الگوهای هارمونیک و انواع آن
اگر در بازار های بورس یا سایر بازار های مالی فعالیت داشته باشید، می دانید که قیمت دارایی های مالی در یک جهت حرکت نکرده و دائما در حال نوسان هستند. به همین دلیل هر معامله گری نیاز به ابزار های تحلیلی خاصی دارد تا بتواند در پیچ و خم بازار ها معامله خوبی را به سرانجام برساند، الگوی هارمونیک یا Harmonic Pattern که در سال ۱۹۳۲ توسط گارتلی به وجود آمده است، یکی از ابزار های قوی و کاربردی برای تحلیل تکنیکال می باشد. این الگو دارای انواع مختلفی است که هدف آن ها بررسی حرکت قیمت سهام و بازار ها می باشد. الگوی هارمونیک براساس فرمول فیبوناچی عمل می کند و از تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی به وجود آمده است. با ما همراه باشید تا نحوه کار با الگوی هارمونیک و استفاده از آن در بازار های مالی را فرا بگیرید.
الگوی هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از پیچیده ترین ابزار های تجاری هستند که برای ترسیم آن ها در چارت های قیمتی نیاز به دانش خاص و آموزش های معامله گری حرفه ای است. هارمونیک یکی از الگو های پیشبینی کننده روند یک دارای، مانند الگوی سر و شانه است، با این تفاوت که الگوی هارمونیک بر اساس معاملات و محاسبات ریاضی عمل کرده و از فرمول ریاضی فیبوناچی پیروی می کند. به دلیل اینکه اعداد فیبوناچی پایه و اساس این الگو می باشند، استفاده از آن نیاز به تمرین بیشتری برای شناسایی نقاط بازگشتی نسبت به سایر الگو های کلاسیک دارد. در این الگو ها که اغلب به شکل M و w هستند یا گاهی ترکیبی از هر دو میباشند، معامله گران به نمودارها دقت کرده و حرکت قیمتی سهام ها مورد بررسی قرار می گیرد. جالب است بدانید در این روش فعالان بازار سرمایه، نیازی به بررسی مسائل بنیادی شرکت ها ندارند و تنها حرکت قیمت ها را زیر نظر می گیرند.
ساختار الگوی هارمونیک
معمولاً الگو های معاملاتی هارمونیک از پنج نقطه چرخش و چهار پایه تشکیل می شوند که نقطه اصلی آن X نامیده می شود. الگو از این نقطه شروع شده و به موج تکانه ای که XA نامیده می شود رسیده و پس از XA به نقطه B می رسد و پایه AB را به وجود می آورد، الگو براساس همین روش ادامه داده و پایه های موج های BC و CD تشکیل می شوند. تمامی این الگو ها از روش الگوی سه نقطه ای ABC پیروی می کنند، پس کافی است یکی از این الگو ها را به خوبی یاد گرفته تا درک بقیه الگوها برایتان راحت تر شود.
انواع الگو های هارمونیک
همانطور که گفته شد این الگو ها انواع مختلفی دارند که هر کدام شکل منحصر به فردی داشته و دارای شباهت و تفاوت های معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی زیادی می باشند. تشخیص الگوی هارمونیک با چشم غیر مسلح کمی دشوار است و کسانی که آشنایی کاملی با این الگو ها نداشته باشند دچار مشکل می شوند. البته تحلیل گران به طور کامل این الگو ها را شناخته و درک کاملی از آن ها دارند، به طوری که قادر به تشخیص این الگو ها از روی نمودار ها هستند. با توجه به متعدد بودن الگو های هارمونیک یادگیری تمام آن ها کمی دشوار است، به همین دلیل در ادامه چهار مورد از محبوب ترین این الگو ها را نام برده و توضیح داده ایم تا با شناخت این الگو ها با بهترین الگو های هارمونیک آشنا شوید.
الگوی گارتلی
الگوی گارتلی نقاط شکست، مقاومت و حمایت را به معامله گران نشان می دهد، به همین دلیل نسبت به دیگر الگو ها کاربرد بیشتری دارد و در دو حالت صعودی و نزولی نمایان می شود که وجه تمایز این دو حالت در وارونگی آن ها می باشد. حالت صعودی الگوی گارتلی به این صورت است که ابتدا صعودی بوده سپس یک معکوس کوچک داشته و دوباره صعودی خواهد شد و بعد از صعود دوباره، حالت معکوس آن بزرگتر می شود و شکلی مانند M تشکیل می دهد. بهترین حالت برای خرید در پایان همین نقطه می باشد و حالت M در الگوی گارتلی یک سیگنال خرید است. حالت نزولی دقیقا برعکس صعودی بوده و شکلی شبیه W دارد، پایان این نقطه نیز بهترین زمان برای فروش محسوب می شود. همانطور که مشاهده کردید با معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی برسی الگوی گارتلی، به راحتی می توانید زمان درست برای خرید و فروش سهام خود را مشخص کرده و همیشه یک قدم از سایر معامله گران جلو تر باشید.
الگوی پروانه
الگوی پروانه از نظر ظاهری تقریبا شبیه الگوی گارتلی بوده و دو حالت صعودی M شکل و نزولی W شکل دارد که به دو صورت پروانه خرسی و پروانه گاوی وجود دارد. مشاهده الگوی پروانه معمولا در انتهای روند بوده و روند معکوس را که از روند اصلی قوی تر بوده نشان می دهد. همچنین به وسیله این الگو قادر به تشخیص سود و زیان خواهید بود و تنها تفاوت در نسبت های فیبوناچی الگوی نزولی و صعودی پروانه در وارونگی آن ها می باشد، معمولا معامله گران با استفاده از این الگو ریسک معاملات خود را احتساب می کنند.
الگوی خفاشی
الگوی خفاشی دقیق ترین نوع این محسوب می شود و از نظر ظاهری مشابه الگوی پروانه و گارتلی می باشد، می توان گفت این الگو دو حالت صعودی و نزولی دارد که حالت صعودی M شکل و نزولی W شکلی دارد اما در تراز های فیبوناچی اندازه گیری شده تفاوت وجود داشته و نسبت های فیبوناچی الگوی صعودی و نزولی در وارونگی با هم متفاوت است و در نهایت شکلی شبیه ذوزنقه تشکیل خواهند داد. در بازارهای دو طرفه می توان سفارش فروش را در نقطه D که شروع افت قیمت می باشد انجام داد و به وسیله این الگو سود مناسبی کسب کرد.
الگوی خرچنگ
الگوی خرچنگ در سال ۲۰۰۰ میلادی کشف شده که سبب تشخیص نوسانات بازار می شود، به همین دلیل تحلیل گران علاقه زیادی نسبت به برسی آن داشته و بهترین و مناسب ترین الگو برای کسانی است که قصد تشخیص نوسانات قیمت را دارند. این الگو همانند الگوی پروانه می باشد و در دو حالت صعودی M شکل و نزولی W شکل به معامله گران ارائه می شود، اما شکل آن فشرده تر می باشد. تفاوت عمده ای که این الگو با سایر الگو ها دارد تنها در موج آخر حرکتی خود می باشد که اصلاح بزرگ تری نسبت به سایر الگو ها انجام می دهد. دقت داشته باشید نقطه D در الگوی خرچنگ نزولی نشان دهنده افت شدید قیمت می باشد.
