تفاوت مدل کسب و کار و طرح کسب و کار
مدل کسب و کار و طرحهای کسب و کار اسناد مهمی هستند که به ما در برنامهریزی و سازماندهی استراتژی کسب و کار کمک میکنند. این، میتواند سندی برای شرکتها در مرحله اولیه باشد، که باید فرضیهها را تأیید کنند یا شرکتهای بزرگی که باید از قبل برنامهریزی و سرمایهگذاری کنند. بوم مدل کسب و کار و طرح کسب و کار ابزارهای رایج و گستردهای هستند که در آموزشهای کارآفرینی مورد استفاده قرار میگیرند. هدف این مقاله، مقایسه مدل کسب و کار و طرح کسب و کار است.
طرح کسب و کار (business plan)
بنگاههای کوچک و متوسط بخش مهمی از اقتصاد هر کشور را تشکیل میدهند. این شرکتها در یک محیط بسیار رقابتی فعالیت میکنند و در معرض تغییرات سریع در محیط کسب و کار قرار دارند. بنابراین یکی از مهمترین مسائلی که با آن مواجه هستند، طراحی مؤثر کسب و کار (BP) به ویژه در رابطه با پروژههایی است که انجام میدهند.
طرح کسب و کار، یک سند استراتژیک مکتوب چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ است، که چگونگی دستیابی یک کسب و کار به اهداف خود را توضیح میدهد. اطلاعات دقیقی در مورد هر جزء اصلی کسب و کار (نوع کسب و کار، محصولات یا خدمات، برنامه عملیاتی، استراتژی بازاریابی و فروش، مالی، صورت سود و زیان پیش بینی شده و سایر عناصری که هم برای عملیات و هم برای موفقیت ضروری هستند) ارائه و شرح میدهد.
درباره این موضوع بیشتر بدانید مدل کسب و کار
همچنین میتوان آن را سندی در نظر گرفت که نتایج اصلی تحلیلها و ارزیابیهای انجام شده، قبل چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ از راه اندازی یک کسب و کار جدید، را خلاصه و به اطلاع میرساند. استراتژیهای سنتی، بازاریابی و تحلیلهای حسابداری همگی در فرآیند برنامهریزی کسب و کار کنار هم قرار میگیرند. طرح کسب و کار بسته به هدف نهایی، میتواند یک سند رسمی باشد که برای به اشتراک گذاشتن با سرمایهگذاران بالقوه آماده میشود، یا در موارد دیگر، میتواند برای استفاده داخلی شرکت توسعه یابد؛ در هر دو مورد، باید یک سند پویا باشد که به طور مداوم اصلاح و به روز میشود، زیرا شرایط تغییر میکند و فرصتها و یا تهدیدهای جدید پدیدار میشوند تا پیشرفت به سوی اهداف بررسی شود و واقعیتها با پیشبینیهای مالی مقایسه شوند. طرحهای تجاری معمولاً آینده نزدیک (حداکثر تا 5 سال) را پوشش میدهند. طرح کسب و کار کامل شامل عناصر اصلی زیر میباشد:
- پوششدهی
- خلاصه اجرایی
- شرح کلی شرکت یا نمای کلی اعضای تیم پروژه
- توضیحات ایده (محصول یا خدمات).
- مرحله کسب و کار
- تحلیل بازار
- طرح بازاریابی و فروش
- ساختار مدیریت کسب و کار
- طرح عملیاتی
- مدل کسب و کار و مدل درآمد
- طرح مالی
- ضمیمه (پیوست)
کسب و کار موفق
برای استارتآپهایی که سعی در جمع آوری سرمایه دارند (از بانکها یا سرمایه گذاران) به یک طرح کسب و کار نیاز است. به هرحال، برای هر کسب و کار موجود و با سابقهای که در تلاش برای رشد است نیز مفید است. در مورد استارتآپها، طرح کسب و کار جهت توضیح اینکه شرکت جدید قرار است چه کاری انجام دهد، چگونه به اهداف خود دست یابد و همچنین جزئیات مقدار پول مورد نیاز برای رساندن کسب و کار از مرحله رشد اولیه به سودآوری استفاده میشود. علاوه بر این، فرآیند نوشتن طرح کسب و کار میتواند به کشف ضعف مفهومی، برداشت های نادرست بازار و به عنوان نقشه راه تجاری کمک کند. در مورد کسب و کارهای موجود، یک طرح کسب و کار میتواند محرک حیاتی رشد باشد، برای کمک به تمرکز استراتژی، مدیریت نقاط عطف، مدیریت معیارها، اختصاص و پیگیری مسئولیتها و عملکرد و مدیریت پول. به طور کلی میتوان یک طرح کسب و کار برای انجام موارد زیر تهیه کرد:
