با پیوت پوینت وودی، کاماریلا و فیبوناچی آشنا شوید
روش استاندارد محاسبه نقاط پیوت تنها راه محاسبه نقاط پیوت نیست.
معامله گران روی بهبود روش شناسایی نقطه پیوت اصلی کار کرده اند و اکنون به روش های دیگری نیز برای محاسبه نقاط پیوت دست یافته اند.
در این درس ، ما در مورد روش های دیگر صحبت خواهیم کرد ، و همچنین فرمول هایی را برای محاسبه این سطوح به شما ارائه خواهیم داد.
نقاط پیوت woodie
R2 = PP + کف – سقف
PP = (H کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات + L + 2C) / 4
S1 = (2 X PP) – سقف
S2 = PP – کف + سقف
در فرمول های بالا مشاهده خواهید کرد که محاسبه نقطه پیوت بسیار متفاوت از محاسبه آن با روش استاندارد است.
همچنین ، برای محاسبه سطح حمایت کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات و مقاومت مربوطه ، می توانید از اختلاف بین سقف و کف روز قبل استفاده کنید ، که به عبارتی به نام دامنه یا رنج شناخته می شود.
در زیر مثالی نموداری از محاسبه پیوت وودی برای EURUSD آورده شده است.
نقاط پیوت وودی (چوب خشکی) ، در واقع خطوط پر رنگ و یا سطوح حمایت و سطوح مقاومت هستند و خطوط نقطه چین ، نشان دهنده سطوح محاسبه شده از طریق روش استاندارد است.
از آنجا که آنها فرمول های مختلفی دارند ، سطوح حاصل از از محاسبات وودی بسیار متفاوت از مقادیر بدست آمده از طریق روش استاندارد است.
برخی از معامله گران ترجیح می دهند از فرمول های Woodie (چوب خشکی) استفاده کنند زیرا وزن بیشتری به قیمت بسته شدن دوره قبل می دهند.
برخی دیگر فرمول های استاندارد را ترجیح می دهند زیرا بسیاری از معامله گران این فرمول ها را مورد استفاده قرار می دهند که این امر می تواند باعث شود آنها خودبخود عمل کنند.
در هر صورت ، از آنجایی که مقاومت تبدیل به حمایت می شود (و بالعکس) ، اگر از فرمول های Woodie استفاده کنید ، باید چشم به این سطوح باشید زیرا ممکن است به مناطق ابراز علاقه مندی معامله گران تبدیل شوند. خلاصه هر کاری که شما را راضی می کند و مناسب شماست انجام دهید!
نقاط پیوت کاماریلا
R4 = C + ((H-L) x 1.5000)
R3 = C + ((H-L) x 1.2500)
R2 = C + ((H-L) x 1.1666)
R1 = C + ((H-L) x 1.0833)
S1 = C – ((H-L) x 1.0833)
S2 = C – ((H-L) x 1.1666)
S3 = C – ((H-L) x 1.2500)
S4 = C – ((H-L) x 1.5000)
فرمول های کاماریلا مشابه فرمول وودی هستند. آنها همچنین از دامنه و کلوز (بسته شدن) روز گذشته برای محاسبه سطح حمایت و مقاومت استفاده می کنند.
تنها تفاوت این است که شما باید برای 8 سطح اصلی (4 مقاومت و 4 حمایت) محاسبه انجام دهید ، و هر یک از این سطح ها باید در یک ضریب خاص کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات ضرب شوند.
مفهوم اصلی نقاط پیوت کاماریلا این است که بر اساس این فرض است که قیمت تمایل طبیعی به بازگشت به وسط دارد ، یا در این مثال ، کلوز روز گذشته.
فرض این است که زمانی که قیمت به سطح حمایت یا مقاومت سوم برسد ، شما باید خرید یا فروش بگیرید.
با این حال ، اگر قیمت ناچارا از S4 یا R4 در رفت ، بدان معناست که روند روزانه قوی است و زمان آن است که شما سوار قطار شوید!
