آشنایی با ماتریس قیمت گذاری


برای آشنایی با سیستم پخش شرکت کوکاکولا کلیک کنید

استراتژی بازاریابی کوکاکولا چیست؟

همان طور که در مقالات قبل اشاره کردیم، کوکاکولا پیشرو در صنعت تولید نوشیدنی در جهان است و در بیش از 200 کشور جهان فعالیت دارد. این شرکت حدود 60% از درآمد و 80% از سود عملیاتی خود را از خارج از ایالات متحده امریکا کسب می کند و از شهرت بالایی در جهان برخوردار است. این شرکت مدعی شده است که تقریباً 94% مردم جهان، لوگوی سفید و قرمز کوکاکولا را می شناسند. در این مقاله به بررسی استراتژی بازاریابی کوکاکولا می پردازیم:

تقسیم بندی، هدفگذاری و موقعیت یابی کوکاکولا:

تقسیم بندی به برند کمک می کند تا محصولات مناسب تری را برای هر گروه از مشتریان تعریف کند. کوکاکولا بخش خاصی را هدف قرار نمی دهد بلکه استراتژی بازاریابی خود را با تولید محصولات جدید تطبیق می دهد. به آشنایی با ماتریس قیمت گذاری این ترتیب ترکیبی از استراتژی های بازاریابی غیرمترقبه و انبوه را به منظور هدایت فروش در بازار رقابتی در نظر می گیرد. کوکاکولا از استراتژی موقعیت یابی رقابتی استفاده می کند تا از رقبای خود در بازار نوشیدنی های غیرالکلی سبقت بگیرد.

ماموریت:

“نقشه راه ما با ماموریت ما آغاز می شود، که پایدار است. این ماموریت هدف ما را به عنوان یک شرکت مشخص می سازد و استانداردی است که به کمک آن اقدامات و تصمیمات خود را وزن کنیم.
تا جانی تازه به جهان دهیم.
تا لحظه های خوشبختی و خوش بینی را القا کنیم.
تا ایجاد ارزش کنیم و تفاوت ایجاد نماییم. “

چشم انداز:

“چشم انداز ما به عنوان چارچوبی برای نقشه راه ما عمل می کند و هر دیدگاهی از تجارت ما را با توصیف هر آن چه نیاز داریم تا به رشدی پایدار و باکیفیت برسیم، هدایت می نماید”.
• پورتفولیو: برای دنیا یک پورتفولیو از برندهای نوشیدنی باکیفیت ایجاد کنیم که خواسته ها و نیازهای مردم را پیش بینی و برآورده می سازد.
• شرکا: شبکه ای بَرنده از مشتریان و تامین کنندگان پرورش دهیم، ما با هم می توانیم ارزشی ماندگار ایجاد کنیم.
• سیاره: یک شهروند مسئول باشیم که با کمک و پشتیبانی از ساختن اجتماعی پایدار، تفاوت ایجاد کنیم.
• سود: ضمن آشنایی با ماتریس قیمت گذاری توجه به مسئولیت های سرتاسری مان، بازده بلند مدت به سهامداران را بیشتر کنیم.
• بهره وری: سازمانی سریع و متداوم در حرکت رو به جلو ایجاد کنیم. “

مزیت رقابتی در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

کوکاکولا از نظر عملیاتی، کنترل هزینه، پورتفولیوی برند، بازاریابی کانال و ارتباط مشترک با مشتری دارای مرزی رقابتی با رقبایش است.

عملیات:

کوکاکولا حق فرانشیز بطری کردن نوشابه ها را واگذار می کند، به عنوان مثال FEMSA بزرگترین فرانشیز بطری کردن نوشیدنی های کوکاکولا را در اختیار دارد. این موضوع به شرکت کمک می کند تا فرصت های رشد مهمی را در بخش نوشیدنی های غیر الکلی به دست آورد.

کنترل هزینه ها:

پورتفولیوی محصولات متنوع، عملیات برون سپاری و صرفه جویی از لحاظ اندازه به آن ها کمک می کند تا هزینه های عملیاتی خود را کاهش داده و سودآوری را افزایش دهند.

پورتفولیوی برند قوی:

شرکت یک پورتفولیوی گسترده و قدرتمند را به مشتریان خود ارائه می دهد و به طور مداوم دسته های نوشیدنی های بهتر و امیدوار کننده تری را برای رشد در بازارهای مختلف کشف می کند. پورتفولیوی نوشیدنی های آن شامل نوشابه های گازدار، آب معدنی، آبمیوه ها، چای ها، نوشیدنی های انرژی زا، شیر و قهوه است.


روابط مشترک با مشتریان:

کوکاکولا به بازاریابی مشارکتی که برای همه ذینفعان ایجاد ارزش های مشترک آشنایی با ماتریس قیمت گذاری نماید به شدت اعتقاد دارد. پورتفولیوی گسترده محصولات و بسته بندی ها برای فروشگاه های آن ها بر مبنای ویژگی های اجتماعی اقتصادی بازارهای محلی، با توجه به موقعیت مصرف و مشخصات متمایز فروشگاه ها متناسب سازی شده است.

ماتریس BCG در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

برند تجاری کوکاکولا بر اساس تقاضا و موقعیت رقابتی جایگاه متفاوتی را در ماتریس BCG اشغال می کند. Thumps-up, Sprite, Fanta و Maaza جزو ستاره ها هستند؛ چرا که این برندها سهم بازار زیادی دارند اما در بخش مربوطه رقابت بالایی دارند.
Kinley دلیل علامت سوال است که در فروش پایین وجود دارد. شرکت با توجه به حضور تعداد زیادی از بازیکنان محلی در بازاری که رقابت بر اساس قیمت صورت می گیرد، قادر نخواهد بود موقعیت Kinley را تثبیت کند که نتیجه آن فروش پایین خواهد بود.
برند اصلی کوکاکولا یک گاو شیرده محسوب می شود زیرا یک رقیب اصلی که همان پپسی باشد را دارد و در سراسر جهان حضور خارق العاده ای دارد.
برندهای نوشابه های رژیمی، چای و قهوه از سگ ها هستند؛ چرا که قادر به جذب مشتری برای این بخش ها نیستند و احتمالاٌ واحدهای بلندمدت تر و تحت استقرار بیشتری هستند.

استراتژی توزیع در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

بسته به بازار، شرایط جغرافیایی و مشخصات مشتری از چندین مدل فروش و پخش استفاده می کند:
1) سیستم پیش فروش، که عملیات فروش و تحویل را از هم جدا می سازد و اجازه می دهد کامیون ها با مخلوطی از کالاهایی که خرده فروشان قبلاً سفارش داده اند بارگیری شوند که به موجب آن بازده فروش و پخش افزایش می یابد.
2) سیستم مسیر کامیون قراردادی، که در آن شخصی که مسئول تحویل بار است از طریق فهرست انبار موجود در کامیون اقدام به فروش فوری می کند.
3) سیستم توزیع ترکیبی، که در آن کامیون کالاهایی را که برای فروش فوری دارد و کالاهایی که از طریق سیستم پیش فروش از قبل سفارش داده شده بودند را به طور همزمان حمل می کند.
4) سیستم تله مارکتینگ، که می تواند ترکیبی باشد از بازدیدهای قبل از فروش و
5) فروش از طریق عمده فروش شخص ثالث محصولات باشد.

