تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه


آموزش و تنظیمات اندیکاتور RSI + با فیلم آموزشی

اندیکاتور RSI (بخوانید آر اس آی) جزو دسته نوسانگرها است. نوسانگرها اندیکاتورهایی هستند که در پایین نمودار رسم می‌شوند و بر حسب پرایس اکشن بین دو سطح صفر و صدی یا مانند آن نوسان می‌کنند. در کل از نوسانگرها برای تشخیص چیزهای مختلفی استفاده می‌شود، مانند قدرت روند، میانگین نوسانات قیمت، حد حمایت و مقاومت و دیگر خصوصیات نمودار معاملاتی که برای تصمیم‌گیری شما مهم هستند. اگر بر اساس تحلیل تکنیکال معامله می‌کنید، تحلیل الگوهای شمعی و اندیکاتورها برای شما ابزارهایی ضروری هستند. RSI جزو اندیکاتورهای بسیار مهمی است که در اغلب تحلیل‌های بازار که توسط متخصصین انجام می‌شود نام آنرا مي‌شنوید.

✅✅✅ می‌توانید با دیگر اندیکاتورهایی که در تشخیص قدرت روند به شما کمک می‌کنند نیز آشنا شوید: آموزش اندیکاتور ADX

فیلم آموزشی اندیکاتور RSI

این فیلم کوتاه ترسیم، تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر را برای شما توضیح می‌دهد و مثال‌هایی از نحوه سیگنال‌گیری با RSI ارائه می‌کند.

معرفی اندیکاتور RSI یا آر اس آی

نام اندیکاتور RSI یا Relative strength index را به فارسی می‌توان شاخص قدرت نسبی ترجمه کرد. دقیقا این کاری است که این اندیکاتور انجام می‌دهد: یعنی به شما می‌گوید روندی که شاهد آن هستید تا چه حد قدرت یا اصطلاحا مومنتوم دارد، اما این قدرت را به طور نسبی بر حسب روندهای پیشین نشان می‌دهد. در کل اغلب نوسانگرها همین خاصیت را دارند، یعنی مقادیر نسبی به شما می‌دهند که باید آنها را بر اساس گذشته نمودار تعبیر کنید.

برای توضیح ساده و شفاف مفهوم مومنتوم می‌توان گفت که مومنتوم همان شتاب تغییر قیمت است. هر چه نمودار شیب تندتری داشته باشد یعنی مومنتوم بیشتر است.

کار دیگری که اندیکاتور RSI انجام می‌دهد این است که به شما در تشخیص نقاط معکوس شدن روند کمک کند.

زمانی که در بازاری مانند سهام، فارکس، کریپتو یا غیره، قیمت کالا بیش از حد بالا رفته باشد به احتمال زیاد به سطح مقاومتی برخورد خواهد کرد و سپس روند نزولی خواهد یافت. همچنین اگر بیش از حد فروخته شده و پایین رفته باشد، احتمالا پس از برخورد به سطح حمایتی جهت نمودار تغییر خواهد کرد و روند صعودی خواهد شد.

با استفاده از اندیکاتور RSI می‌توان تا حدی این نقاط حمایتی و مقاومتی که نقش محور را ایفا می‌کنند، یعنی روند قیمت در آنها معکوس می‌شود را شناسایی کرد.

اندیکاتورRSI در سال ۱۹۷۸ توسط شخصی با نام ویلدر در کتابی به عنوان «مفاهیم جدید در سیستم‌های معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.

فرمول محاسبه اندیکاتور RSI

تمامی پلتفرم‌ها به صورت خودکار اندیکاتور را برای شما ترسیم می‌کنند، اما دانستن نحوه محاسبه اندیکاتور از یک جهت مفید است: به شما درک عمیق‌تری از نحوه کارکرد آن می‌دهد و در نتیجه بهتر می‌توانید آنرا بخوانید و تفسیر کنید.

اندیکاتور RSI به صورت زیر محاسبه می‌شود.

فرمول اندیکاتور rsi

میانگین سود همان میانگین افزایش قیمت در دوره مد نظر است و میانگین ضرر نیز میانگین کاهش قیمت. برای محاسبه اولین مقدار RSI معمولا مقدار دوره را ۱۴ در نظر می‌گیرند و میانگین‌ سود و ضرر را به این صورت محاسبه می‌کنند:

بخش دوم فرمول rsi

در دوره‌های بعد میانگین سود و ضرر به صورت زیر محاسبه می‌شود:

مرحله سوم فرمول rsi

نحوه استفاده از اندیکاتور RSI

همانطور که گفتم از RSI می‌توان به دو منظور استفاده کرد:

  • تشخیص قدرت یا اصطلاحا مومنتومی که پرایس اکشن دارد؛
  • تشخیص این که چه زمان ممکن است روند تغییر جهت دهد.

در ادامه هر کدام از این موارد را مفصل توضیح می‌دهم.

تشخیص قدرت روند با استفاده از اندیکاتور RSI

مقدار اندیکاتور RSI همیشه بین صفر و صد در نوسان است. در این بازه دو مقدار دیگر نیز مهم هستند: رقم ۳۰ و رقم ۷۰.

به طور کلی اغلب اوقات مقدار اندیکاتور RSI بین ۳۰ و ۷۰ در نوسان است. هر چه پرایس اکشن حرکت عرضی‌تری داشته باشد (روند قدرتمندی وجود نداشته باشد) مقدار اندیکاتور به حد وسط یعنی ۵۰ نزدیکتر است.

اندیکاتور rsi

زمانی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر و یا از ۷۰ بالاتر برود، یعنی روندی قابل توجه در بازار حاکم است. اگر روند خیلی قوی باشد ممکن است اندیکاتور حتی به صفر یا ۱۰۰ نیز نزدیک شود.

در کل هر چه اندیکاتور به سمت صفر برود یعنی روند نزولی مومنتوم بیشتری دارد. در مقابل هر چه مقدار اندیکاتور RSI به ۱۰۰ نزدیک‌تر شود یعنی مومنتوم روند صعودی بیشتر است.

تشخیص تغییر روند با استفاده از اندیکاتور RSI

نقطه محوری یا Pivot point جایی است که روند در آن می‌چرخد و جهت عکس را در پیش می‌گیرد، مثلا روندی صعودی تبدیل به روند نزولی می‌شود و یا روندی نزولی به روند صعودی تبدیل می‌گردد.

برای استفاده از اندیکاتور RSI در تشخیص این نقاط باید ابتدا با مفاهیم «اشباع فروش» و «اشباع خرید» آشنا شوید. این وضعیت در هر بازاری ممکن است ایجاد شود، مثلا در فارکس و مثلا جفت‌ارزی خاص یا در سهام یا کریپتو و غیره.

وقتی که کالای مدنظر شما روندی صعودی را طی کرده باشد و برای مدتی بیش از حد عادی در این حالت مانده باشد و به عبارت دیگر، قیمت آن به طور غیرواقعی بالا رفته باشد، می‌توان گفت که در وضعیت اشباع خرید قرار دارد. به عبارت دیگر مقدار خریدی که از آن کالا انجام شده بیش از حد است.

در مقابل، وقتی که کالایی روندی نزولی را طی کرده باشد و قیمت آن به طور غیرواقعی پایین رفته باشد می‌گویند در وضعیت اشباع فروش قرار دارد. به عبارت دیگر بیش از حد فروش رفته است.

اندیکاتور RSI به شما در تشخیص این نقاط اشباع خرید و اشباع فروش کمک می‌کند.

به عنوان قاعده‌ای کلی، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۷۰ بالاتر برود یعنی بازار به وضعیت اشباع خرید رسیده است و قیمت بیش از حد بالا رفته است. در مقابل، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود، یعنی بازار به وضعیت اشباع فروش رسیده است و قیمت بیش از حد پایین آمده است.

اشباع خرید و فروش در اندیکاتور rsi

اما کار به همین سادگی‌ها نیست و نمی‌توان هر زمان که RSI از ۷۰ بالاتر رفت با اطمینان گفت که قرار است روند برعکس و قیمت‌ها نزولی شود.