الگو های هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس
بازار بورس یکی از بزرگ ترین بازار های مالی است که تشخیص حرکت سهام در آن از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. به همین دلیل استفاده از ابزار های تحلیلی که به پیشبینی قیمت کمک کنند از واجبات معامله در این بازار به شمار می رود. الگوی هارمونیک برای ساخت شاخص های تکنیکال از اعداد فیبوناچی که از صفر و یک شروع می شود کمک گرفته و از معدود روش هایی است که به تمرکز پیش بینی حرکت روند ها توجه دارد و محل دقیق چرخش یا معکوس شدن روند را به تحلیل گران تکنیکال نشان می دهد، به طوری که آن ها می توانند به وسیله این روش الگوها را به طور دقیق شناسایی کرده و به ورود یا خروج از بازار فکر کنند. همچنین بر اساس این روش می توان به شکستن موج ها به موج های کوچک تر یا تبدیل آن ها به موج های بزرگ تر دقت کرد و آینده سهام و بازار خود را پیش بینی کرد، در نتیجه می توان گفت الگوی هارمونیک یکی از بهترین ابزار های تحلیل بازار بورس است که چشم انداز دقیقی از ورود و خروج بازار به معامله گران اعطا می کند. در آموزش بورس سایت تیبورس میتوانید اطلاعات بیشتری در زمینه تحلیل بازار بدست بیاورید.
مزایا و معایب الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال
الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال مانند تمامی ابزار های تحلیل دیگر، دارای مزایا و معایبی می باشد که نیاز است این مزایا و معایب را بشناسیم تا استفاده بهتری از این الگو داشته باشیم، به همین جهت تصمیم داریم نقاط قوت و نقاط ضعف الگوی هارمونیک را به طور کامل برسی کنیم.
آشنایی با پدر علم پرایس اکشن؛ مونه هیسا هما
این مقاله در مورد مردی است که نمودار و الگوهای معاملاتی کندلاستیک را معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی اختراع کرد و از او به عنوان “پدر پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال” یاد میشود. مونههیسا هما که در زمان خود به عنوان «خدای» بازارها شناخته میشد، یک تاجر برنج ژاپنی بود که بین سالهای ۱۷۲۴ تا ۱۸۰۳ زندگی میکرد. حتی اگر نیمی از افسانههای مربوط به وی حقیقت داشته باشند، او به مراتب یکی از بهترین معاملهگران تاریخ است و ما میتوانیم از داستانهایی که در مورد او نقل قول میشود مطالب زیادی بیاموزیم.
شایعاتی وجود دارد که هما معادل با ۱۰ میلیارد دلار امروز، در معاملات بازارهای برنج ژاپن درآمد داشته است. در واقع، او چنان معاملهگر ماهری بود که در آن زمان به عنوان مشاور مالی دولت ژاپن خدمت میکرد و در ادامه درجه سامورایی افتخاری به وی اهدا شد. شنیدهها حاکی از آن است که او زمانی ۱۰۰ معامله سودآور متوالی داشته است. بدیهی است شخصی که اساسا “مبدع” تحلیل تکنیکال است، مزیتهایی دارد نسبت به بقیه افراد که به این علم آگاه نیستند، اما واضح است که هما نیرویی بود که بازارها بر روی او حساب ویژهای باز میکردند و افسانه او امروز نیز همچنان زنده است.
هما کار خود را با ثبت تغییرات قیمت در بازار برنج بر روی کاغذهای ساخته شده از گیاه برنج آغاز کرد. او هر روز با زحمت الگوهای قیمت را روی کاغذ پوستی برنج خود رسم میکرد و بالاترین و پایینترین بازه قیمت و همچنین قیمت باز و بسته شدن روزانه را ثبت میکرد. هما متوجه الگوها و سیگنالهای تکراری در میلههای قیمتی ترسیمی خود شد و به زودی شروع به نامگذاری برخی از الگوهای محبوب کندلاستیک ژاپنی مانند اسپینینگتاپ، استارز، دوجی، هنگینگمن و غیره کرد. هر الگو به وضوح معنای خاصی را منتقل میکند و هما شروع به استفاده از این الگوها برای پیشبینی جهت آینده قیمت برنج کرد. کشف الگوهای پرایس اکشن به جای مانده از حرکت قیمت برنج به همراه اشتیاق و مهارت او برای تجارت به هما برتری بزرگی نسبت به سایر معاملهگران در زمان خود داد که این مزیت باعث شد که او به یکی از موفقترین معاملهگران تاریخ تبدیل شود.
اگر شخصی هنوز در مورد ارتباط و اثربخشی معاملات پرایس اکشن تردید دارد، باید این واقعیت را در نظر بگیرد که این تکنیک از قرنها پیش توسط هما و دیگران بکار برده شده و هنوز در بازارهای امروزی موثر است. ما نمیتوانیم به هیچ روش معاملاتی، سیستم، اندیکاتور یا ربات دیگری اشاره کنیم که مانند معاملات پرایس اکشن خالص برای مدت طولانی موثر بوده و مورد اقبال قرار گرفته باشد. اطلاع از این موضوع که هما در زمان خود از اصطلاح “پرایس اکشن” آگاهی داشت یا خیر بیاهمیت است، اما او به وضوح از حرکت قیمت خالص بازار در معاملات خود استفاده میکرد و اولین کسی بود که به مزیت تمرکز بر حرکت قیمت بازار برای پیشبینی جهت آن پیبرد.
پرایس اکشن رفتار بازار را منعکس میکند
هما در کتاب خود به نام “سرچشمه طلا _ سه میمون پولساز” که در سال ۱۷۵۵ نوشته شده است، به این نکته اشاره میکند که جنبه روانی بازار برای موفقیت در معاملهگری بسیار مهم است و احساسات معاملهگران تأثیر قابلتوجهی در تعیین قیمت برنج دارد. او خاطر نشان میکند در شرایطی که بازار خرسی است و اکثر معاملهگران در حال فروش دارایی خود هستند، میتوان از این موقعیت برای ورود به بازار در جهت مخالف (اقدام به معامله خرید کردن) استفاده کرد زیرا در این زمان دلیلی برای افزایش قیمتها وجودخواهد داشت. (و بالعکس)
به عبارت دیگر، هما اولین معاملهگری بود که پی برد با ردیابی حرکات قیمت، میتوان متوجه رفتار روانی سایر فعالان بازار شد و از آن در معاملات خود استفاده کرد. برای مثال پس از یک جهش بزرگ قیمت به سمت بالا یا پایین، سیگنال پینبار با سایه بلند میتواند نشانهای از چرخش حرکت قیمت در جهت مخالف بازار باشد.
وی بر اساس آنچه که در کتابش نوشته است، احتمالا از استراتژیهای معاملاتی شکست جعلی (false break trading strategies) استفاده میکرده است. به نظر میرسد که او الگوهایی مشابه آنچه را که ما امروز ستآپ جعلی (fakey setup) مینامیم را شناسایی کرده و متوجه این موضوع شده است که این الگوها گاهی اوقات در نقاط بازگشتی اصلی بازار شکل میگیرند یعنی درست در زمانی که آخرین دسته از معاملهگران بازار در جهت موافق قیمت در حال معامله کردن هستند. تمایل مردم برای ورود به بازار در زمانی که احساس امنیت میکنند از روزهای معاملاتی هما در سالهای ۱۷۰۰ وجود داشته است و در طول قرنها تغییری نکرده است و او احتمالاً متوجه این موضوع بوده است زیرا با مطالعه حرکات قیمت در بازار و استفاده از منطق و عقل سلیم میتوان به آسانی به این موضوع پی برد. در اصل، هما اولین معاملهگر خلاف جهت روند بود و به همین دلیل است که او تا به امروز یکی از محبوبترین معاملهگران به شمار میرود. با استفاده ازپرایساکشن و تفکر منطقی، ما اغلب میتوانیم نقاط ورودی با احتمال موفقیت بالا در بازار پیدا کنیم، در حالیکه اکثر دیگر معاملهگران درگیر تریدهای احساسی میشوند.