ارزش برند در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

کوکاکولا یک نام تجاری است که توسط همه افراد در سراسر جهان شناخته می شود. زمانی که درباره ارزش برند صحبت می کنیم منظور بهای آن و داستان ها، خاطرات، اجتماعات و پیوندهای بشری است (اگرچه این ارتباطات به دقت و تعمداً توسط بازاریابانِ با استعداد و طی سالیان متمادی و جلسات بیشمار شکل گرفته اند).
این چیزی است که کوکاکولا طی 100 سال در آن خبره بوده است. این ارزش به واسطه عدم علاقمندی مردم برای پذیرش جایگزینی برای آن ناشی می شود. استراتژی بازاریابی کوکاکولا همواره وابسته به شادی، مثبت اندیشی و زندگی خوب با محصولاتش بوده است و این دلیل اصلی ایجاد TOMA بالا (آگاهی بالای ذهن) است.

تجزیه و تحلیل رقابتی در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

غول های بزرگ در بخش نوشیدنی های غیرالکلی دارای استراتژی و اهداف مشابه هستند به این معنا که شرکت های بازاریابی نوآور و خلاق می توانند به شرکت ها برای تمایز از یکدیگر کمک کنند. سبقت از بازیکنان محلی موضوع اصلی دیگری است که هم اکنون شرکت با آن روبرو است. پپسی بزرگترین رقیب کوکاکولا است که دارای محصولاتی در این حوزه است.

تحلیل بازار در استراتژی بازاریابی کوکاکولا

بازار نوشیدنی های غیر الکلی یک صنعت رو به رشد است و با ظهور بازارهای رو به رشد آسیا و کشورهای در حال توسعه، مصرف آن نیز به دلیل تغییر سبک زندگی، شرایط اقتصادی و تغییر عادات خرید نیز بیشتر خواهد بود. در این صنعت، مشتری گزینه های زیادی دارد؛ از آب تا چای / قهوه تا نوشابه؛ بنابراین احتمال جا به جایی مشتری به یک برند دیگر زیاد است. تنها راه تمایز محصولات و حفظ مشتریان، ساختن برند قوی و ایجاد کشش در بازارها است.
تجزیه و تحلیل مشتری در استراتژی بازاریابی کوکاکولا: کوکاکولا یک بازار انبوه را هدف قرار می دهد و انتظارات مشتری از جمله قیمت پایین، طعم عالی، در دسترس بودن و راحتی آن و ارائه گزینه های متفاوتی برای انتخاب است.

برای آشنایی با سیستم پخش شرکت کوکاکولا کلیک کنید

دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ آشنایی با راه های آن

بازاریابی است که از دستگاه‌های الکترونیکی استفاده می‌کند و می‌تواند توسط متخصصان مارکتینگ برای انتقال پیام‌های تبلیغاتی و سنجش تأثیر آن در جذب مشتری شما استفاده شود. در عمل، دیجیتال مارکتینگ معمولاً به کمپین های بازاریابی اطلاق می شود که روی رایانه، تلفن، تبلت یا دستگاه های دیگر ظاهر می شوند. این می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله ویدئوی آنلاین، تبلیغات نمایشی، بازاریابی موتورهای جستجو، تبلیغات اجتماعی پولی و پست های رسانه های اجتماعی. دیجیتال مارکتینگ اغلب با “بازاریابی سنتی” مانند تبلیغات مجلات، بیلبوردها و پست مستقیم مقایسه می شود. به طور عجیبی، تلویزیون معمولاً با بازاریابی سنتی همراه است.

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ که به آن بازاریابی آنلاین نیز می گویند، ترویج برندها برای ارتباط با مشتریان با استفاده از اینترنت و سایر اشکال ارتباطات دیجیتال است. این نه تنها شامل ایمیل، رسانه های اجتماعی و تبلیغات مبتنی بر وب، بلکه پیام های متنی و چند رسانه ای به عنوان یک کانال بازاریابی است.

اساساً، اگر یک کمپین بازاریابی شامل ارتباطات دیجیتال باشد، دیجیتال مارکتینگ است.

بازاریابی درونگرا (اینباند مارکتینگ )در مقابل بازاریابی دیجیتال (دیجیتال مارکتینگ)

بازاریابی دیجیتال و بازاریابی درونگرا به راحتی با هم اشتباه گرفته می شوند و دلیل خوبی هم برای این اشتباه وجود دارد. بازاریابی دیجیتال از بسیاری از ابزارهای مشابه بازاریابی ورودی استفاده می کند مانند ایمیل و محتوای آنلاین. هر دو برای جلب توجه مشتریان احتمالی و تبدیل آنها به مشتری هستند. اما این دو دیدگاه های متفاوتی نسبت به رابطه بین ابزار و هدف دارند.

دیجیتال مارکتینگ به این موضوع توجه می کند که چگونه هر ابزار فردی می تواند افراد را به مشتری تبدیل کند. استراتژی دیجیتال مارکتینگ یک برند ممکن است از چندین پلتفرم استفاده کند یا تمام تلاش خود را روی یک پلتفرم متمرکز کند.

اینباند مارکتینگ یک مفهوم کل نگر است. ابتدا هدف را در نظر می گیرد، سپس به ابزارهای موجود نگاه می کند تا مشخص کند کدام یک به طور موثر به مشتریان هدف می آشنایی با ماتریس قیمت گذاری رسد، و سپس در کدام مرحله فروش باید اتفاق بیفتد.

مهمترین چیزی که باید در مورد بازاریابی دیجیتال و بازاریابی درونگرا به خاطر بسپارید این است که به عنوان یک متخصص بازاریابی، مجبور نیستید بین 2 مورد یکی را انتخاب کنید. در واقع، آنها باهم کار بهتری انجام می دهند. بازاریابی ورودی ساختار و هدفی را برای بازاریابی موثر در دیجیتال مارکتینگ فراهم می‌کند و مطمئن می‌شود که هر کانال بازاریابی دیجیتال در جهت یک هدف کار می‌کند.

دیجیتال مارکتینگ یکی از روش های پیشرفت با کمترین هزینه ممکن است ، هایکدز یکی از معتبرترین مراکز برای کمک به شماست . می توانید با کمترین قیمت با تیم مجرب ما به موفق دست پیدا کنید .

دیجیتال مارکتینگ B2B در مقابل B2C

دیجیتال مارکتینگ برای شرکت‌های B2B و همچنین شرکت‌های B2C کار می‌کند، اما بهترین روش‌ها به‌طور قابل‌توجهی بین این دو تفاوت دارد.

مشتریان B2B فرآیندهای تصمیم گیری طولانی تری دارند و در نتیجه قیف های فروش طولانی تری دارند. استراتژی های ایجاد ارتباط برای این مشتریان بهتر عمل می کند، در حالی که مشتریان B2C به پیشنهادات و پیام های کوتاه مدت پاسخ بهتری می دهند.

