با توجه به این نکته که مبنا تصمیمگیری در رابطه با ارزش بازار، ارزش معاملات خرد است میتوان بیان کرد در صورتی که ارزش معاملات خالص روزانه سهام شرکتها بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان باشد و این فرایند طی دو تا سه روز ادامه داشته باشد و در عین حال، سهام شرکتها متعادل باشد و یا روند صعودی را تجربه کند، نقدینگی وارد بازار میشود.
اندازه و نقدینگی بازار فارکس
بخش عمدهای از معاملات فارکس در" بازار بینبانکی" انجام میشود.
برخلاف سایر بازارهای مالی مانند بورس نیویورک (NYSE) یا بورس لندن (LSE)، بازار فارکس نه مکان فیزیکی دارد و نه یک بورس مرکزی.
فارکس یک بازار بدون بورس (OTC) است، چون کل بازار به صورت الکترونیکی، در شبکهای از بانکها، به طور مداوم در یک دوره 24 ساعته اداره میشود.
این بدان معنی است که بازار فارکس در سراسر جهان پخش شده است.
تا وقتی اینترنت داشته باشید، معاملات شما انجام میشود.
بازار فارکس نقدینگی در بازار به چه معناست؟ بزرگترین و محبوبترین بازار مالی دنیا است و افراد بسیاری در سراسر دنیا مشغول به انجام معاملات در آن هستند.
در این بازار، شرکتکنندهها بسته به موقعیت معامله، جذابیت قیمتها و شهرت طرف معامله تصمیم میگیرند با چه کسی معامله کنند.
نمودار زیر، هفت ارز پر معامله را نشان میدهد.
*ازآنجاییکه در هر تراکنش دو ارز دخیل است، مجموع درصد سهام تکتک ارزها بهجای 100 درصد، 200 درصد است.
دلار آمریکا با 84.9 درصد از کل معاملات بیشترین میزان معامله را دارد.
یورو با 39.1 درصد در رتبه دوم قرار دارد و ین با 19.0 درصد در رتبه سوم قرار دارد.
همانطور که میبینید، اکثر ارزهای اصلی در رتبههای اول این لیست قرار دارند!
دلار سلطان بازار فارکس!
احتمالاً متوجه شدهاید که چقدر از دلار آمریکا (USD) نام میبریم.
توجه به دلار ضروری است، چون دلار نیمی از هر جفت ارز اصلی است و 75 درصد از کل معاملات را ارزهای اصلی تشکیل میدهند. دلار آمریکا پادشاه فارکس است!
طبق گزارش صندوق بینالمللی پول (IMF)، دلار آمریکا تقریبا 62 درصد از ذخایر ارزی رسمی جهان را تشکیل میدهد!
ذخایر ارزی داراییهایی هستند که توسط بانک مرکزی هر کشوری ذخیره میشوند.
ازآنجاکه تقریباً هر سرمایهگذار، شرکت و بانک مرکزی، دلار در ذخایر خود دارد، به این ارز توجه بسیاری میشود.
دلایل دیگری هم برای هست که دلار آمریکا نقش مرکزی در بازار فارکس ایفا میکند وجود دارد:
- ایالات متحده بزرگترین اقتصاد جهان است.
- دلار آمریکا ارز ذخیره جهان است.
- ایالات متحده بزرگترین و بالاترین نقدینگی بازارهای مالی جهان را دارد.
- ایالات متحده یک سیستم سیاسی پایدار دارد.
- ایالات متحده تنها ابرقدرت نظامی جهان است.
- دلار آمریکا وسیله مبادله برای بسیاری از تبادلات فرامرزی است. بهعنوانمثال، قیمت نفت به دلار آمریکا است. به آن "دلارهای نفتی" نیز میگویند؛ بنابراین اگر مکزیک بخواهد از عربستان سعودی نفت بخرد، تنها با دلار آمریکا میتواند این معامله را انجام دهد. اگر مکزیک دلار ندارد، ابتدا باید پزو خود را بفروشد و دلار آمریکا بخرد.
گمانهزنی در بازار فارکس
نکته مهم: همزمان با معاملات تجاری و مالی بخشی از حجم معاملات هستند، بیشتر معاملات ارز بر اساس حدس و گمان است.
بهعبارتدیگر، بیشتر حجم معاملات از سوی معاملهگرانی حاصل میشود که بر اساس حرکات کوتاهمدت قیمت جفت ارزها، خریدوفروش میکنند.
حجم معاملات این معاملهگران بالای 90% تخمین زده میشود.
مقیاس بازار فارکس نشان میدهد که نقدینگی (میزان خریدوفروش حجمی که در هر لحظه اتفاق میافتد) بسیار زیاد است.
این خریدوفروش ارز را برای هرکسی آسان میکند.
نقدینگی تعیین میکند که قیمت چقدر میتواند در یک بازه زمانی مشخص تغییر کند. بخاطر همین برای معاملهگران بسیار مهم است.
یک محیط بازاری با نقدینگی بالا مانند فارکس، این امکان را فراهم میکند که حجم معاملات بزرگ با تأثیر بسیار کمی بر قیمت یا عملکرد قیمت اتفاق بیافتد.
بازار فارکس نسبتاً روان است، عمق بازار بسته به جفت ارز و زمان روز ممکن است تغییر کند.
در آینده توضیح خواهیم داد که چگونه زمان معاملات شما میتواند بر جفتی که معامله میکنید تأثیر بگذارد.
حالا که اینجا هستیم، بهتر است در مورد روشهای مختلفی که افراد میتوانند ارزها را معامله کنند بیاموزیم.