- راه اندازی یک کسب و کار جدید
- پشتیبانی از درخواست وام
- افزایش سرمایه سهام
- تعریف اهداف و توصیف برنامههایی برای دستیابی به آن اهداف
- ارزیابی، ارتقاء یا گسترش محصولات جدید
- ایجاد یک فرآیند منظم بازبینی و اصلاح کسب و کار
- تعریف قراردادهای بین شرکا
- ارزشگذاری کسب و کار جهت فروش یا اهداف قانونی
مدل کسب و کار (business model)
در یک تعریف کلی، میتوان مدل کسب و کار را به عنوان یک گزارش، توصیف، نمایش، ساخت، ابزار یا مدل مفهومی، الگوی ساختاری، روش، چارچوب، الگو و مجموعه نامید. مدل کسب و کار ساختی برای جریانهای محصول، خدمات و اطلاعات است، که شامل توصیف بازیگران مختلف تجاری و نقش های آنها میشود و شرحی از مزایای بالقوه برای بازیگران مختلف تجاری و منابع درآمد میباشد. در سالهای اخیر، بوم مدل کسب و کار الکساندر اوستروالدر (BMC) به محبوبیت زیادی در جهان دست یافته است. چارچوب ارائه شده توسط Osterwalder (بوم مدل کسب و کار) اکنون به طور گسترده توسط متخصصان پذیرفته شده و به کار گرفته شده است و 9 پارامتر را برای تجزیه یک مدل کسب و کار شناسایی میکند:
- پیشنهاد ارزش
- بخشهای مشتری
- کانالها
- رابط مشتری
- فعالیتهای کلیدی
- منابع کلیدی
- شرکای کلیدی
- مدل درآمد
- ساختار هزینه
طرح کسب و کار در مقابل مدل کسب و کار
یک طرح کسب و کار یا business plan، شامل موضوعات دقیقتری مانند جریانات نقدی، برنامههای استراتژیک برای اهداف کوتاه، میان و بلند مدت، ساختار سرمایه، هزینههای مدیریتی و … است. طرح کسب و کار (BP) نقش ارتباطی مهمی بین کارآفرینی و مدیریت استراتژیک ایفا میکند. BP سندی است که استراتژی شرکت، یعنی محتوا و فرآیند، را توصیف میکند، در نتیجه چشمانداز شرکت و چگونگی دستیابی شرکت به چشمانداز خود را ارائه میدهد. طرح کسب و کار معمولاً شامل مجموعهای از اسناد کلیدی است که در بخشهای زیر سازماندهی شدهاند :
- شرح کلی شرکت
- شرح کلی محصولات/خدمات
- برنامه استراتژیک
- برنامه بازاریابی
- برنامه عملیاتی
- منابع انسانی و برنامه سازمانی
- برنامه مالی و پیش بینیهای اقتصادی و مالی.
کسب و کار پر از موفقیت
مدل کسب و کار (BM)، روشی است که یک شرکت، دانش را برای به دست آوردن ارزش به کار میگیرد، بنابراین یک ابزار منطقی برای ارزیابی است، که کلیدی برای بیان مسیر سرمایهگذاری جدید و جذب سرمایهگذاران میباشد.
در مقابل BM پایه و اساس یک شرکت است، در حالیکه طرح کسب و کار ساختار میباشد. بنابراین، یک مدل کسب و کار ایده اصلی کسب و کار همراه با شرح نحوه عملکرد آن است.
طرح کسب و کار قسمت مفصلی است که شامل تمام اطلاعات و مراحلی مانند الگوی طرح بازاریابی Mayple، سازمان، محصولات یا خدمات، برنامه فروش و … میشود. برخی از سوالات مفیدی که میتوان در هنگام تدوین طرح کسب چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ و کار، از آنها استفاده کرد عبارتند از:
- الان چی داریم؟
- در آینده می خواهیم چه چیزی داشته باشیم؟
- برای حضور در آنجا به چه چیزی نیاز داریم؟
به طور کلی، ممکن است شباهتهای بین این دو ابزار برای افراد دارای کسب و کار کمی گمراه کننده به نظر برسد. ولیکن باید به خاطر داشت کاربردها و اهداف این دو با یکدیگر متفاوت است ، اما هر دو به منظور کمک به کسب و کار برای رسیدن به موفقیت لازم و ضروری هستند.
