اشتباهات رایج سرمایه گذاران بورسی


جروم پاول امید معامله‌گران را به باد داد / افزایش نرخ بهره تدریجی تر اما نقطه پایانی بالاتر

پس از اینکه فدرال رزرو چهارمین افزایش متوالی ۰.۷۵ واحد درصدی نرخ بهره را در روز چهارشنبه انجام داد، مشخص شد که نبرد بانک مرکزی ایالات متحده علیه تورمی که مسیر صعودی خود را ادامه می دهد، وارد مرحله جدیدی شده است.

جروم پاول امید معامله‌گران را به باد داد / افزایش نرخ بهره تدریجی تر اما نقطه پایانی بالاتر

اقتصادآنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش فایننشال تایمز، کمیته سیاست‌ پولی در بیانیه‌ای همراه با افزایش، که نرخ وجوه فدرال را به محدوده هدف ۳.۷۵ تا ۴ رساند، نشان داد که در حال آماده شدن برای تسهیل در شتاب دهنده اقتصادی است.

از این پس، کمیته بازار آزاد فدرال میزان افزایش نرخ‌ها را در سال جاری و همچنین این واقعیت را که طول می‌کشد تا چنین افزایش‌هایی به اقتصاد واقعی وارد شود، در نظر می‌گیرد. این نشان می‌دهد که سرعت افزایش نرخ بهره در آینده کاهش می‌یابد.

تیم دوی اقتصاددان ارشد ایالات متحده در مشاوران اس‌جی‌اچ ماکرو گفت: بدیهی است که آنها نسبت به جایی که باید باشند و به نسبت به جایی که چند هفته پیش بودند، در رابطه با جایگاه سیاست‌های پولی کمی مطمئن‌تر هستند.

دوی افزود: از زمان افزایش ۰.۷۵ واحد درصدی، «هدف همیشه این بوده که سیاست را به محدوده‌ای برسانیم که به آنها اجازه می‌دهد در مورد موضع سیاست‌های پولی آینده خود هدفمندتر باشند.»

اما در حالی که معامله‌گران آنچه را که در ابتدا به نظر یک تغییر به سمت سیاستهای پولی تسهیل‌گرانه از فدرال رزرو می‌رسید، را هضم می‌کردند و اس‌اندپی ۵۰۰ تقریبا ۱ درصد افزایش یافته، جروم پاول رییس فدرال رزرو به سرعت امید آنها را بر باد داد.

در کنفرانس مطبوعاتی پس از پایان نشست دو روزه، پاول هشدار داد که نرخ «پایانی» که در آن نرخ وجوه فدرال رزرو افزایش می‌یابد، بالاتر از سطح انتظارات خواهد بود – حتی اگر رسیدن به آن با افزایش‌های کوچکتر زمان بیشتری نیاز داشته باشد.

برای سرمایه‌گذاران، نرخ پایانی مهم‌تر از سرعت پیمودن مسیر است و تا پایان معاملات روز چهارشنبه، شاخص سهام بلو چیپ سودهای قبلی خود را حذف کرد و ۲.۵ درصد کاهش یافت.

برای پاول، پیاده شدن از قطار ۰.۷۵ واحد درصدی افزایش نرخ بهره همیشه بخشی از برنامه بوده است. در ماه ژوئن، زمانی که بانک مرکزی اولین افزایش را در یک سری افزایش نرخ بهره بزرگ ارائه کرد، او افزایش‌هایی با این بزرگی را «غیرمعمول بزرگ» توصیف کرد و افزود: انتظار ندارم حرکت‌های در این اندازه رایج باشد.

اما حتی اگر کاهشی در راه باشد، پاول تصریح کرد که فدرال رزرو همچنان متعهد به کنترل تورم است: «ما در اینجا هنوز تلاش‌هایی برای پوشش تورم در دستور کار داریم و آن را کنترل خواهیم.» او افزود که اشتباهات رایج سرمایه گذاران بورسی صحبت از توقف کلی افزایش نرخ بهره «بسیار زودرس» بود.

تورستن اسلوک، اقتصاددان ارشد آپولو گلوبال منیجمنت، پیام جدید را «بسیار پیچیده» توصیف کرد اما به نظر می‌رسید سرمایه‌گذاران این ایده را دریافت کرده‌اند.