نقدینگی ارز دیجیتال کلید ورود بلاکچین به امور مالی!
نقدینگی باید به عنوان شاخص اصلی سلامت عمومی بازارها و صرافی ها و همچنین یک عامل مهم برای تجارت اقتصادی شناخته شود.
در صنعت ارز دیجیتال، نقدینگی پادشاه است اما نحوه سنجش و درک نقدینه شدن بسیار متفاوت است. در شرایط بی ثبات بازار، بسیاری از تریدرها در استراتژیهای ترید خود تجدید نظر میکنند تا تمام جنبه های پورتفولیوی(portfolio) خود را در نظر بگیرند. این موضوع شامل نحوه ارزیابی نقدینه شدن یک دارایی یا صرافی باهم است. اگرچه واضح است که می توان حجم معاملات را به راحتی دستکاری کرد اما باید به دنبال راهی برای سنجش نقدینه شدن و سلامت بازارها و صرافیها باشیم.
انواع نقدینگی
نقدینگی موجود در بازار نقدینگی در بازار به چه معناست؟ به سه دسته نقدینگی بازار، نقدینگی صرافی و نقدینگی دارایی تقسیم میشود.
۱. نقدینگی بازار
به طور سنتی نقدینگی بازار به عنوان یک تردستی در نظر گرفته می شود که در آن یک دارایی بدون تأثیر بر قیمت کلی دارایی خریداری یا فروخته میشود. اما در معاملات ارز دیجیتال، بسیار بیشتر از این است.
فعالیت گسترده بازار بدان معنا نیست که تریدها به سرعت یا موثر انجام میشوند و یا حتی اصلا برای این موضوع انجام نمیشوند. همانطور که در سالهای اول ترید ارز دیجیتال دیدیم، می توان حجم معاملات را با تعدادی از بازیگران تولید کرد که لزوما بازتاب یک بازار سالم نیست. به خاطر داشته باشید که آنچه مهم است حجم زیاد معاملات نیست بلکه سیگنال یک بازار موثر و واقعی است که در آن یک ترید در اسرع وقت و با کمترین اصطکاک ممکن در برابر تقاضای طرف های اصلی انجام میشود. از همه مهمتر، یک بازار نقدینه که خریداران و فروشندگان زیادی دارد بازاری اقتصادی و کارآمد است که در آن هزینه های تراکنشها کم و سود حداکثر باشد.
در مقابل، یک بازار بدون نقدینگی به طور معمول هزینه های بالای تراکنش، عدم خریداران علاقه مند و فاصله زیاد بین بالاترین قیمت خریداران و پایین ترین قیمت فروشندگان را دارد.
۲. نقدینگی صرافی
پس از آن نقدینگی صرافی برای خدمات تصدی و غیرتصدی را داریم. در هر دو مورد نقدینه شدن برای تریدرها مهم است زیرا بدون آن هزینه های بالایی را در زمان افت قیمت متحمل میشوند. آنها با گزینه های معاملاتی کمتر برای یک دارایی، در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند و مطمئنا دستکاری قیمتها در بازارهای بدون نقدینگی نیز سادهتر است. این جدیترین چالشی است که صرافیهای غیرتصدی در مرحله فعلی توسعه خود، در مسیر پذیرش جریان اصلی با آن روبرو هستند.نقدینگی در بازار به چه معناست؟
صرافیهای بدون نقدینگی، اعم از تصدی و غیرتصدی، به راحتی قابل شناسایی هستند زیرا در دوره های فعالیت زیاد بازار، قادر به انجام سفارشات بزرگ نیستند، زیرا افراد سرمایه کافی برای جذب عمده فروشی ندارند.
صرافیهای تصدی و غیر تصدی
در حال حاضر اکثر نقدینگی در صرافیهای تصدی وجود دارد که به آنها CEX گفته می شود، در حالی که صرافیهای غیر تصدی یا غیرمتمرکز که به آن DEX می گویند، از عدم نقدینگی شدید رنج می برند.
صرافیهای متمرکز مانند بیتفینکس(Bitfinex)، کوینبیس(Coinbase) و بایننس(Binance) بسیار بیشتر از صرافیهای غیرمتمرکز، نقدینگی دارند. تریدرهای حرفهای از بیتفینکس استفاده میکنند زیرا استخر نقدینه شدن این صرافی در بازار ارزهای دیجیتال پیشرو است؛ علاقهمندان به کریپتو برای کشف دارایی های جدید و دستیابی به فرصتهای ترید متنوع تر از بایننس استفاده میکنند؛ و تازه واردانی که به دنبال یادگیری در مورد ارزهای دیجیتال هستند از کوینبیس استفاده میکنند.
صرافیهای غیرمتمرکز تنها بخشی از نقدینگی صرافیهای تصدی را به دست آوردهاند اما هدف اصلی آنها کار بر روی پر کردن شکاف نقدینه شدن، افزایش قابلیت استفاده، کاهش هزینه و کاهش افت قیمت بوده است.
به عنوان مثال شبکه کایبر یک صرافی درون زنجیرهای است که امکان ترید فوری و تبدیل ارزهای دیجیتال و توکنهایی با نقدینگی مناسب را فراهم میکند. این صرافی این کار را با جمع آوری نقدینگی از طیف گسترده ای از ذخایر انجام می دهد. شبکه کایبر از پروتکل نقدینه شدن درون زنجیره ای استفاده می کند که از رشد امور مالی غیرمتمرکز(DeFi) سود می برد.
