سهامدار حقیقی موفق
گروه بورس- هدیه لطفی: سهامداران حقیقی بورس اوراق بهادار تهران از زمان افتتاح تالار معاملات در بهمنماه ۱۳۴۶ همواره یکی از ارکان فعال در بورس و از مشارکتکنندگان اصلی بازار بودهاند.
گروه بورس- هدیه لطفی: سهامداران حقیقی بورس اوراق بهادار تهران از زمان افتتاح تالار معاملات در بهمنماه ۱۳۴۶ همواره یکی از ارکان فعال در بورس و از مشارکتکنندگان اصلی بازار بودهاند. این گروه که طبق آمار منتشره در اردیبهشتماه سال جاری با رشد ۱۹۰ هزار نفری به بیش از دو میلیون و ۹۰ هزار نفر رسیدهاند، هرچند هماکنون بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از ارزش بازار بورس را در اختیار گرفتهاند، اما در مواقعی چنان حرفهای سهام شرکتها را خرید و فروش کرده و سودهای شگفتانگیز کسب میکنند که باعث حیرت سرمایهگذاران حقوقی، کارشناسان و تحلیلگران باسابقه بازار سرمایه میشوند.
نقطه مشترک موفقیت این دسته از سهامداران علاوه بر تلاش در کسب بالاترین سود و دوری از ضرر و زیان این است که با تکیه بر علم سرمایهگذاری در بورس دریافتهاند بهترین شرایط حضور پایدار در بازار پرنوسان سهام میتواند مطالعه زیاد و داشتن صبر و حوصله و مهمتر از همه دست کشیدن از طمع باشد.
در گفتوگوی زیر که با مهدی سنجابی، یکی از سهامداران حقیقی موفق صورت گرفته، بخشی از تجربیات وی در اختیار دیگر سهامداران علاقهمند قرار میگیرد.
چگونه با بازار بورس آشنا شدید؟
باعث آشنایی من با بازار سرمایه یکی از اساتید دوره دانشگاه بود که ایشان از فرصتهای جالب بازار سرمایه همیشه برای سرمایهگذاری یاد میکردند.
سرمایهگذاری در بازار بورس را در مقایسه با سایر فرصتهای سرمایهگذاری چگونه ارزیابی میکنید؟
فارغ از مقایسه بازدهی بورس با سایر بازارها، ماهیت «علم بنیان»، این بازار را از بازارهای موازی متمایز میکند و وجود تنوع در موارد قابل سرمایهگذاری در این بازار جذابیت آن را دو چندان میکند.
بهترین سالهای بورس را چه دورانی میدانید؟ چرا؟
همگی سال طلایی ۸۲ را به خاطر دارند؛ هرچند ساختار بازار سرمایه آن زمان با حال تغییرات زیادی کرده اما در آن سال به دلیل وجود رشد اقتصادی بالا و روند نزولی تورم و امیدواری به شرایط اقتصادی سال پر رونقی برای سرمایه گذاران رقم خورد.
بدترین دوران بورس برای شما چه زمانی بود؟ چرا؟
بدترین دوران هم یکی در سال ۸۴ که به دلیل پیچیدگی شرایط سیاسی، بازار سرمایه شرایط سختی را به خود دید و دیگری هم سال ۸۷ که همزمان با بحران جهانی و آشفتگی بازارهای مالی و افت مواد خام و نفت و عدم پیشبینی شرایط آتی، بازار سرمایه تحت فشارهای مختلف قرار گرفت.
چگونه به انتخاب سهام در بورس میپردازید؟
با بررسی شرایط اقتصاد جهانی و سایر کشورها و مد نظر قراردادن شرایط کلان صنایع بورسی، تمرکز روی گزارشهای فصلی شرکتها و موشکافی این اطلاعات و مطالعه اخبار بازار سرمایه و با تکیه بر دانش مالی و آگاهی از علم حسابداری مقدمات انتخاب یک شرکت موفق و خرید سهام فراهم میشود. البته لازم نیست در ابتدا در همه این فنون تبحر کافی را داشت، بلکه با ممارست پیدرپی و صرف زمان مناسب جهت یادگیری در طی مرور زمان به نتایج مورد نظر دست پیدا میکنیم.
به نظر شما بازار ما تحلیل محور است یا شایعه محور؟ شما به شایعات چقدر در تصمیمات خود اهمیت میدهید؟
این که بازار سرمایه بر پایه تحلیل استوار است یا شایعه اهمیت زیادی ندارد، چیزی که حائز اهمیت است این است که ما بتوانیم به تحلیل خود اعتماد کنیم و براساس تحلیل خودمان عمل کنیم. اگر کار خودمان را انجام بدهیم و ضرر کنیم از اینکه به شایعات گوش دهیم و سود بکنیم ارزش بیشتری دارد، چون با ضرر کردن به اشتباه خودمان پی
میبریم و در پی جبران آن برمیآییم ولی با توجه به شایعات سودی را که کسب کردیم را با شایعه بعدی از دست خواهیم داد.
آینده بورس ایران را چطور میبینید؟
بازار سرمایه ایران بازار نو پا و در حال رشد اما با سرعتی کند است که با توجه به مقایسه حجم این بازار با تولید ناخالص داخلی و حجم نقدینگی موجود در جامعه و بررسی تعداد سهامدار فعال به نسبت نقدینگی ایران و میزان حجم معاملات روزانه، فضای رشد و بالندگی آینده این بازار بسیار زیاد است.
درخواست شما از سازمان بورس در راستای تامین درخواستهای سهامداران حقیقی چیست؟
سازمان بورس با بالا بردن سرعت و کیفیت دسترسی به اطلاعات ارائه شده توسط شرکتها، شفافیت معاملات و جلب اطمینان جامعه در جهت جذب نقدینگی سرگردان و حذف رفتارهای سلیقهای میتواند نقش بسزایی در جهت روان شدن معاملات و حتی در کاهش تورم و رشد اقتصادی کشور و تامین نیاز سرمایهای شرکتها ایفا کند.
یک خاطره از دوران فعالیت خود در بورس بیان کنید؟
فعالیت در بازار سرمایه همواره با اتفاقات جالبی همراه است. اما این خاطره که احتمالا برای اکثریت سرمایهگذاران این بازار روی داده برای من بدین شکل بوده که وقتی در ابتدا وارد بازار سرمایه شدم، بعد از چند معامله سودآور وقتی بازار وارد روند نزولی شد و من هم که با قواعد بازار سرمایه آشنایی نداشتم، در مدت کوتاهی تمام سود کسب شده را به ضرر تبدیل کردم، در آن هنگام از بین دو گزینه خروج از بازار یا ماندن و صبر کردن و جبران زیان حاصله، صبر کردن را انتخاب کردم و در پی دلایل شکستم برآمدم تا با بررسی این دلایل مانع تکرار آن در آینده شوم. البته بعدها هم به دلایل دیگر دچار شکستهای موقتی شدم اما با تمرکز روی آنها و ریشه یابی آن اشتباهات مانع تکرار آنها شدم و همیشه این عبارت معروف را به یاد داشتم که: «تمام راههای منتهی به شکست را یکبار طی کن تا دیگر راهی جز راه موفقیت وجود نداشته باشد.»
