسایی عوامل اقتصادی مختلف مانند میزان نرخ بهره، وضعیت عرضه اوراق بهادار و سهام و تغییرات در قیمت و ارزش آنها، تحلیل بنیادی را انجام دهد. پس از انجام این نوع تحلیل، مشخص میشود که آیا ارزش سهام از قیمت آن بالاتر است یا نه. در واقع دو نوع قیمت در این نوع تحلیل بررسی میشود. اگر ارزش ذاتی و واقعی یک سهم از ارزش قیمت گذاری شده کمتر باشد، میتوان گفت که حباب منفی در بازار آن سهم وجود دارد. حالت برعکس این وضعیت نیز درست است.
روش شناسایی سهام بنیادی
همانطور که گفتیم، سهامی وجود دارند که پتانسیل بالایی برای سوددهی دارند. روشهای مختلفی وجود دارد که از طریق آنها میتوان به این مسئله پی برد. برخی از افراد برای این کار از ابزارهایی استفاده میکنند تا این ارزش را مشخص کند. گاهی اوقات، افراد از تحلیل بنیادی استفاده میکنند تا سهام بنیادی را تشخیص بدهند. افراد خبرهتر از سایتهای عرضه و اطلاع رسانی نیز میتوانند اطلاعاتی استخراج کند تا سهام بنیادی را شناسایی کنند. یکی از این سایتها سایت کدال است که اطلاعات عرضهها، گزارشات ماهانه، اطلاعات مربوط به نوسانات قیمت، صورتهای مالی و غیره در آن به راحتی پیدا میشود.
با مطالعه دقیق اطلاعات سایتهایی مانند کدال، داشتن دانش مربوط به تحلیل بنیادی و استفاده از ابزارها میتوان حتی از داخل صنایع نامناسب نیز سهام سودده را برای سرمایهگذاری پیدا کرده و بازده مالی فراوانی را به دست آورد. همچنین با چاشنی تکنیکال به همراه تحلیل بنیادی، میتوانید نقاط مناسب ورود وخروج به سهام را برای معاملات سودآورتر به طور مناسبی تشخیص دهید.
تحلیلSWOT و ارتباط آن با تحلیل بنیادی
تحلیل SWOT یکی از تحلیلهایی است که به نقاط ضعف و قوت و شناسایی فرصتها و تهدیدهای پیشروی شرکتها میپردازد و این مسئله را به طور طبقه بندی شده به شما ارائه میدهد. از آنجایی که یکی از جنبههایی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میگیرد، نقاط ضعف و قوت شرکتها و عملکرد آنها است، تحلیل SWOT میتواند یک قدم بزرگ برای افرادی باشد که قصد دارند سهام یک شرکت را خریداری کنند یا آن را بفروشند.
شما میتوانید با تحلیل SWOT به راحتی درک کنید که یک شرکت در چه وضعیتی قرار دارد و عملکرد اخیر این شرکت چگونه بوده است. وقتی که این مسئله را دریافتید، با توجه به این مسئله و وضعیت آینده این شرکت، میتوانید به راحتی تعیین کنید که آیا سهام آنها در آینده رشد خواهد کرد یا قیمت بازار آنها کاهش خواهد یافت.
تحلیل بنیادی به چه سوالاتی پاسخ میدهد؟
از آن جایی که این تحلیل یکی از تحلیلهایی است که عملکرد کلی یک شرکت را در بازه زمانی بلندمدت مورد بررسی قرار میدهد، بزرگترین سوالی که به صورت کلی میتوان از طریق این تحلیل به پاسخ آن دست یافت این است که آیا سهام یک شرکت ارزش سرمایه گذاری بلندمدت دارد یا خیر.
این سوال کلی را میتوان به بخشهای کوچکتر نیز تجزیه کرد. به عنوان مثال از طریق این تحلیل میتوان فهمید که آیا قیمت یک سهم از یک شرکت در حال حاضر، پایینتر از قیمت واقعی آن است یا خیر. همچنین میتوان از طریق این نوع تحلیل به خوبی فهمید که آیا بازار، در وضعیت افت قیمت قرار دارد و بازار خرسی است و یا بازار دچار افزایش قیمت شده و بازار عملکردی گاوی دارد. البته همه اینها در مورد سهمهای خاص یا اوراق بهادار تعیین میشوند و طبیعتا بازارها با یکدیگر متفاوت هستند.