هما معتقد بود معاملهای معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی که احساس میشود مطمئنترین است، اغلب معاملهای اشتباه است و این باور زمانی در او شکل گرفت که توانست از طریق مشاهده الگوهای کندلاستیک به احساسات دیگر معاملهگران پی ببرد.
روند بهترین دوست شماست
هما بازار گاوی را چرخش یانگ و بازار خرسی را چرخش یین توصیف کرد و ادعا کرد که در هر نوع بازار نمونهای از نوع دیگر وجود دارد. او پس از مشاهده روندهای قیمتی خیلی زود متوجه شد که معامله در جهت روند سادهترین راه برای کسب درآمد در بازارهای برنج است.
تا به امروز، معامله در جهت روند همچنان آسانترین راه برای ترید کردن است. برخی از معاملهگران بهصورت مداوم تلاش میکنند تا بالاترین و پایینترین نقاط را برای ورود به معامله انتخاب کنند اما معامله در جهت روند مدتهاست که سادهترین راه برای کسب درآمد زیاد در بازارها بوده است. به عبارت سادهتر، همیشه دلیلی برای شکلگیری روندهای قوی و بزرگ وجود دارد، بنابراین معامله در خلاف جهت روند غیرمنطقی است. هما اولین معاملهگری بود که توانست نقاط ورود با احتمال موفقیت بالا را در بازار از طریق الگوهای ساده پرایس اکشن شناسایی کند. این روش به معنای واقعی کلمه بیش از ۲۵۰ سال کار کرده است، و اینکه چرا هنور بسیاری از معاملهگران تلاش می کنند با آن مخالفت کرده و یا بیش از حد آن را پیچیده میکنند، غیرقابل درک به نظر میرسد.
آینهها دروغ نمیگویند
هما در زمان خود چندین کتاب نوشت که ظاهراً به چاپ نرسیدهاند، اما الگوهای کندلاستیک که او در کتابهایش توصیف کرد به “قوانین ساکاتا” معروف شد. این قوانین ساکاتا اساس نمودارهای کندلاستیک مدرن شدند و بنابراین بیشتر مطالبی که هما در مورد آن نوشته است، امروز نیز کاربرد دارند. این حقیقت که اولین کسی که با بهرهگیری از نمودار قیمت معامله کرد و احتمالا از موفقترین معاملهگران تمام دوران است، یک معاملهگر پرایساکشن بود، تعجبآور نیست. آنچه هما کشف کرد و بسیاری از ما امروز به آن آگاهی داریم، این واقعیت است که حرکت قیمت در یک نمودار ساده همه چیز را در مورد یک بازار منعکس میکند.
همه چیزهایی را که برای پیدا کردن سیگنالهای ورود با احتمال موفقیت بالا به هر بازاری را نیاز داریم، دریک نمودار ساده قیمت موجود است. اگر می خواهیم انعکاس خود را در آینه ببینیم، فقط باید روبروی آن بایستیم و به خود نگاه کنیم، چرا که آینهها دروغ نمیگویند. به همین ترتیب اگر میخواهیم بدانیم بازار در حال انجام چه کاری است، فقط باید نمودار قیمت را زیر نظر بگیریم و این بدین معنی است که دیگر احتیاجی به استفاده از اندیکاتورها و یا دیگر ابزارها نیست. مونه هیسا هما این حقیقت را در مورد بازارها بیش از ۲۵۰ سال پیش کشف کرد و تا به امروز بسیاری از معاملهگران، از پرایساکشن ساده برای معامله در بازارها استفاده میکنند، زیرا بر این باورند که روشی بهتر در معاملهگری وجود ندارد.
پرایس اکشن در بورس چیست؟ الگوهای پرایس اکشن
یکی از روشهای مورد استفاده برای پیشبینی قیمت سهام، تحلیل تکنیکال است. در این مطلب سعی داریم یکی از استراتژیهای معاملاتی کاربردی در این روش تحلیلی را شرح دهیم. پرایس اکشن یک تکنیک معاملهگری و تحلیل بازار است که تنها بر اساس تحرکات واقعی قیمتی مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن در واقع تلاش میکند نظم حاکم بر بازار را به روشی بهتر نشان دهد تا معاملهگر با ترکیب نوسانات قیمتی، حجم معاملات و الگوهای نموداری تصمیم بگیرد کدام معامله را انجام دهد.
استراتژی پرایس اکشن چیست؟
همان طور که اشاره کردیم، پرایس اکشن روشی است که تحرکات قیمتی بازار را بررسی میکند. یکی از مزیتهای این روش این است که در هر بازاری قابل استفاده است. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که برای استفاده از استراتژی پرایس اکشن، باید درک بالایی از بازار داشته باشیم.
در هر نمودار و چارتی، اطلاعات فراوانی وجود دارد که با استفاده از آنها میتوان روند حرکت سهام را پیشبینی کرد. به جای استفاده از اندیکاتورهای پیچیده تکنیکالی و استراتژی معاملاتی، میتوان تنها از تحرکات قیمتی استفاده کرد. زمانی که خود را از اندیکاتورها خلاص کنیم تنها چیزی که باقی میماند قیمت است. اگر مدت زیادی است که با اندیکاتورها تحلیل کردهاید، شاید رها کردن آنها سخت باشد اما آشنا شدن با پرایس اکشن دریچهای جدید برای تحلیل سهام به روی شما باز میکند. برای معامله از طریق پرایس اکشن لازم است با استراتژیهای کاربردی آن آشنا شویم.
مفاهیم اولیه
قبل از معرفی الگوهای معامله پرایس اکشن لازم است به توضیح چند مفهوم مهم بپردازیم:
کندل استیک (الگوهای شمعی)
الگوهای شمعی، الگوهای کوتاهمدتی هستند که برای پیدا کردن حد ضرر و حد سود به کار میروند. شکل زیر ساختار یک کندل استیک را به شما نشان میدهد:
نکته اصلی برای در نظر گرفتن الگوهای شمعی این است که هرکدام حاوی اطلاعات قابل اتکا و پیام مهمی هستند و باید به لایههای نهفته موجود در این نمودارها دقت کرد.
روند صعودی، نزولی و خنثی
روند صعودی سادهترین شکل در نمودارها است و قطعا شما به عنوان یک معاملهگر با این روند آشنا هستید. یک روند صودی زمانی ایجاد میشود که گروهی از الگوهای شمعی شروع به گسترش به سمت بالا و راست نمودار کنند.
روندهای نزولی برای بسیاری از معاملهگران مطلوب نیستند و بر خلاف روند صعودی حرکت میکنند.
روند نزولی در الگوهای شمعی
در بازارهایی با روند خنثی بیشترین احتمال از دست دادن پول وجود دارد زیرا انتظارات شما با روند بازار همسو نیست. در این حالت همچنین کسب بازدههای زیاد هم غیر محتمل است. مهمترین نکتهای که باید در این شرایط بازار در نظر داشته باشید این است که در پایین محدوده بخرید و در بالای آن بفروشید.
انواع استراتژی پرایس اکشن چیست؟
حال که با مفاهیم اولیه آشنا شدیم، میتوانیم به بررسی استراتژیهای معامله از طریق پرایس اکشن بپردازیم:
الگوی کندل بازگشتی (Reversal Bar Pattern)
الگوی کندل بازگشتی صعودی: قیمت lowکندل پایینتر از کندل قبلی است و کندل دوم در قیمت بالاتری بسته میشود.
الگوی کندل برگشتی نزولی: قیمت high کندل بالاتر از کندل قبل است و کندل دوم در قیمت پایینتری بسته میشود.
