حسابداری
معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده میشود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیتهای جاری واحد تجاری تعیین گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2-نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان میدهد. این نسبتها از مقایسهی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهندهی آن با بدهیهای جاری به دست میآیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده میشود. اهم نسبتهای نقدینگی عبارتاند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)
الف: نسبت جاری:
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
ب: نسبت آنی (سریع):
بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع
نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکانپذیر نمیباشد، نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب میباشد.
زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبتهای فعالیت:
نسبتهای فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از داراییها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان میدهد و با بررسی آنها میتوان حد کفایت واحد سرمایهگذاری واحد تجاری در داراییهای جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهمترین نسبتهای فعایلت عبارتاند از:
1- نسبت گردش داراییها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران
1- نسبت گردش داراییها:
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش داراییها کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش داراییها بیانگر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری داراییها است و پایین بودن آن نشاندهنده سرمایه گذاری زیاد در داراییها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد میباشد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت دوره وصول مطالبات:
دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاستهای اعتباری مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که چند روز طول میکشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات
دفعات گردش مطالبات نشان میدهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول میشوند.
در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه میشود:
2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات
پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین میشود:
دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات
دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز میتوان به دست آورد:
فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات
3- دوره گردش کالا:
بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا
دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان میدهد که طول میکشد تا کالا فروخته شود.
متوسط صنعت پايين باشد بهتر است.
4- نسبت دوره گردش عمليات:
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست ميآيد.
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان میدهد.
چنانچه این نسبت بزرگتر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل میدهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.
6- گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری میباشد یا خیر.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
7- دوره واریز بستانکاران:
دوره واریز بستانکاران نشاندهنده این است که طول میکشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامهریزی برای پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهای تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود:
خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران
2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب
بستانکاران
4- نسبتهای سرمایه گذاری:
نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر میگیرد نشان میدهند. به عبارت دیگر نسبتهای سرمایهگذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری میسنجند.
مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتاند از:
1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
1- نسبت بدهی:
نسبت بدهی نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع بدهیها = نسبت بدهی
هرچه نسبت بدهی کوچکتر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشتهاند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
2- نسبت مالکانه:
نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده میشود نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه
نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص میکند و هرچقدر بالاتر باشد بیانگر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد میتوان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت پوشش هزینه بهره:
نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداختهای هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره
بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،
در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهیها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی میشود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمیرسند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از داراییهای ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در داراییهای ثابت سرمایهگذاری شده و اینچنین وضعی مسلماً مطلوب نمیباشد.
وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایینتر باشد بهتر است.)
6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:
هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا میکنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین میگردد:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه
هرقدر این نسبت پایینتر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبتهای مهم از نظر ترکیب سرمایهای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهیهای آن در بلند مدت است. این نسبت نشان میدهد که بدهیهای بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر میگیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیهای بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت پایینتر باشد بهتر است زیرا بیانگر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاریهای بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
5- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.
مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتاند از:
1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه
5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش
1- نسبت سود ناخالص:
نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینههای تولید نشان میدهد و با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،
از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینههای عملیاتی میباشد.
100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عملیاتی چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت سود خالص:
نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده میشود نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- بازده حقوق صاحبان سهام:
بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
5- بازده داراییها:
نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از داراییها جهت تحصیل سود را نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
100× متوسط داراییها / سود خالص = بازده داراییها
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
6- بازده سرمایه در گردش:
بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان میدهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه میباشد.
تجدید ارزیابی چیست
تجدید ارزیابی به بیان ساده به معنای بهروز کردن ارزش داراییهای شرکت است. درواقع افزایش مبلغ دفتری یک دارایی درنتیجه تجدید ارزیابی آن مستقیماً تحت عنوان مازاد تجدید ارزیابی ثبت و در ترازنامه بهعنوان بخشی از حقوق صاحبان نمایش داده میشود.
منظور از دارایی، داراییهایی است که مطابق استاندارد حسابداری قابلتجدید ارزیابی است و شامل مواردی از قبیل داراییهای ثابت مشهود، سرمایهگذاری بلندمدت و دارایی زیستی مولد است.
