برنامه ترید یا برنامه معاملاتی (Trading Plan) چیست و چگونه آن را تنظیم کنیم؟
به عنوان یک معاملهگر به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید، چون به شما کمک میکند تا تصمیمهایی منطقی در هنگام ترید بگیرید و عوامل معاملهی ایدهآل خود را تعریف کنید. باید تصمیمات را از ذهنِ درگیر خارج کرد و به روی کاغذ یا صفحه نمایش آورد. تا زمانی که برنامه معاملاتی نداشته باشید، تصمیمگیریهای شما هر لحظه میتواند همگام با احساسات شما تغییر کند. یک برنامه معاملاتی خوب، شما را از تصمیمگیری احساسی در لحظات حساس منع میکند.
یک برنامه معاملاتی، ابزاری جامع برای تصمیمگیری در زمینهی فعالیت معاملاتی شما است. نوشتن تصمیمات پیش و پس از معامله از اصول اولیه معامله یا همان ترید است. این برنامه به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید که چه چیزی را در چه زمانی و به چه مقداری معامله کنید. یک برنامه ترید، باید برنامهای منحصر به خودتان باشد. میتوانید از برنامهی فرد دیگری به عنوان یک طرح کلی استفاده کنید، اما به خاطر داشته باشید که نگرش شخص دیگر نسبت به ریسک و سرمایهی موجود، میتواند با دیدگاه شما بسیار متفاوت باشد.
برنامه معاملاتی شما میتواند هر چیزی را که به نظر شما مفید میآید، شامل شود؛ اما همیشه باید موارد زیر را پوشش دهد:
- انگیزهی شما از یک معامله
- تعهد زمانی (چقدر صبر خواهید کرد؟)
- اهداف معاملاتی شما
- نگرش شما نسبت به ریسک
- سرمایه موجود شما برای معامله
- قوانین شخصی برای مدیریت ریسک
- بازارهایی که میخواهید در آنها معاملات خود را انجام دهید
- راهبرد و استراتژی شما
- مراحل نگهداری سوابق معاملات
یک طرح معاملاتی با استراتژی معاملاتی متفاوت است. راهبرد یا استراتژی معاملاتی دقیقاً چگونگی ورود و خروج شما را به معاملات مشخص میکند. نمونهای از یک راهبرد معاملاتی ساده میتواند «خرید بیت کوین در ۵٬۰۰۰ دلار و فروش آن در قیمت ۶٬۰۰۰ دلار» باشد.
چرا به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید؟
به عنوان یک معاملهگر به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید، چون به شما کمک میکند تا تصمیمهایی منطقی در هنگام ترید بگیرید و عوامل معاملهی ایدهآل خود را تعریف کنید. باید تصمیمات را از ذهنِ درگیر خارج کرد و به روی کاغذ یا صفحه نمایش آورد. تا زمانی که برنامه معاملاتی نداشته باشید، تصمیمگیریهای شما هر لحظه میتواند همگام با احساسات شما تغییر کند. یک برنامه معاملاتی خوب، شما را از تصمیمگیری احساسی در لحظات حساس منع میکند. مزایای برنامه معاملاتی عبارتاند از:
- ترید آسانتر: تمام برنامهریزیها، از پیش انجام شدهاند و شما میتوانید طبق عوامل از پیش تعیینشده خود، ترید کنید.
- اهداف واقعگرایانهتر: شما پیشتر از حد سود و ضرر خود آگاه هستید. این بدان معنا است که میتوانید احساسات را از فرایند تصمیمگیری معاملاتی خود جدا کنید.
- معاملات منظمتر: با پایبندی منظم به برنامه خود، میتوانید متوجه شوید که چرا برخی معاملات کارساز هستند و برخی دیگر نه.
- فضای بیشتر برای بهبود عملکرد: تعریف روشی برای بایگانی تاریخچه معاملات، امکان درس گرفتن از اشتباهات گذشته و بهبود عقایدتان را فراهم میکند.
چگونه یک برنامهی معاملاتی تنظیم کنیم
هفت گام آسان برای ایجاد یک برنامه معاملاتی وجود دارد. در ادامه با این هفت گام آشنا خواهید شد.
۱- انگیزه خود را مشخص کنید
شناخت انگیزهتان از انجام معامله و زمانی که مایل هستید به آن اختصاص دهید، گام مهمی در ایجاد برنامه معاملاتی شما است. از خودتان بپرسید چرا میخواهید ترید کنید و چیزهایی را که میخواهید از این راه به دست آورید، یادداشت کنید.
۲- مقدار زمانی را که میتوانید به معامله اختصاص دهید تعیین کنید
به این که چقدر زمان میتوانید به فعالیتهای معاملاتی خود اختصاص دهید، فکر کنید. آیا میتوانید وقتی در محل کار هستید معامله کنید؟ یا باید معاملات خود را صبح زود یا نیمهشب مدیریت کنید؟
اگر میخواهید در طول روز معاملات زیادی انجام دهید، به زمان بیشتری نیاز دارید. اگر به دنبال داراییهایی هستید که در مدتزمان مشخص رشد خواهند کرد و برای مدیریت ریسک خود از حد سود، حد ضرر و هشدارها استفاده میکنید، احتمالاً به ساعات زیادی نیاز نخواهید داشت.
صرف وقت کافی جهت آمادهسازی برای معاملات نیز مهم است. فعالیتهایی از قبیل آموزش، تمرین راهبرد موردنظر و تحلیل بازار، بخشی از این آمادهسازیها است.
۳- اهداف خود را تعیین کنید
هر هدف معاملاتی نباید تنها یک عبارت ساده باشد. یک هدف معاملاتی هوشمند باید مشخص، قابل اندازهگیری، در دسترس، مرتبط با ترید و با محدودیت زمانی باشد. برای نمونه، «میخواهم ارزش کل سبد داراییهای خود را در ۱۲ ماه آینده، ۱۵ درصد افزایش دهم.» این هدف، هوشمند است. زیرا ارقام مشخص هستند، میتوانید میزان موفقیت خود را اندازهگیری کنید، قابل دسترسی است، مرتبط با ترید بوده و چارچوب زمانی دارد.
همچنین باید مشخص کنید که چه نوع تریدری هستید. سبک معاملهی هر شخص، باید بر اساس شخصیت او، نگرش فرد نسبت به ریسک و زمانی که مایل است به معامله اختصاص دهد، باشد. چهار سبک معاملاتی اصلی وجود دارد:
- معاملهگری با استراتژی (Position trading): حفظ موقعیت معاملاتی برای هفتهها، ماهها یا حتی سالها با این انتظار که در طولانیمدت، سودآور خواهند بود.
- معاملهگری با استراتژی نوسانگیری (Swing trading): حفظ موقعیت معامله برای چندین روز یا هفته برای کسب سود از حرکات میانمدت بازار.