اولا، ممکن است مثلا پس از این که اندیکاتور از ۷۰ بالاتر رفت قیمت شاهد کاهش باشد، اما این کاهش صرفا حرکتی اصلاحی یا Correction باشد که به واسطه آن قیمت به حد واقعی خود برگردد ولی روند نزولی ایجاد نشود. همین ماجرا درباره زمانی که اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود و سپس حرکتی افزایشی در قیمت رخ دهد هم صادق است.

مسئله دیگر این است که وقتی که روندی قوی حاکم باشد مقدار RSI می‌تواند برای مدتی طولانی بالای ۷۰ یا زیر ۳۰ باقی بماند. پس نمی‌توان توقع داشت که حتما به محض این که مقدار RSI از ۷۰ یا ۳۰ رد کرد، قرار است شاهد تغییر روند باشیم.

پس چگونه تشخیص دهیم که چه زمانی RSI احتمال چرخش روند را به ما سیگنال می‌دهد؟

در اول کار باید دید که وضعیت روند به چه صورت است.

زمانی که قیمت برای مدتی طولانی حرکت عرضی داشته و در کانالی مشخص بالا و پایین شده است می‌توان از همان سطوح ۷۰ و ۳۰ به عنوان شاخص‌های اشباع خرید و اشباع تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه فروش استفاده کرد.

اما اگر روندی قوی در بازار مسلط باشد لازم می‌شود که مقداری این سطوح را بالا و پایین کرده و اصطلاحا آنها را تنظیم کنید. برای مثال، اگر در بازاری روند صعودی قوی حاکم باشد می‌توان گفت که حد اشباع فروش را باید بالاتر از ۳۰ در نظر گرفت و مثلا آنرا در ۴۰ گذاشت؛ و در مقابل حد اشباع خرید را نیز باید بالاتر از ۷۰ در نظر گرفت و مثلا در ۸۰ قرار داد.

همین شرایط برای روند نزولی هم وجود دارد. اگر روند نزولی قدرتمندی حاکم باشد، بدان معنا است که احتمالا حد اشباع فروش پایینتر از ۳۰ است و مثلا باید آنرا در ۲۰ گذاشت؛ و به علاوه حد اشباع خرید نیز پایینتر از ۷۰ خواهد بود و مثلا ممکن است دور و بر ۶۰ باشد.

پس برای استفاده صحیح از اندیکاتور RSI باید در اولین قدم وضعیت روند و قدرت آنرا بررسی کنید تا بتوانید سطوح RSI را درست تعیین کنید.

تنظیم اندیکاتور RSI بر اساس روند غالب

به نمودار پایین نگاه کنید. در وهله اول می‌توان گفت که روند نزولی قدرتمندی در اینجا حاکم است. مقادیر پیشفرض اندیکاتور برای حد اشباع فروش و اشباع خرید به ترتیب ۳۰ و ۷۰ هستند، اما با توجه به قدرت روند نزولی ما تصمیم می‌گیریم که مقدار حد اشباع خرید را پایینتر بیاوریم و مثلا روی ۵۰ قرار دهیم.

تنظیم اندیکاتور RSI بر اساس سرعت روند

همچنین می‌توان مقدار حد اشباع فروش را نیز پایینتر برد و مثلا به جای ۳۰ روی ۲۰ یا ۱۰ تنظیم کرد. به عنوان قاعده‌ای کلی، هر چه روند قوی‌تر باشد و نمودار شیب تندتری داشته باشد، باید بیشتر حدود اشباع خرید و اشباع فروش را جابجا کنید. تشخیص دقیق این مقدار اما به عهده خود شما است و به دانش و تجربه شما بستگی دارد.

سیگنال‌دهی اندیکاتور RSI بر اساس همگرایی و واگرایی

زمانی که اندیکاتور RSI رو به پایین برود ولی نمودار قیمت روند صعودی داشته باشد، و یا اندیکاتور رو به بالا برود ولی نمودار قیمت روند نزولی را طی کند؛ می‌گوییم که بین اندیکاتور و پرایس اکشن «واگرایی» وجود دارد. در واقع وقتی اندیکاتور به یک طرف و پرایس اکشن به طرف دیگر برود از یکدیگر واگرا هستند. این واگرایی می‌تواند به ما سیگنال خرید (گاوی) یا فروش (خرسی) بدهد.

به نمودار پایین نگاه کنید. اندیکاتور RSI به منطقه اشباع فروش وارد شده و سپس دو کف ثبت کرده است، به صورتی که کف دومی از کف اولی بالاتر است. در همین حال پرایس اکشن جهت نزولی دارد. بین RSI و پرایس اکشن در اینجا واگرایی است. مشخصا این نوع واگرایی در اینجا سیگنال خرید است.

مثال واگرایی بین RSI و پرایس اکشن

در مثال بالا، پس از این که اندیکاتور کف دوم را بالاتر از اولی ثبت می‌کند و سپس از منطقه اشباع فروش (که اینجا روی ۳۰ تنظیم شده) خارج می‌شود، سیگنال خرید یا اصطلاحا سیگنال گاوی است. به این حالت واگرایی گاوی می‌گویند.

عکس این وضعیت برای سیگنال فروش صادق است. اگر اندیکاتور RSI وارد منطقه اشباع خرید شده باشد و سپس دو سقف را ثبت کند به صورتی که سقف دومی از اولی پایینتر باشد و از طرف دیگر، در همان بازه زمانی پرایس اکشن دائما سقف بالاتری را ثبت کند، وقتی که اندیکاتور از منطقه اشباع خرید خارج شود به ما سیگنال فروش می‌دهد. به این حالت واگرایی خرسی می‌گویند.

سیگنال اندیکاتور RSI بر اساس طرد چرخش (Swing Rejection)

به تصویر زیر نگاه کنید. این نمونه‌ای از سیگنال خرید بر اساس حرکات اندیکاتور RSI و پرایس اکشن است.

در نقطه‌ ۱ اندیکاتور از حد اشباع فروش (واقع در ۳۰) پایینتر می‌رود و یک کف را ثبت می‌کند. سپس در نقطه ۲ دوباره بالای حد اشباع قرار می‌گیرد. در ۳ سقفی را ثبت کرده و سپس پایین می‌رود اما این بار از حد اشباع گذر نمی‌کند. سپس در ۴ دوباره با نقطه ۳ برابر می‌شود. این رفتار در اندیکاتور می‌تواند حاکی از ایجاد روند صعودی و در نتیجه سیگنال خرید باشد.

سیگنال rsi با طرد چرخش یا Swing rejection

ترسیم و تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر

در درجه اول باید بدانید که این اندیکاتور در تمامی پلتفرم‌ها قابل دسترس است اما در اینجا از متاتریدر برای آموزش استفاده می‌کنیم.

طبق تصویر زیر، از این مسیر می‌توان اندیکاتور RSI را به نمودار اضافه کرد:

Insert > Indicators > Oscillators > Relative Strength Index

اضافه کردن اندیکاتور rsi به متاتریدر

پس از این کار پنجره تنظیمات اندیکاتور برای شما باز می‌شود.

تنظیمات اندیکاتور rsi در متاتریدر

همچنین اگر از قبل اندیکاتور را به نمودار اضافه کرده‌اید می‌توانید روی نمودار راست‌کلیک کرده و گزینه indicator list را انتخاب کنید. سپس از پنجره باز شده اندیکاتور RSI را انتخاب کنید تا پنجره تنظیمات آن برایتان باز شود.

در بالا چهار زبانه داریم. در اول کار به سراغ Parameters می‌رویم. در این زبانه سه قسمت داریم:

  • Period: تعداد دوره‌هایی که اندیکاتور بر حسب آنها محاسبه می‌شود. مثلا اگر چهارچوب زمانی یا تایم‌فریم شما روزانه باشد، عدد ۱۴ به معنای ۱۴ روز خواهد بود و اگر تایم‌فریم ساعتی باشد، به معنای ۱۴ ساعت. در کل هر چه اندیکاتور برای دوره‌های بیشتری محاسبه شود حساسیت آن به نوسانات قیمت کمتر می‌شود و خود اندیکاتور هم کمتر نوسان می‌کند و سیگنال‌های کمتری می‌دهد اما سیگنال‌های کاذب نیز کمتر می شوند.
  • Apply to: مشخص می‌کند که هنگام محاسبه اندیکاتور RSI از کدام قیمت هر دوره استفاده شود. در اینجا گزینه Close انتخاب شده است که به معنای قیمت پایانی است.
  • Style: ظاهر اندیکاتور را تعیین می‌کند. از سمت چپ رنگ اندیکاتور،‌ از وسط شکل خط (نقطه‌چین و غیره) و از سمت راست می‌توانید ضخامت منحنی اندیکاتور را تنظیم کنید.