در الگوی صعودی، قیمت low کندل قبل به عنوان حمایت عمل میکند و باید به اندازهای قوی باشد و قیمت را به اندازهای بالا ببرد که بالاتر از قیمت بستهشده کندل قبلی، بسته شود.
در الگوی نزولی، قیمتhigh کندل قبل به عنوان مقاومت عمل میکند و به اندازهای باید قوی باشد تا بتواند قیمت را پایین بیاورد که از قیمت بستهشده کندل قبلی پایینتر بسته شود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی در روند صعودی
- فروش در پایین کندل نزولی در روند نزولی
کندل بازگشتی کلیدی (Key Reversal Bar)
الگوی کندل بازگشتی کلیدی صعودی: در این الگو کندل زیر قیمت low کندل قبل باز میشود و بالای قیمت high آن بسته میشود.
الگوی کلیدی بازگشتی نزولی: در این الگو کندل بالای قیمت high کندل قبل باز و پایین قیمت low کندل قبل بسته میشود. این الگو یک بازگشت واضح را نشان میدهد.
کندل بازگشتی کلیدی یک شکاف قیمتی دارد. شکاف قیمتی نزولی یک نیروی قدرتمند به سمت پایین است. زمانی که بازار این نیروی نزولی را با قدرت رد میکند، نشان میدهد که بازار تمایل به بازگشت دارد.
در مقابل زمانی که یک شکاف صعودی به یک مقاومت میرسد، بازار تمایل دارد به روند نزولی بازگردد. در واقع یک الگوی بازگشتی کلیدی یک قدرت برگشتی است که بازگشت بازار را نشان میدهد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل بازگشتی کلیدی
- فروش در پایین کندل بازگشتی کلیدی
کندل درمانده (Exhaustion Bar)
الگوی درمانده صعودی با یک شکاف نزولی آغاز میشود. سپس قیمت به سمت بالا حرکت میکند و در نزدیکی بالای کندل قبل بسته میشود. الگوی درمانده نزولی با یک شکاف قیمتی صعودی باز میشود و سپس قیمت به سمت پایین میرود و در نزدیکی پایین کندل قبل بسته میشود. در هر دو مورد شکاف قیمت کامل نمیشود. همچنین در این الگو حجم معاملات بسیار زیاد میشود.
همان طور که از نام این الگو مشخص است، کندل درمانده خستگی و درماندگی بازار را از روند گذشته نشان میدهد. بعد از این که بازار از نزول خسته شد، صعود قدرت پیدا میکند و بالا میرود. همچنین زمانی که از صعود خسته میشود، بازار به سمت پایین میرود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی درمانده
- فروش در پایین کندل نزولی درمانده
الگوی پین بار (Pin Bar)
در الگوی پین بار صعودی، دم پایین کندل بیشترین اندازه را دارد. در الگوی پین بار نزولی، دم بالا بیشترین اندازه کندل را دارد.
این الگو بینی پینوکیو را نشان میدهد و با دم بلند، حمایت یا مقاومت پیش رو را میشکند تا معاملهگران را به دروغ وارد معامله کند.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای پین بار صعودی وقتی که از حمایت باز میگردد.
- فروش در پایین پین بار نزولی وقتی که از مقاومت باز میگردد.
الگوی دو کندل بازگشتی (TwoBar Reversal)
الگوی دو کندل بازگشتی صعودی یک کندل نزولی است که بعد از آن یک کندل صعودی قوی قرار داد. الگوی دو کندل بازگشتی نزولی یک کندل صعودی قوی است که بعد از آن یک کندل نزولی قوی وجود دارد. این الگو از دو کندل قوی که برخلاف هم هستند تشکیل میشود. همه الگوهای دو کندل بازگشتی یک مشخصه دارند. بازگشت از یک حمایت با الگوی صعودی و یا بازگشت از مقاومت با یک الگوی نزولی.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالاترین نقطه کندل دوم در حالت صعودی
- فروش در پایین نقطه کندل دوم در حالت نزولی
سه کندل بازگشتی (ThreeBar Reversal)
الگوی سه کندل بازگشتی صعودی:معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی
_ یک کندل نزولی
_ یک کندل با سقف و کف پایینتر
_ یک کندل صعودی با کف بالاتر که بالاتر از کندل قبلی بسته میشود.
الگوی سه کندل بازگشتی نزولی:
_ یک کندل صعودی
_ یک کندل با سقف و کف پایینتر
_ یک کندل نزولی با سقف پایینتر که پایینتر از کندل قبل بسته میشود.
الگوی سه کندل بازگشتی یک نقطه بازگشت را نشان میدهد و در مقایسه با سایر الگوهای بازگشتی، به علت وجود کندل سوم، برای تایید روند حالت محافظهکارانه و معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی قطعیت بیشتری را دارد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای آخرین کندل در حالت صعودی
- فروش در پایین آخرین کندل در حالت نزولی
پولبک سه کندل (ThreeBar Pullback)
پولبک سه کندل صعودی: سه کندل متوالی نزولی در یک پولبک صعودی
پولبک سه کندل نزولی: سه کندل متوالی صعودی در یک پولبک نزولی
شناسایی این الگو به آسانی انجام میشود. زمانی که بازار در روند خود حرکت میکند، نگه داشتن یک پولبک مخالف روند سخت است. بنابراین بعد از پولبک سه کندل الگو به روند خود ادامه میدهد. یک توقف کوتاه و ادامه روند صورت میپذیرد.
بیشتر بخوانید: پولبک چیست
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای کندل صعودی بعد از سه کندل متوالی نزولی
- فروش در پایین آخرین کندل در حالت نزولی
الگوی کندل داخلی (Inside Bar)
یک الگوی کندل داخلی کاملا در محدوده کندل قبل از خود قرار میگیرد. به عبارت دیگر کندل دوم قیمت low و high کمتری دارد. این الگو محدوده و نوسان قیمت دارد. یک توقف در سطح قیمت وجود دارد و در هیچ دو طرف قدرت روند کاملی ندارد.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید زمانی که الگو از پایین یا بالای کندل دوم شکسته میشود.
- فقط در جهت روند بازار (خرید یا فروش) وارد معامله شویم.
- منتظر شکست الگوی درون کندلی باشیم و در شکست آن معامله کنیم.
الگوی کندل خارجی (Outside Bar)
الگوی کندل خارجی مخالف الگوی کندل داخلی است. کندل دوم در این الگو باید از محدوده کندل قبل خود بیشتر باشد. به این معنی که قیمت low و high بیشتری داشته باشد. در این الگو یک محدوده قیمتی و نوسانی کوتاهمدت وجود دارد و قدرت را در دو طرف الگو نشان میدهد. در اغلب موارد این که روند صعودی پیروز میشود یا روند نزولی مشخص نیست و تنها میتوان از نوسان بازارمطمئن بود.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
منتظر شکست الگوی کندل خارجی و محو شدن آن باشیم (مخصوصا آنهایی که کندل دوجی را نشان میدهند یا مخالف روند حرکت میکنند).
این الگو دارای ۷ کندل است. اگر آخرین کندل کوچیکترین کندل متوالی باشد، یک الگوی NR7 تشکیل میشود. سایر کندلها دارای قیمت های high و low متفاوتی هستند. همانند الگوی کندل داخلی این الگو نیز کاهنده نوسانات است. با ظاهر شدن ۷ کندل به جای یک کندل در الگوی کندل داخلی، الگوی NR7 یک نشانه قوی از کاهش نوسان است.
اگرچه الگوی کندل داخلی هیچ نشانهای از قدرت در دو طرف را نشان نمیدهد، الگوی NR7 ممکن است به جهت بالا یا پایین حرکت کند. در چنین مواردی این الگو یک حمایت قیمتی با کاهش نوسان نشان میدهد.
