نقاط ورود و خروج را تعیین کنید
مقدمه
در کشور ما و در سالهای اخیر روش تحلیلی پرایس اکشن همزمان با سایر نقاط دنیا به سرعت رشد پیدا کرده و فراگیر شده است. در این راستا و بخاطر وجود سبک های تحلیلی مختلف پرایس اکشن منابع و مراجع مختلفی ارایه شده اند که در این بین در کشور ما سبک فولر در پرایس اکشن کمتر شناخته شده و به سبک های دیگر توجه بیشتری شده است. فولر در مقالاتی خصوصیات و ویژگی های سبک تحلیلی خودش را آموزش داده است که از این به بعد و در سلسله نوشتارهایی به یادگیری آموزه های فولر خواهیم پرداخت تا با این سبک کاربردی و قدرتمند در پرایس اکشن بیشتر آشنا شویم.
چطور نقطه ورود را شناسایی و ترید را مدیریت می کنم
درس امروز بررسی کاملی از نحوه شناسایی نقطه ورود و نحوه مدیریت پوزیشن های من در مارکت خواهد بود. در این مثال برای توصیف نحوه تحلیل و اقدام به یک ترید از یک ست آپ (چیدمان) پین بار در جفت ارز پوند/دلار که همین جمعه هفته قبل شکل گرفت استفاده می کنم. درس امروز مانند دریچه ای به ذهنم خواهد بود در نتیجه شما می توانید درک بهتری از پروسه تحلیلی یک ترید موفق در تایم فریم روزانه بر اساس ست آپ های ساده پرایس اکشن پیدا کنید.
چطور یک سیگنال ورودی را شناسایی می کنم
اولین قدم برای پیدا کردن سیگنال ورود، بررسی چارتهای مختلف را شامل می شود. شما احتیاج دارید که یک چک لیست از بهترین جفت ارزها برای ترید را در اختیار داشته باشید و بعد در اولین قدم چارت های روزانه مختلف را بررسی کنید و باید اینکار را هر روز در ساعت مشخصی انجام بدهید که بهترین زمان برای تحلیل چارت ها زمان بسته شدن بازار نیویورک و باز شدن بازار اروپا است. این زمانی است که قدرت بازار رو به افول میگذارد و روز جدید کاری در آسیا شروع می شود که غالبا نوسانات قیمتی به میزان فعالیت بازارهای نیویورک یا اروپا نخواهد بود. همینطور که چارت های مختلف را بررسی می کنم مشخصاً به دنبال این موارد هستم: روندها، سطوح مقاومتی و تریگر های پرایس اکشن در ابتدا تعیین می کنم که آیا در مارکت روندی جاری است یا خیر. برای انجام اینکار به ساختار قیمت توجه می کنم و اینکه آیا در قیمت با سقف های بالاتر و کف های بالاتر روبرو هستم و یا سقف های پایینتر و کف های پایین تر شکل گرفته است. همینطور به جهت مووینگ در تایم فریم روزانه توجه می کنم. سپس هر سطح مقاومتی اصلی و مهمی را در چارت شناسایی می کنم 21 و 8های نمایی بخاطر اینکه ترکیب سطوح مقاومت استاتیک (خطوط نقاط ورود و خروج را تعیین کنید افقی) و تریگر های پرایس اکشن ترکیب بسیار قدرتمندی را شکل می دهند. ولی چارتم را از خطوط متعدد حمایت و مقاومت لبریز نمی کنم و فقط خطوطی را ترسیم می کنم که اصلی و مهم باشند با تمرین بیشتر شما هم می توانید این سطوح رو بهتر تشخیص بدهید. برای شروع به مثال جفت ارز پوند دلار در تایم فریم روزانه دقت کنید.
به ست آپ (چیدمان) پین بار شکل گرفته درچارت فوق دقت کنید. بعد از اینکه تشخیص دادم بازار دارای روند است و یا دچار حالت ساید و رنج شده است و خطوط اصلی مقاومت روبروی چارت را ترسیم کردم، حالا به دنبال مشاهده سیگنالهای بدیهی و واضح پرایس اکشن شکل گرفته در چارت می گردم. دوست دارم تا جایی که ممکن است همجهت با روند ترید کنم و شروع همراهیم با ترند از سطوح مقاومتی هم جهت با روند باشد اما گاهی اوقات در بازار روندی شکل نگرفته که در این زمانها می توانیم به دنبال شناسایی تریگرهای پرایس اکشن در نزدیکی سطوح مقاومتی اصلی باشیم. در این حالت می توانیم در بازارهای ساید هم بر اساس ست آپ های پرایس اکشن ترید کنیم و یا بطور کلی اقدام به تریدهای کانتر ترند (ضد روند) نماییم. (مثال این مقاله مربوط به یک وضعیت است که در آن روند شکل گرفته است در مقاله ای دیگر وضعیت ترید در بازارهای ساید بررسی خواهد شد). در مثال ست آپ پین بار جفت ارز پوند دلار (چارت فوق) در بازار شاهد شروع یک روند هم موید این امر هستند و همچنین میبینیم که اخیرا بازار از حالت ساید و خنثی 21 و 8 نزولی هستیم و کراس مووینگ های شروع به ریزش کرده است. پین بار شکل گرفته همزمان با روند جاری نزولی ایجاد شده و در برخورد با ساپورت قبلی و قرار دارد و چون این پین بار تمامی شرایط لازمه در پلن معاملاتی مرا برای یک سیگنال ایده 1.5900مقاومت فعلی در نرخ آل را شامل می شد تصمیم به ترید بر اساس این تریگر خوب پرایس اکشنی گرفتم.