معامله‌گران در معاملات آتی صندوق‌های فدرال در نشست دسامبر نیم واحد درصد افزایش قیمت داشتند و شرط بندی خود را که نرخ معیار در سال آینده به اوج خود در سطح ۵ درصد خواهد رسید، دو برابر کردند. در ماه سپتامبر، زمانی که فدرال رزرو آخرین پیش‌بینی‌های خود را منتشر کرد، افراد زیادی پیش‌بینی خود را به سطح ۴.۶ درصد رساندند.

الن زنتنر اقتصاددان ارشد ایالات متحده در مورگان استنلی، گفت: همیشه این رقص هنرمندانه بین فدرال رزرو و بازارها وجود دارد. او افزود که پاول «اقدام خوبی» در زمینه سازی برای افزایش‌های کمتر نرخ بهره انجام داده و در عین حال از «تصور نادرست» که فدرال رزرو در حال کاهش آن است، عقب نشینی کرده است.

او گفت: کاهش سرعت صعود راهی ایمن‌تر است و در واقع به خود شانس بیشتری برای رسیدن به اوج بالاتر می‌دهید.

دایانا آموآ مدیر ارشد سرمایه‌گذاری کرکوسوالد عنوان کرد: مهمترین نگرانی سیاست‌گذاران، اقتصاددانان و فعالان بازار، ثبات سیستم مالی در بحبوحه افزایش سریع هزینه‌های استقراض و رشد کند است که می‌تواند در معرض «مین‌های زمینی» قرار بگیرد.

وی ادامه داد: حرکت با سرعت سنجیده به سیاست‌گذاران این امکان را می‌دهد تا نسبت به این مسائل واکنش نشان دهند و به آنها اجازه دهد تا آنچه را که باید انجام دهند به روشی بسیار زیباتر تنظیم کنند.

سرعت کندتر افزایش نرخ بهره ممکن است به این معنی باشد که فدرال رزرو از سقوط ناخواسته بازار جلوگیری می‌کند. اما به گفته اقتصاددانان، نرخ پایانی بالاتر – همراه با تعهد به حفظ سیاست‌های پولی در نقطه‌ای که اقتصاد را برای یک دوره طولانی محدود می‌کند – فقط احتمال رکود شدیدتر را افزایش می‌دهد.

پاول حتی تا آنجا پیش رفت که تصدیق کرد مسیر رسیدن به یک فرود نرم، که در آن فدرال رزرو تورم را بدون رکود دردناک کاهش دهد، حتی سخت‌تر از پیش شده است.

اسلوک این را به عنوان شواهد بیشتری از تعهد تزلزل ناپذیر فدرال رزرو برای بازگرداندن تورم به هدف ۲ درصدی تفسیر کرد.

دیوید کلی استراتژیست ارشد جهانی در جی‌پی مورگان تصریح کرد: من فکر می‌کنم فدرال رزرو احساس گناه می‌کند چرا که تورم به سطح بسیار بالایی رسیده و این باعث شده است که آنها در تلاش برای از بین بردن تورم سیاست‌های انقباضی‌تری در پیش بگیرند.

وی تاکید کرد: همه از فرود نرم صحبت می‌کنند اما فرود نرم نقطه‌ای است که ما به سختی به آن دست خواهیم یافت.

تفاوت سرمایه گذار و معامله گر

تفاوت سرمایه گذار و معامله گر

اولین قدم در راه موفقیت در بورس این است که عوامل منجر به موفقیت را کاملاً بشناسیم و بدانیم که چه مراحلی را باید طی کرد تا به آنجا رسید و بعد نقشه راهی برای گذر از این وادی ترسیم نماییم. بعد از آن قدم بعدی که اغلب نادیده گرفته می شود این است که شما تشخیص دهید به عنوان سرمایه گذار در بورس حضور دارید یا به عنوان معامله گر. این مسئله بسیار مهم و نقش آفرین است به این دلیل که تفکر و استراتژی های معاملاتی این گروه به طور کامل با هم متفاوت است و عدم تشخیص خود در یکی از این دو گروه باعث می شود نحوه تجزیه و تحلیل و معاملات شما دچار نوعی سردرگمی شود که منجر به عدم موفقیت در معاملات خواهد شد. در ادامه با مروری بر تفاوت سرمایه گذار و معامله گر با نت نوشت همراه باشید.