همان طور که بازار بین محدوده انقباض و انبساط قیمت نوسان میکند، الگوی NR7 به ما هشدار میدهد که از هیجان روندها دوری کنیم.
چگونه بر اساس این الگو معامله کنیم؟
- خرید در بالای شکست ایجاد شده الگو در روند صعودی
- فروش در پایین شکست ایجاد شده در روند نزولی
سخن آخر
حال که با استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن آشنا شدیم، باید به این موضوع توجه کنیم تنها یادگیری این استراتژی برای انجام معاملات کافی نیست. در نظر گرفتن شرایط بازار و بررسی عوامل تاثیرگذار دیگر نیز ضرورت دارد و نمیتوان تنها به نتایج حاصل از تحلیل کندلها اکتفا کرد.
پرایس اکشن چیست؟
بررسی معاملات فارکس با استفاده از حرکات قیمتی – Price Action
معاملات بر پایه حرکات قیمت یا پرایس اکشن، روشی برای معاملهگری در بازارهای مالی است که شامل تجزیه و تحلیل حرکات قیمت در طول زمان میباشد. این روش توسط بسیاری از معاملهگران خُرد، معاملهگران حقوقی و صندوقهای سرمایهگذاری برای تحلیل جهت آینده قیمت در بازارهای مالی و به ویژه فارکس استفاده میگردد.
این استراتژی معاملاتی، در بین معالهگران فارکس از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا بهصورت مستقیم به تحلیل و رصد بازار مرتبط است و میتوان با آن بسیاری از روندها و الگوهای قیمتی را تشخیص داد.
به عبارت ساده، حرکات قیمتی به معنای چگونگی تغییر قیمت است. این امر در بازارهایی با نقدینگی و نوسانات بالا به راحتی قابل مشاهده است، اما در واقع هر خرید و فروش در بازار موجب حرکت قیمت میگردد.
معاملهگری حرکات قیمتی، عوامل بنیادی را در تاثیر بر حرکت بازار نادیده میگیرد و به جای آن حرکات قیمت را در گذشته بازار بررسی میکند تا نشان دهد قیمت در طی زمان چه تغییراتی خواهد داشت. در نتیجه، حركات قیمت نوعی تحلیل تکنیکال به شمار میآید، اما آنچه آن را از بسیاری از اشکال تحلیلهای تکنیکال متمایز میكند این است كه تمرکز اصلی آن بر ارتباط قیمت فعلی با قیمتهای گذشته یا اخیر بازار است.
به عبارت دیگر، معاملهگری بر پایه حرکات قیمت خالصترین روش تحلیل تکنیکال است که بدون استفاده از ابزارهای دیگر از قبیل اندیکاتورها و اکسپرتهای گوناگون به بررسی بازار میپردازد. معاملهگران حرکات قیمتی، تنها به دادههای مستقیم بازار یعنی قیمت، روند و الگوهای تشکیل شده در جفت ارزها توجه میکنند و حرکت قیمت در گذر زمان را بدون واسطه از بازار دریافت میکنند.
تحلیل بازار با پرایس اکشن
تحلیل حرکات قیمتی امکان درک حرکت بازار را برای معاملهگر فراهم میسازد و توضیحاتی را در اختیار وی قرار میدهد تا بتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار فعلی بازار ایجاد کند. اغلب معاملهگرانِ با تجربهی پرایس اکشن، درک ذهنی منحصر به فرد خود را دلیل اصلی کسب سود بیان میکنند.
معاملهگران پرایس اکشن از تاریخچه پیشین حرکات قیمت بازار استفاده میکنند و غالباً بر قیمتهای 3 تا 6 ماه اخیر تمرکز دارند و البته با نیم نگاهی به قبل از آن.
تاریخچه قیمت شامل نوسانات بالا و پایین بازار و همچنین سطوح حمایت و مقاومت میگردد.
یک معاملهگر میتواند از حرکات قیمتی بازار استفاده کند تا روند تفکر انسانی را در پشت پرده حرکت بازار توضیح دهد. هر یک از شرکتکنندگان بازار با هر معاملهی خود، سرنخ های مربوط به قیمت را در بازار قرار میدهند، این سرنخها را میتوان تفسیر کرد و از آنها برای پیشبینی حرکت بعدی مورد استفاده قرار داد.
به عبارت دیگر، معاملهگران با استفاده از پرایس اکشن علاوه بر تحلیل تکنیکال جفت ارزها به روانشناسی بازار نیز میگردازند.
معاملهگری حرکات قیمتی: ساده نگه داشتن چارت!
معاملهگران حرکات قیمتی معتقد به بررسی ساده چارت هستند و با افرادی که از تعداد زیادی اندیکاتور و ابزارهای مختلف در چارت خود استفاده میکنند و تحلیل را پیچیده میکنند کاملاً مخالف هستند.
همچنین معاملهگران حرکات قیمتی در ساده نگهداشتن چارت قیمت جفت ارزها و بررسی دقیق حرکات قیمت تاکید دارند.
رویکرد ساده و خالص معاملات حرکات قیمتی، به این معنا است که هیچ اندیکاتوری در چارتهای معاملهگر وجود ندارد، اتفاقات یا اخبار اقتصادی در تصمیمگیریهای او تاثیری ندارد و تنها تمرکز بر روی حرکات قیمت در بازار است. اعتقاد معاملهگران حرکات قیمتی بر این است که این حرکات قیمت منعکس کننده همه متغیرهایی (رویدادهای خبری ، اطلاعات اقتصادی و غیره) است که بر یک بازار موثر است. در نتیجه، به جای تلاش برای رمزگشایی و بررسی هر روزه بسیاری از متغیرهای مؤثر بر بازار، تنها معاملهگری بر پایه حرکات قیمتی کافی خواهد بود.
الگوهای قیمتی در پرایس اکشن
الگوهای پرایس اکشن، ستاپها و سیگنالها هستند که مهمترین بخش معاملهگری حرکات قیمتی به شمار میآیند، زیرا این الگوها سیگنالهای اصلی معاملهگر برای تحلیل روند های آینده میباشد.
چارتهای پایین نمونههای برخی از استراتژیهای ساده حرکات قیمتی هستند که میتوانید برای معاملات خود از آنها استفاده کنید.
الگوی اینساید بار – Inside bar
الگوی اینساید بار یک الگو با دو کندل است که شامل کندل داخلی و کندل قبل از آن که به عنوان “کندل مادر” در نظر گرفته میشود، میگردد. کندل داخلی به کندلی گفته میشود که کاملاً در محدوده بالا و پایین کندل مادر قرار گرفته باشد. این استراتژی معاملهگری حرکات قیمت معمولاً در الگوهایی مانند شکست (breakout) استفاده میشود اما همچنین در سیگنالهای برگشتی قوی نیز کاربرد دارد.
الگوی پین بار – Pin bar
الگوی پین بار شامل یک کندل میشود که نشانه برگشت قیمت و معکوس شدن بازار است. سیگنال پین بار در بازارهای دارای روند و بازارهای رِنج بسیار کاربردی است که البته با همراهی سطوح حمایت و مقاومت بررسی میگردد. کندل پین بار معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی دلالت بر این دارد که قیمت از جهتی که سایه نشان می دهد برگشت خواهد داشت. زیرا سایه کندل نشان دهنده رد قیمت و معکوس شدن حرکت بازار است.
الگوی فریبنده – Fakey
الگوی فریبنده شامل یک شکست اشتباه از یک الگوی اینساید بار است. به معنای دیگر، اگر یک الگوی اینساید بار مقداری شکسته شود اما بعد از آن برگشته و در محدوده کندل مادر یا کندل داخلی بسته شود، الگوی فریبنده تشکیل شده است. به این الگو فریبنده گفته میشود، زیرا موجب فریب شما میگردد.