چرا شرکتها باید اقدام به تجدید ارزیابی داراییها نمایند؟
با توجه به شرایط اقتصادی ایران و تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی هرساله، مسلماً داراییهایی که شرکتی در سال تأسیس خریداری کرده دیگر در پایان سال دهم به همان اندازه نیست و اگر شرکت بخواهد همان دارایی را جایگزین یا خریداری نماید باید حداقل چندین برابر استهلاکی که طی ده سال گذشته گرفتهشده هزینه کند.
درنتیجه شرکت برای بقا و تداوم فعالیت، باید ارزش داراییهای خود را همگام با تورم بهروز کند و در پایان سالهای استهلاک، متناسب با تورم اقدام به سرمایهگذاری و یا خرید ماشینآلات جدید نماید. در اقتصادهایی که همچون اقتصاد ایران تورمی است لازم است حداقل هر ۵ سال دارایی شرکتها در طبقات مختلف تجدید شوند تا چرخه تولید و سرمایهگذاری روبهزوال نرود.
اما مشکل شرکتها برای عدم اقدام به تجدید ارزیابی داراییها و افزایش سرمایه از این محل چیست؟ طبق قوانین سازمان امور مالیاتی کشور، هزینه استهلاک مازاد تجدید ارزیابی داراییها (تفاوت استهلاک بر مبنای دو روش بهای تمامشده و تجدید ارزیابی) بهعنوان هزینه قابلقبول مالیاتی پذیرفته نمیشود؛ به این معنا که اداره مالیاتی این هزینه را بهعنوان هزینهای که بتواند مالیات را کاهش بدهد قبول نمیکند.
اگرچه این هزینه منجر به کاهش سود میشود و متعاقباً باعث کاهش مالیات پرداختی میگردد، ولی اداره امور مالیاتی آن را بهعنوان هزینه قابلقبول (کاهشدهنده سود و مالیات) نمیپذیرد و طلب مالیاتی متناسب با سود قبل از تجدید ارزیابی داراییها میکند. به همین دلیل شرکتها باید علاوه بر هزینه تجدید ارزیابی داراییها، مالیات بیشتری به سازمان امور مالیاتی بپردازند.
مشکل دوم انتظار سهامداران عمده این شرکتهاست. ازآنجاکه این شرکتها اقدام به تجدید ارزیابی مینمایند، مسلماً هزینه استهلاک بیشتری را ذخیره میکنند که درنهایت از سود شرکت کاسته و میزان سود تقسیمی به سهامداران کم میشود. بنابراین برخی از سهامداران عمده به دلیل اینکه شرکتهای مورد سرمایهگذاری خود را باهدف سود تقسیمی مشخص خریداری کردند از این موضوع سرباز میزنند.
انطباق تجدید ارزیابی داراییها با استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی
استاندارد حسابداری شماره سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت ۱۱ (داراییهای ثابت مشهود) بند ۳۳ عنوان میدارد دوره تجدید ارزیابی داراییهای ثابت مشهود وابسته به تغییرات ارزش منصفانه داراییهاست (۳ الی ۵ سال) و دوره تجدید ارزیابی سرمایهگذاریها یکساله است.
بند ۴۲ همین استاندارد بیان میدارد که مازاد تجدید ارزیابی داراییها بهعنوان درآمد تحققنیافته شناسایی میشود و افزایش سرمایه از آن محل مجاز نیست مگر در مواردی که بهموجب قانون تجویزشده باشد. این همان بخشی است که دولت در بودجه خود پذیرفته و درآمد حاصل از افزایش ارزش داراییها را معاف مالیات کرده است، به شرطی که هزینه استهلاک مازاد تجدید ارزیابی دارایی هزینه قابلقبول مالیاتی نیست.
در بند ۷۸ قانون بودجه سال ۱۳۹۰، بند ۳۹ قانون بودجه سال ۱۳۹۱، بند ۴۸ قانون بودجه سال ۱۳۹۲ و ماده ۱۷ قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی (مجوز ۵ ساله از ۲۵/۰۶/۱۳۹۱ تا ۲۴/۰۶/۱۳۹۶) به شرکتها اختیار دادهشده که داراییهای خود را تجدید ارزیابی کنند به این شرط که مازاد حتماً به سرمایه منتقل شود.
از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۴ بنگاههای عظیمی ازجمله بانکها با ارزیابی املاک و سرقفلی، سرمایه خود را از مبلغ ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیارد ریال به چند هزار میلیارد ریال افزایش دادند (شرکتهایی که تا پایان سال ۱۳۹۴ مازاد را شناسایی کنند، فرصت دارند طبق مصوبه هیئتوزیران تا پایان سال ۱۳۹۵ نسبت به ثبت سرمایه در اداره ثبت شرکتها اقدام نمایند).