توصیه شما به سهامداران حقیقی جهت موفقیت در بازار سهام چیست؟
داشتن استراتژی در معاملات و تعیین نقشه راه از اولویتهای رسیدن به موفقیت در هر تجارت و کسب و کاری است. بایستی از شکستها درس گرفت و با حذف رفتارهای احساسی از موفقیتها هم مغرور نشد، چون غرور باعث شکست میشود. باید با تمرکز و عدم اعتماد به نفس کاذب و تلاش بیوقفه روز به روز بر اصول تحلیل سهام مسلطتر شد تا نتایج بهتری را کسب کرد.
ریشهیابی ناهنجاریهای عمده در بورس
دنیایاقتصاد : سازمان بورس و اوراق بهادار از همه فعالان بازار سرمایه دعوت کرده تا نسبت به ارسال گزارشهای حرفهای درخصوص «ناهنجاریهای عمده» که «موثق و قابل اثبات» باشند، اقدام کنند. تعریف رسالت نادرست برای سازمان بورس، تغییر مکرر قوانین و دستورالعملها و بینظمی در سیاستگذاریها از جمله مهمترین ناهنجاریهایی است که اهالی بازار سرمایه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» بر آن تاکید میکنند و معتقدند ابتدا باید این ناهنجاریها را رفع کرد. برخی از آنان نیز بر این باورند که بیشتر ناهنجاریهای بورس خارج از بازار سرمایه است که تاثیر خودرا روی بازار میگذارد و برای اهالی بازار نگرانی ایجاد میکند.
تغییر مکرر قوانین و دستورالعملها
پیمان حدادی، کارشناس بازار سرمایه:یکی از مهمترین ناهنجاریهایی که در بازار سرمایه وجود دارد این است که هنوز حاکمیت شرکتی در شرکتهای ناشران به درستی اجرا نمیشود. همین مساله باعث میشود که همچنان بین مدیران و سهامداران تضاد منافع به وجود بیاید، تضاد منافع هم باعث میشود در گزارشهایی که ناشران منتشر میکنند ناهنجاریهایی به وجود بیاید. به جز این مورد، یکی دیگر از ناهنجاریها تغییر مکرر قوانین و دستورالعملهاست، بهطوری که قوانین زود به زود تغییر میکنند. علاوه بر این، قوانین و دستورالعملهای ما عمدتا بومیسازی شده و مشکل این بومیسازی این است که تجربیات بینالمللی در آن لحاظ نشده است. وقتی قوانین ما بر اساس تجربیات بینالمللی نیست، حین اجرا میبینیم که آن دستورالعمل چقدر ایراد دارد و شرایط بازار در آن پیشبینی نشده است، بنابراین دوباره آن را تغییر میدهیم و دستورالعملها را عوض میکنیم. اما همین که سازمان بورس اکنون برای تصمیمگیری حداقل در ظاهر از اهالی بازار سرمایه نظرخواهی میکند اتفاق خوب و مبارکی است. این اتفاق که جدیدا رسم شده نظرات اهالی بازار سرمایه را جویا میشوند از دو نظر مفید و سازنده است: یکی اینکه به فردی که در بازار سرمایه فعال است و معامله میکند این حس منتقل میشود که سیاستگذار برای سرمایهگذاران و سهامداران ارزش قائل بوده و نظر آنها برای تصمیمگیریها مهم است. از دید تخصصی هم کسی که در بازار سرمایه کار یا سرمایهگذاری میکند میتواند نظر تخصصی خود را به سیاستگذار که سازمان بورس است انتقال دهد. بنابراین این اقدام بسیار اثرگذار و مهم است. کما اینکه ما آثار مثبت آن را دیدیم، بهخصوص قسمت حقوقی سازمان بورس که این کار را انجام داده و برای مجوز کارگزاریها هم این کار انجام شد. این رویه، رویه خوبی است و یکی از کارهای مثبت رئیس سازمان بورس است که حداقل در ظاهر نظر اهالی بازار سرمایه را برای تصمیمگیریها در نظر میگیرد.
سازمان بورس نباید متولی ارزش داراییها باشد
علیرضا کاهدی، تحلیلگر بازار سرمایه: یکی از ناهنجاریهای بازار که ریشه آن به سازمان بورس و اوراق بهادار برمیگردد بینظمی در سیاستگذاریها و دستورالعملهایی است که برای معاملات گرفته میشود. ولی عمده ناهنجاری به وجود آمده در بازار به خود سرمایهگذاران در بازار برمیگردد که بدون دانش کافی و تخصص وارد معاملات شدند؛ چون بازار سرمایه بازار پیچیدهای است و برای معامله در آن باید تخصص و تجربه داشت. به همین دلیل اشتباهات زیادی کردند و در کل فقط یک تحلیل بازار وجود داشت که هرجا صف هست، آنجا بایستیم که هم در خرید این کار را کردند و الان در فروش هم همین کار را میکنند و تحلیلی غیر از این وجود ندارد. بنابراین ناهنجاریهایی که در بازار به وجود آمد بخشی از آن به سازمان بورس مربوط میشود که همان بینظمی در سیاستگذاریها و دستورالعملهاست که بدون اطلاعرسانی دست به اقداماتی میزدند که آسیبزا بود. وقتی قرار است تغییری ایجاد شود اطلاعرسانی اولیه بسیار مهم است تا کسانی که ذینفع هستند خود را آماده کنند، اما این کارها درست انجام نشد. اشتباه دیگری که وجود دارد رسالتی است که سازمان بورس و اوراق بهادار برای خود تعریف کرده است. سازمان بورس متولی سطح قیمتها و متولی ارزش داراییها نیست. قیمت معاملات به خریدار و فروشنده مربوط است نه سازمان بورس. متغیر کلیدی در تمام سیاستگذاریها باید بحث افزایش عمق بازار باشد. سازمان بورس متولی این است که عمق بازار را بیشتر کند اما اینکه مردم سهام را به چه قیمتی میخرند یا میفروشند اصلا به سازمان مربوط نیست. این سوءتفاهم که سازمان متولی ارزش داراییهاست از خیلی وقت پیش در بازار بوده اما باید برطرف شود.
