بهترین و مهم ترین اندیکاتورهای فارکس که هر معاملهگری باید بداند
قبل از انجام هر معامله ای در پلتفرم های مختلف، معامله گران فارکس داده های مختلف را بررسی می کنند تا نحوه عملکرد بازار و احتمالات مربوط به تغییرات موجود در آینده را ارزیابی کنند. با تجزیه و تحلیل دقیق بازار، معامله گران می توانند از استراتژی های تجاری موثرتری استفاده کرده و بازدهی بالاتری را به دست آورند.
استفاده از اندیکاتورهای بازار فارکس بهترین روش بررسی داده های بازار است. این اندیکاتورها با بررسی داده های تاریخی مثل قیمت ارزها و یا حجم و عملکرد بازار، نحوه رفتار بازار در آینده و نیز احتمال مهمترین سطوح در استراتژی پیوت تکرار الگوها را پیش بینی می کنند. وقتی که معامله گران این اطلاعات را در اختیار داشته باشند، می توانند تصمیم های تجاری را به صورت آگاهانه ای اتخاذ کنند و در نتیجه بازدهی بیشتری داشته باشند.
اندیکاتورهای تجزیه و تحلیل فنی فارکس معمولا برای پیش بینی تغییرات قیمت در بازار ارز استفاده می شوند. این اندیکاتورها نوعی محاسبه هستند که حجم و قیمت یک ابزار مالی خاص را در نظر می گیرد. با استفاده از اندیکاتورهای بازار فارکس، معامله گران این امکان را پیدا می کنند که درباره ورود به بازار یا خروج از آن تصمیم گیری کنند. در واقع بر روی پلتفرم معاملاتی MetaTrader 4 تابعی وجود دارد که به شما این اجازه را می دهد که به صورت مستقیم اندیکاتورها را به نمودارهای معاملاتی خود اضافه کنید و یا اینکه آنها را در یک صفحه خاص قرار دهید.
اندیکاتورهای روان شناختی فارکس به معامله گران این امکان را می دهد که احساسات مشارکت کنندگان در بازار را بررسی و شناسایی کنند و بر این اساس بتوانند تغییرات احتمالی قیمت ها را تعریف کنند. اسیلاتورها هم هستند که از آنها برای تعیین نیروی روند و یا زمانی که قرار است تغییری در تمایلات بازار ایجاد شود، استفاده می کنند.
اصلی ترین اندیکاتورهای بازار فارکس
معمولا اندیکاتورهای بازار فارکس را به سه دسته اصلی تقسیم بندی می کنند؛ اندیکاتورهای روندنما (Follower Trend)، اندیکاتورهایی که با نام نوسان نما معروف هستند و به آنها اسیلاتور (Oscillator) گفته می شود و در نهایت اندیکاتورهای حجمی (Volume).
اندیکاتورهای روندنما اندیکاتورهایی هستند که روند دار بودن یا عدم وجود روند در بازار را نشان می دهند. اگر بازار دارای روند خاصی باشد، این اندیکاتور به معامله گر نشان می دهد که با چه نوع روندی روبروست؛ صعودی یا نزولی. در واقع این نوع اندیکاتور فقط اطلاعات مربوط به روند را ارائه می کند و این توان را ندارد که نقاطی را که برای ورود و خروج مناسب هستند را به معامله گر نشان دهند. اندیکاتورهای مووینگ اوریج، بولینگر باند، پارابولیک سار و مووینگ اوریج جهت دار انواع مختلف اندیکاتورهای روند هستند.
اسیلاتورها مهم ترین اندیکاتورهای بازار فارکس برای ارائه اطلاعات در مورد نقاط ورود و خروج مناسب در بازار هستند. این نوع اندیکاتورها معمولا در چارت قیمت به صورت جداگانه در قسمت زیر نمودار قیمت ترسیم می شوند. معمولا اسیلاتورها شامل دو ناحیه هستند؛ یکی ناحیه اشباع خرید و دیگری ناحیه اشباع فروش. اگر قیمت یا اسیلاتور از این ناحیه ها خارج شود، در واقع سیگنال خرید یا فروش را صادر کرده است. معروف ترین اسیلاتورها عبارتند از اندیکاتورهای CCI، مکدی، اندیکاتور استوکاستیک و شاخص قدرت نسبی.
سومین دسته اندیکاتورهای بازار فارکس، اندیکاتورهای حجمی هستند که فقط مقدار حجم معامله ها را مشخص می کنند و اندازه می گیرند. این نوع اندیکاتورها مخصوصا وقتی مفید هستند که نهنگ ها به بازار پول تزریق کنند و یا اینکه سرمایه خود را خارج کنند. مهم ترین اندیکاتورهای حجم، یکی اندیکاتور شاخص جریان مالی است و دیگری خود اندیکاتور حجم.