ازآنپس، تبصره یک ماده ۱۴۹ قانون مالیاتهای مستقیم (اصلاحی ۳۱/۰۴/۱۳۹۴) با این مضمون که “شرکتها میتوانند طبق استانداردهای حسابداری، داراییهای خود را تجدید ارزیابی کنند و از معافیت مالیاتی بهرهمند شوند” تصویب شد که درواقع یعنی حق انتقال به سرمایه را ندارند.
بنابراین تا پایان سال ۱۳۹۴، باید مازاد تجدید ارزیابی به سرمایه منتقل شود تا شرکت مشمول معافیت مالیاتی شود. ولی از ۰۱/۰۱/۱۳۹۵ به بعد شرکت نباید مازاد تجدید ارزیابی را به سرمایه منتقل کند تا از معافیت مالیاتی بهرهمند شود. از طرفی در اصلاحیه ۳۱/۰۴/۱۳۹۴، ماده ۱۷ قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی که تا ۲۴/۰۶/۱۳۹۶ اعتبار داشت، بر اساس ماده ۲۸۲ لغو شد.
درنتیجه شرکتهایی که در سال ۱۳۹۵ تجدید ارزیابی انجام میدهند باید:
- مازاد را هرساله در حقوق صاحبان سهام نمایش دهند. (درآمد تحققنیافته را هرساله مستهلک کنند)
- صورت سود و زیان جامع را ارائه کنند.
- معادل تفاوت استهلاک دو روش، عامل کاهش مازاد بوده و معادل همین رقم هرساله به گردش سود انباشته اضافه شود (به عبارتی میتواند بین صاحبان سهام تقسیم شود که مشمول مالیات نیست)
- در صورت فروش یا برکناری دارایی، مازاد مربوطه مستقیماً به سود انباشته منتقل شود.
تجدید ارزیابی موضوع این آییننامه حسب مورد توسط کارشناسی رسمی دادگستری، با معرفی کانون کارشناسان رسمی دادگستری، یا کارشناسی قوه قضاییه معرفیشده توسط امور مشاوران حقوقی، وکلا و کارشناسان قوه قضاییه صورت میگیرد.
تضاد افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی با استانداردهای بینالمللی IFRS
برخی شرکتها با استناد به ماده ۱۷ قانون حداکثر توان تولیدی و خدماتی و همچنین جهت خروج از ماده ۱۴۱ اصلاحیه قانون تجارت و یا بنا بر دلایلی چون اصلاح ساختار مالی و کاهش نسبت اهرمی، اقدام به تجدید ارزیابی داراییها و انتقال مازاد تجدید ارزیابی بهحساب سرمایه اقدام می کنند.
اگرچه این امر موجب شفاف ترشدن صورتهای مالی آن شرکتها میشود اما به دلیل افزایش هزینه استهلاک و همینطور کاهش سود هر سهم و درنتیجه کاهش ارزش سهام این شرکتها، در مقایسه با شرکتهای مشابه که داراییهای خود را تجدید ارزیابی نکرده بودند، فراگیر نشده است.
انتقال مازاد تجدید ارزیابی بهحساب سرمایه، طبق استانداردهای حسابداری (درصورتیکه طبق قانون مجاز باشد) امکانپذیر است و حال اینکه انتقال این مازاد بهحساب سرمایه برخلاف استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی IFRS است. طبق استانداردهای بینالمللی مزبور، شرکتهایی که برای اولین بار صورتهای مالی خود را طبق این استاندارد ارائه میکنند، باید این استانداردها را در ارائه اقلام مقایسهای سه سال قبل خود نیز رعایت کنند.
شرکتهای پذیرفتهشده در بورس که مازاد تجدید ارزیابی و داراییها را بهحساب سرمایه منتقل کردهاند و قرار است صورتهای مالی خود را بر اساس IFRS تهیه کنند، عملاً نمیتوانند اقلام مقایسهای را اصلاح و سرمایه را کاهش دهند. تنها راهحل شاید اخذ مجوز خاص از بنیاد IFRS باشد.
دارایی هایی قابل استهلاک
اگر فکر می کنید چه چیزی قابل استهلاک است، می توانید اکثر انواع دارایی های مشهود مانند ساختمانها، وسایل نقلیه تجهیزات، ماشین آلات و مبلمان را قابل استهلاک حساب کنید. همچنین می توانید برخی از دارایی های نامشهود مانند حق ثبت اختراع، حق چاپ و نرم افزار رایانه ای را استرداد کنید.