محتوای B2B معمولاً مبتنی بر منطق و شواهد است، چیزی که بازاریابان دیجیتال B2B ماهر ارائه می‌دهند. محتوای B2C به احتمال زیاد مبتنی بر احساس است و بر ایجاد احساس خوب در مشتری برای خرید تمرکز دارد.

تصمیمات B2B معمولا به ورودی بیش از یک نفر نیاز دارند. مواد بازاریابی که به بهترین نحو این تصمیمات را هدایت می کنند، معمولا قابل اشتراک گذاری و دانلود هستند. از سوی دیگر، مشتریان B2C از ارتباطات یک به یک با یک برند حمایت می کنند.

البته در هر قاعده ای استثنا وجود دارد. یک شرکت B2C با محصولی با قیمت بالا، مانند ماشین یا رایانه، ممکن است محتوای آموزنده و جدی‌تری ارائه دهد. استراتژی شما همیشه باید باعث جذب مشتری برای شما شود، چه B2B یا B2C.

انواع دیجیتال مارکتینگ

به تعداد روش های تعامل با استفاده از رسانه های دیجیتال، تخصص های زیادی در بازاریابی دیجیتال وجود دارد. در اینجا چند مثال کلیدی آورده شده است.

بهینه سازی موتور جستجو

بهینه سازی موتورهای جستجو یا سئو، از نظر فنی یک ابزار بازاریابی است. بالانسه آن را به عنوان “هنر و علم جذاب کردن صفحات وب برای موتورهای جستجو” تعریف می کند.

بخش “هنر و علم” سئو مهمترین چیز است. سئو یک علم است زیرا برای دستیابی به بالاترین رتبه ممکن، نیاز به تحقیق و سنجش عوامل مختلف دارد. امروزه مهمترین عناصری که در بهینه سازی یک صفحه وب باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

  • کیفیت محتوا
  • سطح تعامل کاربر
  • سازگاری با موبایل
  • تعداد و کیفیت لینک های ورودی

استفاده استراتژیک از این عوامل سئو را به یک علم تبدیل می کند، اما غیرقابل پیش بینی بودن آن را به یک هنر تبدیل می کند.

در سئو، هیچ روبریک قابل اندازه گیری یا قانون ثابتی برای رتبه بندی بالا وجود ندارد. گوگل تقریباً به طور مداوم الگوریتم خود را تغییر می دهد، بنابراین پیش بینی دقیق غیرممکن است. کاری که می توانید انجام دهید این است که عملکرد صفحه خود را از نزدیک زیر نظر داشته باشید و بر اساس آن تنظیمات را انجام دهید.

در صورت نیاز به سئو (بهینه سازی موتور های جست و جو) برای سایت خود می توانید از هایکد کمک بگیرید . برای مشاوره رایگان همین حالا تماس بگیرید .

بازاریابی محتوا

سئو یک عامل اصلی در بازاریابی محتوا است، استراتژی مبتنی بر توزیع محتوای مرتبط و ارزشمند به مخاطبان هدف.

مانند هر استراتژی بازاریابی، هدف بازاریابی محتوا جذب سرنخ هایی است که در نهایت به مشتریان تبدیل می شوند. اما این کار را متفاوت از تبلیغات سنتی انجام می دهد. به جای جذب مشتریان، با ارائه یک محصول یا خدمات، ارزش را به صورت رایگان در قالب مطالب نوشتاری ارائه می دهد.

بازاریابی محتوا مهم است و آمارهای زیادی برای اثبات آن وجود دارد:

84 درصد از مصرف‌کنندگان از شرکت‌ها انتظار دارند که محتوای سرگرم‌کننده و مفیدی تولید کنند

62 درصد از شرکت هایی که حداقل 5000 کارمند دارند روزانه محتوا تولید می کنند

92 درصد از بازاریابان معتقدند که شرکت آنها برای محتوا به عنوان یک دارایی مهم ارزش قائل است

به همان اندازه که بازاریابی محتوا مؤثر است، می تواند مشکل ساز باشد. نویسندگان بازاریابی محتوا باید بتوانند در نتایج موتورهای جستجو رتبه بالایی کسب کنند و در عین حال افرادی را که مطالب را می خوانند، به اشتراک می گذارند و با برند تعامل بیشتری دارند، درگیر کنند. هنگامی که محتوا مرتبط باشد، می تواند روابط قوی ایجاد کند.

برای تولید محتوا قوی می توانید از تیم تولید محتوای هایکدز بهره بگیرید .

بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی

بازاریابی رسانه های اجتماعی به معنای هدایت ترافیک و آگاهی از برند با درگیر کردن افراد در پلتفرم های آنلاین است. محبوب‌ترین پلتفرم‌ها برای بازاریابی رسانه‌های اجتماعی فیس‌بوک، توییتر و اینستاگرام هستند که لینکدین و یوتیوب از آنها فاصله زیادی ندارند.

از آنجا که بازاریابی رسانه های اجتماعی شامل مشارکت فعال مخاطبان است، به روشی محبوب برای جلب توجه تبدیل شده است. این رسانه با 96% محبوب‌ترین رسانه محتوا برای بازاریابان B2C است و در حوزه B2B نیز در حال افزایش است. طبق گزارش موسسه بازاریابی محتوا، 61 درصد از بازاریابان محتوای B2B در سال جاری استفاده خود را از رسانه های اجتماعی افزایش دادند.

بازاریابی رسانه های اجتماعی معیارهای تعامل داخلی را ارائه می دهد که برای کمک به شما در درک میزان دسترسی شما به مخاطبان بسیار مفید است. شما باید تصمیم بگیرید که کدام نوع تعامل برای شما بیشترین اهمیت را دارد، چه تعداد اشتراک‌گذاری‌ها، نظرات یا کل کلیک‌ها روی وب‌سایت شما باشد.

خرید مستقیم ممکن است حتی هدف استراتژی بازاریابی شبکه های اجتماعی شما نباشد. بسیاری از برندها از بازاریابی رسانه های اجتماعی برای شروع گفتگو با مخاطبان به جای تشویق آنها به خرید کردن فوری استفاده می کنند. این امر به ویژه در برندهایی رایج است که مخاطبان مسن را هدف قرار می دهند یا محصولات و خدماتی را ارائه می دهند که برای خریدهای فوری مناسب نیستند. همه چیز به اهداف شرکت شما بستگی دارد.

بازاریابی پرداخت به ازای کلیک

پرداخت به ازای کلیک یا PPC عبارت است از ارسال یک آگهی در یک پلتفرم و پرداخت هر بار که شخصی روی آن کلیک می کند.