تفاوت سرمایه گذار و معامله گر

یکی از اشتباهات رایج مردم در بورس همین عدم تفکیک و تفاوت سرمایه گذار و معامله گر از هم است. به طور مثال شما سهامی را از نظر یک سرمایه گذار تجزیه و تحلیل می کنید ولی در زمان ورود و خروج از نظر یک معامله گر عمل می کنید به این معنا که این سهم یک سرمایه گذاری بلند مدت است و در آن صورت سوددهی خوبی نصیب شما می شود ولی شما بدون توجه به این مسئله متوجه می شوید در کوتاه مدت هیچ اتفاق خاصی در سهام نیفتاده است و اشتباهاً آن را می فروشید بدون توجه به این که آن شرکت از دیدگاه سرمایه گذاری تحلیل شده است و با شما با دیدگاه یک معامله گر با آن برخورد کرده اید. و بعد هم سهام رشد کرده است و شما خارج از بازار فقط نظاره گر سودهای دست نایافته خواهید بود.

در ادامه بررسی تفاوت سرمایه گذار و معامله گر باید گفت بنابراین قدم دوم درک صحیح از رفتار سرمایه گذاران در مقابل رفتار معامله گران است و تشخیص و انتخاب یکی از دو گروه به عنوان شیوه معاملاتی شما و انجام نحوه تجزیه و تحلیل شخص هر گروه برای ورود و خروج به سهام.

در بعضی از اوقات شما می توانید خود را جزء هر دو گروه ببینید به این شکل که چند درصد از پرتفوی (سبد سهام) خود را به سهام هایی که از نظر سرمایه گذاری تحلیل شده اشتباهات رایج سرمایه گذاران بورسی اند اختصاص می دهید و چند درصد دیگر را به سهام هایی که از نظر معامله گری تحلیل شده اند را اختصاص می دهید.

ولی نکته مهم درباره تفاوت سرمایه گذار و معامله گر این است که در موقع فروش و در طول نگهداری سهام دقیقاً باید بر اساس همان شیوه ای که سهام را تحلیل کرده اید ( از دیدگاه سرمایه گذار یا معامله گر) خرید کرده اید رفتار نمایید و مواظب باشید شیوه انتخاب این سهام ها با یکدیگر تداخل نماید.

اشتباه تاریخی دولت سیزدهم؛ تبدیل وزارت ارتباطات به وزارت صیانت!

اینستاگرام شاید مهم‌ترین بستر عمومی و موثر در سبک زندگی افراد و البته کسب خبر و تبلیغ کسب و کار و خریدوفروش اجناس است. فیلترینگ تلگرام در ماجراهای سال ۹۶ انرژی زیادی برای جذب مخاطب اینستاگرام ایجاد و آن را به پلتفرم اثرگذاری در جامعه ایران تبدیل کرد. قلب‌های قرمز کوچک اینستاگرام معنادارترین رسانه عمومی در ایران در ۵ سال اخیر بودند.

مسعود فروغی، سردبیر روزنامه فرهیختگان در یادداشتی با عنوان «صیانت از عقلانیت»، نوشت: از نظر سیاسی نیز معنای محدودیت دسترسی به شبکه‌های اجتماعی پرمخاطب به تشدید فضای دوقطبی می‌انجامد. نوعی حصارکشی دور خودمان که برای افکارعمومی قابل توجیه نیست. نیازهای اقتصادی بر زمین مانده و محدودیت جدید. این محدودیت‌ها قبل از روی کارآمدن مجلس و دولت فعلی به عنوان اتهام مطرح می‌شد و حالا واقعا می‌خواهد عملی شود.

«با اینستاگرام و واتس‌اپ چی کار می‌کنن؟» این جمله سوالی احتمالا یکی از مهم‌ترین عباراتی است که این روزها شنیده‌اید یا به آن فکر کرده‌اید. از ابتدای ماجراهای اخیر که منجر به خیابانی شدن دوباره سیاست در ایران شد، این دو اپلیکشین پرمخاطب در ایران و البته چند سرویس دیگر محدود شدند.

حالا با گذشت چند هفته از چالش‌های امنیتی و سیاسی اخیر دغدغه بسیاری از افراد تعیین‌تکلیف آینده شبکه‌های اجتماعی است. این یادداشت سعی می‌کند با بررسی جوانب مختلف مساله به این فرضیه بپردازد که «ساده‌انگاری سیاستگذار در حوزه شبکه‌های اجتماعی پیامدهای جبران‌ناپذیری خواهد داشت».