اساساً، وقتی چیزی مستهلک می شود، ارزش آن کاهش می یابد. در حسابداری، هنگامی که هزینه ثبت شده یک دارایی ثابت به طور سیستماتیک کاهش می یابد تا زمانی که ارزش دارایی صفر یا ناچیز شود، به عنوان استهلاک شناخته می شود.
استهلاک در حسابداری چیست؟
استهلاک یک روش حسابداری است که یک شرکت تجاری برای محاسبه ارزش نزولی دارایی خود استفاده می کند.
با تخصیص هزینه یک دارایی خریداری شده در مدت زمانی که انتظار می رود مورد استفاده قرار گیرد، مشاغل می توانند در طی چندین سال مقدار کمتری از هزینه را به جای یک کسر بزرگ در سال خریداری شده، کسر کنند.
هدف از این کار سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت تطبیق هزینه دارایی ها با درآمد حاصل از استفاده از دارایی است. همچنین، بدستآوردن ارزش دارایی به شما امکان می دهد صورت حساب های مالیاتی را کاهش دهید.
چه چیزی را نمی توان استهلاک حساب کرد؟
شرکت ها تمام اموال خود را استهلاک حساب نمیکنند. اقلام کم هزینه با طول عمر کوتاه به عنوان هزینه های تجاری ثبت می شوند. می توانید این هزینه ها را در سالی که متحمل شده اید، یادداشت کنید.
به عنوان مثال، لوازم اداری اقلام هزینه ای هستند در حالی که چاپگری که برای مدت طولانی تری استفاده می کنید، یک دارایی ثابت است که هر ساله استهلاک می شود.
کدام دارایی منسوخ نمی شود؟
همه دارایی های قابل استهلاک، دارایی های ثابت هستند اما همه دارایی های ثابت قابل استهلاک نیستند. برای استهلاک یک دارایی، باید آن دارایی ارزش خود را به مرور از دست بدهد. به عنوان مثال، زمین یک دارایی ثابت غیر قابل استهلاک است زیرا ارزش ذاتی آن تغییر نمی کند.
شما نمی توانید ملک را برای استفاده شخصی و دارایی های نگهداری شده برای سرمایه گذاری جزئی از استهلاک حساب کنید.
نمونه هایی از دارایی های غیر قابل استهلاک عبارتند از:
دارایی های جاری مانند پول نقد در دست، مطالبات قابل دریافت
سرمایه گذاری هایی مانند سهام و اوراق قرضه
دارایی شخصی (برای تجارت استفاده نمی شود)
مجموعه هایی مانند یادگاری، هنری و سکه
نمونه هایی از ارزش گذاری دارایی ها
دارایی های مشهود مانند:
ساخت ماشین آلات
ساختمان های اداری
ساختمانهایی که برای درآمد اجاره می کنید (هم ملک مسکونی و هم تجاری)
تجهیزات، از جمله رایانه
اگر در ملک اجاره ای خود اصلاحاتی انجام داده باشید، واجد شرایط استرداد آن هستید.
دارایی های نامشهود مانند حق ثبت اختراع، حق چاپ، نرم افزار کامپیوتر قابل استهلاک است.
چه چیزی به عنوان دارایی قابل استهلاک واجد شرایط است؟
دارایی های قابل استهلاک، دارایی های تجاری واجد شرایط استهلاک هستند برای واجد شرایط بودن به عنوان دارایی قابل استهلاک، ملک باید شرایط زیر را داشته باشد:
شما باید مالک باشید
شما باید از آن در تجارت یا فعالیت درآمدزایی خود استفاده کنید
حداقل باید یک سال عمر مفید داشته باشد
چرا دارایی ها از بین می روند؟
دارایی های ثابت، مانند تجهیزات و وسایل نقلیه، هزینه های اصلی هر شغل است. پس از مدت زمان مشخص، این دارایی ها منسوخ شده و باید جایگزین شوند. دارایی ها برای محاسبه هزینه بازیابی که در طول عمر مفید دارایی های ثابت متحمل شده اند، مستهلک می شوند. این به عنوان یک روش استفاده می شود تا دارایی را در پایان عمر خود یا هنگام نیاز به فروش آن جایگزین کنید.
از آنجا که برای کاهش درآمد مشمول مالیات استفاده می شود، استهلاک بار مالیاتی را کاهش می دهد. با این حال، استهلاک یک هزینه غیر نقدی است و هیچ تاثیری در جریان نقدی یا مانده واقعی نقدینگی شما ندارد.