اینکه چگونه و چه زمانی مردم تبلیغ شما را می بینند کمی پیچیده تر است. هنگامی که یک نقطه در صفحه نتایج موتور جستجو، که به عنوان SERP نیز شناخته می شود، در دسترس است، موتور آن نقطه را با چیزی که اساساً یک حراج فوری است پر می کند. یک الگوریتم هر تبلیغ موجود را بر اساس تعدادی از عوامل اولویت بندی می کند، از جمله:

  • کیفیت تبلیغ
  • ارتباط کلمه کلیدی
  • کیفیت صفحه فرود
  • مبلغ پیشنهادی

هر کمپین PPC دارای 1 یا چند اقدام هدف است که بینندگان باید پس از کلیک بر روی یک تبلیغ انجام دهند. این اقدامات به عنوان تبدیل شناخته می شوند و می توانند معاملاتی یا غیر معاملاتی باشند. خرید یک تبدیل است، اما ثبت نام در خبرنامه یا تماسی که با دفتر خانه شما برقرار می شود نیز همینطور است.

هر آنچه را که به عنوان تبدیل‌های هدف انتخاب می‌کنید، می‌توانید آن‌ها را از طریق پلتفرم انتخابی خود پیگیری کنید تا ببینید کمپین شما چگونه کار می‌کند.

بازاریابی وابسته

بازاریابی وابسته این امکان را می دهد که یک نفر از طریق تبلیغ کسب و کار شخص دیگری پول دربیاورد. شما می‌توانید تبلیغ‌کننده یا کسب‌وکاری باشید که با مروج کار می‌کند، اما روند در هر دو مورد یکسان است.

با استفاده از مدل تقسیم درآمد کار می کند. اگر شما وابسته هستید، هر بار که شخصی کالایی را که شما تبلیغ می کنید خریداری می کند، کمیسیون دریافت می کنید. اگر تاجر هستید، به ازای هر فروش که به شما کمک می‌کنند، به شرکت وابسته کمیسیون پرداخت می‌کنید.

تبلیغات بومی

تبلیغات بومی بازاریابی پنهان است. هدف آن این است که با محتوای اطراف خود ترکیب شود تا به عنوان تبلیغات کمتر آشکار شود.

تبلیغات بومی در واکنش به بدبینی مصرف کنندگان امروزی نسبت به تبلیغات ایجاد شد. با دانستن اینکه سازنده یک تبلیغ برای اجرای آن هزینه می پردازد، بسیاری از مصرف کنندگان به این نتیجه می رسند که تبلیغ مغرضانه است و در نتیجه آن را نادیده می گیرند.

اتوماسیون بازاریابی

اتوماسیون بازاریابی از نرم افزار استفاده می کند تا کمپین های دیجیتال مارکتینگ را تقویت کند و کارایی و ارتباط تبلیغات را بهبود بخشد.

دیجیتال مارکتینگ باعث رشد می شود

دیجیتال مارکتینگ باید یکی از محورهای اصلی استراتژی بازاریابی کلی هر کسب و کاری باشد. هرگز تا به حال راهی برای ماندن در ارتباط با مشتریان شما وجود نداشته است، و هیچ چیز دیگری سطح شخصی سازی را که داده های دیجیتال می تواند ارائه دهد ارائه نمی دهد. هرچه بیشتر از امکانات دیجیتال مارکتینگ استقبال کنید، بیشتر می توانید پتانسیل رشد شرکت خود را درک کنید.

آشنایی با ماتریس قیمت گذاری

۲۳ آذر ۹۵ - ۰۹:۵۴

ماتریس آیزنهاور، که ماتریس فوری - مهم نیز نامیده می شود، به شما کمک می کند تا وظایف خود را بر اساس فوریت و اهمیت آنها اولویت بندی کرده، و وظایف کمتر فوری و مهم که باید به دیگری محول کرده یا اصلا انجام ندهید را دسته بندی کنید.

دوایت آیزنهاور سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده از آشنایی با ماتریس قیمت گذاری سال 1953 تا 1961 بود. او قبل از رئیس جمهور شدن، به عنوان یک ژنرال در ارتش آمریکا و به عنوان فرمانده عالی نیروهای متفقین در طول جنگ جهانی دوم خدمت کرد. او همچنین بعدها اولین فرمانده عالی ناتو شد.


دوایت مجبور بود تصمیمات دشواری در مورد این که هر روز باید بر کدام یک از وظایف بسیار خود تمرکز کند بگیرد. این امر در نهایت به ابداع اصل مشهور جهانی آیزنهاور او منجر شد، که امروزه به ما کمک می کند تا وظایف خود را بر اساس فوریت و اهمیت آنها اولویت بندی کنیم.

مدیریت زمان با ماتریس آیزنهاور

در یک سخنرانی در سال ۱۹۵۴ برای مجمع دوم شورای جهانی کلیساها، رئیس جمهور سابق آمریکا دوایت آیزنهاور ، که به نقل از دکتر روسکو میلر رئیس دانشگاه نورث وسترن صحبت می کرد، گفت: "من دو نوع مشکل دارم: فوری و مهم. فوری ها مهم نیستند، و مهم ها هیچ وقت فوری نیستند". گفته می-شود که با استفاده از این "اصل آیزنهاور" است که او می داند چطور حجم کار و اولویت های خود را سازماندهی کند.

او تشخیص داد که مدیریت زمان عالی به معنی موثر و همچنین کارآمد بودن است. به عبارت دیگر، ما باید وقت خود را صرف کارهایی کنیم که مهم هستند، و نه فقط کارهایی که فوری‌اند. برای این کار، و برای به حداقل رساندن استرس داشتن مهلت های زمانی بیش از حد محدود، ما باید این تمایز را درک کنیم:

• فعالیت های مهم نتیجه ای دارند که منجر به دستیابی ما به اهدافمان می شود، چه این اهداف حرفه ای باشند و چه شخصی.
• فعالیت های فوری نیاز به توجه فوری دارند، و معمولا به دستیابی به اهداف شخص دیگری مربوط هستند. آنها اغلب فعالیت هایی هستند که ما بر روی آنها تمرکز می کنیم و نیازمند توجه هستند چون عواقب عدم رسیدگی به آنها فوری هستند.

وقتی ما بدانیم که کدام فعالیت ها مهم و کدام فوری هستند، می توانیم بر تمایل طبیعی خود برای تمرکز بر روی فعالیت های فوری بی اهمیت غلبه کنیم، به طوری که می توانیم وقت کافی برای انجام آنچه که برای موفقیت ما ضروری است خالی کنیم. به این طریق است که می توانیم از "برخورد آنی با مشکلات به جای پیشگیری از آنها" به سمت موقعیتی حرکت کنیم که بتوانیم کسب و کار و حرفه خود را ترقی دهیم.

برای استفاده از این اصل، تمام فعالیت ها و پروژه هایی که احساس می کنید باید انجام دهید را لیست کنید. سعی کنید تمام چیزهایی که وقت شما را در محل کار می گیرند، اما با این حال بی اهمیت هستند را در لیست خود بگنجانید. (اگر وقت خود را با استفاده از لیست کارهایی که باید انجام دهید یا برنامه کاری مدیریت می کنید، قبلا این کار را انجام داده اید.)

مدیریت زمان با ماتریس آیزنهاور

دو نوع متمایز از فعالیت های فوری و مهم وجود دارد: آنهایی که شما نمی توانید پیش بینی کنید، و آنهایی که تا لحظه آخر رها کرده اید.