نگاه کنید که چگونه محاسبه کاماریلا ، سطوح متفاوتی (خطوط توپر) را در مقایسه با سطوح بدست آمده از روش استاندارد (خطوط نقطه چین) ، ارائه می دهد!
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید ، بر خلاف نقطه پیوت ، تأکید بیشتر کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات بر قیمت بسته شدن است.
به همین دلیل ، ممکن است سطوح مقاومت در زیر نقطه پیوت باشد یا سطح حمایت بالاتر از آن باشد.
می بینید که چگونه تمام سطوح حمایت و مقاومت در بالای نقطه پیوت کاماریلا قرار گرفته اند؟
نقاط پیوت فیبوناچی
R3 = PP + ((کف– سقف) x 1.000)
R2 = PP + ((کف– سقف) x .618)
R1 = PP + ((کف– سقف) x .382)
S1 = PP – ((کف– سقف) x .382)
S2 = PP – ((کف– سقف) x .618)
S3 = PP – ((کف– سقف) x 1.000)
سطوح پیوت فیبوناچی اول با محاسبه نقطه پیوت مشابه روش استاندارد تعیین می شود.
و بعد ، باید دامنه روز قبل را در سطح فیبوناچی متناظر با آن ضرب کنید. بیشتر معامله گران از 38.کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات 2٪ ، 61.8٪ و 100٪ ریتریس (اصلاح) در محاسبات خود استفاده می کنند.
و در پایان ، اعدادی که حاصل می شود را به نقطه پیوت جمع یا از آن کم کنید و همین! سطح پیوت فیبوناچی در خدمت شماست!
به نمودار زیر نگاه کنید تا ببینید که چگونه سطوح محاسبه شده از طریق روش فیبوناچی (خطوط تو پر) با مقادیر محاسبه شده از طریق روش استاندارد (خطوط نقطه چین) متفاوت است.
منطق پشت پیوت فیبوناچی این است که بسیاری از معامله گران دوست دارند از نسبت های فیبوناچی استفاده کنند. تریدر ها از آنها برای سطوح اصلاح ، میانگین متحرک و غیره استفاده می کنند.
پس چرا برای نقاط پیوت از آنها استفاده نکیم؟
به یاد داشته باشید که از هر دو سطح فیبوناچی و سطوح پیوت برای پیدا کردن حمایت و مقاومت استفاده می شود.
با توجه به اینکه بسیاری از معامله گران این سطوح را رصد می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند ، آنها می توانند به همین دلیل عمل کنند.
کدام روش محاسبه سطوح پیوت بهتر است؟
حقیقت این است که ، درست مثل انواع اندیکاتور ها که پیشتر آموختید ، بهترین روش وجود ندارد.
در واقع همه اینها بستگی به این دارد که شما چگونه دانش خود از نقاط پیوت را با سایر ابزار موجود در جعبه ابزار معاملاتی خود ترکیب می کنید.
فقط بدانید که بیشتر نرم افزارهای تکنیکال که محاسبات خودکار انجام می دهند در حالت معمول از روش استاندارد در محاسبه سطوح پیوت استفاده می کنند.
اما حال که می دانید چطور این سطوح را خود به تنهایی محاسبه کنید ، می توانید همگی را تغییر دهید و ببینید کدام یک برای شما بهتر جواب می دهد.
ما به زودی یک اندیکاتور مفید برای محاسبه و ترسیم پیوت پوینت ها به شما معرفی خواهیم کرد.
چگونه پیوت پوینت را محاسبه کنیم؟
در درس قبلی توضیح دادیم که پیوت پوینت چیست. در این درس به نحوه محاسبه پیوت پوینت می پردازیم.
نقطه پیوت و سطوح حمایت و مقاومت مربوطه ، با استفاده از قیمت باز شدن ، قیمت سقف ، قیمت کف و قیمت بسته شدن آخرین سشن معاملاتی محاسبه می شود.