- معاملهگری با استراتژی روزانه (Day trading): معامله در یک روز باز و بسته میشود. موقعیت هیچ معاملهای در طول شب باز نمیماند و این امر مانع از ریسک شبانه میشود.
- معاملهگری با استراتژی تیغزنی (Scalping): معاملات متعددی که در طول روز برای چند ثانیه یا چند دقیقه باز هستند تا سودهای کوچکی ایجاد شده و در مجموع به سود بزرگی بدل شوند. در این روش، معاملهگر از تکتک نوسانات استفاده کرده و اصطلاحا بازار را «تیغزنی» میکند.
۴- یک نسبت سود به ریسک (risk-reward) انتخاب کنید
پیش از این که شروع به انجام معامله کنید، مشخص کنید که برای معاملات خود به صورت تکی و در مجموع، آمادهی پذیرش چه سطحی از ریسک هستید. تعیین محدودهی ریسک، مقولهای پراهمیت است. قیمتها در بازار به طور مداوم در نوسان هستند و حتی امنترین ابزارهای مالی نیز با درجهای از ریسک همراه خواهند بود. برخی از معاملهگران تازهکار ترجیح میدهند برای آشنایی با فضا، با ریسک کمتری مواجه شوند. در حالی که برخی دیگر به امید کسب سود بیشتر، به دنبال ریسک بیشتر هستند. این امر، کاملاً بستگی به دیدگاه شما دارد.
امکان دارد که نسبت به موارد کسب سود، دفعات بیشتری متحمل ضرر شوید؛ اما همچنان در سود باشید. همهی اینها به نسبت ریسک به سود بستگی دارد. برخی از تریدرها ترجیح میدهند از نسبت سود به زیان یک بر سه (۱:۳) استفاده کنند. بدان معنا که سود احتمالی حاصل از سرمایهگذاری، حداقل دو برابر زیان بالقوه باشد. برای تعیین نسبت ریسک به سود، مقدار سرمایهای را که در ریسک قرار میدهید، با پتانسیل سود مقایسه کنید. برای مثال، اگر ۱۰۰ دلارتان را در معاملهای ریسک کردهاید و سود بالقوه ۴۰۰ دلار باشد، نسبت سود به زیان یک بر چهار (۱:۴) خواهد بود.
به یاد داشته باشید که ریسک خود را میتوانید با حد ضررها کنترل کنید.
۵- سرمایهای را که به معامله اختصاص میدهید، مشخص کنید
بررسی کنید که چقدر پول میتوانید به معاملات خود اختصاص دهید. هیچگاه نباید بیش از مبلغی را که میتوانید از دست دهید، ریسک کنید. ترید با ریسک زیادی همراه است و احتمال دارد تمام سرمایهی معاملاتی خود یا حتی بیشتر از آن را (اگر معاملهگر حرفهای باشید) از دست بدهید.
محاسبات را پیش از آغاز معاملات خود انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که از عهده زیان احتمالی در ترید برخواهید آمد. اگر در حال حاضر، سرمایهی کافی برای شروع ندارید معاملات را در نسخه دمو (تستی) حساب خود تمرین کنید.
۶- دانش خود از بازار را ارزیابی کنید
جزئیات برنامه معاملاتی شما، توسط بازاری که برای انجام معاملات خود در نظر دارید تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. دلیل آن هم این است که برای نمونه، برنامه معاملاتی در بازار فارکس با برنامه معاملاتی بازار سهام و یا بازار ارزهای دیجیتال متفاوت است.
ابتدا تخصص خود را در زمینهی طبقهی دارایی و بازار ارزیابی کنید و تا حدی که میتوانید دربارهی چیزی که میخواهید معامله کنید، اطلاعات کسب کنید. سپس زمان بسته یا باز شدن بازار، نوسانات بازار و میزان سودی را که در هر حرکت قیمت به دست خواهید آورد یا زیانی را که متحمل خواهید شد، زیر نظر داشته باشید. اگر این عوامل برایتان رضایتبخش نباشد، بهتر است بازار دیگری برای انجام معاملات خود انتخاب کنید.
۷- ثبت منظم معاملات خود را آغاز کنید
پشتوانه یک برنامه معاملاتیِ کارامد، یک دفتر ثبت تاریخچه معاملات است. از دفتر ثبت معاملات برای مستند کردن تریدهای خود استفاده کنید؛ چراکه با این روش میتوانید متوجه شوید که چه چیزی درست عمل میکند و چه چیزی نه.
علاوه بر جزئیات فنی مانند نقاط ورود و خروج، باید اساس تصمیمات معاملاتی و احساساتتان را نیز ثبت کنید. اگر از برنامهی خود منحرف شدید، دلیل و نتیجهی آن را یادداشت کنید. هر چه معامله گری در بازارهای گاوی و خرسی جزئیات بیشتری در دفتر ثبت معاملات خود به کار بگیرید، بهتر است.
نمونهای از یک برنامه معاملاتی
شما میتوانید با استفاده از پرسش و پاسخهای زیر، به ایجاد برنامه معاملاتی خود کمک کنید. به خاطر داشته باشید که برنامه معاملاتی، یک نقشه راه شخصی است. شما باید هنگام تنظیم آن، شرایطی را که منحصر به خودتان است، در نظر بگیرید.
انگیزه من از انجام معامله چیست؟
برای مثال، من میخواهم خود را به چالش بکشم و تا جایی که میتوانم درباره بازارهای مالی اطلاعات کسب کنم تا بتوانم آینده بهتری برای خود ایجاد کنم.
تعهد زمانی من چقدر است؟
زمانی کافی را برای نظارت بر معاملات خود در نظر بگیرید و در عین حال مشخص کنید که چه زمانی از روز برای شما مناسبتر خواهد بود. برخی از تریدرها ترجیح میدهند که تمام روز را به معاملات خود اختصاص دهند. درحالیکه برخی دیگر زمان مشخصی از روز (صبح، در طول روز یا عصر) را برای معاملات خود کنار میگذارند. همواره توصیه میشود که ریسک خود را با حد ضررها مدیریت کنید، مخصوصا در شرایطی که در زمان باز بودن معامله بر آن نظارت نمیکنید (آفلاین هستید).
اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت من چیست؟
برای مثال، «میخواهم در نهایت ارزش سبد داراییهای خود را در طول دوازده ماه، ۱۵ درصد افزایش بدهم». برای دستیابی به این هدف، تصمیم میگیرم که در طول ماه، سه بار یا بیشتر از فرصتها استفاده کنم؛ اما تنها تا زمانی که مطابق با راهبرد من باشند. علاوه بر این، میخواهم در این مسیر ثابتقدم باشم. اگر از هدف ۱۵ درصدی خود پیشی گرفتم، ریسک خود را هر سه ماه افزایش دهم و با مطالعهی اخبار مالی حداقل برای دوساعت در هفته، به یادگیری ادامه دهم.