تدوین استراتژی کسب و کار
تدوین استراتژی کسب و کار همان اقدام مهمی است که شرکت های موفق و بزرگ را از کسب و کارهای معمولی متمایز می کند. آن ها براساس تجربه ای که دارند اهمیت این موضوع را متوجه شده اند که برای رسیدن به اهداف بزرگ و کوچک خود باید یک برنامه ریزی و مجموعه تصمیمات حساب شده ای داشته باشند که در نهایت بدانند که چه اقداماتی باید انجام دهند. آن ها با استفاده از یک نقشه با اطمینان می دانند که چه مسیری باید قدم بگذارند. فکرش را بکنید که قرار است به مقصدی بروید که آدرس و مسیر رفتن به آن را ندانید؟ چقدر ضریب اشتباه شما بالاست؟ چقدر امکان دارد وقت و سرمایه خود را در این آزمون و خطا از دست بدهید؟ تمامی مدیران و صاحبان کسب و کار آن را به منظور داشتن یک سیستم هدفمند و پویا برای دستیابی به اهداف تجاری اصولی خود ایجاد می کنند. استراتژی کسب و کار به ما کمک می کند تا به کسب و کار خود معنا بدهیم و آن را بهتر تعریف کنیم. عاملی که مجموعه ای از ارزش ها را به کسب و کار ما می دهد و آن را هدفمندتر از همیشه می کند. این اقدام به ما کمک می کند تا بفهمیم موفقیت در واقع چگونه به دست می آید. این کار یک نقشه راه برای کسب و کار ما ارائه می دهد، مقصد را به ما نشان می دهد و نقاط ضعف و قدرتی را که شاید بصورت معمول نتوانیم آن ها را شناسایی کنیم را در طول تمام مسیر شناسایی می کند. اگر شما هم می خواهید یک استراتژی کسب وکار موفق را تدوین کنید و یا نقاط ضعف استراتژی خود را بفهمید، در این مقاله با ما همراه باشید.
استراتژی کسب و کار چیست؟
قبل از این که به این سوال پاسخ بدهیم، به این بپردازیم که منظور از اصطلاح “استراتژی” چیست؟ در واقع، برای استراتژی هزاران تعریف در زمینه های مختلف وجود دارد اما چون در حوزه کسب و کار قصد بررسی آن را داریم در واقع این جا آن را از نظر تجاری بررسی می کنیم و به پردازش و تدوین هر آنچه که به یک کسب و کار مربوط است می پردازیم.
پس بیاید استراتژی در کسب و کار را به این صورت تعریف کنیم که در واقع مجموعه تصمیماتی و اقداماتی که به صاحبین کسب و کار و مدیران، در دستیابی به اهداف خاصی که در کسب و کارشان پیگیری می کنند، کمک می کند.
تدوین استراتژی کسب و کار دقیقا به معنای طراحی یک مسیر مشخص است.
تدوین استراتژی کسب و کار یک طرح جامع است که مدیر یک شرکت برای تضمین موقعیت رقابتی در بازار، ادامه فعالیت های خود، جلب رضایت مشتریان و دستیابی به اهداف مورد نظر کسب و کار، اجرا می کند. در محیط رقابتی بازار امروز ، چیزی که بسیار مهم است شرکت هایی که یک استراتژی تجاری قوی دارند می توانند در این بازار به حیات خود ادامه دهند. این استراتژی می تواند یک برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی مستحکم و یک الگوی قابل اعتماد برای همه ی تصمیم گیری ها باشد.
سه مؤلفه یک استراتژی تجاری موفق:
بیایید ابتدا با عناصر اصلی یک استراتژی کسب و کار موفق آشنا شویم .استراتژی کسب و کار ترکیبی از سه جزء جدایی ناپذیر است:
اهداف کسب و کار
شناسایی بازار هدف
روندهای اجرایی
این عناصر برای قرار دادن شرکت در یک استراتژی از پیش تعیین شده برای دستیابی به اهداف تجاری کوتاه مدت و بلندمدت وجود دارند.
- اهداف کسب و کار:بصورت واضح اگر استراتژی بدون هدف باشد اصلا استراتژی نیست !یک استراتژی اصولی باید دارای یک هدف کاملا مشخص و معین باشد. اهداف تجاری یک شرکت می تواند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشد. اهداف کوتاه مدت شامل استخدام یک تیم در شرکت، تهیه پیش نویس چشم انداز و فروش اولین دسته از محصولات یا خدمات است. اهداف میانمدت ممکن است شامل راهاندازی یک فناوری جدید یا محصولات جدید، ادعای درصد معینی از سهم بازار، توسعه فعالیت های مجازی اعم از سایت، شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن، یا دریافت نظرات مثبت حد اکثری در نظرسنجی از مشتریان. اهداف بلند مدت ممکن است شامل اهدافی مانند عرضه اولیه عمومی (IPO)، رسیدن به یک هدف درآمدی خاص، خرید یک رقیب یا خرید توسط یک شرکت بزرگ و هزاران هدف دیگر که صاحبین کسب و کار در ذهن خود می پروانند، باشد.