با این حال، همیشه نمی توانید برخی از مسائل و بحران ها را پیش بینی یا از آنها جلوگیری کنید. در اینجا، بهترین روش این است که کمی وقت برای رسیدگی به مسائل غیر منتظره و فعالیت های مهم برنامه ریزی نشده در برنامه خود باقی بگذارید. (اگر یک بحران بزرگ به وجود آمد، آن وقت شما باید وظایف دیگر را دوباره برنامه ریزی کنید.)

اگر شما مقدار زیادی فعالیت های فوری و مهم دارید، مشخص کنید که کدام یک از آنها را می توانید پیش بینی کنید، و در مورد این که چطور می توانید فعالیت های مشابه را از قبل برنامه ریزی کنید، تا تبدیل به فعالیت های فوری نشوند، فکر کنید.

اینها فعالیت هایی هستند که به شما کمک می کنند به اهداف شخصی و حرفه ای خود دست یابید، و کارهای مهم را تکمیل کنید.

مطمئن شوید که مقدار زیادی زمان برای انجام درست این کارها دارید، به طوری که تبدیل به فعالیت های فوری نمی شوند. همچنین، به یاد داشته باشید که زمان کافی برای رسیدگی به مشکلات پیش-بینی نشده در برنامه خود باقی بگذارید. این کار شانس شما برای پیگیر ماندن را به حداکثر رسانده، و به شما کمک خواهد کرد تا از استرس این که کار بیشتر از حد لازم فوری شود، جلوگیری کنید.

وظایف فوری اما غیر مهم کارهایی هستند که شما را از دستیابی به اهدافتان باز می دارند. از خودتان بپرسید آیا می توانید آنها را دوباره برنامه ریزی کرده یا به دیگری محول کنید.

یک منشأ رایج چنین فعالیت هایی، افراد دیگر هستند. گاهی اوقات گفتن مودبانه "نه" به افراد، یا تشویق آنها به این که خودشان مشکل را حل کنند، مناسب است. (مقاله ما تحت عنوان "بله به شخص، نه به کار" در اینجا به شما کمک خواهد کرد.)

همچنین، سعی کنید وقتی در دسترس هستید، بازه های زمانی داشته باشید، به طوری آشنایی با ماتریس قیمت گذاری که افراد بدانند می توانند در آن زمان با شما صحبت کنند. یک راه خوب برای انجام این کار ترتیب دادن جلسات منظم با آنهایی است که اغلب حرف شما را قطع می کنند، به طوری که بتوانند یکباره با مسائل خود کنار بیایند. پس از آن شما قادر خواهید بود برای مدت طولانی تری بر روی فعالیت های مهم خود تمرکز کنید.

شما می توانید به سادگی از بسیاری از آنها چشم پوشی کرده یا آنها را لغو کنید. با این حال، برخی از آنها ممکن است فعالیت هایی باشند که افراد دیگر از شما می خواهند انجام دهید، با وجود این که به نتایج مورد نظر شما کمک نمی کنند. باز هم، اگر می توانید مودبانه به آنها "نه" بگویید، و توضیح دهید که چرا نمی توانید این کار را انجام دهید.

اگر افراد ببینند که شما در مورد اهداف و مرزهای خود قاطع و شفاف هستید، اغلب در آینده از درخواست انجام فعالیت های "غیر مهم" از شما خودداری می کنند.

بارکد چیست ؟آشنایی با انواع بارکد و نمونه بارکد های مختلف

در خرید و فروش اقلام و تبادل محصولات و خدمات و ارائه خدمات به مشتریان، نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات بسیار برجسته و حائز اهمیت است. مدیریت این موضوعات با استفاده از بستر شبکه اینترنت موجب فراهم شدن کسب و کار الکترونیکی می شود.

با استفاده از کسب و کار الکترونیکی، شرکت ها فرآیندهای داخل سازمانی و فراسازمانی خود را بسیار کارآمد و منعطف مدیریت می کنند. یکی از پایه های اساسی کسب و کار الکترونیکی، تبادل الکترونیکی داده([1]EDI) هاست.

تبادل الکترونیکی داده ها، یک تبادل رایانه به رایانه داده هاست که در چارچوب استانداردهای موسسه استانداردهای ملی آمریکا ([2]ANSI) و موسسه بین المللی استاندارد(ISO[3]) پایه گذاری شده است. از استانداردهای ایجاد شده در این خصوص می توان به بارکد، دیتا بار، دیتا ماتریس و RFID[4] اشاره کرد.

تاریخچه بارکد به چه زمانی بر می گردد؟

ايده بارکد بوسيله Norman Joseph Woodland و Bernard Silver بوجود آمد . در سال 1948 آنها از دانشگاه Drexel فارغ التحصيل شدند. آنها بعد از شنيدن اينکه رئيس يک شرکت فروش مواد غذايي مي خواست روال پرداخت قيمت کالا را خودکار کند اين ايده را خلق کردند. يکي از اولين طرحهاي آنها اين بود که از رمز مورس که چاپ شده و به صورت عمودي دراز شده است استفاده کنند.

که بصورت نوارهاي باريک و پهن نشان داده مي شود . بعدا آنها به استفاده از بارکد از نوع دايره هاي هم مرکز (bulls-eye) معطوف شدند. آن دو در 20 اکتبر 1949 اختراعشان را با عنوان “Classifying Apparatus & Method” در اختراعات آمريکا به شماره 2,612,994به ثبت آشنایی با ماتریس قیمت گذاری رساندند. اختراع در 7 اکتبر 1952 منتشر شد.

اولين بارکد خوان توسط Woodland (آن موقع کارمند IBM بود) و Silver در سال1952 ساخته شد و شامل يک لامپ 500 واتي و يک لوله خلا تشديد کننده نور بود که توسط شرکت RCA براي موسيقي فيلم ساخته شده بود (به صورت نور روي فيلم نوشته مي شد ) دستگاه خيلي قابل استفاده نبود ( دستگاه به سادگي يک نوسان نما بود ، و لامپ 500 وات تقريبا کاغذ اولين نمونه بارکد را سوزاند ) و براي مصرف توليد نشد .

در 1962 آنها اختراع را به شرکت Philco فروختند ، که بعدا آن را به شرکت RCA فروخت . پيشرفت ليزر ممکن ساخت که بارکد خوان ها خيلي ارزانتر ساخته شوند ، و پيشرفت مدارات مجتمع (IC) رمزگشايي بارکد خوانده شده را ممکن ساخت .

متاسفانه Silver در 1963 در سن 38 سالگي درگذشت قبل از اينکه چيزي از اختراع حاصل شود. در 1972 يک فروشگاه Kroger در شهر Cincinnati با استفاده از يک بارکدخوان از نوع دايره هاي هم مرکز (bull-eye) با کمک شرکت RCA آزمايشي را انجام داد . متاسفانه بارکد هاي دايره هاي هم مرکز به آساني هنگام چاپ کثيف مي شدند و خيلي موفق نبودند .