نسبت سود به زیان من چیست؟
برای محاسبهی نسبت سود به زیان موردنظرتان، مقدار پولی را که میخواهید طی هر معامله در ریسک قرار دهید، با سود بالقوه مقایسه کنید. اگر حداکثر زیان بالقوهی شما ۲۰۰ دلار باشد و حداکثر سود بالقوه ۶۰۰ دلار، نسبت ریسک به پاداش یک به سه (۱:۳) خواهد بود.
توصیه میشود که در هر ترید، تنها روی بخش کوچکی از کل سرمایه خود ریسک کنید. به طور کلی، مقداری کمتر از دو درصد از کل سرمایه در یک ترید معقول است و بیش از ۵ درصد نیز ریسک بالایی به شمار میآید.
چه مقدار سرمایه برای معامله کنار خواهم گذاشت؟
برای مثال در ماه اول، ۱,۰۰۰ دلار در ماه را به معاملات خود اختصاص میدهم. این مقدار برای هر کس بسته به میزان سرمایه فرد متفاوت است. در اوایل سرمایهگذاری، بهتر است مبلغ کمتری وارد معاملات خود کنید و با گذشت زمان و افزایش سرمایه، میتوانید این رقم را بالاتر ببرید.
در کدام بازارها معامله خواهم کرد؟
برای نمونه، میخواهم در بازارهای فارکس و کالاهای سخت فعالیت کنم، زیرا این بازارها را بیشتر از همه میشناسم. [کالاهای سخت به کالاهای استخراجی مانند طلا، نقره، نفت و… گفته میشود.] یا اگر اطلاعاتم در حوزه تکنولوژی و فناوریهای نو زیاد باشد، میتوانم در حوزه ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنم.
چگونه معاملات و عملکرد خود را بررسی کنم؟
برای مثال، در مرحله اول ثبت معاملات خود را آغاز میکنم. با هر معامله، نکات را یادداشت میکنم و صبح هر روز آنها را مرور کرده و عملکرد ماه را جمعبندی میکنم. شکستها و موفقیتها، دلیل تصمیمات خاص و احساسی را که هر روز نسبت به معامله دارم ثبت میکنم و هر سه ماه یک بار از یادداشتهایم برای تجدیدنظر در استراتژی خود استفاده میکنم.
جس لیورمور به خرس بزرگ وال استریت
جس لیورمور به خرس بزرگ وال استریت مشهوره دلیل این لقب برای ثروت فراوانی که در جهت بحران های شدید سقوط بازارهای سهام نیویورک در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ که دریافت کرد شکل گرفت. جس که معامله گری را از سن ۱۴ سالگی شروع کرد تنها با دو روز معامله و تنها با روش معاملاتی خودش سهام پنج دلاری خودش رو به ۱۵ دلار و ۳ سنت فروخت .
لیورمور یکی از افراد سرشناس بازارهای مالیه که کار خودش رو تو کلوپ های شرط بندی شروع کرده بود توی این کلوپ ها خبری از خرید و یا فروش سهام نبود و فقط روی بالا یا پایین رفتن قیمت سهام شرطبندی می کردند نکته جالب اینه که همه کلوپ ها جس رو از بازی محروم کرده بودند به دلیل اینکه بیش از اندازه برنده میشد .
در ادامه به بازار سهام رفته و فعالیت خودش رو اونجا شروع کرد اوایل کارش نوسانگیری می کرد اما بعد از چند بار که شکست خورده و ورشکسته شد تصمیم گرفت که روند خودش رو تغییر بده.
لیورمور روی حرکتهای بزرگ و ماندگار بازار که روند خاصی داشتند تمرکز کرد و تونست سود زیادی کسب کنه.
از اونجایی که این اسطوره بزرگ بازارهای مالی به زمان اهمیت میداد تونست بحران مالی ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ و ۹ رو تشخیص بده .
یک فاکتور یا یک اصل دیگه ای که توی موفقیت لیورمور نقش داشت اضافه کردن به پوزیشن های برنده و خرید و فروش به صورت پلکانی بود.
جس یکی از پیشگامان مدیریت سرمایه بود اما به علت رعایت نکردن نظم چندین بار شکست های تلخی را داشت به همین خاطر همیشه روی مسئله دیسپلین تاکید داشت.
در سال ۱۹۰۷ جس متوجه شد که دیگه سرمایه جدیدی برای تداوم بازار گاوی وجود نداره به همین جهت دست به فروش سنگین زد و همینطور حدس زد که با توجه به اینکه بسیاری از خریداران از سمت کارگزاری خود دستور فراخوان حساب مارجین کال دریافت می کنند و همچنین از سویی پولی برای جذب کردن و خریدن سهام به اجبار فروخته شده وجود نخواهد داشت فشار فروش به صورت تصاعدی بالا رفته و وضعیت سهام هم کاهش شدیدی خواهند داشت بنابراین نتیجه گرفت که سود بیشتری کسب کند و این اتفاق افتاد و بحران تا جایی پیش رفت که مورگان از بزرگان وال استریت شخصاً از جس لیورمور خواست از فروش دست بردارد.
جس در این بحران ثروتی معادل ۳میلیون دلار در اورد .
لیورمور در واقع یکی از بزرگان بازارهای مالی است چرا که روند بالا را در سال ۱۹۲۹ نیز تکرار کرد و این بار ثروتی بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار کسب کرد که با تورم امروزی این ثروت ۱۴ میلیارد دلار می شد ،چیزی که جس را نیز تیتر یک روزنامه نیویورک تایمز کرد.
البته این میزان از ثروت برای سرمایهگذاران دیگر ناخوشایند بود و با حجم زیادی از تهدید روبرو شد.
جالبه بدونید که جس سه بار ازدواج کرد و همسر اولش به دلیل متضرر شدن جس و درخواستش برای فروش جواهرات از جس جدا شد ،همسر دوم جس هم ازش طلاق گرفت و اما همسر سوم همسر سوم جس کسی بود که هر چهار شوهر قبلی اش خودکشی کرده بودند و لیورمور پنجمین نفری بود که بنا به افسردگی خودکشی کرد
قیمت در بازارهای مالی چیست؟ گاوها و خرسها چه نقشی در بازار دارند؟
آیا شما میتوانید تعریفی دقیق از قیمت ارائه دهید؟ قیمت در بازار سهام یا ارز، دقیقا به چه چیزی گفته می شود؟ نقش گاوها و خرسها در بازارهای مالی اعم از سهام، فیوچر یا آپشن چیست؟
- بازارهای مالی
- خرداد ۱۶, ۱۳۹۷
- ۹:۱۱ ب.ظ
- 5,168 بازدید
- 2 نظر
سجاد صفری
قیمت در بازارهای مالی چیست؟ بگذارید قبل از اینکه شروع به توضیح موضوع این مقاله در سایت علم پول نماییم، مروری داشته باشیم بر بازار سهام آمریکا.