اخیرا فناوریهای غیرتصدی بکار رفته در صرافیهای غیرمتمرکز، صرافیهای غیرتصدی هیبریدی را ایجاد کرده اند. این خدمات با هدف ترکیب مزایای غیرمتمرکز سازی – به عنوان مثال از بین بردن مشارکت شخص ثالث و در نتیجه افزایش امنیت نقدینگی در بازار به چه معناست؟ – با عملکرد و نقدینگی همتایان متمرکز خود انجام می شود. در حالی که در سالهای گذشته بسیاری از خدمات غیرتصدی کریپتو راه اندازی شده اند، تعداد معدودی از آنها نقدینگی قابل توجهی جمع کردهاند. با این حال Eosfinex، یک صرافی غیرتصدی هیبریدی که روی فناوری EOSIO ساخته شده، در صدد است تا مساله عدم نقدینگی صرافیهای غیرتصدی را حل کند. سرویس بیتفینکس می تواند این کار را با یک معماری خلاقانه انجام میدهد که دسترسی غیرتصدی به نقدینگی بیتفینکس را فراهم می کند.
۳. نقدینگی دارایی
تا به امروز نقدترین دارایی، پول نقد به ویژه دلار ایالات متحده است و هر دارایی که به راحتی به پول نقد تبدیل شود نیز نقدینه در نظر گرفته می شود. در فضای کریپتو نقدترین دارایی تتر(USDT) است که تقریبا نیمی از کل فعالیت های تجارت ارز دیجیتال را در آغاز سال به خود اختصاص داده است. با این وجود، حجم معاملات، معیار قابل اعتمادی برای نقدینگی نیست. آنچه تتر را نقدینه می کند، ارزش بازار آن است و این واقعیت که ارزش آن با نقدینگی در بازار به چه معناست؟ دلار آمریکا پشتیبانی می شود، در مدیریت نوسانات قیمت به سرمایه گذاران کمک کرده است.
به همین دلیل است که وقتی سعی می کنیم امکان نقدینه شدن یک دارایی را شناسایی کنیم، به انواع جفتهای معاملاتی آن در صرافیها، تعداد صرافیهایی که دارایی در آن ترید میشود، فعالیت قیمت آن و فعالیت تجاری آن در صرافی های مختلف نگاه می کنیم. اگر جفت های تجاری مناسبی برای دارایی وجود نداشته باشد، مراحل اضافی مانند رفتن از یک کوین به کوین دیگر یا ترید از یک صرافی به صرافی دیگر، شاید لازم باشد که به پوزیشنهای یک دارایی وارد و از آن خارج شوید که این کار هزینه های اضافی را در پی دارد. همچنین در دوره های فروش عمده، نقدینگی و توانایی یک دارایی برای انتقال به دارایی های دیگر برای مدیریت ریسک در یک استراتژی ترید، بسیار مهم می شود.
برای داراییهای کریپتویی، لیست شدن در صرافی های رایج و ایجاد فرصت برای خرید مستقیم از مردم، مستقیما بر موفقیت پروژه های پشت دارایی تأثیر می گذارد. اگر یک دارایی در صرافیهای کافی لیست نشده باشد به این معنی است که تعداد کمتری از مردم می توانند آن را بخرند، که این امر به توانایی مقیاس پذیری و متنوع سازی دارندگان توکن تاثیر می گذارد؛ این یک پوشش ریسک مهم در برابر طرح های پامپ و دامپ(pump and dump) است که برای یک پروژه رسوایی محسوب میشود. عدم نقدینگی دارایی به معنای آن است که مشتریان برای خرید توکن هزینه های شدیدی متحمل می شوند که این امر باعث می شود تا مشکلاتی برای پذیرش پروژه ایجاد شود.
حجم معاملات می تواند جعلی باشد اما نقدینگی نه
هنگامی که سرمایه گذاران دنبال پناهگاهی در بازارهای پرنوسان هستند، حجم معاملات می تواند شرکت کنندگان در بازار را با اعداد بزرگ گمراه کند و به طور کلی در مورد کیفیت صرافی، دارایی و یا بازار چیزهای زیادی به ما نمی گویند.
داراییها و صرافیهای با نقدینگی بالا در صدر نوآوری های سال جاری قرار دارند و در هنگام آگاهی و پذیرش از مزیت بی تناسبی برخوردار هستند. این رهبران بازار درک کرده اند که نقدینه شدن، نقدینگی بیشتری به همراه دارد و به همان اندازه مهم است که نقدینه شدن با مقیاس پذیری همراه باشد. اگر فناوریهای بلاکچین و ارز دیجیتال دری به آینده امور مالی باشند، نقدینگی کلید آن است.
ارزش معاملات خرد بورس چیست؟
یک سرمایهگذار حرفهای برای خرید یک سهم و انجام معاملات در بازار سهام، باید به ارزش معاملات خرد انجام شده و حجم نقدینگی وارد شده به بازار در آن روز توجه کند. زیرا در طی یک روز کاری، سهام شرکتها در قیمت و حجمهای گوناگون معامله میشود و مجموع این اطلاعات به سرمایهگذار در رابطه با خرید یا فروش سهام مورد نظر کمک میکند.
به مثال زیر توجه کنید
آقای غفاری در روز یکشنبه، ۱۰۰۰ سهم نقدینگی در بازار به چه معناست؟ را به قیمت هر سهم ۵۰۰ تومان خریداری میکند؛ ارزش معاملات آقای غفاری در روز یکشنبه، ۵۰۰ هزار تومان است.
اگر خانم رحیمی در همان روز، ۲۰۰۰ سهم با قیمت هر سهم ۴۰۰ تومان خریداری کند؛ ارزش معاملات او در آن روز ۸۰۰ هزار تومان است. اگر به همین ترتیب ارزش کلیه معاملاتی که در طول یک روز انجام میشود را با هم جمع کنیم، ارزش معامله آن سهم در طی آن روز کاری به دست میآید.