۱- محدودیت موقت شبکه‌های اجتماعی در فضای رادیکال شدن سیاست منطقی است، فرض کنید ساختمانی بزرگ در مرکز شهر اشتباهات رایج سرمایه گذاران بورسی دچار حریق شود و کار امدادرسانی به آن بدون ایجاد محدودیت در رفت‌وآمد عادی مردم در آن منطقه امکان نداشته باشد. فرض بدیهی این است که حتی اگر در یک بازه زمانی ۱۰روزه محدودیت ایجادشده خللی در زندگی معمول ساکنان منطقه به وجود آورده باشد، میان همه گزینه‌های «بد» باید بهترین آنها را انتخاب کرد؛ یعنی «محدودیت». وضعیت کشور در هفته‌های اخیر شبیه به این وضعیت است.

اخبار جعلی فیک‌نیوزها و قدرت انتقال پیام و سازماندهی امنیتی در ایام خاصی مثل این روزها راهی جز ایجاد محدودیت برای سیاستگذار نمی‌گذارد. این محدودیت البته خسارت‌بار است، روند عادی اقتصاد را به‌هم می‌ریزد و ارتباطات معمول افراد که احتمالا اکثریت نزدیک به مطلق آن در این پلتفرم‌ها سامان گرفته بود، مختل می‌شود. اما این بهترین «بد» موجود است.

۲- دو پلتفرم آمریکایی اینستاگرام و واتس‌اپ در طول هشت سال اخیر به زندگی اکثر ایرانی‌ها وارد شده‌اند. غلبه آنها در فضای عمومی ما آنقدر روشن است که نیاز به هیچ ارجاع عددی نداریم. البته قابلیت هر کدام از این دو متفاوت است.

اینستاگرام شاید مهم‌ترین بستر عمومی و موثر در سبک زندگی افراد و البته کسب خبر و تبلیغ کسب و کار و خریدوفروش اجناس است. فیلترینگ تلگرام در ماجراهای سال ۹۶ انرژی زیادی برای جذب مخاطب اینستاگرام ایجاد و آن را به پلتفرم اثرگذاری در جامعه ایران تبدیل کرد. قلب‌های قرمز کوچک اینستاگرام معنادارترین رسانه عمومی در ایران در ۵ سال اخیر بودند.

تعداد آنها شأن اجتماعی می‌آورد و جنگ رسانه‌ای که در این سال‌ها تبدیل به مد روز شده را ترجمه عینی می‌کرد. برای فهم اهمیت اینستاگرام شاید اشاره به اظهارات سیدابراهیم رئیسی در جریان انتخابات سال ۱۴۰۰ درباره آن جالب باشد.

او که به‌طور واضحی مهم‌ترین کاندیدای انتخابات بود در مستند تلویزیونی‌اش صریحا اعلام کرد خودش و اعضای خانواده و نزدیکانش از این شبکه اجتماعی استفاده می‌کنند و چنین جای مهمی را محدود نمی‌کند. رئیسی حتی در چند جای دیگر مثل یکی از مناظره‌ها به ۲ میلیون دنبال‌کننده صفحه‌اش بدون نام اینستاگرام اشاره می‌کرد و آن را مهم می‌دانست. بعضی منابع می‌گویند تا حدودا ۴۴ درصد پهنای باند اینترنت دیتا در ایران به اینستاگرام می‌رسید و اگر این عدد یا حدود آن درست باشد حکایت از اهمیت فوق‌العاده این پلتفرم در جامعه ایران است.

۳ -با تغییرات شگفت‌انگیز و سریع تکنولوژیک یک دهه اخیر، مساله تاثیرگذاری در افکار عمومی دچار تحولاتی عمیق شده است. یعنی اگر اصحاب کهف بعد از ۳۰۰ سال خوابیدن در آن قصه اعجاب‌انگیز دچار بهت شدند چون مثلا آدم‌ها غریبه شده بودند و سکه‌های رایج ناآشنا؛ سیر تحول شبکه‌های اجتماعی در هشت سال اخیر تفاوت زمین تا آسمان داشته‌اند. ما کجا بودیم؟ تماشاگر و منفعل! واقعیت، وابستگی شدید مردم به شبکه‌های اجتماعی پرقدرتی مثل اینستاگرام، واتس‌اپ و تلگرام است.