چطور حد ضرر را تعیین کنیم
برای تعیین دقیق میزان حد ضرر قواعدی وجود دارد که می توانید بر اساس آنها عمل کنید: ابتدا اینکه سعی کنید استاپ را در یک سطح منطقی قیمت قرار بدهید. بنابراین در ست آپ پین بار مثال فوق استاپم را بالای شادوی پین بار قرار دادم چون این نقطه ای است که اگه قیمت به آن برسد به من می گوید که تریگر ورودیم سیگنال خطا داشته است .دقت داشته باشید که شما باید همیشه حد ضررتان را همزمان در وقتیکه می خواهید سفارش معامله را به اجرا بگذارید تنظیم کنید و هرگز بدون
و 1.5887 پپسی در نرخ 100تعیین حد ضرر و استاپ گذاری وارد بازار نشوید. در چارت زیر می توانیم ببینیم که حد ضرری داریم. این مسله از این جهت مهم است که بر اساس این میزان حد ضرر، تارگت و هدف 1.5787نقطه ورودی در نرخ قیمتیمان را تعیین می کنیم که در این مورد در ادامه صحبت میکنم.
چطور یک هدف قیمتی را شناسایی کنیم
هستم (یا بیشتر) در چارت پوند و تریگر پین بار 2 به 1وقتی تارگتم را تعیین می کنم به دنبال یک ریسک/ ریوارد حداقل پپسی هستم (یا بیشتر). دقت کنید که در اینجا فقط از 200 پپس بود و به این خاطر به دنبال تارگتی 100 میزان ریسک من سنجش میزان پپس استفاده می کنم و نه ریسک (در آینده مقاله ای در مورد استراتژی های مدیریت سرمایه در سبک فولر ارایه خواهد شد) و بعد چک می کنم که در مسیر تارگتی که تعیین کرده ام هیچ مقاومت و یا حمایت اصلی و مهمی در پیش نباشد. اگر در این مسیر مقاومت مهمی وجود نداشت تارگتم را تعیین می کنم ولی اگردیدم پیش از رسیدن قیمت به تارگت برابر ریسک اولیه)، مقاومت مهمی وجود دارد بررسی مجددی می کنم تا ببینم این ترید را انجام بدهم یا خیر. 2(به میزان برابری را هم قبول می کنم مشروط به اینکه تریگر شکل گرفته از شرایط ایده الی برخوردار 1.5گاهی اوقات یک تارگت باشد.
خروج از یک پوزیشن احتمالا یکی از مشکل ترین جنبه های ترید است و چیزی است که در گذر زمان در این حوزه بهتر می شوید. بزرگترین مشکل تریدرها در زمینه خروج، عدم خروج به موقع به امید گرفتن سود بیشتر است .تریدر طمع کاری نباشید 1 سودتان را بر اساس یک ریسک ریوارد : یا بیشتر بگیرید البته می توانید پوزیشنتان را تریلینگ کنید و بر اساس تحلیلتان 2 برای گرفتن سود بیشتر اقدام کنید. فقط به دام این بازی نیافتید که تارگتی را تعیین کنید و بعد وقتی قیمت به آن نزدیک شد مرتبا تارگت را به امید سود بیشتر جابجا کنید و فکر نکنید که همیشه بازار در جهت سود بیشتر ما تا ابد حرکت خواهد کرد.
اردر گذاری ترید در نرم افزار بروکر
در این زمینه نمی توانم وارد ریز جزئیات بشوم چون همه ما از یک نوع نرم افزار و یا یک بروکر مشخص استفاده نمی کنیم ولی یکسری ملاحظات کلی هست که در مورد آنها صحبت میکنم. مطمین باشید که تمامی پارامترهای سفارش خرید یا فروش درست نوشته شده اند، حد ضرر، نقطه ورود و تارگت. قبل از کلیک برای فعال شدن سفارشتان مجددا همه چیز را دوباره چک کنید چون چیزی بدتر از این نیست که پولتان را بخاطر یک عدد گذاری اشتباه در اردر به راحتی از دست بدهید . ارزشش را دارد که سرعت عملکردتان را کم کنید و با کمی صرف وقت بیشتر مطمئن بشوید که تمامی پارامترهای لازمه را به درستی در سفارش خرید یا فروشتان نوشته اید.
مدیریت ترید
بعد از اینکه با ترید وارد بازار شدین تازه کار اصلی شروع می شود . برای اکثر تریدرها مدیریت یک پوزیشن جایی است که باعث از بین رفتن تمام زحماتشان می شود. در حقیقت زمانیکه وارد بازار شدید واقعا نیاز ندارید کار زیادی را انجام بدهید جز ساعت بعد کار خاصی 24اینکه روزی یکبار پوزیشن را چک کنید. وقتی پوزیشن پوند را بر اساس ست اپ پین بار گرفتم تا پپس است و دیگر تا روز بعد کاری نکردم100 نکردم. وقتی روز بعد برگشتم متوجه شدم که پوزیشن در سودی بیش از (روز بعد برگشتم (چهارشنبه این هفته) و تصمیم گرفتم که از ترید خارج شوم چرا که پوزیشن در سودی Set & Forget) برابر ریسک اولیه قرار داشت. پس دقت کنید که طمع نکنید و پوزیشن در سودی را بیش از حد باز نگه ندارید و 2.5حدودا برابر ریسک اولیه در سود هستید قسمتی از سود را برداشت کنید و یا حداقل استاپ اولیه را به نقطه 2یا حداقل وقتی بیش از معقولی منتقل کنید تا از سودتان محافظت شود.