ارزش معاملات به چه معناست؟
به مجموع ارزش کل معاملات انجام شده بر روی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس، ارزش معاملات میگویند. در واقع با توجه به این نکته که ارزش معاملات نشاندهندهی حجم نقدینگی در بازار است، بررسی آن به ما کمک میکند تا زمان مناسب برای خرید و فروش سهام را تشخیص دهیم. به این صورت که، افزایش ارزش کل معاملات بازار نشان از ورود نقدینگی و روند مثبت آن بازار دارد و کاهش ارزش معاملات بازار نیز حکایت از زمان نامناسب جهت سرمایهگذاری دارد.
ارزش معاملات کل از ضرب تعداد کل معاملات در نقدینگی در بازار به چه معناست؟ حجم معاملات کل بدست می آید و برای مشاهده رقم دقیق آن میتوان از سایت بورس اوراق بهادار به نشانی tsetmc.com استفاده کرد.
در نظر داشته باشید که معاملات در بازار اوراق بهادار به ۳ دسته معاملات خرد، معاملات عمده و معاملات بلوکی تقسیم میشود.
ارزش معاملات خرد بورس
اگر معاملات بلوکی را از ارزش کل معاملات روزانه کم کنیم، به ارزش معاملات خرد دست مییابیم.
در زیر، ارزش معاملات پلیمر آریا ساسول در طی یک روز معاملات را مشاهده میکنید:
با توجه به این نکته که مبنا تصمیمگیری در رابطه با ارزش بازار، ارزش معاملات خرد است میتوان بیان کرد در صورتی که ارزش معاملات خالص روزانه سهام شرکتها بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان باشد و این فرایند طی دو تا سه روز ادامه داشته باشد و در عین حال، سهام شرکتها متعادل باشد و یا روند صعودی را تجربه کند، نقدینگی وارد بازار میشود.
بنابراین در نظر گرفتن ارزش معاملات و بازار باید به عنوان یکی از معیارهای مورد بررسی هر سرمایهگذاری به صورت روزانه به حساب بیاید.
ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
در ابتدا لازم است بدانید که نقدیندگی یا نقدشوندگی یعنی قابلیت تبدیل شدن به پول نقد در کمترین زمان. متعاقباً ریسک نقدشوندگی نیز ریسکی است در مورد فروش و نقد کردن یک سهم وجود دارد. هر چه این ریسک برای یک سهام کمتر باشد ما می توانیم آن سهام را راحت تر به پول نقد «مطابق با قیمت دلخواهمان» تبدیل کنیم.
ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی ( risk liquidity )
دنیای بورس هر روز در حال بزرگتر شدن است، طبیعتاً این بزرگ شدن موجب رونق بازار و استقبال بیشتر از آن می شود. طبیعیست که در این بازار بزرگ موفقیت توسط افرادی کسب می شود که آشنایی بیشتری با جزئیات این بازار دارند. در این مطلب قصد داریم تا شما را با ریسک نقدینگی آشنا کنیم که یکی از مفاهیم کاربردی در بورس است و بسیاری از فعالان و معامله گران توجهی به آن نمی کنند، اما دانستن آن کمک زیادی به موفقیت شما در بورس می کند. پس با ما باشید تا در ادامه ی این مطلب شما را بیشتر با ریسک نقدینگی آشنا کنیم .
ریسک نقدشوندگی در چه مواقعی ظاهر می شود؟
برای شروع لازم است بدانید که نقدینگی اصطلاحی است که برای اشاره به چگونگی خرید یا فروش دارایی ها یا اوراق بهادار در بازار نقدینگی در بازار به چه معناست؟ استفاده می شود. فاکتور نقدینگی یک دارایی اساساً توضیح می دهد که چقدر سریع می توان آن را به پول نقد تبدیل کرد. به طور کلی دو نوع نقدینگی در بازار وجود دارد که اولین مورد نقدینگی مربوط به بودجه و دومین مورد نقدینگی مربوط به بازار است .
نوسان نقدی در اثر فاکتور های مختلف موجب ایجاد مفهومی به نام ریسک نقدینگی می گردد. در واقع اگر شرایطی پیش بیاید که شما در آن نتوانید سهام خودتان را به ارزش واقعی خودش و در زمانی کوتاه بفروشید، ریسکی به نام ریسک نقدشوندگی را به جان خریده اید. این ریسک اشاره به این دارد که شما برای فروش سهم خودتان به قیمت واقعی اش چقدر زمان لازم دارید. اگر دارایی یا سهام شما برای فروش با قیمت مورد نظرتان به زمان بسیار زیادی احتیاج دارد، ریسک نقدشوندگی یا نقدینگی دارایی شما بالاست.
در طرف مقابل هم اگر شما بتوانید راحت و سریع سهام یا دارایی خودتان را به قیمت واقعی اش بفروشید، ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی سهام شما بسیار پایین خواهد بود .
افزایش این ریسک سهام را تحت تاثیر قرار می دهد چرا که سرمایه گذاران تلاش خواهند کرد تا هر چه سریعتر سهام خودشان را بفروشند. به همین میزان عرضه به شدت بالا می رود که این اتفاق موجب می شود تا شکاف قیمت خرید فروش به وجود بیاید. در این شرایط هر کسی قصد دارد تا به هر قیمتی که شده سهامش رو بفروشد، به همین دلیل قیمت سهام به شدت کاهش می یابد .