در اين مدت Woodland در IBMبارکد خطي را به وجود مي آورد که در 3 آوريل 1973 به عنوان کد محصول جهاني (Universal Product Code)انتخاب شد .

در 26 ژوئن 1974، در سوپرمارکت Marsh در ايالت Ohio شهر Troy اولين محصول فروشگاه يک بسته آدامس بوسيله يک دستگاه بارکد خوان فروخته شد ( اين بسته آدامس حالا در موزه Smithsonianتاريخ آمريکا موجود است )
درسال 1992 مدال ملي تکنولوژي توسط رئيس جمهور George H. W. Bush به Woodland اهدا شد.

تعریف دقیق و علمی بارکد

بارکد، شامل مجموعه ای از خطوط تیره و روشن با عرض های متفاوت است که براساس الگوریتمی مشخص برای ذخیره، ثبت و بازیابی اطلاعات طراحی شده است. بارکد یا رمزمیله یا رمزینه گونه‌ای نمایش تصویری اطلاعات بر روی سطوح است که اطلاعات آن را می‌توان توسط ماشین، بازخوانی کرد.

انواع رایج بارکد همراه با تصویر

انواع بارکد با استانداردهای مختلف توسط سازمان ها و شرکت های زیادی طراحی و بطور رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. دستگاه های اسکنر توانایی اسکن و خواندن تمامی پروتکل های بارکدهای استاندارد و تصویب شده در دنیا را دارا می باشند. چند نمونه از مهمترین انواع بارکد در ادامه معرفی شده است.

بارکد کد 39:

کد 39 ساده‌ ترین نوع استفاده از بارکدهای عددی است و برای چک کردن خود به خودی کاراکترها طراحی شده است، بنابراین نیاز به محاسبات کارکترها را از بین می برد. انواع بارکدهای کد 39 عبارتند از: HIBC LIC, LOGMARS, MIL-STD-1189B, MIL-STD-129, MIL-STD-2073-1C, MIL-STD-129N

بارکد کد 128:

این کد شامل دو سری کاراکتر A و B است: مجموعه کاراکتر A اجازه نمادگذاری کاراکترهای بزرگ، نشان گذاری، اعداد و چندین تابع خاص مانند بازگشت یا جلو و عقب رفتن را می دهد. مجموعه کاراکتر B اجازه نمادگذاری حروف بزرگ و کوچک، نشان گذاری ، اعداد و تعداد کمی از توابع منتخب را می دهد. انواع بارکدهای کد 128 عبارتند از: CANADA POST, USPS, ISBT 128, USS Code 128, ISS Code 128

بارکد GS1-128 :

مجموعه کاراکتر C دو عدد را در میان هر بارکد جای می دهد و به این ترتیب باعث تراکم بالای بارکد می گردد. تابع FNC1 (که در شکل به رنگ آبی مشخص شده) آن را به عنوان نماد GS1-128 تعیین می کند. عددی که بلافاصله پس از FNC1 می آید شناسه اپلیکیشن (AI) است. انواع بارکدهای GS1-128 عبارتند از:UCC 128, EAN 128, SSCC-18, SCC-14, GTIN (EAN14)

بارکد UPCa :

بارکد جهانی محصول (UPC) در صنایع کوچک و خرده فروشی ها استفاده می شود. کد UPC-A شامل 12 عدد است. انواع بارکدهای UPCa عبارتند از: PC, UCC12

بارکد EAN13 :

سیستم شماره گذاری مقالات اروپایی (EAN) و یک مجموعه فوق العاده از U.P.C. EAN-13 و شامل 13 عدد است. انواع مختلف آن عبارتند از: ISBN, ISSN, ISSN, JAN

بارکد EAN8 :

سیستم شماره گذاری مقالات اروپایی (EAN) و یک مجموعه فوق العاده از U.P.C. EAN-8 و شامل 8 رقم برای بسته بندی های کوچک است. انواع مختلف آن عبارتند از : ISBN, ISSN, ISSN, JAN

Interleaved 2 of 5 :

سیستم Interleaved 2 of 5 (ITF) یک نوع بارکد صرفا عددی است که برای رمزگذاری اعداد در بارکدهایی با فرمت متراکم مانند مجموعه کاراکترهای C از کد 128، استفاده می شود. انواع مختلف آن عبارتند از : ITF-14, EAN-14, SCC-14, GTIN, DUN14, USPS

Codabar :

نمادگذاری مجموعه کاراکترهای Codabar، شامل نمادهای بارکدی است که نشان دهنده کاراکترهای 0-9، حروف A تا D و نمادهای زیر است: -. $ / +. انواع آن عبارتند از Rationalized Codabar, USD-4, NW-7, 2 of 7 Code.

Industrial 2 of 5 :

نمادگذاری مجموعه کاراکترهای کد Industrial 2 of 5، شامل نمادهای بارکد نشان دهنده اعداد 0-9، کاراکتر شروع و کاراکتر توقف است. انواع آن عبارتند از : .Code 2 of 5

Code 11 :

نمادگذاری مجموعه کاراکترهای Code 11، شامل نمادهای بارکد نشان دهنده اعداد 0-9، نماد خط تیره، کاراکتر شروع و کاراکتر توقف است.

Code 93 :

نمادگذاری مجموعه کاراکترهای Code 93 شامل نمادهای بارکد نشان دهنده کاراکترهای 0-9، A-Z، کاراکتر اسپیس(فضای خالی) و نمادهای زیر است: /، +،٪، -،. ، $.

MSI Plessey :

بارکد MSI Plessey در دهه 1970 توسط شرکت Plessey در انگلستان طراحی آشنایی با ماتریس قیمت گذاری شد و ابتدا در اپلیکیشن های مربوط به خرده فروشی و کتابخانه ها مورد استفاده قرار گرفت. بارکد MSI Code Pulse Width Modulated Barcode از این نوع است.

POSTNET :

بارکد POSTNET (روش رمزگذاری عددی پستی) یک بارکد مخصوص است که توسط اداره پست ایالات متحده برای رمزگذاری اطلاعات کدهای پستی ساخته شده است. انواع مختلف این بارکد عبارتند از: Zip, Zip + 4, DPBC

PLANET :

سرویس پستی ایالات متحده از بارکد ویژه ای به نام PLANET برای پیگیری الکترونیکی پست هایی در سایز نامه استفاده می کند. از این نوع بارکد می توان به USPS CONFIRM اشاره کرد.

USPS IMb :

یک بارکد 4 عبارتی که برای استفاده در ماشین های مرتب سازی پستی با سرعت بالا و به صورت خودکار طراحی شده است و به اطلاعات بارکد هر دو سیستم Planet و Postnet اجازه می دهد تا به صورت یک نماد واحد ترکیب شوند. انواع مختلف این بارکد عبارتند از:

USPS4CB, One Code Solution Barcode, 4CB or 4-CB, 4-State Customer Barcode.