کنترل احساسات در یک ترید
شاید بهترین روش برای اینکه مطمین باشید احساس در تریدتان دخیل نیست این است که مبلغ بیش از حدی را برای یک ترید ریسک نکنید.مرتبا از تریدرهای مختلف ایمیل های زیادی را دریافت می کنم که به من می گویند دائم اً ضرر می کنند و یا اینکه تمام مدت شب بیدارند و همینطور خیره به چارت نگاه می کنند و یا اینکه نمی توانند از فکر کردن به تریدی که دارند رها بشوند و هر لحظه به آن فکر می کنند. تنها دلیلی که تریدرها این کارها را می کنند اینست که آنها مبلغ زیادی را بروی هر ترید ریسک می کنند و یا مرتبا و به دفعات زیادی ترید می کنند. شما باید میزان مبلغی را ترید کنید که در صورت از دست دادنش این مسئله برایتان قابل هضم باشد چرا که در هر تریدی این امکان هست که شما ضرر کنید. بله ترید بر اساس استراتژی پرایس اکشن شانس بالایی برای موفقیت دارد ولی شما هرگز با اطمینان نمی دانید که کدام تریدتان موفق و کدام منجر به ضرر خواهد شد در نتیجه شما باید بروی هر تریدتان به شکل معقولی میزان ریسک را مدیریت کنید. دلیل اینکه تریدرها ریسک بیش از حدی را در هر ترید انجام میدهند و یا بیش از حد ترید می کنند توقعات غیر واقعی آنها از بازار است .باید این مطلب را به جد مد نظر داشته باشید که قرار نیست شما به سرعت ثروتمند بشوید بلکه باید یک هدف گذاری برای سودگیری آهسته ولی پیوسته و مستدام از بازار را برای خودتان تعریف کنید و بعد در طول زمان و به مرور موجودی حسابتان را افزایش بدهید. اما متاسفانه بنظر میرسد که اکثر تریدرها این صبوری را ندارند و در نتیجه دچار چرخه ای از تریدهای احساسی میشوند که نتیجه اش مشخص است.
بعد از اتمام ترید
بعد از اینکه از تریدی خارج شدید (چه سود و چه ضرر) باید نتایج تریدتان را دقیقاً ضبط و ذخیره کنید اینکه چه اتفاقی افتاد و به اصطلاح یک ژورنال ترید داشته باشید (در این مورد بعدا یک مقاله اختصاصی ارایه خواهد شد) داشتن یک ژورنال ترید اهمیت دارد چون باعث می شود که بتوانید یک روال برای ثبت و ضبط و بررسی نتایج تریدهایتان داشته باشید و از مزایای آن اینکه در آن یکسری از ویژگی های شخصیتان نظیر نظم و یا فقدان دسیپلین در تریدهایتان را می توانید شناسایی کنید. همانطورکه می بینید برای ترید در مارکت پروسه پیچیده ای ندارم .فقط یه منطق ساده ترکیبی از نظم و درک و بینشی از مهارتهای تکنیکی و استراتژی های ترید است. شما هم بعد از اینکه مدتی استراتژی های ترید پرایس اکشن را تمرین کردید می توانید با توسعه درک تکنیکالتان از این استراتژی ها، روش شخصی خودتان را که با آن راحت تر هستید ایجاد کنید و این امر باعث می شود که با سهولت بیشتری فقط ست آپ ها و وضعیت های کاملاً واضح و مشخص، مشابه نمونه پین باری که در چارت پوند دیدید را برای ترید انتخاب کنید.
حد ضرر چیست؟ 5 نکتهای که برای تعیین حد ضرر یا استاپ لاس
حد ضرر چیست و چه اهمیت در معاملهگری دارد؟ تمام کسانی که قصد دارند در بازارهای مالی به خرید و فروش بپردازند، باید پاسخ این سؤال را بهخبی بشناسند. احتمالا این جمله را که یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است را شنیدهاید. داستان حد ضرر یا استاپ لاس نیز در معاملهگری تقریبا چیزی مشابه همین جمله است. ضرر و زیان جز جداییناپذیر معاملهگری است. هنر یک سرمایهگذار این نیست که هیچگاه ضرر نکند. بلکه او باید بتواند با مدیریت هوشمندانه ضرر و زیان خود را به حداقل مقدار ممکن کاهش دهد. مفهوم حد ضرر کمک میکند که یک معاملهگر بتواند زیان خود در معاملات را کنترل کند. برای آشنایی بیشتر با این مفهوم و روشهای استفاده از آن تا پایان با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
حد ضرر چیست؟
هیچ سرمایهگذاری را در بازارهای مالی نمیتوانید پیدا کنید که به قصد ضرر کردن وارد یک معامله شود. اما ناگفته پیدا است که همانطور که سود کردن در معامله برای شما شیرین است، باید منتظر ضررهای احتمالی نیز باشید و این مسئله را به عنوان یک حقیقیت هر چند تلخ بپذیرید. در نظر بگیرید که در بازار بورس یا ارزهای دیجیتال، یک سهم یا رمزارز را خریداری کردهاید و بعد از گذشته مدتی، قیمت آن از قیمت خرید شما پایینتر میآید. در چنین شرایطی چه کار باید کرد؟
آیا باید بلافاصله از معامله خارج شد؟ آیا باید صبر کرد تا قیمتها بار دیگر در مدار صعودی قرار بگیرد و شما از ضرر خارج شوید؟ اگر باید صبر کرد، تا چه زمانی باید این فرآیند ادامه پیدا کند؟ پاسخ این سؤالات در گروه پاسخ به این سؤال است که حد ضرر چیست؟ در هر معاملهای وقتی وارد میشوید، همان ابتدا با توجه به تحلیل خود و استراتژی معاملاتیتان باید حد ضرر خود را تعیین کنید. حد ضرر قیمتی است که اگر دارایی خریداری شده تا سطح آن کاهش پیدا کند، شما باید اقدام به فروش دارایی کنید تا جلوی ضرر و زیان بیشتر را بگیرید. اما حد ضرر یا استاپ لاس چگونه تعیین میشود؟
روشهای تعیین حد ضرر چیست؟
استاپ لاس از جمله موضوعاتی در معاملهگری است که تعیین مقدار دقیق آن کاملا وابسته به استراتژی معاملاتی هر تریدر دارد. عامل دیگری که در این زمینه تأثیر زیادی دارد، میزان ریسکپذیری معاملهگر است. طبیعی است که معاملهگرانی که ریسکپذیری بالایی ندارند، حد ضرر خود را با فاصله قیمتی بسیار کمی نسبت به قیمت خرید داراییها در نظر میگیرند.