در واقع، به نظر میرسد که قیمت در یک جهت شکسته شده است اما ناگهان باز میگردد و در جهت عکس بسته میشود. الگوی فریبنده در روندها و معکوس روندها از سیگنالهای کلیدی به شمار میآیند.

معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی
در ادامه به بررسی نمونههایی از معاملات واقعی با الگوهای حرکات قیمتی پرداحتهایم.
اولین چارت که به بررسی آن میپردازیم، الگوی فریبنده با سیگنال فروش را نشان داده است. در این مثال، روند قبلی نزولی بوده است و حرکت رو به پایین بازار در حرکت چپ به راست تصویر قابل مشاهده است. بنابراین، این سیگنال فروش فریبنده با روند نزولی نمودار روزانه مطابقت دارد که این نشانه خوبی است. غالباً، معاملهگری در جهت روند به همراه ستاپهای حرکات قیمتی، فرصت مناسبی برای کسب سود فراهم میآورد.
چارت پایین نمونهای از ستاپ پین بار فریبنده را در یک بازار صعودی نشان میدهد. به طور معمول، اصلاح قیمت در یک محدوده و رِنج شدن آن، نشانهای از حرکت بعدی سریع و تند است. معاملهگران حرکت قیمتی تمایل زیادی به ورود به معامله در محدودههای اصلاح قیمت دارند.
در این مثال، به بررسی الگوی اینساید بار میپردازیم. این چارت هر دو الگوی اینساید بار و ستاپ پین بار و اینساید بار را نشان میدهد. ستاپ پین بار و اینساید بار از یک کندل داخلی و یک کندل پین تشکیل شده است. این ستاپ در بازارهای دارای روند همانند چارت پایین بسیار کاربردی است.
در آخرین چارت، الگوی پین بار را بررسی میکنیم. به حرکات بزرگ صعودی که به دنبال هر دو سیگنال خرید پین بار اتفاق افتاده، توجه داشته باشید. همچنین به سایههای بلند این دو کندل در مقایسه با دیگر کندلها دقت کنید. با وجود سایههای طولانی، پین بارها به راحتی در چارت قابل شناسایی هستند.
اینچنین پین بارهایی با سایههای بلند که به وضوح محدوده قیمت اطراف خود را میشکنند، اغلب ستاپهای خیلی خوبی برای معاملهگری هستند.
محل تشکیل الگوهای پرایس اکشن
در معاملهگری با سیگنالهای حرکات قیمتی، تنها توجه به سیگنال کافی نیست و باید محل شکلگیری سیگنال در چارت نیز مورد بررسی قرار گیرد. هر پین بار با دیگری یکی نیست و به محل شکلگیری آن در بازار وابسته است. برای هر معامله باید به محل تشکیل الگوها توجه شود.
بهترین سیگنالهای حرکات قیمتی در تقاطعها شکل میگیرند. “تقاطع” به معنای “جمع شدن” معاملهکگران یا اتفاقات است. در مورد حرکات قیمتی ما به دنبال محدودهای از بازار هستیم که حداقل دو سیگنال همزمان برای ورود به معامله ارائه شده باشد. با آشکار شدن این سیگنالها، منتظر همزمان شدن این دو سیگنال خواهیم بود که بهترین نقطه ورود را مشخص میکند.
در چارت پایین، نمونه خوبی از الگوی پین بار به همراه سطح حمایت دیده میشود. همزمانی و تقاطع این دو، نشانهای از سیگنال خرید و ادامه روند صعودی است. تقاطع دو یا چند سیگنال حرکات قیمتی موجب تایید سیگنالها و افزایش اعتبارِ تحلیل میگردد.
نتیجهگیری
امیدواریم از این مقاله معاملهگری بر پایه حرکات قیمت لذت برده باشد. شما اکنون درک کلی از چگونگی حرکت قیمت و استفاده آن در معاملات را پیدا کردهاید.
آموزش را ادامه دهید و همواره به دنبال گسترش درک و دانش معاملاتی خود باشید زیرا گستردگی اطلاعات بسیار بالا است و ارائه کامل آن در یک مقاله امکان پذیر نیست.
برای آموزش کامل و درک عمیق در مورد استراتژیهای ساده اما در عین حال قدرتمند حرکات قیمتی و همچنین ورود به دنیای حرفهای معاملهگری همراه با کارشناسان با تجربه، تحلیلهای روزانه ما را دنبال کنید.
محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار
PRZ مخفف P otential R eversal Z one به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند. در این مقاله شما را با مفهوم PRZ در تحلیل تکنیکال بازار های مالی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
محدوده PRZ چیست؟
PRZ مخفف Potential Reversal Zone به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند.
به این صورت که در این نقاط ویژگی هایی از کندل ها، اندیکاتور ها، تشکیل الگوها و بهصورت کلی نشانههایی از بازگشت قیمت ظاهر میشوند. شناسایی این نقاط راههای مختلفی دارد، مانند سطوح فیبوناچی، امواج الیوت، پرایس اکشن، تحلیل کلاسیک و… که به انتخاب تحلیلگر وابسته است. محدوده احتمالی PRZ، انتهای هر موج اصلی در نمودار قیمتی است.
محتمل ترین محدوده بازگشت بازار نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند. این نواحی هارمونیک سعی میکنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.
PRZ یک “پنجره هارمونیک” است که ساختار قیمتی در یک ناحیه بخصوص را مورد بررسی قرار میدهد.
به طور کلی، در معاملات هارمونیک باید بر این باور بود که بازار سیگنال های لازم برای درک پرایس اکشن را فراهم میکند. در الگوهای هارمونیک تمام سیگنال ها بر اساس تغییرات شکل گرفته در بازار است.
بنابراین، برای تحلیل PRZ حتما باید از تحلیل پرایس اکشن استفاده شود تا بتوان سیگنال های معاملاتی معتبری را بدست آورد.
برای درک و استفاده از این مباحث در استراتژی خود باید زمان زیادی صرف کرد، اما روش های معاملاتی هارمونیک همیشه اطلاعات مهمی در مورد وضعیت آتی پرایس اکشن را برای ما فراهم می کنند.
یکی از سادهترین و پرکاربردترین راههای پیدا کردن نقاط پتانسیل بازگشتی یا PRZ، ترسیم خط روند و سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت است. نقطه برخورد خط روند صعودی با سطح مقاومت و نقطه برخورد خط روند نزولی با سطح حمایت، نقاط پتانسیل بازگشتی هستند و در این نقاط پیشبینی میشود که تغییر روند را مشاهده کنیم.
محدوده محتمل بازگشتی Potential Reversal Zone
ساختارهای قیمتی خاص که شامل سه یا چند رقم فیبوناچی در یک محدوده تعریف شده میباشند، مفهوم اصلی در تعریف نواحی هارمونیک (Harmonic) هستند.
به این دلیل به این محدودهها “محتمل” گفته میشود که این نواحی تعریف شده بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، چونکه بازار با رسیدن به این محدوده در معرض بازگشت قوی قرار خواهد گرفت.
هر چند این مفهوم در آینده بیش از این توضیح داده خواهد شد.
اما در حال حاضر بایستی درک کرد که الگوهای هارمونیک توسط ساختار قیمتی خاصی تعریف میشوند که شامل ترکیبی از اصلاحها و برآوردهای قیمتی فیبوناچی متمایز و متوالی هستند.
با محاسبه جوانب مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای هارمونیک میتوانند محدوده بخصوصی را در قالب محدوده بازگشتی محتمل در حرکات قیمتی نشان دهند.