حالا که با انواع دسته بندی اندیکاتورها آشنا شدیم، وقت آن رسیده است که به سراغ تک تک اندیکاتورهای هر دسته رفته و آنها را بررسی و معرفی کنیم.
اندیکاتور مووینگ اوریج
از میان اندیکاتورهای بازار فارکس، مفهوم مووینگ اوریج (میانگین متحرک) آنقدر مهم است که هر معامله گری باید درباره آن همه چیز را بداند. در حقیقت این بانک مرکزی و شرکت های چند ملیتی هستند که بازار فارکس را پیش می برند، بنابراین بسیار مهم است که آنچه در سطح کلان رخ می دهد را درک کنیم.
این اندیکاتور میانگین قیمت ارز دیجیتال را در بازه های زمانی خاص و با محاسبه آخرین تعداد کندل های مورد نظر نشان می دهد.
اگر قیمت بالاتر از مووینگ اوریج معامله شود، مشخص است که خریداران در حال کنترل قیمت ها هستند.
از طرف دیگر اگر قیمت ها پایین تر از این اندیکاتور معامله شوند، یعنی اینکه فروشندگان در حال کنترل قیمت ها هستند. بنابراین در استراتژی های معاملاتی خود اگر قیمت بالاتر از مووینگ اوریج باشد، باید بر روی معاملات خرید متمرکز شوید. این اندیکاتور یکی از بهترین و مهم ترین اندیکاتورهای فارکس است که هر معامله گری باید درباره آن اطلاعات لازم را داشته باشد.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی بین 0 تا 100 حرکت می کند و نشان می دهد کجا این احتمال وجود دارد که قیمت معکوس شود. به همین خاطر گفته می شود که این اندیکاتور نوعی اندیکاتور برگشتی است. از طرف دیگر این اندیکاتور قدرت و توانایی خریداران و فروشندگان نسبت به یکدیگر را نشان می دهد. به صورت کلی می توان گفت که با استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی، می توان اطلاعات بیشتری در مورد توانایی های خرید و فروش معامله گران دیگر به دست آورد.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی
یادتان باشد که در روند صعودی وقتی قیمت از 70 سطح بالاتر برود، یعنی اینکه بازار به صورت نزولی وارونه شده است و اگر قیمت در روند نزولی به زیر 30 سطح برسد، یعنی اینکه بازار صعودی وارونه شده است.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی با ایجاد اختلاف در قیمت ها، فرصت های معاملاتی را برای معامله گران فراهم می کند.
اندیکاتور مکدی
مکدی مخفف عبارت Moving Average Convergence/ Divergence است که معنای آن همگرایی/ واگرایی مووینگ اوریج یا میانگین متحرک است. این اندیکاتور از یک هیستوگرام و یک اندیکاتور مووینگ اوریج شکل گرفته است و هدف اصلی آن محاسبه واگرایی به وسیله قیمت و نشان داده فاصله میان دو میانگین متحرک از یکدیگر است. نقاط صفر در این اندیکاتور همان نقاطی هستند که دو اندیکاتور مووینگ اوریج با یکدیگر تلاقی پیدا کرده اند.
واگرایی منظم و آشکار به وسیله اندیکاتور مکدی و قیمت، نشان می دهد که بازار در حال تغییر است، در حالی که واگرایی پنهان نشان دهنده ادامه روند بازار است.
در اکثر موارد معامله گرها از این اندیکاتور به عنوان اندیکاتور اصلی برای ایجاد استراتژی تجاری خود استفاده می کنند. همچنین می توانند از این اندیکاتور برای پیدا کردن نقطه معکوس احتمالی بازار یا نقطه ادامه روند استفاده کنند.
اندیکاتور بولینگر باند
خالق این اندیکاتور، شخصی به نام جان بولینگر بود و البته عنصر اصلی آن اندیکاتور مووینگ اوریج است. این اندیکاتور دارای سه بخش بالایی، پایینی و مووینگ اوریج کلاسیک است. به طور کلی استفاده از این اندیکاتور بسیار راحت است و به این ترتیب امکان ورود قابل اعتمادی را برای معامله گر به وجود می آورد. بخش های بالایی و پایینی اندیکاتور بولینگر باند در واقع به عنوان سطوح پشتیبانی و مقاومت عمل می کنند.
اندیکاتور بولینگر باند
هر گونه رد کردن این سطوح به معنای یک ورودی احتمالی است، همانطور که هر گونه شکست از این سطوح به معنای فراهم شدن فرصت برای معامله های سود آور است. با همه این ها، کندلی درست در قسمت زیر و یا بالای خط میانی قرار دارد که امکان آزمایش سطح بعدی را به وجود می آورد.