پس می توان اینگونه گفت که افزایش ریسک نقدشوندگی، افزایش عرضه و کاهش شدید قیمت ها را به دنبال دارد؛ در سمت مقابل کاهش ریسک نقدشوندگی موجب بالا رفتن تقاضا و متعاقباً بالا رفتن قیمت ها می شود .
توجه داشته باشید که شکاف قیمت خرید و فروش و زمان لازم برای فروش، فاکتورهای اساسی در میزان ریسک نقدشوندگی به حساب می آیند. (1)
انواع مختلف ریسک نقدشوندگی
ریسک نقدینگی در بودجه
این ریسک به عوامل مختلفی از جمله اندازه شرکت بستگی دارد، چرا که هرچقدر اندازه شرکت بزرگتر باشد، توان جبران بدهی ها نیز بیشتر خواهد شد و در نتیجه ریسک نقدینگی پایین خواهد آمد . (2)
ریسک نقدینگی در بازار
مسلماً در این شرایط آتش به مالتان خواهید زد! شما در این شرایط ملک خودتان را زیر ۱۰ هزار دلار خواهید فروخت، در شرایطی که ارزش واقعی آن ۱۰ هزار دلار است اما به سبب عجله شما برای فروش و کاهش تقاضا برای خرید، ریسک نقد شوندگی به وجود می آید و شما قادر نخواهید بود ملکتان را به قیمت واقعی خودش بفروشید. در نتیجه ی این اتفاقات شما برای فروش و نقد کردن دارایی خودتان دچار ضرر و زیان خواهید شد . (2)
دلایل و عوامل موثر بر ریسک نقدینگی
برای شروع لازم است بدانید که شکاف قیمت خرید و فروش وقتی اتفاق می افتد که یک سهام نقدینگی در بازار به چه معناست؟ نقدینگی در بازار به چه معناست؟ قیمتی درخواستی پایین تر و یا بالاتری نسبت به قیمت پیشنهادی فروشنده دارد. شکاف قیمت خرید و فروش در واقع اختلاف بین «بالاترین قیمت پیشنهادی یک خریدار برای پرداخت بابت یک سهم» و «پایین ترین قیمت پیشنهادی یک فروشنده برای یک سهم» است.
در این بین بدیهی است که خریدار به دنبال پرداخت قیمت پیشنهادی و خودش و فروشنده نیز به دنبال دریافت قیمت پیشنهادی خودش باشد. حال اگر شکاف قیمت خرید و فروش کم باشد و فاصله ی بین دو مولفه تعیین کننده میزان شکاف نزدیک باشد«یعنی قیمت پیشنهادی خریدار بالاتر از فروشنده باشد»، این برداشت برای فروشنده به وجود می آید که سهام در آینده ای نزدیک دچار افزایش قیمت خواهد نقدینگی در بازار به چه معناست؟ شد و او برای سهم خودش مبلغ بالاتری را درخواست خواهد کرد که این موضوع نشانگر کاهش ریسک نقدینگی آن سهم است؛ یا به طور ساده می توان گفت که آن سهم توانایی بالایی برای تبدیل به پول نقد دارد . (3)
علاوه بر شکاف قیمت خرید و فروش، عمق بازار نیز یکی از فاکتورهای موثر بر ریسک نقدینگی است. در واقع عمق بازار به توانایی بازار برای جذب میزان غیر منتظره ای از فروش یا خروج یک سرمایه گذار از بازار سهامداری اشاره می کند. برای مثال وقتی یک سهامدار کوچک کمپانی اپل اقدام به فروش سهام می کند اتفاق خاصی برای قیمت آن سهم نمی افتد، اما در طرف مقابل وقتی که یک سرمایه دار بزرگ اقدام به فروش تمامی های خودش می کند روند عرضه و تقاضا را به هم می زند، طبیعتاً با این کار او میزان عرضه بالا می رود و این اتفاق موجب افزایش ریسک نقدینگی می گردد .
اندازه یک شرکت مهم در میزان ریسک نقدینگی تأثیرگذار است، چرا که شرکت های بسیار بزرگ در اثر فروش بخشی از سهام شان کمتر تحت تاثیر قرار می گیرند.
البته باید این موضوع را در نظر داشته باشید که این قیمت ها موقتی خواهند بود و پس از مدتی به حالت عادی باز می گردند. در این بین باید آگاه باشید که به توانایی بازار در بازگشت از قیمت های موقت نادرست انعطاف پذیری می گویند. انعطاف پذیری نیز ارتباط تنگاتنگی با اندازه شرکت دارد.
افق زمانی فروشنده هم تاثیر بسیار زیادی روی جابجایی ریسک نقدینگی دارد، چرا که اگر فروشنده ای برای فروش سهام خودش از نظر زمانی عجله داشته باشد به طرز فزاینده ای خطر کاهش نقدینگی را افزایش می دهد، در حالی که اگر فروشنده یا فروشندگان یک سهم زمانی صبور باشند خطر کاهش نقدینگی آن ها را تهدید نمی کند . (4)
در کنار تمام معیارهایی که بیان کردیم، حجم معاملات نیز یکی از معیارهای پرکاربرد برای محاسبه ریسک نقدینگی است اما در حال حاضر این فاکتور یک شخص ناقص به حساب می آید به طور کلی می توان گفت که حجم بالای خرید یا فروش در یک تجارت لزوماً به معنی بالا یا پایین رفتن ریسک نقدینگی نیست .
نحوه محاسبه ریسک نقدینگی
در این مورد می توان به جرات گفت که محاسبه خطر نقدینگی یک هنر است. پس از محاسبه ی فاکتر VaR ، باید آن را در محاسبات و پیش بینی های خودمان قرار دهیم. برای این کار معمولاً از یک روش افزودنی VaR استفاده می شود. این فرآیندها Var یا داده های در خطر را بعد از در نظر گرفتن عوامل نقدینگی تنظیم می کنند . در اثر این فرآیند، پارامترهای مختلف ما اصلاح می شوند.