نام وال استریت برگرفته از نام دیواری است که در بالای منهتن کشیده شده بود، تا زیستگاه احشام را از محل زندگی مردم جدا کند و از ورود حیوانات به داخل شهر جلوگیری کند.
به یاد بود آن دوران در وال استریت، از چهار حیوان به عنوان نماد نام برده میشود:
گاو ، خرس ، خوک و گوسفند
معاملهگران میگویند گاوها و خرسها پول در میآورند، اما خوک ها و گوسفند ها قربانی می شوند.
یک گاو با شاخ هایش میجنگد و به وسیله آن حریف را به سمت بالا پرتاب می کند. گاوها خریداران هستند. کسانی که روندهای صعودی را تشخیص میدهند و از افزایش قیمت پول در می آورند.
با ورود یا ثبت نام در سایت علم پول، از تمامی امکانات سایت و تالار بهره مند شوید.
اما یک خرس با پنجه هایش حریف را به زمین میکوبد، خرس ها فروشندگانی هستند که با فروش در روندهای نزولی از ریزش قیمت به سود می رسند.
(توضیح اینکه در بازار ارزهای خارجی، برخلاف بازار بورس اوراق بهادار تهران که تنها از افزایش قیمت سهام میتوان سود کسب کرد، بدلیل ماهیت جفت ارزی بودنشان، میتوان از کاهش قیمت نیز سود کسب نمود.)
خوک ها نماد طمع کارانند، زمانی که برای برآوردن حس طمع خود دست به معامله می زنند، خود را قربانی می کنند. بعضی از خوک ها اقدام به معاملاتی با حجم بسیار بالا نسبت به میزان سرمایه شان می کنند، که با یک نوسان کوچک بر خلاف جهت معاملههایشان نابود میشوند.
خوکهای دیگر به امید سودهای بیشتر و بزرگتر آنقدر در معامله ای که به سود نشسته است میمانند تا جهت بازار عوض میشود، و همان سود را نیز از دست می دهند.
گوسفند ها بسیار منفعل و ترسو عمل می کنند. و منتظر میمانند تا از روند حاکم و اساتید اعظم و نظرات دیگران پیروی کنند. آنها گاهی شاخ گاوها را بر سر خود می گذارند و گاهی نیز لباس خرس می پوشند و سعی می کنند که مثل آنها رفتار کنند.
گوسفندها را میتوان از روی بع بع کردن های سوزناک شان زمانی که بازار دچار تغییر و نوسان می شود شناخت.
زمانی که بازار باز میشود گاوها می خرند، خرسها می فروشند، خوکها و گوسفندها زیر دست و پا له میشوند و معامله گرانی که هنوز تصمیمی نگرفته اند خارج از گود به نظاره می نشینند.
تابلوهای معاملاتی به صورت آنلاین نرخ همهی اقلام معاملاتی را در سراسر دنیا به صورت یکسان نشان می دهند. هزاران چشم در سرتاسر دنیا به قیمتها دوخته شده است، که افراد بر مبنای آن تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ میکنند.
بحث پیرامون قیمت
اگر شما از معاملهگران بپرسید قیمت چیست؟ آنها چه پاسخی خواهند داد؟ پاسخ شما به این سوال چیست؟
شاید بعضی پاسخ بدهند:” قیمت ارزشی است که برای چیزی تعیین می شود”
یا برخی دیگر بگویند: “قیمت بهایی است که شخصی در یک زمان مشخص برای خرید کالایی به شخص دیگر می پردازد.” یا شخص دیگری نیز بگوید:” قیمت یعنی بهایی که آخرین نفر برای چیزی می پردازد که قیمت لحظهای را تعیین میکند.”
در حالیکه ممکن است معاملهگری دیگر، تعریفش از قیمت این چنین باشد: ” نه، بهایی که آخرین نفر میپردازد مهم نیست، بلکه بهایی که پس از آن پیشنهاد می شود قیمت را تعیین می کند.”
معاملهگرانی که نمیتوانند تعریف شفاف و روشنی از قیمت را ارائه دهند، خود نیز نمی دانند که دقیقاً چه چیزی را آنالیز می کنند. موفقیت و یا شکست شما به عنوان یک معامله گر بستگی به مدیریت قیمتها دارد. پس بهتر است بدانید که قیمت چیست؟
بیایید برای شما مثالی را در بدبینانه ترین حالت ممکن در بازار سهام آمریکا بزنیم، در سقوط شدید بازار در سال ۱۹۲۹ سهام سینگر ۱۰۰ دلار فروخته می شد، ولی ناگهان شرایطی به وجود آمد که هیچ پیشنهادی برای خرید وجود نداشت. تا اینکه یک فروشنده به تالار خرید و فروش رفت، و اعلام کرد که من قصد دارم سهام خود را بفروشم، چند می خرید؟
یکی از خریداران جواب داد: یک دلار، و سهام فروشنده را به ازای هر سهم یک دلار از او خریداری کرد. در نتیجه قیمت، بالاترین بهایی است که یک خریدار برای خرید چیزی می پردازد. در سال ۱۹۸۷ شاخص کل بازار سهام آمریکا ۵۰۰ واحد سقوط را تجربه کرد. در حالی که ارزش شرکت های سهامی قبل و بعد از ریزش شاخص تغییری نکرده بود. بنابراین این افت قیمت ناشی از تفاوت بین ارزش ذاتی سهام و کاهش اشتیاق و تمایل در پرداخت پول برای خرید سهام بود.
ممکن است پا را از این نیز فراتر بگذارید، تا آنجا که بگویید آنچه را که برایش پول می پردازید کاملا بی ارزش است و فقط یک تکه کاغذ است. تنها ارزشی که دارد سود محقق شده سالانه ای است که بین سهامداران تقسیم میشود.
درست مثل این که اوراق قرضه خریداری کرده و سود آن را دریافت کنید، با این تفاوت که هر زمان که بخواهید آن را بفروشید، این دیگران هستند که ارزش آن را تعیین می کنند. و همان قدر می ارزد که کسی حاضر است برایش پول بپردازد و اگر هیچ کسی حاضر نشود آن را بخرد هیچ ارزشی نخواهد داشت.
ولی این یک تصور غلط است، اگر سهمی بازدهی نداشته باشد هرگز ارزش آن صفر نخواهد شد، زیرا شرکت هایی که اقدام به انتشار سهام میکنند دارایی ها و اموال نقدی و غیرنقدی مختلفی دارند که متعلق به همه سهامداران است.
بنابراین برای مثال کسی که سهامدار آی بی ام است، اگر تصور کند که روزی هیچکس حاضر نشود سهام او را بخرد در نتیجه فقط به درد روشن کردن سیگار می خورد، در اشتباه است زیرا هرگز چنین نخواهد شد که هیچ کس حاضر به خرید سهام آی بی ام نباشد.