زبانه بعدی در بالا گزینه Levels است. در اینجا شما می‌توانید حدود مد نظر را در اندیکاتور قرار دهید.

تنظیم سطوح اندیکاتور rsi

به طور پیشفرض دو حد ۳۰ و ۷۰ به عنوان حدود اشباع فروش و اشباع خرید روی اندیکاتور تنظیم شده‌اند. همانطور که گفتیم می‌توانید این حدود را بر حسب قدرت روند حاکم تنظیم کنید و یا آنها را نگه دارید ولی حدود دیگری را هم اضافه کنید.

برای تنظیم حدی که وجود دارد کافی است روی آن دابل کلیک کنید و مقدار آنرا تغییر دهید.

با استفاده از دکمه Add می‌توانید حد جدیدی را اضافه کنید.

جمع بندی: راهکار افزایش دقت سیگنال‌های اندیکاتور RSI

همانطور که گفتیم، یکی از مهم‌ترین نکاتی که هنگام استفاده از RSI باید به آن توجه کنید تنظیم حد اشباع خرید و اشباع فروش است. در حالت پیشفرض حد اشباع خرید روی ۷۰ و اشباع فروش روی ۳۰ قرار دارد و این حدود برای زمان‌هایی که روند قدرت متوسطی دارد مناسب هستند، اما در مواجهه با روندهای قوی‌تر بهتر است که بر حسب قدرت و جهت روند این حدود مقداری بالاتر یا پایینتر تنظیم شوند.

چون در زمان وجود روندهای قوی مقدار اندیکاتور RSI می‌تواند برای زمانی مدید در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باقی بماند و از نظر سیگنا‌ل‌دهی چندان خوب عمل نکند، بهترین زمان استفاده از این اندیکاتور زمانی است که روند صعودی یا نزولی کاملا تسلط ندارد. به عبارت دیگر وقتی که بازار بین روند‌های صعودی و نزولی جابجا می‌شود و یا در کانالی افقی حرکت می‌کند.

نکته مهم دیگر این است که بسیاری معامله‌گران ترجیح می‌دهند از RSI در جهت روند حاکم بلندمدت استفاده کنند. یعنی مثلا اگر در بلندمدت روند صعودی حاکم است، تنها از سیگنال‌های خرید (یا اصطلاحا گاوی) آنرا جدی می‌گیرند و اگر روند بلندمدت نزولی باشد، تنها سیگنال‌های فروش (خرسی) آنرا لحاظ می‌کنند. این کار باعث می‌شود که سیگنال‌های کاذب کمتری توسط اندیکاتور RSI ایجاد شود.

برای این کار کافی است که میانگین متحرک بلند مدت (مثلا میانگین متحرک ۳۰، ۶۰ یا ۹۰ روزه و یا طولانی‌تر) را ترسیم کنید و زمانی سیگنال‌های خرید را جدی بگیرید که پرایس اکشن از منحنی این میانگین متحرک بالاتر برود. نقطه ضعف این روش این است که فرصت استفاده از حرکات صعودی مقطعی در پرایس اکشن را از دست می‌دهید.

⚪⚪⚪ راه دیگر کاهش سیگنال‌های کاذب استفاده از الگوهای شمعی است که در این مقاله مفصل شرح داده شده است: آموزش استفاده از الگوهای شمعی

قله ها و دره های سه گانه

قله ها و دره های سه گانه

الگو قله ها و دره ها ی قیمت در توالی های قابل تشخیص میله های قیمت که در نمودارهای تحلیل تکنیکی نشان داده شده است ، مشاهده می شوند. از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی الگوهای آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. خوانندگان باید از قبل با خط روند ها ، الگوهای قیمت تداوم و الگوهای معکوس قیمت آشنا باشند.

در این مقاله ، ما چگونگی تفسیر الگوها را پس از شناسایی آنها بررسی خواهیم کرد و الگوهای نادر اما قدرتمند سه گانه بالا و سه قلو را بررسی خواهیم کرد.

پیشگویی های کلیدی در قله ها و دره ها

  • یک قله سه گانه توسط سه قله در حال حرکت به همان ناحیه تشکیل شده است ، و در آن قسمت می توان از پشت با هم فاصله گرفت ، در حالی که یک کف سه قلو از سه فرورفتگی با حرکت در وسط تشکیل شده است.
  • در حالی که غالباً در معاملات روزمره بازار مشاهده نمی شود ، قله های سه گانه و دره آن سیگنال قانع کننده ای را برای معامله گران فنی برای معکوس روند فراهم می کنند.

علاوه بر اشکال نمودار که حروف ‘M’ یا ‘W’ را به تصویر می کشد ، برای تأیید مقاومت سیگنال باید از روند حجم معاملات نیز استفاده شود.

مدت زمان در قله ها و دره ها

مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت قیمت آینده ، یک نکته مهم است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره نمودار ، از نمودار سریع ۱۴۴ تیک ، تا نمودارهای ۶۰ دقیقه ای ، روزانه ، هفتگی یا سالانه ظاهر شوند. با این حال ، اهمیت یک الگوی اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن مرتبط است.

الگویهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ظهور می کنند ، قابل اعتماد تر هستند ، و حرکات بزرگتر از انها حاصل می شود که قیمت از الگو خارج می شود. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود ، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخلی ، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. به همین ترتیب ، الگویی که در نمودار ماهانه شکل می گیرد ، احتمالاً منجر به افزایش قیمت اساسی تر از همان الگوی موجود در نمودار روزانه خواهد شد.

الگوهای قیمت زمانی ظاهر می شوند که سرمایه گذاران یا معامله گران در سطح معینی از خرید و فروش باقی بمانند و بنابراین ، نوسانات قیمت بین این سطوح تغییر می کند و الگویی مانند پرچم یا قلاب ایجاد می شود. وقتی سرانجام قیمت از الگو خارج شد ، می توان تغییر قابل توجهی در احساسات ایجاد کند. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، خریداران سخت تر باید فشار بیاورند تا از ناحیه مقاومت بیشتری شکسته شوند (و فروشندگان سخت تر مجبور به فشار برای شکستن زیر منطقه حمایت هستند) ، و در نتیجه یک حرکت شگرف تر باعث می شود که قیمت در هر دو طرف شکسته شود. . شکل ۱ الگوی قیمتی پرچم را نشان می دهد که در نمودار هفتگی شرکت Alphabet (GOOG) تشکیل شده است. هنگامی که قیمت در جهت تعیین شده خود ادامه یافت ، حرکت صعودی قابل توجه بوده است.

مدت زمان در قله ها و دره ها

نوسان در قله ها و دره ها

به همین ترتیب ، میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمت می تواند در تجزیه و تحلیل اعتبار یک الگوی قیمت و همچنین در پیش بینی میزان شکستن احتمالی قیمت نهایی مفید باشد. نوسانات اندازه گیری تغییر قیمت ها در طول زمان است. نوسانات بیشتر قیمت حاکی از افزایش نوسانات است ، شرایطی که می توان آن را به عنوان یک نبرد فعال تر بین خرس ها ، که سعی در پایین آوردن قیمت ها دارند ، تفسیر کرد و گاوهایی که سعی در بالا بردن قیمت ها دارند. الگویهایی که درجه بالاتری از نوسانات را نشان می دهند ، احتمالاً با قطع قیمت از الگوی منجر به حرکت در قیمتهای قابل توجه خواهند شد.

حرکات بزرگتر قیمت در این الگو ممکن است نشانگر این باشد که نیروهای مخالف – گاوها و خرسها – به جای یک نزاع خفیف ، درگیر جدال جدی هستند. هرچه نوسانات در الگوی قیمت بیشتر شود ، پیش بینی بیشتری ایجاد می کند و منجر به حرکتی مهمتر و احتمالاً انفجاری خواهد شد زیرا قیمت ها سطح حمایت یا مقاومت را نقض می کنند.