باید بدانید که گاهی اوقات این فرآیند، اصلاح پارامترهای مدل VaR مانند سطح اطمینان، میزان دوره والبته حساسیت ورودی ها را شامل می شود. از طرفی محققان نیز تمایل دارند تا رویکردهای مختلفی را در یک مدل اقتصادی امتحان کنند تا برایشان اطمینان حاصل شود که میزان ریسک نقدینگی با دقت اندازه گیری می شود . اما در این بین همه ی کارشناسان معتقدند که ریسک نقدینگی بیش از هر چیزی به شکاف قیمت بستگی دارد. (5)
تاثیر ریسک نقدینگی بر بازار سهام
جالب است بدانید که قبل از بحران مالی جهانی خطر نقدینگی از طرف بسیاری از سهامداران و معامله گران، فاکتوری با اهمیت به شمار نمی رفت. اما پس از بحران بزرگ مالی در جهان همه متوجه تاثیر فاکتور نقد شوندگی روی پروژه های مالی کوتاه مدت و سیستم های بانکی و سهام شدند و همین موضوع باعث شد تا بسیاری از اقتصاددان ها دست به اصلاح مدل های مالی بزنند؛ چرا که آن ها بعد از بحران بزرگ مالی جهان دریافتند که همه موسسات کوچک و بزرگ مالی و حتی دولت ها به طور جدی می توانند تحت تاثیر ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی قرار بگیرند .
از نظر علمی، فقدان نقد شوندگی برای سهام، ریسک نقدشوندگی را بالا می برد؛ چرا که دارندگان یک سهم خاص با فهمیدن این موضوع که ممکن است در صورت تاخیر در فروش درگیر زیان های بزرگ شوند، سریعاً اقدام به فروش سهام می کنند. همین موضوع میزان عرضه برای یک سهام به شدت بالا برده و میزان تقاضا را نزدیک به صفر می کند، این موضوع منجر به افت شدید قیمت سهام می شود.
نباید فراموش کرد که این اتفاقات در کشورهایی که در حال توسعه هستند باشدت بیشتری رخ می دهد، چراکه معامله کنندگان در این کشورها پتانسیل تصمیمات احساسی بسیار بالایی دارند و ممکن است با ایجاد صف فروش در یک سهم موجب شکسته شدن قیمت آن بشوند . (6)
نتیجه گیری و جمع بندی
آگاهی نسبت به نکات ریز و تاثیرگذار می تواند سرنوشت ما در بازار بورس را تغییر دهد. اهمیت ریسک های مختلف در بازار بورس معمولاً دست کم گرفته می شود و ذهن سرمایه گذاران و علاقه مندان در بازار بورس صرفاً روی مفهوم ریسک معمولی متمرکز می شود. این در حالی است که مفاهیمی مانند ریسک نقدینگی و ریسک قانونی نیز دارای اهمیت بالایی هستند.
همانطور که در این مطلب اشاره کردیم، ریسک نقدینگی را می توان به دو بخش ریسک نقدینگی بودجه و ریسک نقدینگی بازار تفکیک نمود. مطمئناً با دانستن مفهوم ریسک نقدینگی و تأثیر آن روی جریان بازار سهام، درک بهتری از روند بازار خواهیم داشت و این درک صحیح موجب تصمیم گیری های خوب می گردد.
نتیجه این فرایند نیز سود کردن در بازار بورس است که این روزها همه به دنبال آن هستیم. در انتها امیدواریم که از این مطلب اطلاعات مفیدی را دریافت کرده باشید تا با آگاهی بیشتر، قدم های مهمی را برای رسیدن به موفقیت بردارید.
دلایل تورم افسارگسیخته دولت دوم روحانی/ چه باید کرد؟
کنترل تورم در کوتاه مدت با کنترل رشد نقدینگی و نوسانات نرخ ارز و در بلندمدت، در صورت تحقق اصلاح ساختاری بودجه و اصلاح نظام بانکی محقق خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در ماه های اخیر و بعد از شیوع کرونا، نرخ ارز افزایش چشمگیری یافت و مجددا شاهد روند افزایشی نرخ تورم و در نتیجه، افزایش قابل توجه قیمت خودرو، مسکن و طلا بودیم، اتفاقی که فشار زیادی به زندگی عموم مردم وارد کرده است.
اما این تورم بالای ایجاد شده ناشی از چه عواملی بوده و چه راهکارهایی برای کنترل آن وجود دارد؟
*عوامل موثر بر نرخ تورم در ماه های اخیر
به گزارش فارس، بررسی های مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که افزایش نرخ ارز مهمترین عامل کوتاه مدت و کسری بودجه دولت و رشد نقدینگی مهمترین عوامل بلندمدت موثر بر نرخ تورم بوده اند.
از سوی دیگر هم شیوع کرونا، کسری بودجه دولت را هم از محل کاهش منابع (بخاطر کاهش صادرات نفت و فرآوردهها و محصولات پتروشیمی و همچنین کاهش قیمت آنها) و هم از محل افزایش مخارج (بخاطر افزایش هزینه های بخش سلامت و همچنین هزینه های جبران خسارات مردم و بخش تولید ناشی از کرونا) تشدید کرده است. از طرف دیگر، شیوع کرونا در تشدید روند فزاینده نرخ ارز هم موثر بوده است.