با ذکر این نکات، بهتر است بررسی کنیم که روشهای تعیین حد ضرر چیست؟ در حالت کلی سه روش اصلی برای این منظور در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد که عبارتاند از:
1- استاپ لاس ثابت
در این روش معاملهگر فارغ از ابزارهای تحلیل تکنیکال، باتوجهبه شناختی که از دارایی و روحیات شخصی خود دارد، یک عدد مشخصی را بهعنوان حد ضرر در معاملات تعیین میکند. هر زمان قیمت دارایی افت کرد و حد ضرر معاملهگر فعال شد، تصمیم به فروش دارایی میگیرد.
2- مشخص کردن حد ضرر با استفاده از اندیکاتورها
اندیکاتورها بهعنوان ابزارهای کارآمدی برای تعیین حد ضرر در معاملات مختلف به شمار میروند. اندیکاتورها مجموعه توابع و الگوریتمهای ریاضی هستند که به کمک آنها میتوان پیشبینیهای نسبتاً خوبی از روند حرکت قیمت یک دارایی ارائه داد. تعیین حد ضرر به کمک اندیکاتورها معمولاً به کمک نرمافزارهای تحلیلی که برای این منظور تولید شدهاند، صورت میگیرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله اندیکاتور چیست را مطالعه کنید.
3- تعیین استاپ لاس به کمک الگوهای قیمتی
کارکردن با نمودارهای قیمت داراییها در تحلیل تکنیکال برای تعیین حد ضرر بسیار کاربردی و مفید است. البته کسانی میتوانند از این ابزارها استفاده کنند که آموزشهای لازم برای استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال را بهخوبی فراگرفته باشند. الگوهای سر و شانه ، کف دوقلو، امواج الیوت ، فیبوناچی و … از جمله ابزارهای مهمی در تحلیل تکنیکال هستند که با بررسی نمودار قیمت دارایی اطلاعات متنوعی را در اختیار معاملهگران قرار میدهند.
5 نکته ضروری در تعیین حد ضرر یا استاپ لاس
با وجود اینکه در ابتدای بحث حد ضرر چیست، اشاره کردیم که تعیین استاپ لاس وابسته به استراتژی معاملاتی شما است، اما به تجربه ثابت شده است که رعایت کردن چند نکته برای تعیین حد ضرر مناسب ضروری است. این نکات عبارتاند از:
- حد ضرر در معاملات همواره یک مقدار ثابت و غیرقابلتغییر نیست. معمولاً با افزایش قیمت یک دارایی، معاملهگر باید با بازنگری در شرایط موجود، حد ضرر خود را نقطه معینی بالا بیاورد.
- زمان در هر معاملهای حکم پول و سرمایه را دارد. شما نمیتوانید سالها صبر کنید تا اهداف قیمتی که برای یک معامله در نظر گرفتهاید، محقق شود مگر اینکه ارزش آن را داشته باشد. منظور این است که استاپ لاس صرفاً با قیمت داراییها سر و کار ندارد؛ بلکه باید زمان را نیز بهعنوان معیاری برای ورود و خروج در معاملات در نظر گرفت و در صورت محقق نشدن اهداف در بازه زمانی مورد انتظار از آن خارج شد.
- تعیین حد ضرر با شناسایی محدوده حمایتی یک سهم رابطه تنگاتنگی دارد. بهعنوان مثال ممکن است یک سهم در محدوده حمایتی با موجی از خریداران مواجه شود و روند صعودی به خود بگیرد. در این راستا باید درک درستی از محدود حمایتی قیمت داراییها داشته باشید.
- در معاملات خود تعصب بیجا به خرج ندهید و در صورتی که حد ضرر شما فعال شد، فوراً اقدام به فروش دارایی کنید.
- معمولاً توصیه میشود که بیشتر از 10 درصد قیمت خرید را بهعنوان حد ضرر قرار ندهید. البته تعیین این عدد وابسته به میزان ریسکپذیری شما است.
سؤالات متداول
1. دلیل تعریف حد ضرر چیست؟
تا زمانی که یک دارایی را نفروشید، نه سود کردهاید و نه ضرر. میزان سود و زیاد وقتی مشخص میشود که از یک معامله خارج شوید. اما مبتنی بر این دیدگاه نباید اجازه به خواب رفتن سرمایه را بدهید. سرمایه زمانی میتواند سودآور باشد که حرکت داشته باشد. شما نمیتوانید از رشدهای منطقی که در بازار جاری است، جا بمانید و فرصتها را از دست بدهید؛ بنابراین حد ضرر در معامله به شما کمک میکند تا از به خواب رفتن سرمایه و همچنین زیانهای بیشتر جلوگیری کنید. به عبارت دیگر، پایبندی به حد ضرر فضا را برای جبران ضرر متحمل شده در معاملات دیگر مهیا میکند.
2. عوامل مؤثر در تعیین حد ضرر چیست؟
علاوه بر استراتژی معاملاتی و میزان ریسکپذیری معاملهگر، چند عامل مهم دیگر از جمله خط روند حمایت دارایی، امواج الیوت، الگوهای قیمتی و … نیز در تعیین حد ضرر مؤثر هستند.
کلام پایانی
در این مطلب بررسی کردیم که حد ضرر چیست و چگونه میتوان از آن برای جلوگیری از تحمیل ضرر و زیانهای بیش از حد در سرمایهگذاری جلوگیری کرد. درک عمیق از مفهوم حد ضرر یا استاپ لاس نیاز به تمرینهای عملی زیادی دارد. در همین راستا کلینیک سرمایه دو دوره آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته را برای شما عزیزان آماده کرده است که در آن از 0 تا 100 هر آن چیزی که برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال خبره نیاز دارید، آموزش داده میشود. در این آموزشها تلاش شده است تا مثالهای عملی بسیار زیادی از بازارهای مالی مختلف برای دانشجویان دوره ارائه شود تا موضوعات به خوبی تبیین گردد. کلینیک سرمایه در کنار شما است تا لذت سود کردن در بازارهای مالی را با هم تجربه کنیم.