اندیکاتور استوکاستیک
یکی دیگر از مهم ترین اندیکاتورهای بازار فارکس، اندیکاتور استوکاستیک است که نوعی اندیکاتور شتاب عمومی است و در اوایل دهه 1950 توسعه پیدا کرد. هدف اصلی این اندیکاتور شناسایی منطقه خرید و فروش بیش از حد است. معامله گران اغلب باید منطقه سودآوری احتمالی خود را در استراتژی معاملاتی خود پیدا کنند. بنابراین آنها از این اندیکاتور استفاده می کنند تا محلی را پیدا کنند که انتظار می رود قیمت از آنجا وارونه شود. اندیکاتور استوکاستیک بین سطوح 0 تا 100 جابجا می شود.
اگر قیمت به بالای سطوح 70 برسد، احتمالا وارونه خواهد شد. اما از طرف دیگر، اگر به زیر سطوح 30 برسد، امکان برگشت صعودی ایجاد خواهد شد.
اندیکاتور ایچیموکو کینکو هیو
اندیکاتور ایچیموکو کینکو هیو از جمله اندیکاتورهای بازار فارکس است که عناصر مناسبی برای خلق یک استراتژی تجاری کامل دارد. در این اندیکاتور چندین عنصر وجود دارند که به معامله گران برای شناسایی جنبه های مختلف بازار کمک می کنند. ابر کمو اولین عنصر این اندیکاتور است که برای درک زمینه بازار مفید است. اگر قیمت ها زیر ابر کومو قرار بگیرند، روند کلی نزولی است و اگر بالای این ابر قرار بگیرد، روند بازار صعودی خواهد بود.
از طرف دیگر این اندیکاتور دارای دو عنصر بسیار مهم به نام های Tenkan Sen و Kijun Sen است که بر اساس مفهوم مووینگ اوریج ساخته شده اند. این دو خط همراه با قیمت حرکت می کنند و هر گونه رد شدن از این دو باعث یک ورودی تجاری می شود.
اندیکاتور فیبوناچی
یکی از مشهورترین اندیکاتورهای بازار فارکس، اندیکاتور فیبوناچی است. شهرت این اندیکاتور به خاطر دقت بالای آن در نشان دادن جهت بازار است و البته این امر به خاطر آن است که این اندیکاتور به هر موجودی در جهان مرتبط است.
مهم ترین بخش ابزار فیبوناچی نسبت طلایی 1.618 است. در بازار فارکس معامله گران از این نسبت برای شناسایی مهمترین سطوح در استراتژی پیوت وارونگی بازار و حوزه سودآوری استفاده می کنند. اگر قیمت بر اساس یک روند پیش برود، به سمت 61.8% فیبوناچی اصلاحی تصحیح یم شود و در نتیجه وارونگی بازار را نشان می دهد. در چنین حالتی قیمت احتمالا از پایه فعالی خود تا سطح فیبوناچی گسترشی 161.8% حرکت می کند.
علاوه بر این ها، فیبوناچی سطوح دیگری هم بر اساس رفتار و شتاب بازار دارد، مثلا 23.6%, 38.2%, 50.0%, 88.6%, 127.0%, 261.8%, و غیره.
Average True Range
اندیکاتور Average True Range که بیشتر با ATR شناخته می شود، یکی از اصلی ترین اندیکاتورهای بازار فارکس است که می تواند نوسانات یک جفت ارز را نشان دهد. در بازار فارکس بسیار اهمیت دارد که بتوان نوسانات را اندازه گیری کرد، چون این نوسانات به حرکت مستقیم بازار مربوط هستند.
در واقع در هر بازار مالی، افزایش نوسانات نشان دهنده وارونه شدن بازار و کاهش نوسانات نشان دهنده آن است که بازار به روند خود ادامه می دهد.
اندیکاتور Average True Range پایین تر، نوسانات کمتری را نشان می دهد و ATR بالاتر، نوسانات بیشتری را نشان می دهد. بنابراین اگر نوسان کم باشد،می توانید سود خود را بیشتر کنید، اما اگر نوسان کمتر باشد، می توانید به تنظیمات بازار معکوس دست پیدا کنید.
اندیکاتور پارابولیک سار
یکی دیگر از اندیکاتورهای بازار فارکس پارابولیک سار است که نشان دهند روند بازار برای یک جفت ارز است. اگر قیمت بالاتر از پارابولیک سار باش، روند کلی بازار صعودی است. اما اگر قیمت زیر پارابولیک سار باشد، روند کلی بازار نزولی است.
معامله گران از این اندیکاتور استفاده می کنند تا روند بازار را شناسایی کنند. علاوه بر این رد شدن بازار از اندیکاتور پارابولیک سار به معنای فراهم شدن نقطه ای برای ورود بالقوه است.
اندیکاتور پیوت پوینت (Pivot Point)
اندیکاتور پیوت پوینت آخرین اندیکاتور از سری اندیکاتورهای بازار فارکس است که ما به آنها می پردازیم. این اندیکاتور سطح تعادل عرضه و تقاضای یک جفت ارز را نشان می دهد. اگر قیمت به سطح پیت پوینت برسد، نشان می دهد که عرصه و تقاضای جفت خاص یکسان است.