*رابطه بین رشد نقدینگی و تورم
علم اقتصاد میگوید رشد نقدینگی باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات در جامعه میشود و چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر به ایجاد تورم در اقتصاد میشود. البته در صورتی که بخش اعظم رشد نقدینگی به سمت بخش تولید هدایت شود و در نتیجه، منجر به رشد عرضه کالاها و خدمات گردد، تورم مذکور به حداقل میرسد. به عبارت دیگر، نرخ تورم متناسب با اختلاف بین نرخ رشد نقدینگی و رشد تولید افزایش پیدا میکند. البته در کوتاه مدت، عرضه و تقاضای پول و «شبه پول» (کلیه اوراقی که برای نقد شدن آن به گذشت زمان قانونی نیاز است مثل سپردههای سرمایهگذاری و اوراق قرضه) میتواند رابطه بین نقدینگی و تورم را تحت تأثیر قرار دهد. در صورتی که تقاضا برای شبه پول افزایش یافته و سرعت گردش پول کاهش یابد، میتوان انتظار داشت که نرخ تورم کمتر از مقدار متوسط آن در بلندمدت، رشد داشته باشد و برعکس. البته باید توجه داشت که این شرایط نمیتواند برای مدت زیادی استمرار داشته باشد مگر در شرایط نرخهای تورم بسیار بالا (ابرتورم) که تقاضا برای شبه پول تقریباً به صفر رسیده است.
در واقع، «شبه پول» نقش ضد تورمی در اقتصاد ایفا میکند زیرا دارندگان آن حداقل برای مدتی از هزینه کردن آن منصرف شده اند. در نتیجه، دولتها میتوانند با اجرای سیاستهایی مانند افزایش نرخ سود سپردههای بانکی، بخشی از پول موجود در جامعه را جذب نمایند تا بتوانند با کاهش تقاضا، تا حدودی تورم را کنترل نمایند.
*چرا تورم در دولت دوم روحانی به شدت افزایش یافت؟
در سالهای 1393 تا 1396(دولت اول روحانی) در حالی که متوسط نرخ رشد سالیانه نقدینگی 24.5 درصد بود، اما بهعلت سیاستهای پولی نامناسب و نظارت بانکی ضعیف طی این دوره زمانی که منجر به نرخهای بالای سود سپردههای بانکی شد، نرخ تورم متناسب با رشد نقدینگی رشد پیدا نکرد. در این دوره زمانی، نقدینگی به دلیل بالا بودن نرخ سود به صورت شبه پول در حسابهای بانکی انباشت شده و سهم پول یعنی جزء تورمزا و سیال نقدینگی از کل نقدینگی را کاهش و سهم شبه پول را افزایش داده بود. به همین دلیل، در حالی نقدینگی در بازار به چه معناست؟ که متوسط رشد نقدینگی طی سالهای1393 تا1396 تفاوت قابل توجهی با متوسط بلندمدت (طی سالهای 1366 تا 1392) نداشته، اما نرخ تورم در این بازه زمانی تقریباً نصف دوره بلندمدت بود و تک رقمی شد. بالا بودن نرخ سود بانکی و کاهش تقاضا برای «پول» باعث شد تا نرخ تورم طی این سالها از متوسط بلندمدت کمتر شده و انتظار یک تورم فزاینده در آینده ای نزدیک را ایجاد کرد.
آنچه در سال 1397 رخ داد، تخلیه شدن سهمی از نقدینگی افزایش یافته در دولت اول روحانی بر روی تورم بوده است. همچنین در سال1397 سهم پول از رشد نقدینگی به شدت افزایش پیدا کرده و به 26 درصد رسیده و همین موضوع بر تشدید نرخ تورم سال 1397 اثرگذار بوده است.
*چرا نرخ تورم در ماههای اخیر تشدید شد؟
براساس بررسی های مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ رشد پایه پولی و نقدینگی در بهار 1399 به ترتیب 8.8 و 7.5 درصد بوده که به مراتب بالاتر از میانگین بلندمدت آن است. همچنین رشد 34 درصدی نقدینگی و 39 درصدی پایه پولی در 12 ماه منتهی به خردادماه 1399 همگی حکایت از این واقعیت دارد که اقتصاد در فصل بهار 1399 و 12 ماه منتهی به خردادماه 1399 شاهد یک انبساط پولی بوده و حجم نقدینگی و پایه پولی با شتابی بیش از گذشته افزایش یافته است. از سوی دیگر، سهم پول از نقدینگی در خردادماه 1399 به 19 درصد (بالاترین نسبت در سال های پس از 1391) رسیده و نرخ رشد یکساله پول نیز 61.5 درصد (بالاترین نرخ رشد پول در سالهای اخیر) بوده است.
بررسی های مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که علت اصلی رشد بالای پایه پولی در سال 1398 و بهار 1399 جبران بخشی از ناترازی بودجه (کسری بودجه) دولت با استفاده از منابع بانک مرکزی بوده است. افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی در قالب تنخواهگردان خزانه، برداشت از منابع صندوق توسعه ملی (افزایش خالص دارایی های خارجی بانک مرکزی) و تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی (کاهش ذخایر ارزی بانک مرکزی)، سه کانال اصلی این موضوع بوده اند که نهایتا منجر به افزایش پایه پولی شده اند.
خاطر نشان می گردد شیوع کرونا نقش مهمی در تشدید کسری بودجه دولت هم از محل کاهش منابع (بخاطر کاهش صادرات نفتی و غیرنفتی و همچنین کاهش قیمت آنها) و هم از محل افزایش مخارج (بخاطر افزایش هزینه های بخش سلامت، کاهش وصول مطالبات بانکی و همچنین هزینه های جبران خسارات مردم و بخش تولید ناشی از کرونا) داشت.