چگونه دارایی های قابل قیمت گذاری را محاسبه می کنید؟
روش های مختلفی برای استهلاک دارایی وجود دارد. با سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت استفاده از روش استهلاک خط مستقیم، کسب و کار هر دوره حسابداری همان هزینه استهلاک را می گیرد. این هزینه دارایی منهای ارزش باقیمانده است که بر تعداد سالهای عملکرد تقسیم شده است.
دانستن اینکه چه چیزی در طول یک سال قابل استهلاک است و به شما کمک می کند تا از هزینه های زیاد و نتایج مالی بسیار متغیر جلوگیری کند.
دارایی ثابت (Fixed Asset)
دارایی ثابت (به انگلیسی Fixed Asset) یک ملک یا تجهیزات محسوس و قابل لمس است که یک شرکت در اختیار دارد و میتواند در عملیات خود برای درآمدزایی از آن استفاده کند.
داراییهای ثابت را نمیتوان در طول یک سال مصرف یا به وجه نقد تبدیل کرد. داراییهای ثابت معمولا در ترازنامه و تحت عنوان املاک، ماشینآلات و تجهیزات ثبت میشوند.
این داراییها به داراییهای سرمایهای (Capital Assets) نیز مشهورند.
شرح بیشتر دارایی ثابت
صورت ترازنامه شرکت شامل داراییها، بدهیها، و حقوق صاحبان سهام است. داراییها به داراییهای جاری و غیرجاری تقسیم میشوند، تفاوت این دو دسته در عمر مفید آنهاست.
داراییهای جاری اغلب داراییهایی نقدی هستند که در عرض کمتر از یک سال به وجوه نقد تبدیل خواهند شد. داراییهای غیرجاری به داراییها و اموالی گفته میشود که تحت تملک یک کسب و کار هستند اما به راحتی به وجه نقد تبدیل نمیشوند.
گروههای مختلف داراییهای غیرجاری شامل داراییهای ثابت، داراییهای نامشهود، سرمایه گذاریهای بلندمدت، و هزینههای معوقه هستند.
دارایی ثابت برای تولید یا تامین کالا و خدمات، برای اجاره به شخص ثالث، یا برای استفاده در سازمان خریداری میشود.
اصطلاح “ثابت” به این معناست که این داراییها در طول سال حسابداری پیشرو به اتمام نمیرسند یا فروخته نمیشوند. دارایی ثابت اغلب شکلی فیزیکی دارد و در ترازنامه تحت عنوان داراییهای ثابت مشهود، سرمایهگذاری در املاک و سایر داراییها گزارش میشود.
هنگامی که شرکت دارایی ثابتی به دست میآورد، این مسئله در صورت مالی جریانهای نقدی در زیر بخش “جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری” ثبت میشود. خرید داراییهای ثابت نمایانگر جریان خروج نقدینگی از شرکت است در حالیکه فروش آن نمایانگر جریان ورودی نقدینگی است.
اگر ارزش دارایی به زیر ارزش دفتری خالص آن نزول کند، این دارایی دچار تقلیل ارزش شده است، به این معنا که ارزش ثبت شده آن در ترازنامه کاهش پیدا میکند تا نشاندهنده ارزشگذاری بیش از حد آن در مقایسه با ارزش بازار باشد.
هنگامی که یک دارایی ثابت به پایان عمر مفید خود رسید، معمولا با فروش به ارزش اسقاط (salvage value) از لیست داراییهای شرکت خارج میشود. ارزش اسقاط ارزش تخمین زده شده دارایی در صورت خراب شدن یا فروش قطعات است.
در برخی موارد، دارایی ممکن است از رده خارج شده و دیگر بازاری برای آن وجود نداشته باشد. در این صورت، این دارایی بدون دریافت هیچ گونه مبلغی دور انداخته میشود. در هر دو صورت، در صورتی که دارایی ثابت دیگر توسط شرکت به کار گرفته نشود، از ترازنامه خارج میشود.
چرا شرکتها همواره نسبت به وضعیت دارایی ثابت نگران هستند؟
یکی از مهمترین موضوعات سرمایهگذاری که مورد توجه شرکتها قرار گرفته است، نگهداری و مدیریت اموال و دارایی ثابت و برآورد کردن ارزش آنهاست. به همین جهت نظارت صحیح در این حوزه به دلیل مدیریت و جایگزینی به موقع، ایجاد اطمینان از پوشش بیمهای و کنترل مناسب بر ارکانهای دارایی ثابت و استهلاک ضروری است.