ناهنجاریهای بازار نشات گرفته از خارج از بازار است تا داخل بازار
مجتبی معتمدنیا، کارشناس بازار سرمایه: به نظر میرسد ناهنجاریهای بازار سرمایه اکنون بیشتر از حوزههای اقتصادی خارج از این بازار نشات بگیرد تا داخل بازار سرمایه. به عبارت دیگر ناهنجاریهای بازار سرمایه اکنون بیشتر به وضعیت اقتصادی کشور ارتباط دارد و سازمان بورس تاثیری روی آن ندارد. بورس یک آینه تمامنما در حوزه اقتصاد است و طبیعتا وقتی وضعیت اقتصادی کشور دچار چالش میشود طبیعتا بورس هم تاثیر میپذیرد. بنابراین میتوان گفت سازمان بورس کمترین تاثیر را در شرایط فعلی در وضعیت بازار دارد. بیشتر نگرانی فعالان بازار سرمایه از دیگر حوزهها است. بحث قیمتگذاری کالا، نرخ ارز و نرخ بهره بانکی بیشترین ناهنجاریهایی است که وجود دارد و هیچ کدام از این سه مورد به سازمان بورس و اوراق بهادار ارتباط ندارد. تنها کاری که سازمان میتواند بکند این است که به عنوان نماینده فعالان بازار نسبت به پیگیری این موضوع از مجرای قانونی اقدام کند. بنابراین بیشتر ناهنجاریهای بورس خارج از بازار سرمایه است که تاثیر خود را روی بازار میگذارد و برای اهالی بازار نگرانی ایجاد میکند. فعالیتها و سیاستگذاریهای سازمان بورس، مخصوصا در سه چهار ماه اخیر روند منطقی در پیش گرفته و در مقابل نظر فعالان و سرمایهگذاران بورسی نسبت به سازمان مثبتتر از قبل شده است و سازمان را در موضوعات مختلف در کنار خود میدانند. در دوره قبل شرایط متفاوت بود ولی تصمیماتی که سازمان در این مدت گرفته و پیگیریهایی که در حوزههای مختلف داشته برای فعالان بازار جذاب بوده است. از این رو فعالان بازار سرمایه تاثیرات بیرونی را روی بازار قویتر میدانند و آنها را باعث ایجاد ناهنجاریها در بازار سرمایه ارزیابی میکنند.
مشکلات شغلی یک تریدر
تریدر بودن در بازارهای مالی شغلی است که صدای طبلش از دور برای همه بسیار جذاب و خوش است. اما وقتی که واردش میشوید تازه میفهمید که مشکلات شغلی یک تریدر چیست؟ و چگونه روی زندگی یک فرد میتواند اثر بگذارد. میخواهم امروز با شما کمی خودمانیتر بنشینیم و حرفهایی بزنیم که در هیچ کتابی به شما نمیگویند. پس اگر شما هنوز وارد این شغل نشدهاید و قصد دارید که وارد این حرفه جذاب اما دشوار شوید، ابتدا ذهن خود را از همه چیز پاک کنید و لطفا تا پایان این مقاله با من همراه باشید.
قصه از کجا شروع شد
روزی روزگاری که خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند، بازار کار خراب شد. تورم بهشدت بالا رفت و رکود عجیبی کل جامعه رو گرفته بود. طوری که اگر هر پیشنهاد کاری به شما میشد، با یک دو دوتا چهارتای ساده میشد فهمید که اگر همان سرمایه را در بانک بگذاریم سودش بیشتر است، پس صرف ندارد.
روزی در یک آژانس (خدا خیرش بدهد) درحال رفتن به سمت مقصد بودم که با راننده مشغول گفتگو شدیم. هیچوقت یادم نمیرود که به من گفت منم مثل شما بودم اما اکنون در اوقات بیکاریم در بازارهای مالی بورس و فارکس مشغول مطالعه و ترید هستم.
تا رسیدن به مقصد برایم کمی تعریف کرد اما من راستش چیزی متوجه نشدم. تنها گزینه مثبتی که داشت این بود که به من نرمافزار متاتریدر را معرفی کرد که میتوانی بهصورت آزمایشی با آن معامله کنی تا در آینده یک تریدر شوی.
چند هفتهای طول کشید تا سردربیاورم که داستان از چه قرار است. در آن زمان هم هنوز شبکههای اجتماعی وجود نداشت. در نهایت هم به دلیل نبودن سایتها و فیلمهای آموزشی و کسی که به عنوان پیشکسوت مرا راهنمایی کند، شاید اندازه 10 بار خرید یک محصول آموزشی، من زیان دادم تا به اشتباهات خود پی ببرم. در نهایت راه زندگی کردن بهعنوان یک تریدر را از بازار با هزینه گزافی آموختم.
چرا مردم تریدر میشوند
میتوانم با قطعیت بگویم که اکثر (بیش از 90%) مردم با امید ثروتمندشدن میخواهند در بازارهای مالی تریدر شوند. حقیقت این است که همه ما تحت تاثیر تبلیغات زندگی آسان، لوکس و بدون دغدغه مالی هستیم که دوری از این وسوسهها بسیار دشوار است. خود ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس من هم بزرگترین سیلیهای بازار را به همین دلیل خوردم.
تریدر بودن یا نبودن، مسئله این است
چه کسی دوست ندارد در یک متر مربع جا و با آرامش کامل درحال نوشیدن یک فنجان نوشیدنی (غیرالکلی) و بدون نیاز به یک کارفرما وبدون محدودیت تایم کاری یا دغدغههای روزانه دیگر مثل ترافیک و گرما و سرما و مردم بعضا عصبانی در کوچه و خیابان، از هرجای دنیا سودآوری کند و درآمد داشته باشد؟
این ایدهآلترین تعریف از شغل یک تریدر است. از نظر شخصی من هرکسی چنین پیشنهاد شغلی جذابی را رد کند، در این دنیا زندگی نکرده است!
اما مشکل اینجاست که همیشه تعاریف ما از زندگی با آنچه که در واقعیت وجود دارد، کمی بیشتر از خیلی خیلی زیاد متفاوت است. چرا؟
چون اکثر مردم برا تریدر شدن، بدون داشتن هدفی مشخص و فقط برای کسب درآمد وارد بازارهای مالی میشوند. معمولا این افراد را میتوان در سه گروه زیر دستهبندی کرد
تریدرهای گروه اول
افرادی که ناخودآگاه و برای دستگرمی و ایجاد یک حس خوب و گذرا و با هدف بالا بردن آدرنالین خون خود، وارد بازارهای مالی میشوند. این افراد را میتوان با قماربازان ناف لاسوگاس نیز مقایسه کرد. آنها معمولا علاقهای به کسب درآمد ندارند و با هر نتیجهای خوشحالند. از این نوع تریدرها به بازندگان حرفهای نیز میتوان نام برد.
معمولا این افراد در مشاغل خود درآمد ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس خوبی را دارند، اما همچنان اصرار دارند که مقداری از سرمایه خود را با سرمایهگذاری و ترید کردن در بازارهای مالی از دست بدهند.
تریدرهای گروه دوم
گروه دوم افرادی هستند که بسیار آرمانگرا و بلند پروازند. آنها میخواهند که در بازارهای مالی، یک تریدر شوند تا به همه ثابت کنند که شخصیتی منحصر بهفرد هستند تا پدر و مادرش و عمه کتی به او افتخار کنند. اگر این افراد را ریشهیابی کنید میبینیم که نهایتا با یک ویدیویی انگیزشی به این بازار وارد شدند و اصلا تمرکزی روی کار ندارند و بعد از مدتی میبینند که اصلا علاقهای هم به تریدر بودن در آنها وجود نداشته است.