استراتژی عرضه و تقاضا
یکی از بنیادی ترین مفاهیم در بازارهای مالی که در ارتباط با پرایس اکشن است عرضه و تقاضا می باشد که می تواند بر روی حرکات قیمتی بازارهای مالی بسیار تاثیرگذار باشد.معامله گران در بازارهای مالی می توانند با تجزیه تحلیل میزان عرضه و تقاضا در بازارهای مالی بدون استفاده از ابزارهای معاملاتی به اطلاعات مورد نیاز خود پی ببرند.
در نمودارهای قیمتی فارکس معامله گران می توانند با بررسی میزان عرضه و تقاضا به اطلاعاتی دست یابند.عرضه و تقاضا می تواند سه حالت را در بازارهای مالی به وجود آورد،حالت اول به این شکل است که میزان تقاضا از میزان عرضه بیشتر می شود و باعث افزایش قیمت خواهد شد،حالت دوم به این شکل است که میزان عرضه از میزان تقاضا بیشتر می شود و باعث کاهش قیمت خواهد شد و حالت سوم به این شکل است که میزان عرضه و تقاضا متعادل می شود و تاثیری بر روی نوسانات بازار نخواهد گذاشت.
در این مقاله از آموزش فارکس به مفهوم عرضه و تقاضا می پردازیم و سپس استراتژی عرضه و تقاضا در بازار فارکس را به شما آموزش می دهیم،اگر می خواهید با این مفاهیم در بازار فارکس آشنا شوید و استراتژی عرضه و تقاضا را یاد بگیرید تا انتهای این مقاله از آموزش فارکس با ما همراه باشید.
سرفصل های آموزشی
عرضه و تقاضا در فارکس چیست؟
یکی از اساسی ترین مفاهیم در بازار فارکس مفهوم عرضه و تقاضا است که در بازارهای مالی تعیین می نقاط ورود و خروج را تعیین کنید کند چه میزان دارایی یا سهام ارائه می شود.به عبارتی عرضه و تقاضا مهم ترین مولفه در بازار مالی است که بر روی قیمت دارایی تاثیر می گذارد.حرکات قیمتی در بازارهای مالی نتیجه عرضه و تقاضا هستند.
تقاضا(Demand): مفهوم تقاضا در بازار مالی بدان معناست که معامله گران تمایل به خرید چه میزان از یک سهام یا دارایی دارند.
عرضه(Supply): مفهوم عرضه در بازار مالی بدان معناست که چه میزان از یک دارایی یا سهام در بازار ارائه می شود.
زمانی که در بازارهای مالی میزان تقاضا برای یک دارایی یا سهام مانند یک جفت ارز افزایش می یابد باعث می شود که قیمت آن دارایی نیز افزایش یابد اما زمانی که میزان عرضه برای یک سهام یا دارایی افزایش نقاط ورود و خروج را تعیین کنید می یابد باعث می شود قیمت آن دارایی کاهش یابد،به این شکل میزان تقاضا و عرضه بر روی حرکات قیمتی در بازار مالی تاثیر می گذارد.زمانی که میزان عرضه و تقاضا در بازار مالی متعادل باشد حرکات قیمتی با نوسانات کوچکی روبرو خواهد شد.
به عبارتی عرضه در بازار مالی به ناحیه ای گفته می شود که قیمت یک دارایی به مقاومت برخورد می کند،در این زمان معامله گران با این عقیده که قیمت بیش از حد خریداری شده است و به زودی با ریزش قیمت روبرو می شوند وارد معامله فروش می شوند.اما تقاضا ناحیه ای است که معامله گران معتقد هستند قیمت دارایی به سطح مناسبی رسیده است و در این زمان تصور می کنند قیمت به زودی رشد خواهد کرد و وارد معامله خرید می شوند.
طبیعتا هنگامی که تقاضا برای یک دارایی افزایش می یابد قیمت دارایی نیز افزایش خواهد یافت زیرا در این زمان تعداد فروشندگان در بازار به شدت کاهش می یابد و خریداران برای خرید یک سهام یا دارایی مجبور می شوند که هزینه بیشتری را پرداخت کنند.
استراتژی عرضه و تقاضا در فارکس
همانطور که گفتیم عرضه و تقاضا می تواند بر روی حرکات قیمتی تاثیر بگذارد،یکی از مهم ترین استراتژی های معاملاتی در پرایس اکشن بازار فارکس استراتژی عرضه و تقاضا است.بسیاری از معامله گران در بازار فارکس از این استراتژی معاملاتی استفاده می کنند و با استفاده از این استراتژی در بازار فارکس می توانند نقاط صحیح ورود به معامله را پیدا کنند،
یکی از دلایلی که بسیاری از معامله گران به استراتژی عرضه و تقاضا در پرایس اکشن بازار فارکس روی آورند سادگی این استراتژی معاملاتی است که باعث شده این استراتژی معاملاتی در میان معامله گران محبوب شود.اگر می خواهید از استراتژی عرضه و تقاضا استفاده کنید باید مراحل زیر را انجام دهید.
در اولین قدم برای استفاده از استراتژی عرضه و تقاضا در پرایس اکشن بازار فارکس باید حرکات قیمتی را در نمودار دنبال کنید تا یک حرکت قابل توجه را پیدا کنید.پس از اینکه حرکت موردنظر خود را یافتید باید نقطه شروع آن حرکت را پیدا کنید و در نظر داشته باشید.سپس باید مطمئن شوید که حرکت موردنظر شما در ناحیه ای قرار گرفته است که تایم فریم آن به طور واضح قابل مشاهده است و شما می توانید آن را به راحتی شناسایی کنید.