از آنجا که فارکس یک بازار 24 ساعته است ، بیشتر معامله گران فارکس زمان بسته شدن سشن معاملاتی نیویورک در 5:00 بعد از ظهر به وقت EST را به عنوان مبنای قیمت بسته شدن روز گذشته استفاده می کنند.
نحوه محاسبه پیوت پوینت
برای محاسبه ، کافی است قیمت سقف ، قیمت کف و قیمت پایانی در روز گذشته را در فرمول زیر جایگذاری کنید.
نقطه پیوت (PP) = (سقف + کف + بسته شدن) / 3
سپس سطح حمایت و مقاومت نسبت به نقطه پیوت اینگونه محاسبه می شود:
مقاومت اول (R1) = (2 x PP) – کف
حمایت اول (S1) = (2 x PP) – سقف
سطح حمایت و مقاومت دوم:
مقاومت دوم (R2) = PP + (سقف – کف)
حمایت دوم (S2) = PP – (سقف – کف)
سطح حمایت و مقاومت سوم:
مقاومت سوم (R3) = سقف + 2(PP – کف)
حمایت سوم (S3) = کف – 2(سقف – PP)
بخاطر داشته باشید که برخی از نرم افزارهای تکنیکال سطوح وسط یا سطوح میانی این نقاط را ترسیم می کنند.
اینها اساساً سطوح کوچک (مینی) بین پیوت پوینت اصلی و سطوح حمایت و مقاومت هستند.
اگر از دروس جبر در کلاس های ریاضی متنفر بودید ، دیگر ترس نداشته باشید زیرا مجبور نیستید این محاسبات را خود انجام دهید.
بیشتر نرم افزارهای تکنیکال به طور خودکار این کار را برای شما انجام می دهند. فقط اطمینان حاصل کنید که تنظیمات خود را طوری پیکره بندی کرده اید که زمان بسته شدن و قیمت صحیح را استفاده می کند.
همچنین ما در سایت خود BabyPips یک محاسبه گر پیوت پوینت وجود دارد. برای استفاده از آن اینجا را کلیک کنید.
محاسبه گر نقطه پیوت فارکس می تواند کارایی خوبی داشته باشد ، به خصوص اگر می خواهید کمی تست راستی آزمایی بگیرید تا ببینید که سطوح پیوت در گذشته چقدر با موفقیت عمل کرده اند.
به یاد داشته باشید ، یکی از مزایای استفاده از پیوت پوینت کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات عینی و تجربی بودن آن است ، بنابراین آزمایش چگونگی واکنش قیمت به آنها بسیار آسان است. ما به زودی اندیکاتور ترسیم پیوت پوینت برای متاتریدر 4 و متاتریدر 5 را روی وبسایت قرار خواهیم داد و در این صفحه لینک می کنیم.
در درس بعدی دوره آموزش فارکس ، ما روش های مختلفی را به شما آموزش می دهیم که با آنها می توانید نقاط پیووت را در استراتژی معاملاتی فارکس خود بگنجانید.
خطوط پیوت (پیوت پوینت) و خطوط کاماریلا
خطوط پیوت ابزار مناسبی برای دریافت سیگنال نقطه ورود، نقاط شکست و تعیین روند بعدی میباشد.
سال هاست که معامله گران از این ابزار برای تشخیص نقاط حمایتی و مقاومتی در بازار استفاده میکنند، که یکی از اصلی ترین اهداف در تحلیل تکنیکال تشخیص همین نقاط حمایتی و مقاومتی میباشد.
برخی از معامله گران معتقدند که اگر قیمت بالای خط P قرار داشته باشد نشان از روند صعودی و اگر در زیر خط P قرار داشته باشد نشان از نزول قیمت میدهد.
مشاهده بیشتر: دوره آموزش جامع فارکس
خطوط پیوت چیست
پیوت ها یکی از پر کاربرد ترین ابزار در جهت بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد و به طور کلی برای تخمین زدن روند بازار در تایم فریم های مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و در جهت تشخیص، برای تغییر روند یک نمودار میتواند کمک کند.