آخری با وجود فیلترینگ همچنان پرمخاطب و مهم است. از سال ۹۶ نام‌های زیادی از پلتفرم‌های داخلی به‌عنوان جایگزین خارجی‌ها معرفی شده‌اند. تلاش ۵ سال پیش برای میزبانی آنها از کاربران ایرانی شکست خورد. از نظر فنی آنها قدرت پذیرش این همه میهمان را نداشتند، یک سالن ۵۰۰ نفره هیچ‌وقت نمی‌تواند میزبان ۵ هزار نفر به‌صورت همزمان باشد.

از نظر محتوایی مخاطبان زیادی به پلتفرم‌های داخلی اعتماد نکردند، با تصور اینکه هر پیام و عکسی که ردوبدل می‌کنیم به‌صورت زنده در حال رصد است و چیزهایی شبیه به این! از نظر فرمی و ریخت و قیافه هم کمتر کسی انگیزه کوچ به پلتفرم‌های داخلی پیدا می‌کند. هزینه‌های انجام‌شده برای این نام‌های داخلی برای ما روشن نیست. برخی منابع اعداد بزرگی را گمانه‌زنی می‌کنند که قابل صحت‌سنجی نیست. حالا سوال مهم این روزها این است که آیا شبکه‌های اجتماعی داخلی بعد از سال‌ها مانور آماده ورود به جنگ واقعی هستند؟ منصفانه بگوییم خیر!

۴- برخی از تصمیم‌سازان می‌گویند چون اینستاگرام و دیگران از نظر سیاسی و فرهنگی به ما آسیب می‌زنند باید به هر ترتیبی فیلتر شوند و کوچ به داخلی‌ها اجباری است. آنها می‌گویند مسئولان در دوره‌های قبلی خیانت کرده‌اند و باید از همان ابتدا مانع بزرگ شدن تعداد مخاطبان‌شان می‌شدند.

اینستاگرام اما پلتفرمی خاص با امکاناتی رو به پیشرفت است. اشتراک‌گذاری میلیاردها عکس و فیلم و ساخت دنیایی از اطلاعات ویژگی منحصربه‌فرد اینستاگرام است. الگوریتم محتوایی اینستاگرام به‌صورت روشنی مدیریت محتوا، سانسور، بایکوت و سرکوب مخالف را عملیاتی می‌کند. در چند سال اخیر سوال جدی در ایران و محافل سیاسی و دانشگاهی این است که با این پدیده باید چه کار کنیم؟

فیلترینگ راه اول است. گزینه‌ای که به نظر می‌رسد فعلا محتمل‌ترین سناریوی آینده آن است. چرا؟ اینستاگرام قابل مذاکره نیست، اینکه محتوای متناسب با عرف جامعه ایران چیست و اقدامات خلاف امنیت‌ملی ایران از طریق آن انجام نشود، قابل حل نیست.

ظاهرا تلاش‌هایی برای حل این مشکل شده ولی مدیران اینستاگرام پیام را «سین» می‌کنند و جواب نمی‌دهند! پس چه راهی غیر از بستن آن وجود دارد. از این دیدگاه هزینه وجود اینستاگرام بیشتر از مزایای آن است. برخی مدافعان معتدل این دیدگاه قبول دارند فیلترینگ اینستاگرام هزینه‌زاست ولی چون برای باز بودنش مضرات بیشتری قائل هستند، مدافع پرداخت این هزینه شده‌اند.

به طور کلی مدافعان فیلترینگ می‌گویند ابزارهای داخلی جوابگوی نیازهای مردم هستند. برای اثبات این ادعا ابتدا زیرآب اهمیت اقتصادی اینستاگرام را می‌زنند. مثلا معاون وزیر صمت اخیرا گفته فقط ۳ درصد کسب‌وکارها در این پلتفرم کاسب می‌شدند. این آمار برای تضعیف عدد وابستگی ۹ میلیونی شغل‌ها به اینستاگرام رونمایی شد.