- شناسایی بازار هدف: این بخش از استراتژی شرکت شامل شناسایی افرادی است که از محصول یا خدمات شما استفاده می کنند. در یک استراتژی کسبوکار خوب، یک شرکت تشخیص میدهد که آیا مشتریان بالقوه در حال حاضر توسط برند دیگری خدمات دریافت میکنند یا خیر؟ چگونه ممکن است از آن برند جدا شوند و در ازای وفاداری مشتری به چه چیزی نیاز دارند. این ها تلاشهای بازاریابی شما را در ادامه مسیربیان می کند.
- روند اجرایی و عملیاتی: این برنامه ها نشان دهنده طرح های تجاری است که شرکت برای دستیابی به اهداف تجاری خود با بازار هدفی که شناسایی کرده است، استفاده می کند.این که چگونه قرار است این مسیر طی شود و چه کارهایی قرار است در طول این مسیر انجام دهیم.
چرا استراتژی کسب و کار مهم است؟
دلیل اهمیت این کار این است که شرکت های موفق باید ایده آل های ترسیم شده ذهنی خود را در تصمیمم گیری های روزانه به صورت عملی پیاده کنند.
کارآفرینانی که انرژی خلاقانه زیادی را در نوآوری سرمایه گذاری می کنند، اگر به جای تدوین انواع استراتژی هایی که با شرایط منحصر به فرد بازار رقابتی آن ها تعریف شده است، به استراتژی های عمومی برای مدیریت کسب و کار خود بازگردند، ممکن است همچنان شکست بخورند. اگر قصد دارید از نظر مالی و احساسی از کسب و کار خود راضی باشید، باید خود را ملزم این امر بدانید که یک استراتژی کسب و کار دقیق تدوین کنید.
2 مورد را هیچ وقت در خصوص تدوین استراتژی کسب و کار فراموش نکنید:
- اولین مورد،میزان سرمایه گذاری در بازار محصول است که شامل محدوده بازار محصول، استراتژی تجاری، میزان سرمایه گذاری آن و تخصیص منابع در یک زمینه تجاری است.که آیا در این بازار چگونه باید سرمایه گذاری کرد ؟
- دومین عنصر اصلی، توسعه یک مزیت رقابتی پایدار است که شامل شایستگی ها یا دارایی های متمایز اساسی، اهداف مناسب، سیاست های حوزه عملکردی و ایجاد هم افزایی است. مزیت رقابتی پایدار معمولاً بر اساس یک نقطه تمایز قوی مانند کیفیت محصول، مزیت هزینه پایدار یا تمرکز بر یک یا چند بخش بازار است.
چگونه یک استراتژی موفق برای کسب و کارمان داشته باشیم ؟
1-هدف و ارزش های اصلی خود را مشخص کنید.
از همین ابتدای کار باید بدانید دنبال چه چیزی هستید؟ چه چیزی است اگر به آن شرایط برسید خودتان را یک شرکت موفق تلقی می کنید !یادتان نرود که ارزش های شرکت شما با اهداف شما همراه است. این موضوع کاملا نسبت به کسب و کارهای مختلف متفاوتهمی باشد. به عنوان مثال یک شرکت فروش هدف خود را به افزایش فروش و لیدر بودن در بازار محصول خود می داند. این هدف ارزش شرکت را تعریف می کند و استراتژی همان چیزی است که مسیری که برای رسیدن به این هدف باید طی کنیم را به ما نشان می دهد.
2-خودارزیابی انجام دهید.
بخشی از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک، نگاهی دقیق به سازمان است. باید بدانید تا زمانی که نگاه درست به واقعیت های کسب و کار خود نداشته باشید نمی توانید یک استراتژی مناسب را برای رسیدن به اهدافتون تدوین کنید. بستگی به نوع کسب و کارتان از خودتان سوال های متفاوتی بپرسید آیا جریان نقدینگی و منابع انسانی مورد نیاز برای اجرای برنامه خود را دارید؟ از چه مزیت های رقابتی نسبت به سایر برندها برخوردار هستید؟دیگر همه موضوع تجزیه و تحلیل SWOT که مخفف “قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدها” است را می دانند. در نظر داشته باشید که نقاط قوت و ضعف شرکت شما عوامل داخلی هستند (که شما به عنوان رهبر کسب و کار می چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ توانید آنها را کنترل کنید)، در حالی که فرصت ها و تهدیدات آن عوامل خارجی هستند (که معمولا نمی توانید آن ها را کنترل کنید). تسلط به این عوامل بسیار مهم است که بصورت کاملا دقیق و data محور مورد بررسی قرار گرفته شده باشد.
3-تیم سازی کنید.