پس از اینکه حرکت قیمتی خود را پیدا کرده و مطمئن شدید که در تایم فریم صحیح قرار گرفته است باید فاصله قیمت در روند نمودار قیمتی پیش از پایان روند در نمودار حرکت کرده است را محاسبه کنید،اگر فاصله میان حرکت قیمتی شما پیش از پایان روند بیشتر باشد بدان معناست که اختلاف قیمت میان عرضه و تقاضا بیشتر است و این می تواند در آینده باعث موفقیت شما در معامله شود.
دقت داشته باشید زمانی که در عرضه و تقاضا یک حرکت بزرگ رخ می دهد باعث اصلاح قیمت می شود اما این اصلاحات قیمت به اندازه ای نیست که زیاد بر روی حرکت قیمت موردنظر شما را در روند نمودار قیمتی تاثیر گذار باشد.
پس از اینکه فاصله قیمت را پیش از اینکه روند به پایان برسد محاسبه کردید باید محدوده های تقاضا و عرضه را بررسی کنید،این محدوده باید نسبت به تقاضا پایین و نسبت به عرضه بالا قرار گرفته باشد که شما باید با بررسی سقف و کف قیمتی این موضوع را بررسی کنید.
اگر شما بتوانید در استراتژی عرضه و تقاضا در اولین منطقه ای که قیمت بازگشت دارد در صورتی که در یک محدوده معتبر قرار گرفته است می توانید یک معامله موفق انجام دهید.به این نکته در استراتژی عرضه و تقاضا دقت کنید که یک عرضه و تقاضا تا زمانی می تواند معتبر باشد که قیمت به محدوده آنها وارد نشده باشد،اگر قیمت به محدوده آنها وارد شود از اعتبار آن کاسته خواهد شد.
در استراتژی عرضه و تقاضا باید صرفا از نواحی استفاده کنید که با جهت حرکت قیمت در روند و تایم فریم موافق باشد و از نواحی که برخلاف جهت تایم فریم و حرکت قیمت در روند در نمودار قیمتی می باشد باید صرف نظر کنید.اگر شما بتوانید یک مسیر یکنواخت را برای استفاده از استراتژی عرضه و تقاضا در نظر بگیرید می توانید بسیار موفق تر عمل کنید.
همچنین شما می توانید از استراتژی عرضه و تقاضا در نواحی که روند در نمودار قیمتی رنج است نیز استفاده کنید،برای اینکه از استراتژی عرضه و تقاضا در محدوده رنج نمودار استفاده کنید باید منتظر بمانید تا عرضه و تقاضا تثبیت شود،در این استراتژی ععرضه و تقاضا باید از ابزارهای معاملاتی نیز استفاده کنید،اندیکاتورهای مختلف مانند اندیکاتورهای Stochastic و RSI می توانند کمک دهنده باشند و به شما نواحی که از نظر خرید یا فروش اشباع شده اند را نشان می دهند.
نحوه استفاده از تقاطع میانگین های متحرک برای ورود به معامله
پیش از این گفتیم که چگونه با رسم کردن میانگین های متحرک روی نمودارهای خود ، می توانید روند را تعیین کنید.
از طرف دیگر جالب است بدانید که با استفاده از میانگین های متحرک همچنین می توانید تعیین کنید چه زمانی روند رو به اتمام بوده و امکان برگشت روند وجود دارد.
یک معامله گر روند ، باید روند را تشخیص داده و تا جاییکه ممکن است تلاش کند از آن سواری بیشتری بگیرد.
بعبارتی باید بدانید که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی خارج شوید.
روند را نقاط ورود و خروج را تعیین کنید می توان اینگونه تعریف کرد: جهت کلی قیمت در کوتاه مدت ، میان مدت و یا بلند مدت.
برخی از روندها کوتاه مدت هستند ، و این در حالی است که برخی دیگر روزها ، هفته ها یا حتی ماه ها بطول می انجامند.
اما شما قطعا نمی توانید بفهمید که یک روند مشخص چه مدت ادامه خواهد داشت.
روش تکنیکالی وجود دارد معروف به “تقاطع میانگین متحرک” که می تواند به شما کمک کند زمان ورود و خروج را تشخیص دهید.
یک کراس اوور یا تقاطع میانگین متحرک زمانی اتفاق می افتد که دو خط میانگین متحرک متفاوت یکدیگر را قطع کرده و از روی یکدیگر عبور کنند.
از آنجا که میانگین های متحرک نماگر هایی تاخیری هستند ، ممکن است با استفاده از تکنیک کراس اوور یا تقاطع نتوانید کف ها و سقف های دقیق قیمتی را بگیرید. اما کراس اوور می تواند به شما کمک کند تا بتوانید روند کلی (تنه ی روند) را تشخیص دهید.
مزایای استفاده از تقاطع میانگین های متحرک چیست؟
سیستم تقاطع میانگین متحرک به شما کمک می کند تا به سه سوال زیر پاسخ دهید:
- روند قیمت ممکن است به کدام سمت (در صورت وجود) باشد؟
- در کجا ممکن است یک نقطه ورود برای معامله یک روند مستتر باشد؟
- چه زمانی ممکن است یک روند در حال اتمام یا برگشت باشد؟
برای استفاده از این روش تنها کاری که باید انجام دهید این است که چند میانگین متحرک روی نمودار خود انداخته و صبر کنید تا یک کراس اوور یا تقاطع شکل گیرد.
اگر میانگین های متحرک از روی یکدیگر عبور کردند ، می تواند نشان دهنده این باشد که روند به زودی بر می گردد ، در نتیجه اینگونه فرصت ورود بهتری به شما می دهد. با داشتن یک ورود بهتر ، این فرصت و شانس را خواهید داشت که مقدار پیپ بیشتری شکار کنید!
بیایید نگاهی به نمودار روزانه USD / JPY بیندازیم تا بهتر بتوانیم نحوه معاملات با تقاطع میانگین ها را توضیح دهیم.
از حدود آوریل تا ژوئیه ، این جفت ارزی روند صعودی خوبی داشته است. در حدود قیمت 124.00 سقف زده است و بعد آرام آرام به سمت پایین حرکت کرده است. در اواسط ماه ژوئیه ، می بینیم که 10 SMA به زیر 20 SMA عبور کرده و آن را قطع کرده است.