دوباره تأکید میشود که این نواحی محدوده بازگشتی محتمل شناخته میشوند.
در واقع PRZ – Potential Reversal Zone نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند.
این نواحی هارمونیک سعی میکنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.
هر سیستم معاملاتی سعی دارد تا در سمت درست بازار قرار گیرد.
تکنیکهای معاملاتی هارمونیک این نواحی را محاسبه و سیگنالهای خریدوفروش مبتنی بر حرکات قیمتی را در این نواحی بازگشتی تولید میکنند.
علاوه بر این، این تکنیکها مسیر و نوع رفتارهای قیمتی را تعریف میکنند، بهطوریکه به عنوان ابزاری برای پیشبینی تغییرات احتمالی بازار به کار گرفته می شوند.
از دید کلی تشخیص الگوهای قیمتی هارمونیک میتواند چشمانداز خوبی از وضعیت حرکات قیمتی را نشان دهند.
الگوهای قیمتی گذشته و سطوح فیبوناچی مهم تاریخی یکی از ابزارهای مهم در جهت تعیین نواحی مهم حمایت و مقاومت هستند.
علاوه بر این هر الگو اطلاعات اضافی را در رابطه با وضعیت اشباع خریدوفروش در بازار نشان میدهد.
محدوده بازگشتی محتمل پنجره هارمونیکی است که نواحی خاص قیمتی را با توجه به ساختار قیمتی کلی نشان میدهد.
این مفهوم تأکیدی زیادی بر حرکات قیمتی در PRZ دارد.
علاوه بر این نتایج حرکات قیمتی در این نواحی سیگنال معامله به سبک الگوهای هارمونیک محسوب می شود.
از دید کلی معاملهگری به سبک حرکات قیمتی نیازمند اعتقادی است، که بازار سیگنالهای لازم برای درک حرکات قیمتی را در اختیار معاملهگر میگذارد.
از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک نشانگر برآیند خریداران و فروشندگان نسبت به حرکات قیمتی قبلی است، هر سیگنال تولید شده از خود حرکات بازار خلق میشود.
بر همین اساس، تحلیل نسبی حرکات قیمتی گذشته، همانطور که در بخش اصول هارمونیک توضیح داده شد، لازمه تعریف محدوده بازگشتی محتمل است، تا سیگنالهای معاملاتی و ساختارهای قیمتی ویژه را تولید کند.
بسیار مهم است که تأکید شود، سبک هارمونیک از محاسبات زیاد و دقیقی برای تعریف نواحی حمایت و مقاومت استفاده میکند.
انتسابهای دقیق نسبتهای فیبوناچی، روشهای اصلی جهت تائید ساختارهای قیمتی در قالب الگوهای هارمونیک است.
در واقع، محدوده بازگشتی محتمل، ابزار تکنیکال قابل تحسینی است که در هیچ رویکرد تکنیکال دیگری قابل مشاهده نیست.
هر چند درک این مفاهیم و همچنین پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی نیازمند زمان است، اما تکنیکهای معاملاتی هارمونیک همواره اطلاعات ضروری را در رابطه با آینده حرکات قیمتی تولید میکند.
ورود به معامله از محتملتری محل بازگشتی یا PRZ
مهمترین کار در معاملات هارمونیک ورود به معامله از PRZ است.
همانطور که PRZ به محل تکمیل الگو مربوط میشود، این “محدوده هارمونیک” است که اطلاعات خوبی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
به یاد داشته باشید الگوهای هارمونیک محدودههای خاصی را تعریف میکنند که میتوانند نما گری از حرکات قیمتی آتی بازار باشند.
اگر یک PRZ الگوی خاصی شامل چندین عدد باشد، دامنه قیمتی بایستی به عنوان هارمونیک ترین محل در نظر گرفته شود.
اگر حرکات قیمتی از معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی این محدوده برگردند، PRZ میتواند بهعنوان نقطه بازگشتی مهمی در نظر گرفته شود.
اگر بازار از این محدوده برنگردند، نشانگر این است که روند قبلی و غالب بر بازار نسبتاً قوی است.
توانایی تفسیر و رمزگشایی حرکات قیمتی در “محدودههای هارمونیک”، عامل تعیین کنندهای در تبدیل الگوها به سود است.
سناریوهای بازگشتی
هر معاملهای نیازمند قواعدی برای ارزیابی PRZ دقیق و درک همه احتمالات بازگشتی است. پ
س از ورود به معامله از محل تکمیل الگو، حرکات قیمتی میتوانند یکی از سه مورد زیر را به نمایش بگذارند:
- از PRZ عبور کنند و به محدوده حد ضرر برسند.
- اندکی بالاتر از PRZ برگردند و به تعادل برسند.
- از PRZ برگردند و در کوتاهترین زمان حرکت خوبی را به نمایش بگذارند.
اجازه دهید تا این سناریوها را دقیقتر بررسی کنیم:
حرکات قیمتی به محدوده حد ضرر وارد میشوند و معاملهگر را وادار به پذیرفتن ضرر میکنند.
هر چند که این نمیتواند اتفاق مطلوبی باشد، اما ضرر بخشی از حرفه معاملهگری است.
به همین دلیل بایستی به خاطر داشت که همه سیگنالهای معاملاتی جوابگو نخواهند بود.
اما اگر این رویکرد به دقت و بهطور مستمر در همه معاملات پیاده شود، این سیگنالها معاملات خوشایند فراوانی را برای معاملهگر به ارمغان خواهند آورد.
سیگنالهای هارمونیک معمولاً واکنشهای اولیهای را حداقل پس از برخورد به PRZ به نمایش میگذارند.
با این حال همه سیگنالها یکسان نیستند.
در چنین شرایطی وقتی حرکات قیمتی اندکی بر میگردند و در مسیر روند قبلی و غالب بازار حرکت میکنند، بایستی سود سریعی را قبل از تبدیل شدن به ضرر از بازار گرفت و خارج شد.
حرکات قیمتی که اندکی پس از برخورد به PRZ به سمت عکس روند قبلی بر میگردند، مدتزمان خوبی را برای تعیین بسط بازگشت فراهم میکنند.
پس از اینکه سود کوچکی به دست آمد، فنهای مدیریت معامله بایستی در جهت بهینه کردن سود و مدیریت کارای معامله به کار گرفته شود.
هر چند که شاید سناریوهای بالایی بیش از حد آسان به نظر برسند، اما بایستی توجه کرد که هر معاملهای میتواند به سود، ضرر یا نقطه سربهسر برسد. پس از اینکه الگوی هارمونیک معتبر تشخیص داده شد، تصمیم ورود به معامله بستگی به چند کندل قیمتی تشکیل شده در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) دارد.
استفاده از PRZ بهعنوان محتملترین محدوده تغییر جریان بازار، به معاملهگر این امکان را میدهد تا حرکات بازگشتی در این محدوده را به دقت زیر نظر بگیرد.
یکی از فاکتورهای مهم در بررسی حرکات قیمتی بازار در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ)، اهمیت اعداد موجود در این محدوده است.
انطباق برآوردهای الگوهای هارمونیک بسیار مهم است، چونکه در محدوده محتمل بازگشتی، محاسبات هارمونیک زیادی وجود دارد که تشخیص اینکه کدام یک منجر به پایان روند خواهد شد کار دشواری است.
هر چند که سناریوهای بالایی کلی هستند، اما در تعیین اهمیت اعداد و محاسبات مهم هارمونیک در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) بسیار کاربرد دارند.
نکاتی در رابطه با محدوده محتمل بازگشتی (PRZ)
به دنبال محدودهای باشید که عوامل تکنیکال زیادی با یکدیگر انطباق دارند.