در مجموع، بالا رفتن نرخ رشد نقدینگی و پایه پولی در کنار سایر عوامل باعث افزایش انتظارات تورمی در ماه های اخیر شده و ازاینرو نقدینگی افزایش یافته به سمت بازار داراییها و بازار کالاهای بادوام رفته است.
گفتنی است تقریباً از دیماه 1398 و همزمان با رشد شدید شاخص بورس و ورود نقدینگی به این بازار، نرخ تورم نیز از رشد نقدینگی فاصله گرفته است. این موضوع به این معناست که بازار دارایی فعلاً، باعث شده تورم کمتر از مقادیر مورد انتظار بوده و محتمل است در آینده نزدیک با خروج بخشی از منابع از بازار دارایی و ورود به بازار کالاهای مصرفی، موجب تشدید روند فزاینده نرخ تورم شود.
از طرف دیگر، در ماه های اخیر شاهد افزایش شدید نرخ ارز مشابه فروردین، تا مهرماه 1397 بودیم. شیوع کرونا نقش مهمی در این موضوع داشت زیرا از طرفی موجب کاهش صادرات نفتی و غیرنفتی و همچنین کاهش تقاضا و به تبع قیمت فلزات، محصولات پتروشیمی، فراوردههای نفتی و نفت شد که نهایتا منجر به منفی شدن تراز تجاری کشور و در نتیجه، کمبود حواله ارز شد که فشار مضاعفی در جهت افزایش نرخ ارز ایجاد کرد. این اتفاقات در کنار محدودیت شدید منابع ارزی بانک مرکزی که ناشی از اقدامات نامناسب دولت (مانند تخصیص ارز 4200 تومانی و برداشت های مکرر از صندوق توسعه ملی) و همچنین عدم دسترسی به بخش قابل توجهی از منابع ارزی در کشورهای مقصد صادرات بخاطر تحریمهای آمریکا بود و نهایتا موجب کاهش انگیزه صادرکنندگان برای بازگشت ارز صادراتی شد، موجب تشدید روند صعودی نرخ ارز در ماه های اخیر شدند.
*برای کنترل رشد نقدینگی و آثار آن چه باید کرد؟
از آنجایی که نمیتوان تصور کرد که پایه پولی و نقدینگی با نرخ زیادی رشد داشته باشند، اما بازارهای دارایی (بورس، سکه، ارز و مسکن) بتواند ضربهگیر اثرات تورمی آنها باشد، باید به سمت کنترل رشد پایه پولی و نقدینگی حرکت کنیم. با توجه به اینکه عامل اصلی رشد پایه پولی و پس از آن نقدینگی، کسری بودجه دولت است، نمی توان بدون کنترل این کسری بودجه و پیشبینی روشهای غیر تورمزا برای تأمین آن، انتظارات تورمی و تورم را کنترل کرد.
از طرف دیگر، همانطور که گفته شد، اگر تقاضا برای شبه پول افزایش یافته و سرعت گردش پول کاهش یابد، میتوان انتظار داشت که نرخ تورم کمتر از مقدار متوسط آن در بلندمدت، رشد داشته باشد. به عبارت دیگر، می توان با کنترل رشد پول (نسبت پول به نقدینگی)، تورم را در کوتاه مدت کنترل کرد. در همین راستا، می توان نرخ سود کوتاه مدت (متناسب با تورم انتظاری) را افزایش داد. البته تعیین نرخ جدید سود باید با توجه به وضعیت نامناسب ترازنامه بانکها و وضعیت رکود اقتصادی صورت بگیرد وگرنه وضعیت نظام بانکی بخصوص بانک های ناسالم را بدتر میکند و موجب تشدید رکود خواهد شد.
*برای کنترل نرخ ارز چه باید کرد؟
کنترل نرخ و نوسانات ارز اولاً، نیازمند بهبود شرایط تجارت خارجی کشور و بازگشت ارز حاصل از صادرات و ثانیاً، افزایش قدرت مداخله بانک مرکزی است.
در راستای تسریع در بازگشت ارز صادراتی هم اجرای جدیتر پیمانسپاری با کمک ابزارهای بانکی و مالی (ممنوعیت صدور ضمانتنامه یا اعطای تسهیلات و . ) ضرورت دارد.
همچنین باید با صیانت از ذخایر ارزی کشور شرایط لازم برای بهبود قدرت مداخله مؤثر بانک مرکزی را فراهم ساخت. در همین راستا، ضرورت دارد دولت از اقداماتی مثل تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی (که اعطای یارانه به واردات است و به تضعیف تولید می انجامد) یا برداشت از صندوق توسعه ملی برای جبران کسری بودجه، به شدت خودداری کند.
*راهکار بلندمدت کنترل تورم
به گزارش فارس، در سالهای 1393 تا 1397، ناترازی بانکها موجب رشد پایه پولی و نقدینگی و در نهایت ایجاد تورم در کشور شد. در سالهای 1398 و 1399 نیز کسری بودجه موجب رشد پایه پولی گردیده و در کنار ناترازی بانکها زمینهساز رشد بالای نقدینگی و ایجاد تورم شد. در نتیجه، مهار تورم به صورت پایدار و بلندمدت بدون اصلاح ساختار بودجه و اصلاح نظام بانکی امکانپذیر نیست. در همین راستا، اصلاح قانون پولی و بانکی کشور و اصلاح قوانین مالیاتی کشور از اولویت خاصی برخوردار است و باید هر چه زودتر با همکاری دولت و مجلس انجام شود.
دیدگاه شما