در تحلیل بنیادی از چه ابزارهایی استفاده میکنیم؟
ابزارهای این نوع تحلیل بسیار متنوع هستند. به عنوان مثال، اخبار، گزارشات، شایعات، اطلاعات منتشره در سایتهای رسمی سازمان بورس، اطلاعیهها و تصمیمات مجامع همگی به نوعی ابزارهایی برای این نوع تحلیل هستند. هر وبسایت یا مکانی که اطلاعات معتبر در این زمینه ارائه بدهد نیز میتواند مورد استفاده قرار بگیرد تا این تحلیل به خوبی انجام شود. به عنوان مثال همانطور که قبلا اشاره شد یکی از این وبسایتها، وبسایت کدال است.
از بررسی رفتار تولیدکننده و مصرف کننده تا بررسی عوامل کلان مالی که تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر سودآوری یک شرکت دارند، همگی میتوانند نوعی ابزار برای نتیجه گیری در مورد قیمت سهام و این نوع تحلیل باشند.
مراحل تحلیل بنیادی یک شرکت
به صورت کلی دو رویکرد در این نوع تحلیل وجود دارد. رویکرد اول از بالا به پایین و رویکرد دوم از پایین به بالا است. شما پس از انتخاب یکی از این دو رویکرد، باید در گام اول به بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور بپردازید و عوامل کلان را مورد بررسی قرار بدهید. سپس بازارهای مالی و وضعیت اقتصادی صنعت مورد نظر را مورد بررسی قرار دهید. بعد نگاه خود را محدودتر کنید و وضعیت اقتصادی یک شرکت را مورد بررسی قرار دهید و در مرحله آخر آیتمهای موثر بر سهام یک شرکت را مورد بررسی قرار بدهید. بدیهی است که در این روش نمیتوان دو شرکت که در دو صنعت مختلف یا دو کشور مختلف در حال فعالیت هستند را با هم مقایسه کنید!
در رویکرد پایین به بالا عکس این عمل انجام میشود و مسائلی مانند نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، صورتها و نسبتهای مالی، گزارش حسابرسین، سود تقسیمی، رشد سود و رشد شرکت مورد بررسی قرار میگیرد. سپس دید کلیتر و گستردهتر میشود و آن شرکتی که شرایط مناسبتری برای سرمایه گذاری دارد انتخاب میشود و سرمایه گذاری روی آن انجام خواهد شد.
آیا یادگیری تحلیل بنیادی به تنهایی کافی است؟
پاسخ به این سوال به عوامل مختلفی بستگی دارد. به عنوان مثال اگر شما بخواهید به صورت بلندمدت یا کوتاه مدت روی یک سهم سرمایه گذاری کنید، این سوال، دو جواب مختلف خواهد داشت. بدیهی است که اگر قصد دارید به صورت کلی در همه حالات سودآوری داشته باشید تحلیل بنیادی به تنهایی کافی نیست و تحلیل تکنیکال را نیز باید یاد بگیرید و از آن استفاده کنید. با این حال اگر وضعیت کوتاه مدت بازار برای شما چندان مهم نیست و قصد سرمایه گذاری بلندمدت روی سهام را دارید، تحلیل بنیادی برای شما کافی است و برای پیش بینی نزدیک به واقعیت ارزش یک سهام یا دارایی میتوانید از همین تحلیل به تنهایی استفاده کنید.
مزایای تحلیل بنیادی
این تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال، به شما دید جامعتری میدهد و باعث خواهد شد که به صورت بلندمدت سرمایه گذاری سودمندتری داشته باشید. این تحلیل دید وسیعی در پیش روی شما قرار خواهد داد و اگر قصد دارید به صورت جدی وارد بورس شوید و به یک بازیگر مهم تبدیل شوید، این نوع تحلیل بسیار سودمند خواهد بود.