معامله گران توسط پیوت، برای سطوح کلیدی متحرک در بازار استفاده میکنند، این خطوط پیوت با محاسبه بالا، پایین، و بسته شدن کندل قبل متناسب با تایم فریم خود به دست می آیند، به طور مثال خطوط پیوت روزانه با محاسبه اطلاعات کندل قبلی در تایم روزانه به دست می آید.
مشاهده بیشتر: آموزش متاتریدر
نحوه محاسبه خطوط پیوت
برای محاسبه خطوط پیوت، چهار پارامتر مورد نیاز است، که عبارتند از:
- بیشترین قیمت
- کمترین قیمت
- بالاترین قیمت
- پایین ترین قیمت
خط P در پیوت
خط P با توسط قیمت بالا، پایین و بسته شدن کندل قبلی به دست می آید.
P = (High + Low + Close) / 3
خطوط S1 و R1
اولین خطوط حمایت و مقاومت در پیوت S1 و R1 میباشد، که با دوبرابر کردن خط پیوت، منهای بیشترین قیمت و کمترین قیمت به دست می آید.
S1 = (2 x P) – High
خطوط S2 و R2
دومین خطوط حمایتی و مقاومتی پیوت S2 و R2 میباشد، که با تفریق قیمت پایین و قیمت بالای کندل قبلی، و پس از آن، اضافه یا کم کردن عدد به دست آمده از خط پیوت میباشد.
(R2 = P + (High – Low
(S2 = P – (High – Low
خطوط R3 و S3
سومین خطوط حمایتی و مقاومتی R3 و S3 میباشد، محاسبه R3 با دوبرابر کردن تفاضل قیمت پایین از پیوت و اضافه کردن آن به بالاترین قیمت به دست می آید، و محاسبه S3 با دوبرابر کردن پیوت از بالاترین سطح قیمت، و پس از آن کم کردن این مقدار از پایین ترین قیمت به دست می آید.
(R3 = High + 2(P – Low
(S3 = Low – 2(High – P
این گونه محاسبات در پلتفرم های مختلف معاملاتی انجام میگیرد و نیاز به محاسبات دستی آن ها نمیباشد.
خطوط پیوت روزانه
خطوط پیوت روزانه برای تایم فریم های کوتاه مدت مانند: 5، 10، 15 و 30 دقیقه بیشتر کاربرد دارد.
این خطوط بر اساس اطلاعات کندل روز قبل به دست می آید، و با تغییرات روزانه قیمت این خطوط تغییر میکند.
پیشنهاد مطالعه: بروکر فارکس
خطوط پیوت هفتگی
اگر بخواهیم در تایم های بالای یک ساعته معامله کنیم، باید به خطوط پیوت هفتگی توجه خاصی داشته باشیم، این خطوط بر اساس اطلاعات کندل هفتگی، هفته قبلی محاسبه میشود، و با پایان یافتن هر هفته این خطوط تغییر میکنند.
خطوط پیوت ماهانه
خطوط پیوت ماهانه برای تایم فریم های میان مدت کاربرد دارد، این خطوط بر اساس اطلاعات کندل ماهانه قبلی به دست می آید و با پایان یافتن کندل هر ماه این خطوط تغییر میکند.
پیشنهاد مطالعه: آموزش کار با سایت فارکس فکتوری
نحوه استفاده از خطوط پیوت
خطوط پیوت مسیر کلی قیمت را در بازار مشخص میکند، و معامله گران توسط خطوط پیوت، تصمیم گیری های خود را در مسیر معاملاتی انجام میدهند.
اگر قیمت بالای خط P باشد، نشان از تمایل قیمت برای صعود بیشتر و رسیدن به سطح های بالاتر قیمتی است، اگر قیمت در زیر سطح P باشد، نشان از احتمال نزول بیشتر و رساندن خود به سطح های دیگر پیوت میباشد.
پس معامله گران توسط این خطوط، زمان ورود و خروج از معامله را تعیین میکنند ولی باید این نکته را در نظر داشت که آن را باید سایر نواحی و سیگنال ها ترکیب کرد تا با اطمینان بیشتر وارد معامله شد.