پذیرش حرف معاون وزیر سخت است. هم با آمار مراکز تخصصی کسب‌وکارها نمی‌خواند و هم با عقل خود آدم! مرحله بعد این است که ابزارهای داخلی مثل روبینو را قوی و موثر معرفی می‌کنند. این هم قابل‌قبول نیست، بالاخره در شعاع ۱۰ کیلومتری ما باید کسی پیدا شود که از این طریق کار کرده باشد، گشتیم و کسی نبود. شاید گفته شود تا وقتی این نماینده شیطان باز باشد، پلتفرم‌های حلال‌زاده داخلی فرصت خودنمایی پیدا نمی‌کنند.

مثال اقتصاد و واردات بی‌رویه محصولات مشابه داخلی را می‌زنند. همین‌جا به آن مدیران قبلی که به اینستاگرام و. کولی داده‌اند، فحش و نفرینی نثار می‌کنند. اما رجوع به تجربه سال ۹۶ ناامیدکننده است. آدم عاقل از یک سوراخ نباید مکرر گزیده شود! همان‌طور که مشاهده می‌کنید چالش، فاصله واقعیت و چیزی است که می‌خواهیم.

همان دعوای آرمان و واقعیت قدیم. وابستگی به پلتفرم آمریکایی که زور می‌گوید و سانسور را با تمام قوا عملیاتی می‌کند قابل‌قبول نیست ولی واقعیت، نیاز جدی جامعه به این پلفترم‌ها در زندگی روزمره، ضعف نمونه‌های داخلی در تامین این نیازها، شک درباره عملی بودن جایگزینی و. است.

۵- من نمی‌دانم از نظر فنی آیا راهی برای کنترل مضرات اینستاگرام وجود دارد یا خیر. این را اما می‌دانم که این پلتفرم به‌هیچ‌وجه تا اطلاع ثانوی تن به همکاری با ایران نخواهد داد. اساسا موجودیت آن برای استفاده در چنین روزگاری است؛ حاکمیتی درون حاکمیت رسمی کشورها بدون همکاری و اجازه آنها. ابزار قدرتمند سیاستمداران غربی و پیچیده کردن کنش سیاسی.

انکار این واقعیات پشت کردن به عقلانیت است. اما آیا سیاست چیزی جز انتخاب‌های سخت و قدم زدن روی طنابی باریک در دره‌ای عمیق است؟ اگر مثل تفاوت سیاه و سفید، گزینه‌های پیش‌روی سیاستگذاران روشن بودند، تاریخ سیاست از معنا تهی بود. سنگینی تصمیم‌های تاریخی به این پیچیدگی سیاست مربوط است.

پیچیدگی تصمیم درباره اینستاگرام و. در وضعیت کنونی ما و خطر مشاوران «ساده‌انگار» به ابعاد متنوع موضع از منظر سیاسی-امنیتی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی برمی‌گردد. کسانی که فکر می‌کنند با نادیده گرفتن اهمیت اجتماعی پلتفرم‌های مرجع به اسم مدیریت فضای مجازی به جامعه خدمت می‌کنند، درواقع چه چیزهایی را نمی‌بینند؟

اقتصاد ضعیف‌شده ایران در یک دهه اخیر و تلاش جامعه برای بازسازی خودش وابستگی زیادی به شبکه‌های اجتماعی پیدا کرده، ما نمی‌توانیم میلیون‌ها انسان را زیر فشار اقتصادی موجود رها کنیم.

حتی اگر عدد ساده‌انگارانه دو گیگی درست باشد حدودا ۲ میلیون فرد وابسته به اینستاگرام هستند. این‌که وضعیت معیشتی تقصیر برجام است یا ۶ سال پایانی دولت احمدی‌نژاد علی‌الحساب مهم نیست، مهم استفاده اقتصاد ایران از ابزار قدرتمند شبکه‌های اجتماعی برای فعالیت است. ابزارهای داخلی نمی‌توانند آن نیاز را برطرف کنند.

چرا؟ چون وسعت دربرگیری اینستاگرام بسیار بالاست، ما در وضعیت فعلی نمی‌توانیم امیدوار باشیم که عموم کاربران داخلی به پلتفرم‌های داخلی کوچ کنند. و اتصال جهانی که دیگر هیچ! از نظر فنی هم که با گذشت ۵ سال شبکه‌های اجتماعی داخلی بیشتر خرج کردند تا پیشرفت! خدا قبول کند.