یکیدیگر از افرادی که در همین دسته تریدرهای بلندپرواز جای میگیرند، افراد بدهکار و مالباخته هستند. امیدوارم که برای هیچکس پیشنیاید، اما من پیامهای بسیاری دریافت میکنم که بهعنوان مثال میگویند که ما سرمایهمان را در فلان ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس کار از دست دادیم و اکنون میخواهیم با معامله در این بازار جبران گذشته را بکنیم و یا اینکه من بدهکارم و میخواهم با اینکار بدهیم را پرداخت کنم.
واقعیت این است که دو نوع جواب برای این افراد وجود دارد. یکی اینکه واقعیت را بگوییم و دیگری اینکه واقعیت را نگوییم.
برایتان مثالی میزنم. حتما همه شما روی لبه جدول راه رفتهاید. حتی من دیدهام که بعضیها میدوند، میپرند و . اما بیایید ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس همین جدول را ببریم و بالای برج میلاد بگذاریم، آیا بازهم میتوانید روی آن راه بروید؟
مشکل دقیقا همینجاست، وقتی که ذهن شما از چیزی بترسد، دیگر مغزتان کارایی لازم را نخواهد داشت. وارن بافت هم که باشید در چنین شرایطی فرقی نخواهد کرد.
تریدرهای گروه سوم
تریدرهای حرفهای و افرادی که برای زندگی این شغل را برمیگزینند. این افراد معمولا از لحاظ تیپ شخصیتی، انسانهای گوشهگیری هستند، کمصحبت، منظم، آرمانگرا، اما صبورند و عموما افراد باهوشی هستند. در ادامه بیشتر راجع به این افراد صحبت میکنیم.
هر فردی که میخواهد وارد بازارهای مالی و به اصطلاح تریدر شود، باید به این سوال پاسخ دهد که چرا بازارهای مالی را انتخاب کردهام؟
اشتباه نکنید، تریدر بودن یک بازی نیست، یک شغل است. افرادی که در بازارهای مالی کار میکنند، درواقع از این راه زندگی میکنند. درست مثل کسی که میخواهد مهندس یا یک حسابدار. اگر شخصی فقط برای اینکه پولدار شود، شغلش را انتخاب کند، بعد از اینکه به نتیجه مورد نظر نرسد، کاملا سرخورده خواهد شد. پس اگر هدفتان ماندن در بازارهای مالی است، تریدر بودن در بازارهای مالی را به چشم یک شغل ببینید و نه فقط میانبری برای پولدار شدن. در این حرفه نیز مثل بقیه شغلها، هم روزهای خوب هست و هم روزهای بد.
مشکلات شغلی یک تریدر
اما شغل تریدری در بازارهای مالی هم مثل خیلی از مشاغل دیگر میتواند معایب و مشکلات زیادی خصوصا از لحاظ سلامت فیزیکی و روانی، برای ما ایجاد کند. این عوارض چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی ما اثرگذار خواهد بود؛ پس سعی کنید قبل از اینکه وارد این حرفه شوید عوارض آن را خوب بشناسید و خود را با آن وفق دهید.
تریدر بدون امنیت شغلی
معمولا درصد زیادی از تریدرهای فعال در ایران بیمه و سابقه کار ندارند. بعد از سالها تحلیل و ترید در بازارهای مختلف به خودتان میآیید و میبینید که فقط خودتان هستید و خودتان، کسی از یک تریدر حمایت نمیکند، هیچ صنف یا سازمانی برای رسیدگی به مشکلات و شکایات وجود ندارد، جالبتر اینکه اگر دربازارهای جهانی هم فعال باشید، دستتان بهجایی نمیرسد.
پس اگر میخواهید یک تریدر شوید من پیشنهاد میکنم که از بیمههای خویشفرما و یا بیمههای شرکتهای خصوصی برای عمر و سرمایه استفاده کنید. البته درصد کمی از تریدرها و تحلیلگران بورسی هم هستند که در شرکتهای فعال در این زمینه و یا کارگزاریهای مختلف مشغول بهکار میشوند؛ معمولا این دسته از افراد مشکلی از بابت سابقه شغلی و یا بیمه ندارند.
تریدر بی تحرک
اگر مثل من علاقهمند باشید، بعد از سالها تحلیل و ترید به خودتان میآیید و میبینید که در روز 16 تا 20 ساعت را پای نمودار و روی یک صندلی و بدون تحرک نشستهاید. خوب دیگر همه ما میدانیم که کمتحرکی و پشتمیزنشینی یکی از عوامل مضر برای سلامتی ما محسوب میشود.
پس سعی کنید جدای از کار ساعاتی را در روز و برای ورزش و تحرک کنار بگذارید. ضمن اینکه شما برای ترید نیازی به ثابت ماندن ندارید، میتوانید سفر کنید و همزمان ترید کنید. مثلا یک هفته ویلایی را با منظره عالی در یکی از شهرهای شمالی کشور اجاره و آنجا کار کنید (اینکار تاثیر ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس بسیار چشمگیری روی عملکرد ذهنی شما خواهد گذاشت).
تریدر فراموشکار
معمولا تریدرها بهخاطر اینکه غرق در اعداد و ارقام هستند، در اکثر مواقع و حتی در خواب هم به معاملات خود فکر میکنند، برای همین خیلی بیشتر از افراد عادی در فکر فرو میروند. این قضیه در دید عموم تریدرها افراد کم توجه و بعضا فراموشکاری بهنظر بیایند.
اگر از یک تریدر بپرسید که "دیشب شام چه خوردی؟" احتمال زیادی وجود دارد که فراموش کرده باشد. اما اگر از او بپرسید که در فلان تاریخ چه اتفاقی افتاد که قیمت فلان سهم ریخت، سریع و با جزئیات کامل برایتان شرح میدهد.
پس اگر فردی را ملاقات کردید که مجبور شدید هر حرفی را چندبار برایش تکرار کنید، درحالی که او به یک گوشه خیره شده و مثل مجسمه خشک شده است؛ نگران نباشید احتمالا با یک تریدر روبهرو شدهاید.
عوارض کمخوابی و بیخوابی
یکی از مشکلاتی ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس که تقریبا همه تریدرها با آن روبهرو میشوند، کمخوابی و بیخوابی است. براساس نوع استراتژی، تریدرها ممکن است که روزی 16 الی 18 ساعت هم مجبور باشند که پای چارت بمانند. همچنین اثر نگاه کردن طولانی به صفحه نمایشگر به مدت طولانی، مخصوصا در تایم شب، میتواند علاوهبر کمخوابی، برای یک تریدر مشکلات بینایی را نیز بههمراه داشته باشد.
برای حل این مشکل، میتوان از استراتژیهای معاملاتی میانمدت و بلندمدت استفاده کرد و یا حتی بازارهایی را انتخاب کرد که 24 ساعته نباشند.