این موضوع باعث شده تا سازمانها، شرکتها و واحدهای تجاری احساس نیاز به سازوکار کنترلی قدرتمند برای مدیریت و اصلاح انحرافات خود در حوزه دارائی ثابت داشته باشند.
اهمیت مدیریت دارایی ثابت
- بازدهی کسبوکار را بالا میبرد.
- به سرمایهگذاران برای برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلندمدت کمک میکند.
- یک صاحب کسبوکار را از سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت ریسکهای زیادی در امان نگه میدارد.
- شفافیت و اعتماد در یکپارچگی اطلاعات را در بر دارد.
- موجب محاسبه دقیق سود و زیان شرکت و ارزش ریالی داراییها میشود.
- امنیت دسترسی به اطلاعات دارایی ثابت را فراهم میکند.
- یک ساختمان خوب، طرح خوب، کارخانه خوب و ماشین آلات خوب، مشتری را جذب میکند و برای افزایش فروش موثر است.
- گزارشهای صحیح را به صاحبان کسبوکار ارائه میدهد.
- معافیتهای مالیاتی را دربر دارد.
- موجب پیگیری و ردیابی سریع داراییها و ارزشهای آنها میشود.
نکات کلیدی
- داراییهای ثابت، مواردی از جمله املاک یا تجهیزات هستند که یک شرکت برای کسب درآمد در طولانیمدت استفاده میکند.
- به داراییهای ثابت معمولا اموال، ماشینآلات و تجهیزات گفته میشود.
- انتظار میرود داراییهای جاری، مانند موجودی کالا، در طول یک سال آینده به وجه نقد تبدیل و یا استفاده شوند.
- داراییهای غیرجاری در کنار داراییهای ثابت شامل سرمایهگذاریهای نامشهود و بلندمدت هستند.
- داراییهای ثابت با استفاده طولانیمدت، در معرض استهلاک (depreciation) هستند.
اهمیت ثبت دقیق دارایی ثابت گاهی اوقات توسط کسبوکارهای کوچک و متوسط نادیده گرفته میشود، به روز بودن و دقت در ثبت داراییها نه تنها کمک میکند تا گزارشها به درستی منتشر شوند بلکه میتواند نقش بسیار ارزشمندی در کمک به مالکان کسبوکار در برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشد.
بر اساس تجربه ما بیشتر مالکان کسبوکارهای کوچک زمانی که با رشد داراییهای ثابت مواجه میشوند، درصدد کسب راهحل مناسبتری برای مدیریت داراییهای خود هستند.
داراییها اساساً برای تحقق درآمد کسبوکارها، وصول بدهی، نگهداری از مشتریان و مصرفکنندگان و رشد ثروت مورد استفاده قرار میگیرند.
داراییهای ثابت شامل زمین، ساختمان، ماشینآلات، تجهیزات اداری، اثاثیه و غیره هستند و مدیریت دارایی ثابت موثر و کارآمد به موفقیت هر کسبوکاری کمک خواهد کرد.
کنترلهای بسیار مهم حسابرسی در رابطه با داراییهای ثابت
1- کنترل امضا های مجاز سند حسابداری
2- کنترل صحت محاسبات
3- کنترل با ایین نامه تفکیک هزینه های جاری از سرمایه ای
4- کنترل با برگ در خواست خرید کالا/خدمات
5- کنترل با صورتحساب فروشنده
6- کنترل ممهور شدن مدارک به مهر
7- کنترل با برگ حواله انبار.رسیدو حواله مستقیم
8- کنترل با ایین نامه معاملات شرکت
9- کنترل کسورات قانونی(بیمه و مالیات)از کارهای حق الزحمه
10- کنترل ارتباط هزینه های سرمایه ای با فعالیت شرکت
11- کنترل کفایت اسناد و مدارک مثبته
12- کنترل ارتباط هزینه با دوره مالی
13- کنترل اعتبار مدارک مثبته
14- کنترل ثبت صحیح حساب و طرف حساب سند حسابداری
15- کنترل هزینه های سرمایه ای دارای قرارداد با مفاد قرارداد و استخراج خلاصه قرارداد
16- کنترل داراییهای در جریان تکمیل طبق پیش بینی و کار انجام شده از نظر ریالی و فیزیکی
17- کنترل درصد یشرفت فیزیکی داراییهای در جریان تکمیل با گزارشات دریافتی که به تایید قسمت فنی و مقامات مجاز رسیده باشد
18- کنترل تعیین بدهیهای احتمالی از محل ایجاد داراییها(بیمه . مالیات . …….)