شبیه بارکد می باشد و فرق آن با بارکد در شکل و حجم بیشتر اطلاعاتی است که می توان در آن ذخیره نمود. دیتابار در ابتدا برای برای حل دو مشکل بارکد طراحی شد که می توانست تاریخ تولید مواد غذایی و محصولات دارویی و استفاده از آن در فضای اندک را برطرف می کرد. امروزه به دلیل همین دو ویژگی در حال گسترش می باشد. دیتا بار دارای 7 فرمت مختلف است که به برخی از آنها در زیر اشاره شده است.

Data Bar Expanded :

کد GS1 Data Bar Expanded یک نسخه با طول متغیر و گسترده تر از Symbology Data Bar است که قادر به رمزگذاری GTIN چهارده رقمی و داده های اضافی است.

Data Bar Expanded Stacked :

سیستم کدگذاری، GS1 Data Bar Expanded Stacked Omni-Direction دارای مشخصات داده ای دقیقا همانند GS1 Data Bar Expanded است، به جز اینکه می توان آن را با کاهش عرض و افزایش ارتفاع متراکم نمود.

DataBar Omni-Directional Stacked :

این سیستم کدگذاری، ویژگی های داده ای مشابه GS1 DataBar دارد. این نوع نماد گذاری پس از سال 2010 برای استفاده در سیستم های فروشگاهی POS تایید شد.

Data Bar Truncated :

این سیستم کدگذاری نیز همان ویژگی های داده ای مشابه بارکد GS1 Data Bar دارد، به غیر از ارتفاع نوار که حداقل ارتفاع آن 13 برابر بُعد X تنظیم شده است.

GS1 Data Bar Limited :

سیستم GS1 Data Bar Limited دارای ویژگی های داده ای همانند بارکد GS1 Data Bar است، به جز اینکه ممکن است شامل مقادیری نهایتا تا 4 تریلیون باشد.

GS1 Data Bar Coupon Code :

همان سیستم GS1 Data Bar Expanded Stacked Omni-directional که به صورت بریده و قطعه ای است.

بارکد دو بعدی (دیتا ماتریس)

دیتا ماتریس یا همان بارکد دو بعدی، بصورت مربع یا مستطیل و حاوی مربع های سیاه و سفید می باشد، طراحی و چاپ می شود. یکی از ویژگی های دیتا ماتریس، استفاده از کدهای تصحیح خطا در آن می باشد، بطوری که اگر تا حدود 60 درصد از آن مخدوش شود، اطلاعات آن قابل بازیابی خواهد بود.

از ویژگی های دیگر دیتا ماتریس، حجم بالای ذخیره اطلاعات در آن می باشد. نمونه های بارکد در زیر آورده شده است:

PDF417 :

نمادگذاری PDF-417 از اصلاح خطای رید سولومون(Reed Solomon) استفاده می کند؛ نماد بارکد چاپ شده PDF417 می تواند بدون از بین رفتن داده ها در برابر صدمات مقاومت کند.

Data Matrix ECC200 :

سیستم Data Matrix ECC200 یک منطقه کارآمد برای نماد گذاری دو بعدی است که از یک الگوی مربعی منحصر به فرد استفاده می کند و به بارکدخوان کمک می کند مکان های سلولی را تعیین نماید. این سیستم می تواند داده های GS1، حروف، اعداد، متن و بایت های داده واقعی را رمزگذاری کند. این نماد می تواند بدون اینکه به اطلاعات آسیبی برسد در برابر صدمات مقاومت نماید.

MaxiCode :

ماکسی کد یک سیستم بارکد گذاری ماتریسی دو بعدی است که شامل ماژول های شش ضلعی در یک سطح مربعی است. سیستم MaxiCode توسط UPS (خدمات پستی ایالات متحده) برای مرتب سازی و رسیدگی به بسته ها روی بسته بندی های پستی استفاده می شود.

Aztec :

آزتک یک منطقه کارآمد برای نماد گذاری دو بعدی است که می تواند حروف، اعداد، متن و بایت واقعی داده، از جمله Unicode، کاراکترهای گسترده و همچنین عکس های کوچک را رمز گذاری کند.

QR-Code:

کد QR نوعی نمادگذاری کارآمد برای بارکدهای دو بعدی (2D) است که اجازه رمزگذاری آشنایی با ماتریس قیمت گذاری آسان داده های MECARD از جمله شماره تلفن ها و URL های وب را می دهد. این نماد می تواند بدون اینکه به اطلاعات آسیبی برسد در برابر صدمات مقاومت نماید.

نحوه‌ تعیین احتمالات وقوع ریسک

یکی از مهم ترین و سخت ترین مراحل در برنامه مدیریت ریسک، بخش ارزیابی آن و همچنین یکی از سخت ترین مراحل بخش ارزیابی ریسک، بخش تعیین احتمالات وقوع ریسک ها می باشد. اما در این بخش مشخص خواهد شد که این امر آنقدرها هم دشوار نیست و صرفا به دیدگاه سازمانی که قصد عملیاتی کردن برنامه مدیریت ریسک را دارد بر می گردد.

همان گونه که پیامدهای وقوع ریسک می تواند اثرات منفی (تهدید)، مثبت (فرصت) و یا نامشخص (نااطمینانی) داشته باشد، سازمان ها و شرکت هایی که قصد عملیاتی کردن برنامه مدیریت ریسک برای خود را دارند، بهتر است تعاریف مناسبی را برای سطوح احتمال و پیامدهای هر ریسک و بر اساس انواع پیامدهای آن تعیین نمایند. به این معنا که سطوح احتمال بسته به منفی، مثبت و یا نامشخص بودن اثر و پیامد ریسک تعریف می شود.

مدیریت ریسک- احتمالات:

به عنوان مثال، بسیاری از سازمان ها به تقسیم بندی احتمال وقوع ریسک ها و شدت پیامدهای ناشی از آن ها به سه سطح کیفی، پایین، متوسط و بالا اکتفا می کنند و در حقیقت نتایج را در یک ماتریس ۳×۳ به شکل زیر ارائه می نمایند:

ماتریس کیفی اثر احتمال ریسک:

اگر فرض کنیم سازمان با سه ریسک متفاوت مواجه باشد در این صورت سازمان با ریسک ۱ دارای احتمال پایین و اثر پایین، ریسک ۲ با احتمال وقوع متوسط و اثرات احتمالی بالا و در نهایت ریسک ۳ با احتمال و اثر بالا مواجه می باشد. سازمان ها با توجه به شرایط موجود خود می توانند ابعاد این ماتریس را تغییر داده و به عنوان نمونه یک ماتریس ۶×۶ را برای تعیین حالات احتمال وقوع ریسک ها انتخاب کنند.

تاپ وان مطالعه مقاله صورت جریان نقدی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

ماتریس احتمال وقوع ریسک

ماتریس احتمال وقوع ریسک

لذا می توان گفت که هدف اصلی از تعیین احتمالات و پیامدهای ریسک ها چیزی جز امکان اولویت بندی و رتبه بندی ریسک های اصلی برای تحلیل بیشتر آن ها نمی باشد. حال اگر سازمان ها به این مرحله با رعایت دیدگاه اصلی و هدف پشت پرده آن پی ببرند، می توانند نحوه شخصی سازی از تعیین احتمال و پیامدها ایجاد نموده و از آن استفاده کنند.