مهارت مهمی که در پیاده سازی استراتژی نیاز دارید این است که بتواند با توجه به پتانسیل و نفرات سازمان یک کار گروهی منسجم با شرح وظایف مشخص ایجاد کنید که هر کس به عنوان یک چرخ دنده باعث حرکت رو به جلوی این استراتژی باشد .تصمیم بگیرید که چه کسی در سازمان شما تلاش ها را برای دستیابی به هر یک از جنبه های استراتژی شما رهبری می کند. مهم است که به هر کسی که مسئولیتی می دهید، آزادی عمل داده شود تا تصمیمات استراتژیک را به شیوه ای زیرکانه اتخاذ کند. از نوع مدیریت های خرد بشدت پرهیز کنید که این عامل می تواند به روحیه اعضای تیم آسیب برساند و روند را متوقف کند، بنابراین افرادی را که به کارهای آن ها اعتماد دارید تجزیه و تحلیل کنید و اگر آن ها مناسب این موضوع نمی دانید به نحوی که به تیم ضربه وارد نشود ، آن ها را جایگزین کنید. قویترین تیمها متشکل از مدیریت ارشد (که اهداف و مقاصد جامع را تعیین میکنند)، مدیریت میانی (که بر اجرای اهداف نظارت میکنند و بخشهای خاص را نظارت میکنند)، و اپراتورهای عملکردی (که وظایف یک کسبوکار را انجام میدهند، مانند ساخت، تشکیل میشوند. فروش یا ارائه خدمات) هستند.
4-درباره بازار و داستان های موفقیت گذشته خود تحقیق کنید.
یکی از مسائلی بطرز فوق العاده ای می تواند استراتژی را برای رسیدن به یک هدف خاص تضمین کند تحقیقات بازار است. دارا بودن دیتا و اطلاعات کافی نسبت به بازار می تواند زیربنای محکمی برای تصمیمات و روش هایی باشد که اتخاذ خواهیم کرد. دریابید که چگونه برندهای مشابه سهم بازار را به خود اختصاص دادند، آگاهی از برند را افزایش دادند و نیروی کار شاد و مولد را مدیریت کردند. اصلا اشکالی ندارد که موثرترین استراتژی های آن ها را الگو قرار دهید. شک نکنید که به احتمال زیاد، آن ها هم حد اقل یک بار از برند های دیگر الگو گرفته اند.
5-یک نقشه راه برای موفقیت ترسیم کنید.
هنگامی که یک ارزیابی کامل از خود، یک تیم با دقت انتخاب شده و داده های مناسب داشته باشید، آماده هستید تا برنامه خود را با جزئیات طراحی و اجرا کنید. اهداف استراتژی کسب و کار را اعلام کنید و آن ها را در فواصل زمانی واقع بینانه قرار دهید. سازمان خود را به سمت بهترین بودن سوق دهید، اما اهدافی را تعیین کنید که بتوان به طور معقولی به آن ها رسید. با گذشت زمان، مرز بین جاه طلبی و تحقق را پیدا خواهید کرد. حفظ این تعادل برای یک دوام طولانی و پربار به عنوان یک تجارت بسیار مهم است.
6-همیشه تمرکز داشته باش.
هنگامی که یک کسب و کار نقش خود را در بازار شناسایی کرد و یک استراتژی پیرامون آن نقش ایجاد کرد، مهم است که به آن استراتژی وفادار بماند. برندهایی که از کسب و کار اصلی خود دور می شوند، می توانند تمرکز استراتژیک خود را از دست بدهند. محدود کردن جاه طلبی های خود به چیزی که می دانید در آن بهترین هستید، مثمر ثمرتر است.
چیزی که همیشه باید مدنظر داشته باشید این است که استراتژی که قابلیت ارزیابی نداشته باشد نه قابل تدوین است و نه با شرایطی که برای کسب و کارمان پیش می آید تنظیم می شود. چیزی که اهمیت بیشتری دارد این است که بتوانیم ببینیم یک استراتژی چقدر برای ما کارآمد است . در واقع همین ارزیابی است که به ما می فهماند که چقدر استراتژی کسب و کارمان پاسخگوی نیازهایمان است! ارزیابی استراتژی در سازمان چه توسط یک فرد انجام شود و چه به عنوان بخشی از یک فعالیت سازمان باشد ، باعث می شود که کل سازمان در جهت صحیح استراتژی هدایت شود و همچنین در این راستا پیدا کردن نقاط قوت و ضعف باعث می شود که روز به روز در مسیر صحیح تری از قبل گام برداریم .
به نظر بسیاری از مدیران، ارزیابی استراتژی صرفاً ارزیابی عملکرد یک کسب و کار است که آیا رشد کرده است؟ نرخ سود نرمال است یا بهتر می تواند شود؟ اگر پاسخ به این سؤالات مثبت باشد، استدلال منطقی این است که استراتژی شرکت باید درست باشد. علیرغم این که این نگاه نسبتا درست است ، اما در عین حال همین استدلال مفهوم استراتژی را نادیده می گیرد. در واقع مفهوم درست این است که ارزیابی استراتژی تلاشی است برای نگاهی فراتر به حقایق آشکار و واضح در مورد سلامت کسب و کاری که تحت آن استراتژی پیش می رود و در ادامه آن بررسی روندهای اجرایی که برای این مسیر تعریف کرده ایم اهمیت پیدا می کند.