19- کنترل احتساب هزینه های دستمزد . سربار . و مو اد مصرفی قیمت تمام شده سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت داراییها ی ساخته شده در شرکت
20- کنترل داشتن دستورالعمل انتقال داراییهای در جریان تکمیل به داراییهای ثابت و تهیه صورت جلسه تکمیل و تحویل و تحول داراییهای در جریان تکمیل (با امضاء مسئولین فنی شرکت و تکمیل کننده(سازنده) که ساخت انها به اتمام رسیده و صدور سند حسابداری جهت انتقال به داراییمای ثابت
21- کنترل مشخص نمودن تاریخ بهره برداری از داراییهای در جریان ساخت تکمیل شده جهت احتساب هزینه استهلاک
22- کنترل تفکیک قیمت عرصه (زمین) و اعیان (ساختمان) از یکدیگر و ارایه ان در جدول یادداشت داراییهای ثابت طبق صورتهای مالی بصورت جداگانه
23- کنترل داشتن لیست (دفتر) اموال
24- کنترل داشتن کارت تعمیر داراییها(ماشین الات. ساختمان . وسایط نقلیه و ……….)
25- کنترل احتساب ذخیره برای داراییهای سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت مسروقه و مفقوده
26- کنترل مشخص نمودن داراییهای بلا استفاده و احتساب هزینه استهلاک معادل 30درصد نرخ استهلاک مقرر در ماده 151 ق.م.م و پرس جو از مسئولین مبنی بر علت عدم استفاده از داراییهای راکد و تصمیم گیری در ارتباط با موضوع مربوطه
27- کنترل پوشش بیمه ای داراییها:
قیمت تما م شده –ارزش دفتری –ارزش بیمه شده سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت طبق بیمه نامه = اضافه(کسر)پوشش بیمه ای
28- کنترل نرخ استهلاک مندرج در صورتهای مالی با نرخ های مورد استفاده در شرکت (کنترل بصورت نمونه ای)و مفاد ماده 151 ق . م. م
29- انجام کنترل اقلام نمونه انتخابی طبق چک لیست مربوطه
30- مشاهده عینی اسناد مالکیت زمین . ساختمان . و وسایط نقلیه و قرار دادن رونوشت انها در پرونده دایم و به روز آوری انها در هر دوره رسیدگی
31- کنترل استخراج اقلام فروخته شده و بررسی صحت محاسبات صورت گرفته در ارتباط با انها:
قیمت تمام شده – ذخیره استهلاک – ارزش دفتری – قیمت فروش = سود (زیان)
32- کنترل اضافات ذخیره استهلاک با هزینه استهلاک
33- تهیه صورت خلاصه اضافات دارایهای ثابت و داراییهای در جریان تکمیل
34- کنترل مشاهده عینی وسایل نقلیه و انجام کنترل های لازم طبق چک لیست مربوطه
35- کنترل قیمت تمام شده و ذخیره استهلاک طبق دفاتر با قیمت تمام شده و ذخیره استهلاک طبق صورت ریز اموال(دفتر اموال) در پایان دوره
36- دریافت و کنترل لیست داراییهای اسقاط شده طبق دفتر اموال و خارج نمودن قیمت تمام شده انها از سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت سرمایهگذاری در یک دارایی ثابت دفاتر
37- کنترل رعایت ایین نامه اجرایی ماده 138 ق . م . م. در ارتباط با پروژه های طرح توسعه و افزایش ظرفیت
38- کنترل استخراج سیستم خرید و ایجاد داراییهای در جریان تکمیل و قرار دادن ان در پرونده دایم
39- استخراج تعهدات سرمایه ای به شرح زیز:
مبلغ قرارداد – هزینه های انجام شده قطعی سرمایه ای = تعهدات سرمایه ای
خدمات مالی و مالیاتی چرتکه
در سمت راست ترازنامه، دارایی های شرکت نشان داده می شود که به دو بخش دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری(دارایی های ثابت) تقسیم می شوند. مهمترین عاملی که دارایی ها را به این دو بخش تقسیم می کند متغیر زمان است. به عبارتی، اگر انتظار رود که دارایی های یک شرکت طی کمتر از یکسال به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های جاری و اگر انتظار بر این باشد که بیش از یکسال (یا چرخه عملیاتی) زمان نیاز باشد که دارایی به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های غیرجاری یا دارایی ثابت گنجانده می شود.