مشکلات روانی یک تریدر
شاید یک تریدر بیشترین چالشی که دارد همین احساسات مختلفی است که در زمانهای مختلف برایش پیش میآید. من شخصی را میشناختم که وقتی ریزش قیمت را در یک سهم دید، با اینکه تنها از سودش ضرر کرده بود، بازهم سکته قلبی کرد و کارش به بیمارستان کشید.
باور کنید که این یک شوخی نیست و احساسات در تریدرها میتوانند معضلهای بسیار زیادی را برای ما بهوجود بیاورند که باعث عدم موفقیت یک تریدر باشد. در ادامه باهم چند مورد از اشتباهات شغلی یک تریدر را بررسی میکنیم.
اضطراب زیاد
برای همه تریدرها پیش آمده که در گوشهای دنج درحال معامله هستید که ناگهان بازار خراب شده و دستهای پشت پرده و همه دنیا دست بهدست هم میدهند که شما ضرر کنید.
این زمان است که استرس و اضطراب در ما پدیدار میشود. میزان بروز احساسات و آستانه تحمل فشار، در طول ترید و برای هر فردی ممکن است متفاوت باشد. اما بدون شک میزان کنترل بر استرس و اضطراب یک تریدر در نتیجه عملکرد او تاثیر مستقیم خواهد داشت.
یعنی هرقدر یک تریدر بتواند آستانه تحمل فشار بالاتری داشته باشد و بتواند احساسات خود را بیشتر کنترل کند، مسلما نتیجه عملکرد بهتری نیز خواهد داشت.
راه حل
ترس از شکست و از دست دادن سرمایه ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس و . همه اینها در ذهن ما است. یادمان باشد که سود و زیان یک مسئله کاملا نسبی و وابسته به زمان است. یعنی وقتی یک تریدر وارد معاملهای میشود، تا زمانیکه از معامله خارج نشود، سود و زیانی ندیده است و این ذهن ما است که باعث میشود تا یک تریدر سودهایش را سریع خارج کند اما به ضررهایش اجازه پیشرفت بدهد.
اگر در زمان یک معامله استرس زیادی به شما وارد میشود پس حجم معاملاتتان را کمتر کنید. زیرا شما هنوز برای آن حجم آمادگی لازم را ندارید. سعی کنید آنقدر این تمرین را ادامه دهید تا اینکه اگر معامله بازی هم داشتید بتوانید با خیال راحت و بدون هیچ استرسی بخوابید.
احساس غرور
غرور یکی از مشکلات رایج و بسیار خطرناک در تریدری است. بسیاری از معاملهگران، دقیقا زمانیکه احساس میکنند تبدیل به استادان معاملهگری شدهاند، ضررهای بزرگی میکنند. افراد مبتدی بعد از چندین ترید موفق، اعتماد به نفس زیادی را کسب میکنند.
این امر حتی برای تریدرهای حرفهای نیز میتواند اتفاق بیفتد. موفقیتهای منظم و پشت سر هم ذهن آنها را از واقعیت دور میکند. درست همینجا است که بازار به ما درسهای بزرگی میدهد.
راه حل
برای حل این مشکل باید بگویم که سعی کنید برای خود یک استراتژی معاملاتی تهیه کنید و طبق آن عمل کنید. به امید سود بیشتر زیاد ترید نکنید و همیشه به استراتژی خود وفادار باشید، حتی اگر ضرر کردید، با دل و جان ضررها را بپذیرید.
در اینصورت اگر سود هم کردید نباید هیچگاه خارج از استراتژی خود معامله کنید. این قضه را باور کنید که همه سودهای بازار مال ما نیست. همانطور که یک شیر از یک گله فقط یک شکار را انتخاب میکند، ماهم بهاندازه سهم خود از بازار سود میکنیم. برای خود یک تارگت روزانه برای سود و ضرر تعریف کنید و اگر در روز به همان مقدار سود/ضرر کردید، دیگر در آن روز ترید نکنید.
از "وعده جبران خسارت مردم" تا "به پرتگاه بردن بورس"
«دولت من خسارت مردم در بورس را جبران خواهد کرد»! هنوز پنج ماه از این وعده سید ابراهیم رئیسی در یکی از برنامه های تلویزیونی اش نگذشته است، وعده ای که اگر آن را در کنار وعده دیگر کاندیداهای همسو که اینک در دولت ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس پست معاونت داریم بگذاریم، مجموعا تصویری خیال انگیز و جذاب از این روزها به مردم می داد.
«دولت من خسارت مردم در بورس را جبران خواهد کرد»! هنوز پنج ماه از این وعده سید ابراهیم رئیسی در یکی از برنامه های تلویزیونی اش نگذشته است، وعده ای که اگر آن را در کنار وعده دیگر کاندیداهای همسو که اینک در دولت پست معاونت داریم بگذاریم، مجموعا تصویری خیال انگیز و جذاب از این روزها به مردم می داد.
رئیسی در آن زمان تصریح کرد: « در این حوزه به مردم آگاهی داده نشد و مردم به بورس هجوم آوردند و پس از این کار اقداماتی که باید صورت میگرفت اجرایی نشدند بورس ساز و کار اجرایی دارد، اما چرا آنها وظایف خود را انجام ندادند؟ سامانههای نظارتی در بورس وجود داشت، اما آنها کارهای خود را نکردند و سؤال مهم این است که چرا حقوقیها کار خود را به درستی در بورس انجام ندادند؟ اقدام این حقوقیها باید بررسی میشد مردم با اعتماد به دولت مبنی بر آنچه او در حال کنترل است وارد بورس شدند، اما سؤال مهمتر این است که آیا کسری بودجه دولت باید از بورس تأمین شود؟ یکی از منابع مهم تأمین پول در کشور بورسها هستند، اما اگر این پولها وارد تولید میشد ما این مشکلات را نداشتیم نباید اجازه داد که حقوقیها بورس را دچار چنین نوساناتی کنند.»
امیرحسین قاضی زاده هاشمی که اینک معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید است گفته بود «سه روزه میشود مشکل حاد بازار سرمایه را حل کرد، به یک دستور حکومتی از رئیس جمهور نیاز دارد». محسن رضایی معاون اقتصادی امروز رئیس جمهور هم گفت: « در دولت ما بورس احیا و تقویت میشود و از طرف دیگر بازار بورس و سهام را بیمه خواهیم کرد و با تشکیل صندوق جبران زیان مالباختگان، ضرر و زیان مالباختگان بورس را جبران خواهیم کرد.»