اگر به نمودار قیمت سهم United Airlines نگاهی بیاندازید، یک روز قیمت سهم روی ۳۰۰ دلار است و روز دیگر روی ۱۵۰ دلار، در حالی که هیچ تغییری در Airline به وجود نیامده، درآمد و تعداد مشتریان تغییری نکرده و میزان نقدینگی و دارایی ها ثابت است. پس این اختلاف از کجا سرچشمه میگیرد؟
شرکتی که سهامی را عرضه می کند در مورد قیمت آن نقش چندانی ندارد، یعنی شرکت آی بی ام نمیتواند قیمت سهام خود را در بازار تعیین کند.
اینگونه تصور کنید که قیمت سهام به وسیله یک کش بلند به آی بی ام متصل است. که گاهی اوقات میتواند خیلی بالاتر و گاهی نیز خیلی پایینتر از قیمت واقعی آن باشد.
قیمت در واقع تقاطع منحنی عرضه و تقاضاست. هر معامله گری که به این کار جدی نگاه میکند باید معنی قیمت را به درستی درک کند، قبل از اینکه به خرید و فروش در سهام فیوچرز یا آپشن مبادرت کنید باید بدانید که چه چیزی را تحلیل می کنید.
خاتمه ی تقابلی دو طرفه
ASK یا قیمت تقاضا بهایی است که فروشنده برای کالایش مطالبه میکند و BID یا قیمت عرضه بهایی است که خریدار برای خرید همان کالا پیشنهاد میدهد.
خریداران و فروشندگان همواره در کشمکش هستند. خریداران میخواهند کمترین قیمت ممکن را بپردازند، و فروشندگان می خواهند به بالاترین قیمت بفروشند.
اگر اعضای دو گروه خریدار و فروشنده بخواهند اینگونه به خواستهی خود پافشاری کنند هیچ معامله ای به ثبت نخواهد رسید.
زمانی که هیچ معامله ای به ثبت نرسد، هیچ قیمتی نیز ثبت نخواهد شد، و خریداران و فروشندگان فقط قیمتهای ایدهآل خود را اعلام میکنند.
یک فروشنده دو انتخاب دارد:
یا آنقدر به انتظار بنشیند تا قیمت تا آنجا که مدنظر اوست افزایش پیدا کند و یا با یک خریدار بر روی یک قیمت پایینتر برای کالای خود به توافق برسد.
خریدار نیز به همین ترتیب دو انتخاب دارد:
یا آنقدر صبر کند تا قیمت تا آنجا که او میخواهد پایین بیاید و یا با یک فروشنده در یک مبلغ بالاتر به توافق برسد.
یک معامله زمانی رخ می دهد که یکی از دو حالت اتفاق بیفتد:
یا یک خریدار مشتاق نرخ فروشنده را بپذیرد و حاضر به پرداخت آن شود و یا یک فروشنده مشتاق شرایط خریدار را پذیرفته و کمی ارزانتر از آنچه مدنظر دارد به فروش برساند.
این تعداد زیاد معاملهگران بی تصمیم است که خریداران و فروشندگان را وادار میکند کمی کوتاه بیایند، تا این فرصت از دستشان نرود. زمانی که یک خریدار و یک فروشنده به تنهایی معامله ای را انجام می دهند، ممکن است یک معامله گری در بازارهای گاوی و خرسی مدت زمان نسبتا طولانی را به چانه زنی و بحث بر سر قیمت بگذارند تا به توافق برسند.
اما در این بازار چنین نیست، و خریداران و فروشندگان باید سرعت عمل بیشتری به خرج دهند، آنها میدانند توسط خیل عظیمی از معاملهگران دیگر احاطه شده اند و اگر دیر بجنبند و بیش از حد معطل کنند ممکن است معاملهگر دیگری با یک پیشنهاد بهتر این فرصت را از آن خود کند.
یک خریدار میداند که اگر بخواهد بیش از حد فکر کند، معاملهگر دیگری پا پیش گذاشته و این معامله را از چنگ او در می آورد، و یک فروشنده نیز به خوبی میداند که اگر بخواهد آنقدر منتظر بنشیند تا به قیمت بالاتری بفروشد، فروشنده دیگری پیش دستی کرده و این معامله را با یک قیمت پایینتر از آن خود میکند.
جماعت معاملهگران بی تصمیم با به وجود آوردن این نگرانی در ذهن خریداران و فروشندگان باعث میشوند که آنها با یکدیگر راه بیایند و یک معامله زمانی رخ می دهد که یک خریدار و فروشنده که اینگونه فکر می کنند با یکدیگر مواجه شوند.
اتفاق نظر بر ارزش
هر تیک بر صفحه نمودار شما نشان دهنده انجام یک معامله بین یک خریدار و یک فروشنده می باشد. خریداران میخرند چون انتظار رشد قیمت را دارند، و فروشندگان میفروشند چون انتظار ریزش قیمت را دارند.
خریداران و فروشندگان در حالی با یکدیگر معامله میکنند که توسط معاملهگران بی تصمیم احاطه شده اند، که هنوز معلوم نیست به خریداران خواهند پیوست یا به فروشندگان. با تغییر قیمت و یا گذشت زمان تصمیمگیری خواهند کرد.
پیوستن به جمع خریداران باعث افزایش قیمت و پیوستن به جمع فروشندگان باعث کاهش قیمت میگردد، و معاملهگران بی تصمیم با ایجاد حس الزام به تصمیم گیری سریع در خریداران و فروشندگان افزایش و کاهش قیمت را سرعت می بخشند.
معاملهگران از سراسر دنیا به صورت حضوری یا آنلاین و یا از طریق کارگزاری های خود به بازار می پیوندند. همه این شانس را دارند که بخرند یا بفروشند.
هر قیمت به معنی یک اجماع آنی بر ارزش بین کل شرکت کنندگان در بازار است که منجر به انجام معامله شده و به عمل در می آید. قیمت یک پدیده روانی است. یک تعادل أنی افکار بین خریداران و فروشندگان است. قیمت زاییده توده معاملهگران اعم از خریداران، فروشندگان و معاملهگران بی تصمیم است. الگوهای قیمت و حجم بازتاب روانشناسی جمعی در بازار است.
جمع وسیعی به بازارهای سهام، کالا، آبشن و … چه شخصا و چه از طریق کارگزاری های خود روی می آورند. پول های ریز و درشت، پول های تاثیرگذار و بی تاثیر( از نظر حجم و سرمایه گذاری هوشمندانه)، سرمایه های حقیقی و حقوقی همه باهم به میدان معامله گری وارد می شوند.