از نظر سیاسی نیز معنای محدودیت دسترسی به شبکه‌های اجتماعی پرمخاطب به تشدید فضای دوقطبی می‌انجامد. نوعی حصارکشی دور خودمان که برای افکارعمومی قابل توجیه نیست. نیازهای اقتصادی بر زمین مانده و محدودیت جدید. این محدودیت‌ها قبل از روی کارآمدن مجلس و دولت فعلی به عنوان اتهام مطرح می‌شد و حالا واقعا می‌خواهد عملی شود.

محدودیت‌هایی که جامعه را تحت فشار قرار می‌دهد و ذهنیت درباره کسانی که حرف از عمل انقلابی می‌زنند را این‌گونه ترجمه می‌کند: «ما فضای زندگی شما را محدود می‌کنیم.» احتمالا دست‌اندرکاران می‌گویند برای مصلحت جامعه حاضریم تصویر منفی از خودمان بسازیم. همان مفهوم «هزینه دادن برای آرمان‌ها». مشکلی با این ندارم که برخی داروها با وجود تلخی مفید است و می‌دانم برای ساختن باید زحمت کشید ولی اگر نسخه اشتباهی باشد، تلخی دارو مثبت که نیست، اثر منفی هم می‌گذارد.

وقتی می‌دانیم جاده‌ای نساخته‌ایم نباید کاروان را به بیراهه ببریم. نمی‌توانیم آرمان‌ها را روی کول تصورات خیالی واقعی کنیم، چه آنکه این خیانت به آرمان است. همان‌گونه که تبدیل موضوع حجاب به پوست موز جلوی پای نظام به اسم دین‌مداری دست‌کم ساده‌انگاری بود. همان‌طور که به‌جای عمل فعالانه «توافق خوب» هسته‌ای که هم ممکن باشد و هم قابل دفاع، به کنش منفعلانه تقابل با هرگونه توافق رفتیم و شد آنچه شد.

دولت محترم و شخص رئیس‌جمهور جناب آقای رئیسی که در طول ۱۴ ماه اخیر تلاش زیادی کرده‌اند تا کمبودهای گذشته را جبران کنند به نظر در محاصره ایده‌های واپس‌گرایانه‌ای در حوزه شبکه‌های اجتماعی گیر کرده‌اند. تبدیل وزارت ارتباطات به وزارت صیانت اشتباهی تاریخی برای دولت سیزدهم است. کاش قبل از واقعه علاج شود.

قیمت متوسط محصولات ایران خودرو در بازار آزاد و نمایندگی + جدول

در جدول زیر فهرست قیمت متوسط بازار آزاد و قیمت نمایندگی انواع محصولات شرکت ایران خودرو امروز گردآوری شده است.

به گزارش نبض بازار، خودرو چند سالی است که در ایران تبدیل به یک کالای سرمایه‌ای شده است. علت اصلی این اتفاق هم به رشد چشمگیر تورم برمی‌گردد. در سال‌های گذشته با افزایش قیمت دلار در بازار آزاد قیمت خودرو نیز همگام با آن افزایش قابل توجهی داشته است.

در معاملات امروز شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ بازار خودرو، قیمت محصولات شرکت ایران خودرو در بازار تغییراتی را به همره داشته که به شرح زیر است: در مهمترین معاملات خودرو‌های ایران خودرو پژو پارس مدل ۱۴۰۱ از قیمت ۳۲۰ تا ۴۸۵ میلیون تومان خرید و فروش شد، سمند EF۷ مدل ۱۴۰۱ معادل ۳۵۶ میلیون تومان قیمت خورده است. همچنین پژو ۲۰۶ تیپ ۲ (مدل ۱۴۰۱) معادل ۳۱۲ میلیون تومان خرید و فروش شد. این درحالیست که قیمت این خودرو در نمایندگی ۱۵۰ میلیون تومان است. قیمت دنا پلاس (تیپ ۱ مدل ۱۴۰۱) با موتور EF۷ نیز ۴۴۵ میلیون تومان در بازار تعیین شد.

شایان ذکر است که این قیمت‌ها به تومان بوده و روزانه بروزرسانی می‌شود.

در ادامه فهرست بروزترین قیمت بازار آزاد و قیمت نمایندگی محصولات شرکت ایران خودرو به شرح زیر است:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.