حالا سه ماه بعد از تشکیل دولت نه خبری از دستور حکومتی رئیس جمهور برای حل سه روزه مشکل بورس است، نه صندوق جبرانی تشکیل شده و نه کسی حرفی از وعده شخص رئیس جمهور مبنی بر جبران خسارت بورس می زند. در عوض بورس وضعیت فلاکت باری پیدا کرده و هر روز شاخص کل بیش از پیش سقوط می کند. این شاخص از 6 شهریور که اصلاح در بازار با شاخص کل یک میلیون و 576 هزار واحد آغاز شد با نوساناتی در مجموع چنان پایین آمده که در انتهای معاملات روز دوشنبه به یک میلیون و 384 هزار واحد رسیده که تقریبا معادل وضعیت روز 12 مرداد (آغاز دولت رئیسی ) است. در طی این مدت اگرچه شاخص کل 12 درصد ریخته است اما گشتی در سهام مختلف نشان می دهد ریزش عموم سهم های بزرگ بسیار بیشتر از شاخص بوده است: سهام پالایش نفت اصفهان (شپنا) 29 درصد، ایران خودرو و سایپا 34 و 32 درصد و بانک های صادرات، تجارت و ملت بیش از 30 درصد کاهش قیمت داشته اند!
روند سقوط قیمت ها در این هفته سرعت گرفته و از سوی دیگر با توجه به افزایش بی اعتمادی در بورس، خروج پول حقیقی از این بازار نیز سرعت گرفته است. اما این تنها علت نیست. عرضه بیش از حد اوراق قرضه از سوی دولت علت اصلی این وضعیت نابسامان در روزهای اخیر است. فقط در روز دوشنبه 37 هزار میلیارد تومان اوراق توسط دولت در بازار سرمایه فروخته شده که نشان می دهد دولت علی رغم وعده های زیبای دوران انتخابات در حال جبران کسری بودجه از بورس است.
علت فروش این اوراق توسط دولت این است که به دلیل این که دولت بدهکار است و برای تسویه با پیمانکارها این اوراق را منتشر میکند و عملا با این روش دولت از بازار سرمایه تامین مالی میکند! خریداران این اوراق فعالان بازار سرمایه هستند و علت خریدشان بازدهی بدون ریسک نزدیک یا بالاتر از تورمی است که این اوراق با خود به همراه دارند، به دلیل که این اوراق جذاب هستند به نوعی رقیب بازار سرمایه هم محسوب میشوند.
فروش بیش از حد تصور اوراق قرضه به حدی عجیب و بیش از حد بود که صدای رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هم درآمد. محمدرضا پورابراهیمی با بیان اینکه بازار کشش عرضه این حجم از اوراق قرضه را ندارد، گفت: اولین اقدام دولت در مدیریت بازار بورس باید جلوگیری ازعرضه بیش از حد اوراق قرضه دولتی باشد.
وی با تاکید بر لزوم مدیریت بازار سرمایه گفت: بازار سرمایه باید به صورت حرفهای و منطقی اداره شود. تصمیمات دولت سیزدهم در مدیریت بازار سرمایه باید کارشناسی شده و علمی باشد. بازار سرمایه فقط محل تامین مالی دولت نیست و متعلق به همه بنگاههای اقتصادی است اگر حضور دولت در این حوزه انحصاری باشد در بازار بورس تحولی ایجاد نمیشود.
از سوی دیگر کارشناسان اقتصادی نسبت موج سنگین تورم پس از سررسید پرداخت سود اوراق در ماههای آینده هشدار می دهند. اوراقی که بخشی از آن میراث دولت روحانی است ولی دولت رئیسی نه تنها جلوی فروش آن را نگرفته بلکه در 2 ماه بیش از 4 برابر دولت قبلی در این مدت اوراق فروخته است.
محسن عباسی از کارشناسان بازار سرمایه در مطلبی که در یکی از سایت های اقتصادی منتشر کرد، در این خصوص هشدار داد که دولت بانک و بورس را به پرتگاه می برد!
وی نوشت: «به نظر می رسد دولت به دنبال کنار زدن بانکها در زمین بازی است و دوست دارد تا خودش به صورت مستقیم با فروش اوراق با سود ۲۲ الی ۲۳ درصدی به عنوان قرضگیرنده عمل کند و از طرفی نرخ سود سپردهی بانک هارا پایین نگه داشته است تا بانکها نتوانند سپرده جذب کنند. حالا چرا دولت این رویه را در پیش گرفته است؟ دلیلش ساده است: اولا دولت با فروش اوراق، دیگر برداشتی از بانک مرکزی نمیکند و امارها به نفع دولت تغییر میکند و ظاهرا دولت پایهی پولی را متورم نمیکند از طرفی قیمت ارز را هم برای تامین مالی بالا نمیبرد اما در عمل چه اتفاقی میافتد؟ نابودی بانک و بورس به اتفاق هم! رکود بیشتر مسکن!
در یکی دو ماه اخیر شاهد خروج گسترده منابع از حساب سپردهی بانکی به سمت اوراق دولتی هستیم زیرا سود اوراق بیشتر از سود سپردهی بانکی است. در نتیجهی این جا به جاییها کمبود منابع در بانکها را شاهد هستیم. حالا کمبود منابع از دولت به بانکها منتقل شده است. بانکها حالا مجبورند از بانک مرکزی برداشت کنند که باز هم منجر به رشد پایه پولی و تورم خواهد شد اما تفاوت این است که دیگر دولت برداشت را انجام نداده و بانکها این کار را کرده اند! از طرفی قدرت تسهیلات دهی بانکها هم به شدت کاهش می یابد که بر رکود فعلی دامن خواهد زد!
تبعات این اقدامات به اینجا ختم نخواهد شد! برداشت بانکها از بانک مرکزی مشمول جریمه است بنابراین بانکها برای تامین نقدینگی برای جبران کسری ناشی از برداشت سپردهگذاران مجبورند سایر داراییهای موجود در ترازنامه را نقد کنند.
اولین گزینهی در دسترس بانک، سهام شرکتهاست که در این چند روز گذشته فروش آن شدت گرفته است و بسیاری از بانکهای خصوصی و شرکتهای زیر مجموعه شان مشغول فروش سهام هستند و این مبالغ را تبدیل به سپرده در بانک میکنند تا بانکها با بحران بزرگتری روبرو نشوند. سرعت رشد کسری بانک ها به شدت در حال افزایش است و این به معنای فشار بیشتر به بورس جهت جبران کسری منابع است. صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی هم ماهانه چند هزار میلیارد تومان کسری پرداخت حقوق بازنشستگان دارند که فشار مضاعفی به بورس وارد میکند زیرا فعلا تنها راه پرداخت حقوق بازنشستگان بورس است!
در صورت ادامهی این وضعیت شاهد رکود بیشتر در بورس و عدم نقدشوندگی سهام در بازار خواهیم بود و احتمالا بانکها شروع به فروش سایر داراییهای خود خواهند کرد که نزدیکترین گزینهی بعدی املاک و ساختمانهای بانکها خواهد بود در این صورت شاهد تشدید رکود در بخش مسکن هم خواهیم بود!
متاسفانه دولت نه تنها سراغ علاج رکود تورمی نرفت بلکه اقداماتی در پیش گرفته است که در صورت ادامه دادن آن، این شرایط را بدتر خواهد کرد و کشور شاید تا چند سال دیگر درگیر رکود شود!»