به یاد داشته باشید که همه کسب و کارهای موفق، از شرکت های بزرگ گرفته تا استارت آپ های جدید، به تدوین یک استراتژی کسب و کار نیاز دارند تا تلاش های خود را متمرکز کنند و بیشترین سهم ممکن را، در بازار داشته باشند.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
چرا بازار ارز دیجیتال در حال درجا زدن است؟
اگر قصد خرید تتر را دارید و میخواهید با بهترین زمان برای معامله بیت کوین آشنا شوید، این مطلب را از دست ندهید. در این مطلب قصد داریم عوامل موثر در تغییر قیمت ارز دیجیتال، دلایل سقوط و درجازدن آن و نکات مهمی در این زمینه را بررسی کنیم.
عوامل موثر در روند بازار ارز دیجیتال
در این قسمت قرار است عواملی که بازار ارز دیجیتال را تغییر میدهند به شما معرفی کنیم.
یکی از مهمترین موارد در قیمت ارز دیجیتال، تقاضا و عرضه است. زمانی که تقاضا ثابت باشد و عرضه افزایش پیدا کند، قیمت ارز کاهش و زمانی که عرضه ثابت باشد و تقاضا بیشتر شود، قیمت ارز افزایش مییابد.
تغییر در قیمت بیت کوین، یکی دیگر از دلایل تاثیر گذار بر قیمت رمز ارزها به حساب میآید. بیت کوین بهصورت مستقیم روی تمام ارزها تاثیر دارد. بهطوریکه با افزایش قیمت این ارز، قیمت همه ارزها نیز بیشتر میشود.
در زمان خرید ارزهای دیجیتال باید مراقب باشید تا ارز موردنظر خطرات کمی داشته باشد و ارزش آن به سمت صفر نرود.
خطرات ارزها در دو دسته قرار میگیرند. دسته اول برای تمام ارزهای دیجیتال است و دسته دوم فقط مربوط به برخی از ارزها میباشد. شما باید پیش از خرید ارز، آن را بهخوبی بررسی کنید و درصورتیکه در خرید آن شک دارید، از خرید آن صرفنظر کنید.
- محدودیتها و قوانین دولتها در بازار ارز دیجیتال
اگر دولت یک ارز را ممنوع کند، قیمت آن بهشدت افت میکند. همچنین ممکن است قوانین دولت سبب افزایش قیمت ارز شوند.
- سرمایهگذاری نهنگها و ورود آنها به بازار ارز دیجیتال
نهنگها، اصلیترین بازیگر رمز ارزها بهحساب میآیند و نقش مهمی در تعیین قیمت ارزها دارند؛ خصوصا برای ارزهای دیجیتال کوچک که در طول روز، خیلی معامله نمیشوند.
- حمایت افراد مشهور و سلبریتیها از ارز دیجیتال
برخی از افراد مشهور و سلبریتیها از ارزهای دیجیتال حمایت میکنند. این افراد طرفداران زیادی دارند و درصورتیکه از یک ارز حمایت کنند، افراد زیادی به سمت خرید این ارز روانه میشوند. به همین دلیل این مورد نیز در قیمت ارز دیجیتال تاثیرگذار است.
برخی از ارزهای دیجیتال هدف خاصی را دنبال میکنند و آینده خوبی در انتظارشان است و برخی هدف خاصی ندارند. همچنین ارزها کاربردهای مختلفی دارند. به همین دلیل افرادی که قصد دارند ارزهای دیجیتال را برای مدت طولانی هولد کنند، باید به این دو مورد توجه کنند.
روند استخراج ارز و پروتکلهای آن یکی از عوامل موثر در قیمت ارز است که برای هر ارز بهصورت جداگانه بررسی میشود.
مقیاسپذیری یعنی سرعت انجام تراکنش در ساختار ارز. هرچقدر این سرعت بیشتر باشد، جذابیت آن ارز افزایش مییابد و قیمت آن صعودی میشود.
- میزان سود به دست آمده در بازار رمز ارزها
هرچقدر سود دریافتی از این بازار بیشتر باشد، کاربران بیشتری به خرید تتر و ارز و هولد کردن آن روی میآورند.
هرچقدر افراد بیشتری وارد این عرصه شوند، نقدینگی بیشتر شده و قیمت ارزها افزایش مییابد.
اخبار در لحظه میتواند قیمت ارز را تحت تاثیر قرار دهد و گاهی در طولانی مدت قیمت آن را تغییر دهد. پس باید در زمان خرید ارزها به سایتهای معتبر خبری سر بزنید. معامله بیت کوین در ایرانیکارت روشی مطمئن و ایمن برای خرید و فروش و اطلاع از اخبار مربوط به بیت کوین است.