معایب تحلیل بنیادی
همین مزیت تحلیل بنیادی که به نگاه بلندمدت میپردازد، گاهی آن قدر بازهی بزرگی را شامل خواهد شد، که عملا نتایج آن قابل استفاده نیست. همچنین برخی از بازارها، آنقدر عملکرد پیچیدهای و بیثباتی در گذر زمان دارند که فقط تحلیل بنیادی را نمیتوان برای سوددهی در آنها انتخاب کرد و برای ورود به آنها بهتر است که از تحلیل تکنیکال استفاده کرد. یکی دیگر از معایب این نوع تحلیل این است که برای سرمایه گذاری کوتاه مدت چندان مناسب نیست.
علاوه بر مسائل گفته شده، این نوع تحلیل یک عیب بزرگ دیگر نیز دارد و آن این است که این روش تحلیل نیاز به وقت و زمان فراوانی دارد. همین مسئله باعث میشود که بسیاری از افراد به علت نداشتن وقت کافی از انجام آن پرهیز کنند.
و اما سخن آخر درباره تحلیل بنیادی
ما در این مطلب نگاهی به تحلیل بنیادی انداختیم و دیدیم که این نوع تحلیل چقدر سودمند است. این کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ تحلیل باعث میشود که بتوانید نسبت به بسیاری از افرادی که بدون دانش وارد بازار بورس میشوند، جلو بزنید و به راحتی سهامی را بخرید که برای شما سود آوری دارد و یا سهامی را بفروشید که در حال کاهش قیمت و ارزش هستند. تحلیل بنیادی در کنار تحلیل تکنیکال، دو نوع تحلیلی هستند که اگر بتوانید آنها را با هم ترکیب کنید و به خوبی نسبت به هر دوی آنها آگاهی داشته باشید، به سودهای بزرگی دست می یابید.
انواع روشهای تحلیل در بورس
حتماً درمورد کسب درآمد از بورس شنیدید. اما با انواع روشهای تحلیل در بورس آشنایی ندارید.
- بهنظر شما انواع تحلیل در بورس چه کاربردی دارند؟
- چگونه در بورس تحلیل کنیم تا بهترین روش پیش بینی قیمت سهام را داشته باشیم؟
- چگونه یک سهم را در بورس تحلیل کنیم تا بیشترین بازده را داشته باشیم؟
- انواع تحلیل ها در بورس برای سرمایهگذاری مطمئن و بیشترین بازده چیست؟
- اصلا بورس کار کنیم یا فارکس ؟
همچنین اگر دغدغۀ یادگیری مفاهیم بورس را نیز دارید، میتوانید در برنامه خودآموز بورس اطلاعات لازم و مفید را بیابید.
در این مطلب بهطور جامع و کاربردی انواع روشهای تحلیل در بورس را معرفی و بررسی میکنیم. پس حتماً با ما همراه باشید تا بتوانید همانند یک حرفهای تحلیل کنید.
بخش اول: انواع روشهای تحلیل در بورس چیست؟
1- تحلیل تکنیکال
2- تحلیل بنیادی
3- روانشناسی بازار
بخش دوم: انواع روشهای تحلیل در بورس برای انتخاب بهترین سهام
بخش اول: انواع روشهای تحلیل در بورس چیست؟
تحلیل و پیشبینی روند از اصول اولیۀ سرمایهگذاری در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر است.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش مهم از انواع روشهای تحلیل در بورس به حساب میآیند که در ادامه به آنها میپردازیم. همچنین معاملهگران و سرمایهگذاران، از «روانشناسی بازار» نیز بهعنوان یکی از انواع تحلیل در بازار بورس برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
انواع روشهای تحلیل در بورس
در ادامۀ این مطلب به شرح کامل هر یک از این تحلیلها همراه با جزئیات آنها میپردازیم. با ما همراه باشید تا هرآنچه را لازم است بدانید، ساده و آسان بیاموزید.
1- تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک استراتژی تحلیلی است که در آن تاریخچۀ قیمتها و کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ حجم معاملات در بازار را مرور میکنند تا بتوانند قیمتهای آتی بازار را پیشبینی کنند.
تحلیل تکنیکال براى تمامى بازارهایى که بر اساس عرضه و تقاضا کار مىکنند مانند بورس کالا، طلا، ارز، ارزهاى دیجیتال، فارکس و … نیز کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال را میتوان یکی از کاربردیترین و محبوبترین روشهای تحلیل در بازارهای مالی به حساب آورد که طرفداران بسیاری دارد و افراد زیادی بهدنبال یادگیری آن هستند.