و بعد چه اتفاقی افتاده؟
یک روند نزولی عالی!
اگر در هنگام تقاطع میانگین متحرک فروش می گرفتید ، تقریباً هزار پیپ سود اعلا می زدید!
البته مطمئناً “تمام” معاملات با سود هزار پیپ ، صد پیپ یا حتی 10 پیپ هم نخواهد بود.
دو نوع حد ضرر در این روش
ممکن است معامله ضررده شود ، به این معنی که شما باید بدانید حد ضرر یا حد سود خود را کجا در نظر بگیرید. نمی توانید بدون طرح و برنامه وسط بپرید!
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که به محض تشکیل کراس اوور یا تقاطع جدید یا حرکت قیمت به مقدار مشخص در خلاف موقعیت ، موقعیت خود را می بنددند.
این همان کاری است که هاک در سیستم روند گیری خود انجام می دهد. او یا هنگام ایجاد کراس اوور جدید موقعیت خود را می بندد یا اینکه تحت هر شرایطی حد ضرر 150 پیپ نیز برای خود دارد.
دلیل این امر این است که شما نمی دانید کراس اوور بعدی چه زمانی خواهد بود. اگر بیش از حد صبر کنید ممکن است به خود آسیب جدی بزنید!
نکته ای که باید در استفاده از یک سیستم کراس اوور مورد توجه قرار گیرد این است که اگرچه آنها در یک فضای پرتلاطم و نوسانی (روند دار) به زیبایی جواب می دهند ، اما درجاییکه قیمت رنج است چندان خوب عمل نمی کنند.
شما با ده ها سیگنال کراس اوور برخورد خواهید کرد و ممکن است بار ها استاپ اوت شوید تا اینکه دوباره بتوانید یک روند را بگیرید.
به طور خلاصه ، تقاطع میانگین های متحرک در تشخیص زمان شکل گیری روند یا اتمام آن بسیار مفید هستند.
سیستم کراس اوور یا تقاطع ، در واقع بالقوه ماشه ی فعالسازی نقاط ورود و خروج است.
این عوامل فعالساز یا ماشه ها باید با الگوی نموداری یا شکست حمایت و مقاومت (که در دروس بعدی به آن خواهیم پرداخت) تأیید شود.
آموزش کامل کار با اندیکاتور ATR در تحلیل تکنیکال
نوسان قیمت در بازار ارزهای دیجیتال نسبت به سایر داراییهای مالی بیشتر است. بنابراین داشتن ابزاری که میزان تلاطم و نوسان بازار را اندازه بگیرد، میتواند برای معاملهگران ارزهای دیجیتال اهمیت دوچندانی داشته باشد. اندیکاتور ATR علاوه بر اندازهگیری نوسان، برای تعیین نقاط ورود و خروج نیز به کار میرود. برای آشنایی با اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR) با ما در ادامه مقاله همراه باشید.
اندیکاتور ATR چیست؟
اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (Average True Range) که به اختصار ATR نامیده میشود، ابزاری در تحلیل تکنیکال است که نخستین بار از طرف ولز وایلدر، تحلیلگر بزرگ بازارهای مالی، معرفی شد. اندیکاتور ATR با تجزیه محدودۀ کلی قیمتِ یک دارایی مالی، نوسان بازار را در یک نقاط ورود و خروج را تعیین کنید دورۀ زمانی اندازهگیری میکند.
اندیکاتور ATR در واقع میانگین اندیکاتور محدوده واقعی است. محدوده واقعی یا همان TR بزرگترین مقادیر موارد زیر است:
- اختلاف میان بالاترین قیمت جاری و پایینترین قیمت جاری
- قدرمطلق تفاضل بالاترین قیمت جاری از قیمت پایانیِ قبلی
- قدرمطلق تفاضل پایینترین قیمت جاری از قیمت پایانیِ قبلی
ATR نیز میانگین متحرک عموماً 14روزه این محدودههای واقعی است.
فرمول اندیکاتور ATR
برای محاسبۀ اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR) ابتدا باید مقادیری از محدوده واقعی یک دارایی مالی، مثلاً یک ارز دیجیتال را بیابید. محدوده قیمتی یک دارایی مالی، به آسانی با تفاضل بالاترین قیمت از پایینترین قیمت به دست میآید. اما محدوده واقعی فراگیرتر است و بدین صورت محاسبه میشود:
نحوه محاسبه اندیکاتور ATR
معاملهگران میتوانند به منظور دستیابی به سیگنالهای معاملاتی بیشتر، از دورههای زمانی کمتر از 14 روز هم استفاده کنند، اما استفاده از دوره زمانی طولانیتر، باعث میشود سیگنالهای معاملاتی کمتری ایجاد شود.
به عنوان مثال، تریدری را در نظر بگیرید که میخواهد نوسان قیمت یک ارز دیجیتال را طی پنج روز معاملاتی، تحلیل کند. این تریدر میتواند اندیکاتور ATR را بر مبنای 5 روز، محاسبه کند. فرض کنید دادههای قیمتی بر اساس زمان، از آخر به اول تنظیم شده باشند و تریدر باید ماکزیمم قدرمطلق تفاضل میان بالاترین قیمت جاری از پایینترین قیمت جاری، قدر مطلق تفاضل بالاترین قیمت جاری از قیمت پایانی قبلی و قدر مطلق تفاضل پایینترین قیمت جاری از قیمت پایانی قبلی را بیابد.
یعنی از این سه مقدار، هر کدام بیشتر بود را به عنوان محدوده واقعی (TR) همان روز انتخاب کند و برای 4 روز دیگر هم همین کار را تکرار کند. سرانجام برای رسیدن به اندیکاتور ATR باید از مقادیر TR میانگین بگیرد؛ یعنی تمام مقادیر را جمع و بر 5 که تعداد روزهای انتخابی است، تقسیم کند.