حجم یکی دیگر از نگرانی ها هنگام تفسیر الگوهای قیمت است.حجم تعداد واحدهای یک ابزار معاملاتی خاص را که در طی یک بازه زمانی مشخص تغییر یافته اند ، مشخص می کند. به طور معمول ، حجم یک ابزار معاملاتی به صورت هیستوگرام یا یک سری خطوط عمودی نمایش داده می شود که در زیر نمودار قیمت ظاهر می شود. حجم بسیار مفید است ، زمانی که نسبت به گذشته خود اندازه گیری شود. تغییرات در میزان خرید و فروش که اتفاق می افتد را می توان با فعالیت اخیر مقایسه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: هرگونه تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه فعالیت حجمی که از هنجار منحرف شود ، می تواند تغییر در قیمت آینده را نشان دهد.

اگر قیمت به ترتیب از سطح مقاومت یا حمایت شکسته شود ، و با افزایش ناگهانی علاقه سرمایه گذار و معامله گر – که از نظر حجم نشان داده شده است – همراه باشد ، حرکت نتیجه گیری به احتمال زیاد قابل توجه خواهد بود. افزایش حجم می تواند اعتبار شکست قیمت را تأیید کند. از سوی دیگر ، شکست بدون افزایش قابل توجه حجم ، شانس بسیار بیشتری برای شکست دارد ، زیرا اشتیاقی برای عقب ماندن از حرکت وجود ندارد ، به خصوص اگر حرکت به سمت صعودی باشد.

راهنمایی برای تفسیر الگوهای

سه مرحله کلی به تحلیلگران فنی کمک می کند تا الگوهای قیمت را تفسیر کنند:

شناسایی: اولین قدم در تفسیر موفقیت آمیز الگوهای قیمت ، شناسایی الگوهای معتبر در زمان واقعی است.یافتن این الگوها اغلب در داده های تاریخی آسان است اما در هنگام شکل گیری ، کار کمی سختتر است. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند با توجه به روشی که برای ترسیم خطوط روند استفاده می شود ، الگوهای داده های تاریخی را بصورت تمرینی شناسایی کنند. ترندها را می توان با استفاده از بالاترین و پایین ترین نرخ ، بسته شدن قیمت یا یک نقطه داده دیگر در هر نوار قیمت ایجاد کرد.

ارزیابی: پس از شناسایی یک الگو ، می توان آن را ارزیابی کرد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند مدت زمان این الگو ، حجم همراه و نوسانات قیمت را در الگوی قیمت در نظر بگیرند. ارزیابی این موارد ، می تواند در مورد اعتبار الگوی قیمت ، تصویری بهتر به دست آورد.

پیش بینی: پس از شناسایی و ارزیابی این الگو ، معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از این اطلاعات برای شکل دادن به پیش بینی یا پیش بینی حرکت در آینده قیمت استفاده کنند. به طور طبیعی ، الگوهای قیمت همیشه همکاری نمی کنند و شناسایی یکی تضمین نمی کند که هرگونه اقدام خاص در قیمت اتفاق می افتد. با این حال ، فعالان بازار می توانند به دنبال فعالیتی باشند که احتمالاً رخ می دهد ، و این امکان را فراهم می آورد که سریعاً به تغییر شرایط بازار پاسخ دهند.

قله و دره های سه گانه

قله و دره های سه گانه یا تاپ های سه گانه بالا و پایین مدل دیگری از قله و دره های دو گانه است. اگر تاپ های دوتایی و پایین آن شبیه به یک ‘M’ یا ‘W’ باشد ، قله های سه گانه و پایین آن شباهت زیادی به ‘M’ یا ‘W’ نشان دار دارند: سه فشار به بالا (در یک سه قلو) یا سه فشار به پایین (برای یک کف سه گانه) این الگوهای قیمت نشان دهنده چندین تلاش ناکام برای شکستن ناحیه حمایتی یا مقاومت است. در صدر سه گانه ، قیمت باعث می شود سه تلاش برای شکستن بالای مقاومت ، شکست بخورند و فروکش کنند. در مقابل ، یک سطح سه گانه وقتی اتفاق می افتد که قیمت باعث می شود سه ضرب در شکست سطح حمایت ، شکست بخورد و عقب بیفتد.

شکل گیری سه گانه بالا یک الگو نزولی است زیرا این الگوی صعودی را قطع می کند و منجر به تغییر روند نزولی می شود. شکل گیری آن به شرح زیر است:

  • قیمت ها بالاتر و بالاتر می روند و سرانجام به سطح مقاومت می رسند و به ناحیه پشتیبانی باز می گردند.
  • قیمت دوباره سعی می کند سطح مقاومت را آزمایش کند ، شکست می خورد و به سمت سطح پشتیبانی باز می گردد.
  • قیمت بار دیگر ، ناموفق ، برای شکستن مقاومت ، افت می کند و از سطح حمایت سقوط می کند.

این اقدام قیمت نشان دهنده دوئل خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می کنند قیمت ها را بالاتر ببرند ، در حالی که فروشندگان سعی می کنند قیمت را پایین بیاورند. هر تست مقاومت به طور معمول با کاهش حجم همراه است ، تا زمانی که قیمت با افزایش مشارکت و حجم مربوطه از سطح حمایت خارج شود. هنگامی که سه تلاش برای شکستن سطح مقاومت مستقر شکست خورده است ، خریداران به طور کلی خسته می شوند ، فروشندگان دست به دست می دهند و قیمت ها کاهش می یابد و در نتیجه تغییر روند ایجاد می شود.

از طرف دیگر ، سه قلو از نظر طبیعت صعودی هستند زیرا این الگوی روند نزولی را قطع می کند و منجر به تغییر روند صعودی می شود. الگوی قیمت سه گانه پایین با سه تلاش ناموفق برای افزایش قیمت از طریق منطقه پشتیبانی مشخص می شود. هر تلاش پیوسته معمولاً با کاهش حجم همراه است ، تا اینکه قیمت بالاخره آخرین تلاش خود را برای پایین آمدن ، شکست و بازگشت به سطح مقاومت انجام می دهد. مانند تاپ های سه گانه ، این الگو نشانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است. در این حالت ، این فروشندگان هستند که خسته می شوند و به خریداران فرصت می دهند روند غالب را معکوس کنند و با روند صعودی پیروز شوند. شکل زیر پایین سه قلو را نشان می دهد که زمانی در نمودار روزانه سهام مک گرا هیل ایجاد شده است.

قله و دره های سه گانه

بالا یا پایین سه گانه نشان می دهد که یک روند ثابت در حال تضعیف است و طرف مقابل در حال افزایش است. هر دو نمایانگر تغییر فشار هستند: با وجود یک قله سه گانه ، خریداران به فروشندگان تغییر می کنند. پایین سه گانه نشانگر تغییر از فروشندگان به خریداران است.

کلام آخر

الگوهای قیمت در هر دوره نمودار اتفاق می افتد ، خواه در نمودار سریع تیک استفاده شده توسط پوسته یا نمودارهای سالانه ی مورد استفاده سرمایه گذاران. هر الگو بیانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است و در نتیجه ادامه روند غالب یا معکوس روند بسته به نتیجه کار دارد. تحلیلگران تکنیکال می توانند از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار استفاده کنند و پیش بینی قیمت آینده را به منظور تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری انجام دهند.

آشنایی با 3 نوع اصلی الگوهای چارت | Chart Patterns

آشنایی با 3 نوع اصلی الگوهای چارت

الگوهای چارت یا Chart Patterns ابزاری مهم در معاملات فارکس، سهام، رمزارزها و دیگر بازارهای مالی هستند که باید به عنوان بخشی از استراتژی تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار بگیرند. الگوهای چارت نقش مهمی در پیدا کردن روند بازار و پیش‌بینی حرکات آینده آن دارند و برای تمام تریدرها از مبتدی تا حرفه‌ای مورد نیاز هستند.

تعداد زیادی از این الگوهای تکنیکال وجود دارند که هرکدام از آنها سیگنالی را به معامله‌گر می‌دهد. اما قبل از اینکه با الگوهای چارت آشنا شوید، باید انواع آنها را بشناسید و بدانید که هر نوع از آنها چه سیگنالی را ممکن است به شما بدهد. بنابراین در این پست تجارت آفرین 3 نوع اصلی از الگوهای چارت را معرفی می‌کنیم و شما را با عملکرد هر کدام از این انواع آشنا خواهیم کرد.

الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal

الگوهای بازگشتی، آن دسته از الگوها هستند که به تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه تریدر اعلام می‌کنند روند جاری در حال تغییر مسیر است.

اگر یک الگوی نمودار بازگشتی در طول یک روند صعودی تشکیل شود، به این معنی است که روند صعودی معکوس خواهد شد و قیمت‌ها به زودی کاهش خواهند یافت.

درمقابل، اگر یک Chart Patterns بازگشتی یا Reversal در طول یک روند نزولی مشاهده شود، نشان می دهد که روند قیمت‌ها معکوس می‌شود و به زودی صعودی خواهند شد.

در اینجا به 6 الگوی چارت بازگشتی اشاره می‌کنیم که آنها را قبلا در ویدئوی آموزش تحلیل تکنیکال بصورت تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه تصویری نیز توصیح داده‌ایم. این 6 الگوی چارت عبارتند از:

برای ترید کردن با این الگوهای چارت، تنها کافی است که سفارش خود را با کمی فاصله از خط گردن یا Neckline و در جهت روند جدید قرار دهید. سپس نقطه خروج یا کسب سود خود را در ارتفاعی هم اندازه طول سازنده روند مشخ کنید. در شکل بالا می‌توانید نقطه ورود و هدف را تماشا کنید.

به عنوان مثال، اگر یک Double bottom می بینید، یک سفارش با موقعیت خرید در بالای جایی که Neckline تشکیل شده قرار دهید و به دنبال آن نقطه خروج خود را نیز در بالای الگو و به اندازه فاصله قیمت پایین تا Neckline قرار دهید.

همانطور که همیشه اشاره می‌کنیم، برای مدیریت سرمایه حتما حد ضرر خود را بلافاصله مشخص کنید. برای شناسایی Stop Loss می توانید از اندیکاتور ATR استفاده کنید.

برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال و اندیکاتورهای فارکس ویدئوهای آموزشی کانال یوتیوب تجارت آفرین را دنبال کنید.

الگوهای چارت ادامه روند یا Continuation

الگوهای چارت ادامه دهنده روند یا Continuation آن دسته از پترن ها هستند که به تریدر اعلام می‌کنند روند جاری ادامه پیدا خواهد کرد.

به این نوع Chart Patterns الگوهای تثبیت روند یا Consolidation Patterns هم گفته می‌شود. زیرا این الگوها نشان می‌دهند که روند جاری پس از یک توقف یا استراحت کوتاه در همان جهت قبلی ادامه خواهند یافت.

روندها اغلب در یک مسیر مستقیم به سمت بالا یا پایین حرکت نمی‌کنند. همیشه در مسیر یک روند اصلاحاتی یا Correction بوجود میاید. این اصلاحات به معنی تغییر روند نیستند و تنها مکثی کوتاه در مسیر ادامه روند هستند.

در اینجا به 6 الگوی چارت ادامه روند اشاره می‌کنیم. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که الگوهای Wedge یا کنج هم در الگوهای چارت بازگشتی و هم Chart Patterns ادامه روند تشکیل می‌شوند، اما شکل تشکیل شدن این دو الگو با هم متفاوت است، بنابراین به این تفاوت دقت کنید.

برای ترید کردن با استفاده از الگوهای ادامه روند باید سفارش خود را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و در مسیر روند اصلی قرار دهید. برای هدف قرار دادن نقطه خروج در Wedgeها و Rectangleها می‌توانید حداقل به اندازه خود الگو هدف را قرار دهید.

در الگوهای Pannant یا پرچم‌ها، می‌توانید به اندازه دسته پرچم و در مسیر روند نقطه هدف و خروج خود را در نظر بگیرید. در عکس بالا می‌توانید این موضوع را بخوبی متوجه شوید.

در الگوهای چارت ادامه روند، اغلب Stop Loss یا حد ضرر معامله را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و به اندازه یک ATR می‌توان قرار داد.

الگوهای چارت دوطرفه یا Bilateral

الگوهای دوطرفه یا Bilateral کمی پیچیده‌تر از دو Chart Patterns قبلی هستند. دلیل این پیچیدگی سیگنال نا مشخصی است که این نوع الگو به تریدرها نشان می‌دهد. در این نوع الگوها روند قیمت‌ها ممکن است به هر دو طرف حرکت کند.

در این نوع Pattern با شکل هندسی مثلث سروکار داریم. پس زمانیکه این الگوها را مشاهده کردیم یعنی روند ممکن است به سمت بالا یا پایین مثلث بدون در نظر گرفتن روند اصلی حرکت کند.

در اینجا به 3 Chart Patterns دوطرفه اشاره می‌کنیم.

برای استفاده از این نوع الگو شما باید هر دو سناریو را در نظر بگیرید و دو سفارش خرید و فروش در بالا و پایین الگوی تشکیل شده تعریف نمایید. سپس وقتیکه یکی از این سفارش‌ها انجام شد می‌بایست سفارش دیگر را متوقف کنید. مشکل دیگری که در این الگو ممکن است با آن روبرو شوید شکست‌های کاذب یا False Breakout است. بنابراین در این نوع الگوها باید نقاط توقف ضرر یا Stop Loss خود را بسیار هوشمندانه انتخاب کنید که در صورت بروز شکست کاذب دچار ضرر بالایی نشوید.

سئوالات متداول

دقیق ترین الگوهای چارت کدام هستند؟

شاید بتوان الگوی سر و شانه تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه یا Head and Shoulder pattern را دقیق ترین الگوی چارت دانست. از لحاظ آماری الگوی سر و شانه و سر و شانه معکوس بهترین سیگنال ها را در بازارهای مالی میدهند و تقریباً 85 درصد مواقع به هدف پیش‌بینی‌شده خود می‌رسند. الگوی معمولی سر و شانه با دو نوسان بلند (شانه ها) با یک قله بالاتر (سر) بین آنها مشخص می شود.
همچنین الگوی سرو شانه معکوس با دو دره پایین (شانه های معکوس) و یک دره پایین تر (سر معکوس) بین آنها در پارت ظاهر میشود.

چند الگوی چارت در کل وجود دارد؟

به نقل از ویکی پدیا، بطور کلی 42 الگوی چارت شناخته شده وجود دارد که می توانیم آنها را به الگوهای ساده و پیچیده تقسیم کنیم. برخی از الگوها از ترکیب تعداد محدودی شمع بوجود میایند ولی برخی دیگر از تعداد زیادی شمع در کنار یکدیگر ساخته میشوند.

آیا الگوهای چارت در فارکس کار میکنند ؟

در بازار فارکس روش‌ها و استراتژی‌های معاملاتی متعددی وجود دارد که همگی از الگوهای قیمت برای یافتن ورودی‌ها و سطوح توقف استفاده می‌کنند. الگوهای چارت در فارکس، که شامل سر و شانه ها، مثلث ها و غیره می شود، ورودی‌ها، توقف‌ها و قیمت‌های هدف را در الگویی ارائه می کنند که به راحتی قابل مشاهده است. با خواندن این پست با انواع الگوهای چارت آشنا شوید.

کدام الگوهای چارت راحت تر و بیشتر قابل تشخیص هستند؟

اغلب الگوهای معرفی شده در این پست در چارت ها قابل تشخیص هستند اما برخی از آنها بیشتر در بازارها دیده میشوند. برای مثال الگوی پرچم، چه صعودی و چه نزولی در بازارهای روندی بصورت مکرر و پشت سر هم دیده میشود. همچنین الگوی کنج نزولی و کنج صعودی که الگوهای چارت بازگشتی به حساب میایند نیز برروی چارت بسیار دیده میشوند. این الگوها در بازه های زمانی کوتاه مدت بسیار دیده میشوند.
در مقابل الگوی سر و شانه معمولی و معکوس با وجود اینکه دقت و کارایی بسیار بالایی دارند، ولی کمتر در بازار قابل رویت هستند و اغلب در بازه های زمانی بلند دیده میشود. بنابراین چنانچه میخواهید معاملات بیشتری انجام دهید و سیگنال‌های ورود و خروج بیشتری دریافت کنید می‌بایست الگوهایی که بیشترین تناوب و تکرار را در بازار و برروی چارت دارند را به خوبی بیاموزید.

انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند

انواع روند در تحلیل تکنیکال

در مقالات قبلی در مورد انواع نمودارها و نحوه نمایش تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص صحبت کردیم و گفتیم که قیمت را می‌توان با نمودار میله‌ای، کندل‌ استیک و یا خطی نمایش داد. حال می‌خواهیم در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال و نموداری که از کنار هم قرار گرفتن این میله‌ها و کندل‌ها ایجاد می‌شود، بحث کنیم.

قیمت در بازارهای مالی به صورت مستقیم و خطی حرکت نمی‌کند و میله‌ها و کندل‌های ایجاد شده در یک روز، با روز دیگر نسبت مشخصی ندارند. بنابراین وقتی نمودار قیمت در بازه زمانی طولانی با تعداد زیادی کندل یا میله بررسی می‌شود، تغییرات قیمت به صورت زیگزاگی و موج‌های متنوع و پی‌ در پی هست. برآیند این تغییرات موجی ممکن است به صورت صعودی، نزولی و یا خنثی باشد و جهت اصلی بازار را برای تحلیلگران مشخص کند.

در این مقاله سعی داریم انواع روند در تحلیل تکنیکال را بررسی کرده و نحوه ترسیم خطوط روند و کار با آنها را آموزش دهیم. با ما همراه باشید.

انواع روند در تحلیل تکنیکال

روند در واقع جهت حرکت قیمت، در بازارهای مالی را برای تحلیلگران مشخص می‌کند. روند در بازه زمانی بزرگتر از بازه زمانی نمایش نمودار، قابل بررسی است. به عنوان مثال اگر نمودار را در بازه زمانی روزانه نگاه می‌کنید، هر کندل نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز است. اما شما برای تشخیص روند حتما نیاز دارید که چند کندل روزانه در نمودار داشته باشید.

در این حالت می‌توانید طبق مبانی اصولی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، روند قیمت را تشخیص دهید و خطوط روند را ترسیم نمایید. انواع روند در تحلیل تکنیکال عبارت است از روند صعودی، نزولی و خنثی. در ادامه نحوه تشخیص و ترسیم هر کدام توضیح داده می‌شود.

انواع روند – روند صعودی

فرض کنید قیمت بیت‌کوین در اول فروردین 30.000 دلار و در آخر اردیبهشت 40.000 دلار می‌باشد. در این حالت در بازه زمانی دو ماهه مورد نظر قیمت بیت‌کوین صعودی بوده و به اندازه 10.000 دلار رشد کرده است. لذا روند قیمتی بیت کوین در این بازه زمانی صعودی بوده است. اما توجه کنید که این به این معنی نیست که در کل این دو ماه قیمت روند رو به رشد داشته است. به عنوان مثال ممکن است قیمت در اواخر فروردین به 35.000 دلار رسیده باشد اما 10 اردیبهشت 32.000 دلار قیمت داشته باشد.

با توجه به این مثال می‌توان روند صعودی، اولین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال را به این صورت تعریف کرد. اگر تغییرات قیمت در بازار به نحوی باشد که کف‌های قیمتی در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند، در این حالت بازار، روند صعودی دارد. در صورتی که سقف‌های قیمتی تشکیل شده نیز در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند در این حالت روند صعودی قوی خواهد بود.

ترسیم خط روند صعودی

برای ترسیم نیاز هست که نمودار قیمتی حداقل دو کف تشکیل داده‌باشد. (منظور از کف در اینجا پایین‌ترین قیمت در دره‌های ایجاد شده نمودار است.) حتما نیاز است کف دوم قیمت بالاتری نسبت به کف اول داشته باشد. در این حالت خط روند صعودی خواهد بود که این دو کف را به هم وصل می‌کند.

برای این که خط رسم‌شده به نوعی تایید شود و اعتبار آن بیشتر باشد، لازم است که کف بعدی نمودار به این خط رسیده و به آن واکنش دهد. بنابراین هر چقدر تعداد نقاط برخورد کف نمودارها به این خط بیشتر باشد خط روند صعودی اعتبار بیشتری خواهد داشت.

بسیاری از تحلیلگران انتهای سایه کندل‌ها را برای رسم این خط در نظر می‌گیرند. در مقابل عده‌ای دیگر بدنه‌ کندل‌ها را برای رسم انتخاب می‌کنند. در نمایش کندل استیک قیمت‌، بدنه قسمتی است که قیمت شروع و قیمت پایانی در بازه زمانی مورد نظر را مشخص می‌کند. سایه‌ها، خطوط عمودی متصل به بدنه هستند که سایه بالا، بالاترین قیمت و سایه پایین، پایین‌ترین قیمت در بازه زمانی را نشان می‌دهد.

در حالت کلی بهتر است که از سایه‌ها برای ترسیم این خطوط استفاده شود چرا که سایه‌ها در نتیجه معامله معامله‌گران در بازار ایجاد می‌شوند لذا روی آینده قیمت تاثیر دارند. اما در مواقعی که در نظر گرفتن بدنه کندل‌ها به جای سایه باعث ایجاد خط روند بهتری با تعداد نقاط برخورد بیشتری شود، در این حالت می‌توان از سایه‌ها صرف نظر کرد.

خط روند صعودی

نمودار بالا یک روند صعودی و خط روند صعودی را نشان می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید خط روند صعودی از سایه کندل‌ها پس از تشکیل کف دوم رسم شده‌است. قیمت پس از ایجاد سقف دوبار دیگر به این خط برخورد کرده و دوباره روند صعودی خود را ادامه داده‌است. این تعداد برخورد معتبر بودن خط روند رسم شده را نشان می‌دهد.

انواع روند – روند نزولی

حال فرض کنید قیمت اتریوم در اوایل فروردین 3.000 دلار بوده است و در اواخر اردیبهشت این قیمت به 2.000 دلار رسیده است. بنابراین در این دو ماه به طور کلی می‌توان گفت قیمت نزول کرده و به اندازه 1.000 دلار کاهش داشته است. این کاهش قیمت در این مدت نشانگر روند نزولی قیمت در این مدت است. اگرچه ممکن است قیمت در این بین افت و خیزها و یا به عبارت نموداری کف‌ها و قله‌هایی ساخته باشد.

قله‌ها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت کاهش می‌یابد. به عبارتی قله‌ها ماکزیمم قیمت محلی هستند. کف‌ها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت افزایش می‌یابد. بنابراین کف‌ها نشان‌دهنده مینیم قیمت محلی هستند.

با توجه به مثال ذکر شده می‌توان گفت روند نزولی که دومین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال است، روندی است که در آن قیمت در طی بازه زمانی کاهش می‌یابد به نحوی که سقف‌های قیمتی رفته رفته ارتفاع کمتری نسبت به قله‌های قبلی ایجاد می‌کنند. در صورتی که کف‌های قیمتی نیز در طی روند نزول قیمت‌های پایین‌تری تجربه کنند روند نزولی قوی‌تر خواهد بود.

ترسیم خط روند نزولی

برای ترسیم خط روند نزولی نیاز است که دو سقف قیمتی که سقف قیمتی دوم قیمت پایین‌تری نسبت به سقف اول دارد ایجاد شده باشد. در این حالت خطی که دو سقف را به هم وصل می‌کند خط روند نزولی است. برای اینکه خط روند نزولی اعتبار بیشتری پیدا کند حتما نیاز است که سقف بعدی قیمتی در روند نزولی به این خط واکنش نشان داده و دوباره قیمت کاهش یابد.

ترسیم خط روند نزولی نیز همانند خط روند صعودی، بهتر است که از سایه‌ها باشد و فقط در صورتی که ترسیم از بدنه‌ها باعث اعتبار بیشتر خط روند شد، در این حالت می‌توان سایه‌ها را نادیده گرفت.

خط روند نزولی

نمودار بالا یک روند نزولی را نشان می‌دهد که پس از تشکیل سقف دوم با قیمت پایین‌تر از سقف اول رسم شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید قیمت پس از مدتی کاهش دوباره روند صعودی داشته اما با رسیدن به خط روند نزولی به آن واکنش نشان داده و دوباره روند نزولی گرفته است. این موضوع نشان‌دهنده اعتبار بالای خط روند رسم شده است.