اعتبار رمز ارز، تاثیر زیادی در آینده آن دارد. پس باید در زمان خرید، به این مورد توجه کنید؛ چراکه خرید رمزارز نامعتبر، سبب شده تا سرمایه شما دچار ریسک شود.
برای اینکه بتوانید سیستم داخلی ارزهای دیجیتال را مدیریت کنید، نیاز به آموزش و تخصص دارید.
یکی دیگر از مواردی که قیمت ارزهای دیجیتال را مشخص میکند، بالا و پایین بودن حجم معاملات است. برای یافتن این اطلاعات میتوانید به سایتهای معتبری همچون وب سایت www.Coinmarketcap.com مراجعه کنید.
- پذیرش ارز در صرافیهای شناخته شده
هر چقدر یک ارز در صرافیهای معتبرتری پذیرش شود، قیمت آن بیشتر خواهد شد. پس با بررسی این موضوع، ارزهایی که پتانسیل رشد دارند را خریداری کنید.
دلایل سقوط بازار ارز دیجیتال
کویید 19 سبب توقف اقتصاد در همه جهان شد و تنها تعداد کمی از شرکتها در این دوره به فعالیت خود ادامه دادند. بانکهای مرکزی برای رفع این مشکل، برنامههای محرک بزرگی را آغاز کردند. اصل اساسی این اقدامات تسهیل کمی (QE) است که یک استراتژی سیاست پولی بهحساب میآید. بانکهای مرکزی در زمان بحران اقتصادی و مالی برای خرید اوراق بهادار از QE استفاده میکنند. زمانی که بیشتر جهان در قرنطینه بودند، برخی شرکتها سعی کردند به دنبال سوددهی باشند و برخی دیگر با شکست روبرو شدند.
بانکهای مرکزی و دولت برای کمک به چرخش اقتصادی میتوانند پول بیشتری چاپ کنند. به دنبال چاپ پول اتفاق مختلفی میافتد. با دریافت بستههای محرک اولیه توسط کشورهایی از جمله ایالات متحده، بازار سهام روند صعودی پیدا کرد. شرکتهایی همچون فیسبوک، گوگل و تسلا سهام فناوری خود را افزایش دادند چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ و سوددهی زیادی را تجربه کردند.
جنگ اوکراین
در زمان جنگ اوکراین، میلیونها اوکراینی آواره شدند و پیامدهای این جنگ در کل کشورها نمایان شد. روابط بین کشورها تاثیر زیادی بر تمام بازارهای دارایی دارد. همچنین جنگ سبب کاهش مواد اولیه مانند گندم و کود در جهان شد. البته ارزهای دیجیتال به کشورهای اوکراین و روسیه کمک زیادی کرد؛ اما به همان میزان نیز آسیب دید.
خرج و مخارج زندگی
با جنگ اوکراین، همه فهمیدند که وابستگی کشورهای اروپایی به نفت و گاز روسیه غیرقابلانکار است. قیمت مواد غذایی، دارو، برق و ملزومات زندگی در برخی کشورها رو به افزایش است و مردم تنها قادر به تامین نیازهای اولیه خو هستند و سرمایهای برای ورود به ارزهای دیجیتال ندارند.
پس از سقوط بازار در سال 2022، سرمایهگذاران روند صعودی را تجربه کردند و برخی افراد، سوار موج شدند. بیکار شدن و قرنطینه سبب شد تا افراد سرمایه بیشتری را در این بازار قرار دهند و برخی سود خوبی به دست آوردند. پس از سال 2021 بحران خرج زندگی بیشتر نمایان شد. به همین دلیل توانایی مردم برای ترید بسیار کاهش یافته است.
سقوط شبکه و استیبلکوین لونا
ترا یک بلاک چین مبتنی بر قرارداد هوشمند بهحساب میآید که برای حفظ تعادل بین دلار و استیبل کوین الگوریتمی UST استفاده میشود. UST در ماه می۲۰۲۲ پیوند خود را با دلار از دست داد. سپس بیت کوین 40 درصد کاهش پیدا کرد. با کاهش متوالی قیمت، سرمایهگذاران پیشبینی کردند که یک جهش اتفاق میافتد. پس از دیپگ استیبل کوین UST، ارزش توکن LUNA هم کم شد. دلیل اصلی سقوط جهانی بازار ارزهای دیجیتال، تنها به دلیل سقوط لونا نیست؛ اما شانس برای بهبود هم خیلی کم است. همچنین سرمایهگذاران پس از سقوط لونا، دیگر به سرمایهگذاریهای جدید بلاک چین ایمان ندارند.