تجربه نشان داده که انطباق نسبتهای فیبوناچی (بخصوص در الگوهای هارمونیک) میتوانند نشانگر محدوده قوی از حمایت یا مقاومت باشند.
زمانی که الگوی خاص هارمونیکی شامل نسبتهای مختلفی از فیبوناچی در محدوده قیمتی تعریف شدهای باشد، احتمال اینکه بتواند مسیر آتی روند بازار را نشان دهند بسیار بالاست.
به دنبال محدودهای باشید که گروه زیادی از محاسبات را شامل میشود.
بهترین شیوه استفاده از الگوهای هارمونیک به این صورت است که محدودهای را بیابید که گروه زیادی از محلهای تکمیل الگوهای هارمونیک و نسبتهای فیبوناچی مهم در آن جای گرفتهاند.
هر چه عدد بزرگتری باشد، محدوده هارمونیک هم قویتر خواهد بود.
نسبت فیبوناچی که از موجهای حرکتی بزرگتری محاسبه شدهاند، معمولاً مهمترین محل تکمیل الگوی هارمونیک است.
این قاعده هم از بُعد زمانی و هم قیمتی اهمیت دارد.
برای مثال:
الگویی که در نمودار هفتگی تشکیل شده، بسیار مهمتر از الگویی است که در نمودار روزانه تشکیل شده است.
همچنین اگر الگوی کوچکی در داخل الگوی بزرگی تشکیل شده باشد، معمولاً الگوی بزرگتر اهمیت بیشتری دارد.
محدوده تقریبی اعداد محاسبه شده در PRZ. اگر محدوده محتمل بازگشتی شامل چندین عدد هارمونیک باشد، ایده آل ترین محل برای تکمیل الگو و برگشت بازار جایی است که اکثریت اعداد در آن محدوده قرار گرفتهاند.
کلید اصلی موفقیت در معاملات هارمونیک تعیین و تفسیر دقیق حرکات قیمتی در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) است.
تفسیر حرکات قیمتی در محدوده معاملاتی کار کوچکی نیست. تشخیص محل تکمیل الگوی هارمونیک (Harmonic) نیازمند شکیبایی و تمرین مستمر است.
توانایی تشخیص واکنش اولیه بازار در برخورد به PRZ مسئلهای است که به تنهایی میتواند معاملهای را وارد سود کند.
با تکمیل الگو حرکات قیمتی بزرگی را هم میتوان شاهد بود، که نیازمند ارزیابی سریع و اتخاذ فوری تصمیمات معاملاتی است.
معاملهگر بایستی آماده باشد تا با ورود اولیه قیمت به محدوده محتمل بازگشتی شرایط را سریعاً ارزیابی کند و تصمیم معاملاتی را اتخاذ نماید.
ورود بازار به محدوده محتمل بازگشتی
محدوده محتمل بازگشتی که به درستی تعیین شده باشد، در اولین برخورد بازار به آن واکنشهایی را نشان میدهد. میتوان گفت که در برخورد اولیه بازار به محدوده PRZ میتوان شاهد واکنشهای قیمتی بود که گاها فرصتهای معاملاتی را به وجود میآورند.
هر چند که میزان ادامه بازگشت بازار از محدوده PRZ میتواند متفاوت باشد، اما باید واکنش اولیه بازار بهگونهای باشد که قیمت از محدوده تعیین شده برگردد، تا الگوی تشخیص داده شده را تائید کند.
نشانه اولیهای از یک محدوده غلط بازگشتی، عدم واکنش بازار به PRZ است.
یعنی بازار پیش از ادامه روند قبلی هیچ واکنشی به PRZ نشان ندهد.
تشخیص الگوی معتبر نیازمند تجربه است و در واقع تفاوت میان معاملهگر بازنده و برنده است.
اما واکنش اولیه بازار به PRZ همواره یکی از مهمترین موضوعات در فرآیند تصمیمگیری است.
کندل های قیمتی اولیهای که در برخورد اول بازار به PRZ تشکیل میشوند، برای برآورد میزان بازگشت قیمتی بازار بسیار اهمیت دارد.
برخورد اول بازار به PRZ میتواند بسیار سریع اتفاق بیافتد.
گاها دیده شده که به دلیل نوسانات بازار فرصت معاملاتی ناشی از تکمیل الگوی هارمونیک از دست میرود.
تنها کاری که در چنین شرایطی میتوان انجام داد این است که پیش از برخورد اولیه بازار آماده باشید و تعدادی از الگوهای هارمونیک معتبر را زیر نظر بگیرید.
برخی از الگوهای هارمونیک در اولین برخورد به محدوده PRZ حرکات سریعی را به راه میاندازند که میتوانند بسیار سود ده باشند، به همین دلیل حتماً پیش از رسیدن بازار به محدوده PRZ آماده باشید.
اکثر موقعیتهای بازگشتی حرکات قیمتی بزرگی را به راه میاندازند که در محدوده کوچکی روی میدهند.
حتماً به یاد داشته باشید که محدوده PRZ، محدوده دقیقی است که نشانگر تکمیل الگوی های هارمونیک و پیشبینی از تغییرات روند قبلی بازار است.
همین که الگو تکمیل شد میتوان انتظارات تغییرات قابل توجه قیمتی را داشت که حرکات بزرگی به راه خواهند انداخت.
چک لیست معامله
پاسخ دادن به سؤالات زیر میتوانند به موفقیت معاملهگر کمک کنند:
- آیا الگوی هارمونیکی وجود دارد؟
- کدام الگوی هارمونیک در حال تشکیل است؟
- آیا AB=CD مشاهده میشود؟
- کجا تکمیل میشود؟
- آیا حداقل سه عدد یا بیشتر از آن در محدوده PRZ با یکدیگر انطباق دارند؟
- آن اعداد کدام ها هستند؟
- آیا تقارنی در الگو دیده میشود؟ یعنی تمام ساختار الگو از لحاظ مدتزمان سپری شده تقریباً یکسان هستند؟
- آیا نشانههای نگران کنندهای در بازار وجود دارد؟
- در کدام محدوده PRZ غیر معتبر خواهد شد؟ (حد ضرر)
- چه مقدار از سرمایه بایستی برای معامله به خطر بی افتاد؟ آیا ارزش ریسک کردن دارد؟
همواره سه موضوع مهم زیر را هم در نظر بگیرند:
- پیش از ورود به معامله حتماً آماده باشید.
بسیار مهم است که معاملهگر فهرستی از محدوده محتمل بازگشتی PRZ را زیر نظر داشته باشد، تا با رسیدن بازار به این محدوده شرایط را برای ورود به معامله ارزیابی کند.
استفاده از زنگهای هشدار نرمافزاری و نظارت بر محلهای احتمالی صدور سیگنال معاملاتی یکی از روشهای مرسوم در میان معاملهگران موفق است.
- برخی از فرصتهای معاملاتی به راحتی میتوانند از دست بروند.
هر چند که وضعیتهای بخصوصی را در الگوهای هارمونیک مشاهده خواهید کرد که برای ورود به معامله مناسب به نظر میرسند، اما بایستی تأکید کرد که هر فرصت معاملاتی به معنی ورود به معامله نیست.
- حتماً اشتباهات خود را اصلاح کنید.
به هیچ وجه از اشتباهاتی که در معاملات مرتکب شدهاید به سادگی عبور نکنید.
همواره سعی کنید که اشتباهات خود را مرور کنید و برای بر طرف کردن آنها راهحل بیابید.
امیدواریم مقاله آشنایی با مفهوم محتمل ترین محدوده بازگشت بازار مفید بوده باشد.
دیدگاه شما