اگر قیمت از سطح پیوت پوینت بالاتر برود، نشان دهنده آن است که تقاضا برای یک جفت ارز زیاد است. اما اگر قیمت زیر اندیکاتور پیوت پوینت برود، به معنای آن است که عرضه بالا خواهد بود.
در بازار مالی، همیشه قیمت تمایل دارد تا قبل از تعیین جهت در نقطه تعادل حرکت کند. بنابراین این اندیکاتور از طریق رد کردن پیوت پوینت یک ورودی احتمالی را نشان می دهد.
اندیکاتورهای بازار فارکس ابزارهای مهمی برای انجام معامله ها هستند و اکثر معامله گران باید با این اندیکاتورها آشنا باشند. اما یادتان باشد که اثربخش بودن یک اندیکاتور بستگی به نحوه استفاده شما از آن دارد. اغلب معامله گرها از این اندیکاتورها برای افزایش احتمال حرکت در بازار استفاده می کنند.
گره های معاملاتی در فارکس و ستاپ ترید با آن
به طور ساده قیمت با تشکیل دو الگو حرکت میکند که بیس به وجود آمده در الگوی اول(RBR - DBD) گره معاملاتی نامیده می شود. گره معاملاتی یک نوع حمایت و مقاومت می باشد و قیمت هنگام رسیدن به این سطوح به آن واکنش نشان میدهد. ما باید بتوانیم تایم فریم گره های معاملاتی را مشخص نماییم، زیرا بر اساس تایم فریم به آنها ارزش می دهیم.(در مقاله دیگر به این مبحث می پردازیم) پس ما هر استراحتی بین دو لگ حرکتی همسو دیدیم به عنوان یک گره معاملاتی در نظر میگیریم.
رالی بیس رالی(RBR) - دراپ بیس دراپ (DBD): بیس موجود در این الگو گره نامیده می شود
رالی بیس دراپ (RBD) - دراپ بیس رالی (DBR): این الگو موجب ایجاد بیس پیوت ها می شود. (در مقاله دیگری به بررسی این سطوح خواهیم پرداخت)
در بازار های معاملاتی به صورت کلی ما 4 نوع گره معاملاتی داریم:
1_ FL (flag limit)
قیمت در جهت صعود و یا نزول (rbr- dbd) بین دو کندل لانگ بار یک رفت و برگشتی تقریبا به یک اندازه دارد که نام آن به اختصار fl نامیده می شود.
اما ما بر اساس شرایط خاصی این fl ها را ترید می نماییم:
- در تصویر بزرگتر درون dbr یا rbd باشیم، یعنی fl ما بعد از بیس رخ داده باشد.
- بعد از بیس fl رخ دهد.
- بعد از fl گره معمولی رخ دهد.
- بعد از گره قیمت کمی به سمت پایین حرکت کند و به حمایت مهمی برخورد کند که موجب برگشت به سمت بالا باشد.
- در برگشت قیمت یک بار به گره واکنش خواهد داد و دفعه بعدی به fl واکنش نشان خواهد داد. در این صورت ما واکنش به fl را ترید میکنیم.
- حد ضرر را باید بالای بالا ترین شدو FL (در روند صعودی؛ پایین ترین شدو)، با احتساب اسپرد و حد سود را گره بعدی (یه خط روند) پیش روی قیمت قرار دهید.
نکته: تایم فریم این گره همان تایمی است که به وضوح می توانید آن را ببینید و نیاز به تغییر بین تایم ها نیست.
2_ HIDDEN GAP
50 درصد کندل لانگ بار که کندل قبل و بعد آن را نتوانند پوشش بدهند برای ما مهم می باشد و ما می توانیم در 50 درصد این نوع کندل ها با احتساب کندل قبل و بعد اردر ست نماییم.
اما گاها قیمت دقیقا به 50 درصد واکنش نشان نمیدهد (در این صورت چه اتفاقی رخ می دهد؟) باید تایم فریم را کم کرده و گره درون لانگ بار را شناسایی کرد.
گاهی در تایم پایین تر نیز گره مشخصی دیده نمیشود، در این حالت شدو و کندلی که پیش از کندل لانگ باشد و به 50 درصد آن نزدیک باشد را انتخاب می نماییم.
3_ LONG SHADOW
50 درصد یک شدو لانگ برای ما مهم می باشد و ما میتوانیم در 50 درصد آن اردر ست نماییم.
اما گاها قیمت دقیقا به 50 درصد واکنش نشان نمیدهد (در این صورت چه اتفاقی رخ می دهد؟) باید تایم فریم را کم کرده و گره درون لانگ شدو را شناسایی کرد.