قیمت بیانگر یک اجماع آنی بر سر ارزش آن کالا بین خریداران و فروشندگان و معاملهگران بی تصمیم در لحظه انجام معامله است. پشت هر یک از الگوهای نموداری جمعی از معاملهگران قرار دارند.
توافق جمع، لحظه به لحظه در حال تغییر است. گاهی اوقات این تغییرات در محیطی آرام و ملایم و گاهی اوقات نیز در محیط متلاطم اتفاق می افتد.
در زمان های آرام بازار قیمت ها در یک بازه کوچک نوسان می کنند، و حرکات قیمت ملایم است. ولی زمانی که جماعت در بازار هیجان زده و یا سراسیمه می شوند قیمت ها شروع به جهش می کنند.
تصور کنید جمعیتی بر روی عرشه یک کشتی در حال غرق شدن به سمت جلیقه های نجات هجوم ببرند. این دقیقا مثل زمانی است که از معاملهگران به خاطر یک روند، احساساتی میشوند و باعث ایجاد حرکت سریع در بازار می گردند.
یک معاملهگر زیرک همواره سعی می کند تا در مواقع آرام وارد بازار شود، و در هنگامی که بازار متلاطم می شود معامله خود را با سود می بندد و از بازار خارج میشود.
تحلیلگران تکنیکی به بررسی نوسانات و تغییرات روانشناسی جمعی در بازارهای مالی می پردازند. هر روز کاری در معامله گری نبرد بین گاوها که از افزایش قیمت پول در میآورند و خرس ها که از ریزش قیمت منتفع میشوند، میگذرد.
هدف یک تحلیلگر تکنیکی این است، که تشخیص دهد خرس ها از توان بیشتری برخوردار هستند یا گاوها، سپس به گروهی که احتمال برد بیشتری دارد بپیوندد. اگر گاوها خیلی قوی تر باشند، باید بخرید و اگر خرسها از قدرت بیشتری برخوردار بودند باید بفروشید.زمانیکه خریداران و فروشندگان از یک قدرت یکسان برخوردارند یک معاملهگر منطقی کنارمی ایستد و اجازه می دهد که گاوها و خرسها با یکدیگر بجنگند و هر زمان با دلایل منطقی احتمال برد یکی را بیشتر داد به او بپیوندد. قیمت ها، حجم و تعداد معاملات باز، بازتاب رفتار جمعی است. بنابراین از اندیکاتورهایی استفاده کنید که بر مبنای این سه فاکتور طراحی شده اند.
این کار تحلیل تکنیکال را شبیه یک نظرسنجی می سازد. در واقع این کار تلفیقی از علم و هنر است. علمی است از آنجا که از روشهای آماری و کامپیوتری بهره میگیرد، و هنری است چون ما برای تفسیر یافتههای خود باید از قضاوت شخصی و تفسیر فردی استفاده کنیم.
با ورود یا ثبت نام در سایت علم پول، از تمامی امکانات سایت و تالار بهره مند شوید.
۶ اصل معامله گری جس لیورمور
اولین سود
او نخستین ترید خودش را با خرید ۵ دلار از سهمى آغاز کرد که سیستمش سیگنال خرید داده بود و دو روز بعد سهم را با ۱۵ دلار سود نقد کرد. در آن روزها مغازه هایى براى قمار روى نوسانات زنده بازار وجود داشت و جس با سیستمش آنقدر در این مغازه ها موفق عمل کرد که تمام این مغازه ها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند. جس که در سنى حدود ۲۰ سال توانسته بود ده هزار دلار پول نقد داشته باشد براى خرید و فروش به وال استریت رفت.
به توصیه هاى دیگران توجه نکن
جس به سرعت و با چند ترید موفق در مغازه ها پولش را به دست آورد و شروع کرد به تدوین سیستمى براى خرید در وال استریت. بازگشت جس به وال استریت در ۱۹۰۱ با ۵ برابر شدن سرمایه اش همراه بود: ۵۰ هزار دلار نقد. پولى که بازهم با درسى دیگر از دست رفت. جس درست ۲ روز صاحب ۵۰ هزار دلار نقد بود، معامله گری در بازارهای گاوی و خرسی درس ۵۰ هزاردلارى که جس را بار دیگر ورشکست کرد، این بود: به توصیه هاى دیگران توجه نکن. روزى لیورمور با یکى از دوستان قدیمى خود در کارگزارى صحبت مى کردند که شخصى به دوست لیورمور گفت: سهم فلان را بفروش، پایین مى آید. دوست جس مى گوید: اما بازار گاوی (صعودى) است. و اینجا بود که جس در مى یابد که او در تمام این سال ها بیشتر به نوسانات کوچک نظر داشته تا حرکت هاى بزرگ.
درس بزرگ دیگر عامل زمان بود
با تمرکز بیشتر روى حرکات بزرگ و طراحى یک سیستم خوب، لیورمور شروع به کسب درآمد از بورس مى کند. او مى گوید: فکر کردن من را پولدار نکرد، صبر کردن برایم سودآور بود. یک درس گران قیمت دیگر: جس پى مى برد که بازار به قله رسیده و زمان سقوط فرارسیده. او شروع به فروش مى کند اما قیمت ها هر روز بالاتر مى روند تا اینکه او با ضرر هنگفت از بازار خارج مى شود. چندى بعد از این زیان بزرگ، تغییر روند قیمت ها آغاز مى شود و پیش بینى جس درست از آب در مى آید. اینجا بود که جس درس بزرگ دیگرى گرفت: عامل زمان. یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را درست تشخیص دهد تا موفق شود.
محدوده هاى مقاومت و حمایت و خرید پله ای
لیورمور زمان برگشت بزرگ ۱۹۰۷ را چنان درست تشخیص مى دهد که تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود مى کند. این فروش هاى او چنان موثر عمل کردند که مورگان (از کسانى که چند سال قبل از این سقوط با دادن ۲۰ میلیون دلار به وال استریت آن را از ورشکستگى نجات داد) شخصاً از جس مى خواهد که فروش را متوقف کند والی به تنهایى بازار را نابود مى کند. بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد.یکى از مهمترین دستاوردهاى لیورمور در ترید تشخیص محدوده هاى مقاومت و حمایت توسط اوست.
لیورمور:
لیورمور معتقد بود که پایین بخر و بالا بفروش غلط است و باید بالا خرید و بالاتر فروخت. لیورمور براى هر معامله یک عامل زمان هم قائل بود و پیش از ورود مى دانست که این ترید تا چه زمانى باز است و به عبارت دیگر او نقطه خروج با ضرر زمانى هم داشت
اصطلاحات ارز دیجیتال | واژه نامه ترید و معامله گری
ترید (Trade) یا مبادله (معامله) یکی از ارکان مهم در زمینه بازار ارزهای دیجیتال است. تریدر Trader ارز دیجیتال نیز کسی است که به امر خرید و فروش رمز ارزها می پردازد. اگر علاقمند به بازارهای مالی باشید، مطمئناً تعدادی از اصطلاحات ترید به گوش شما خورده است. اگر قصد دارید به یک تریدر موفق تبدیل شوید، ابتدا نیاز است که با اصطلاحات این بارار آشنا شوید. در این مقاله در بلاگ آرتاراکس به معرفی برخی از این اصطلاحات مهم و کاربردی می پردازیم. با ما همراه باشید. قبل از ادامه، خوب است بدانید که برای استعلام هزینه طراحی سایت صرافی، آرتاراکس در خدمت شماست. بدین منظور کافیست با ما تماس بگیرید.