انواع روند – روند خنثی یا Side

روند سومی که از انواع روند در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار می‌گیرد، روند خنثی یا ساید است. در روند خنثی بر خلاف روندهای صعودی و نزولی تغیرات قیمت منجر به سقف‌های یا کف‌های بالاتر و یا پایین‌تر نمی‌شود بلکه کف‌ها تقریبا در یک سطح و سقف‌ها نیز در یک سطح قرار دارند و معمولا تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه اختلاف این دو سطح باهم برابر نیست. در این حالت ما یک خط روند نداریم بلکه دو خط در سقف و کف‌ها داریم که قیمت بین این دو خط نوسان می‌کند.

روند خنثی

نمودار بالا یک روند خنثی یا ساید را نشان می‌دهد. همانطور که می‌بینید سقف‌ها و کف‌های تشکیل شده تقریبا با هم ارتفاع برابری دارند و اختلاف بین سقف‌ها و کف‌ها مقدار قابل توجهی نیست.

نکات مهم انواع روند در تحلیل تکنیکال برای معامله‌گران

در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال نکات مهمی وجود دارد که بدون توجه به آنها امکان موفقیت در تحلیلگری وجود ندارد. در این بخش ما سعی می‌کنیم به طور کامل این نکات را به شما عرضه کنیم اما لازم است شما نیز با دقت و حوصله نکات گفته شده را مطالعه کنید تا ملکه ذهنتان شود.

روند بهترین دوست معامله‌گران است

تشخیص انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند پایه‌ی بسیاری از تحلیل‌ها و سیستم‌های معاملاتی است. تحلیلگران معمولا پیش از هر کاری در نمودار به این کار می‌پردازند. روند بهترین دوست معامله‌گران است و اکثر افراد با تجربه در بازارهای مالی این نکته را در تمامی تحلیل‌ها و معاملات خود رعایت می‌کنند. معامله بر خلاف روند، معمولا جزو فعالیت‌های پرریسک در بازارهای مالی تقسیم‌بندی می‌شود و به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود معامله‌ای بر خلاف روند بازار انجام شود.

قیمت به انواع روند احترام می‌گذارد

خطوط روند معتبر معمولا خطوطی هستند که قیمت به آنها احترام می‌گذارد. بنابراین تا زمانی که نشانه‌ی مهمی از تغییر روند دیده نشده است فرض بر ادامه روند فعلی است. با تشخیص درست روند می‌‌توان در نقاطی که قیمت به خط روند نزدیک شده است آماده ورود به معامله شد. برخورد سوم معمولا بهترین نقطه برای ورود به معاملات است. نقاط برخورد بعدی هم با بررسی شرایط هر کدام نقطه‌ی مناسبی برای ورود به معامله هستند.

قیمت پایانی، بهترین قیمت برای تشخیص انواع روند

برای ترسیم خطوط روند بهترین قیمت، قیمت پایانی است و اکثر تحلیلگران از این قیمت برای رسم استفاده می‌کنند. در صورت عدم دسترسی به این قیمت می‌توان از قیمت باز شدن کندل‌ها (قیمتی که در اولین معامله آن روز ثبت می‌شود) استفاده کرد. در این صورت معمولا خط روند از وسط کندل‌ها عبور می‌کند.

خطوط روند به همدیگر تبدیل می‌شوند

خط روندها معمولا به همدیگر تبدیل می‌شوند. به این معنی که وقتی روند نزولی شکسته می‌شود همان خط روند نزولی برای قیمت به عنوان حمایت عمل می‌کند. در این حالت، قیمت در روند جدید ایجاد شده نیز می‌تواند به این خط واکنش نشان دهد.

انواع روند در تایم فریم‌های مختلف متفاوتند

روند در تایم فریم‌های مختلف باهم متفاوت است. انواع روند در تحلیل تکنیکال شامل روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی را می‌توانیم درتایم فریم‌های مختلف مشاهده کنیم. به عنوان نمونه خط روندی که در تایم فریم ماهانه رسم می‌شود ممکن است صعودی باشد اما در تایم فریم هفتگی قیمت روند نزولی و اصلاحی داشته باشد. هر چقدر تایم فریم مورد استفاده بلند مدتی باشد، اعتبار خط روند نیز بیشتر است.

معمولا تحلیلگران خط روندها را به صورت چند زمانی ترسیم می‌کنند. به این معنی که در تایم فریم‌های مختلف مثل ماهانه، هفتگی، روزانه و … خطوط روند را ترسیم می‌کنند. نوسانگیرها معمولا از تایم های کوچکتر چند ساعته تا چند دقیقه برای ترسیم خط روند استفاده می‌کنند. آنها با استفاده از خطوط رسم شده،آنی وارد معامله شده با کسب سود از آن خارج می‌شوند.

اگر خط روند ترسیم شده برای مدت زمان بیش از یک سال باشد به آن خط روند بلند مدتی می‌گویند. خط روندی که برای حدود سه ماه رسم می‌شود خط روند میان مدتی است. به خط روندی که برای زمان کمتر از یک ماه رسم شده باشد خط روند کوتاه مدتی می‌گویند. خط روند بلند مدتی در درون خود چند خط روند میان مدتی تشکیل می‌دهد. ممکن است این خطوط در جهت روند بلند مدتی یا خلاف جهت آن باشد. معامله‌گران بسته به شخصیت معامله‌گری خود می‌توانند با استفاده از این خطوط وارد معامله شوند.

خط روند، خط قرمز معامله‌گران است

خط روند، خط قرمز معامله‌گران است به این معنی که عبور قیمت از آن برای معامله‌گران بسیار مهم است. در این حالت معامله‌گران معمولا معامله باز نمی‌کنند. آنها منتظرند تا با دیدن نشانه‌های بیشتر، تغییر شرایط و روند را بررسی کنند. در صورت اطمینان از تغییر روند وارد معامله شوند. برای شکست خط روند حتما نیاز است که حجم بالایی از معامله در آن قسمت انجام شده باشد. اگر قیمت با کندل قدرتمندی از خط رد شد، تاییدیه صادر شده است.

معامله در روندهای خنثی

در روندهای خنثی معمولا معامله‌گران در سقف‌ها وارد موقعیت فروش و در کف‌ها وارد موقعیت خرید می‌شوند. اگرچه توصیه این است که در روندهای خنثی به کل وارد معامله نشد. این مساله در تایم های کوتاه اهمییت بیشتری دارد. باید صبر کنید تا اینکه قیمت یک روند صعودی یا نزولی به خود بگیرد و بعد وارد معامله شوید. بنابراین معامله در انواع روندها باهم متفاوت است و حتما باید به این نکته توجه شود.

جمع‌بندی

در این مقاله انواع روند در تحلیل تکنیکال و نحوه رسم و استفاده از آنها تشریح شد. این مبحث پایه‌ بسیاری از تحلیل‌های پیشرفته است و اکثر تحلیلگران از آن در سایر روش‌های تحلیلی خود استفاده می‌کنند. بنابراین توجه به مطالب ارائه شده در این مقاله می‌تواند کمک شایانی به شما در مسیر تحلیل‌گری کند.

اصول الگوهای نزولی

اصول الگوهای نزولی

در این مطلب از سری مباحث آموزش تحلیل تکنیکال قصد داریم تا به بررسی الگوی گنبد تحتانی یا Tower Bottom بپردازیم که از انواع الگوهای سه شمعی محسوب می گردد که خود در زمره ی الگوهای برگشتی قرار گرفته و زمانی که قیمت ها دچار افت شوند بوجود می آید. معمولا زمانی الگوی گنبد تحتانی کامل خواهد شد که شمع های نزولی، چندین شمع با اندازه های یکسان و یک شمع بزرگ صعودی کوچک شوند. اجزای تشکیل دهنده ی دو طرف گنبد طبق آموزش تحلیل تکنیکال عبارتند از:

سمت راست: شمع های صعودی

سمت چپ: شمع های نزولی

و در کف گنبد هم شمع های کوچک قرار گرفته اند.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، اجزای ساختاری الگوی گنبد تحتانی

اصول مورد استفاده در الگوهای نزولی از دیدگاه آموزش تحلیل تکنیکال

در آموزش تحلیل تکنیکال آورده شده که در انتهای روند صعودی، یک، دو یا سه شمع (کندل) الگوهای نزولی برگشتی (Bearish) را شکل می دهند که به ما سیگنال تغییر روند از حالت صعودی به نزولی را ارسال می کنند. در ادامه ی این سری مباحث به ترتیب الگوهای نزولی تک و ترکیبی را مشاهده خواهیم کرد.