گاهی در تایم پایین تر نیز گره مشخصی دیده نمیشود، در این حالت شدو و کندلی که پیش از شدو لانگ باشد و به 50 درصد آن نزدیک باشد را انتخاب می نماییم.
4_ PERSIAN GULF
یکی از بهترین ستاپ های ترید می باشد. در این الگو هنگامی که یک یا چندین کندل همرنگ در جهت صعود یا نزول دیده شود، اولین و آخرین کندل غیر همرنگ نزدیک به حرکت را علامت میزنیم، قیمت در برگشت به 50 درصد این محدوده واکنش نشان می دهد.
نکته: شاید شما در تغییر تایم فریم شاهد اختلاف چند پیپی در مرکز الگو باشید، در این صورت ما یک زون را علامت میزنیم و در مرکز آن اردر ست میکنیم.
در تصویر بالا اگر قیمت به حمایت معتبری برخورد کند و موجب صعودی شدن قیمت بشود، به محدوده های تعیین شده واکنش خواهیم داشت: این تصویر تحلیل درستی نیست و فقط جنبه آموزش دارد
تمامی ستاپ ها فقط برای اسکلپ می باشد و توان تغییر روند را ندارند.
مهمترین سطوح در استراتژی پیوت
کاما | تحلیل جامع تکنیکال و فاندامنتال
کاما به همراه تحلیل تکنیکال: این سهم در وضعیت مناسبی از لحاظ تکنیکالی قرار ندارد. الان در حال حاضر دقیقا
- توسط تیم نیکوست
- ۰۷/۲۴/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
استراتژی ترید بیت کوین (۷۰٪ موفقیت معاملات)
استراتژی ترید بیت کوین : اگر شما یک معاملهگر ترند هستید، واگراییهای پنهان باید یکی از مهم ترین ابزار شما
- توسط تیم نیکوست
- ۰۶/۲۰/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
آموزش فارکس + تکنیک های مهم فارکس
آموزش فارکس : در بازار فارکس معامله می شود، بازاری که 24 ساعت شبانه روز و پنج روز هفته برای
- توسط تیم نیکوست
- ۰۶/۲۰/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
امواج الیوت + استراتژی
امواج الیوت یکی از روشهای کلیدی برای شکلگیری پیشبینیهای بازار است که با مجموعهای از قوانین و تئوریهای مکمل ابزاری
- توسط تیم نیکوست
- ۰۵/۲۱/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
پیوت پوینت (Pivot Point) چیست + استراتژی
پیوت پوینت یا نقاط محوری به شاخصهای فنی مورد استفاده معاملهگران روزانه برای شناسایی سطوح قیمتی بالقوه حمایت و مقاومت
- توسط تیم نیکوست
- ۰۵/۲۱/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
تحلیل سنتیمنتال چیست + تکنیکهای آن
تحلیل سنتیمنتال چیست + تکنیکهای آن معاملهگران حرفهای فارکس میدانند که یکی از مهمترین جنبههای معاملات فارکس، تحلیل احساسات است.
- توسط تیم نیکوست
- ۰۵/۲۱/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
اسپرد (Spread) چیست + تکنیکها
اسپرد فارکس یک مفهوم اساسی، اما مهم در تجارت است. اگر به طور منظم در بازار فارکس معامله می کنید،
- توسط تیم نیکوست
- ۰۵/۲۱/۱۴۰۱
- کمتر از یک دقیقه
مارجین (Margin) در فارکس + تکنیک ها
مارجین در معاملات فارکس چیست؟بنابراین، مارجین در معاملات فارکس دقیقاً چیست؟ مارجین وثیقه (یا تضمینی)
پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟
همانطور که قبلاً در مقالات آموزش تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. از مهمترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص محدودهها یا نقاط بازگشت قیمتها میباشد. در واقع تمام بحث تکنیکال پیداکردن مسیر حرکت احتمالی قیمت و بعد محدودههای احتمالی چرخش قیمت است. با این حال تا به امروز هیچ روشی پیدا نشده که بتواند با دقت 100 درصد این نقاط چرخش رو بهطور کامل پیدا کند. در این مقاله از سایت پارسیان بورس میخواهیم به بررسی و معرفی پیوتهای قیمت بپردازیم. پیوت از جمله ابزارهای بسیار کاربردی تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت است. پیوتها به تعبیری همان نقاط چرخش قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند و تشخیص درست آنها از الزامات شروع تحلیل تکنیکال است.
در ادامه بررسی میکنیم که پیوت چیست و بهطورکلی مبحث پیوت را مورد بررسی قرار میدهیم. اما پیش از شروع، درصورتی که علاقه دارید علم خود را در حوزه تحلیل تکنیکال گسترش دهید، دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن را به شما پیشنهاد میدهیم، در این دوره شما پرایس اکشن را به شیوه سم سایدن بهطورکامل آموزش خواهید دید.