پیشنهاد مطالعه: فارکس چیست
خطوط کاماریلا
خطوط کاماریلا مانند خطوط پیوت نوعی از خطوط حمایت و مقاومت میباشد، با این تفاوت که فرمول محاسبه ی متفاوتی دارند، در خطوط کاماریلا هشت خط با محاسبات متفاوت وجود دارد، که دو خط از آن بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
فرمول محاسبه این نوع خطوط به این صورت میباشد.
پیشنهاد مطالعه: امواج الیوت
نحوه استفاده از خطوط کاماریلا
همانطور که در بالا گفته شد، دوسطح از این خطوط، با اهمیت تر از خطوط دیگر میباشند.
این خطوط در صورت صعود قیمت H3 و H4 و در صورت نزول قیمت L3 و L4 میباشد.
معامله گرانی که بر اساس این خطوط معامله میکنند، عقیده بر این دارند که اغلب اوقات قیمت توانایی عبور از خطوط H3 و L3 ندارد، و با رسیدن قیمت به هر کدام از این دو سطح در جهت بازگشت قیمت در بین این دو سطح دست به معامله میزنند.
اما در زمانی که بازار دارای روند قوی میباشد، صبر میکنند قیمت به خطوط L4 و H4 برسد و با شکست آن ها در جهت روند اصلی وارد معامله میشوند.
خلاصه و جمع بندی
به صورت کلی، خطوط پیوت را میتوان یکی از ابزار های مهم تحلیلی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت، اما به دلیل نوسانات قیمتی ممکن است دارای خطا هایی نیز باشد، که برای حل این موضوع باید با ابزار های دیگر معاملاتی ترکیب شود، و به واسطه استراتژی معاملاتی از آن استفاده کرد.
سطح پیوت P به عنوان شاخص مهم و اولیه عمل میکند، و به واسطه آن میتوان سطوح بعدی قیمت را به دست آورد.
معمولا معامله گران از این سطوح برای تعیین روند کلی و تصمیم گیری برای ورود و خروج دقیق به معامله انجام میدهند.
برخی از معامله گران، اگر قیمت بالای خط P قرار داشته باشد را نشانهای از صعود قیمت و اگر زیر خط P قرار داشته باشد را نشانهای از نزولی شدن قیمت میدانند.
نکته ی مهمی که میتواند اهمیت خطوط پیوت را چند برابر کند این میباشد که، بانک های بزرگ دنیا بیشتر از خطوط پیوت در معاملات خود استفاده میکنند.
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت)کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع پیوت ها
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
۱- پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.
در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. همچنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص میشود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر میرسد، گواههای معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.
کلام پایانی
به طور کلی، پیوتها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معاملهگری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز میباشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژیهای معاملاتی دقیق و روشهای نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.
پیوت پوینت چیست؟ اندیکاتوری برای تشخیص نقاط برگشت بازار
در تحلیل تکنیکال ما به پیش بینی آینده با استفاده از رفتار قیمت در گذشته بازار میپردازیم. در این میان ابزارهایی وجود دارند که به ما در انجام این کار کمک خواهند کرد. پیوت پوینت ها یکی از این ابزارهای کاربردی هستند که معامله گران جهت مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت، شناسایی سنتیمیت بازار و به حداقل رساندن میزان ریسک از آنها استفاده میکنند. در این مطلب قصد داریم به این بپردازیم که پیوت پوینت چیست، چه کاربردهایی دارد و نحوه محاسبه آن چگونه است تا انتها با ما همراه باشید.
پیوت پوینت چیست؟
این نقاط به معامله گران در تعیین حرکات قیمتی در بازارهای مالی کمک میکنند. به بیان ساده Pivot point ها نقاطی هستند که توسط تریدرهای حرفهای به منظور ارزیابی صعودی و نزولی بودن بازار استفاده میشود. محاسبه میانگین بالاترین، پایین ترین و قیمت بسته شدن یک کندل در سشن معاملاتی این نقاط را به ما میدهد. پیوت پوینت یک نوع اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال به منظور تشخیص روند بازار است. برخلاف اکثر شاخصهای فنی پیوت ها برای شناسایی نقاط عطف بازار در نظر گرفته شدهاند. آنها به کمک ریاضیات ساده و قیمتهای موجود در سشن معاملاتی مورد نظر محاسبه میشوند.