مشاوره مدیریت:

با توجه به شرایط شرکت، امکان تغییر ماهیت احتمال ریسک از حالت کیفی به کمی وجود دارد که در این صورت بایستی از کمک افراد ماهر استفاده نمود.

سیستم طبقه بندی ریسک:

یکی از مهم ترین قسمت ها در تحلیل ریسک، تعیین ماهیت، منبع ایجاد آن و نوع ریسک می باشد که ارزیابی آن با این روش می تواند طبق سیستم طبقه بندی ریسک انجام گیرد. سیستم طبقه بندی ریسک از آنجایی اهمیت دارد که استفاده از آن، امکان شناسایی توده های یکسانی از ریسک ها را برای سازمان فراهم می نماید و به سازمان ها کمک می کند تا آسیب پذیرترین استراتژی ها، تاکتیک ها و عملیات خود را شناسایی کنند.

طبقه بندی ریسک:

طبقه بندی ریسک ها به طور استاندارد، با تقسیم بندی ریسک ها به چند دسته صورت می پذیرد:

  1. ریسک های مرتبط با کنترل مالی
  2. ریسک های مرتبط با اجرای (عملیات) بهینه
  3. ریسک هایی که امکان خدشه دار کردن سابقه و اعتبار سازمان را داشته باشند
  4. ریسک های مرتبط با فعالیت های تجاری

البته دقیقا به مانند تعیین سطح احتمال و پیامد های ریسک، طبقه بندی ریسک نیز بسته به شرایط هر سازمان متفاوت خواهد بود. در حقیقت هیچ سیستم طبقه بندی ریسکی وجود ندارد که برای تمام سازمان ها در تمام نقاط جهان قابل استفاده باشد. سیستم طبقه بندی ریسک هر سازمان با توجه به اندازه، ماهیت و پیچیدگی سازمان مورد نظر انتخاب می شود. در انتخاب سیستم طبقه بندی ریسک، در نظر گرفتن گستره و دامنه ریسک هایی که سازمان با آنها مواجه است نیز امری ضروری است.

تاپ وان مطالعه مقاله ساختار شکست را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

تکنیک های ارزیابی ریسک

تکنیک های ارزیابی ریسک

تکنیک های ارزیابی ریسک:

تکنیک های گوناگونی برای جمع آوری اطلاعات در خصوص ارزیابی ریسک ها وجود دارد که در ادامه هر یک به طور خلاصه توضیح داده می شوند. لازم به ذکر است استفاده از یک تکنیک تناقضی با استفاده از سایر تکنیک ها ندارد و بسته به نوع فعالیت سازمان و گستره، شدت و ماهیت ریسک های گوناگونی که با آنها مواجه است، می توان به ازای ریسک های مختلف بهترین و بهینه ترین روش را بسته به ریسک مورد بررسی برگزید و مورد اجرا قرار داد. برای ارزیابی ریسک، تکنیک هایی مورد استفاده قرار می گیرند که در ادامه مطلب به مهم ترین تکنیک های مورد استفاده اشاره شده است.

استفاده از پاسخ نامه و چک لیست ها:

استفاده از پاسخ نامه ها و چک لیست هایی که از قبل تعیین شده اند و دقیق می باشند برای گردآوری اطلاعات شناسایی ریسک ها مورد استفاده قرار می گیرند.

کارگاه ها و جلسات طوفان فکری:

گرد آوری و به اشتراک گذاشتن ایده ها و همچنین بحث در مورد اتفاقاتی که می توانند بر اهداف سازمان، انتظارات ذی نفعان (از جمله صاحبین سهام، مدیریت، مشتریان و…) و ارتباطات و وابستگی های کلیدی سازمان تاثیرگذار باشند.

تحقیق و تفحص و حسابرسی:

بازرسی حضوری در تمامی قسمت های مختلف سازمان و همچنین فعالیت هایی که صورت می گیرد و یا انجام حسابرسی های مربوطه طبق سیستم ها و فرآیند های تعیین شده جز این تکنیک می باشند.

فلوچارت ها و تحلیل وابستگی ها:

تحلیل فرآیند ها و عملیات درون سازمانی برای شناسایی عناصر اساسی که این فرآیند ها می توانند به موفقیت ختم شوند.

استفاده از روش های HAZOP و FMEA:

روش HAZOP (که برای بررسی فجایع و امکان پذیری مورد استفاده قرار می گیرد) و FMEA (که برای تحلیل اثرات روش های شکست مورد استفاده قرار می گیرد)، دو تکنیک عددی در راستای تحلیل شکست ها (ریسک‌های با اثر منفی) فنی به شمار می روند.

انجام تحلیل های SWOT و PESTLE:

انجام تحلیل های SWOT (قوت ها/ ضعف ها/ فرصت ها/ تهدید ‌ها) و PESTLE (سیاسی/ اقتصادی/ اجتماعی/ فنی/ حقوقی/ زیست محیطی)، می توانند راهکار هایی قانون مند به منظور شناسایی ‌ریسک ها داشته باشند.

اصول مدیریت ریسک:

مدیریت ریسک به عنوان یکی از بخش های مرکزی مدیریت استراتژیک در هر سازمان و شرکتی به شمار می رود. در واقع می توان گفت که مدیریت ریسک به فرآیندی گفته می شود که سازمان ها از طریق آن، ریسک های ناشی از فعالیت های خود را به طور روش مندی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.

یک برنامه مدیریت ریسک موفق باید بسته به سطح ریسکی که سازمان با آن مواجه است نوشته شود. همچنین دامنه برنامه باید جامع بوده و گستره تمام فعالیت های سازمانی را شامل شود. برنامه مدیریت ریسک موفق باید به نحوه ای طراحی و تدوین گردد که از جمله فعالیت های روتین و روزانه سازمان قرار گیرد.

همچنین لازم است که حالت پویا و داینامیک داشته باشد تا به این ترتیب نسبت به تغییر در شرایط حساس باشد و تغییرات لازم در آن صورت گیرد. بنابراین اصول طراحی در یک برنامه ریسک موفق دارای ویژگی های زیر است:

  • هم بستگی با سطح ریسک سازمانی
  • برخورداری از جامعیت و شاملیت
  • حل شدن در ساختار سازمانی (قرار گرفتن در زمره فعالیت های روتین)
  • پویایی

تمرکز برنامه های مدیریت ریسک بر ارزیابی ریسک های اصلی و عملیاتی کردن ساز و کارهای عکس العمل مناسب در مقابل آنها است. هدف اصلی، کسب کردن و ایجاد حداکثر میزان ارزش پایدار از تمامی فعالیت های سازمان می باشد. منظور از ارزش پایدار، ارزشی است که تا حد امکان در مقابل ریسک ها مصون بماند و کم ترین میزان نوسان را تجربه کند.

در پایان مطالعه مقاله خطاهای کامفار و روش رفع آنها به مخاطبین عزیز پیشنهاد می گردد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.