بررسی انواع الگوهای تک شمعی در آموزش تحلیل تکنیکال

اولین نوع الگوی تک شمعی که در این قسمت قصد داریم بررسی کنیم، الگوی مرد دارآویخته یا Hanging Manمی باشد که به عنوان یک الگوی نزولی در انتهای روند صعودی شکل می گیرد که همانند هر الگوی دیگری، یک سری خصوصیات را دربرگرفته است که شامل؛ سایه ی پایینی بلند، سایه ی بالایی کوتاه (یا نبود سایه ی بالایی) همراه با بدنه ای که ماکزیمم 2/1 سایه ی پایینی است. رنگ بدنه در این نوع الگو اهمیت چندانی ندارد اما رنگ مشکی برای بدنه ی نزولی به معنای قدرت بیشتر الگوی مذکور به منظور برگشت روند، طبق مطالب قبلی بیان شده در آموزش تحلیل تکنیکال می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی الگوی مرد دارآویخته

همانطور که در مطلب بالا از آموزش تحلیل تکنیکال مشاهده کردید، یکی از ویژگی های الگوی مرد دارآویخته، سایه ی بلند پایینی بود که این ویژگی یعنی افراد فروشنده در روز معامله برای کم کردن قیمت سهم نیرومند شده اند. با این وجود افراد خریدار باز هم می توانند تا نزدیکی قیمت شروع روز معامله، قیمت را افزایش دهند. با این حال روند صعودی قدرتمند نیست.

برای اینکه مطمئن شویم روند صعودی قدرتمند نیست باید منتظر بمانیم تا تغییر حتمی روند تأیید شود. زمانی این تأیید را مشاهده خواهیم کرد که در روز معاملاتی آتی، شمع نزولی یا کاهشی در موقعیتی پایین تر از الگوی شمع مرد دارآویخته شکل گیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد این الگو معتبر نخواهد بود.

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، برای اینکه الگوی مرد دارآویخته تأیید شود باید نکات زیر را مدنظر قرار داد:

  • در الگوی مذکور، سایه ی بالایی یا حتی بسیار کوچک دیده نمی شود.

بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال موقعیت بدنه ی این نوع الگوی شمعی باید در قسمت بالایی محدوده ای باشد که الگوی شمعی در آن نوسان دارد. این بدنه هم می تواند از نوع صعودی و هم صعودی سرسخت باشد اما کندل نزولی در مقایسه با نوع صعودی، ارجحیت دارد.

  • میزان ارتفاع سایه ی پایین حداقل باید در مقایسه با بدنه ی شمع، 2 برابر باشد.
  • در طی 20 جلسه ی معامله ای که گذشته، باید ارتفاع بدنه ی شمع معادل 30% میانگین ارتفاع بدنه ی شمع ها باشد.
  • 3 جلسه ی معاملاتی قبلی باید دارای روند صعودی باشند.

بررسی روانشناسی الگوی مرد دارآویخته از دیدگاه آموزش تحلیل تکنیکال

الگوی شمعی مذکور حتما باید توسط روز دوم تأیید شود که به کمک روانشناسی بازار که در آموزش تحلیل تکنیکال آورده شده توضیح داده خواهد شد. به طور معمول روزهایی که قیمت باز و بسته می شود، فعال ترین بخش یک روز معامله ای هستند. به دلیل اینکه در الگوی مرد دارآویخته، باز و بسته شدن قیمت در قسمت فوقانی شمع رخ می دهد، بر طبق این مورد، در صورتی افراد معامله کننده ای که تصمیم به خرید در قیمت های باز و بسته شدن گرفته اند متضرر می شوند که در روز معامله ای بعدی، شاهد افت قیمت باز شدن باشیم. طبق آموزش تحلیل تکنیکال، زمانی الگوی مرد دارآویخته تأیید می گردد که افراد معامله کننده در قیمت باز و یا نزدیک به قیمت های الگو، مخصوصا در شرایطی که شکست در خط روند صعودی رخ داده باشد؛ برای اینکه بیشتر از این ضرر نکنند دست به فروش بیشتر می زنند که خود این واکنش وابسته به نحوه ی تشکیل شمع نزولی دارد.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، تأیید الگوی مرد دارآویخته با تشکیل کندل نزولی در موقعیت پایینی الگو، سنگ آهن گل گهر

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، از اعتبار ساقط شدن الگوی مرد دارآویخته در رابطه با پتروشیمی زاگرس

طبق نمودار بالا از آموزش تحلیل تکنیکال ، دائما بسته شدن قیمت در روند بالاتر از الگوی شمع مرد دارآویخته است. با این وجود در روزهای آتی هم بسته شدن شمع های صعودی در موقعیتی بالاتر الگوی مرد دارآویخته رخ می دهد. این نمودار به ما این سیگنال را می دهد که اگر باید الگوی ریزشی مرد دارآویخته تکمیل شود حتما بسته شدن قیمت ها برخلاف نمودار بالا باید در موقعیت پایین تر و نه بالاتر از الگوی فوق رخ دهد و لذا این نمودار چنین چیزی را نشان نمی دهد.

بررسی الگوی Shooting Star طبق آموزش تحلیل تکنیکال

بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی ستاره ی رها شده یا Shooting Star نیز مشابه با الگوی قبلی است که بررسی کردیم و شاهد شکل گیری آن در انتهای روند صعودی بوده و سیگنال تغییر روند را در آینده به ما نشان می دهد. برخلاف الگوی قبلی ویژگی های این الگو عبارتند از: سایه ی بلند بالایی، سایه ی کوتاه پایینی و یا نبود آن و بدنه ای که حداکثر به میزان 2/1 سایه ی بالایی است.

رنگ بدنه در این الگو نیز فاقد اهمیت است اما قدرت بیشتر الگوی فوق را برای تغییر روند، می توانیم به کمک بدنه ی نزولی مشاهده کنیم. گاهی اوقات در آموزش تحلیل تکنیکال به این الگو، چکش وارونه یا معکوس هم می گویند. ویژگی های فنی این الگو نیز شامل؛ دو روزه بودن این الگوی شمعی است که روز اول آن شمعی صعودی و روز دوم آن الگوی ستاره ی رها شده می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی الگوی ستاره ی رها شده

تعاریف خاصی که طبق آموزش تحلیل تکنیکال کمک به افزایش اعتبارالگوی ستاره ی رها شده می کنند:

  • باید روند قیمت تا سه روز پیش از تشکیل الگو، صعودی باشد.
  • یک روز قبل از اینکه الگوی شمعی ستاره ی رها شده تشکیل شود، کندل شمعی باید صعودی باشد.
  • ارتفاع سایه ی بالایی باید ارتفاعی معادل 2 برابر بدنه ی شمع داشته باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی الگوی ستاره ی رها شده در رابطه با شرکت سرمایه گذاری نیرو

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی ستاره ی رها شده در رابطه با شرکت زامیاد

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی ستاره ی رها شده، در واقع نوعی از الگوی Opening Marubozu است. در قسمتی که روند صعودی قرار دارد، باز شدن قیمت شروع این الگو با شکافی به سمت بالا است اما برای ادامه، هیچ سایه ی بالایی نمی بینیم. قیمت حرکت خود را در نقطه ی شروع با حرکت به سمت پایین شروع می کند و شاهد تشکیل بدنه ای نسبتا بزرگ هستیم. براساس آموزش تحلیل تکنیکال، در صورتی می توانیم بیان کنیم که سیگنال شروع روند صعودی ارسال شده که سایه و بدنه ی الگوی مذکور، فاصله ی شکاف را پر کند.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی ستاره ی رها شده، مدلی از الگوی Opening Marubozu

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی الگوی ستاره ی رها شده در رابطه با گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.