محمدرضا حقی
آیا از طریق بورس میشود پولدار شد؟
ثروتمند شدن از طریق بورس
روزانه چندین ایمیل دریافت میکنم و سوالاتی از این دست پرسیده میشه:
آیا از طریق بورس میتوان پولدار شد؟
من X تومن پول دارم آیا شما تضمین میکنید که من از طریق بورس پولدار بشم؟
من دنبال یک کسب و کار عملی هستم آیا بورس یک کسب و کار عملی است و میتوان پولدار شد؟
شما اول من رو از طریق بورس پولدار کن بعد من از خجالت شما در میام و بابت کارتون بهتون پول میدم.
طبیعی است که هر کسی دوست داره پولدار بشه! احتمالا تو هم به این فکر کردهای که چه میشد اگر من هم میتوانستم از طریق بورس پولدار بشم یا آیا واقعا کسی بوده که از این طریق وضعیت مالی خودش رو عالی کنه؟
شاید بین انتخاب ورود یا عدم ورود به بورس گیر کرده باشی و ندونی کدام یکی را باید انتخاب کنی تا آینده بهتری داشته باشی. یا شایدم اواسط راه هستی ولی هنوز از آینده خودت در این حوزه یعنی بورس و بازار سرمایه اطمینان نداری.
من هم دقیقا مثل تو بودم. آن اوایل عاشق این بودم که کسی با اطمینان به من بگوید که بله، این کار ۱۰۰% جواب میدهد. اما کسی نبود! الان هم کسی نیست! اما چرا؟
چون “آینده تو برای هیچکس به اندازه خودت مهم نیست.”
آیا تا به حال شده که نگران آینده کاری همسایت بشی؟ آیا اصلا میدونی چه کسب و کاری داره؟ یا اگر همین الان در بورس فعالیت داری آیا تا به حال شده که نگران سود و زیان فرد دیگری باشی؟ آیا اصلا میدونی سود میکنه یا ضرر؟
احتمالا نه. درست است؟؟؟
چون احتمالا پیش خودت میگویی چه اهمیتی دارد بخواهم فکرم را با این چیزها مشغول کنم!!
فکر میکنم بهتر از هر کسی میدانی که هیچکس در این دنیا نیست که به تو با اطمینان و دلسوزانه بگوید آینده سرمایه گذاریات چگونه خواهد بود مگر جادوگر و یا رمالی که قصد سواستفاده از تو را داشته باشد.
به همین خاطر پیشنهاد میکنم ادامه مقاله را به دقت بخوانی، چون میخواهم حقایقی را نشانت دهم که خودت توانایی پیشبینی آیندهی سرمایهگذاری و فعالیتت در بورس را بدست بیاوری!
حقایق انکار نشدنی درباره سرمایهگذاری و فعالیت در بورس
حقیقت اول: هیچ فردی در بازار سرمایه و بورس وجود ندارد که بگوید من اصلا ضرر نکردم
در طول سرمایهگذاری در بورس قطعا متحمل ضررهایی خواهی شد و این چیزی است که اکثر افراد سعی میکنند از تو پنهان کنند. نه به این خاطر که از این موضوع آگاه نیستند بلکه به این خاطر که کسی دوست ندارد خبر بد بدهد. اما اگر از این ضررها به سلامت عبور کنی قطعا به جایگاهی میرسی که حتی امروز توان تصور کردن آن را نداری. امکان ندارد بتوانی در بورس موفق شوی بدون اینکه حتی یک ضرر نکرده باشی.
“اگر کسی مدعی شود که در بورس ضرر نکرده، احتمالا به این خاطر است که هیچ معاملهای در بورس انجام نداده است“
امیرحسین ادیب نیا
البته من همیشه مخالف واژههای منفی مثل ضرر و شکست هستم و اسم این واژهها را در ذهن خودم با “پذیرش ریسک” و “کسب تجربه” تغییر دادهام و پیشنهاد میکنم شما هم از زاویه دیگری به قضیه نگاه کنید چون ضرر و شکست یعنی کسب تجربه که در نهایت منجر به موفقیت ما میشود و بهتر است به جای غر زدن، از اتفاقات درس بگیریم. برای بدست آوردن نتایج جدید باید کارهای قدیمی را تغییر دهیم. واقعا هم عاقلانه نیست که همان کارهای قدیم را انجام دهیم و انتظار داشته باشیم نتایج جدیدی بدست بیاوریم.
و نتیجه هر تغییری دو چیز بیشتر نمیتواند باشد:
در بورس هم این موضوع صدق میکند. زمانی که اول راه هستی شاید دقیقا نتوانی جهت اصلی را پیدا کنی اما به مرور زمان با پیدا کردن راهکارهای مناسب و بهرهگیری از تجربه میتوانی جهت اصلی مسیرت در بورس را مشخص کنی. برای پیدا کردن جهت اصلی مسیر در بورس لازم نیست کار عجیب و غریبی انجام دهی. کافی است خوب تجربه کنی و به قول عطار “خود راه بگویدت که چون باید رفت.”
حقیقت دوم: بورس هزینه دارد. این هزینه را یا با پول باید پرداخت کنی یا با زمان
تو میتوانی یک میلیونر خودساخته بشی اما به شرطی که هزینه آن را پرداخت کرده باشی تا مثل هزاران نفری که در این حوزه موفق بودند بدرخشی. اگر فکر میکنی شم اقتصادی خوبی داری، پس میتوانی با وارد کردن یک سرمایه خوب و کمی تجربه و آموزش بورس و با روشهای مستقیم و غیر مستقیم به سودهای خوبی دست پیدا کنی. اما شاید برای شروع کار پولی نداشته باشی. اشکالی هم ندارد راه حل دومی وجود دارد.
در این روش باید این هزینه را با وقتت بپردازی تا به معجزه سرمایهگذاری ایمان بیاری!
طبیعی است که یکی از مهمترین کارها برای رسیدن به موفقیت، آموزش دیدن و کسب مهارت است، در بورس هم رسیدن به سودهای خوب نیاز به مهارت و دانش کافی در این حوزه دارد. شما اگه دانش لازم را داشته باشید، هم میتوانید با سرمایههای خیلی کوچک به موفقیت برسید و هم بدون شک همیشه افرادی حاضر هستند که سرمایههایشان را در اختیار شما قرار دهند که شما برایشان سرمایهگذاری کنید و به این صورت خودتان هم به سود برسید. اما دانش بورس چیزی نیست که یک شبه بدست بیاید و یک شبه هم نتیجه بدهد. اگر مصمم باشی و هر روز ساعاتی را به آموزش خود در بورس اختصاص دهی میتوانی انتظار داشته باشی بین ۶ ماه تا ۱ سال، نتیجه خوبی را بدست آوری.
این یعنی برای هر کسی در هر شرایطی قطعا راهی وجود دارد!
پس بهتره دنبال راهکارهای عجیب و غریب نباشید و بدانید که تنها کسی که میتونه به شما کمک کنه خودتان هستید.