از مزایای تشخیص درست پیوتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
پیوت چیست؟
تعریف پیوتها
پپوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع پیوتها همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوتهای فرعی بازار یک حرکت بزرگ را تشکیل میدهند.
پیوت مینور
یکی از دلایلی که معاملهگران معاملات خود را با سود کم میبندند، اسیر شدن در پپوتهای مینور یا فرعی میباشد، این پیوتها در کنار جوّ روانی منجر به این قضیه میشود که معاملهگران آماتور تصوّر کنند بازار در حال برگشت بزرگی است و معاملات خوب خود را اغلب با یکپنجم سود واقعی ببندند.
پیوتهای مینور در حقیقت سطوحی هستند که معاملهگران کوتاه مدتی شناسایی سود میکنند و به دلیل نقدکردن معاملات، قيمتها اندکی برمیگردند، امّا قیمت مجدد در جهت روند اصلی خود حرکت مینماید. بنابراین افرادی که معاملهگر میانمدتی هستند، نباید تحتتأثیر پیوتهای مینور قرار گرفته و پوزیشنهای خود را با سود اندک ببندند چرا که میتوانند سود بسیار بیشتری کسب نمایند.
مشکل بزرگی که بسیاری از معامله گران بازار، به خصوص تازهکارها، با آن روبرو هستند محدود کردن سود و باز کردن حد ضرر میباشد، بدینصورت که حدضرر خود را بر اساس ماژورها تعیین میکند و حد سودشان در مرحله اول ماژور است. امّا شرایط روحی و روانی و شرایط حاکم بر بازار منجر به این میشود که معامله گران در مینورها معاملات خود را ببندند و نسبت ریسک به بازده نامعقول باشد و در بلندمدت برآیند ضرر شود.
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود.
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
قله ها و دره ها در تشخیص پیوت
به عنوان نمونهای دیگر در تصویر فوق که مربوط به قیمت جهانی طلا یا همان انس طلای جهانی میباشد، ماژورهای اصلی در شکل با مربعهای آبی نشان دادهشدهاست. امّا در این شکل، یکسری از سطوح به عنوان سطوحی که مشکوک هستیم، مورد توجه است. مثلاً در همین شکل برخی سطوح با دایرههای قرمز نشان داده شده که واقعاً نمیدانیم این سطوح ماژور هستند یا باید مینور در نظر بگیریم؟ چگونه باید در مواجهه با این سطوح رفتار کنیم؟ زمانیکه با استفاده از ماژورها روند را تعریف میکنیم، چگونه در تعیین ماژورها خطا ایجاد نشود و در تغییر روندها به مشکل برنخوریم؟
برای شناسایی ماژورها بهترین ابزار چشم انسان است، بدینصورت که چشم به راحتی قادر است بیش از 70% ماژورها را تشخیص دهد؛ امّا در 30% باقیمانده یک سری تکنیکهایی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان به راحتی ماژورهای مشکوک را شناسایی نمود.
روشهای تشخیص پیوتهای اصلی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
دو روش تشخیص برای شناسایی ماژورهای مشکوک وجود دارد که هر یک را با مثال توضیح میدهیم.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
همانطور که در مبحث ماژورها دیدیم، بعد از هر ماژور کف، یک ماژور سقف باید شکل بگیرد و بعد از هر ماژور سقف، یک ماژور کف شکل میگیرد. بنابراین اگر دو ماژور در اختیار داشته باشیم، برای تعیین ماژور سوم از دو ابزار استفاده میکنیم، بدینصورت که همزمان در مکدی استاندارد تغییر فاز داشته باشیم و قیمت بیش از 38/2% اصلاح کرده باشد.
تغییر فاز مکدی چیست؟
زمانیکه اندازه مکدی از سطح مثبت به منفی برود یا بالعکس، میگوییم مکدی تغییر فاز داده است. از نقطه نظر علمی، وقتی مکدی از صفر گذر میکند و از فاز منفی به فاز مثبت میآید، عمدتاً بیانگر این قضیه است که خریداران تازهنفس وارد بازار شده اند و حجم مالی بسیار خوبی در جهت خرید وارد بازار شده است. همچنین زمانیکه مکدی از مثبت به منفی میآید، بیانگر فروشندگان تازهنفس در بازار میباشد.
بهعنوان مثال در شکل زیر وقتی قیمت از B تا C ریزش میکند، معادل 38/2% اصلاح انجام گرفته و مکدی نیز از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. پس B چون هر دو پارامتر تغییر فاز مکدی و اصلاح بیش از 38/2% را دارا میباشد، پیوت ماژور سقف تلقی میشود و از C نیز قیمت برگشت خوبی میکند و این سطح نیز پیوت ماژور کف تلقی میشود.
اگر قیمت تا 38/2% اصلاح نمیکرد و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچ یک از نقاط مشخص شده ماژور نبودند. بنابراین ترکیب هر دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاحی بیش از 38/2% و تغییر فاز در مکدی نشانگر ماژور بودن سطوح، در مناطقی هستند که مشکوک به ماژور بودن است.