مفهوم اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR)
وایلدر، اندیکاتور ATR را در اصل برای کالاهای اساسی طراحی کرد، اما میتوان آن را برای سهام، شاخصها و سایر داراییهای مالی مانند ارزهای دیجیتال هم به کار برد. به بیان ساده، هر چه نوسان قیمت یک دارایی مالی شدیدتر باشد، مقدار اندیکاتور هم بیشتر است.
تحلیلگران تکنیکال میتوانند برای تعیین نقاط ورود و خروج، از اندیکاتور ATR استفاده کنند. این اندیکاتور میتواند نوسانهای روزانۀ قیمت یک دارایی را با دقت بیشتری اندازه بگیرد. اندیکاتور ATR، جهت قیمت را نشان نمیدهد، اما در عوض برای اندازهگیری نوسانات ناشی از گپ قیمت یا حرکات محدود به بالا و پایین، به کار میرود. محاسبه آن آسان است و تنها به دادههای قیمتی نیاز است.
اندیکاتور ATR معمولاً به عنوان روش خروج از معامله به کار میرود؛ صرفنظر از اینکه ورود به معامله چگونه بوده است. تکنیک مشهوری به نام «لوستر خروج» (chandelier exit) وجود دارد که به دست چاک لبو (Chuck LeBeau) برای خروج از معامله طراحی شده است. لوستر خروج، یک سفارش حد ضرر خودکار (Trailing Stop) را زیر سطح بالاترین قیمتی که سهم شما از لحظه ورود به معامله به آن رسیده، قرار میدهد. فاصله میان بالاترین قیمت تا حد ضرر، چند برابرِ ATR تعیین میشود. به عنوان مثال، میتوانیم سه برابر مقدار ATR را از بالاترین قیمت، نقاط ورود و خروج را تعیین کنید کسر کنیم.
علاوه بر این، ATR میتواند به تریدر نشان دهد که حجم معاملاتش در بازارهای مشتقه، چه مقدار باشد. ATR همچنین میتواند در پوزیشن سایز (Position Size) هم به کار رود که به تمایل یک معاملهگر، نسبت به پذیرش ریسک و همچنین نوسان بازار پایه برمیگردد.
چگونه از اندیکاتور ATR استفاده کنیم؟
فرض کنید اولین مقدار ATR پنجروزه 1.41 و دامنه واقعی (TR) ششمین روز، 1.09 باشد. مقدار ATR متوالی را میتوان با ضرب مقدار قبلی ATR در تعداد روزها، منهای 1 و سپس افزودن محدوده واقعی دوره جاری، به دست آورد. در انتها باید مجموع را به تایمفریم انتخابی تقسیم کرد. برای مثال، دومین مقدار ATR را میتوان به صورت زیر حساب کرد:
که حاصل عبارت فوق، 1.35 میشود.
هرچند که ATR در مورد جهت شکست قیمت چیزی به ما نمیگوید، اما اگر آن را به قیمت پایانی اضافه کنیم، مقداری به دست میآید که هر گاه در روز بعد قیمت از آن مقدار فراتر رفت، تریدر میتواند خرید کند. این مورد را میتوانید در نمودار بالا، مشاهده کنید.
سیگنالهای معاملاتی، به ندرت رخ میدهند، اما معمولاً از نقاط شکست مقاومتی بااهمیتی پرده برمیدارند. منطق این سیگنالها در اینجا است که هرگاه قیمت بیش از مقدار ATR در جایی بالاتر از سطحی که اکثراً بسته میشد، بسته شود، نشان از آن دارد که تغییری در نوسان قیمت رخ داده است. خرید استقراضی یا قرار گرفتن در موضع لانگ، یعنی شرط میبندیم که قیمت سهم صعودی خواهد بود.
محدودیتهای اندیکاتور ATR
در استفاده از اندیکاتور ATR با دو محدودیت روبهرو هستیم. اول اینکه ATR اندازهای ذهنی دارد؛ یعنی عدد آن قابل تفسیر است. اندیکاتور ATR نمیتواند با قطعیت بگوید که روند، راه خود را عوض میکند یا نه. در واقع، مقدار ATR را باید با مقادیر قبلی آن مقایسه کنیم تا بتوانیم نسبت به قدرت و ضعف روند، گمانهزنی کنیم.
دوم آنکه این اندیکاتور صرفاً میزان نوسان را اندازه میگیرد و نسبت به جهت حرکت قیمت یک دارایی، اطلاعاتی به ما نمیدهد. این مورد میتواند برخی اوقات، مخصوصاً هنگامی که روند در حال تغییر جهت است، به سیگنالهای درهمآمیختهای منجر شود. به عنوان مثال، افزایش ناگهانی ATR به دنبال حرکت بزرگی برخلاف روند غالب، ممکن است باعث شود که تریدرها فکر کنند ATR روند قدیمی را تأیید کرده، حال آنکه ممکن است واقعاً ماجرا این نباشد.
سخن پایانی
اندیکاتور ATR یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که به اندازهگیری تغییرات قیمت یک دارایی مالی میپردازد و نوسان آن را مشخص میکند. این اندیکاتور، در واقع میانگین متحرک معمولاً 14روزه محدوده واقعی قیمت یک دارایی است. محدوده واقعی، در عمومیترین حالت به اختلاف میان بالاترین و پایینترین قیمت جاری گفته میشود. نحوه محاسبه این اندیکاتور آسان است و میتوان با استفاده از آن، نقاط ورود و خروج را تعیین کرد. اگر مقدار ATR را به قیمت پایانی اضافه کنیم، در روز بعد هرگاه که قیمت از آن فراتر رفت، میتوانیم خرید کنیم. البته این اندیکاتور محدودیتهایی هم دارد: اول اینکه اندازهای که از نوسان به ما میدهد ذهنی است و نیاز به تفسیر دارد و دوم آنکه جهت تغییر قیمت را مشخص نمیکند.
دیدگاه شما