اصلاحات ارز دیجیتال به زبان ساده (بخش اول)
برخی از مهم ترین واژه و اصطلاحات دنیای کریپتوکارنسی عبارتند از:
بالاترین قیمت (ATH):
پایین ترین قیمت (ATL)
هنگامی که قیمت یک ارز دیجیتال به پایین ترین حد قیمت خود برسد به آن عدد ATL می گویند.
نگه داشتن غیر منطقی ارز دیجیتال (Bag Holder)
هنگامی که ارزش یک ارز دیجیتال در حال سقوط است و معامله گران یا تریدرها بر نگه داشتن آن پافشاری می کنند از این اصطلاح استفاده می شود. این کار در اکثر مواقع به ضرر دارنده رمز ارز ختم می شود. کارشناسان درباره مبادله هر دارایی همیشه تاکید بر رعایت حد ضرر stop loss دارند. رعایت این قانون سبب جلوگیری از از بین رفتن ناگهانی سرمایه تریدر می شود.
آیا می دانید؟ در بازارهای مالی، بیش از 90 درصد تریدرهای تازه کار شکست خورده و بازار را ترک می کنند؟!
بازار خرسی ( BEAR Market)
این اصطلاح برای بازارهای در حال سقوط یا کاهش شدید ارزش دارایی ها استفاده می شود. به فرد تریدری که روند کاهش قیمت ها را پیشبینی می کند (Bearish) گفته می شود.
بازار خرسی طولانی مدت (Bear Trend)
هنگامی که پیش بینی شود یک ارز دیجیتال قرار است بازار خرسی طولانی مدت داشته باشد از این اصطلاح استفاده می شود.
در همین رابطه بخوانید: ارز دیجیتال فگ چیست و چه کاربردی دارد؟
تله خرسی (Bear Trap)
همانگونه که از نام این اصطلاح مشخص است به سیگنال های اشتباه برای سقوط یک بازار گفته می شود. معمولاً بزرگان بازار از تله خرسی برای افزایش عمدی قیمت و جمع کردن دارایی معامله گران خرد در خلاف جهت روند اصلی می پردازند.
بازار گاوی (Bull)
این اصطلاح برای بازارهای صعودی مورد استفاده قرار می گیرد. به فرد تریدری که روند بازار را صعودی معامله گری در بازارهای گاوی و خرسی پیشبینی می کند (Bullish) گفته می شود.
تله گاوی (Bull Trap)
اگر قیمت ارز دیجیتال قرار باشد سقوط کند و به اشتباه سیگنال رشد قیمت داده شود به آن تله گاوی (Bull Trap) گفته می شود. معمولا زمانی که قیمت ارز دیجیتال تلاش می کند از سقف مقاومتی عبور کند ولی موفق نمی شود از این اصطلاح استفاده می شود. در اینجا نیز بزرگان و نهنگ ها، می توانند در حد ضرر عده زیادی معامله گر خرد، نسبت به جمع کردن ارزهای دیجیتالی آن ها اقدام کنند.
بازار گاوی طولانی مدت (روند صعودی) (Bull Trend)
هنگامی که پیشبینی شود ارز دیجیتال قرار است مدت زیادی بازار گاوی داشته باشد از این اصطلاح استفاده می شود.
هنوز کسب و کارتان در زمینه ارزهای دیجیتال را راه اندازی نکرده اید؟ اکنون با ما تماس گرفته و سفارش طراحی سایت ارز دیجیتال خود را نهایی کنید!
خرید در کف قیمتی (Buy The Dips)
یکی از رایج ترین اصطلاحات در ترید ارز دیجیتال است. به خرید دارایی در پایین ترین قیمت در پایان یک روند نزولی (Buy The Dips) گفته می شود. در واقع هنگامی که دیگران از ترس، خرید انجام نمی دهند شما در پایین ترین قیمت ها خریدتان را تکمیل می کنید. بدین صورت بعد از اینکه قیمت روند صعودی پیش رو گرفت شما می توانید سود بسیار زیادی دریافت کنید.
فومو: ترس از دست دادن (FOMO)
در بازارهای صعودی و افزایشی، ترس جا ماندن از بازار را فومو می گویند. در واقع، هنگامی که افراد دچار ترس برای از دست دادن فرصت کسب سود بیشتر شوند، از این اصطلاح استفاده می شود. (FOMO) نوعی محرک است که می تواند باعث سرمایه گذاری افراد در یک بازار یا روی یک ارز دیجیتال شود.
اگر به دنبال سرمایه گذاری پر سود هستید بخوانید: معرفی بهترین ارزهای دیجیتال برای سرمایه گذاری در 2021
عدم اطمینان و تردید (FUD)
این اصطلاح در مقابل (FOMO) قرار می گیرد. هنگامی که ترس غیر منطقی برای از دست دادن سرمایه ایجاد شود به آن (FUD) گفته می شود. در واقع فروش ارزهای دیجیتال بدون دلیل و تحت تاثیر جو و شرایط را (FUD) گفته می شود.
نگه داشتن ارز دیجیتال (Hold/Hodl)
در واقع هودل (Hodl) شکل اشتباه (Hold) است. اولین بار یک کاربر که در حالت عادی نبود از این اصطلاح در پست خود استفاده نمود و اعلام کرد با کاهش قیمت بیت کوین (BTC) ضرر کرده است، اما قصد دارد به هودل بیتکوین (Hodl) ادامه دهد. در حال حاضر نگه داشتن یا (Hold) یکی از مهم ترین راه کارهای ترید بلند مدت است.
به سمت ماه (To The Moon)
این اصطلاح به افزایش قیمت یک ارز دیجیتال اشاره دارد (مثلا می گویند قیمت اتریوم به ماه رسید) همچنین اصطلاح (Skyrocketing) نیز همین معنی را می دهد.
کارمزد تراکنش (Transaction Fee)
کارمزدی که توسط ارسال کننده تعیین می گردد و گره های ماینر برای تائید تراکنش دریافت خواهند کرد کارمزد تراکنش گفته می شود. نود های استخراج ارز دیجیتال معمولاً تراکنش هایی که کارمزد بالاتری دارند را تائید می کنند. بنابراین اگر دوست دارید تراکنش شما با سرعت بالاتری انجام شود نیاز است هزینه بیشتری را پرداخت نمایید. افراد تریدر تراکنش های بسیار زیادی انجام می دهند، بنابراین کارمزد تراکنش برای آن ها بسیار مهم می باشد. بنابراین از ارزهای دیجیتالی که کارمزد کم و سرعت بالایی دارند مانند استلار (XLM) استفاده می کنند.