از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که در یک سقف، فشار فروش مناسبی وارد بازار شود. تغییر فاز در مکدی بیانگر ورود معاملهگران معکوس یا همان فروشندهها به بازار میباشد. چون پیش از آن، بیشتر خریدارها در بازار بودند.
تغییر فاز مکدی
بهعنوان مثال در شکل زیر روی سطوحی که با کادر آبی نشان دادیم، از نظر چشمی برگشت قیمت داریم؛ امّا با نگاه به اندیکاتور مکدی میبینیم که تغییر فاز نداشتیم. همچنین چون قیمت به تراز 38.2 فیبوناچی نیز نرسیدهاست، پس پیوتها مینور هستند.
اندیکاتور مکدی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندلهای برگشتی بیش از 38.2% تعداد کندلهای حرکت قبلی باشد و در این اصلاح زمانی مکدی تغییر فاز دهد، میگوییم پیوت ماژور تشکیل شده است.
بهعنوان مثال در تصویر زیر میبینیم اگرچه اندیکاتور مکدی تغییر فاز داده ولی اصلاح قیمت از نقطه B تا C به لول 38.2% فیبوناچی نرسیده، امّا از نظر زمانی حدود 62% حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود، 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندلهای اصلاحی 35 کندل و معادل حدود 68% حرکت قبل بوده و مکدی نیز تغییر فاز داده، بنابراین هر دو سطح B و C پیوت ماژور تلقی میشوند. امّا چنانچه C کمتر اصلاح زمانی داشت و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچکدام از دو سطح B و C ماژور حساب نمیشدند.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
استراتژیهای معاملاتی فیبوناچی Fibonacci
معامله اصلاح فیبوناچی چیست؟ Fibonacci Retracement
اصلاح فیبوناچی در میان معامله گران تکنیکال مشهور است.
این ابزار براساس دنباله فیبوناچی است که توسط ریاضیدان لئوناردو فیبوناچی در قرن سیزدهم اختراع شدهاست.
مهمترین چیز در این دنباله روابط ریاضی بین اعداد است که به صورت نسبت بیان میشوند.
در فارکس و دیگر معاملات تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک اصلاح فیبوناچی با در نظر گرفتن دو نقطه نهایی معمولا نوسان بالا و نوسان پایین بر روی یک ارز، سهام، یا نمودار کالا و تقسیم فاصله عمودی با نسبتهای فیبوناچی اصلی به دست میآید.
نسبتهای مهمترین سطوح در استراتژی پیوت کلیدی فیبوناچی مورد استفاده در تقسیم عبارتند از ۲۳.۶ %، ۳۸.۲ %، ۵۰ %، ۶۱.۸ % و ۱۰۰ %.
پس از شناسایی این سطوح، میتوانید خطوط افقی رسم کرده و از آنها برای شناسایی سطوح مقاومت و حمایتی ممکن استفاده کنید. این امر شناسایی نقاط ورود و خروج ممکن بر روی یک نمودار را آسانتر میکند.
اصلاحات فیبوناچی به معامله گران اجازه میدهد تا ورودی و خروجی محاسبهشده بیشتری در بازار داشته باشند.
نگاهی به مثال زیر بیاندازید. قیمت در حال حرکت به بالاتر از قبل, بازگشت به سطح ۵۰ % “Fibo” برای یک ورودی معامله خرید ممکن است.
نحوه استفاده از ابزار اصلاح فیبوناچی در Metatrader
برای استفاده از نشانگر اصلاح فیبوناچی در نمودارهای MetaTrader ، پلت فرم MT4 یا MT5 خود را باز کرده و این مراحل را دنبال کنید:
بستر معاملاتی MetaTrader را باز کنید.
روی Insert -> Objects -> Fibonacci کلیک کنید.
نشانگر فیبوناچی را انتخاب کنید.
Fibonacci Retracement را انتخاب کنید و به نمودار خود بروید. نمودار به شما امکان می دهد سطح فیبوناچی خود را در MetaTrader شخصی سازی کنید.
هنگامی که روی نمودار خود قرار گرفتید ، با ماوس خود نگه دارید تا سطح فیبوناچی خود را ترسیم کنید.
توجه: سطح و توضیحات فیبوناچی را می توان به آنچه نیاز دارید اضافه و سفارشی کرد.
تنظیمات اصلاح فیبوناچی چیست؟
سطوح یا تنظیمات اصلاح فیبوناچی خطوط افقی روی یک نمودار هستند که نشاندهنده موقعیتهایی هستند که حمایت و مقاومت به احتمال زیاد رخ میدهند.
این تنظیمات براساس اعداد فیبوناچی هستند. هر سطح از تنظیمات با یک درصد در ارتباط است، و درصد نشان میدهد که قیمت چقدر از حرکت قبلی برگشته است.