حقیقت سوم: ترس
خیلی ها را دیدهام که همواره با ترس وارد این حوزه میشوند و یا بدتر از آن، با ترس معامله میکنند. وجه مشترک تمام این افراد این است که فراموش میکنند که برای چه وارد بورس شدهاند. فراموش میکنند که برای یک سرمایهگذاری عالی و کسب ثروت وارد بورس شدهاند. ولی تمام تمرکزشان روی ضرر است و با ترس و دلهره سهام میخرند و نتیجه خارج از چیزی که فکر میکنند نیست. این افراد همواره به این فکر میکنند که ممکن است ضرر کنند و به خود میگویند اگر ضرر کنیم چه میشود! پس دقیقا همان ترس و ضرر را دریافت خواهند کرد.
.Whether you think you can, or you think you can’t – you’re right
اگر بدانید برای چه وارد این حوزه شدهاید و تمرکزتان روی آن باشد قطعا نتایج و سودهای عالی را خواهید دید. در حوزه سرمایهگذاری در بازارهای مالی، وارن بافت را خیلی دوست دارم چون خیلی ساده و با روشهایی کاملا بدیهی ولی با استمرار و بدون عجله به بهترین چهره در این حوزه تبدیل شده است از اینرو کافی است نگاه ما هم شبیه به همین افراد ثروتمند خودساخته باشد تا نتایجی شبیه به آنها دریافت کنیم.
“فقط چیزی که شما را کاملا خوشحال میکند بخرید، حتی اگر به شما بگویند که بازار به مدت ده سال تعطیل خواهد شد.“
وارن بافت
اگر به دنبال چیزی هستید که شما را خوشحال نمیکند و دائما شما را با حس بد، ترس و نگرانی همراه میکند، باید بگویم بهتر است در مورد حوزهای که انتخاب کردید تجدید نظر کنید!
به یاد داشته باشید که همواره فقرا به دنبال پول میدوند. اما ثروتمندان اجازه میدهند که پول دنبال آنها بدود.
باید اعتراف کنم اولین بار که این جمله را شنیدم به خودم گفتم این جمله چرندی بیش نیست! اما امروز ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس میدانم تصورم از چرند بودن این جمله چرند بوده است. 😃 😄 😅 😆
زمانی که پول نداری هر کاری میکنی تا پول بدست آوری. کانون توجه زندگیات پول میشود بیخبر از اینکه پول زمانی بدست میآید که تو لایق آن باشی و بدون هیچ ترسی بپذیری که استحقاق داشتن پول فراوان را داری! اما ترس دقیقا در نقطه مقابل این تفکر است!
ممکن است از ورود به بورس و تجربه کردن ترس داشته باشید اما پیروز میدان کسی است که به ترسهایش غلبه کند و خود را لایق ثروت بداند.
حقیقت چهارم: مهم نیست چقدر اطلاعات داری، مهم این است که چقدر عمل میکنی
عدهای هم هستند که ذهنشان را تبدیل به انباری از اطلاعات کردهاند. کتابهای زیادی را خواندهاند. در دورههای آموزشی زیادی شرکت کردهاند. دهها مقاله خواندهاند. اما به هیچکدام از آنها عمل نمیکنند و همواره از این کتاب و آموزشها تعریف میکنند تا خود را روشنفکر جلوه دهند بی آنکه به آن دانستهها عمل کنند!
عدهای دیگر هم از معضل کمالگرایی رنج میبرند و به خودشان میگویند تا در فلان حوزه کامل نشوم، شروع نمیکنم و تنها خدا میداند که آیا تا آخر عمرشان قرار است در آن کار کامل شوند یا نه. به شما اطمینان میدهم که این افراد هیچوقت شروع نخواهند کرد! چرا که همیشه پلهای برای پیشرفت و بیشتر یاد گرفتن وجود دارد!!
“برای شروع کردن لازم نیست عالی باشی اما برای عالی شدن لازم است شروع کنی.“
مهم نیست آن بیرون چند نفر بهتر از تو وجود دارند چون آنها هم روزی از نقطهای که تو در آن قرار داری شروع کردهاند یا شاید هم پایینتر، پس در هر سطحی که هستی شروع کن. بهتر شدن و پیشرفت کردن وظیفهای است که در ادامه مسیر باید آن را انجام دهی. نگاهی به افراد موفق و خودساخته در حوزههای دیگر بیانداز! آنگاه خواهی دید که آنها نیز در ابتدا کامل نبودهاند. این موضوع برای تو هم صادق است. مهم نیست در چه سطحی هستی. شروع کن و در ادامه مسیر، پیشرفت کردن را در دستور کار خودت قرار بده. شک نکن که در هر حوزهای ورود کنی مسیرهایی برای پولدار شدن هست،
از طریق بورس هم میشود پولدار شد، اما با راه درست!
اما فراموش نکن که افراد پولدار منتظر نماندند که کسی بیاید و آنها را ثروتمند کند بلکه خودشان به خودشان این اطمینان را دادهاند که باید ثروتمند شوند و به همین دلیل است که همه افراد این کره خاکی ثروتمند نیستند و فقط افرادی که خود را باور کردند ثروتمند شدند.
این جمله را از من داشته باش:
در هر حوزهای اگر به دنبال کسی یا چیزی هستی که به تو اطمینان دهد که موفق میشوی
تو محکوم به شکست خواهی بود
چون ریشه این سوال برگرفته از عدم موفقیت توست.
کسی که به دنبال این سوال است دو چیز در ناخودآگاه او وجود دارد:
۱. یا به دنبال این است که کلا کسی به او این اطمینان را ندهد و او نیز بیخیال انجام آن کار شود.(معمولا افراد تنبل به دنبال این بهانه برای انجام ندادن کارها هستند و هیچ وقت هم کاری را انجام نمیدهند)
۲. یا به دنبال این است که کسی به او این اطمینان را بدهد و بعد از اینکه شکست خورد به فرد اطمینان دهنده ثابت کند که اشتباه کرده است.(معمولا این افراد نیز از همان ابتدا تصویر شکست را در ناخودآکاه خود ایجاد کردهاند و راحترین کار برای آنها غر زدن از شرایط بوجود آمده است)
در کل من مخالف اینکه کسی به شما مسیر را نشان دهد و به شما قوت قلب و اطمینان دهد نیستم چون خودم تاکنون انگیزه دهنده خیلیها بودهام اما نکته اینجاست که تنها دلیل انجام یک کار برای شما، نباید صرفا این موضوع باشد که کسی بیاید و ۱۰۰ درصد موفقیت شما را تضمین کند.
تنها کسی که میتواند به شما تضمین ۱۰۰ درصد موفقیت بدهد فقط و فقط خود شما هستید.
پس قطعا تو میتوانی وقتی خودت را باور کنی.
آرزوی من برای تو موفقیت است…
#رویاتوباورکن
امیرحسین ادیب نیا
دیدگاه شما