اگر تریدر کوتاه مدت (معامله روزانه و یا اسکلپ (دقیقه ای) هستید، مراقب کارمزد تراکنش ها باشید!)
نوسان گیری (Swing Trading)
به خرید ارز دیجیتال در قیمت پایین و فروش آن در قیمت بالا نوسان گیری گفته می شود. تریدر با بررسی ها و پیشبینی های مختلف نوسان گیری انجام می دهد و ارز دیجیتال را در کمترین قیمت ممکن خریداری می نماید. آن ها این کار را از طریق تحلیل تکنیکال انجام می دهند. یکی از روش های کسب درآمد ارز دیجیتال، طراحی صرافی آنلاین برای نوسان گیری توسط کاربران است.
وال یا نهنگ ارز دیجیتال (Whale)
مهم ترین افراد در بازارهای ارزهای دیجیتال نهنگ ها هستند. سرمایه گذارانی که بیشتر ارزهای دیجیتال بازار در اختیار آن ها است. رفتار نحوه ترید آن ها می تواند به صورت مستقیم روی قیمت یک ارز اثر بگذارد. دلیل اینکه نام وال یا نهنگ برای این افراد انتخاب شده است به این دلیل می باشد که وال ها جزو بزرگترین موجودات روی زمین هستند. وال ها هنگام حرکت در اقیانوس ها موج های بسیار بزرگی ایجاد می کنند. سرمایه گذاران بزرگ نیز می توانند موج های بزرگی در بازار ایجاد نمایند. وال ها می توانند دو دسته باشند، خرسی و گاوی.
سفارش همه یا هیچ (AON)
سفارش همه یا هیچ ب این معنی است که تا زمانی که ارز دیجیتال به تعداد مورد نظر شما ارائه نشود خرید انجام نخواهید داد. مثلا نیاز دارید 100 واحد ارز دیجیتال خریداری کنید، یا 100 واحد را یکجا می خواهید یا اینکه حاضر نیستید 90 واحد خریداری کنید و بقیه را در آینده تهیه کنید.
آربیتراژ ارز دیجیتال Arbitrage
این استراتژی به معنی دریافت سود از اختلاف قیمت در چند بازار مختلف است. فرض کنید یک ارز دیجیتال در دو بازار مختلف تفاوت قیمت دارد، با استفاده از این استراتژی می توانید سود کسب نمایید. شما می توانید از یک صرافی رمز ارز A را خریداری نموده و در صرافی دیگر که قیمت بالاتری دارد، به فروش برسانید. با آربیتراژ شما از محل اختلاف قیمت بین دو صرافی سود می برید.
نرخ فروش (Ask Price)
پایین ترین قیمت برای به فروش رساندن ارز دیجیتال، اسک پرایش یا نرخ فروش گفته می شود.
قیمت پیشنهادی خرید (Bid Price)
به بالاترین قیمت پیشنهادی که یک خریدار برای یک رمز ارز دیجیتالی می پردازد (Bid Price) گفته می شود.
تفاوت پیشنهاد خرید و نرخ فروش (Bid Ask Spread)
معمولا (Ask) همیشه از (Bid) بیشتر است. به اختلاف و تفاوت قیمت این دو (Bid Ask Spread) گفته می شود. این عدد در میزان سود سرمایه گذاری تاثیرگذار است.
نظریه قوی سیاه (Black Swan)
اگر اتفاقی مهم و بسیار نادر در بازار ارزهای دیجیتال پیش آید و پیشبینی نشده باشد، از اصلاح قوی سیاه استفاده می شود. این نظریه طبق تعریف ویکی پدیا، به اثرات شدید ناشی از رویدادی نادر و تمایل انسان برای پیدا کردن توضیحات ساده و پیش پا افتاده برای آن می پردازد. این تئوری در سال 2007 توسط نسیم طالب در کتابی به همین نام مطرح شد. برخی از نمونه های جهانی تئوری قوی سیاه را می توان فروپاشی شوروی، حادثه یازده سپتامبر و ظهور اینترنت در نظر گرفت.
شکسته شدن قیمت (Breaking)
هنگامی که قیمت ارز دیجیتال با سرعت زیاد کاهش پیدا کند از این اصطلاح استفاده می شود.
صف خرید / صف فروش (Buy Wall/ Sell Wall)
به افرادی که منتظر هستند یک ارز دیجیتال عرضه شود صف خرید/فروش آن رمز ارز گفته می شود.
ماشین حساب و مبدل ارز (Cryptocurrency calculator/ Converter)
یکی از کاربردی ترین ابزارها در بازار، ساخت ماشین حساب ارز دیجیتال است. با کمک این ابزار می توانید ارزهای دیجیتال را به یکدیگر تبدیل نموده و قیمت آن ها را محاسبه نمایید. همچنین می توانید قیمت ارزهای دیجیتال را به ارزهای فیات (یورو، دلار و. ) تبدیل نمایید.
محدودیت معاملات روزانه (Daily Trading Limit)
برخی از صرافی ها برای مقدار معاملات در روز یک سقف تعیین می کنند. به حداکثر تعداد معامله مجاز یک تریدر در شبانه روز، دیلی تریدینک لیمیت یا محدودیت معامله روزانه اطلاق می گردد.
فیلیپینگ (Flipping) توکن
به سرمایه گذاری در توکن ارز دیجیتال یا سهام هایی که عرضه اولیه (ICO) می شوند فیلیپینگ گفته می شود. در این روش، توکن ها در عرضه اولیه با قیمت بسیار پایین خریداری می شوند و بعد از اینکه وارد لیست صرافی ها شدند و افزایش قیمت داشتند سود بسیار زیادی نصیب سرمایه گذار می شود.
ساخت صرافی آنلاین با آرتاراکس
آرتاراکس با تیم متخصص و حرفه ای در زمینه طراحی سایت صرافی ارز دیجیتال آماده ارائه خدمات به شما عزیزان است. این تیم به صورت تخصصی در زمینه های طراحی سایت صرافی، طراحی سایت ارز به ارز، طراحی سایت بازار معاملاتی، ساخت توکن، سایت فروش NFT به صورت کاملا حرفه ای و تخصصی فعالیت می نماید. می توانید نمونه کارهای آرتاراکس را از منوی بالای صفحه مشاهده نمایید. ما برای شروع یک کسب و کار اینترنتی پرسود در کنار شما هستیم. بدین منظور کافیست تا با کارشناسان ما تماس حاصل فرمایید:
دیدگاه شما