دلیل درجا زدن بازارهای ارز دیجیتال
ترس و بیاعتمادی معاملهگران، عوامل اصلی درجازدن بازارهای ارز دیجیتال است. به دلیل عدم وجود سیگنال مشخص در بازار، معاملهگران سعی در کاهش ریسک در بازار ارز دارند. سرمایهگذاران بزرگ هم سرمایه جدیدی در بازار قرار نمیدهند؛ درصورتیکه یکی از مواردی که برای صعود بیت کوین لازم است، وجود نقدینگی میباشد.
همچنین باتوجهبه آمار مربوط به موجودی بیت کوین در صرافیها، مشخص است که سرمایهگذاران وجوه خود از صرافیهای متمرکز را برداشت و آنها به کیف پولهای خصوصی خود واریز میکنند. خروجی بالای صرافیها نشاندهنده کاهش نقدینگی بازار ارزهای دیجیتال است.
برای صعود دوباره به چه چیزی نیاز است
- در هنگام ضرر، به فکر کمکردن میانگین نباشید. یعنی اگر یک واحد بیت کوین را با مبلغ 60 هزار دلار خریداری کردید و قیمت آن کاهش یافت، با خرید دوباره بیت کوین، فقط میزان ضرر شما افزایش پیدا میکند.
- دوستی را روند را فراموش نکنید. درصورتیکه در تشخیص روند تصور اشتباهی داشتید، فورا دستبهکار شوید.
- با تشکیل پورتفو متنوع، ریسک ضرر و از دست دادن سرمایه خود را کاهش دهید.
- نباید در بازار رمز ارز منفعل باشید. فعالیت در این بازار نیازمند صبر و هوشمندی است. همچنین باید در لحظه، بهترین تصمیم را بگیرید.
- اصول و استراتژی مشخصی برای خود داشته باشید و زمانی که یک اتفاق رخ داد، برنامه بعدی خود را بدانید.
- به نوسانگیری در زمان افت و خیز بازار توجه کنید و نوع استراتژی خود را بسته با صعودی یا نزولی بودن بازار تغییر دهید. در بازارهای صعودی بهصورت هولدر عمل کنید و به دارایی خود بیفزایید و در بازارهای نزولی، بادقت معاملات کمی را انجام دهید.
- روی رمز ارزهای مستعد رشد تمرکز کنید.
- در زمان بحران از ویژگی دوطرفه بودن بازار استفاده کنید تا به سوددهی برسید.
چند توصیه برای شرایط فعلی بازار ارزهای دیجیتال
- Hold کردن یک استراتژی راحت بهحساب میآید، اما بهترین کار برای سوددهی نیست. هولد کردن بیت کوین در زمان طولانی خوب چرا نیاز به استراتژی مالی داریم؟ است؛ اما سرمایهگذاری در یک بازار پرنوسان مثل ترید در بارزهای دیجیتال، نباید طولانی مدت باشد؛ چراکه سبب از دست رفتن فرصتهای دیگر میشود.
- زمانی که نمیدانید چه کنید، به سمت تتر و بیت کوین بروید.
- سرمایهگذاریهای خود روی آلت کوینها را به طور مداوم بررسی کنید. چراکه در صورت عدم پیگیری، ممکن است با ضرر مواجه شوید. برخی مواقع بعضی از ارزها از لیست صرافی بیرون میروند و صرافی ورشکست میشود. در این شرایط باید بهسرعت توکنهای خود را تبدیل به کوین کنید.
- در برنامهریزی استراتژی خود، به خروج از بازار هم فکر کنید. گاهی اوقات بازار بر خلاف میل شما خواهد بود. در این شرایط باید هرچه سریعتر از نقطه خروج استفاده کنید.
- باید بدانید که بیت کوین همیشه همراه با سود نیست.
- برای قرار دادن سرمایه خود در بازار جدید مراقب باشید.
- هرکسی نمیتواند در بازار رمز ارز به سوددهی برسد.
- به سود سرمایهگذاری خود وابسته نباشید و روی آن برای پرداخت هزینه زندگی خود حساب نکنید تا استرس آن را نداشته باشید.
- در زمان ورود به بازار ارزهای دیجیتال، ترس را کنار بگذارید.
- با دوستان باتجربه خود در مورد شرایط صحبت کنید.
- امید خود را از دست ندهید و سعی کنید اطلاعات و تجربه خود را در این زمینه بالا ببرید.
کلام آخر
در این مطلب سعی کردیم موارد موثر در بازار ارزهای دیجیتال، دلایل سقوط و درجازدن آن و نکاتی که برای ماندن در این بازار نیاز دارید را بررسی کنیم. شما میتوانید برای خرید تتر و سایر ارزها از صرافیهای معتبر همچون صرافی ایرانیکارت استفاده کنید.
دیدگاه شما