برای روشن شدن این موضوع به دو مثال می پردازیم. موجودی نقد (شامل حساب بانکی یا تنخواه) جزء دارایی جاری به حساب می آید. چرا که وجه نقد هستند. اما دارایی های ثابت مشهود(شامل زمین و ساختمان شرکت) جزء دارایی های غیرجاری به حساب می آیند. چرا که انتظار میرود یکسال دیگر هم این دارایی ها به وجه نقد تبدیل نشوند و مدیریت تصمیمی به فروش این داراییها ندارد.
دارایی های جاری
همانطور که گفتیم، دارایی جاری شامل دارایی هایی می شود که انتظار می رود طی کمتر از یکسال به وجه نقد تبدیل خواهد شد.
موجودی نقد
شامل وجوه نقدی است که به صورت ریالی و ارزی در صندوق، تنخواه و حساب بانکی شرکت وجود دارند.
سرمایه گذاری های کوتاه مدت
این سرفصل شامل سرمایه گذاری در اوراق مشارکت و … است.
دریافتنی های تجاری و غیرتجاری
شامل مطالبات شرکت از مشتریان می باشد. دریافتی های تجاری (حسابها و اسناد دریافتنی تجاری ) مطالبات شرکت بابت عمدتاً فروش محصول خود است اما دریافتنی غیرتجاری ( سایر حسابها و اسناد دریافتنی ) مرتبط با مطالبات شرکت از افرادی غیر از خریداران محصولات خود می باشد.(مانند فروش نسیه ساختمان شرکت)
حساب جاری شرکاء
حساب جاری شرکاء یک حساب با ماهیت بستانکار و بدهکار می باشد. بدین معنی که یکبار زیر مجموعه حساب کل سایر حسابهای دریافتنی و یکبار زیر مجموعه حساب کل سایر حسابهای پرداختنی تعریف می گردد.در واقع در بستانکار بودن این حساب نشان دهنده بدهکاری شرکت به سهامداران است و بدهکار بودن این حساب نشان دهنده بدهکاری سهامداران به شرکت است. این حساب یک حساب کمکی برای حسابداران بشمار می رود که تبادل مالی میان شرکت وشرکاء را نشان می دهد.
موجودی مواد و کالا
شامل مواد اولیه خریداری شده، کالای(محصول) نیمه ساخته و کالای ساخته شده است.
پیش پرداختها
مبلغی که بابت دریافت خدمات به کارفرما یا پیمانکار قبل از انجام کار پرداخت می شود(بیعانه پرداختی)
دارایی های غیرجاری
دارایی های غیر جاری، شامل دارایی های بلندمدت شرکت می باشد که در فرایند عملیات شرکت مورد استفاده قرار می گیرند و بر اساس انتظار شرکت طی یکسال آتی به نقد تبدیل نمی شوند .
سرمایه گذاری های بلندمدت
مانند خرید سهام عمده یک شرکت
دارایی های ثابت مشهود و نامشهود
دارایی ها در طبقه بندی دیگری به دو دسته مشهود و نامشهود طبقه بندی می شوند. دارایی مشهود قابل مشاهده است. مانند ز مین و ساختمان و ماشین آلات اما دارایی نامشهود قابل رویت و مشاهده نیست. مانند سرقفلی و حق امتیاز .
سایر دارایی های غیر جاری
دراییهای غیرجاری که طبقه بندی آنها در یکی از سرفصل های قبل مناسب نیست،در سرفصل سایر داراییهای غیرجاری گزارش می شود یا اینکه در صورت اهمیت به طور مجزا در متن ترازنامه نشان داده میشود.اسناد دریافتنی بلند مدت،حصه بلند مدت وام کارکنان، پیش پرداختهای بلند مدت هزینه ها و داراییهای ثابت مشهود کنار گذاشته شده برای فروش ، وجوه نقد مسدود شده نمونه هایی از سایر دارایی های غیر جاری است.
مشخصات وب
دفتر خدمات مالی و مالیاتی چرتکه
ثبت نام کد اقتصادی
ثبت نام ارزش افزوده
ثبت اظهارنامه های مشاغل شرکت ها اجاره املاک
اظهارنامه ارزش افزوده
ثبت صورت معاملات فصلی
ثبت الکترونیکی اعتراضات
تهیه و تنظیم لیست حقوق
تهیه و تنظیم لیست بیمه
تحریر دفاتر
آدرس : استان بوشهر - خورموج - شرق میدان بهشتی روبروی کوچه بنیاد شهید
موبایل : 09173771120
instagram : chortkeeh
دیدگاه شما