سطوح اصلاح فیبوناچی که بیشتر در معامله استفاده میشود ۲۳.۶ %، ۳۸.۲ %، ۶۱.۸ % و ۷۸.۶ % است.
به طور غیر رسمی، بسیاری از معامله گران نیز از ۵۰ % برای روند عادی و ۳۸.۲ % برای روندهای قوی ۶۱.۸ % برای روندهای ضعیف به عنوان نسبت فیبوناچی استفاده میکنند.
تنظیمات اصلاح فیبوناچی بسیار مهم هستند، زیرا میتوانند بین دو نقطه قیمت در پیوت ها Pivots کشیده شوند، مانند یک قیمت پایین و بالا. این به شما کمک میکند که نقاط ورود و خروج را در یک معامله بشناسید.
چگونه از ضمیمه فیبوناچی استفاده کنیم Fibonacci Extensions
ضمیمه فیبوناچی ابزارهایی هستند که معامله گران از آنها برای ایجاد اهداف سود استفاده میکنند و یا اینکه قیمت یک دارایی ممکن است پس از پایان یک اصلاح یا بازگشت، تا چه حد حرکت کند.
سطوح ضمیمه همچنین حوزههایی هستند که در آنها قیمت یک دارایی ممکن است معکوس شود.
در فارکس و دیگر بازارهای مالی، سطوح توسعه فیبوناچی به معامله گران کمک میکند تا سطوح قیمت حمایت و مقاومت را فراهم کنند.
با این حال، آنها عمدتا برای محاسبه این که قیمت یک دارایی تا چه حد میتواند پس از انجام بازگشت حرکت کند، مورد استفاده قرار میگیرند. این بدان معنی است که سطوح اصلاح فیبوناچی برای دانستن زمان ورود به یک روند استفاده میگیرند، در حالی که سطوح ضمیمه فیبوناچی برای شناسایی پایان آن روند مورد استفاده قرار میگیرند.
عدد ۱.۶۱۸ یک عدد کلیدی در دنباله فیبوناچی است که آن را نسبت طلایی مینامند. این عدد پایه مهمترین سطح ضمیمه فیبوناچی را تشکیل میدهد که سطح ۱۶۱.۸ % است.
در یک روند صعودی، معامله گران همیشه در تلاش برای سود تا نقطه اوج هستند، و آنها تغییر مسیر را اندازه میگیرند تا بفهمند که این روند تا چه حد پیش از رسیدن به اوج خود، که سطح ۱۶۱.۸ % است، پیش میرود.
در همین حال، در یک روند نزولی، معامله گران تلاش خواهند کرد تا در یک نقطه اصلاحی وارد بازار شوند و سپس آخرین اصلاح را اندازهگیری کنند. این امر به یک معامله گر این امکان را میدهد که قبل از رسیدن به سطح پایینی، یعنی سطح ۱۶۱.۸ %، دریابد که این روند تا چه حد میتواند پیش رود.
معامله گرانی که به دنبال برگشت هستند نیز ممکن است از سطح ضمیمه ۱۶۱.۸ % برای ورود به یک معامله مخالف روند استفاده کنند. با این حال، این تکنیک بیشتر برای معامله گران پیشرفته با سالها تجربه مناسب است.
فرمول خاصی برای ضمیمه فیبوناچی وجود ندارد. هنگامی که شاخص وارد یک نمودار میشود، معامله گر سه نقطه را انتخاب میکند.
پس از انتخاب این سه نقطه، معامله گران خطوط را با درصد آن حرکت ترسیم میکنند. نقطه اول شروع حرکت را نشان میدهد، نقطه دوم پایان حرکت را نشان میدهد، در حالی که نقطه سوم پایان اصلاح و شروع حرکت دوباره روند است.
استراتژی ساده اصلاح فیبوناچی
بازگشت فیبوناچی معمولا به عنوان یک استراتژی معامله در روند استفاده میشود.
در این مورد، معامله گران به یک تغییر مسیر در یک روند توجه میکنند و از سطوح فیبوناچی برای ایجاد ورودیهای کمخطر در جهت روند استفاده میکنند.
معامله گرانی که از استراتژی اصلاح فیبوناچی استفاده میکنند انتظار دارند که قیمت یک دارایی شانس بالایی برای حرکت از سطوح فیبوناچی به سمت روند اولیه خود داشته باشد.
مثال زیر را ببینید. قیمت در یک روند صعودی است و بنابراین معامله گران روند به دنبال معامله خرید هستند. آنها با استفاده از ابزار فیبوناچی مشاهده کردند که قیمت به پایینتر از نقطه اصلاح ۵۰ % حرکت کردهاست. این امر فرصتهای معامله خرید بالقوه ای را برای رسیدن به سود با این روند ارائه میدهد.
دیدگاه شما