یادگیری و استفاده از این تحلیل، راحتتر از سایر روشهاست.
حال به معرفی کوتاه اما کاملی از انواع روش های تحلیل تکنیکال میپردازیم که بسیار کاربردی هستند.
انواع روش های تحلیل تکنیکال
1-1 کندل شناسی
کندل یا شمع براساس تایم فریم معاملاتی ما شکل میگیرد و روند صعودی یا نزولی و باز و بسته شدن یک سهم را به ما نشان میدهد. مثلاً اگر تایم فریم ما یکروزه باشد، هر کندل ما یک روز طول میکشد تا تشکیل شود.
کندلها دو رنگ سیاه و سفید دارند.
سفید: اگر کندل سفید باشد، قیمت آغازی آن پایین بوده و قیمت پایانی در بالا میباشد که یعنی قیمت در آن روز افزایش پیدا کرده است.
سیاه: اگر سیاه باشد، برعکس آن یعنی قیمت پایانی در بالا و قیمت آغازی در پایین خواهد بود که یعنی قیمت سهم در آن روز کاهش پیدا کرده است.
سایۀ پایینی و سایۀ بالایی: قسمت سایۀ پایینی و سایۀ بالایی میزان معاملات در آن روز یا آن بازۀ زمانی مطابق با تایم فریم در نظر گرفته شده را به ما نشان میدهند.
برای یادگیری آسان و کاربردی کندلشناسی یکی از مهمترین انواع روش های تحلیل تکنیکال، حتماً ویدئوی زیر را پلی و مشاهده کنید.
آموزش آسان و کاربردی کندلشناسی در بورس
کندلها رفتار، احساسات و نوع تصمیمات خریداران و فروشندگان را نشان میدهند.
آموزش کندل شناسی در بورس که یکی از انواع روش های تحلیل تکنیکال است، به تریدر کمک میکند تا نگاه دقیقتر و کاملتری به چارت قیمت داشته باشد.
آشنایی با کندلها و الگوهای کندلی بههمراه تشخیص سطوح حمایت و مقاومت بهترین نقاط ورود و خروج را به تریدر نشان میدهند.
1-2 سطوح حمایت و مقاومت
زمانیکه قیمت سهام در بازار به جایی برسد که قدرت خرید سهامداران بالا رفته و تقاضا زیاد شود، قیمتها نیز افزایش مییابند. به این سطح در نمودار قیمت سطح حمایتی گفتهمیشود. رسیدن قیمتها به سطح حمایتی افزایش آنها را در پی دارد.
در مقاومت، همهچیز برعکس سطح حمایت است و قیمت سهام تا جایی بالا رفته که سهامداران تمایل به فروش سهام خود دارند، یعنی عرضه افزایش یافته است. در چنین شرایطی، سطحی در نمودار قیمت پدید میآید که به آن سطح مقاومتی گفته میشود. قیمتها پس از رسیدن به این سطح به دلیل افزایش عرضهها کاهش پیدا میکنند.
حتماً ویدئوی زیر را پلی کنید تا آموزش کامل تشخیص سطوح حمایت و مقاومت و یافتن قیمت مناسب را که در آن بیان شده است، مشاهده کنید.
آموزش کامل تشخیص سطوح حمایت و مقاومت و یافتن قیمت مناسب
اگر سطوح مقاومت و حمایت شکسته شوند، تغییر نقش میدهند. یعنی اگر به مقاومت برسیم، اما افت قیمت دیده نشود و روند حرکتی همچنان صعودی باشد، خط مقاومت فعلی در شکل جدیدی که نمودار به خود گرفته، به سطح حمایت تبدیل میشود. همچنین اگر در نمودار به حمایت برسیم، اما افزایش تقاضا صورت نگیرد، حمایت فعلی شکسته شده و به مقاومت تبدیل خواهد بود.
نمونهای از شکست سطوح حمایت و مقاومت یکی از پرکاربردترین انواع روش های تحلیل تکنیکال در تصویر زیر نشان داده شده است.
دیدگاه شما