کاربردهای پیوت پوینتها
2 روش برای استفاده از Pivot Point ها وجود دارد که عبارتند از:
- به منظور به دست آوردن کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات سطوح حمایت و مقاوت استاتیک
به طور کلی میتوان گفت پایه و اساس تمامی تحلیلهای تکنیکال سطوح حمایت و مقاومت است. این سطوح به عنوان میدان اصلی نبرد بین خرس ها و گاوها در نظر گرفته میشوند. با رسیدن قیمت به این نقاط برخی انتظار رشد و برخ انتظار ریزش دارند بنابراین برآیند نظرات این افراد است که جهت گیری قیمت را در این سطوح مشخص میکند. با توجه به اهمیت این موضوع شاید سوال پیش بیاید که برای مشخص کردن دقیق این سطوح از چه روش میتوان استفاده نمود؟ برای این کار روشهای زیادی وجود دارد که یکی از این روش ها به کارگیری پیوتها است.
- استفاده از خطوط Pivot به منظور شناسایی سنتیمیت بازار
هنگامی که قیمتها پایینتر از پیوت میانی باشد یعنی بازار خرسی است و هنگامی که بالاتر حرکت میکند یعنی شرایط حاکم در بازار صعودی است. بسیاری از روزها هیچ جو روانی خاصی در بازار وجود ندارد و به اصطلاح قیمت در یک بازه مشخص در حال رنج زدن است. در چنین مارکتی هیچ کدام از خریداران و فروشندگان بازار را کنترل نمیکنند.
در پایان دقت داشته باشید که استفاده از Pivot Point ها به تنهایی نمیتواند مبنای خرید و فروش قرار بگیرد و شما نیاز به بررسی بیشتر اندیکاتورهای دیگر، پترن های چارت و … دارید.
نحوه محاسبه پیوت پوینتها
نرم افزارهای مختلفی هست که شما میتوانید با استفاده از آنها این سطوح را ترسیم کنید. این خطوط بر اساس سابقه قیمت در تایم فریمی که قصد معامله در آن داریم به دست میآیند.
این خطوط به 4 روش قابل محاسبه هستند کاربرد آموزش پیوت پوینت در معاملات که عبارتند از:
پیوت پوینت (P) = (بالاترین قیمت + پایین ترین قیمت + قیمت بسته شدن کندل)/ 3
D = H – L
بالاترین قیمت=H
پایینترین قیمت=L
قیمت بسته شدن کندل= Cمحاسبه به روش کلاسیک
اولین حمایت (S₁) = 2*P-H
دومین حمایت (S₂) = P-D
اولین مقاومت (R₁) = 2P-L
دومین مقاومت (R₂) = P + Dمحاسبه به روش فیبوناتچی
S₁ = P – 0.382D
S₂ = P – 0.618D
S₃ = P – D
R₁ = P + 0.382D
R₂ = P +0.618D
R₃ = P + Dمحاسبه به روش وودی
S₁ = P – )H-P)
S₂ = P – (H-L)
R₁ = P + (P-L)
R₂ = P +(H-L)محاسبه به روش کاماریلا
قوانین معامله با Pivot Point
نحوه برخورد با این نقاط مانند نقاط حمایت و مقاومت در فیبوناتچی است. اگر قیمت بالاتر از P باشد یعنی در روند صعودی قرار داریم و هنگامی که پایین تر از آن باشد در روند نزولی قرار داریم. S₁ و R₁ اولین نقاط برای تارگت گذاری هستند و هنگامی که این سطوح شکسته شد گام بعدی S₂ و R₂ خواهد بود.
دیدگاه شما